ايفاى مسئوليت ، در اوج دشواريها
امام سجاد - عليه السلام - در شرايطى عهده دار امر امامت گرديد كه سنگين ترين غمها و جراحتهاى روحى و عاطفى بر قلبش وارد شده بود. شهادت مظلومانه يك قبيله يار پاكباخته ، يك كاروان خويشاوند و همراه و هم پيمان !
برجاى ماندن دهها مادر داغديده و فرزندان يتيم و پدر كشته و آواره .
تنها ماندن در بيابانى تفتيده ، در حصار نيزه هايى بى عاطفه و شمشيرهايى تشنه به خون مظلومان !
امام سجاد - عليه السلام - مى بايست در چنين شرايطى ، وظيفه بزرگ امامت و رهبرى را ايفا كند و با توجه به سه مشكل اساسى ، برنامه هايش را دنبال نمايد.
الف : فقدان صادق ترين و مخلصترين نيروهاى مدافع و عناصر حمايتگر.
ب : مواجه با حكومتى كه با اقدام به ريختن خون فرزندان پيامبر (ص ) نشان داده است كه از انجام زشت ترين و خشونت بارترين كارها باكى ندارد و با عملكرد خويش نفس ها را در سينه ها حبس كرده و جراءت اعتراض و انتقاد را از توده ها سلب نموده است .
ج : عدم امكان كمترين اعتماد به مدعيان هوادارى از حريم امامت و كسانى كه خويش را طرفدار اهل بيت - عليه السلام - و دشمن دستگاه جبارى امورى معرفى كرده ولى در يك بحران سياسى و احساس خطر جدى ترين دشوارى به حساب آورد.
زيرا تنهايى رهبر در سطح رهبرى ، به هر حال كار رهبرى را فلج نمى كند و حمايت پيروان ، مى تواند جبران كننده آن باشد. چنان كه بيشتر انبيا، يك تنه به هدايت مردم پرداخته اند. جباريت سلطه هاى اجتماعى نيز، مانع جدى به شمار نمى آيد، زيرا با وجود حمايت مردمى ، مى توان در برابر استبدادها مقاومت ورزيد.
اما اگر رهبرى ، از پيروان صادق و وفادار و آگاه برخوردار نباشد، با همه توان معاونان و مشاوران ، قادر به ايفاى رسالت خويش نخواهد بود.
خوارج در جنگ صفين اين واقعيت تلخ را آشكار ساختند و نشان دادند كه ناآگاهى و جمود آنان تا چه حدى مى تواند شكننده باشد.
نيروهاى فرماندهى و رزمى سپاه حسن بن على - عليه السلام - در مقابله با معاويه ، براى دومين مرتبه اين صحنه غمبار را پديد آوردند و با بى وفايى به رهبرى خود، او را در برابر دشمن تنها گذاشتند.
تخلف كوفيان از حمايت حسين بن على - عليه السلام - اين تراژدى دهشتبار را به اوج فضاحت رساند و براى هميشه سست عنصرى آن نسل را قلم زد.
ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه و مرحوم مجلسى در بحار النوار روايتى را نقل كرده اند كه بروشنى ، مطلب فوق را مى نماياند.
رواى در حديث مى گويد از امام على بن الحسين (ع ) شنيدم كه مى فرمود:(211)
در مكه و مدينه بيست مرد وجود ندارند كه كه ما را براستى دوست داشته باشند. امام سجاد - عليه السلام - در حالى اين سخن را فرمود كه هزاران نفر داعيه پيروى از ائمه و محبت اهل بيت را داشته اند ولى امام سجاد - عليه السلام - در پس اين ادعاها، واقعيت را به گونه ديگرى مى بيند. اكنون بايد ديد، امام سجاد - عليه السلام - در كوران چنين دشواريهايى وظيفه امامت را چگونه برعهده گرفت و خط رهبرى را چگونه تداوم بخشيد.