صفحه 3 از 27 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 262

موضوع: درسى كه حسين عليه السلام به انسانها آموخت

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    مدينه خواستار خلع عثمان است

    قانون شكنيهاى صريح خليفه و تجاوزات روشن وى به اموال عمومى و حقوق طبقات محروم و بدعتهاى فراوانى كه از خود بجاى مى گذارد. كار نارضايتى و خشم و غضب مردم را به جائى رساند كه جمع فراوانى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله از مدينه نامه اى به مسلمانانى كه در سر حدات به جنگ رفته بودند، نوشتند و از آنها خواستند كه به مدينه باز گردند و عثمان را از خلافت خلع كنند. متن نامه چنين است :

    انكم كنتم تريدون الجهاد فهلموا الينا فان دين محمد صلى الله عليه و آله قدافسده خليفتكم فاخلعوه (23)

    يعنى شما مى خواهد در راه خدا جهاد كنيد پس اكنون به نزد ما بشتابيد زيرا دين پيغمبر اسلام را خليفه شما تباه كرد پس او را (از خلافت ) خلع كنيد.

    صداى اعتراضات دست جمعى و نارضايتيهاى عمومى از دستگاه حكومت نه تنها در مدينه بلند بود بلكه اين فرياد در بلاد و استانهاى ديگر هم از تجاوزات و ستم هاى استانداران و فرمانداران خليفه بگوش مى رسيد. اما متاسفانه خليفه همچنان به كار خود ادامه مى داد و با آن همه اعتراضات منطقى و مستدلى كه نسبت به روش شخص او و شكايات فراوانى كه درباره ستم ها و تجاوزات همكاران او به وى مى نمودند كوچكترين ترتيب اثر نمى داد.


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خليفه با دست پيروانش به قتل مى رسد

    ولى بالاخره اين بى اعتنائى خليفه به اعتراضات پى در پى و تظلم هاى فراوان مردم كار خود را كرد و مسلمين اطراف خانه او را محاصره كردند و وى را در داخله خانه اش كشتند. اما خشم و غضب عمومى نسبت به خليفه تا جائى بود كه تا سه كسى جرئت نداشت جنازه او را بردارد، بعد از سه روز تنها چهار نفر نعش او را برداشته و در بين ناسزاهاى فراوانى كه ديگران نثار خليفه مى كردند وى را به باغ مردى به نام كوكب (كه در پشت بقيع قرار داشت ) برده و دفن كردند، بين آن باغ و قبرستان عمومى مسلمين (بقيع ) ديوارى فاصله بود، هنگامى كه زمام حكومت را معاويه در دست گرفت ، دستور داد آن ديوار را برداشتند. و آن باغ را جزء قبرستان بقيع قرار دادند تا مدفن عثمان جزء قبرستان مسلمين باشد.

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نتيجه مباحث اين فصل

    خواننده عزيز: آن چه كه ما تا اينجا از روش خاص عثمان در دوران خلافتش ‍ نقل كرديم براى روشن ساختن اين حقيقت بود كه چگونه خليفه تجاوز تحريم قانون و مقررات اسلامى را بدون هيچ پرده پوشى و اختفاء امرى ممكن جلوه داد، تظاهر به گناه و تجاوزات صريح نسبت به حدود قانون و اموال عمومى (كه در آن حد تا آن روز در تصور اجتماع اسلامى غير ممكن به نظر مى رسد)در حكومت عثمان يك امر عادى و قابل عمل نشان داده شد، اين كار اگر چه به قيمت جان او تمام گرديد. اما بالاخره به مردم مسلمان و حكومتهاى بعد از وى روشن ساخت كه ممكن است خواست خليفه و هوسهاى او بر همه چيز (حتى بر قانون اسلام ) مقدم شود عثمان براى حكومتهاى ديگر اثبات كرد كه تجاوز به اموال عمومى و مصرف كردن آنها تنها در راه تامين رضاى خليفه ممكن است ، خليفه بالاخره ثابت نمود كه ممكن است فرد آلوده اى مانند وليد را هم بر مردم مسلط ساخت كه در حال مستى به مسجد رود و در ميان محراب قى كند و نماز صبح را چهار ركعت بگذارد!!! عثمان در دوران حكومت خود به خوبى نشان داد كه براى يك زمامدار امكان دارد مخالفين خود را (هر چند كه مردان خدا و شخصيتهاى با فضيلت باشند و مخالفت آنان در راه حمايت از مقررات اسلام و اموال عمومى باشد) علنا مورد انواع اهانت و تحقير و ضرب و جرح قرار داد! عثمان در دوران خلافت خود حدود و احترامى كه اجتماع اسلامى براى مردان باتقوا، با فضيلت ، دانشمند، پاكدامن قائل بود بطور صريح در هم شكست و نشان داد كه ممكن است كسانى مانند عمار ياسر را تا سر حدى كتك زد كه به مرض فتق مبتلا گردد، خليفه نشان داد كه براى زمامدار امكان دارد دستور دهد تا بدون جهت شخصى مانند ابن مسعود را آن چنان بشدت بر زمين بكوبند كه استخوان پهلوى او در هم بشكند و فردى مانند اباذر غفارى را پس از دچار ساختن به انواع مصيبت و رنج و اهانت بر بذه تبعيد كنند تا در آن بيابان از گرسنگى جان دهد. اينجاست كه ما معتقديم . عوامل و موجبات قيام حسين عليه السلام بطور آشكار در زمان عثمان پى ريزى شد. زيرا وى بود كه راه را براى مخالفت صريح با قوانين و مقررات اسلامى و تجاوزات علنى به بيت المال و اموال عمومى و حكومت دادن افكار و عقائد و رضاى خليفه را بر همه چيز (حتى بر قانون ) براى زمامداران آينده باز كرد. اكنون ما بخواست خداوند اين اسباب و عوامل را كه نقطه مشخص آن در زمان حكومت عثمان بسته شد - قدم به قدم تعقيب مى كنيم تا به حد رشد نهائى آن برسيم و آثار شوم آن را مورد بررسى قرار دهيم .

    ما اخذ الله على اهل الجهل ان يتعلموا حتى اخذ على اهل العلم ان يعلموا

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پيش از آنكه خداوند نادان را بر جهلش مواخذه نمايد دانشمند را مواخذه مى كند كه چرا به جاهل نياموخت ...على عليه السلام

    على عليه السلام زمامدار مى گردد

    نظر ما در اين فصل شرح تاريخ حكومت امير المومنين على عليه السلام نيست بلكه مقصود تعقيب از هدف كتاب و اثبات اين حقيقت است كه (با شرائط ناگوارى كه ديگران در دوران حكومت خود به وجود آورده بودند) آن حضرت نمى توانست كار مهمى را در زمان خلافت انجام دهد و آثار شوم و خطرناكى كه حكومت عثمان از خود به جاى گذارده بود، ريشه كن سازد. زيرا على عليه السلام وارث حكومتهاى گذشته و آن دستگاه آشفته اى بود كه خويشاوندان خليفه و جمعى از مردم فرو مايه و متملق در برابر رضاى عثمان و مقدم داشتن هوسها و خواسته هاى وى بر همه چيز (حتى بر قانون ) بر بيت المال مسلمين مسلط گرديده و از اين راه ثروتهاى كلان و افسانه اى براى خود گرد آورده بودند. امير المومنين وارث حكومتى است كه معاويه در آن حكومت قدرت و نفوذ كافى و اقتصادى نيرومند براى خود به وجود آورده است . بديهى است كه در چنين شرائط آن بزرگوار، در هر مورد كه بخواهد قدم بر جسته اى بر دارد و دست با صلاحى بزند و به وضع بى سر و سامان و شرب اليهود بيت المال و حكومت سر و سامانى بخشد. مواجه با كارشكنى هاى كوبنده اى مى گردد. كسانى كه تا ديروز عملا بيت المال مسلمين را در اختيار داشتند چگونه مى توانند حكومت عدلى را تحمل كنند كه بين آنان و پائين ترين طبقات اجتماع هيچ گونه امتيازى قائل نيست ؟!

    حكومتى كه در آن فقط قانون حكمفرما است ؟! اما با اين حال اين مشكلات چيزى نيست كه على عليه السلام را از انجام وظيفه خاص مذهبى و تبليغ آن رسالت بزرگ جهانى كه اسلام بر عهده وى نهاده بود. يعنى نشان دادن اين كه حكومت تنها بر پايه عدل و فضيلت ارزش دارد و بس ، باز دارد. امير المومنين كسى نبود كه هدف وى از زمامدارى تنها حكومت بر مردم و در دست گرفتن قدرت باشد. اگر آن حضرت حكومت ظاهرى بر مردم را پذيرفت تنها به منظور حمايت از مظلومان و مبارزه با ستمگران و نظارت بر اجراى دقيق قانون و مقررات اسلامى بود. همان گونه كه خود در خطبه معروف شقشقيه مى فرمايد:

    اما و الذى فلق الحبة و برء النسمة لولا حضورالحاضر و قيام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله على العلماء ان لا يقاروا على كظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقيت حبلها على غابرها ولسقيت آخرها بكاس ‍ اولها(24)

    يعنى قسم به خداى كه دانه را شكافته و روح را آفريده است اگر نبود كه مردم براى بيعت با من حاضر و آماده شدند و با وجود ناصر و ياران حجت بر من قائم گرديد و اگر نبود آن پيمانى كه خداوند از دانشمندان گرفت كه (با سكوت خود) تجاوز ستمگران و از بين رفتن حقوق ستمديدگان را امضاء و تثبيت ننمايند هر آينه ريسمان خلافت را همچنان رها مى كردم و آخر آن را هم از همان كاسه اول سيراب مى نمودم با اين حساب بايد انتظار داشت كه على عليه السلام در دوران حكومت خود سخت به حمايت حقيقى و واقعى از حقوق ضعفاء برخيزد و دست ستمگران را كه استانداران و فرمانداران فاسد در راس آنان بودند از دامن طبقات ستم كشيده اجتماع كوتاه نمايد، امير المومنين (همان گونه كه انتظار مى رفت ) برنامه داخلى حكومت خود و مبارزه با فساد را در دو جبهه شروع كرد:

    يك - حفظ اموال عمومى و حمايت از حقوق طبقات محروم .

    دو - كوتاه كردن دست ستمگران و افراد آلوده اى كه بر مردم حكومت مى كردند.

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    بيت المال در حكومت على عليه السلام

    امير المومنين على بن ابيطالب عليه السلام در دوران حكومت خود (بر خلاف عثمان ) نه تنها اجازه نداد نزديكان و خويشاوندان او و يا جمعى فرو مايه . متملق به بهانه حمايت از وى و نزديكى به آن حضرت به حقوق ديگران تجاوز كرده و از اموال عمومى و بيت المال (اضافه بر حق مشروع و قانونى خود) بهره بردارند (تا جاى كه آن بزرگوار راضى نگرديد حتى براى برادر خود عقيل حق بيشتر و امتيازى بر ديگران قائل شود.).بلكه تصميم گرفت ثروتهاى فراوانى كه بر خلاف قانون در حكومت عثمان از اموال عمومى جمع آورى شده بود آنها را به بيت المال بر گرداند. براى تامين اين هدف در دومين روز خلافت خود چنين فرمود:

    الا ان كل قطيعة اقطعها عثمان و كل مال اعطاه من مال الله فهو مردود فى بيت المال فان الحق القديم لا يبطله شيئى ولوو جدته قد تزوج به النساء و ملك به الاماء لرددته فان فى العدل سعة و من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق (25)

    يعنى آگاه باشيد. هر قطعه زمين از اراضى عمومى مسلمين كه (بدون جهت ) آن را عثمان به ديگران بخشيد بايد به بيت المال بگردد. زيرا حق قديم را چيزى (حتى خواست خليفه ) باطل نمى گرداند. و اگر بوسيله آن اموال زنانى گرفته و يا كنيزانى را هم خريده باشند با اين حال آنها را به بيت المال بر مى گردانم . زيرا در عدل وسعت و گشايش است و آن كس كه عدل و داد در او ضيق و ناگوار آيد پس جور و ستم بر او ضيق تر و ناگوارتر باشد.

    على عليه السلام شدت مراقبت خود را بر حفظ اموال عمومى و رعايت از بيت المال مسلمين تا جائى رسانيد كه به عمال خود چنين مى نويسد:

    ادقوا اقلامكم و قاربوا بين سطور كم و احذ فوا عن فضولكم و اقصدوا قصد المعانى و اياكم و الا كثار فان اموال المسلمين لا تحتمل الاضرار(26)

    يعنى نوك قلمها را باريك گردانيد و بين خطوط كمتر فاصله قرار دهيد و كلمات زائد و غير لازم را حذف كنيد و در هنگام نوشتن سعى نمائيد مقاصد و هدف را بنويسيد و بر حذر باشيد از آن كه در نوشتن زياده روى كنيد، زيرا اموال مسلمين نبايد دچار ضرر (و تلف ) شود.

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خواننده عزيز- با در نظر گرفتن اين دو قسمت كه از اميرالمومنين (ع ) نقل كرديم روشن مى شود كه آن حضرت از يك طرف مى خواهد اموالى را كه بر خلاف قانون و موازين اسلامى از بيت المال مسلمين در اختيار كارگردانان حكومت عثمان و نزديكان و خويشاوندان وى قرار گرفته بود به بيت المال بر گرداند و از سوى ديگر براى حفظ آن اموال آن چنان دقت و مراقبت مى نمايد كه به همكاران و عمال خود مى نويسد، در نامه هاى رسمى خطوط را نزديك يكديگر بنويسيد و نوك قلمها را باريك نمائيد و از نوشتن كلمات زائد و غير لازم اجتناب كنيد. تا اموال عمومى و بيت المال (هر چند بسيار كم ) دچار ضرر و تلف نگردد، اين بود قسمت اول از برنامه داخلى حكومت امير المومنين على بن ابى طالب (ع ).

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    على با ستمگران همكارى نمى كند

    دومين قدم مهم و برجسته اصلاحى كه على عليه السلام در همان روزهاى اول خلافت خود برداشت ، فرمانى بود كه براى عزل ستمگران و افراد آلوده اى كه از عمال حكومت و در شمار همكاران خلفاى گذشته بودند، صادر كرد. مغيرة بن شعبه مى گويد من در اوائل خلافت امير المومنين نزد آن حضرت رفتم و به وى گفتم ترا نصيحت مى كنم كه عمال عثمان را عوض ‍ نكنيد و آنها را همچنان بر پست هايشان ابقاء نمائيد. آن بزرگوار نپذيرفت و فرمود: و الله لا اداهن فى دينى . يعنى بخدا قسم من در اجراى وظائف مذهبى خود دوروئى نمى كنم . مغيره مى گويد، به وى گفتم پس معاويه را از استاندارى شام بر كنار مساز زيرا او هم در زمان عثمان و هم در زمان خلافت عمر در آنجا حكومت داشت در پاسخم گفت : لا و الله لا استعمل معاويه يومين ابدا(27)يعنى نه به خدا قسم . من هيچ گاه براى دو روز با معاويه همكارى نمى كنم . يكى از مورخين مى نويسد على عليه السلام در پاسخ مغيرة بن شعبه كه وى را براى ابقاء معاويه به سمت استاندارى موقت شام تشويق مى كرد فرمود: اتضمن لى عمرى يا مغيرة فيما بين تولية الى خلعه ؟ يعنى اگر امروز من معاويه را در پست وى ابقاء كنم آيا ضمانت مى كنى كه من زنده بمانم تا بتوانم در آينده او را از اين مقام بر كنار سازم ؟ سپس گفت و ما كنت متخذى المضلين عضدا(28)اين بود آن دو قسمت مهم از برنامه داخلى حكومت على عليه السلام . اما پيدا است كه اجراى اين برنامه ها در داخل كشور با چه مخالفتهاى سخت و كوبنده اى مواجه خواهد شد.

    حكومتى كه از يك طرف نه تنها بخواهد اموال عمومى را بشدت از حيف و ميل شدن حفظ كند بلكه با كمال صراحت اعلام دارد اموالى كه حكومت عثمان هم بدون جهت و بر خلاف قانون است آنها را به بيت المال بر مى گردانم و از سوى ديگر بخواهد دست ستمگران و بيداد گرانى كه با زمامداران گذشته همكارى مى كردند از دامان مردم و حكومت اسلامى براى هميشه كوتاه سازد. طبيعى است كه اين حكومت مشكلات فراوانى را در پيش خواهد داشت . مشكلاتى كه اجازه نخواهد داد وى دست به كار شود تا حداقل بتواند ناهمواريهاى خطرناكى كه در اجتماع اسلامى از نظر تجاوز به قانون و با اموال عمومى و مسلط گشتن جمعى از افراد كثيف و آلوده بر همه چيز مردم به وجود آمده بود از بين برده و راه براى پيشرفت اجتماع و حكومت صحيح اسلامى هموار سازد.

    آرى با توجه به اين قسمتها است كه پاسخ اين پرسش به خوبى روشن مى شود. كه چرا على عليه السلام در مدت كوتاه خلافت خود مواجه با مخالفت هاى سخت دشمنان داخلى گرديده و بيشتر اوقات خويش را در جنگ با آنان گذرانده است ؟ سر اين مخالفتها و شورشها را بايد در روش ‍ عدل حكومت آن حضرت جستجو كرد، طلحه و زبير كه گمان مى كردند با رسيدن على بن ابيطالب به مقام خلافت ، آنان مى توانند دو استان مهم كشور (مصر و بصره ) را در اختيار گرفته و براى مدتهاى طولانى با خاطرى آسوده از مقام و اموال عمومى حداكثر بهره بردارى را بنمايند، وقتى سختگيرى بجا و مراقبت شديد آن حضرت در حفظ بيت المال و رعايت حقوق مردم مشاهده كردند و از رسيدن به مال و آرزوهاى خود مايوس ‍ گرديدند درصدد مخالفت و شورش بر آمدند و با تحريك عايشه و دستيارى او جنگ جمل را در بصره به وجود آوردند.

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اين روش اگر چه بزودى پايان يافت ولى هنوز على عليه السلام از خستگى جنگ جمل نياسوده بود كه معاويه از شام سر بر داشت و به بهانه خون خواهى عثمان جنگ صفين را به وجود آورد. جنگ صفين نزديك بود به نفع آن حضرت خاتمه پيدا كند و براى هميشه حكومت خاندان بنى اميه و بالنتيجه حكومت بيدادگرى و ستم ريشه كن شود كه معاويه دست به نيرنگ عجيبى زد و حماقت و عدم درك صحيح بسيارى از لشكريان على نيرنگ او را به ثمر رساند. معاويه در آن لحظات حساسى كه تا پايان حكومت و شكست قطعى او چند روز بيشتر مى شد بر بالاى نيزه كنند و لشكر على عليه السلام را به آن دعوت نمايند. دستور معاويه اجراء شد و بنا به نقل مسعودى پانصد قرآن در لشكر وى بر بالاى نيزه بلند گرديد(29)، در اين جا نادانى و حماقت جمع زيادى از لشكر امير المومنين كار خود را كرد و به نيرنگ معاويه اثر بخشيد و آن چه آن حضرت فرمود: اين عمل خدعه است و به منظور جلوگيرى از شكست حتمى اوست در آن جمع موثر واقع نشد.

    و در نتيجه كار به حكميت رسيد، ولى در انتخاب فردى كه از طرف على عليه السلام بايد به حكميت برود باز فرمان آن حضرت را نپذيرفتند و خلاصه بعد از آن همه رنج و تحمل تلفات و مشكلات جنگ ، آن بزرگوار به كوفه باز گشتند. اما باز چند روزى بيشتر از جنگ صفين نگذشت كه همان جمعيتى كه از داخل لشكر به مخالفت با آن حضرت برخاسته بودند. و همان مخالفت موجب پيروزى و نجات معاويه و حكومت وى گرديده بود، همان جمع به نام خوارج قيام كردند و جنگ سومى را در برابر امير المومنين به وجود آوردند. اين جنگ هم هر چند به زودى به نفع على (ع ) پايان يافت ولى باز هم آن حضرت نتوانست برنامه عدل حكومت خود را اجراء كرده و ناهمواريهاى هولناك حكومت هاى گذشته را هموار سازد.

    زيرا معاويه با يك قدرت و نفوذ كافى در شام هم چنان حكومت مى كند و همواره درصد خراب كارى و ايجاد شورش در برابر على بن ابيطالب است .

    گاهى ارتش غارتگر خود را به شهرهاى دور افتاده اى كه در تحت تسلط آن بزرگوار بود مى فرستاد و آنها پس از غارت بيت المال و دستبردهائى كه به اموال مردم مى زدند و كشتن فرماندار آن حضرت و به قتل رساندن جمع زيادى از مسلمين به سوى شام بر مى گشتند. اين گونه اخبار ناگوار و كوبنده يكى پس از ديگرى به آن حضرت مى رسيد. در اين اوقات آن بزرگوار مردم كوفه را جمع مى كرد و آن خبرهاى ناراحت كننده را به اطلاع آنها مى رساند. و از آنان مى خواست كه در برابر اين اعمال ننگين و تجاوزات ، عكس العمل نشان دهند و با يك جنبش عمومى اساس حكومت شيطانى معاويه و خاندان بنى اميه را براى هميشه در هم بكوبند. اما متاسفانه هيچ گونه جواب مثبتى از جانب مردم نمى شنيدند.

    اين حوادث در روزهاى آخر حكومت على عليه السلام انجام مى گرديد در آن ايامى كه ديگر عمار ياسر و مالك اشتر و محمد بن ابى بكر و شخصيتهاى بزرگى مانند آنان در بين مردم نبودند و ياران باوفاى آن حضرت يكى بعد از ديگرى در جنگ صفين و يا با نيرنگ معاويه كشته شده و از دست رفته بودند.

    در يكى از خطبه هاى هيجان انگيز خود على عليه السلام ناراحتى شديد خويش را از سكوت مرگبار پيروان خود در برابر ستمگريها و بيداد گريهاى معاويه با صراحت كامل بيان مى فرمايد، اين خطبه هنگامى ايراد گرديد كه به آن حضرت اطلاع دادند معاويه ، سفيان بن عوف را براى غارتگر و كشتار شهر انبار (كه در تحت حكومت امير المومنين بود) فرستاد و آن مرد ناپاك هم فرمان معاويه را با موفقيت اجراء كرد و مصائب ناگوارى را در آن شهر به وجود آورد. در اين هنگام على عليه السلام ضمن رساندن اين خبر اسف بار به مردم و تهييج آنان به منظور پيكار با فرزند ابوسفيان و در هم كوبيدن اساس حكومت وى چنين مى فرمايد...

    فقبحا لكم و ترحا حين صرتم غرضا يرمى يغار عليكم و لا تغيرون و تغزون و يعصى الله و ترضون فاذا امرتكم بالسير اليهم فى ايام الصيف قلتم هذه حمارة القيظ امهلنا يسبخ عناالحر و اذا امرتكم بالسير اليهم فى الشتاء قلتم هذه صبار القر امهلنا ينسلخ عناالبرد. كل هذا فرارا من الحر و القر فانتم و الله من السيف افر.

    يعنى ننگ و نكبت بر شما باد شما هدف قرار گرفته ايد و معاويه تيرهاى سهمگين خود را به سويتان رها مى كند، معاويه با شما نيرنگ مى كند و شما حيله اى در برابر او نمى انديشيد، با شما پيكار مى شود ولى شما نمى جنگيد، دستورات و فرامين الهى را ناديده مى گيرند و معصيت مى كنند و شما عملا به آن رضايت مى دهيد، آن گاه كه شما را امر كردم كه در تابستان براى جنگ به سوى آنان رهسپار شويد گفتيد كه گرماى هوا شديد است به ما مهلت بده تا ايام گرما سپرى گردد و هنگامى كه به شما فرمان دادم كه در زمستان به سوى آنان براى جنگ بشتابيد گفتيد كه سرماى سختى است . به ما مهلت بده تا سرما بگذرد. تمام اينها براى فرار از گرما و سرما است ؟ پس ‍ شما به خدا قسم از شمشير بيشتر مى گريزيد.

    سپس على عليه السلام سخنان خود را در نكوهش شديد از آن مردم چنين ادامه مى دهد:

    يا اشباه الرجال و لارجال حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال لوددت انى لم اركم و لم اعرفكم معرفة و الله ندما واعقبت سدما قاتلكم الله لقد ملاتم قلبى قيحا و شختم صدرى غيظا و جر عتمونى نغب التهمام انفاسا و افسدتم على رايى بالعصيان و الخذلان (30)

    يعنى اى كسانى كه به مردان شبيه هستيد ولى در حقيقت در شمار مردان نيستيد، بردبارى شما مانند كودكان و عقلهاى شما مانند نو عروسان است . هر آينه من دوست داشتم شما را نه بينم و شما را به هيچ گونه نشناسم ، به خدا قسم كه شناختن شما به پشيمانى كشيده و غصه و غم با خود آورد، خداوند شما را لعن كند و از رحمت خود دور سازد، هر آينه قلب مرا از جراحت پر كرديد و سينه ما را از خشم و غضب مملو ساختيد و جرعه هائى پى درپى از غم و غصه به من خورانديد و آراء و نظريات مرا با عدم اطاعت و بكار نبستن تباه كرديد.

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خواننده عزيز:

    با در نظر گرفتن آن چه كه ما تا اينجا بسيار فشرده و كوتاه از حوادث حساسى كه در زمان حكومت على عليه السلام رخ داده بود شرح داديم . اين حقيقت به خوبى روشن گرديد كه اميرالمومنين نتوانست عوامل نيرومند و ريشه دار فساد را كه قسمت مهم آن در زمان حكومت عثمان در اجتماع اسلامى به وجود آمده بود از ميان بر دارد و آثار شوم آن حكومت را از بين مسلمين ريشه كن سازد. اكنون پايان حكومت آن حضرت است در حالى كه از يك طرف معاويه كه در زمان حكومت عمر به سمت استاندارى شام نصب شده بود و در مدت 12 سال حكومت عثمان به حد كافى براى خود نفوذ و قدرت به دست آورده نه تنها هم چنان در راس قدرت شامات قرار دارد. بلكه گاه گاهى جسارت مى ورزد و به نواحى و اطراف نقاطى كه در تحت حكومت على عليه السلام بسر مى برند تجاوز كرده و دست به غارتگرى و كشتار مردم بى گناه مى زند.

    و از سوى ديگر اميرالمومنين ياران كاردان و با وفاى خود را يكى بعد از ديگر از دست داده و در باقى مانده از پيروان آن حضرت هم آن چنان روح سكوت و بى تفاوتى در برابر ستمگريهاى معاويه به وجود آمده بود كه آن حضرت براى نجات و رهائى از دست همان ياران !!! اشتياق شديد به مرگ مى نمود.

    آرى اين است شرائط دردناك اجتماع اسلامى تا هنگام شهادت اميرالمومنين عليه السلام . اكنون ما اين شرائط و وضع خاصى كه بر اجتماع مسلمين در آن روز حكومت مى كرد. باز هم مورد تعقيب قرار مى دهيم تا به هدف اصلى كتاب نزديك گرديم .

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    عضو خودماني
    تاریخ عضویت
    June 2021
    شماره عضویت
    14147
    نوشته
    1,876
    صلوات
    1514
    دلنوشته
    2
    صلی الله علیک یا مولانا یا اباالحسن المهدی
    تشکر
    397
    مورد تشکر
    333 در 87
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حكومت امام حسن عليه السلام

    پس از شهادت على بن ابى طالب نوبت خلافت به امام مجتبى (ع ) مى رسد. حكومت امام حسن (ع ) (مانند حكومت اميرالمومنين )تنها از اين نظر مورد بحث ما است كه ببينيم آيا امام دوم در دوران قدرت خود توانست آثار شومى را كه از حكومت عثمان تا هنگام خلافت آن حضرت بجاى مانده بود بر طرف سازد؟ و امت مسلمان را در مسير صحيح و اصلى اسلامى قرار بدهد؟ يا آن كه آن حضرت هم به علت نيرومند بودن عوامل فساد نتوانست براى ريشه كن كردن آنها كارى از پيش ببرد؟
    رسيدن ما به هدف اصلى كتاب بطور ضرورت ايجاب مى كند كه در اين فصل از مهمترين حادثه حكومت امام دوم يعنى صلح وى با معاويه و علل و اسرار آن بحث كنيم زيرا عواملى كه صلح امام حسن عليه السلام را با معاويه ايجاب كرد، خود در به وجود آمدن حادثه كربلا نقش موثر و مهمى را دارا است .
    خوانندگان ارجمند- تصور مى كنم يك توجه كوتاه به وضع عمومى مسلمين در پايان حكومت على عليه السلام كافى است كه هر فردى حوادث ناگوارى را كه در عصر امام مجتبى (ع ) به وقوع مى پيوندد به خوبى پيش بينى كند. زيرا امام دوم (ع ) در شرائطى زمام حكومت را در دست گرفت كه سر سخت ترين دشمن خاندان پيامبر يعنى معاويه موقعيت خود را بحد كافى تثبيت كرده و مهمتر از آن ، حضرت مجتبى عليه السلام با كمك و نيروى يارانى مى خواهد با اين معاويه به مبارزه برخيزد كه پدر بزرگوارش ‍ براى نجات از دست همان ياران آرزوى مرگ مى نمود و با آنان مى فرمود: من دوست داشتم شما را نبينم و به هيچ صورت شما را نشناسم ، با توجه به اين شرائط، آينده حكومت امام حسن عليه السلام به خوبى قابل پيش بينى است . اكنون تفصيل آن حوادث را در حدود هدف اصلى كتاب مورد بررسى قرار مى دهيم :
    فرزند بزرگ على عليه السلام هنگامى كه زمام حكومت را در دست گرفت مهمترين مشكلى كه در برابر وى و در راه مصالح اسلام و اجتماع اسلامى قرار داشت ، همانا حكومت معاويه در شام است . اگر اين مشكل از ميان برداشته شود دنياى اسلام موانع ديگرى را كه در سر راه موفقيت هاى جهانى وى وجود دارد به آسانى موانع مى تواند از ميان بردارد. بنابراين بزرگترين كار اين حكومت بايد حل اين مشكل باشد، حضرت مجتبى براى حل اين مشكل ابتداء معاويه را به بيعت با خود دعوت فرمود، اما دعوتى كه ضمن آن تصميم قاطع و اراده خلل ناپذير آن بزرگوار جهت نابودى اين سر چشمه فساد يعنى معاويه تا جائى كه امكان دارد به خوبى هويدا است . امام حسن عليه السلام در آن نامه معاويه را دعوت مى كند كه با وى بيعت نمايد و به خلاف آن حضرت تن در دهد. اما سپس چنين اضافه مى كند:
    و ان انت ابيت الا التمادى فى غيك سرت ابى ليك بالمسلمين فحا كمتك حتى يحكم الله بيننا و هو خير الحاكمين (31)
    يعنى اگر به بيعت با من تن در ندهى و همچنان بخواهى در ضلالت و گمراهى خود اصرار به ورزى من با اجتماع مسلمين به سوى تو رهسپار مى شوم و با تو مخاصمه مى كنم تا هنگامى كه خداوند در بين ما حكم كند و او بهترين حكم كنندگان است . اين نامه از طرف آن حضرت به سوى معاويه مى رود، ولى معاويه نه تنها صريحا به آن جواب رد داده بلكه با فرستادن جمعى از مامور بن سرى خود به كوفه و بصره و نقشه هاى شومى كه در اختيار آنان قرار مى دهد، درصدد بر مى آيد تا مردم مسلمان را عليه آن حضرت و حكومت وى بشوراند، اما خوشبختانه جاسوسان او بزودى دستگير مى شوند و به جزاى خيانت خود مى رسند ولى معاويه يعنى همان تنها خطر بزرگى كه جهان اسلام را در زير پرده نفاق و نيرنگ حكومت خود تا سر حد نيستى و سقوط هميشگى تهديد مى كند. تصميم جدى دارد كه اجازه حكومت به خاندان پيغمبر ندهد هر چند اجراى اين تصميم به قيمت يك جنگ بزرگ و خونين باشد.

صفحه 3 از 27 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi