صفحه 13 از 23 نخستنخست ... 391011121314151617 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 222

موضوع: حایگاه و معنی واسه فیض

  1. Top | #121

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    لازمه نظام اَحسن الهی
    نظام اَحسن، یعنی نظامی که حکیمی قادر آن را ایجاد کند و لذا هیچ نیازی را در آن نظام بی جواب نمی گذارد و تمام ابعاد مسئله را از قبل در نظر گرفته است. مثلاً بنده ممکن است به سلولزهای این درخت علم داشته
    ص: 208
    باشم، امّا تمام جوانب آن را نمی توانم بشناسم، نهایتاً از نظر تجربی می توانم بگویم که آرایش اتمی آن حلقوی است، امّا چرا آن سلولزها در این جا به این شکل درآمده و این نوع آرایش اتمی چه نقشی در تعامل با سایر بافت ها می تواند داشته باشد، این ها دیگر حدّ فهم من نیست. امّا خالق علیمِ حکیم، تمام جوانب مخلوق را در نظر خواهد گرفت. پس چون خدا علیمِ حکیم است، حتماً عالَمی را که خلق می کند در همه ابعادش اَحسن است.
    شما با تعمق و تفکر به خوبی به این نکته می رسید که خدای عالم، خدای حکیمِ مطلق و قادر و توانا است، پس آنچه را انجام می دهد اولاً؛ بهترین نوع تحقق است، ثانیاً؛ چون او قادر است و هیچ مانعی در مقابل اراده اش نیست، و توان انجامش را دارد، پس آنچه از طرف خدا صادر و ایجاد شود حتماً اَحسن است. حال عنایت بفرمایید؛ این نظام اَحسن چه لوازم و مقتضیاتی دارد؟ لازمه نظام اَحسن این است که آرمان های بزرگی که زمین ظرفیت تحقق آن ها را در خود دارد، در آن محقق بشود، وگرنه آن نظام، نظام اَحسن نخواهد بود. حال با توجه به این که نظام عالم، نظام اَحسن است، مسلّم بر روی زمین عمیق ترین و سرّی ترین حقایق آرمانی به صحنه می آید. به عبارت دیگر در نظام اَحسن، حتماً زمینه ظهور عالی ترین فکر و عالی ترین انسان و عالی ترین نحوه اداره جامعه، برنامه ریزی شده است. و آن عبارت است از جامعه ای که در آن؛ هم عدالتِ همه جانبه حاکم باشد، و هم علم و حکمت به بهترین نحو در بین انسان ها مطرح گردد، هم زمینه ارتباط انسان ها با خدای مطلق به عالی ترین شکل آن
    ص: 209
    تأمین شود. حال برای تحقق چنین شرایطی باید اوّلاً؛ امامِ معصوم حیّ و حاضر موجود باشد، ثانیاً؛ حاکمیت و تدبیر جامعه در اختیار او باشد، ثالثاً؛ کامل ترین دین، یعنی اسلام هم از طرف خداوند به بشر رسیده باشد.
    ظرفیت زمین و عالی ترین آرمان
    در نظام اَحسن که توسط قادری حکیم ایجاد شده است، حتماً زمین ظرفیتی برای عالی ترین آرمان ها دارد و لذا انتظاری که شیعه می گوید، یک انتظار خیالاتی نیست، بلکه یک سخن دقیق و عمیق و منطقی است. اگر جامعه ای فقط همین قدر با ما هماهنگ باشد و عقل خود را تا این جا رشد داده باشد که خالق هستی؛ خالقی است که عین وجود است و چون عین وجود است، عین کمال است، و در نتیجه تمام کمالات را دارد. از جمله کمالات؛ حکمت است، پس خالقِ عالَم، حکیم است، و در نتیجه نظامی که ایجاد می کند، نظام اَحسن است.(1)
    این نظام اَحسن باید ظرفیت چند خصوصیت را داشته باشد. یکی این که عالی ترین انسان بتواند در آن حاکم شود، دیگر این که امکان تحقق عالی ترین جامعه در آن باشد، سوم این که عالی ترین تفکر هم بتواند در آن مطرح بشود. این ها را خداوند با حکیم بودن خود به ما متذکر می شود و به عبارت دیگر این ها را به ما پیشنهاد کرده است. مثل نماز که خدا به ما پیشنهاد کرده است. یعنی
    ص: 210
    ________________________________________
    1- برای بررسی بیشتر این موضوع که چرا خالق هستی کمال مطلق و در نتیجه حکیم مطلق است، می توانید به «برهان صدیقین» در کتاب «از برهان تا عرفان» رجوع فرمایید.
    بهترین نحوه بودن و هماهنگ شدن با نظام اَحسن، این است که انسانِ مختار اوّلاً؛ خداوند را نیایش کند، ثانیاً؛ به زیباترین نحو نیایش کند.
    خداوند برای این که ما با نظام اَحسن هماهنگ شویم، اسلام را به ما پیشنهاد کرده است. خداوند مردبودن یا زن بودن را به ما پیشنهاد نکرده است چون این مربوط به تکوین ماست. امّا در نظام اَحسن، اسلامی شدن، عالی ترین تفکر را دنبال کردن، عالی ترین جامعه را دنبال کردن، عالی ترین نحوه حیات را دنبال کردن و امثال این ها را به ما پیشنهاد کرده است، برای همین می فرماید: «لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا»(1) خداوند هیچ چیزی را بر انسان پیشنهاد نمی کند، مگر آن که جان او ظرفیت آن را داشته باشد و زمینه پذیرش آن را در جانش قرار داده باشد. ولی در ادامه می فرماید: «لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ عَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ» هرکس هر طور که می خواهد، خودش مختار است که آن را بپذیرد یا نپذیرد، ولی اگر به دین خدا پشت کرد و چیز دیگری را پذیرفت، وَبال آنچه پذیرفته است بر دوش خودش می باشد، «وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ» بعد باید مکافاتش را تحمل کند. اوّلش فرمود: «لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا» یعنی؛ ما چیزی فوق طاقت او به او پیشنهاد نکردیم و به زور هم به او تحمیل نکردیم، می تواند کافر بشود و یا دین خدا را بپذیرد، ولی نظام اَحسن الهی نسبت به نپذیرفتن عالی ترین پیشنهاد، بی تفاوت نیست و هرکس وَبال عمل بد خود را با خود می برد و لازمه کفرش را باید بپذیرد.
    ص: 211
    ________________________________________
    1- سوره بقره، آیه286.
    ممکن است کسی بگوید این که خودش یک نوع زور است، نه! این زور نیست، در عالمی که خدای حکیم ایجاد کرده است، یک نظام مندی دقیقی وجود دارد، که از جواب لوازم انتخاب انسان ها گریزی نیست و طبیعی است که بشریت باید در ازاء پذیرفتن یا نپذیرفتن پیشنهاد خدا، انتظار جواب مناسب را داشته باشد.
    پس خداوند آن نظامِ آرمانی را که در زمین باید مستقر شود، به بشر پیشنهاد می کند، حالا اگر بشر آن را بطلبد و انتظار تحققش را بکشد، محقق می شود. خداوند به جهان ظرفیت تحقق آن نظام آرمانی را داده است و آن را نیز به بشر پیشنهاد کرده است، حالا بشر اگر بخواهد و در جهت تحقق آن تلاش کند، نظام اَحسن الهی را به فعلیت می آورد، مثل نمازی که به شما پیشنهاد می شود. لازمه نظام اَحسن آن است که اوّلاً؛ انسانْ مختار باشد و نه مجبور، ثانیاً؛ بهترین نیایش را به او پیشنهاد کنند، تا اگر خواست بتواند آن را انجام دهد، ولی این طور نیست که اگر به خاطر مختار بودنش به پیشنهاد خدا پشت کرد، خداوند و نظام الهی نسبت به این پشت کردن بی تفاوت باشند و لازمه این پشت کردن را با او همراه نکنند. در همین راستا خداوند به انسانِ مختار زیباترین و آرمانی ترین شکل زندگی را پیشنهاد می کند و به چگونگی تحقق آن آگاهش می نماید تا آن را بطلبد، حال اگر آن را دنبال کرد و در تحقق آن کوشید، درهای رحمت واسعه الهی به سوی او باز می شود و نظام اَحسن در تمام ابعاد به فعلیت می رسد، ولی اگر آن را طلب نکند، این طور نیست که گرفتار لوازم پشت کردن به پیشنهاد خدا نشود. لذا خود حضرت بقیه الله در جواب
    ص: 212
    نامه اسحاق بن یعقوب می فرمایند: «... وَ اَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَج، فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُمْ»(1) دعا جهت تعجیل فرج را زیاد کنید که همین موجب فرج شما خواهد شد. چون اوّلاً؛ متوجه آن پیشنهاد آرمانی خداوند شده اید، ثانیاً؛ در طلب آن تلاش می کنید، چون می دانید نظام اَحسن ظرفیت تحقق آن را دارد.
    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #122

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ظرفیت زمین و عالی ترین آرمان
    در نظام اَحسن که توسط قادری حکیم ایجاد شده است، حتماً زمین ظرفیتی برای عالی ترین آرمان ها دارد و لذا انتظاری که شیعه می گوید، یک انتظار خیالاتی نیست، بلکه یک سخن دقیق و عمیق و منطقی است. اگر جامعه ای فقط همین قدر با ما هماهنگ باشد و عقل خود را تا این جا رشد داده باشد که خالق هستی؛ خالقی است که عین وجود است و چون عین وجود است، عین کمال است، و در نتیجه تمام کمالات را دارد. از جمله کمالات؛ حکمت است، پس خالقِ عالَم، حکیم است، و در نتیجه نظامی که ایجاد می کند، نظام اَحسن است.(1)
    این نظام اَحسن باید ظرفیت چند خصوصیت را داشته باشد. یکی این که عالی ترین انسان بتواند در آن حاکم شود، دیگر این که امکان تحقق عالی ترین جامعه در آن باشد، سوم این که عالی ترین تفکر هم بتواند در آن مطرح بشود. این ها را خداوند با حکیم بودن خود به ما متذکر می شود و به عبارت دیگر این ها را به ما پیشنهاد کرده است. مثل نماز که خدا به ما پیشنهاد کرده است. یعنی
    ص: 210
    ________________________________________
    1- برای بررسی بیشتر این موضوع که چرا خالق هستی کمال مطلق و در نتیجه حکیم مطلق است، می توانید به «برهان صدیقین» در کتاب «از برهان تا عرفان» رجوع فرمایید.
    امضاء



  4. Top | #123

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بهترین نحوه بودن و هماهنگ شدن با نظام اَحسن، این است که انسانِ مختار اوّلاً؛ خداوند را نیایش کند، ثانیاً؛ به زیباترین نحو نیایش کند.
    خداوند برای این که ما با نظام اَحسن هماهنگ شویم، اسلام را به ما پیشنهاد کرده است. خداوند مردبودن یا زن بودن را به ما پیشنهاد نکرده است چون این مربوط به تکوین ماست. امّا در نظام اَحسن، اسلامی شدن، عالی ترین تفکر را دنبال کردن، عالی ترین جامعه را دنبال کردن، عالی ترین نحوه حیات را دنبال کردن و امثال این ها را به ما پیشنهاد کرده است، برای همین می فرماید: «لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا»(1) خداوند هیچ چیزی را بر انسان پیشنهاد نمی کند، مگر آن که جان او ظرفیت آن را داشته باشد و زمینه پذیرش آن را در جانش قرار داده باشد. ولی در ادامه می فرماید: «لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ عَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ» هرکس هر طور که می خواهد، خودش مختار است که آن را بپذیرد یا نپذیرد، ولی اگر به دین خدا پشت کرد و چیز دیگری را پذیرفت، وَبال آنچه پذیرفته است بر دوش خودش می باشد، «وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ» بعد باید مکافاتش را تحمل کند. اوّلش فرمود: «لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا» یعنی؛ ما چیزی فوق طاقت او به او پیشنهاد نکردیم و به زور هم به او تحمیل نکردیم، می تواند کافر بشود و یا دین خدا را بپذیرد، ولی نظام اَحسن الهی نسبت به نپذیرفتن عالی ترین پیشنهاد، بی تفاوت نیست و هرکس وَبال عمل بد خود را با خود می برد و لازمه کفرش را باید بپذیرد.
    ص: 211
    ________________________________________
    1- سوره بقره، آیه286.
    امضاء



  5. Top | #124

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ممکن است کسی بگوید این که خودش یک نوع زور است، نه! این زور نیست، در عالمی که خدای حکیم ایجاد کرده است، یک نظام مندی دقیقی وجود دارد، که از جواب لوازم انتخاب انسان ها گریزی نیست و طبیعی است که بشریت باید در ازاء پذیرفتن یا نپذیرفتن پیشنهاد خدا، انتظار جواب مناسب را داشته باشد.
    پس خداوند آن نظامِ آرمانی را که در زمین باید مستقر شود، به بشر پیشنهاد می کند، حالا اگر بشر آن را بطلبد و انتظار تحققش را بکشد، محقق می شود. خداوند به جهان ظرفیت تحقق آن نظام آرمانی را داده است و آن را نیز به بشر پیشنهاد کرده است، حالا بشر اگر بخواهد و در جهت تحقق آن تلاش کند، نظام اَحسن الهی را به فعلیت می آورد، مثل نمازی که به شما پیشنهاد می شود. لازمه نظام اَحسن آن است که اوّلاً؛ انسانْ مختار باشد و نه مجبور، ثانیاً؛ بهترین نیایش را به او پیشنهاد کنند، تا اگر خواست بتواند آن را انجام دهد، ولی این طور نیست که اگر به خاطر مختار بودنش به پیشنهاد خدا پشت کرد، خداوند و نظام الهی نسبت به این پشت کردن بی تفاوت باشند و لازمه این پشت کردن را با او همراه نکنند. در همین راستا خداوند به انسانِ مختار زیباترین و آرمانی ترین شکل زندگی را پیشنهاد می کند و به چگونگی تحقق آن آگاهش می نماید تا آن را بطلبد، حال اگر آن را دنبال کرد و در تحقق آن کوشید، درهای رحمت واسعه الهی به سوی او باز می شود و نظام اَحسن در تمام ابعاد به فعلیت می رسد، ولی اگر آن را طلب نکند، این طور نیست که گرفتار لوازم پشت کردن به پیشنهاد خدا نشود. لذا خود حضرت بقیه الله در جواب
    ص: 212
    نامه اسحاق بن یعقوب می فرمایند: «... وَ اَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَج، فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُمْ»(1) دعا جهت تعجیل فرج را زیاد کنید که همین موجب فرج شما خواهد شد. چون اوّلاً؛ متوجه آن پیشنهاد آرمانی خداوند شده اید، ثانیاً؛ در طلب آن تلاش می کنید، چون می دانید نظام اَحسن ظرفیت تحقق آن را دارد.
    امضاء



  6. Top | #125

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    معنی و جایگاه انتظار فرج

    آری؛ خداوند قومی را که شایسته پذیرش پیشنهاد ایده آل الهی است، می پروراند، تا ظرفیت پذیرش و سپس ظهور حقایق نظام اَحسن در آن قوم از حالت بالقوّه به بالفعل درآید، حال اگر آن قوم شایستگی خود را نشان داد و پیشنهاد ایده آل و آرمانی انسانی را پذیرفت، تازه نور خاصی از آن زندگی که مناسب قیامت باشد، به آن ها می دهد. انسان باید در نظام اَحسنِ الهی بی مقصد و مقصود نباشد و لذا خدا ما را بی نبوّت و هدایت نمی گذارد، خود خداوند جهت را به سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله می کشاند و لذا سلمان را از اصفهان تا مدینه هدایت می کند، برای این که آن پیغمبری را که به دنبالش بود، پیدا کند. پس سلمان«رحمه الله علیه» اوّل فکر کرد و متوجه خدای حکیم و نظام اَحسن عالم شد و دید شایسته چنین خدایی نیست که انسان ها را به عالی ترین شکل زندگی - که تمام ابعاد روحانی انسان هدایت شود- نرساند و لذا باید از خدا چنین انتظاری داشت و منتظر بود تا زیباترین شکل زندگی را پیشنهاد کند و این را انتظار فرج می گویند.
    ص: 213
    ________________________________________
    1- «بحارالانوار»، ج52، ص92.
    فرج و گشایش برای کسی که انتظار فرج از خدا دارد، یک سنّت الهی است، پس اگر شما به مقام طلب و انتظار جامعه آرمانی رسیدید، دیگر بقیه اش را خود خدا شروع می کند. فرج را خدا محقق می کند، امّا انتظار آن فرج مربوط به انسانی است که در ازاء طلب جامعه آرمانی، انتظارش از خدا آن چنان باشد که جامعه را نیز طوری پرورش دهد که ظرف تحقق آن فرج الهی شود، و اصل انتظارِ نظام آرمانی از خداوند، موجب تحقق آن نظام می شود و ابتدا خداوند به کمک انبیاء و اولیاء جامعه را آماده برای پذیرش فرج می کند، و سپس فرج را برای آن جامعه محقق می نماید، عمده توجه به خدای حکیم، و اَحسن بودن نظام، و مقتضیات نظام اَحسن است. گفت:
    جستجویی
    در دلم انداخت او
    تا
    ز جستجو رَوم در جوی او
    خاک
    را هایی و هویی کی بُدی؟
    گر
    نبودی جذب ِ های و هوی او
    امضاء



  7. Top | #126

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شرط تحقق جامعه آرمانی
    تحقق جامعه آرمانی دو شرط دارد:
    یکی ایمان داشتن به خدای حکیمی که او نظام اَحسنی را ایجاد می کند که عالی ترین فکر و عالی ترین اجتماع را دربردارد. مسلّم کسی که به خدا پشت کرده است، خدای حکیم با او سخن نمی گوید، خدای حکیمی که منشأ نظام اَحسن است، انتظار دارد که ما او را حکیم بدانیم. می گوید: بنده من! من دوست دارم تو مرا حکیم بدانی تا من هم با اسم حکیم جواب تو را بدهم.
    ص: 214
    مگر خدا حق نیست؟ و مگر این حق نیست که خداوند حکیم است؟ آیا حق، حق را دوست دارد یا نه؟ بلی خداوند حق را دوست دارد و حق این است که خدا حکیم است. شما که فکر می کنید خداوند حکیم است، این فکر، فکر حقی است. حق، حق را دوست دارد، پس خداوند این که ما او را حکیم بدانیم دوست دارد. شما خودتان را دوست داشته باشید بد است، ولی این که خدا خودش و اسماء حسنای خود را دوست داشته باشد، خوب است. چون شما اگر خودتان را دوست داشته باشید، متکبّرید، یعنی به دروغْ خود را بزرگ می پندارید. ولی خدا متکبّر باشد،دروغ نیست، پس حق نیست که شما متکبّر باشید، امّا حق است که خدا متکبّر باشد، به همین دلیل خود را در قرآن «مُتَکَبِّر» معرفی می کند و می فرماید: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ»(1)
    امضاء



  8. Top | #127

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس شرط اوّلِ تحقق جامعه آرمانی، ایمان به خدای حکیمی است که بر اساس حکمتش نظامی اَحسن را به وجود می آورد تا در دل آن نظام، جامعه ای را به وجود آورد که آرمانی ترین زندگی را در آن بپروراند، و لذا می توان گفت کسانی که به چنین خدایی ایمان ندارند، در واقع به خدای واقعی ایمان ندارند.
    شرط دوم برای تحقق فرج و ظهور جامعه آرمانی این است که باید به اعمالی که جهت آماده شدنِ بستر آن جامعه است، دست بزنید، یعنی وقتی شما فهمیدید امکان چنین آرمان هایی برای بشر در این نظام هست و روی
    ص: 215
    ________________________________________
    1- سوره حشر، آیه23.
    آن فکر کردید و فهمیدید آن جامعه آرمانی چه خصوصیاتی دارد و به عبارت دیگر وقتی به خصوصیات جامعه بقیهاللهی و عالَم بقیهاللهی آگاهی یافتید و فهمیدید باید در راستای انتظار فرج، به دنبال چه باشید، باید بستر ظهور آن جامعه را فراهم کنید و به واقع به دنبال این باشید که عالَم شما بقیهاللهی شود.(1)
    این دو شرط، دو شرط منطقی و طبیعی و حق است و لذا برکات آن فوق العاده و غیرقابل تصور است.
    گاهی شما خدمت یک استاد سیر و سلوک می روید و ایشان هم پس از تذکرات مختصر به ظاهر دستورات ساده ای به شما می دهد، ولی وقتی انجام می دهید می بینید نتیجه فوق العاده ای دارد، چون او جایگاه آن دستورات را در قلب شما روشن نمود، و باور شما را رشد داد تا با پذیرش کامل تری به آن دستورات عمل کنید. تمام دستوراتی که دین می دهد، چون از طریق خدایی آمده که رحمت مطلق است، خیلی آسان است، ولی نتیجه هایش فوق العاده است. این دو شرطی که عرض کردم، چیز عجیب و غریبی نیست، ولی اگر آن ها را باور کردیم و در حدّ خودش به آن عمل کردیم و خود را در انتظار عالی ترین فرج قرار دادیم، به نتایج غیرقابل تصوری خواهیم رسید.
    امضاء



  9. Top | #128

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حالا که تحقق جامعه آرمانی برای قومی که می خواهد به آن جامعه برسد، این دو شرط است، ما به عنوان شیعه و با پیشینه اعتقاداتمان نسبت به
    ص: 216
    ________________________________________
    1- عنایت داشته باشید که؛ بقیهالله یک عالَم است نه یک شخص، یک شخصیت است و ظهور تامّ این حقیقت در وجود مقدس حضرت مهدی علیه السلام است. برای بررسی بیشتر به بحث «معنی و عوامل ورود به عالَم بقیهالله» رجوع شود.
    حضور حتمی امام زمان عجل الله تعالی فرجه تا این جاها را فکر می کنیم. پس این طور نیست که اعتقاد به جامعه آرمانی را بر اساس چند روایت به دست آورده باشیم تا مخالفان ما بگویند ممکن است آن روایات ساختگی باشد، آری؛ پس از آن که اندیشه ما، ما را متوجه حتمی الوقوع بودن چنین آرمانی کرد، روایات شواهد خوبی هستند. ولی ما دچار آرزوزدگی نشده ایم که مانند کودکان در ذهن خود خیالاتی را بسازیم و بعد امید تحقق آن ها را داشته باشیم، همان طور که ملاحظه فرمودید، این انتظار ابتدا از اعتقاد و ایمان به خدای حکیم شروع شد و به این جا رسید.
    امضاء



  10. Top | #129

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نظام اَحسن الهی و انتظار جامعه آرمانی
    وقتی به نور علم تا این جا آمدید که خالق هستی خدای حکیم است و خدای حکیم هیچ گرایش و میلی را بی جواب نمی گذارد و نمی خواهد میل های ما سرکوب شود، و یکی از اساسی ترین میل های ما، اطمینان پیدا کردن به خودِ خداوند است، پس اگر ما چنین انتظاری را از خدا داشتیم که خودش، خودش را به ما بشناساند و گفتیم: (اَللّهُمَّ عَرّفْنی نَفْسَک)، این انتظارِ منطقی حتماً به فرج مخصوص به همین انتظار می رسد و لذا نور خودش را در قلب ما متجلی می کند. چون چنین میلی را داریم و خداوند هیچ میل منطقی و حقّی را لغو نمی گذارد، پس خودش، خودش را به ما می نمایاند. عمده آن است که به جای تکیه بر خود، به خدا تکیه کنیم، وگرنه گرفتار اَنانیّت شده ایم. به قول ملاصدرا«رحمه الله علیه»: طایفه معتزله که گفتند: «ما آنچه عقل مان بیابد می پذیریم و لذا وجود صراط و سؤال در قبر
    ص: 217
    را نمی پذیریم و این حرف ها را پیامبر صلی الله علیه و آله برای ترساندن عوام گفته اند»، در واقع آن ها جایگاه عقل و محدودیت های آن را نشناختند و آنچه را که باید از خدا انتظار می داشتند از عقل خود انتظار داشتند و لذا از یافتن معارف بلندی محروم شدند.
    البته ما عقل را در جای خودش و در حدّ خودش قبول داریم. عقل به ما می فهماند که خدای حکیمی در این عالم هست. خداوند ما را از طریق همین عقل توانا کرده است تا بفهمیم خدای حکیمی در این عالم هست و حکمت او اقتضا می کند مخلوق او، اَحسن باشد و لذا اَحسن بودن نظام عالَم، انتظاراتی را برای ما به همراه می آورد و حالا باید منتظر آن چیزهایی باشیم که لازمه نظام اَحسن است که از جمله آن ها، جامعه آرمانی است با آن خصوصیاتی که بحث آن گذشت. وقتی متوجه شدیم خالق نظام اَحسن در نظام اَحسن هیچ میلی را باطل نمی گذارد و پاسخ مناسبی به آن می دهد، مثلاً میل به آب را در شما قرار داده و لذا آب را خلق کرده است، میل شناخت خالق خود و جهان را در شما قرار داده و لذا عقل را به شما داده است تا جواب این میلِ شما را داده باشد، میل اُنس با خودش را داده است و لذا قلبی به شما داده که محل اُنس با خدا باشد و فرمود: «اَنَا جَلیسُ مَنْ ذَکَرَنِی» من همنشین کسی هستم که یاد من کند. میل داشتید راه و رسم ارتباط با او را بدانید، انبیاء را برای شما فرستاد. میل داشتید متذکر عمق و باطن دین شوید، امام و امامت را جهت این کار قرار داد، حالا هم که میل دارید جامعه ایده آلی داشته باشید تا پاک ترین انسان به
    ص: 218
    کمک کامل ترین دین، تمام روابط انسانی را تنظیم کند، می فرماید این را هم در متن تاریخ شما گذارده ام، باید برنامه تحقق آن را پی ریزی کنید.
    امضاء



  11. Top | #130

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,335
    تشکر
    788
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس عرض بنده با توجه به مقدماتی که عرض شد به سه نکته منجر می شود:
    الف: اگر از خدا انتظار داریم تا بیشتر خودش را به ما بنمایاند و بیشتر در قلب ما ظاهر شود، تا ایمان ما نسبت به حقایق عالم یقینی تر شود، چون این انتظار، انتظاری منطقی و مطابق نظام اَحسن است، خداوند زمینه تحقق آن را در عالم فراهم کرده است. با توجه به همین قاعده و امکان تحقق یقین به حقایق است که در دعاها از خداوند طلب یقین می کنید، در واقع از این طریق می گویید: ای خدایی که می توانی بیشتر برای ما جلوه کنی تا قلب و جان ما تو را راحت ببیند، بر ما جلوه کن. این را بدانید خدایی که هنوز خودش را خوب به ما نشان نداده است، چون ما از او ظهور بیشتر او را نخواسته ایم، در واقع با ما قهر است. اگر دیدید جامعه ای، خانواده ای و یا قلبی، هنوز به یقینِ لازم نرسیده است، معلوم می شود خدا با او نجوا ندارد، چون او با خدای خودش درست حرف نزده و از او انتظار یقین نداشته است. آری؛ ما خدایی را می شناسیم که می توانیم از او تقاضا کنیم؛ خدایا! بیشتر خودت را در آثار و آیاتت به ما نشان بده تا ما بتوانیم بیشتر تو را ببینیم.
    عقل برای آن است که متوجه خدا و الطاف بی کران او شویم. امّا عقل به ما می گوید وقتی فهمیدی که خدا هست، تازه اول کار است، از حالا باید انتظارات خود را با او در میان بگذاری و بهره ها بگیری، آری؛
    ص: 219
    تا
    به دریا، سِیر اسب و زین بُوَد
    بعد
    از آنَش مرکب چوبین بُوَد
    یعنی تا لب دریا باید با اسب رفت، امّا برای ادامه راه، کشتی می خواهد، اسب که نمی تواند تا آخر برود، ادامه راه، باید در دریا باشد نه در خاک، و کشتی می خواهد نه اسب. شما بعد از مدتی از عقل می پرسید تو گفتی راه دیگری هست که به جای استدلال به وجود خدا، خود خداوند برای من ظاهر شود، تا کی او پشت پرده باشد و من فقط بگویم او هست، باید ببینم که او هست، تا نسبت به حقایق یقین پیدا کنم. پس همان طور که عرض کردم ما بر اساس پیشینه اعتقادی مان، منطقی است که از خدا انتظار داشته باشیم ما را در مرحله یقین جلو ببرد.
    امضاء



صفحه 13 از 23 نخستنخست ... 391011121314151617 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi