صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 67

موضوع: تفسیر سوره کوثر

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض تفسیر سوره کوثر

    إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ

    شان نزول آیه
    در شان نزول اين سوره مى‏خوانيم:" عاص بن وائل" كه از سران مشركان بود، پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را به هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات كرد، و مدتى با حضرت گفتگو نمود، گروهى از سران قريش در مسجد نشسته بودند و اين منظره را از دور مشاهده كردند، هنگامى كه" عاص بن وائل" وارد مسجد شد به او گفتند: با كه صحبت مى‏كردى؟ گفت: با اين مرد" ابتر"! اين تعبير را به خاطر اين انتخاب كرد كه" عبد اللَّه" پسر پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) از دنيا رفته بود، و عرب كسى را كه پسر نداشت" ابتر" (يعنى بلا عقب) مى‏ناميد، و لذا قريش اين نام را بعد از فوت پسر پيغمبر براى حضرت انتخاب كرده بود (سوره فوق نازل شد و پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) را به نعمتهاى بسيار و كوثر بشارت داد، و دشمنان او را ابتر خواند) "1". توضيح اينكه: پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دو فرزند پسر از بانوى اسلام خديجه داشت: يكى" قاسم" و ديگرى" طاهر" كه او را" عبد اللَّه" نيز مى‏ناميدند، و اين هر دو در مكه از دنيا رفتند، و پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فاقد فرزند پسر شد، اين موضوع زبان بدخواهان قريش را گشود، و كلمه" ابتر" را براى حضرتش انتخاب‏ __________________________________________________ (1)" مجمع البيان" جلد 10 صفحه 549. تفسير نمونه، ج‏27، ص: 369 كردند "1". آنها طبق سنت خود براى فرزند پسر اهميت فوق العاده‏اى قائل بودند، او را تداوم‏بخش برنامه‏هاى پدر مى‏شمردند، بعد از اين ماجرا آنها فكر مى‏كردند با رحلت پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) برنامه‏هاى او به خاطر نداشتن فرزند ذكور تعطيل خواهد شد و خوشحال بودند. قرآن مجيد نازل شد و بطرز اعجازآميزى در اين سوره به آنها پاسخ گفت، و خبر داد كه دشمنان او ابتر خواهند بود، و برنامه اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد، بشارتى كه در اين سوره داده شده از يك سو ضربه‏اى بود بر اميدهاى دشمنان اسلام، و از سوى ديگر تسلى خاطرى بود به رسول اللَّه (صلي الله عليه و آله) كه بعد از شنيدن اين لقب زشت و توطئه دشمنان قلب پاكش غمگين و مكدر شده بود. در فضيلت تلاوت اين سوره در حديثى (از پيغمبر اكرم ص) آمده است: من قرأها سقاه اللَّه من انهار الجنة، و اعطى من الاجر بعدد كل قربان قربه العباد فى يوم عيد، و يقربون من اهل الكتاب و المشركين: " هر كس آن را تلاوت كند خداوند او را از نهرهاى بهشتى سيراب خواهد كرد، و به عدد هر قربانى كه بندگان خدا در روز عيد (قربان) قربانى مى‏كنند، و همچنين قربانى‏هايى كه اهل كتاب و مشركان دارند، به عدد هر يك از آنان اجرى به او مى‏دهد" "2". نام اين سوره (كوثر) از اولين آيه آن گرفته شده است. __________________________________________________ (1) پيغمبر اكرم صاحب فرزند ذكور ديگرى به نام " ابراهيم" از" ماريه قبطيه" در مدينه در سال هشتم هجرت شد، ولى اتفاقا او نيز قبل از آنكه به دوسالگى برسد چشم از دنيا پوشيد و وفات او قلب پاك پيامبر (صلي الله عليه و آله) را آزرد. (2)" مجمع البيان" جلد 10 صفحه 548. تفسير نمونه، ج‏27، ص: 370
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر


    • ما کوثر را به تو عطا کرديم



    • ترجمه فولادوند
      ما تو را [چشمه‏] كوثر داديم،



    • ترجمه مجتبوی
      همانا تو را كوثر- خير بسيار- داديم.



    • ترجمه مشکینی
      به يقين ما تو را كوثر عطا كرديم. (خير فراوان، دين قيّم، كتاب باقى، علم بى‏پايان، نسل باقى روزافزون، علماء امت، حوض كوثر و نهر بهشتى)



    • ترجمه بهرام پور
      بى‏ترديد ما به تو خير بسيار داديم

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر

    تفسیر مجمع البيان
    آشنايى با اين سوره‏ به لطف حق در آستانه يكصد و هشتمين سوره قرآن ايستاده‏ايم. بجاست پيش از هر چيز به شناسنامه‏اش بنگريم: 1 - نام اين سوره‏ نام بلند و جاودانه اين سوره، «كوثر» به معنى «خير فراوان» آمده است. آيا اين خير فراوان و پايان‏ناپذير، شهرى است در بهشت، يا حوضى است در محشر، يا عبارت است از فرزندان بسيار، يا مقام والاى رسالت و نبوت، يا نعمت دانش و حكمت، يا كتاب پرشكوه خدا، قرآن، و يا همه اين‏ها و ديگر مواهب و نعمت‏ها، هر چه هست خدا آن را به بنده برگزيده‏اش ارزانى داشته است. نام اين سوره نيز يادآور اين نعمت گران است و از آيه نخست اقتباس شده است. 2 - فرودگاه آن‏ از ديدگاه بيشتر مفسران و محدثان و مورخان اين سوره در سال اول بعثت، در مكه بر قلب مصفاى محمد(ص) فرود آمده است؛ اما به باور پاره‏اى در صلح «حديبيه». برخى نيز آن را در شمار سوره‏هاى مدنى آورده‏اند. 3 - شمار آيه‏هاى آن‏ اين سوره، از سه آيه، 10 واژه و 43 حرف شكل گرفته، و با اين وصف از معجزه‏هاى بزرگ قرآن است. اين آيات اميدآفرين در پاسخ بدانديشى‏ها و عيبجويى‏هاى خودكامگان و اصلاح‏ناپذيران - كه پيامبر آزادى و برابرى را با واژه‏هاى خشن و ظالمانه مارك مى‏زدند و آماج دورغ مى‏ساختند - فرود آمد، و بدين وسيله به نيك‏انديشان اميد بخشيد، و بدانديشان را نوميد و سر افكنده ساخت. 4 - پاداش تلاوت آن‏ از پيامبر گرامى آورده‏اند كه فرمود: من قرأها سقاه‏الله من انهار الجنة، واعطى من الاجر بعدد كل قربان قرّبه العباد فى يوم عيد و...(317) هر كس اين سوره را تلاوت كند و در آن بينديشد، خدا او را از نهرهاى بهشت سيراب مى‏سازد و به شمار هر قربانى كه مردم با ايمان و يا شرك‏گرا در روز عيد قربان به بارگاه خدا و يا بت‏ها مى‏برند به او پاداش خواهد داد. از امام صادق آورده‏اند كه: من قرأ «انّا اعطيناك الكوثر» فى فرائضه و نوافله سقاه الله يوم القيامة من الكوثر و كان محدثه عند محمد (ص).(318) هر كس سوره «كوثر» را در نمازهاى واجب و مستحب خود بخواند، خدا او را در روز رستاخيز از حوض كوثر سيراب مى‏سازد، و جايگاهش نزد محمد(ص)، در زير درخت «طوبى» خواهد بود. ‏ 1 - به يقين ما به تو [اى پيامبر!] خير فراوان داديم؛
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر

    - پس براى پروردگارت نماز بگزار و[شتر ]قربانى كن. 3 - بى‏ترديد دشمن تو، خود بى نسل [و تبار] است. نگرشى بر واژه‏ها كوثر: اين واژه بر وزن «فوعل» مفهوم وصفى دارد، و از «كثرت» گرفته شده و به معنى خير و بركت بسيار و پايان‏ناپذير آمده است. اعطاء: اين واژه به معنى «بخشيدن» آمده است. بخشيدن بر دو گونه است: نوعى از بخشش به معنى مالك و صاحب اصل و سود ساختن ديگرى است، و نوع ديگر آن به معنى اجازه بهره‏ورى و تصرف است. شانئ: به معنى دشمن كينه‏توز آمده است. اين واژه از ريشه شنئآن به معنى دشمنى ورزيدن با ديگرى است، و واژه مورد بحث به كسى كه به اين خصلت نكوهيده مبتلاست، اشاره دارد. ابتر: اين واژه در اصل به معنى الاغ دم بريده است. در مورد «زياد» آمده است كه: او خطبه‏اى دم بريده خواند، چرا كه در خطبه‏اش نه خدا را ستايش كرد و نه بر پيامبر درود و سلام نثار نمود. نحر: اين واژه به معنى سبك و روش كشتن شتر آمده و «انحر» در آيه از اين ريشه است. شأن نزول‏ در مورد شأن نزول و داستان فرود اين سوره از «ابن عباس» آورده‏اند كه: سوره «كوثر» در بزرگداشت پيامبر گرامى و آرامش خاطر بخشيدن به آن حضرت و در نكوهش يكى از بدانديش‏ترين و كينه‏توزترين دشمنان او «عاص بن وائل» فرود آمد. نامبرده روزى به هنگام بيرون آمدن پيامبر از مسجد با آن بزرگوار رو به رو گرديد و پس از گفت‏گوى كوتاهى، بر همسلكان خويش وارد شد. آنان از او پرسيدند، با چه كسى گفت و گو مى‏كرد؟ او پاسخ داد كه با اين مرد «ابتر»! و منظورِ آن عنصر گستاخ اين بود كه پيامبر گرامى به دليل مرگ پسرش ابراهيم، ديگر بدون فرزند و نسل و تبار خواهد بود، چرا كه در فرهنگ منحط و ظالمانه آنان، دختر نه موقعيت و جايگاهى داشت و نه حتى فرزند خانواده به شمار مى‏رفت. درست در آن شرايط بود كه اين سوره بر قلب مصفاى پيامبر مهر فرود آمد، و بدين وسيله خدا به پيامبرش نويد داد كه به او خير فراوان و يا نسلى شايسته و ماندگار ارزانى خواهد داشت.(319) تفسير نعمت‏هاى گران و پاينده خدا به پيامبر در سوره پيش قرآن شريف خصلت‏هاى نكوهيده انكارگران رسالت پيامبر و موضوع معاد و جهان پس از مرگ را بر شمرد، و آنان را مورد نكوهش قرار داد، اينك در اين سوره هم چنان روى سخن را به پيامبر گرامى نموده، و ضمن اشاره به نعمت‏هاى گران خدا به آن حضرت او را به نماز و نيايش و سپاس و قربانى فرمان مى‏دهد. نخست مى‏فرمايد: إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ هان اى پيامبر! ما به تو خير فروان داديم. آنچه آمد ترجمه‏اى از آيه است، و در تفسير آن ديدگاه‏ها متفاوت است: 1 - به باور پاره‏اى از جمله «ابن عمر» و «عايشه» به نهرى در بهشت اشاره دارد. «ابن عباس» آورده است كه: پس از فرود اين آيات، پيامبر بر فراز منبر نشست و آنهارا بر مردم خواند. هنگامى كه فرود آمد از آن حضرت پرسيدند آن‏چه به شما ارزانى شده است، چيست؟ فرمود: منظور نهرى است در بهشت پرطروات و زيبا كه از شير، سفيدتر و شفاف‏تر، از بلور صاف‏تر و ماندگارتر و در دو سوى آن قبه‏هايى از درّ و يا قوت است. بر كنار آن، پرندگان سبز رنگ و زيبايى‏است كه گردن‏هايشان بسان گردن كبك است. ياران گفتند: آن پرندگان زيبا چقدر تماشايى هستند! فرمود: از آن‏ها زيباتر و تماشايى‏تر آن است كه هر كس از گوشت آن‏ها بخورد و از آب كوثر بنوشد، رستگار مى گردد و به رضوان خدا مى‏رسد. از امام صادق آورده‏اند كه فرمود: «كوثر» نهرى است در بهشت كه خدا آن را در برابر مرگ فرزند گرامى پيامبر به او ارزانى داشت. به باور پاره‏اى منظور حوض ويژه پيامبر است كه در روز رستاخيز مردم بسيارى بر آن وارد مى‏گردند. «انس» آورده است كه روزى پيامبر گرامى سر بر بالش نهاد و پس از خوابى سبك، خندان و شادمان برخاست. دليل شادمانى او را پرسيديم، كه فرمود: هم اينك سوره‏اى بر من فرود آمد، و آن‏گاه به تلاوت سوره «كوثر» پرداخت و فرمود: آيا مى‏دانيد «كوثر» چيست؟ گفتيم: خدا و پيامبرش داناترند. فرمود: نهرى است در بهشت كه داراى خير فراوان است، و خدا آن را به من وعده فرموده است. آن نهر زيبا «حوض» من است و روز رستاخيز امت من در ساحل آن بر من وارد مى‏شوند و ظرف‏هاى آن براى بهره‏ورى نيكان و پاكان به شمار ستارگان آسمان‏هاست.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر

    امّا در همان حال گروه‏هايى از امت من با حالتى پريشان بر آتش دوزخ سرنگون مى‏گردند، و من رو به بارگاه خدا، مى‏گويم: پروردگارا، اينان از امت من بودند. پيام مى‏رسد كه: تو نمى‏دانى كه اينان پس از رحلت تو چه كردند! اين روايت را «مسلم» در صحيح خود آورده است. 2 - از ديدگاه گروهى از جمله «ابن عباس»، «مجاهد»، «سعيد بن جبير» واژه «كوثر» به معنى «خير فروان» آمده است. 3 - پاره‏اى آن را به رسالت پيامبر و كتاب پرشكوه او، قرآن تفسير كرده‏اند. 4 - از ديدگاه «حسن» منظور قرآن شريف است. 5 - و از نظر برخى به معنى اصحاب و ياران بسيار است، كه خدا در عصرها و نسل‏ها به آن حضرت ارزانى داشته است. 6 - از ديدگاه گروهى منظور نسل ماندگار و فرزندان پرشمار است، كه خدا از فرزند ارجمندش فاطمه(ع) به او ارزانى داشت، و شمار آنان به گونه‏اى است كه نمى‏توان آن‏ها را بر شمرد و تا روز رستاخيز نيز هم چنان ادامه دارد. 7 - و از امام صادق آوره‏اند كه منظور مقام پرفراز شفاعت است. به باور ما از آن جايى كه واژه «كوثر» مى‏تواند همه اين مفاهيم و تفسيرها را در خود جاى دهد، و آنچه آمد هر كدام مصداقى از مصاديق «خير فراوان» است، بايد گفت منظور همه اين‏ها و بسا فراتر از اين‏هاست، چرا كه خدا به آن حضرت در اين جهان خير بسيارى ارزانى داشت و وعده فرمود كه در جهان ديگر هم مواهب بسيارى به او بدهد. بنابر اين تفسير آيه اين است كه: ما به تو خير فروان دنيا و آخرت را ارزانى داشتيم. در آيه بعد مى‏فرمايد: فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ اينك كه چنين است براى پروردگارت نماز بگزار و شتر قربانى كن. از ديدگاه گروهى از جمله «عطاء» خداى فرزانه پس از نويد ارزانى شدن خير فراوان به پيامبر، به او دستور مى‏دهد كه به منظور سپاس به بارگاه خدا در برابر اين نعمت‏ها نماز عيد را بخواند و پس از آن قربانى كند. امّا «انس» آورده است كه: پيامبر گرامى پيش از فرود اين آيه در روز عيد، نخست قربانى مى‏كرد و آن‏گاه نماز مى‏خواند و با فرود آيه دستور رسيد كه نخست نماز گزارد و پس از آن قربانى كند. «سعيد بن جبير» و «مجاهد» بر آنند كه: پس براى پروردگارت نماز بامدادى را بخوان، آن‏گاه در «منا» قربانى نما. «محمد بن كعب» مى‏گويد: در آن زمان مردمى بودند كه نماز و قربانى‏شان خالصانه و براى خدا نبود، از اين رو خدا به پيامبرش دستور داد تا نماز و قربانى را تنها براى تقرب به بارگاه خدا بگزارند و انجام دهند. به باور برخى منظور اين است كه: براى پروردگارت نماز بگزار و رو به قبله بايست، چرا كه واژه «نحر» به معنى گلوگاه آمده و در فرهنگ عرب آن را به برابر و مقابل هر چيز مى‏گويند. براى نمونه گفته مى‏شود: «منازلنا تتناحر» منزل‏هاى ما در برابر يكديگر است. شاعر مى‏گويد: اباحكم هل انت عم مجالد و سيد اهل الابطح المتناحر هان اى «اباحكم»! آيا تو عموى «مجالد» و سرور مردم مكّه هستى كه در برابر آنان قرار گرفته‏اى؟ از اميرمؤمنان آورده‏اند كه فرمود: منظور اين است كه دست راست خود را به هنگام نماز در گلوگاه خود بر روى دست چپ بگذارى. گفتنى است كه اين روايت نادرست است، چرا كه همه خاندان رسالت خلاف اين ديدگاه را از آن حضرت آورده و روشنگرى مى‏كنند كه منظور بلندكردن دو دست به هنگام آغاز نماز تا برابر گلوگاه و چهره است. از امام صادق آورده‏اند كه فرمود: منظور بالا آوردن دو دست در برابر صورت است، به گونه‏اى كه كف آن‏ها به طرف قبله باشد. در روايت ديگرى آورده‏اند كه پس از فرود اين سوره، پيامبر به فرشته وحى گفت: اين «نُحيره»اى كه خدا مرا به انجام آن فرمان مى‏دهد چيست؟ فرشته وحى گفت: اين «نُحيره» نيست، بلكه خدايت فرمان مى‏دهد كه به هنگام آغاز نماز و گفتن «تكبير» دست‏ها را بلند كن، و هرگاه ركوع نمودى، يا سر از ركوع برداشتى، و يا سجده كردى، دست‏ها را در برابر قبله بلند كن و بگو «اللّه اكبر»، چرا كه نماز ما و نماز فرشتگان در هفت آسمان نيز همين گونه است، و براى هر كار و هر چيز زينتى است، و زينت نماز بلند كردن دو دست در هر «تكبير» است. از پيامبر آورده‏اند كه فرمود: بلند كردن دو دست به هنگام «تكبير» از فروتنى و خشوع در برابر خداست، آيا اين آيه را نخوانده‏ايد كه مى‏فرمايد: فما استكانوا بربهم...(320) و به راستى آنان را به عذاب گرفتار كرديم، چرا كه نسبت به پروردگار خويش فروتنى و خشوع نكردند و زارى و توبه ننمودند. و سرانجام مى‏فرمايد: إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ بى‏گمان دشمن كينه‏توز تو بى نسل و تبار خواهد بود. به باور «قتاده» منظور اين است كه: بى‏گمان دشمن تو به خاطر گسستن از هر خوبى و شايستگى، حقيرترين و فرومايه‏ترين انسان‏هاست. از ديدگاه پاره‏اى واژه «ابتر» به مفهوم كسى است كه در حقيقت فرزندى ندارد و اگر به ظاهر هم فرزندى دارد، از آن او نيست. «مجاهد» مى‏گويد: اين آيه در حقيقت پاسخ كوبنده خدا به تاريك‏انديشانى است كه مى‏گفتند: پيامبر پسرى ندارد تا راه و رسم او را ادامه دهد و با مردن او، دين و نام و نشان وى نيز فراموش مى‏گردد. دلايل راستى و درستى رسالت پيامبر در آيات كوتاه و زيباى اين سوره، دليل‏هاى روشن و ماندگارى بر راستى رسالت و درستى دعوت آسمانى پيامبر گرامى آمده است؛ براى نمونه: 1 - آن حضرت از انديشه پليد و كينه‏توزانه آنان و آنچه در نهان بر ضد او مى‏بافتند و بيهوده دل خوش مى‏داشتند، خبر داد و اين جز از راه وحى نشايد. 2 - خداى فزرانه به او نويد نعمت ماندگار و موهبت جاودانه و «خير فراوان» داد؛ اينك لحظه‏اى بايد انديشيد كه چگونه آن نويد تحقق يافت و آن پيشگويى بزرگ روى داد و دين و آيين او دنيا را گرفت و نام با عظمت او بلند آوازه گرديد. 3 - خدا به آن حضرت نويد داد كه نسل و تبار او ادامه يافته و فرزندانش فراوان خواهند بود، و شگفتا كه با همه كشتارها و قتل‏عام‏ها از فرزندان او، اينك فرزندان او از همه بيشتر است. 4 - از پرشكوه‏ترين دليل‏هاى رسالت آن حضرت همين سوره است، چراكه آن حضرت از فرود نخستين اشعه وحى تا هماره تاريخ، هماورد طلبيد و اعلام فرمود كه: اگر كسى در آسمانى بودن قرآن و رسالت او در ترديد است، كتاب، يا سوره و يا آيه‏اى بسان او بياورد تا او از ادامه دعوت خويش دست كشد! و مى‏دانيم كه مخالفان و دشمنان او با همه تلاش‏هاى تخريبى و ظالمانه‏اى كه از آغاز بعثت تاكنون بر ضد او داشتند، هرگز نتوانستند سوره‏اى بسان همين سوره كه با وجود كوتاهى آيات، در اوج اعجاز است بياورند، و اين برترين سند صداقت اوست. 5 - خدايش به آن حضرت وعده يارى و پيروزى داد و به او اطمينان خاطر بخشيد كه نسل و تبار دشمنان كينه‏توز او بريده مى‏شود و آنان بى‏تبار خواهند بود، و شگفتا كه اين خبر نيز تحقق يافت... بارخدايا! به لطف و مهر بى‏كران خويش ما را از فرزندان معنوى آن حضرت قرار ده و با او همدم و همراه و همنشين بفرما!
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر

    تفسیر الميزان
    ‌صفحه‌ى 637 (108) سوره كوثر مكى است و سه آيه دارد (3) [سوره الكوثر (108): آيات 1 تا 3] ترجمه آيات‏ به نام اللَّه كه به نيك و بد بخشنده، و به نيكان مهربان است. محققا ما به تو خير كثير (فاطمه (ع)) داديم (1). پس به شكرانه‏اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن (2). و بدان كه محققا شماتت‏گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است (3). بيان آيات‏ در اين سوره منتى بر رسول خدا (ص) نهاده به اينكه به آن جناب كوثر داده، و اين بدان منظور است كه آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند كه آن كس كه به وى زخم زبان مى‏زند كه اولاد ذكور ندارد و اجاق كور است، خودش اجاق كور است، و اين سوره كوتاه‏ترين سوره قرآن است، و روايات در اينكه آيا اين سوره در مكه نازل شده و يا در مدينه مختلف است، و ظاهرش اين است كه در مكه نازل شده باشد. و بعضى «1» از مفسرين به منظور جمع بين دو دسته روايات گفته‏اند: ممكن است دو _______________ (1) روح المعانى، ج 30، ص 244. __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 638 نوبت نازل شده باشد يكى در مكه و بار ديگر در مدينه. " إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ" در مجمع البيان مى‏گويد: كلمه" كوثر" بر وزن" فوعل" به معناى چيزى است كه شانش آن است كه كثير باشد، و كوثر به معناى خير كثير است «1». [اقوال مختلف در باره مراد از" كوثر" و بيان شواهد دال بر اينكه مراد از آن ذريه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) يعنى فرزندان فاطمه (عليها السلام) است‏] ولى مفسرين در تفسير كوثر و اينكه كوثر چيست اختلافى عجيب كرده‏اند: بعضى «2» گفته‏اند: خير كثير است. و بعضى معانى ديگرى كرده‏اند كه فهرست‏وار از نظر خواننده مى‏گذرد: 1- نهرى است در بهشت. 2- حوض خاص رسول خدا (ص) در بهشت و يا در محشر است. 3- اولاد رسول خدا (ص) است. 4- اصحاب و پيروان آن جناب تا روز قيامت است. 5- علماى امت او است. 6- قرآن و فضائل بسيار آن. 7- مقام نبوت است. 8- تيسير قرآن و تخفيف شرايع و احكام است. 9- اسلام است. 10- توحيد است. 11- علم و حكمت است. 12- فضائل رسول خدا (ص) است. 13- مقام محمود است. 14- نور قلب شريف رسول خدا (ص) است «3». و از اين قبيل اقوالى ديگر كه به طورى كه از بعضى «4» از مفسرين نقل شده بالغ بر بيست و شش قول است. صاحبان دو قول اول استدلال كرده‏اند به بعضى روايات، و اما باقى اقوال هيچ دليلى ندارند به جز تحكم و بى دليل حرف زدن، و به هر حال اينكه در آخر سوره فرمود:" إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ" با در نظر گرفتن اينكه كلمه" ابتر" در ظاهر به معناى اجاق كور است، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب قصر قلب است، چنين به دست مى‏آيد كه منظور از كوثر، تنها و تنها كثرت ذريه‏اى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده)، و يا مراد هم خير كثير است و هم كثرت ذريه، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از مصاديق خير كثير است، و اگر مراد مساله ذريه به استقلال و يا به طور ضمنى نبود، آوردن كلمه" ان" در جمله" إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ" فايده‏اى نداشت، زيرا كلمه" ان" علاوه بر تحقيق، تعليل را هم مى‏رساند و معنا ندارد بفرمايد ما به تو حوض داديم، چون كه بدگوى تو اجاق كور است و يا بى خبر است. _______________ (1) مجمع البيان، ج 10، ص 548. (2) روح المعانى، ج 30، ص 245. (3 و 4) روح المعانى، ج 30، ص 244 و 245. __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 639 و روايات هم بسيار زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسى نازل شده كه رسول خدا (ص) را به اجاق كورى زخم زبان زد و اين زخم زبان هنگامى بود كه قاسم و عبد اللَّه دو فرزندان رسول خدا (ص) از دنيا رفتند، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن مفسر كه گفته:" منظور صاحب اين زخم زبان از كلمه" ابتر" بريدگى از مردم يا انقطاع از خير بوده و خداى تعالى در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چيز است" سخن بى وجهى است. و چون جمله" إِنَّا أَعْطَيْناكَ ..." در مقام منت نهادن بود، با سياق متكلم مع الغير (ما) آمد كه بر عظمت دلالت مى‏كند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا (ص) بود مطلب را با واژه اعطاء كه ظاهر در تمليك است بيان داشت و فرمود: ما به تو كوثر عطا كرديم. و اين جمله از اين دلالت خالى نيست كه فرزندان فاطمه (ع) ذريه رسول خدا (ص) هستند، و اين خود يكى از خبرهاى غيبى قرآن كريم است، چون همانطور كه مى‏بينيم خداى تعالى بعد از درگذشت آن حضرت بركتى در نسل آن جناب قرار داد، به طورى كه در همه عالم هيچ نسلى معادل آن ديده نمى‏شود، آن هم با آن همه بلاها كه بر سر ذريه آن جناب آوردند و گروه گروه از ايشان را كشتند. [مراد از امر به صلاة و نحر بعد از منت گذاردن به اعطاء كوثر] " فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ" از ظاهر سياق و ظاهر اينكه حرف" فاء" بر سر اين جمله در آمده، استفاده مى‏شود كه امر به نماز و نحر شتر، كه متفرع بر جمله" إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ" شده، از باب شكر نعمت است، و چنين معنا مى‏دهد، حال كه ما بر تو منت نهاديم و خير كثيرت داديم اين نعمت بزرگ را با نماز و نحر شكرگزارى كن.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر

    و مراد از" نحر" بنا بر رواياتى كه از طرق شيعه و سنى از رسول خدا (ص) و از على (ع) رسيده، و نيز رواياتى كه شيعه از امام صادق و ساير ائمه اهل بيت (ع) روايت كرده، دست بلند كردن به طرف گردن در هنگام تكبير گفتن براى نماز است «1». ولى بعضى «2» گفته‏اند: معنايش اين است كه نماز عيد قربان بخوان، و شتر هم قربانى‏ _______________ (1) تفسير برهان، ج 4، ص 514 و الدر المنثور، ج 6، ص 403. (2) الدر المنثور، ج 6، ص 403. __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 640 كن، (چون كلمه نحر به معناى سر بريدن شتر به آن نحو خاص است، هم چنان كه كلمه" ذبح" به معناى سر بريدن ساير حيوانات است). بعضى «1» ديگر گفته‏اند: معنايش اين است كه براى پروردگارت نماز بخوان، و وقتى سر از ركوع بر مى‏دارى به طور كامل بايست. بعضى «2» ديگر معانى ديگرى هم ذكر كرده‏اند. " إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ" كلمه:" شانئ" به معناى دشمن خشمگين، و كلمه" أبتر" به معناى اجاق كور است، و اين كسى كه چنين زخم زبانى به آن جناب زده بود عاصى بن وائل بوده. بعضى گفته‏اند: مراد از ابتر منقطع از خير، و يا منقطع از قوم خويش است، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات شان نزول نمى‏سازد. بحث روايتى [رواياتى در باره اينكه مراد از" نحر" در" فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ" بلند كردن دست‏ها در موقع اداء تكبير نماز است‏] در الدر المنثور است كه بخارى ابن جرير و حاكم از طريق ابى بشر از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده‏اند كه گفت: كوثر آن خيرى است كه خداى تعالى به رسول خدا (ص) داد. ابو بشر مى‏گويد: به سعيد بن جبير گفتم جمعى از مردم معتقدند كه كوثر نام نهرى در بهشت است. سعيد گفت نهرى هم كه در بهشت است يكى از خيرهايى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته «3». و در همان كتاب آمده كه ابن ابى حاتم، حاكم، ابن مردويه، و بيهقى در كتاب سنن خود، از على بن ابى طالب روايت كرده‏اند كه فرموده وقتى اين سوره بر رسول خدا (ص) نازل شد، از جبرئيل پرسيد: اين" نحيرة" كه خداى عز و جل مرا بدان مامور فرموده چيست؟ گفت: منظور نحيرة نيست، بلكه خداى تعالى مامورت كرده وقتى مى‏خواهى احرام نماز ببندى دستهايت را بلند كنى، هم در تكبيرة الاحرام و هم در هنگام ركوع رفتن و هم در موقع سر از ركوع برداشتن، كه اين نماز ما و نماز فرشتگانى است كه در هفت آسمان هستند، و براى هر چيزى زينتى است، و زينت نماز دست بلند كردن در هر تكبير است. _______________ (1 و 2) الدر المنثور، ج 6، ص 403. (3) الدر المنثور، ج 6، ص 402. __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 641 و رسول خدا (ص) فرمود: دست بلند كردن يكى از مظاهر استكانت و التماس است كه خداى تعالى (در مذمت كفار) فرموده:" فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ- براى پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زارى" «1». مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع البيان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته ثعلبى و واحدى اين روايت را در تفسيرهاى خود آورده‏اند. و نيز گفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل كرده‏اند، كه معناى نحر بلند نمودن دو دست تا محاذى گودى زير گلو در هنگام نماز است «2». و نيز در الدر المنثور است كه ابن جرير از ابى جعفر روايت كرده كه در ذيل آيه" فَصَلِّ لِرَبِّكَ" گفته است: يعنى نماز بخوان، و در معناى كلمه" وَ انْحَرْ" گفته: يعنى دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تكبير افتتاح، بلند كن «3». و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه" فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ" گفته: خداى تعالى به رسول گراميش وحى فرستاد كه وقتى تكبير اول نماز را مى‏گويى دستها را تا برابر نحرت- گودى زير گلويت- بلند كن، اين است معناى نحر «4».
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر

    و در مجمع البيان در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام صادق (ع) شنيدم كه در تفسير آيه" فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ" مى‏فرمود: اين نحر عبارت است از بلند كردن دستهايت تا برابر صورت «5». مؤلف: آن گاه مى‏گويد: عبد اللَّه بن سنان هم مثل اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز قريب به آن را جميل از آن جناب روايت كرده است «6». [رواياتى راجع به زخم زبان زدن به پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در مورد نداشتن اولاد ذكور، كسى كه زخم زبان زد، و نزول سوره كوثر] و در الدر المنثور است كه ابن سعد و ابن عساكر از طريق كلبى از ابى صالح از ابن عباس روايت كرده‏اند كه گفت: بزرگترين فرزند رسول خدا (ص) قاسم، سپس زينب، و آن گاه عبد اللَّه، و پس از او ام كلثوم، و آن گاه فاطمه و در آخر رقيه بود، قاسم از دنيا رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در مكه از دنيا رفت، و بعد از او عبد اللَّه از دنيا رفت، و عاصى بن وائل سهمى گفت: نسل او قطع شد، پس او أبتر و بى عقب است، در _______________ (1) الدر المنثور، ج 6، ص 403. (2) مجمع البيان، ج 10، ص 550. (3 و 4) الدر المنثور، ج 6، ص 403. (5 و 6) مجمع البيان، ج 10، ص 550. __________________________________________________ ____ ‌صفحه‌ى 642 پاسخش خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است «1». و در همان كتاب است كه زبير بن بكار و ابن عساكر، از جعفر بن محمد از پدرش روايت كرده‏اند كه فرمود: قاسم پسر رسول خدا (ص) در مكه از دنيا رفت و بعد از دفن جنازه آن جناب رسول خدا (ص) به عاصى بن وائل و پسرش عمرو برخورد، عاصى وقتى رسول خدا (ص) را از دور ديد گفت: الآن زخم زبانى به او مى‏زنم، همين كه آن جناب نزديك شد، گفت: چه خوب شد كه اجاقش كور شد، در پاسخ او اين آيه نازل شد:" إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ" «2». و نيز در همان كتاب است كه ابن ابى حاتم از سدى روايت كرده كه گفت: قريش را رسم چنين بود كه وقتى فرزند ذكور كسى مى‏مرد مى‏گفتند:" بتر فلان"، و چون فرزند رسول خدا (ص) از دنيا رفت عاصى بن وائل گفت" بتر" يعنى فرزند ذكورش مرد، و اين فرد (رسول خدا ص) از همه بيشتر بتر شد، (چون هيچ فرزند ذكور برايش نماند) «3». مؤلف: و در بعضى «4» از تواريخ آمده كه شماتت كننده وليد بن مغيره بوده. و در بعضى «5» ديگر آمده كه ابو جهل بوده. و در بعضى «6» ديگر آمده كه عقبة بن ابى معيط بوده. و در بعضى «7» آمده كه كعب بن اشرف بوده، ولى معتبر همان است كه مى‏گفت عاصى بن وائل بوده است. مؤيد آن، روايتى است كه مرحوم طبرسى آن را در احتجاج از حسن بن على (ع) نقل كرده كه آن جناب در حديثى كه روى سخنش در آن با عمرو بن العاصى است، فرموده: و تو در بسترى مشترك متولد شدى (يعنى مادرت هم با عاصى بن وائل هم بستر مى‏شده و هم با ديگران)، و وقتى متولد شدى عده‏اى از رجال قريش بر سر تو نزاع كردند، ابو سفيان بن حرب گفت اين پسر از نطفه من است. وليد بن مغيره گفت: از من است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر

    تفسیر نور
    آنجا كه خداوند در مقام دعوت به توحيد است، ضمير مفرد به كار مى‏برد، همانند <<أنا ربّكم فاعبدون>><1065> پروردگار شما من هستم، پس مرا عبادت كنيد. <<أنَا ربّكم فاتَّقون>><1066> من پروردگار شما هستم، از من پروا كنيد. <<انّنى أنَا اللّه>><1067> همانا ن خداوند يكتا هستم. همچنين درمواردى كه خداوند كارى را بدون واسطه انجام مى‏دهد يا در مقام بيان ارتباط تنگاتنگ خالق با مخلوق است، ضمير مفرد به كار مى‏رود، همانند: <<و أنَا الغفور الرحيم>><1068> تنها من بخشنده مهربانم. <<فانّى قريب>><1069> من به بندگانم نزديكم. اما گاهى آيه در مقام بيان عظمت خداوند و شرافت نعمت است كه در اين موارد ضمير جمع همچون «اِنّا» به كار مى‏رود، چنانكه در اين آيه مى‏فرمايد: <<اِنّا اعطيناك الكوثر>> زيرا عطاى الهى به بهترين خلق خدا، آن هم عطاى كوثر، به گونه‏اى است كه بايد با عظمت از آن اد شود. همچنين در مواردى كه خداوند كارى را با واسطه انجام مى‏دهد، نظير باران كه با واسطه تابش خورشيد و پيدايش بخار و ابر مى‏بارد، از ضمير جمع استفاده مى‏شود، چنانكه مى‏فرمايد: <<وانزلنا من السماء ماءً>><1070> ما از آسمان آبى فرو فرستاديم. از ميان يكصد و چهارده سوره قرآن، چهار سوره با كلمه «اِنّا» آغاز شده است: سوره‏هاى فتح، نوح، قدر و كوثر. <<اِنّا فَتَحنا لك فتحاً مبيناً>> ما براى تو پيروزى آشكار قرار داديم. <<اِنّا ارسلنا نوحاً>> ما نوح را به سوى مردم فرستاديم. <<اِنّا انزلناه فى ليلة القدر>> ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم. <<اِنّا اعطيناك الكوثر>> ما به تو كوثر عطا كرديم. در آغاز يكى از اين چهار سوره، از حضرت نوح كه اولين پيامبر اولوا العزم است و بعد از حضرت آدم، پدر دوم انسان محسوب مى‏شود، سخن به ميان آمده است. در آغاز سه سوره ديگر، به نعمت‏هاى ويژه‏اى همچون نزول قرآن، پيروزى آشكار و عطاى كوثر، اشاره شده است. شايد مي اين چهار موضوع ارتباطى باشد كه يكى رسالت اولين پيامبر اولوا العزم، ديگرى نزول آخرين كتاب آسمانى، سوّمى پيروزى مكتب اسلام و چهارمى تداوم خط رسالت و ابتر نماندن آن را بيان مى‏كند. كلمه «كوثر» از «كثرت» گرفته شده و به معناى خير كثير و فراوان است. و روشن است كه اين معنا مى‏تواند مصاديق متعدّدى همچون وحى، نبوّت، قرآن، مقام شفاعت، علم كثير و اخلاق نيكو داشته باشد، ولى آيه آخر سوره، مى‏تواند شاهدى بر اين باشد كه مراد از كوثر، نسل م رك پيامبر اكرم است. زيرا دشمنِ كينه‏توز با جسارت به پيامبر، او را ابتر مى‏ناميد و خداوند در دفاع از پيامبرش فرمود: <<انّ شانئك هو الابتر>> دشمن تو، خود ابتر است. بنابراين اگر مراد از كوثر، نسل نباشد، براى ارتباط آيه اول و سوم سوره، توجيه و معنايى دل‏ نخواهيم داشت. كلمه «ابتر» در اصل به حيوان دم‏بريده و در اصطلاح به كسى گفته مى‏شود كه نسلى از او به يادگار باقى نمانده باشد. از آنجا كه فرزندان پسر پيامبر در كودكى از دنيا رفتند، دشمنان مى‏گفتند: او ديگر عقبه و نسلى ندارد و ابتر است. زيرا در فرهنگ جاهليّت دختر لايق ن نبود كه نام پدر را زنده نگاه دارد. بنابراين جمله <<انّ شانئك هو الابتر>> دليل آن است كه مراد از كوثر، نسل كثير پيامبر است كه بدون شك از طريق حضرت زهراعليها السلام مى‏باشد. اين نسل پر بركت از طريق حضرت خديجه نصيب پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله شد. آرى خديجه مال كثير داد و كوثر گرفت. ما نيز تا از كثير نگذريم به كوثر نمى‏رسيم. فخررازى در تفسير كبير مى‏گويد: چه نسلى با بركت‏تر از نسل فاطمه كه مثل باقر و صادق و رضا از آن برخاسته است و با آنكه تعداد بسيارى از آنان را در طول تاريخ، به خصوص در زمان حكومت بنى‏اميّه و بنى‏عبّاس شهيد كردند، امّا باز هم امروز فرزندان او در اكثر كشو اى اسلامى گسترده‏اند. در زمانى كه خبر تولّد دختر سبب اندوه پدر مى‏شد، به گونه اى كه صورتش از غصه سياه گشته و به فكر فرو مى‏رفت كه از ميان مردم فرار كند يا دخترش را زنده به گور كند: <<يتوارى من القوم ام يدُسّه فى التّراب>><1071> در اين زمان قرآن به دختر لقب كوثر مى‏دهد ت فرهنگ جاهلى را به فرهنگ الهى و انسانى تبديل كند. بر اساس روايات، نام يكى از نهرها و حوض‏هاى بهشتى، كوثر است و مؤمنان از آن سيراب مى‏شوند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : تفسیر سوره کوثر

    چنانكه در روايت متواتر ثقلين نيز پيامبر فرمود: «انّهما لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض» كتاب و عترت از يكديگر جدا نمى‏شوند تا آنكه در قيامت، در كنار حوض به من ملح شوند. كوثر الهى، به جنسيّت بستگى ندارد؛ فاطمه، دختر بود امّا كوثر شد. به تعداد كثير بستگى ندارد؛ فاطمه، يك نفر بود امّا كوثر شد. آرى خداوند مى‏تواند كم را كوثر و زياد را محو كند. خداوند از اولياى خود دفاع مى‏كند. به كسى كه پيامبر را بى‏عَقَبه مى‏شمرد، پاسخ قولى و عملى مى‏دهد. وجود فاطمه پاسخ عملى و جمله <<هو الابتر>> پاسخ قولى است. خداوند نه تنها از اولياى خود، بلكه از همه مؤمنان دفاع مى‏كند: <<انّ اللّه يدافع عن الّذين آمنوا <1072> هديه كننده خداوند، هديه گيرنده پيامبر و هديه شده فاطمه است. لذا عبارت <<اِنّا اعطيناك الكوثر>> به كار رفته كه بيانگر عظمت خداوند و بزرگى هديه اوست. هر چه ضربه به دين و مقدّسات دينى شديدتر باشد، دفاع هم بايد قوى‏تر باشد. به پيامبر اسلام جسارت‏هاى زيادى كردند و او را ساحر، كاهن، شاعر و مجنون خواندند كه همه آنها به نحوى در قرآن جبران شده است. به پيامبر گفتند: <<انّك لمجنون>><1073> تو جنّ زده‏اى، ولى خداوند فرمود: <<ما انتَ بنعمة ربّك بمجنون>><1074> به لطف الهى تو مجنون نيستى. به آن حضرت گفتند: <<لَستَ مُرسلاً>><1075> تو فرستاده خدا نيستى، خداوند فرمود: <<انّك لمن المرسلين>><1076> قطعاً تو از پيامبرانى. به حضرت نسبت شاعرى و خيالبافى دادند: <<لشاعر مجنون>><1077> خداوند فرمود: <<و ما علّمناه الشعر و ما ينبغى له>><1078> ما به او شعر نياموختيم و براى او سزاوار نيست. گفتند: اين چه پيامبرى است كه غذا مى‏خورد و در بازار راه مى‏رود: <<و قالوا ما لهذا الرسول ياكل الطعام و يمشى فى الاسواق>><1079> خداوند فرمود: پيامبران پيش از تو نيز غذا مى‏خوردند و در بازارها راه مى‏رفتند: <<و ما ارسلنا قبلك من المرسلين الاّ انّهم ل كلون الطعام و يمشون فى الاسواق>><1080> به آن حضرت ابتر گفتند، خداوند فرمود: <<انّ شانئك هو الابتر>>. آرى، پاسخ كسى كه به اشرف مخلوقات ابتر بگويد، آن است كه خداوند به او كوثرى عطا كند كه چشم همه خيره و عقل همه مبهوت شود. خداوند مصداقى براى كوثر در آيه نياورد تا همچنان مبهم بماند تا شايد اشاره به اين باشد كه عمق بركت كوثر عطا شده حتّى براى خود پيامبر اكرم در هاله‏اى از ابهام است. در اين سوره دو خبر غيبى نهفته است: يكى عطا شدن كوثر به پيامبر، آن هم در مكّه‏اى كه حضرت دست خالى بود و فرزند پسر نداشت، ديگر ابتر ماندن دشمن كه داراى فرزندان و ثروت‏هاى بسيار بود. تاريخ و آمار بهترين شاهد بر كوثر بودن اين عطيّه الهى است. هيچ نسلى از هيچ قومى در جهان، به اندازه نسل حضرت فاطمه‏عليها السلام رشد و شكوفايى نداشته است. خصوصاً اگر كسانى را كه مادرشان سيّد است، از سادات به حساب آوريم، آمار سادات در جهان نشانه معجزه اي خبر غيبى است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 1 از 7 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi