صفحه 16 از 27 نخستنخست ... 612131415161718192026 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 151 تا 160 , از مجموع 262

موضوع: درسى كه حسين عليه السلام به انسانها آموخت

  1. Top | #151

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خطابه اى آتشين يا محاكمه ى رئيس حكومت

    سخنان اهرمنى و رعب انگيز يزيد كه در آن مقدس ترين معتقدات اسلامى را آشكارا انكار كرده و بى شرمانه سخن از انتقام از پيغمبر به ميان آورد و كشتن حسين و ياران آزاده ى او را در برابر شكستى كه نصيب كفار قريش در جنگ بدر شده بود قرار داد، در سراسر مجلس طنين انداخت و اثرى بسيار بد بر افكار و دلها گذارد.

    آيا يزيد به پيغمبر ناسزا مى گويد و دشمنان آن حضرت و كفار را به عظمت ياد مى كند؟ آرى اين يك حقيقت تلخ و درد ناك است و اولين بارى است كه مردى به نام خليفه اسلامى تمام مقدسات اسلامى را آشكارا مورد استهزاء و انكار قرار مى دهد، اما مگر كسى مى تواند بر آن جرثومه ى ننگ و فضيحت اعتراض كند؟؟

    سايه شوم و سهمگين قدرت او آن چنان بر سراسر كشور و بر سر همه سايه افكنده است كه كوچكترين خيال اعتراض به وى مرگ حتمى و قطعى را در بر دارد ولى آيا قدرت يزيد از نظر خاندان اسير حسين عليه السلام هم اينگونه است و تا اين درجه وحشت انگيز؟ آيا از اين همه ترسى كه در دلهاى همگان از حكومت ستم و استبداد فرزند معاويه وجود دارد در دلهاى قافله ى اسيران هم خبرى هست ؟ قطعا نه .آنها اگر از قدرت يزيد احساس وحشت مى كردند از روز اول در برابر او تسليم مى شدند و بيعت با او را ننگ و ذلت و خوارى نمى شمردند آرى اينجا است كه بايد كاروان تبليغ حسين عليه السلام حساس ترين وظيفه حياتى خود را انجام دهند و در برابر سخنان كفر آور يزيد سخت به مقابله برخيزيد، آخر مگر نه اين است كه آنها اسارت را پذيرفتند تا اسلام را از اسارت حكومت كفر و الحاد بنى اميه نجات بخشند؟؟ آيا مگر نه اين است كه آنها اين بار گران مصيبت را تحمل كردند تا از هستى اسلام و وجوديت آن دفاع كنند؟



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #152

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس اكنون بايد در برابر ياوه گوئيهاى يزيد داد سخن بدهند و با منطق كوبنده و رساى خود آن شمر مغرور و فرومايه را بر جاى خود بنشانند، چگونه قابل تصور است ؟! خاندان پيغمبر در مجلس يزيد ساكت باشند و آن ناپاك به آن حضرت ناسزا بگويد و مقام نبوت او را آشكارا انكار كند ؟! نه ، چنين چيزى ممكن نيست .

    اين اسيران بال و پر شكسته كه به آزادى و عدالت بال و پر بخشيده اند.بايد از اين فرصت استفاده كنند و حقايق روشنى را كه طى دهها سال با دست بنى اميه بر مردم شام كاملا مخفى گشته بود آشكارا بيان نمايند اينجا بود كه دختر على از جاى برخاست و با صدائى رسا و مؤ ثر خطبه اى كوبنده و آتشين ايراد كرد. خطبه اى كه هر انسان آزاده را بى اختيار تحسين و اميد داد، يزيد اشعار كفر آور خود را پايان داد، ولى ناگاه از صف اسيران بانوئى برخاست و با يك جهان شهامت در برابر او اين چنين آغاز به سخن كرد.


  4. Top | #153

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    الحمدالله رب العالمين و صلى الله على رسوله و آله اجمعين صدق الله سبحانة كذلل يقول : ثم كان عاقبة الذين اساؤ ا السوآ ان كذبوا بآيات الله و كانوا بها يستهزؤ ن (204) اظننت يا يزيد حيث اخذت علينا اقطار الارض و آفاق السماء. فصبحنا ناق كما تاق الاسراء ان بنا على الله هوانا و بك على كرامة و ان ذلك لعظم خطرك عنده فشمخت بانفك و نظرت فى عطفك حسين راءيت الدنيا للك مستوثقه و الامور متسقة و حين صفالك ملكنا و سلطاننا فمهلا مهلا اءنسيت قول الله تعالى ولا بحسبن الذين كفروا انما نملى لهم خير لانفسهم انما نملى لهم ليزدادوااثما و لهم عذاب مهين (205)

    حمد مى كنم خداى عالميان را و درود مى فرستم بر پيغمبر اسلام و خاندان او آرى راست گفت خداوند آنجا كه در قرآن مى گويد:

    عاقبت كسانى كه زشت كارى ها و گناه كردند بجائى رسيد كه آيات خداوند را دروغ شمردند و آنها را به مسخره گرفتند.

    اى يزيد! آيا گمان كردى از اينكه آسمان و زمين را بر ما ننگ گرفتى و مانند اسيران ما را به شهرها و ديارها كشاندى ، ما در نزد خداوند خوار و پستيم ولى تو قدر و منزلت دارى ؟ و با اين خيال باد به دماغ افكندى و با نگاه غرور و نخوت به اطراف خود مى نگرى ؟

    در حالى كه مسرور و فرحناكى از اين كه دنيايت آباد شده و كار بر مراد تو مى رود و مقام و منصبى كه شايسته و سزاوار ما است در دست گرفتى ؟

    (اگر چنين تصور باطلى كردى ) آرام باش مگر فراموش كردى گفتار خداى را كه در قرآن مى گويد: گمان نكنند آنها كه به راه كفر باز گشتند كه آنچه ما براى آنها پيش مى آوريم و آنها را مهلت مى دهيم به نفع آنان و به خيز و شهادت آنهاست ؟ نه . بلكه اين مهلت براى اين است كه بر گناهان خود بيفزايند و براى آنها عذاب خوار كننده در پيش است .

    اءمن العدل يا بن الطلقاء تخديرك حرائر و امائك و سوقك بنات رسول الله سبايا؟ قدهتكت ستورهن و ابديت و جوههن تحدوا بهن الاعداء من بلد الى بلد و سيتشر فهن اهل المناهل و يتصفح و جوههن القريب و البعيد و الدنى و الشريف ليس معهن من رجالهن و لى و من حماتهن حمى و كيف يرتجى مراقبة من لفظ فوه اكباد الاذكياء و نبت لحمه من دماء الشهداء و كيف يستبطاء فى بغضنا اهل البيت من نظر الينا بالثقف و الشنان و الاحن و الاضغان .

    آيا اين عدل تو است اى پسر آزاد شدگان (206) كه زنان و كنيزان خود را در پشت پرده جاى دهى ، ولى دختران پيغمبر را در ميان نامحرمان حاضر سازى ؟ و آنها را با دشمنانشان در شهرها بگردانى و اهل باديه ها و دور و نزديك و پست و شريف آنها را به ببيند، در حالى كه از مردان آنها كسى را باقى نگذاردى و حمايت كننده اى ندارند، آرى از تو جز اين انتظارى نيست ، چگونه انتظار مهربانى و رحم باشد از كسى كه با دهان خود مى خواست جگر پاكان را ببلعد (207) و گوشت او از خون شهيدان اسلام روئيده شده ، و چگونه در دشمنى ما كوتاهى كند كسى كه همواره با نظر بغض و عداوت و كينه به ما مى نگرد؟


  5. Top | #154

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ثم تقول غير متاءثم و لامستعظم .
    لاهلوا و استهوا فرحا

    ثم قالوا يا يزيد لاتشل

    متنحيا على ثنايا ابى عبدالله سيد شباب اهل الجنة نتكتها بمحضرتك و كيف لاتقول ذلك و قدتكات القرحة و استاءصلت الشافة بار اقتك دماء ذرية محمد صلى الله عليه و آله و نجوم الارض من آل عبدالمطلب و تهتف باشياخك زعمت انك تناديهم فلتردن و شيكا موردهم و لتودن انك شلكت و بكمت و لم تكن قلت ماقلت و فعلت ما فعلت اللهم خذلنا بحقناو انتقهم ممن ظلمنا و احلل غضبك بمن سفك دمائنا و قتل حماتنا.

    اى يزيد! اين جنايتهاى عظيم را انجام دادى آنگاه نشسته اى و بدون آنكه خود را گناهكار بدانى يا جنايت خود را بزرگ بشمارى مى گوئى اى كاش ‍ پدران من بودند و سرور و شادمانى فرياد بر مى آوردند و مى گفتند: اى يزيد دست تو شل مباد

  6. Top | #155

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اين جمله را مى گوئى در حالى كه با چوبدستى بر دندانهاى مقدس سيد جوانان اهل بهشت ميگويى ؟! چگونه نگوئى با آنكه زخمها را شكافتى و دست خود را به خون فرزندان پيغمبر آغشته ساختى و ستارگان زمين را كه از آل عبدالمطلب بودند خاموش نمودى ؟! و اكنون پدران خود را صدا مى زنى و گمان مى كنى كه با آنها سخن مى گوئى ؟ بزودى تو به آنان مى پيوندى و در آنها آرزو مى كنى كه اى كاش دستهايم شل و زبانم لال بود و نمى گفتم آنچه را كه گفتم و نمى كردم آنچه را كه انجام دادم . (در اينجا زينب با خدا سخن گفت و عرضه داشت ): پروردگارا حق ما را از دشمنان ما بگير و از آنهائى كه به ما ظلم كردند انتقام بكش و آتش غضبت را فرو فرست بر كسانى كه خون ما را ريختند و مردان ما را كشتند.

    آنگاه خطاب به يزيد فرمود:

    فوالله ما فريت الاجلدك و لاحززت الالحمك و لتردن على رسول الله صلى الله عليه و آله بما تحملت من سفك دماء ذرية و انتهكت من حرمة فى عترته و لحمته حيث يجمع الله شملعم و يلم شعثهم و ياخذ بحقهم و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون (208) و حسبك بالله حاكما و بمحمد صلى الله عليه و آله خصيما و بجبرئيل ظهيرا وسيعلم من سول للك و مكنك من رقاب المسلمين بئس للظالمين بدلا وايكم شر مكانا و اضعف جندا.

    اى يزيد با اين حنايت نشكافتى مرگ پوست خود را و پاره نكردى جز گوشت خويش را و به زودى بر پيغمبر خدا وارد مى شود در حالى كه بار گرانى از ريختن خون فرزندان او و هتك حرمت خاندان و پاره هاى بدن آن حضرت بر گردن گرفته اى در آن روزى كه خداوند آنان را جمع مى سازد و پراكندگى آنها را تبديل به اجتماع مى كند و حق آنها را باز گيرد و گمان مكن آنهائى كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه آنها زنده اند و در نزد پروردگار خود مرزوقند.

  7. Top | #156

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اى يزيد! براى تو كافى است كه حاكم بر تو خدا باشد و خصم تو پيغمبر و جبرئيل هم از او حمايت كند، و بزودى مى دانند آنهائى كه تو را بر اين مقام نشاندند و بر گردن مسلمانها سوار كردند كه چه ستمگرى را به جاى خود انتخاب نمودند و بزودى خواهيد دانست كه كدام يك از شما بدبخت تر و ناچيزتر هستيد.

    ولئن جرت على الدواهى مخاطبتك و انى لاستصغر قدرك و استعظم تقريعك و توبيخك لكن العيون عبرى و الصدور حرى الافالعجب كل العجب لقتل حزب الله النجباء بجزب الشيطان الطلقاء فهذه الايدى تنطف من دمائنا و الافواه تتحلب من لحومنا و تلك الجثث الطواهر الزواكى تنتابها العواسل و تعفرها امهات الفراعل و لئن اتخذتنا مغنما لتجدنا و شيكا مغرما حين لاتجدالا ماقدمت يداك و ما ربك و ماربك بظلام للعبيد فالى الله المشتكى و عليه المعول .

    اى زاده ى معاويه ! اگر چه شدائد و فشارهاى روزگار مرا در شرائطى قرار داد كه با تو سخن بگويم ، اما من ترا كوچك مى شمرم و بسيار سرزنش ميكنم و فراوان توبيخ مى نمايم ، چگونه نكنم با آنكه چشمها گريان است و دلها در فراق عزيزان سوزان ، آه كه چه شگفت انگيز است !! مردان خدا به دست لشكر شيطان كشته شوند؟ اين دستهاى شما از خون ما آغشته است و دهانهايتان از گوشت خاندان پيغمبر مملو است و آن بدنهاى طيب و طاهر بر روى زمين مانده و گرگهاى بيابان آنها را ديدار مى كنند.

    اى يزيد! اگر تو كشتن و اسارت ما را غنيمت مى شمرى به زودى بايد غرامت گران آن را بپردازى در آن هنگامى كه نمى يابى هيچ ذخيره اى مگر آنچه را كه انجام دادى و خداوند به بندگانش ستم نمى كند، ما از بيداد گريهاى تو به خدا شكايت مى كنيم و او پناهگاه ما است .

  8. Top | #157

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فكد كيدك و اسع سعيك و ناصب جهدك فوالله لاتمحو ذكرنا ول تميت و حينا و لا تدرك امدنا ول ترحض عنك عارها و هل راءيك الافندو و ايامك الا عدد و جمعك الا بدد يوم يناد المناد الا لعنة الله على الظالمين فالحمد لله رب العالمين الذى ختم لاولنا بالسعادة و المغفرة و لاخر نا بالشهادة و الرحمة و نسئل الله ان يكمل لهم الثواب و يوجب لهم المزيد و يحسن علينا الخلافة انه رحيم و دود و حسبناالله و نعم الوكيل (209)

    اى يزيد، آنچه مى توان در اره دشمنى با ما انجام ده و آنچه مى خواهى مكر و فريب بكار بر و سعى و كوشش نما! اما به خدا سوگند تو نمى توانى نام ما را محو كنى و ما را از يد مردم ببرى .

    اين يزيد تو نمى توانى وحى ما را خاموش سازى و از اين راه به آرزوى دلت برسى و اين ننگ و عار را از دامن خود پاك نمائى ! اين يزيد آگاه باش كه راءى و عقل تو بسيار ضعيف است و دودمان زندگيت به زودى سپرى مى گردد و جمع تو پراكنده مى شود، روزى كه منادى خدا فرياد بر آورد كه لعنت خدا بر ستمكاران باد اكنون من حمد مى كنم خداى را كه ابتداى كا ما را به سعادت و مغفرت قرار داد و پايان آن را به شهادت و رحمت ختم نمود، ما از خداوند مى خواهيم كه ثواب و رحمت خويش را بر شهيدان ما تكميل فرمايد و اجر و مزد آنان را افزون سازد و جانشينى ما را از آنها نيكو قرار دهد زيرا او خداوند بخشنده و مهربان اين و او پناهگاه ما است و ما را كافى است و او نيكو وكيلى است .

  9. Top | #158

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خوانندگان عزيز - اين خطابه ى آتشين و جانسوز بوسيله ى يك بانوى اسير ايراد گرديد، بانوئى كه اكنون در حال اسارت است و بازوهاى او را به ريسمان بسته اند، زنى كه برادر زادگان خود را در حالت شكنجه در مقابل خود مى بيند و سر بريده برادر معصومش در ميان طشت در برابر چشم او قرار دارد، اين خطابه كوبنده در مجلسى ايراد گرديد كه فرزند معاويه و كسى كه حكومت و قدرت اسلامى را در دست دارد شخصا در آنجا حاضر است ، مجلسى كه شخصيتها و بزرگان لشكرى و كشورى شام در آن حضور دارند و سهمگينى قدرت شوم يزيد براى همگان به خوبى احساس مى شود با اين حال دختر اميرالمؤ منين عليهماالسلام آن چنان يزيد را مورد تحقير و توبيخ قرار داد كه راست بهت انگيز و حيرت آور است .

  10. Top | #159

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    زينب كبرى در اين خطابه ى جانسوز و آتشين نه تنها قدرت و حكومت يزيد را اصولا به حساب نمى آورد بلكه آنگونه سخن گفت كه گويا بانوئى بزرگ با كودكى خردسال صحبت مى كند و او را بر كردارهاى زشت و ناروايش مورد نكوهش قرار مى دهد.

    دختر اميرالمؤ منين فرزند معاويه را يعنى همان فردى كه با نيرنگها و فريبكاريهاى پدر اكنون بر سر حكومت اسلامى تكيه زده و قدرت عظيم كشور را در اختيار دارد - آنگونه تحقير مى نمايد كه او را به ابن لطلقا و زاده ى هند جگر خوار مى خواند!

    بانوى قهرمان كربلا در كيفر خواستى كه عليه آن ناپاك در حضور وى و در برابر بزرگان و اشراف شام طرح مى كند ابتداء روى گناهى انگشت مى گذارد كه براى يزيد امكان هيچگونه توجيه و تفسير درباره ى آن نيست ، گناهى كه در حضور او و به دستور شخص او انجام مى گرديد، مى گويد: آيا اين از عدالت تو است اى فرزند آزاد شدگان ؟ كه زنان و كنيزان خود را در پشت پرده قرار دهى ولى دختران پيغمبر را به اسارت بكشى و آنان را در مجلس ‍ نامحرمان حاضر سازى ؟

    در اينجا خواهر داغ دار حسين عملى را در برابر يزيد قرار مى دهد كه ديگر او نتواند افكار ساده دلان را فريب داده و خود را از آن تبرئه نمايد و گناه آن را به گردن فرزند مرجانه بگدازد، اين ديگر عبيدالله نبود كه چنين مجلسى را ترتيب دهد و با خاندان وحى و فضيلت آنگونه رفتار نمايد؟

    راستى بهت انگيز است ! يك زن در حال اسارت با بزرگترين مرجع قدرت كشور اينگونه تكلم كند!! و بعد از آن همه تحقيرهاى كوبنده و توبيخ ‌هاى شديد خطاب به او بگويد اين از جفاى روزگار است بر من كه مرا در شرائطى قرار داد تا با تو سخن بگويم !!! آيا شهامت آن هم تواءم با اصالت و منطق عالى تر از اين قابل تصور است ؟!

    آرى زينب در آن مجلس هم يزيد را بر جنايتها بيداد گريهايش محكوم ساخت و ننگ و رسوائى او را آشكار نمود و از اين راه وظيفه بزرگ و مقدسى كه در آن فرصت حساس بر عهده ى وى بود به خوبى انجام داد و هم به خوبى نشان داد كه فاجعه ى دردناك شهادت و اسارت كوچكترين ضربه ى روحى و شكست بر دودمان پاك اميرالمؤ منين على عليه السلام وارد نساخت .

  11. Top | #160

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مؤ ثرترين ضربه اى كه بر حكومت يزيد وارد آمد

    خطابات گرم و آتشين زينب عليهماالسلام كه در آن بدترين تحقير و توبيخ ‌ها نسبت به يزيد انجام شد زمينه ى فكرى اجتماع را براى بيدارى از آن خواب سنگين و مرگبار كه با افسون حكومت آل بوسفيان به آن دچار گرديده بودند به خوبى آماده ساخت و حكومت دمشق را دچار مشكلاتى نمود، اما تنها اين ضربه براى از پاى در آوردن رقيب كافى نبود و او همچنان به انجام كينه توزى و رنج و آزار نسبت به خاندان وحى و رسالت مشغول بود، آخرين و موثرترين ضربه اى كه توانست نفوذ و اعتبار يزيد را به طور محسوسى متزلزل سازد و بوسيله ى زين العابدين عليه السلام بر حكومت وى وارد آمد، يزيد بن معاويه براى ريختن زهرهاى تازه اى از عداوت و بغض ‍ موروثى خود بر خاندان على عليه السلام امام سجاد را در مسجد بزرگ و جامع دمشق حاضر ساخت تا خطيب كثيف و بى شرم وى در حضور آن سلاله ى نبوت نسبت به سرسلسله ى مردان و دودمان وى ناسزا بگويد و از آل بوسفيان مدح كند، اما در اين مسجد كه (بر خلاف مجلس يزيد) تنها چاپلوسان و متملقين و اشراف و بزرگان شام در آن جمع نبودند بلكه قشر صحيح و حقيقى اجتماع و طبقات اصيل امت هم در آن فراوان يافت مى شدند فرزند اسير و به غل و زنجير كشيده حسين عليه السلام ضربه مؤ ثر و كارى خود را آن چنان كوبنده و قاطع بر نفوذ و اعتبار يزيد وارد آورد كه موقعيت او را سخت متزلزل ساخت ، وضع تازه اى كه با خطابه ى آن امام در مسجد بزرگ دمشق به وجود آمده بود فرزند معاويه را سخت مضطرب كرده و او را نسبت به سر نوشت خود و حكومتش شديدا دچار وحشت نمود، يزيد بن معاويه هنگامى كه اجتماع عظيم مردم را در جامع دمشق مشاهده كرد به خطيب بى ايمان و جيره خوار خود دستور داد بر بالاى منبر رود تا آل بوسفيان را مدح كند و خاندان على عليه السلام را ناسزا گويد!

    آن مرد از خدا بى خبر و آن گوينده ى پست طينت و فرومايه هم طبق دستور ارباب ننگين خود تا حد توانائى خويش نسبت به دودمان پاك بزرگ مرد اسلام اميرالمؤ منين عليه السلام سب و لعن كرده و اسائه ى ادب نمود آنگاه سخن از ابوسفيان و نسل ملعون و منفور وى به ميان آورد و دورغهاى فراوانى در مدح و ثناى آنان گفت ، اينجا بود كه زاده ى حسين و فرزند سالار شهيدان با ندائى قاطع بانگ بر او زد و فرمود:

    ويلك اءيها الخاطب ! اشتريت مرضادة المخلوق بسخط الخالق فتبوى مقعدك من النار.

    واى بر تو اى خطيب ! خشنودى مخلوق را بر خشم خدا اختيار كردى ؟ جايگاه تو در آتش باد.

    آنگاه به يزيد روى كرده فرمود:

    اءذن حتى اصعد هذا الاعواد فاكلم بكلمات لله فيه رضى و لهؤ لاء الجلساء اجر.

    بگذار تا من بر بالاى اين چوبه ها روم و سخنانى گويم كه موجب خشنودى خداوند و سعادت اين مردم گردد؟

    ولى پيدا است كه يزيد چنين اجازه اى نخواهد داد و خواست امام را نخواهد پذيرفت ، اما چون بانگ اعتراض زين العابدين بر خطيب و سپس ‍ اجازه سخن خواستن ، توجه مردم را كاملا به سوى آن حضرت جلب كرده بود از اين نظر همگان بر يزيد اعتراض كرده و مى خواستند سخنان آن جوان را بشنوند، گفتند، اميرالمؤ منين ! چه زيان دارد؟! فرمان كن تا بر منبر بر آيد و هنر خويش بنمايد؟

    ولى پاسخ يزيد به مردم شام هم منفى بود زيرا او مى دانست كه اگر آن باقى مانده دودمان نبوت بر منبر رود و فرصت سخن پيدا كند حقايق دردناكى را با مردم در ميان مى نهد كه حكومت شام از آشكار گشتن آنها سخت در وحشت است ، اما خوشبختانه فشار افكار عمومى و خواست اجتماع كار خود را كرد و فرزند معاويه بالاخره تسليم گرديد و اجازه داد تا زين العابدين عليه السلام سخن بگويد.

    اكنون فرصتى است بسيار حساس و مهم كه در اختيار سلاله ى اظهار قرار گرفته است ، در مسجدى بزرگ شام ، در برابر قشر واقعى و صحيح اجتماع و امت ، آنهم در مجلسى كه فرزند معاويه ، كسى كه به ناحق بر سرير خلافت اسلامى تكيه زده در آن حاضر است ! بديهى است كه اين عاليترين فرستى است كه در اختيار حجت خدا و فرزند داغ ديده ى زهرا قرار گرفته است ، اين يك فرصت حياتى است كه يكى از اصيل ترين فرزندان آن دودمانى كه ساليانى دراز افكار امت اسلامى عليه آن دودمان از همين شهر رهبرى مى شد اكنون در همان شهر احقاق حق كند و ماهيت كثيف و ننگين اين حكومت را كه براى مردم و پرده و در استتار بود آشكار و روشن سازد.

    زين العابدين عليه السلام براى رسيدن به اين هدف بزرگ و مقدس و توجه دادن افكار و دلهاى مردم به سوى خاندان پيغمبر و ننگين ساختن حكومت بنى اميه كافى است كه تنها خويش و دودمان خويش را بشناساند و درباره ى رقيب و جنايات و رسوائيها كه او در سرزمين آزادى و عدالت يعنى كربلا انجام داده آشكارا سخن بگويد.

    آرى اگر اين دو قسمت به طور صحيح انجام گيرد خود كافى است كه شديدترين شور و هيجان را در مردم عليه دودمان بنى اميه و به نفع خاندان على عليه السلام به وجود آورد، هيجانى كه براى حكومت شام دردناك و مرگبار باشد و موقعيت آن را سخت دچار اضطراب و تزلزل سازد.

    به خاطر همين جهات بود كه يزيد حاضر نبود پست منبر را آن هم در آن شرائط حساس و حياتى در اختيار جوانى بگذارد كه پدر و عموها و برادران او را چند روز قبل به وحشيانه ترين صورت به قتل رسانده و زنان و كودكان آنها را به اسارت گرفته است ، اما خوشبختانه پا فشارى مردم كارگر شد و حق در جواب خود قرار گرفت .

صفحه 16 از 27 نخستنخست ... 612131415161718192026 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi