بنابراين آنها و اعمالشان هستند كه در شكل آتش ظاهر مى شوند، پس آن آتش چهره ديگرى از اعمال خود آنهاست كه دامانشان را مى گيرد.
و در آيه 39 سوره صافّات چنين آمده است: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ; پاداشى به شما داده نمى شود جز اعمالى كه انجام داده ايد» .
بنابراين پاداششان همان اعمالشان است كه به دست آنها مى رسد! از همه اين تعبيرات به خوبى استفاده مى شود كه آنچه ما در جهان پس از مرگ با آن سرو كار داريم، همان اعمال نيك و بد ماست كه به صورت انرژيهاى سودمند ويا ويرانگرى در اين جهان از ما صادر گرديده، و علاوه بر انيكه روح ما را تكامل داده يا جريحه دار ساخته، در پرونده جهان هستى همچنان باقى مانده و طبق قانون تكامل پرورش يافته است.
اين اعمال در آن روز از مخفيگاههاى خود خارج مى شوند و پس از تغيير شكل دادن - كه از آثار عمومى انرژيهاست - در قيافه هاى جديدى بر ما ظاهر مى شوند.
اين چهره هاى جديد ما را تا اعماق جان نشاط مى بخشند، و يا مى سوزانند و در هر حال با ما هستند و از ما جدا نمى شوند.
اينها همانند همه چيز ديگر اين جهان، نابود نمى گردند و به فرمان خدا مانند خود ما رنگ ابديت به خود مى گيرند، و به اين ترتيب مسأله كيفر و پاداش نه همانند مزد كارگران و مجازات بردگان است، و نه جنبه انتقامى دارند و نه درس عبرت است براى مرتكبين آنها و يا ديگران.
بلكه نوع ديگرى است كه از آن به «اثر عمل» مى توان تعبير نمود.
جالب توجه اينكه: در روايت معروفى تصريح شده كه «اَلدُّنْيا مَزْرَعَةُ الاخِرَةِ; اين جهان كشتگاه جهان ديگر است» . با توجه به مفهوم «مزرعه» روشن مى شود آنچه در آنجا مى درويم محصول و تكامل يافته همان بذرهاى اعمال نيك و بدى است كه در اينجا افشانده ايم.
اگر ما چند گرم بذر خار مغيلان در راه خود بيفشانيم و پس از چند سال خود را با يك ميدان وسيع خارهاى جانگداز كه به حكم اجبار بايد از لابه لاى آنها عبور كنيم روبه رو ببينيم، آيا چيزى جز محصول عمل خود را دريافت داشته ايم؟
همانطور كه اگر چند گرم بذر گل در زمين هاى اطراف خود بپاشيم و پس از مدتى با صحرايى از گلهاى خوشبو كه بوى عطر دل انگيزشان جان انسان را تازه مى كند، و زيبايى آنها چشم را نوازش و دل را آرامش مى بخشد، روبه رو شويم، با همان نتيجه عمل خود روبه رو شده ايم.
نه در صورت اول كسى به ما ستم كرده و نه در صورت دوم چيزى بى جهت و بدون حساب دريافت داشته ايم، و در هر دو صورت محصول عمل خود را بازيافته ايم (دقت كنيد).
حال مى پرسيم اگر آن خارها و اين گلها جاودانى و ابدى باشند و ما را براى هميشه در شكنجه يا لذت فرو برند آيا كسى در اينجا مقصر است؟ يا با مسأله عدالت منافاتى دارد؟ و يا حق شكايت از اين وضع را داريم؟
اگر دريافت و برداشت ما از مسئله پاداش و كيفر جهان پس از مرگ چنين باشد، همه علائم استفهامها از پيرامون اين مسئله برچيده خواهد شد (باز هم دقت كنيد).
در بحث «خلود» و بحث «تجسم اعمال» باز هم مشروحتر در اين زمينه صحبت خواهيم كرد.