صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23

موضوع: سخنان ناب و داستانهای زیبا

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    book سخنان ناب و داستانهای زیبا

    سلام دوستان

    در این بخش جملات ریبا و ناب و دلنوشته هایی با جملات امید بخش و داستانهای عالی قرار دهید تا مجموعه ی ریبایی را خلق کرده باشیم
    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    هشت سخن ناب که هر روز شما را با انگیزه نگه میدارد:
    https://www.uplooder.net/img/image/97/0fcb506f2444529fdb3050be1c62115a/hasa-n-a-li_ebrahimi_said_13931008_(3).jpg


    1--هیچ کس شما را به جلو هل نمی دهد
    به جز خودتان.



    2--همیشه باور داشته باشید
    که اتفاق فوق العاده ای رخ خواهد داد.



    3--هیچ چیز در دنیا دائمی نیست؛ حتی مشکلاتمان.


    4--امیدتان را از دست ندهید. شما هرگز نمیدانید که فردا ممکن است چه چیزی به همراه داشته باشد.


    5--زندگی سرسخت است اما شما هم همین طور.


    6--از فکر کردن به اتفاقات ناگوار دست کشیده و به اتفاقات خوب فکر کنید.


    7-در سکوت به سختی کار کنید. بگذارید موفقیت، صدای شما باشد.


    8--رها کردن، آسان نیست اما ضروری است
    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    داستان بسیار زیبا از یک دختر_پاکدامن و فواید_آیة_الکرسی




    شبی دخترک مسلمان از نیویورک امریکا از دانشگاه به سمت خانه می رفت که پس از مدتی متوجه شد مردی با ژاکت کلاه دار که سعی در پنهان نمودن چهره اش مینمود او را تعقیب می کند.

    دختر بسیار وحشت زده بود و شروع کرد به خواندن آیت الکرسی و به الله سبحان و تعالی توکل کرد...

    الحمدالله بخیر گذشت و دختر به سلامت به خانه رسید.


    ولی فردای آن شب در اخبار شنید که دیشب به دختری در همان محل و همان ساعت تجاوز شده و جسد دختر را در میان دو ساختمان پیدا نموده اند.


    پلیس از مردم خواست که اگر کسی شاهد بوده و یا چیزی دیده به اداره پلیس برود تا قاتل را شناسایی کنند.


    دختر به اداره پلیس رفته و ماجرا را به پلیس گفته و از بین مردهایی که صف کشیده بودند از پشت آینه قاتل شناسایی کرد.


    پلیس از قاتل می پرسد که در آن شب یک دختر با حجاب را تعقیب میکردی چرا به او حمله نکردی؟


    قاتل گفت من ترسیدم چون دو مرد هیکل دار با او راه میرفتند.


    الله اکبر این است عظمت توکل به خداوند


    https://www.uplooder.net/img/image/73/7c7c1cf08cfaa5c6f748e07cb5208643/hasa-n-a-li_ebrahimi_said_13931008_(3).jpg
    امضاء



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    خر بیار باقالی بارکن




    این مثل در موقعی گفته می شود که در وضعیت ناچاری قرار میگیری


    مردی باقلای فراوان خرمن کرده بود

    و در کنار آن خوابیده بود.

    فرد دیگری که کارش زورگویی و دزدی بود، آمد و بنا کرد به پر کردن ظرف خودش .

    صاحب باقلا بلند شد که دزد را بگیرد.

    با هم گلاویز شدند عاقبت دزد صاحب باقلا را بر زمین کوبید و روی سینه اش نشست و گفت: بی انصاف من می خواستم یک مقدار کمی از باقلاهای تو را ببرم حالا که این طور شد می کشمت و همه را می برم.


    صاحب باقلا که دید زورش به او نمی رسد گفت:

    حالا که پای جان در کار است برو خر بیار باقالی بار کن

    امضاء



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد.

    عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد.

    غمگین شد.

    اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد.

    در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.



    گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخ هایش به شاخه درخت گیر کرد و نمیتوانست به تندی بگریزد.

    صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند.

    گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:

    دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم نجاتم دادند،اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند !


    چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها ناشکر و گله مندیم، پله ی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان باشد

    امضاء



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    داستان کوتاه و پندآموز



    مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند .

    گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.

    مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد .

    عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد.

    همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند.



    هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند. ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن.

    روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند.

    کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده .

    گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد.

    فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم.

    مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد.

    برگشت تا قیمتش را حساب کند .

    فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد .


    پس این نصیب توست ...

    صدقه را بنگر که چه چیزیست!!

    صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است ...
    امضاء



  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    زنگ تفریح



    یه ژاپنی رو دیدم


    ازش پرسیدم شما که نفت ندارید٬ چرا وزیر نفت دارید؟


    گفت شما که رفاه ندارید چرا وزیر رفاه دارید؟!

    شما که کار ندارید چرا وزیر کار دارید؟!

    شما که اقتصادتون داغونه چرا وزیر اقتصاد دارید؟!

    شما که همتون افسرده هستید چرا وزیر بهداشت دارید؟!


    هیچی دیگه تصمیم گرفتم دیگه تو امور داخلی کشورها دخالت نکنم
    امضاء



  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ﻫﺮﺳﮑﻮﺗﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺿﻌﻒ ﻧﯿﺴﺖ...

    ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ:
    یکی ﺍﺯ ﺩﮐﺘﺮﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺟﺰء ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ
    ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺎﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ...
    ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ
    ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ
    ﺍﻭﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﻮﺩﻩ
    ﮐﻪ ﺍﻭﻧﻮ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ...
    ﺩﻟﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﻡ ﻧﻤﯿﺰﻧﻨﺪ...
    ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ،ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮ ﻋﺪﻡ ﻗﺪﺭﺕ ﺷﺨﺺ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﻧﯿﺴﺖ.
    ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ،
    ﺗﺎ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﺟﺮﯾﺤﻪ ﺩﺍﺭ ﻧﮑﻨﻨﺪ.
    ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﻌﻀﯽ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
    ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﻫﻢ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺳﮑﻮﺕ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﻨﺪ.
    ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻳﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻴﺘﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ
    ﻭﻟﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻥ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ...
    ﭼﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﺯﻩ ﺑﺰﻧﯽ ﭼﻪ ﮐﻮﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ،
    ﺷﮑﺴﺖ ﺑﺎ ﮐﻮﺯﻩ ﺍﺳﺖ.
    ﺩﻟﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺍﺯ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﻨﺪ!
    ﻣﺮﺍﻗﺐ ﮔﻔﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ،
    ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺪﯼ ﮐﻨﻨﺪ!
    ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﯿﻨﻨﺪ ﻧﺸﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ
    ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻔﻬﻤﻨﺪ!
    ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﭘﺸﺖ ﺳﮑﻮﺕ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﺳﮑﻮﺗﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺑﯽ ﻋﯿﺐ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﻢ...
    امضاء



  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ریشه های قالی را تا می کنیم تا سالم بماند...
    ولی ریشه زندگی یکدیگررا با تبر نامهربانی قطع می کنیم و اسمش را می گذاریم برخورد منطقی!!!!
    دل می شکنیم واسمش میشود فهم وشعور!!!!
    چشمی رااشکبار می کنیم واسمش را می گذاریم حق!!!!
    غافل ازاینکه اگر درتمام این موارد فقط کمی صبوری کنیم دیگر مجبور نیستیم عذرخواهی کنیم ...
    ریشه زندگی انسانهارا دریابیم وچون ریشه های قالی محترم بشماریم...
    گاهی متفاوت باش
    امضاء



  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیرارشد انجمن فن آوری و انجمن دفاع مقدس
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8676
    نوشته
    25,238
    صلوات
    71109
    دلنوشته
    439
    ازطرف مرحوم پدرم:خدابیامرزدشان "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوعَجّل فَرَجَهم
    تشکر
    24,768
    مورد تشکر
    19,225 در 11,578
    وبلاگ
    37
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سه نکته مهم که اگر رعایت کنید؛ زندگی آرامی خواهید داشت

    1. وقتی خوشحال هستید (قول) ندهید

    2. وقتی عصبانی هستید (جواب) ندهید

    3. وقتی ناراحت هستید (تصمیم) نگیرید
    امضاء



صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi