تحليلهاى نادرست !
در برخى منابع تاريخى ماجراى رويارويى امام سجاد - عليه السلام - با مسرف بن عقبه و علت مصون ماندن آن حضرت از پيامدهاى واقعه حره بگونه اى ديگر ثبت شده است كه به تحليلهاى نادرست مى انجامد و نشانه هاى كذب و ساختگى بودن از آن پيداست .
طبرى در اين زمينه دو روايت نخست همان است كه قبلا از او ياد كرديم ولى روايت ديگرش چنين مى نمايند كه امام سجاد - عليه السلام - هنگام ورود به مجلس مسرف بن عقبه مروان و پسرش مى نماياند عبدالملك را همراه داشت و ميان آن دو قدم بر مى داشت ، شايد مسرف به خاطر آن دو به وى آسيبى نرساند! طبرى مى نويسد:
وقتى على بن الحسين همراه با مروان و عبدالملك در برابر مسرف بر زمين نشستند، مروان آب طلبيد تا با نوشيدن آن خود را ميهمان مسرف معرفى كند و همراهان او ايمن دارد.
مروان آب نوشيد و سپس ظرف آب را به على بن الحسين داد تا او هم بنوشد، اما هنوز آب را به لبها نزديك نكرده كه مسرف زياد زد: از آب ما ننوش !
على بن الحسين ع نگاه داشت .
مسرف گفت : شما مروان و پسرش را همراه آورده اى تا در امان بمانى ولى بدان كه اگر شفيع شما اين دو بودند كشته مى شدى ، با اين همه شما در امان هستى چون از من خواسته است با بدرفتارى و خشونت نكنم ، اكنون اگر مى خواهى آب بنوش !
آنچه نشانه كذب اين نقل مى باشد اين است كه اولا مقام عزت و بزرگوارى امام مانع از شفيع گرفتن كسانى چون مروان و عبدالملك است و آنچه ما از خاندان رسول ص سراغ داريم با اين بيان سازگار نيست . ثانيا اگر براستى يزيد سفارش على بن الحسين ع را به مسرف كرده بود، دليلى نداشت كه در آغاز، آن حضرت را از نوشيدن آب منع كند و به درشتى با وى سخن گويد و آن بزرگوار را برنجاند. بلى امكان دارد كه مروان به خاطر جبران لطفى كه حضرت در حق خانواده او روا داشته و در بحران مدينه به خانواده او پناه داده بود، به گمان خود خواسته باشد نزد مسرف از آن امام حمايت كرده و امان بگيرد، ولى مسرف به مروان فهمانده باشد كه امام نيازى به حمايت او ندارد بلكه اصولا يزيد تصميم به آزار آن حضرت نگرفته است و او موظف است آسيبى به على بن الحسين ع نرساند.
بنابراين حضرت سجاد ع از مروان و پسرش نخواسته تا به شفاعت برخيزند و آن حضرت دل به حمايت آن دو معطوف نداشته است ، چه اين كه كسى چون على بن الحسين با آن همه شهامتهايى كه در گذشته از خود نشان داده است و با آن مقام معنوى و توكل به مقام ربوبى حق ، تصور نمى رود كه از عناصر بى شخصيتى چون مروان پناه جويد.
مگر اين امام سجاد نبود كه در حمله شاميان به مدينه ، صدها خانواده را در خانه امن خود پناه داده بود تا از آسيب شاميان در امان بمانند. در آن لحظه مروان و پسرش كجا بودند! هنوز مسرف وارد مدينه نشده و هنوز ملاقاتى ميان امام و مسرف صورت نگرفته است ، تا آنان بخواهند از امام حمايت كنند. و در همين حال خانه امام سجاد ع پناهگاه صدها نفر از مردم مدينه فرار گرفته بود.