❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
جاودانترين صداها از گلوي تو برخاست و پژواك آن تا ابد
رسوايي خونخواران اموي را در گوش زمان تكرار ميكند.
سفاكان اموي، در اين خيال خام بهسر ميبردند
كه با فاجعه كربلا، پيام عاشورا را خاموش كردهاند،
اما پيام حماسه كربلا در دفتر سترگ تاريخ پايدار خواهد ماند.
«فرياد گلبرگهاي پرپر شده عاشورا از لبان تو بر آمده
و براي هميشه در مشام تاريخ ميچرخد و تعفن
آن جور و ستم را جار ميزند».
جان باختن در راه سردار عشق برايت سهل بود و زنده ماندن
سخت، اما مشيت الهي بيماري را برايت رقم زد؛
بايد مي ماندي و با ياري عمهات زينب(س) وجدان
خفته مردمان را بيدار مي كردي.
مبارزه با ستمگري، ريشه در روح آسمانيات داشت، با فشار و
اختناق حكام جبار، دستانت را بهسوي آسمان برداشتي و
شِكوهات را در ظرف مناجات و دعا ريختي و فرياد زدي:
«فرمان خداوند تعطيل شده، كتاب خداوند متروك گشته
و سنتهاي رسول خدا(ص) بهدست تحريف سپرده شده.»
همه مبهوت اين همه شجاعت و ابهت كه تو كيستي؟
«من فرزند مكهام و منا، فرزند زمزمم و صفا، فرزند آن
كسي هستم كه به معراج رفت و فرزند فاطمه زهرا(س)».
اذان دادند تا به سكوت وادارت كنند ... اشهد أنّ محمداً رسول الله... .
«اي يزيد! محمد جد من است يا تو؟
اگر گمان كني جد توست، دروغ گفتي و كافر شدي
و اگر جد من است، چرا خاندان او را كشتي؟»
با فرياد «القتل لنا عادهُ و كرامتُنا الشهاده»،
تشت رسواي يزيديان را از بام قصر شيطانيشان فرو انداختي،
گوشها هنوز صداي آن را از پس قرنها آشكارا ميشنود.
قيام حره، توابين، مختار و دهها خونخواهي ديگر،
ثمره افشاگريهايت در كوفه و دمشق و مدينه بود؛
اما قيامي هنوز هم برپاست و آن قيامتي است كه در دل شيعه
شعله كشيده است و هرگز خاموش نخواهد شد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 22-08-2021 در ساعت 13:43
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اجابت شدی سرانجام ای دست دعای همیشگی!
ای حنجره نیایش گر جاوید!
اجابت شدی وتمام سجده های سالیانت را خدا پاسخ داد.
تمام اشک های دعا خوانِ تو را سرانجام
پروردگار درآغوش وصل خویش کشید.
اینک خدا پس از تمام آن گریه ها زخم ها،لبخند شهادت بر لبان تو می نشاند.
اینکه تمام مناجاتِ تو، بال پرواز مهربانی ات شده است.
اینکه به مقصد تمام سفرهای عمر خویش رسیده ای .
اکنون عنایت خدا آغوشی است که تو را رها نمی کند
و تو را دیگر به دست گریه ها و بغض ها نمی سپرد
و اندوه های تنهایی توست؛ توکه روزهای تیره وتار زمین را
به امید سرانجام آسمان تاب آوردی
و تنها برپهنه شعله ور تمام سجده های جهان،
صبوری پیشه کردی و خدای خویش را
برای چنین روزی صدا زدی.
امروز پایان رنج های طولانی توست،
پایان گریه های سر به مهر و سجده های اندوهناکت؛
پایان دل تنگی های معصوم چشمانت که در سیاهی زمین ،
هر لحظه، خورشید هدایت مردمان می شد.
و هیچ کور سویی حتی به روشنگری بی منتش اقتدا نکرد.
سجاده را جمع کن که دیگر خدا صدایت کرده است!
برای پر کشیدن از این تنگنای بی روزن، برای رهایی تا ابد با خدا ماندن،
سجاده را جمع کن که دست ها و پیشانی پینه بسته ات را خدا بوسه می زند
و خستگی های عبادت پیشه ات را .
خستگی تو در این سال ها پر از ماتم و پر از سجده و دعا شده
و دعاهای هر کجای جهان پر از عصمت صدای تواَند.
برخیز ای سجاده بردوش!ای سجده مدام!
ای ستاینده ستوده! پرواز شهادت چشم به راه توست.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اي شام کربلاي تو يا زين العابدين
دل بزم ابتلاي تو يا زين العابدين
يک عمر در فراق جوانان هاشمي
شد خون دل غذاي تو يا زين العابدين
در بين خنده و کف و شادي گريستند
زنجيرها براي تو يا زين العابدين
چشم حسين و چشم شهيدان کربلا
گريند در عزاي تو يا زين العابدين
اي کاش پر شود عوض اشک چشم ما
از خون ساق پاي تو يا زين العابدين
در حيرتم که از چه به زنجير بسته شد
دست گره گشاي تو يا زين العابدين
اي کنز مخفي ازلي يک نفر نگفت
ويرانه نيست جاي تو يا زين العابدين
آرد صداي گريه ي ما سر بر آسمان
از اشک بي صداي تو يا زين العابدين
تا حشر انقلاب حسين است سر بلند
در پاي خطبه هاي تو يا زين العابدين
در کوچه هاي شام فقط سنگ هاي شام
بودند آشناي تو يا زين العابدين
خاشاک و سنگ و خنده و دشنام و هلهله
گرديد رونماي تو يا زين العابدين
«ميثم» سلام مي دهد از دور صبح و شام
بر صحن با صفاي تو يا زين العابدين
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
یادگار کربلا
لحظه ها بوی هجران می دهند، دست خزان، گلی دیگر از گلشن
مصفای محمدی را می چیند و عالم را از عطر وجود زینتِ
عبادت کنندگان، علی بن حسین(ع) بی بهره می سازد
و در حسرت جدایی می گذارد.
از دیدگانِ عاشقان، که چون پروانه، گرداگرد شمعِ وجود زین العابدین
می گردند و پر و بال خویش را در آتش فراق او می سوزانند
و بریدن او از خاک و پیوندش با افلاک را به تماشا
نشسته اند، سیلابِ اشک، جاری می گرداند.
یادگار کربلا و رازدار عاشورا، که اسوه ی عبادت در
الگوی صبر و مجاهدت بود؛
چهارمین امام عارفان و مقتدای سالکان، حضرت سجاد(ع)،
هم او که پس از مصائب عاشورا و محنت های کربلی شام
و در برابر غفلت شامیان، پرچم حسین(ع) را افراشته نگاه داشت؛
اینک در بسترِ مرگ و در آستانه ی حضور در محضر معبود خویش،
بی قرار وصل است. مدینه، حال و هوای دیگری دارد و بقیع در
انتظارِ در آغوش کشیدنِ سومین فرزند فاطمه در التهاب است.
مدینه چگونه چنین گوهر گران بهایی را که قدسیان بر او
سلام و صلوات می فرستند، در حضور مادرش،
در خویش پنهان سازد؟
پیشوای چهارم شیعیان آن که شمشیرِ دعایش، سپر بلا گردانِ
مسلمین بود و سوز راز و نیازش در عصر اوج اختناق اموی،
ظلمت زدای شرک و نفاق و بدعت از زندگی آنان و
رهنمای سعادت و روشنی عاشقانِ آل محمّد بود؛
از این قفس خاکی، رهایی یافت و به آرزوی دیرینه اش رسید و
در جوار رحمت حق آرمید و به خاندان پاک خویش پیوست.
امشب دیگر، آهنگِ مناجات سجاد، سکوتِ شب را نمی شکند
و مدینه هرگز صدای نیایش های عرفانی او را نمی شنود.
پسر فاطمه را برای همیشه خاموش کردند
تا نوای حق، گوش پلیدشان را نیازارد.
سیدالساجدین، عمری بر شهادت مظلومانه ی پدر، اشک ریخت
و در عظمتِ فاجعه ی کربلا سوخت
و دمی دست از رسواسازی حکومتِ کفرآمیز
و جنایات ننگین یزید بر نداشت تا پرده از اسرار
عاشورا کنار زد و اینک نزد پدر آرام گرفت و قرار یافت.
الهام موگویی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مدینه، سیاه پوش است
سفر بخیر، ای ادامه تاریخ کربلا!
سفر بخیر، ای چشم های گریان شب نشینان
عاشق، در بادیه عطش و خون!
سفر بخیر، ای قافله سالار دست بسته نینوا.
سفر بخیر، ای تعزیه دار عَلَم های خونین و نیزه شکسته ها!
کاش آن زمان بودند و باورت داشتند که:
«هذا الذّی تَعرِفُ البطحاء وطأتُه
والبَیتَ یعرفُهُ والحلّ والحرم»
ای گونه های گرم «بطحاء» از طنین گام هایت به گل نشسته!
ای که در ستایش بزرگواری ات، «کعبه»
و «حلّ» و «حرم» به یکدیگر تفاخر می کنند!
می روی و خاطرات زیستن تو، شوکرانی
است در گلوی تاریخ.
می روی و دست های دعایت، در لابه لای خاموشی شب ها
گم می شود؛ چون نجوای شبانه ات در تاریکی کوچه ها.
مصلحت آن بود که بمانی و وارث رسالت بزرگ امامت شوی.
مصلحت آن بود که فریاد «مظلومیت» و «جاودانگی»
کربلا را بر روی باورها بریزی.
... و عاشورا، در ظهری خونین، به پایان رسید.
علم ها افتادند و شمشیرها شکستند، پرنده های عاشق روی
شوره زارها افتادند و از همان لحظه بار رسالت،
بر شانه های تو (سیدالساجدین) افتاد.
کربلا در ضربان های خسته امام سجاد علیه السلام رقم می خورد
و ناگفته های عاشورا در حنجره امام علیه السلام گُر می گیرد.
می دید و باور نمی کرد.
می دیدو خون می گریست، شمشیرهای صیقل داده
کوفیان را که از آن ها خون می چکید.
خدایا! این ها چه ملتی هستند که صد هزار پیمان را
در لحظه ای می شکنند؟آیا نه این که ما وارثان رسالتیم؟!
آیا نه این که آفرینش به خاطر ماست؟!
و امام سجاد ایستاد تا تاریخ را در خفقان موجود جامعه بتکاند
و مردم گم کرده راه را راهنما باشد.
امام علیه السلام ایستاد تا با خطبه های
خود، عاشورایی دیگر بر پا کند.
ایستاد تا در باور اهالی، پیام عاشورا، جاری سازد.
... و این چنین بود که رسالت عاشورا را زنده کرد؛
او که عاشورا را باتمام تلخی هایش به جان خرید.
او در عاشورا رقم خورده بود و ادامه عاشورا شده بود.
و امروز، مدینه، تعزیه دار چشم های خستگی ناپذیر
و دست های گرم امام سجاد است.
مدینه، سیاه پوش سیدالساجدین است
سفر بخیر، ای تعزیه دار عَلَم های خونین!
ابراهیم قبله آرباطان
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اجابت شدی سرانجام ای دست دعای همیشگی!
ای حنجره نیایش گر جاوید!
اجابت شدی وتمام سجده های سالیانت را خدا پاسخ داد.
تمام اشک های دعا خوانِ تو را سرانجام
پروردگار درآغوش وصل خویش کشید.
اینک خدا پس از تمام آن گریه ها زخم ها،لبخند شهادت بر لبان تو می نشاند.
اینکه تمام مناجاتِ تو، بال پرواز مهربانی ات شده است.
اینکه به مقصد تمام سفرهای عمر خویش رسیده ای .
اکنون عنایت خدا آغوشی است که تو را رها نمی کند
و تو را دیگر به دست گریه ها و بغض ها نمی سپرد
و اندوه های تنهایی توست؛ توکه روزهای تیره وتار زمین را
به امید سرانجام آسمان تاب آوردی
و تنها برپهنه شعله ور تمام سجده های جهان،
صبوری پیشه کردی و خدای خویش را
برای چنین روزی صدا زدی.
امروز پایان رنج های طولانی توست،
پایان گریه های سر به مهر و سجده های اندوهناکت؛
پایان دل تنگی های معصوم چشمانت که در سیاهی زمین ،
هر لحظه، خورشید هدایت مردمان می شد.
و هیچ کور سویی حتی به روشنگری بی منتش اقتدا نکرد.
سجاده را جمع کن که دیگر خدا صدایت کرده است!
برای پر کشیدن از این تنگنای بی روزن، برای رهایی تا ابد با خدا ماندن،
سجاده را جمع کن که دست ها و پیشانی پینه بسته ات را خدا بوسه می زند
و خستگی های عبادت پیشه ات را .
خستگی تو در این سال ها پر از ماتم و پر از سجده و دعا شده
و دعاهای هر کجای جهان پر از عصمت صدای تواَند.
برخیز ای سجاده بردوش!ای سجده مدام!
ای ستاینده ستوده! پرواز شهادت چشم به راه توست.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
شهادت غمبارومظلومانه چهارمین سکاندار کشتی هـدایـت
کوکب درخشان آسمان امامت ، شاهد تبدار نینوای شهادت
روایتگرحدیث خون ورشادت,داغدارلاله های بخون طپیده
قافلـه دار کاروان اسـراء، سیـد الباکین ، سیـد السـاجدین
آقا علی بن الحسین ، حضرت زین العـابدین علیه السلام
رابـرشیعیـان جهــان تسلیـت و تعـزیت عرض می کنیـم
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)