صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 54

موضوع: ویژه نامه تاسوعای حسین{عباس(ع) علمدار حسین(ع)}

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    مکاشفهء عطش و جانبازی




    در همهمهء غیرت و درد، مگر می شود کار دیگری هم، کرد؟!
    دلشوره درد، خواب را پس می زند و غیرتِ عشق، آب را.


    همه چیز، از آب، از نگاهِ مردانهء ملکوتی عبّاس،
    موج بر می داردو دست های تشنه خاک،
    به تماشای چشمان ماه نبی هاشم، بلند می شود.


    آبروی آب، از اوست:
    هر آب، که در مشکِ او نیست،
    آب نیست، آبرویی است فروهِشته!


    ذهن علیل ابلیس، آدم را تنها خاک می بیند.
    مکاشفهء عطش و جانبازی، در باور آب و آتش نمی گنجد.


    امّا ابوالفضل، کار خود را می کند؛ ماندن، کار او نیست.
    دست از "آب" می شوید و از "جان" خویش نیز!...





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    بغض بود و اشک وعطش...
    وانتظارخیمه ها...
    وشرم مشک وعطش...


    بغض بود و اشک وآتش ودود...
    وانتظارخیمه ها...
    وخیمه ای بدون عمود...


    بغض بود و جوانی شبیه رسول خدا...
    بغض بود و پیکری « إرباً إربا »...


    بغض بود و اشک آه و ناله...
    بغض بود و طفلی شیرخواره ...
    بغض بود و حنجره ای پاره پاره...


    بغض بود و تشنگی وحسرت آب...
    « هل سُقیَ أبی أو قُتِلَ عطشانا » ...

    بغض بود و یک سوال بدون جواب...





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    گوش کن، گوش بده

    قصه گو باید شد

    و منم راوی آن قصه ی تلخ

    گوش کن قصه ی من

    قصه ی بودن نخلیست صبور

    که شهادت می داد؛ فاطمه سیلی خورد

    و علی فاتح خیبر آن روز

    چاه را همدم شد ...

    صلح آن روز حسن

    خود پیام آور مظلومیتی بود غریب

    و دگر باره حسین

    که ز خون ساخت وضو

    تا ابد کرب و بلا را به دلم محشر ساخت

    آه اما اکنون

    قصه ام، قصه ی مردیست صبور

    گوشه ی کرب و بلا

    یک نفر افتاده ست

    نه حسین است و نه حر

    و علی اکبر نیست

    او علمدار سپاه است که یک مشک به دندان دارد

    تیر در چشم ابوالفضل نشسته است غریب

    آه اما لب او تشنه ی لبیک حسین

    دست در پیکر او نیست ولی

    او علمدار سپاه است هنوز

    اوست فرزند علی

    که ز مادر آموخت

    دور فرزند علی باید گشت

    و برای پسر فاطمه از خویش گذشت

    اوست عباس علمدار سپاه

    روشنایی بنی هاشم از اوست

    اوست فرزند علی

    مادرش فاطمه نیست

    لیک اما آن روز

    روز آن حادثه ی عاشورا

    پیکرش فاطمه را ناظر بود

    که به مظلومیتش سخت گریست

    دست عباس، علمدار سپاه

    باب حاجات من است

    و خدا می داند آرزویی دگر است

    زائر تربت پاکش بودن

    یاعباس






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    سقا نظر کن ‏

    سقا نظر کن تشنه ام طاقت ندارم
    طفلِ صغیرم بر عطش عادت ندارم

    آبی بیاور سینه ام آرام گیرد
    خشکیده لب هایم ز مشکت کام گیرد

    رفتی عمو باشد خدا پشت و پناهت
    چشمان اهل این حرم مانده به راهت

    ما منتظر بر درگه خیمه بمانیم
    انجام وعده از عمو را جمله دانیم

    اما پدر آمد عموی ما نیامد
    یاربّ چرا آرامشِ دلها نیامد

    بابا کمر بگرفته از داغ جدایی
    گوید برادر جان ابالفضلم کجایی؟

    دانم عمویم کشته ی این خاک گردید
    روحش روانه در دلِ افلاک گردید

    آید عمویم من دگر حرفی نگوییم
    من جز عمو در این حرم چیزی نجویم






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در مشک تشنه، جرعه آبی هنوز هست
    اما به خیمه ها برسد با کدام دست؟

    برخاست با تلاوت خون، بانگ یا اخا
    وقتی کنار درک تو، کوه از کمر شکست.

    تیری زدند و ساقی مستان ز دست رفت
    سنگی زدند و کوزه لب تشنگان شکست!

    شد شعله های العطش تشنگان، بلند
    باران تیر آمد و بر چشم ها نشست

    تا گوش دل شنید، صدای الست دوست
    سر شد بلی ی تشنه لبان می الست

    ناگاه بانگ ساقی اول بلند شد
    پیمانه پر کنید، هلا عاشقان مست

    باران می گرفت و سبوها كه پر شدند
    در موج تشنگی چه صدف ها كه در شدند.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    ساقی لب تشنگان زادۀ ام‌البنین
    دست رشید حسین، بازوی حبل‌المتین
    چهرۀ مهتابی و حنجر خشکم ببین

    هم جگرم سوخته، هم شده قلبم کباب
    عمو عمو، آب آب عمو عمو، آب آب

    با چه گناهی عمو، آب به ما شد، حرام
    خون جگر، جای آب، ریخته ما را به جام
    می‌مکد انگشت خود، علی‌اصغر مدام

    بال زند از عطش، بر روی دست رباب
    عمو عمو، آب آب عمو عمو، آب آب

    نفس، ز سوز عطش، شعلۀ آذر شده
    جواب این آب‌آب، نیزه و خنجر شده
    آل علی از چه رو، بی‌کس و یاور شده؟

    نمی‌رود از عطش، دیدۀ طفلان به خواب
    عمو عمو، آب آب عمو عمو، آب آب

    آب، گریبان درید، بر لب عطشان ما
    مثل دو دریا شده، دیدۀ گریان ما
    بحر شده شعله‌ور، از دل سوزان ما

    به خیمه هر کودکی، فتاده در التهاب
    عمو عمو، آب آب عمو عمو، آب آب

    در گلوی خشک ما، بغض شده زمزمه
    رقیّه از دست رفت، در بغل فاطمه
    بس‌که گرفته عطش، نور، ز چشم همه

    شعلۀ آتش شده، در نظر ما سراب
    عمو عمو، آب آب عمو عمو، آب آب

    تو دست دست خدا، تو حیدر حیدری
    تو بر پدر،چون علی، برای پیغمبری
    تو هم علمدار و هم، ساقی و آب‌آوری

    صاعقه خشم شو به سوی دریا شتاب
    عمو عمو، آب آب عمو عمو، آب آب

    ای همه پشت سرت، دست دعای حسین
    اگر چه لب تشنه‌اند سلاله‌های حسین
    برو بیاور عمو، آب برای حسین

    قرص مه فاطمه، سوخته در آفتاب
    عمو عمو، آب آب عمو عمو، آب آب








    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    طعم گوارایِ «وجود» سرخوش می‏کندش.
    دست‏های شفا، نسخه ‏ای از نقشه جهان را می‏گستراند
    روبروی دردهای انسان.

    اقیانوس‏ها همچون آوازهای آبی،
    حضورِ تو را به جشن می‏نشینند.
    آب‏های پراکنده، مدح جسته و گریخته تواند
    و ارثیه آنها همه روشنی است از نام تو.

    سفینه ‏هایی از نور را ببین، قطارهایی از غزل؛
    غزل‏هایی که با قوافیِ زلال ردیف شده ‏اند.

    این چنین است که سر انگشتان باران‏ زایِ شعر و شعور
    از نازکای خیال، دسته دسته کرامت می‏آورند.

    بنگر که «ایثار» و «وفا» و «غیرت»
    به لباس‏های روشن ایمان افزوده شدند
    و «فتوّت» و «رشادت» و «ادب»،
    کنار کتاب‏های در خور انسان چیده شدند.

    چه زیبا و شاعرانه، برگ‏های طنّاز مسرّت،
    دور تا دور ستونِ دلیری پیچیده ‏اند
    و باید از هم‏اکنون دنیا را به وسعت نظر خاک عادت داد.
    از هم اینک باید با خوشخوییِ آب‏ها خو گرفت.

    شب چه دارد اگر زیر آفتاب نگاه تو بیتوته نکند؟!
    روز چه می‏ارزد اگر برای جوانمردی‏ات برنخیزد؟!

    آمدنت جلسه معارفه تمام پاکی‏ها به تمام دنیاست.
    از بی ‏لیاقتی است کسی اگر گامی برندارد به سوی تو.
    پس رفتگیِ زمانه است که نامت عادی بُرده می‏شود.

    یا قمر بنی هاشم!
    واژه‏ای که از لبان مقدس تو خارج شود،
    دیگر عطشناک نیست.
    لحظه‏ ای که آرامش تو در آن وارد شود،
    دیگر خطرناک نیست.

    دریاها، شط‏هایی که نام تو را زمزمه نکرده ‏اند،
    از مقوله پاکی بیرون رفته ‏اند.

    تنها قلم‏ هایی که دست‏هایت را ستودند و سرودند،
    در قیام روسپیدند.

    یا اباالفضل العباس علیه‏ السلام !
    این دنیا که من می‏شناسم، یقین که تو را نشناخته.

    سلسله جبال اندک زمین،
    چه ناتمام، عطش تو را به روایت کشیده است
    و به حکایت نشسته است چه بیهوده،
    مهربانی تو را، هزار و یک شبِ یلدای زمان!

    لب‏های ولایت تو را شناخت که بر اوایلِ دستانت بوسه زد.
    و ما همچنان از دریای عطوفت تو
    آب بر می‏داریم؛ با تمام محدودیت‏مان.

    مقیم آبیِ احساس، عباس
    مقامِ گُلچراغ یاس، عباس
    بگو با ذرّه‏های تشنه جان
    به عشق حضرت عباس،«عباس »

    محمدکاظم بدرالدین







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    وفادارترين سرباز


    اى زصهباى حسينى سرمست
    دستگير همه عالم بى‏ دست


    ما همه دست بدامان توايم
    ميزبان غم و ميهمان توايم


    اى علمدار سپه كو علمت
    علم و دست زبازو قلمت


    چرا اى غرقه خون از خاك صحرا برنمى ‏خيزى
    حسين آمد به بالين تو از جابر نمى‏ خيزى


    نماز ظهر را با هم ادا كرديم در مقتل
    شده وقت نماز عصر آيا بر نمى‏ خيزى


    منم تنهاى تنها و عزيزانم به خون غلطان
    چرا بر يارى فرزند زهرا بر نمي خيزى


    جمال حق ز سر تا پاست عباس
    به يكتائى قسم يكتاست عباس


    شب عشاق را تا صبح محشر
    چراغ روشن دلهاست عباس


    خدا داند كه از روز ولادت
    امام خويش را ميخواست عباس


    اگر چه زاده ام البنين است
    وليكن مادرش زهراست عباس



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    السلامُ عَلَیکَ اَیُهَاالعَبدُ الصّالِحٍُ المُطیعُ للهِ ولِرسولهِ ولامیرَالمؤمنین وَالحَسَنِ وَ الحُسینِ

    چرا ای غرقه خون از خاک صحرا برنمی خیزی

    حسین آمد به بالینت آیا برنمی خیزی

    نماز ظهر را با هم ادا کردیم درمقتل

    بود وقت نماز عصر آیا برنمی خیزی

    خیام کودکان خالی بود از آب و پرغوغا

    تو ای سقای من از پیش دریا برنمی خیزی

    منم تنها و تنهای عزیزانم به خون غلتان

    چرا بر یاری فرزند زهرا برنمی خیزی

    شکست از مرگ تو پشتم ?برادر ?داغ تو کشتم

    که میدانم دگر از خاک صحرا برنمی خیزی

    به دستم تکیه کن برخیز با من در بر زهرا

    که می بینم زبی دستی توازجا برنمی خیزی





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,203 در 63,581
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    اگر شهادت نبود

    در همهمهء غیرت و درد، مگر می شود کار دیگری هم، کرد؟!
    دلشوره درد، خواب را پس می زند و غیرتِ عشق، آب را.


    همه چیز، از آب، از نگاهِ مردانهء ملکوتی عبّاس، موج بر می دارد
    و دست های تشنه خاک، به تماشای چشمان ماه بنی هاشم، بلند می شود.


    آبروی آب، از اوست:
    هر آب، که در مشکِ او نیست،
    آب نیست، آبرویی است فروهِشته!


    ذهن علیل ابلیس، آدم را ـتنها ـ خاک می بیند.
    مکاشفهء عطش و جانبازی، در باور آب و آتش نمی گنجد.


    امّا ابوالفضل، کار خود را می کند؛ ماندن، کار او نیست.
    دست از "آب" می شوید و از "جان" خویش نیز!...







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi