بغوى،ترمذى، سيد احمد زينى، ابن اثير و نسائى از اُسامه روايت كرده اند كه گفت: يك شب در خانه پيغمبرصلى اللّه عليه و آله وسلّم ـ براى عرض حاجتى رفتم پيغمبرصلى اللّه عليه و آله وسلّم ـ بيرون آمد در حالى كه چيزى را در عباى خود پيچيده بود كه من ندانستم چيست، چون حاجتم را به عرض رساندم پرسيدم اين چيست كه عبا بر آن پيچيده اى ؟ عبا را به يك سو كرد، حسن و حسين را ديدم; فرمود:
«هذانِ اِبْناىَ وَ اِبْنَا ابْنَتي اَللّهُمَّ اِنّى اُحِبُّهُما فَاَحِبَّهُما وَ اَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُما»
اين دو، پسران من و پسرهاي دخترم هستند. خدايا! من آنها را دوست ميدارم پس دوست بدار آنها را، و دوست بدار هركس كه آنها را دوست مى دارد.
و ترمذى از براء نقل كرده كه، فرمود:
«اَللّهُمَّ اِنّي اُحِبُّهُما فَاَحِبَّهُما» . (7)
ترمذى و بغوى از انس روايت كرده اند كه از پيغمبرصلى اللّه عليه و آله ـ سؤال شد كدام يك از اهل بيت را بيشتر دوست مى دارى ؟
فرمود: حسن و حسين را.