صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 98

موضوع: ویژه نامه دهه دوم و سوم محرم{بانوی کربلا٬ حضرت زینب علیه السلام

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    دل زيـنـب مـى گـويـد: عـزيـزترين و زيباترين چيز زندگى را ازدست دادى .
    در اثر اين خطاب , سوزشى ناگوار در خود حس مى كند كه پدرش بامهر و لطف مى خواهد اندكى آن را سبك كند.
    پس از فاطمه , زنان ديگرى به خانه على بن ابى طالب قدم نهادند.
    ام البنين دخت حزام كه براى على , عباس و جعفر و عبداللّه و عثمان را بياورد.
    ليلا دخت مسعودبن خالد نهشلى تميمى كه براى على , عبيداللّه و ابوبكر را بياورد.
    و اسماء دخت عميس كه براى على , محمداصغر و يحيى را بياورد.
    و صهباء دخت ربيعه تغلبى كه براى او عمر و رقيه را بياورد.
    و امـامـه دخـت ابـى العاص بن ربيع كه مادرش زينب دختر رسول (ص ) است .
    اين بانو براى على , محمد اوسط را بياورد.
    و خوله دخت جعفر حنفى كه براى او محمد اكبر معروف به ابن حنفيه را بياورد.
    و ام سعيد دخت عروة بن مسعود ثقفى كه براى على , ام الحسن و رمله كبرى را بياورد.
    فحباه ((21)) دخت امراء القيس بن عدى كلبى كه براى او دخترى آورد كه در همان كودكى بمرد.
    اين زنان و غير ايشان از كنيزكان , به خانه على آمدند, ولى هنوز جاى زهرا در خانه على خالى بود.
    ليكن در دل فرزندانش حسن و حسين و زينب وام كلثوم كه براى هميشه خالى ماند.
    تـاريـخ مـى خـواهد زينب را از ساير مصيبت زدگان , به سبب وصيتى كه مادرش فاطمه در بستر مـرگ بـه او كرده , جدا كند,وصيت اين بود كه , زينب از دو برادرش جدا نشود, و پيوسته با آن ها باشد و ازآن ها نگه دارى كند و براى آن ها پس ازمادر, مادر باشد.
    زينب اين وصيت را هيچ گاه فراموش نكرد.
    اگـر بـتـوانيم خود را تا مدتى به فراموشى بزنيم و غم هايى كه بر اين كودك وارد شده و پنجمين سـال عـمـر او را پـريشان كرده ,ناديده بگيريم , زيرا كه دوبار در اين سال , مصيبت مرگ عزيزترين كـسان و محبوب ترين نزديكانش را به چشم ديده , واگر بتوانيم دمى از نگريستن به سايه هايى كه گهواره اين كودك را فرا گرفته بود و كودكى اش را به شكنجه انداخت دست برداريم و به قسمت ديگر از زندگانى درخشان او نظر اندازيم , مى بينيم كه زينب در خانه پدر موقعيتى را كه بزرگ تر ازسـن اوسـت داراسـت .
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر



  3. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  4. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    حـوادث نـاگـوار, او را پخته كرده و آماده اش نموده كه جاى مادر سفر كرده اش را بگيرد و براى حسن و حسين وام كلثوم مادر باشد و مهر مادرى را كه به وسيله مداراى بـا كـودك و از خود گذشتگى در برابر تمايلات او آشكار مى گردد, دارا بشود, هرچند در تجربه و زيركى به مادر نرسيده باشد.
    غـريـب نيست كه زينب جاى مادر را بگيرد, در صورتى كه هنوز به ده سالگى نرسيده است , غريب آن است كه زمان او را به زمان خودمان و محيط او را محيط خودمان مقايسه كنيم و چنين پنداريم كه اين سن , دوره بازى و بى خودى است ,زندگانى اين خاندان در آن موقع خصوصيتى داشت كه روز ايـن دخـتـر را مـاه و ماه او را سال قرار مى داده است , زندگى ساده و بى آلايشى كه خورشيد بـيـابـان بـا گرماى سوزانش آن را پخته مى كرد, و تيزهوشى و دور انديشى و دقت نظر وسرعت ادراك را بـه اين دختر مى بخشيد, چيزى است كه براى هيچ دوشيزه اى در زمان ما زمان آسايش و خوش گذرانى فراهم نخواهد شد.
    چرا دور برويم , كسانى از مادران ما و مادر بزرگ هاى ما بودند كه بار همسرى و مادرى را به دوش كشيدند و هنوز درده سالگى يا كمى بيشتر قرار داشتند.
    در صورتى كه ما كه دختران آن ها هستيم چنين مى پنداريم كه 25 سالگى براى كشيدن اين بار شايستگى دارد.
    آرى , غـريـب نـيـسـت كـه زيـنـب در كـودكـى براى دو برادر و خواهرش مادر شود, زيرا خواهر كوچك ترش ام كلثوم , در آغازجوانى با امين مسلمانان خليفه پيرمرد, عمربن خطاب ازدواج كرد, و عـايـشـه دخـتـر ابوبكر پيش از ده سالگى ازدواج كرد, ومردم آن زمان چيزى كه در اين كار تحير وتعجبشان را برانگيزاند, نديدند.
    اگر چه امروز بيشتر غربيان آن را عجيب ترين چيزها مى دانند.
    گـفـتـم بـيشتر غربيان , زيرا در ميان آن ها اقليت كوچكى پيدا مى شود كه بتواند بر احساساتش حكومت كند و زمان و مكان ومحيط را در نظر بگيرد و اين گونه ازدواج را امر عادى بشمارد.
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكر


  6. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    خردمند بانوى بنى هاشم

    وقـتـى كـه زينب به سن ازدواج رسيد, على براى او كسى را كه در شرافت خانوادگى شايستگى هـمسرى او را داشت برگزيد, خواستگاران فراوانى از جوانان محترم و ثروتمند بنى هاشم و قريش براى زينب مى آمدند, ولى براى نوگل خاندان پيغمبر و بانوى خردمند بنى هاشم , عبداللّه بن جعفر از همه شايسته تر بود.
    پدر عبداللّه , جعفربن ابى طالب است كه ذوالجناحين (داراى دو بال ) و ابوالمساكين (پدر بينوايان ) لقب يافت .
    جعفر,برادر تنى على و محبوب پيغمبر بود, ابوهريره در باره جعفر مى گويد: پس از رسول خدا(ص ), بهتر از جعفربن ابى طالب كسى نبود.
    جـعفر هنگام ستمگرى و سختگيرى قريش , براى حفظ دينش به حبشه هجرت كرد, و وقتى كه از حـبـشـه بـا عـده اى از مـسـلمانان به مدينه بازگشت , رسيدن او به مدينه با فتح خيبر مصادف شد,رسول خدا, جعفر را در بغل گرفت و ببوسيد و چنين گفت : نمى دانم از آمدن جعفر دل شادترم و يا از فتح خيبر.
    و نيز از رسول خدا شنيده شد كه مى فرمود: مردم از ريشه هاى گوناگون هستند, و من و جعفر از يك ريشه هستيم .
    جعفر با سپاهى كه در سال هشتم هجرت به سوى روم مى رفت , عازم جهاد با روميان شد.
    رسـول خـدا چـنين قرار داده بود كه فرماندهى سپاه با زيدبن حارثه ((22)) باشد و اگر او كشته شـود فـرمـانـدهـى با جعفربن ابى طالب خواهد بود ((23)).
    سپاهيان اسلام رفتند, تا به حدود بلقاء رسيدند, در آن جا با سپاهيان هرقل روبه رو شدند.
    مـسـلـمـانان در دهكده موته جاى گرفتند و جنگ خونينى در گرفت و زيد در حالى كه پرچم رسـول خـدا را در دسـت داشـت و جـنگ مى كرد, روميان او را با نيزه هاى خودشان قطعه قطعه كردند.
    جـعـفـر, پرچم را به دست گرفت و به نبرد پرداخت .
    تااين كه دست راستش از تن جدا شد.
    جعفر عـلم را به دست چپ گرفت و به نبرد ادامه داد, دست چپش هم جدا شد.
    علم را در بغل گرفت و آن قـدر پـاى دارى كـرد تـا كشته شد.
    جعفرنخستين فرزند ابوطالب است كه در راه اسلام كشته شده .



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكر


  8. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,301
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,073
    مورد تشکر
    4,337 در 2,037
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خطبه حضرت زینب و امام سجاد علیهما السلام جلوی یزید





    امضاء




  9. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    مـادر عـبـداللّه بن جعفر, اسماء دخت عميس است , وى خواهر ميمونه ام المؤمنين و سلمى همسر حمزة بن عبدالمطلب ولبابه همسر عباس ابن عبدالمطلب است .
    ((24))
    جعفر با اسماء ازدواج كرد و او مـادر هـمه فرزندان جعفر است .
    اسماء پس از شهادت جعفر به همسرى ابوبكر درآمد وبراى او مـحـمـدبـن ابى بكررا آورد و پس از مرگ ابوبكر, على بن ابى طالب او را گرفت , اسماء براى على , يحيى و محمداصغر را آورد.
    واقدى در تاريخش مى گويد كه عون و يحيى را بياورد.
    شـوهـر زيـنـب , عـبداللّه بن جعفر, در حبشه متولد شد, عبداللّه , نخستين نوزاد است از مسلمانان مهاجر به حبشه كه در آن ديار به دنيا آمده است .
    ابن حجر در اصابه ((25))
    نقل مى كند كه رسول خدا فرمود: خوى و خلقت عبداللّه به من مى ماند سپس دست راست عبداللّه راگرفته و چنين فرمود: بارالها! خاندان جعفر را برقرار بدار و كسب وكار را براى عبداللّه مبارك گردان .
    اين جمله را سه بار مكرر مى كند.
    و سپس مى فرمايد: من در دنيا و آخرت سرور آن ها هستم .
    عـبـداللّه مـردى بـود بـزرگ , جـوان مرد, دلير, پاك دامن , و مركز جود و سخا ناميده شد, احسان فروشى نمى كرد و نيكى رانمى فروخت و هيچ مستمندى را از در خانه اش نااميد بر نمى گردانيد.
    محمدبن سيرين مى گويد: بـازرگـانـى شـكـرى بـه مـديـنـه آورد و به فروش نرفت .
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    اين خبر به عبداللّه بن جعفر رسيد.
    به پيش كارش فرمان داد كه آن شكررا بخرد و به مردم ببخشد.
    يزيدبن معاويه مال گزافى به طور هديه براى او فرستاد.
    موقعى كه مال به دست عبداللّه رسيد, آن را ميان اهل مدينه قسمت كرد و از آن به منزل خود هيچ نبرد.
    اين شعر عبداللّه بن قيس رقيات است كه مى گويد: من مانند فرزند نامدار و سفيد بخت جعفر هستم .
    او چون مى دانست كه مال باقى نخواهد ماند, به مستمندان و بى چارگان ببخشيد و نام خود را جاويدان كرد.
    و اين سخن عبداللّه بن ضرار است كه در ستايش عبداللّه مى گويد: اى فـرزنـد جعفر, تو بهترين جوان مردان هستى و براى هر كس كه در خانه ات را بزند و فرود آيد بهترين ميزبانى .
    مـيـهـمانانى بسيار در نيمه شب به خانه تو آمدند, هر غذايى كه خواستند آماده بود و چه سخنان شيرينى از تو شنيدند و چه گشاده رويى هايى از تو بديدند.
    ابـن قـتـيـبـه در عيون الاخبار نقل مى كند ((26))
    كه هنگامى كه معاويه از مكه باز مى گشت , به مـديـنـه آمد و هدايا ومال بسيارى براى حسن و حسين و عبداللّه بن جعفر و محترمان ديگر قريش فرستاد.
    بـه فـرسـتـادگـان سفارش كرد كه پس از رسانيدن مال , قدرى درنگ كنند و ببينند هركدام با هـدايـاى خـود چه مى كنند.
    وقتى كه فرستادگان رفتند كه هدايا را برسانند, معاويه به اطرافيان خود روى كرده , چنين گفت : اگر بخواهيد, به شما مى گويم كه هر كس با هديه اش چه خواهد كرد.
    امـا حـسـن , مقدارى از عطريات هديه اش را به زنان خود داده و بقيه را به هر كس كه نزد او بود, مى بخشد.
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض

    اما حسين , از كسانى كه پدرانشان در صفين كشته شده و يتيم شده اند, شروع مى كند, اگر چيزى بماند, شترهايى قربانى كرده و تقسيم مى كند و شير تهيه كرده به مردم مى دهد.
    امـا عـبـداللّه بـن جـعـفـر, به غلام خود مى گويد: بديح , قرض هاى مرا ادا كن و اگر چيزى ماند وعده هايى كه به مردم داده ام انجام بده .
    و اما فلان ...
    تا آخر.
    فـرستادگان كه بازگشتند و هر چه ديده بودند گزارش دادند, همان طور بود كه معاويه گفته بود.
    عبداللّه در بخشش هاى خود اسراف مى كرد, و از آن كه مالش از ميان برود و يا به دشمنانش برسد ابايى نداشت .
    اگر در كفش به جز جانش نباشد, همان را خواهد بخشيد, حاجتمند بايد از خداى بپرهيزد كه آن را تقاضا نكند.
    زنـاشـويى مبارك بارور شد, زينب دختر زهرا براى عبداللّه بن جعفر چهار پسر آورد: على , محمد, عـون اكـبر, عباس , هم چنان كه دو دختر آورد كه يكى از آن دو ام كلثوم است كه معاويه با زيركى سـيـاسـى خـود مـى خواست او را به همسرى يزيد در آورد, تا از پشتيبانى بنى هاشم استفاده كند.
    عـبداللّه , اختيار دختر را به دست خالوى او امام حسين داد, آن حضرت هم دختر را به پسر عمويش قاسم بن محمدبن جعفربن ابى طالب تزويج كرد.
    ازدواج زينب ميان او و پدر و برادرانش جدايى نينداخت , محبت امام على به دختر و برادر زاده اش به اندازه اى بود كه آن دو را هم چنان نزد خود نگاه داشت تا وقتى كه على زمام دار مسلمانان شد و كـوفـه را پـايـتـخـت قـرار داد, آن دو بـا آن حـضـرت به كوفه آمدند و در مركز خلافت زير سايه اميرالمؤمنين مى زيستند.
    در جنگ هاى آن حضرت , عبداللّه در كنار عموى خود ايستاده و نبرد مى كرد ويكى از سرداران آن حضرت در صفين بود.
    مـردم كـه مـى دانـسـتـند عبداللّه نزد دودمان پيغمبر ارزش واحترامى دارد, اورا وسيله اى پيش امـيـرالـمـؤمـنين و دو فرزندش حسن و حسين قرار مى دادند, چون كه خواهش او رد نمى شد و اميدش نااميد نمى گرديد.
    در اصابه از محمدبن سيرين نقل مى كند كه يكى از دهقانان اراضى سواد ((27))
    از عبداللّه خواست كـه در بـاره حـاجـتـى باعلى سخن گويد, على حاجت آن مرد را برآورد.
    آن مرد چهل هزار براى عبداللّه فرستاد, عبداللّه آن را نپذيرفت وچنين گفت : ما نيكوكارى را نمى فروشيم .
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    ((28))
    ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبيين ((29))
    نقل مى كند: وقـتـى كـه حـسـن بـن عـلى از دنيا رفت , اهل بيت پيغمبر بنابر وصيتى كه امام حسن نموده بود خواستند كه آن حضرت را دركنار رسول خدا به خاك سپارند, بنى اميه اسلحه پوشيده و مانع شدند و مروان حكم چنين مى گفت : چـه جـنگ هايى كه از صلح بهتر است ؟ آيا عثمان را در دورترين نقاط بقيع دفن كنند, ولى حسن در خانه رسول خدا (ص )دفن شود؟ تا من بتوانم شمشير بردارم , هرگز اين كار نخواهد شد.
    حـسين نپذيرفت و گفت : چاره اى نيست جز آن كه برادرش در كنار جدش به خاك سپرده شود.
    نزديك بود فتنه اى روى دهد, اگر عبداللّه جعفر پا در ميان نمى گذاشت .
    او به پسر عمويش حسين عرض كرد: تو را به حق من كه كلمه اى برزبان نياورى .
    عبداللّه , عمو زاده خود حسن را به سوى بقيع برد و در همان جايى كه مادرش زهرا به خاك سپرده شده بود ((30))
    دفن گرديد ((31))
    و مروان حكم بازگشت .
    زينب در آغاز جوانى چگونه بوده است ؟ مـراجـع تـاريـخـى از وصف رخساره زينب در اين اوقات خوددارى مى كنند, زيرا كه او در خانه و روبسته زندگى مى كرده وما نمى توانيم مگر از پشت پرده وى را بنگريم .
    ولى پس از گذشتن ده ها سال از اين تاريخ , زينب از خانه بيرون مى آيد و مصيبت جانگداز كربلا او را بـه مـا نشان مى دهد وكسى كه او را به چشم ديده براى ما وصفش مى كند و چنين مى گويد - چنان كه طبرى نقل كرده است : گويا مى بينم زنى را كه مانند خورشيد مى درخشيد و با شتاب از خيمه گاه بيرون مى آمد.
    ((32))
    پرسيدم : او كيست ؟ گفتند: زينب دختر على است .
    هنگامى كه زينب پس از شهادت امام حسين به مصر مى رود, عبداللّه بن ايوب انصارى در وصفش مى گويد: ...
    به خدا كه من صورتى مانند آن نديدم , گويا پاره اى از ماه بود.
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    در صورتى كه اين بانوى بزرگ در آن وقت در پنجاه و پنجمين سال زندگى خود بود, غريب بود, خـسـتـه و كـوفته بود,مصيبت زده و داغ ديده بود, پس جمال زينب در آغاز جوانى پيش از آن كه سـالـمند بشود, و مصايب جانگداز خوردش كند و جام داغ ديدگى را تا پايان بدو بنوشاند, چگونه بوده ؟! امـا شـخـصـيـت زينب , بهتر است كه - در اين جا نيز - منتظر شويم تا اين كه حوادث از دليرى و پـاى دارى او پرده بردارد, واو را در بهترين نمونه از دلاورى و زيربار ظلم نرفتن و بزرگ منشى به ما بنماياند.
    بـه هـمـين زودى تعجب مورخان از ايستادگى زينب واستقامت او در برابر يزيدبن معاويه آشكار مى شود.
    ابـن حـجـر در اصابه براى ما مطلبى نقل مى كند كه از قدرت زينب در سخن و نيرومندى اش در اسـتـدلال خـبر مى دهد.
    ((33))
    و در آينده نزديكى مردم آن عصر در كربلا و در مجلس استان دار كـوفـه و مجلس يزيدبن معاويه سخنانى از زينب مى شنوند كه فصاحت و بلاغتش همه را متعجب مـى كـنـد, بـه هـمـان انـدازه اى كه امروز ما را به تعجب مى اندازد و همگى به فوق العادگى او و سخنورى او و سحر بيانش گواهى مى دهند.
    جاحظ در كتاب البيان والتبيين از خزيمه اسدى نقل مى كند: پس از شهادت امام حسين وارد كوفه شدم و سخنان پر مغز و شيواى زينب را شنيدم , من ناطق تر و گوينده تر از او زنى رانديدم .
    گويا از زبان اميرالمؤمنين على بن ابى طالب سخن مى گفت .
    اين شمايل زينب است به طورى كه او را در كربلا ديده ايم , و چنان كه در زمان جوانى اش نمونه اى از فضايل براى مانمايان شده , زيرا مى شنويم كه او در مهربانى و رقت قلب به مادرش و در دانش و پرهيزگارى به پدر مانند بوده .
    و چـنـان كـه بعضى از روايات مى گويد: زينب داراى مجلس علمى ارجمندى بوده كه زنانى كه مى خواستند احكام دين رابياموزند, در آن مجلس حاضر مى شده و كسب دانش مى كرده اند.
    صفات برجسته اى در زينب جمع بوده كه هيچ يك از زنان عصر او دارا نبوده اند, لذاست كه بانوى خـردمند بنى هاشم گرديد.
    ابن عباس كه از او روايت مى كند, مى گويد: بانوى خردمند ما زينب دختر على چنين گفت .
    زينب , بدين لقب به طورى معروف شده بود كه وقتى بانوى خردمند مى گفتند, زينب فهيمده مـى شـد.
    فـرزندان او به چنين لقبى افتخار مى كردند و به زادگان بانوى خردمند شناخته شده بودند.
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  14. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,761
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,462
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    پيش درآمدهاى شوم طوفان
    مـا خود را در گرداب هاى سهمگين حوادث سياسى كه براى خاندان على رخ ‌داده نمى انداختيم , اگر زينب دور از اين حوادث مى بود و در حجاز مانده , به زندگانى اختصاصى خود ادامه مى داد و تمام كوشش خود را در به دوش كشيدن بارشوهردارى و مادرى به كار مى برد.
    ولـى اوضـاع و احـوال , او را بـه مركز حوادث كشانيد, حوادث هولناكى كه با فشارى چنان سخت , دولـت اسـلام را در هـم پيچانيده بود.
    پس ما مجبوريم درنگى كرده و پيش آمدهاى شومى كه آن طوفان سركش و آن تندباد بى رحم را به ما خبرمى دهد, در نظر بگيريم .
    فترتى طولانى مى گذرد كه زينب در اين مدت از گردباد حوادث دور است , بلكه گاه گاهى رد زيـنـب راهـم در فـريـادهـاى رعـدآسـاى حوادثى كه گوش ها را كر مى كند و سرها را به دوران مى اندازد, گم مى كنيم .
    ولى در آخركار مى بينيم كه تمام اين حوادث سهمناك , زمينه را آماده كرده كه بانوى كربلا نمايان شود.
    از ايـن جا عذر ما آشكار مى شود, اگر از هنگامه هاى سياسى - كه به گمان بعضى با زينب مگر به واسـطه بستگى او بافرماندهان و پيشوايان آن ها و موقعيت او در خاندان بنى هاشم تماسى ندارد - سـخـن را طـولانـى كنيم .
    علاوه بر اين ,گاهى مى بينيم كه در تمام اين پيش آمدهاى سهمگين , مـقدماتى بوده كه در زندگانى زينب اثرى بسزا داشته و او را براى آينده اى هراسناك آماده كرده است .
    بـراى زيـنـب چنين تقدير شده بود كه جريان حوادث را از نزديك بنگرد, او مى بيند كه خلافت از ابـوبكر به عمر مى رسد.
    سپس در سال 23 هجرى به دست عثمان مى افتد تا معركه اى خرد كننده آغاز شود, آن هنگامه و آشوبى كه شايد تابه امروز آتش آن خاموش نشده باشد.

    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 24-08-2021 در ساعت 13:41
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 10 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi