صفحه 2 از 35 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 342

موضوع: ارزشها و ضد ارزشها در قرآن

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اقسام غير مؤمن

    (كافر، منافق ، مرجى لامرالله ، مستضعف )
    كافر
    كافر كسى است كه منكر وحدانيت پروردگار متعال يا رسالت و پيامبرى نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) باشد، يا منكر يكى از ضروريات دين اسلام گردد، بطوريكه انكار آن به انكار پيامبر نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيانجامد، و آن در صورتى است كه به ضرورى بودن آن توجه داشته باشد.
    ضرورى به مطلبى گفته مى شود كه اگر كسى وارد محيط اسلام شود بدون نياز به دليل بفهمد كه آن در اسلام هست .
    خداى متعال مى فرمايد:
    و من لم يؤ من بالله و رسوله فانا اعتدنا للكافرين سعيرا(78)
    ((هر كس به خدا و رسول او ايمان نياورد همانا ما براى كافران شعله آتش ‍ مهيا ساخته ايم )).
    توضيح : فرقه خوارج و همچنين دشمنان اهل بيت عصمت محكوم به كفر هستند زيرا حب و ولاء اهل بيت عصمت و طهارت از ضروريات اسلام است ولى انكار امامت و وصايت بلافصل اميرالمؤمنين (عليه السلام ) موجب كفر نيست .
    اثر كفر
    اثر كفر بى بهره شدن از مزاياى اسلام در دنيا و خلود در آتش جهنم در آخرت است .
    قال الله تبارك و تعالى : ان الذين كفروا من اهل الكتاب و المشركين فى نار جهنم خالدين فيها(79)
    ((به تحقيق كسانى كه كافر شدند از اهل كتاب و مشركان براى هميشه در آتش جهنم خواهند بود))
    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 07-09-2021 در ساعت 16:12
    امضاء





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اقسام كافر
    كافر به دو قسم ، كافر اصلى ، و مرتد، تقسيم مى شود.
    مرتد كسى است كه بعد از اسلام كافر شود.
    مرتد نيز بر دو قسم است : مرتد فطرى ، مرتد ملى .
    1 - مرتد فطرى به كسى گفته مى شود كه در اسلام متولد شده باشد و بعد كافر شود.
    2 - مرتد ملى كسى را مى گويند كه در اسلام متولد نشده ولى خود او اسلام آورده و بعد كافر شده است .
    مضار كفر
    ان الله لا يهدى القوم الكافرين (80)
    ((به تحقيق خداوند گروه كافران را هدايت نمى كند)).
    و الله لا يهدى القوم الكافرين (81)
    ((همانا خدا گروه كافران را هدايت نمى كند)).
    كذالك زين للكافرين ما كانوا يعملون (82)
    ((آنگونه براى كافران عملى كه انجام مى دهند زينت داده شده است كه بدان خرسندند و به آن دل بسته اند)).
    زين للذين كفروا الحياة الدنيا و يسخرون من الذين امنوا(83)
    ((تزيين شده براى كسانى كه كافر شده اند زندگى دنيا (يعنى زندگى دنيا را زيبا مى بينند) و كسانى را كه ايمان آورده اند مسخره مى كنند)).
    ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم ولا اولادهم من الله شيئا(84)
    ((كسانى كه كافر شده اند اموال و اولادشان آنها را از خدا هيچ بى نياز نمى كند)).
    ان الذين كفروا و ماتوا وهم كفار فلن يقبل من احدهم مل الارض ذهبا ولو افتدى به اولئك لهم عذاب اليم و ما لهم من ناصرين (85)
    ((كسانى كه كافر شدند، و در حالت كفر مردند از يك فرد آنها به قدر گنجايش سرتاسر زمين طلا به عوض پذيرفته نمى شود، و از ياوران برخوردار نخواهند بود)).
    الذين كفروا و صدوا عن سبيل الله اضل اعمالهم (86)
    ((كسانى كه كفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند خدا اعمال آنها را تباه و از رسيدن به نتيجه منحرف خواهد ساخت )).
    والذين كفروا فتعسالهم و اضل اعمالهم (87)
    ((كسانى كه كفر ورزيده اند بدا به حال آنها و خدا اعمال آنها را تباه كرده است )).
    كذلك يضل الله الكافرين (88)
    ((آنچنان خدا كافران را گمراه مى كند)).
    تفسير: به قرينه آيات ديگر قرآن گمراه كردن در اين آيه و آيات ديگر مشابه آن به معنى هدايت نكردن است .
    توضيح : ظاهر آنست كه اضلال يعنى گمراه كردن عمل چنانكه گذشت به معنى آنست كه به نتيجه نمى رسد و به نفع عامل چنانكه گذشت به معنى آنست كه به نتيجه نمى رسد و به نفع عامل آن تمام نمى شود. يعنى اگر در اين جهان زود گذر نيز به حال او ظاهرا نفعى داشته باشد در آخرت به نفع او نخواهد بود و پاداشى براى آن عائد او نخواهد شد.
    ذلك بان الله مولى الذين امنوا و ان الكافرين لا مولى لهم (89)
    ((آن به اين جهت است كه خدا مولاى كسانى است كه ايمان آورده اند و كافران مولا ندارند)).
    سالقى فى قلوب الذين كفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق (90)
    ((به زودى در دلهاى كافران رعب مى اندازيم پس بزنيد گردنهاى آنها را)).
    امضاء




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    منافق

    منافق كسى است كه در دل منكر وحدانيت خدا و يا نبوت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى باشد و اعتقاد به حقانيت اسلام ندارد، ولى كفر خود را در دل پنهان داشته و در زبان براى اغراض دنيوى اظهار اسلام مى كند.
    قرآن مى فرمايد:
    اذا جاءك المنافقون قالوا نشهد انك لرسول الله و الله يعلم انك لرسوله و الله يشهد ان المنافقين لكاذبون (91)
    ((هرگاه منافقان پيش تو آيند و بگويند ما شهادت مى دهيم كه تو پيامبر خدائى خدا مى داند كه تو پيامبر اوئى ، و خدا مى داند كه منافقان دروغگويند)).
    ان المنافقين يخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الى الصلوة قاموا كسالى يراؤ ن الناس ولا يذكرون الله الا قليلا مذبذبين بين ذلك لا الى هؤ لاء و لا الى هؤ لاء و من يضلل الله فلن تجد له سبيلا(92)
    ((منافقان مى خواهند خدا را فريب دهند، خدا آنان را فريب مى دهد.
    هرگاه به نماز مى ايستند به كسالت مى ايستند و براى رياء (و خوشايند مردم ) نماز مى گزارند، و نه به سوى آنان ، هر كس را خدا گمراه كند براى او راهى نخواهى يافت )).
    و اذا جاءوكم قالوا امنا وقد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به والله اعلم بما كانوا يكتمون و ترى كثيرا منهم يسارعون فى الا ثم و العدوان و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون لولا ينهيهم الربانيون والاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يصنعون (93)
    ((هرگاه پيش شما مى آيند مى گويند ما ايمان آورده ايم و حال آنكه با كفر وارد شده و با كفر خارج شده اند خدا به آنچه كتمان مى كنند داناتر است بسيارى از آنان را مى بينى كه به گناه و دشمنى و خوردن مال حرام مبادرت مى ورزند چه بد مى كنند. چرا روحانيون و علماء يهود آنان را از گفتن سخن گناه و خوردن مال حرام نهى نمى كنند! چه نكوهيده است آنچه آنها مى كنند)).
    امضاء




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اثر نفاق

    منافق اگر در زبان منكر اسلام يا ضروريات آن نباشد محكوم به اسلام است ، ولى در آخرانند كافر مخلد در آتش خواهد بود. قرآن مى فرمايد:
    وعد الله المنافقين و المنافقات و الكفار نار جهنم خالدين فيها(94)
    ((خدا مردان و زنان منافق و كافران را به آتش جهنم و به خلود در آتش ‍ جهنم وعده داده است )).
    ان المنافقين فى الدرك الاسفل من النار ولن تجد لهم نصيرا
    ((همانا منافقان در طبقه زيرين آتش هستند و هرگز براى آنها ياورى نخواهى يافت )).
    المرجى لامر الله
    مرجى لامر الله كه در قرآن به اين تعبير آمده ، كسى است كه در اسلام وارد شده و به آن اقرار كرده ، ولى در قلب نه به اسلام معتقد است و نه منكر آن است ، و فرق آن با منافق اينست كه منافق در دل منكر اسلام است ، اگر چه در زبان اقرار دارد.
    امام باقر (عليه السلام ) در تفسير المرجون لامرالله فرمود: ((آنان گروهى هستند كه اسلام آورده و شرك را ترك كردند ولى در دل ايمان ندارند تا مؤمن بوده و بهشت بر آنان واجب گردد و نه اسلام را انكار نمودند تا آتش بر آنان واجب گردد، در اين حال يا خدا آنها را معذب مى كند يا عفو مى فرمايد(95) )).
    امضاء




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مستضعف

    مستضعف در اينجا به كسى گفته مى شود كه از تشخيص حق قاصر و ناتوان بوده و فاقد هر گونه وسيله تشخيص باشد كه او را به ايمان يا كفر برساند.
    اين گروه را اطفال و آن مردان و زنان كه در عقل همانند اطفالند تشكيل مى دهند.
    خداى تبارك و تعالى مى فرمايد:
    الا المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان لا يستطيعون حيلة ولا يهتدون سبيلا فاولئك عسى الله ان يعفو عنهم و كان الله عفوا غفورا(96)
    ((مستضعفان از مردان و زنان و اطفال كه توان و قدرت چاره جوئى ندارند و راه هدايت را نمى يابند، اميد است كه خدا آنان را عفو كند، خدا عفو كننده و آمرزشگر است )).
    در ((اصول كافى )) باب المستضعف با سه سند كه يكى از آنها على التحقيق صحيح است از زراره نقل مى كند:
    قال سئلت ابا جعفر(ع ) عن المستضعف فقال : هوالذى لا يستطيع حيلة يدفع بها عنه الكفر و لا يهتدى بها الى سبيل الايمان ، لا يستطيع ان يؤ من ولا يكفر، قال و الصبيان و من كان من الرجال و النساء على مثل قول الصبيان
    ((زراره مى گويد از حضرت ابى جعفر الباقر(عليه السلام ) درباره مستضعف پرسيدم فرمود: آن كسى است كه نمى تواند چاره اى بكند كه به آن كفر را از خود دور سازد و به راه ايمان هدايت يابد، نه مى تواند ايمان آورد و نه كفر ورزد، همچنين كودكان و آن گروه مردان و زنان كه در عقل همانند كودكان هستند))
    تبصره : مستضعف در قرآن كريم به دو معنى استعمال شده :
    1 - مستضعف عقيدتى كه گفته شد.
    2 - مستضعف حقوقى كه مقابل مستكبر است يعنى كسى كه بر او ستم رفته و به حق او تجاوز شده است كه در آيه ذيل به اين معنى آمده است :
    و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين (97)
    ((اراده مى كنيم كه منت نهيم بر كسانى كه در روى زمين ضعيف شمرده شده اند (يا به ضعف كشانده شده اند) و آنان را پيشوا سازيم و وارث (زمين ) گردانيم )).
    كلمه ((استضعاف )) و مشتقات آن مانند ((مستضعف )) و ((استضعفوا)) كه در اين آيه آمده در كتب لغت به ضعيف يافتن و ضعيف شمردن معنى شده است ، ولى طبق قاعده نحوى كه هياءت استفعال براى طلب است ، استضعاف به معنى طلب ضعف و خواستار ضعيف شدن كسى است كه منطبق بر ضعف كشاندن و تجاوز به حق ديگرى مى باشد.
    اين آيه به آل محمد(ع ) تفسير شده كه با ظهور قائم آل محمد حضرت مهدى (ع ) حقوق حقه آنها استرداد خواهد شد.
    نكته اى كه چنين تفسير را تاءييد مى كند آنست كه آل محمد (عليه السلام ) سر آمد مظلومان جهان هستند، زيرا با اينكه آنها حجت خدا بر خلق و پرچمدار هدايت الهى هستند همواره در طول تاريخ شديدا مورد ستم قرار گرفته و به استضعاف كشيده شده اند.
    با ظهور حضرت مهدى (ع ) اين استضعاف پايان يافته ، و اداره جامعه بشرى در كف با كفايت او قرار خواهد گرفت ، و بدينگونه او وارث ملك شاهان و ملوك و زمامداران ستمگر تاريخ خواهد شد و حقوق همه مظلومان را به آنان مسترد خواهد نمود.
    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 12-09-2021 در ساعت 18:06
    امضاء




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    اخلاص

    اخلاص يعنى دين خود را به خدا خالص ساختن ، و او را به يگانگى شناختن ، و او را يگانه منبع قدرت و حول و قوه دانسته و توان و قدرت را جز آنچه او عطا كند از هر موجود ديگرى سلب كردن ، و جز او ديگرى را نپرستيدن و تنها او را عبادت كردن است .
    قرآن كريم در مورد اخلاص چنين مى فرمايد:
    انا انزلنا اليك الكتاب بالحق فاعدالله مخلصا له الدين الا لله الدين الخالص (98)
    ((ما كتاب را به حق بر تو نازل كرديم پس خدا را بگونه اى كه دين خود را به او خالص ساخته اى عبادت كن ، آگاه باش دين خالص از آن خداست )).
    قل انى امرت ان اعبدالله مخلصا له الدين (99)
    ((بگو به من امر شده است كه خدا را بگونه اى عبادت كنم كه دين خود را به او خالص ساخته ام )).
    و ادعوه مخلصين له الدين (100)
    ((خدا را بگونه اى كه دين خود را به او خالص ساخته ايد عبادت كنيد)).
    و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين (101)
    ((انسانها جز به اينكه خدا را با اخلاص در دين عبادت كنند امر نشده اند)).
    و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين (102)
    ((در هر مسجد (پرستشگاه ) روى خود را به سوى خدا كنيد و او را بگونه اى بخوانيد كه دين خود را به او خالص سازيد)).
    فادعوا الله مخلصين له الدين و لوكره الكافرون (103)
    ((خدا را به گونه اى كه دين خود را خالص او ساخته ايد بخوانيد، اگر چه كافران از آن خرسند نباشند)).
    هو الحى لا اله الا هو فادعوه مخلصين له الدين (104)
    ((اوست زنده ، جز او خدائى نيست پس او را بگونه اى كه دين خود را خالص او ساخته ايد بخوانيد)).
    ان المنافقين فى الدرك الاسفل من النار ولن تجد لهم نصيرا الا الذين تابوا و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دينهم لله فاولئك مع المؤمنين (105)
    ((منافقان در پائين ترين طبقه آتش خواهند بود و براى آنان ابدا ياورى نخواهى يافت ، مگر آنانكه توبه نموده و كار خويش اصلاح نمايند و به خدا تمسك جويند و دين خود را به خدا خالص سازند كه آنان با مؤمنان خواهند بود)).
    قل انى امرت ان اعبدالله مخلصا له الدين (106)
    ((بگو به من امر شده است كه خدا را بگونه اى كه دين خود را به او خالص ‍ كنم عبادت نمايم )).
    قل الله اعبد مخلصا له دينى (107)
    ((بگو خدا را بگونه اى عبادت مى كنم كه دين خود را به او خالص ‍ ساخته ام )).
    قل اتحاجوننا فى الله و هو ربنا و ربكم ولنا اعمالناولكم اعمالكم و نحن له مخلصون (108)
    ((بگو با ما در مورد خدا محاجه مى كنيد؟!، او پروردگار ما و شماست ، براى ماست اعمال ما، و براى شماست اعمال شما، ما به او اخلاص ‍ مى ورزيم )).
    قل افغير الله تامرونى اعبد ايها الجاهلون (109)
    ((اى جاهلان آيا به من امر مى كنيد كه غير خدا را عبادت كنم ؟)).
    در آيات ذكر شده ((مخلص )) بكسر لازم است كه به حسب قاعده ادبى به صيغه فاعل است ، يعنى خالص كننده ، كه مفعول آن هم چنانكه در آيات فوق تبين شده دين است ، يعنى : آن كس كه دين خود را به خدا خالص ‍ ساخته و جز او را نمى پرستد و ديگرى را در پرستش همباز و شريك او نمى سازد.
    اين آيات نيز بيانگر حقيقت اخلاص است اگر چه لفظ اخلاص در آنها به كار نرفته است :
    و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه (110)
    ((حكم كرده پروردگار تو كه جز او را عبادت نكنيد)).
    و ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا(111)
    ((آنها امر نشده اند جز به اينكه خداى يگانه را ستايش و پرستش ‍ كنند)).
    قل انى نهيت ان اعبد الذين تدعون من دون الله (112)
    ((بگو من از عبارت آنهائى كه غير از خدا مى خوانيد نهى شده ام )).
    قل انما امرت ان اعبدالله ولا اشرك به (113)
    ((بگو به من امر شده است كه خدا را عبادت كنم ، و براى او شريك قرار ندهم )).
    الا تعبدوا الا الله اننى لكم منه نذير و بشير(114)
    ((جز خدا را نپرستيد من از سوى او (برانگيخته شده ام ) كه شما را (از عذاب ) ترسانده و (به ثواب او) نويد دهم )).
    ان لا تعبدوا الا الله انى اخاف عليكم عذاب يوم اليوم (115)
    ((رسالت نوح اين بود كه جز خدا را نپرستيد همانا من از عذاب روزى دردناك بر شما بيمناكم )).
    ان الحكم الا الله امر ان لا تعبدوا الا اياه (116)
    ((حكم فقط از آن خداست امر كرده كه جز او را پرستش ‍ نكنيد)).
    وسئل من ارسلنا من قبلك من رسلنا اجعلنا من دون الرحمن الهة يعبدون (117)
    ((بپرس از پيامبرانى كه پيش از تو فرستاديم ، آيا جز خدا خدايان ديگرى قرار داده ايم كه ستايش شوند)).
    اذ جائتهم الرسل من بين ايديهم و من خلفهم الا تعبدوا الا الله (118)
    ((پيامبران بر آنها از پيش روى و پشت سر آمدند كه جز خدا را عبادت نكنيد)).
    و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه الا تعبدوا الا الله (119)
    ((بيم دهندگان (پيامبران ) پيش از وى و پس از وى و (همگان گفته اند) جز خدا را نپرستيد)).
    و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله (120)
    و يوم يحشر هم و ما يعبدون من دون الله (121)
    ((روزى كه خدا آنان را آنچه را كه جز خدا پرستش مى كنند محشور سازد)).
    انكم وما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون (122)
    ((شما و آنچه جز خدا مى پرستيد سوخت جهنم هستيد، و در آن وارد خواهيد شد)).
    و من احسن دينا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن و اتبع ملة ابراهيم حنيفا(123)
    ((دين چه كسى بهتر از آنست كه روى خود را به سوى خدا نموده (يا براى خدا خالص نموده ) و نيكوكارى پيشه كند و متابعت دين ابراهيم نمايد)).
    انى وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا وما انا من المشركين (124)
    (ابراهيم ): ((من مخلصانه روى خود را بر گردانيدم به سوى آن كس كه آسمانها و زمين را آفريد، و از مشركان نيستم )).
    قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين لا شريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين (125)
    ((بگو: همانا نماز و قربانى (يا عبادت ) و زندگى و مرگ من از آن خدا پروردگار عالميان است ، شريكى براى او نيست و به همين ماءموريت يافته ام ، و من نخستين مسلم هستم )).
    والذين صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلواة و انفقوا مما رزقنا هم سرا وعلانية ويدرون بالحسنة السيئة اولئك لهم عقبى الدار(126)
    ((آنانكه براى رضاى پروردگار خود صبر كردند و نماز بپا داشتند و از آنچه به آنان داديم در آشكار و پنهان انفاق نمودند و بدى را با نيكى دفع مى كنند، خانه آخرت از آن آنها خواهد بود)).
    فلا و ربك لا يؤ منون حتى يحكموك فيما شجربينهم ثم لا يجدوا فى انفسهم حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما(127)
    ((نه به پروردگارت سوگند آنان ايمان ندارند تا تو را در آنچه ميان آنها مشاجره واقع شده حكم سازند.
    سپس در نفس خود از آنچه تو حكم كرده اى تنگدل نشوند و جدا به آن تسليم شوند)).
    و لما را المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ايمانا و تسليما(128)
    ((هنگامى كه مؤمنان اجزاب را (گروه ها را) ديدند، گفتند: اينست آنچه خدا و پيامبرش وعده داده اند خدا و پيامبرش راست گفته اند، و جز ايمان و تسليم بر آنان نيفزود)).
    تفسير: اين آيه در مورد گروه هائى كه با نفرات زياد براى جنگ با پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) گرد آمده بودند نازل شده ، مؤمنان با اينكه كثرت نفرات آنان را ديدند به وعده پيروزى كه پيامبر داده بود اعتماد نموده و به جاى خوف و هراس از دشمن ايمان و تسليم آنها بيشتر گشت .
    و به قول برخى از مفسران مراد از وعده وعده بهشت است كه به مفاد آيه : ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما ياءتكم مثل الذين خلوا من قبلكم (129)
    به مسلمانان وعده بهشت داده شد كه شرط آن صبر و شكيبائى و تحمل مشقات است .
    يعنى مسلمانان با ديدن اجزاب دريافتند كه موعد انجام آنچه به آن وعده بهشت داده شده فرا رسيد و هنگام تحمل شدائد و پيكار با دشمنان اسلام است كه با آنهمه نفرات بهم پيوسته و براى پيكار با مسلمانان همدست شده اند.
    اخلاص مراتب گوناگون دارد، همانگونه كه شرك (كه ضد آنست ) داراى مراتب جلى ، و خفى ، و اخفى مى باشد.
    اخلاص در كمال به حدى مى رسد كه در حديث آمده است كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
    بعدی ص ۳
    امضاء




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    من اخلص لله اربعين يوما فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه (130)
    ((هر كس چهل روز به خدا اخلاص ورزد چشمه هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى گردد)).
    در دسته ديگرى از آيات ((مخلص )) به فتح لام آمده كه به حسب قاعده ادبى به صيغه مفعول است .
    اخلاص در اين آيات فعل خدا است كه بنده اى را ويژه خود و به خود خالص ساخته است . وصول به اين مرتبه بالاترين مقام انسانى است ، ابليس ‍ با آنهمه كينه كه با نژاد انسان دارد كه به عزت خدا قسم ياد مى كند همه انسانها را به گمراهى خواهد كشانيد، بناچار مخلصين را استثناء مى كند كه كمند، كيد و وسوسه او به آنها نتواند رسيد، و چنانچه در قرآن آمده است چنين مى فرمايد:
    فبعزتك لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين (131)
    ((به عزت تو سوگند همه انسانها را جز بندگان مخلص (به فتح لام ) تو گمراه خواهم كرد)).
    و لا غوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين (132)
    ((به عزت تو سوگند همه انسانها را جز بندگان مخلص (به فتح لام ) تو گمراه خواهم كرد)).
    در آيات زير نيز مخلصين (بفتح لام ) آمده است .
    واذكر عبادنا ابراهيم و اسحاق و يعقوب اولى الايدى و الابصار انا اخلصناهم بخالصة ذكرى الدار(133)
    ((ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه صاحبان دستها و ديده ها (داراى قدرت و علم ) بودند، خالص گردانيديم آنها را به يك خالص ‍ شدنى كه ياد كردن آخرت است )).
    و اذكر فى الكتاب موسى انه كان مخلصا و كان رسولا نبيا(134)
    ((ياد كن در كتاب موسى را او خالص شده بود و رسول و نبى بود)).
    لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصين (135)
    ((براى اينكه از او (يوسف صديق ) بدى و فحشاء را بگردانيم ، به يقين او از بندگان خالص شده ماست )).
    فانظر كيف كان عاقبة المنذرين الا عبادالله المخلصين (136)
    ((بنگر چگونه شد عاقبت بيم داده شدگان مگر بندگان خالص شده خدا)).
    فكذبوه فانهم لمحضرون الا عباد الله المخلصين (137)
    ((الياس را تكذيب كردند، به يقين آنها (براى بازخواست ) احضار مى شوند، جز بندگان خالص شده خدا كه چنين نيستند)).
    انهم لمحضرون ... الا عبادالله المخلصين (138)
    ((آنان (براى كيفر) احضار خواهند شد،... جز بندگان خالص شده خدا كه كيفرى ندارند)).
    و ما تجزون الا ماكنتم تعملون الا عباد الله المخلصين (139)
    ((جزا داده نمى شويد جز به آنچه عمل كرده ايد مگر بندگان خالص شده خدا)).
    استقلال
    لن يجعل الله للكافرين على المؤمنين سبيلا(140)
    ((هرگز خدا براى كافران بر مؤمنين راهى قرار نمى دهد)).
    تفسير: با اين آيه شريفه بر بطلان و حرمت هر قراردادى كه موجب تسلط سياسى يا نظامى يا اقتصادى يا فرهنگى كافران بر ملت مسلمان گردد استدلال شده ، و نتيجه همانست كه در ((تحريرالوسيله )) ج 2 ص ‍ 486 مساءله 5 آمده است :
    ((اگر در روابط تجارى و غير تجارى ترس تسلط سياسى و غير سياسى اجانب بر اسلام و سرزمينهاى مسلمين باشد كه موجب استعمار آنها و استعمار كشورهايشان شود هر چند اين استعمار معنوى باشد بر تمامى مسلمانان واجب است از آن دورى كنند و اين روابط حرام است )).

    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 17-09-2021 در ساعت 19:31
    امضاء




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    احسان
    احسان يعنى نيكى كردن به ديگران كه در آيات زير به آن امر شده است :
    ان الله باءمر بالعدل و الاحسان (141)
    ((خدا به عدل و نيكى كردن امر مى كند)).
    و احسن كما احسن الله اليك (142)
    ((نيكى كن همانطور كه خدا به تو نيكى كرده است )).
    انسان اگر امكاناتى بيشتر از ديگران در اختيار دارد، نبايد خود را بر ديگران برترى داده و تفوق و استكبار كند، بلكه بايد صادقانه و بى هيچ منت تا توان دارد به مردم سود رسانى و خدمت كند.
    بايد توجه داشت ما هر چه توان داريم و هر چه در اختيار ماست از آن خداست ، اين مردم آفريدگان خدا هستند، اگر از توان خود و آنچه خداى بزرگ در اختيار ما نهاده است به امر خدا و در راه خدا براى آنان صرف كنيم ، ما يك وسيله بيش نيستيم ، از خدا گرفته و در راه خدا داده ايم .
    اسلام خدمت و سودرسانى به عموم انسانها را اعم از مسلمان و غير مسلمان اكيدا توصيه مى كند، و كسى را كه براى خدا خدمت به خلق كند بهترين و محبوبترين مردم در پيشگاه الهى مى شناسد، چنانچه دو حديث زير از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيانگر آن است :
    1 - قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): الخلق عيال الله فاحب الخلق الى الله من نفع عيان الله و ادخل اهل بيت سرورا(143)
    ((پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: مردم عائله خدا هستند محبوبترين مردم به خدا كسى است كه به عائله او سود برساند و خانواده اى را شاد كند)).
    2 سئل رسول الله من احب الخلق الى الله ؟ قال : انفع الناس ‍ للناس (144)
    ((از پيامبر اكرم پرسيده شد، چه كسى را خدا بيشتر دوست دارد؟ فرمود: آن كس را خدا بيشتر از ديگران دوست مى دارد كه براى مردم از همه سودمندتر باشد)).
    عطوفت و خدمت به مردم و سود رسانى به انسانها در جان و روان انسانى ريشه دارد و مقتضاى طبيعت انسانيت است ، گذشته از اينكه فطرت اجتماعى بودن انسان نيز آن را ايجاب مى كند.
    زيرا زندگى اجتماعى انسان بسته و پيوسته به زندگى انسانهاى ديگر است .
    هر انسانى در تاءمين لوازم زندگى به بهره گيرى از سائر انسانها نيازمند است غذائى كه مى خورد، لباسى كه مى پوشد، مسكن و سائر وسائل كه از آنها بهره بردارى مى كند هزاران انسان در تهيه آنها دست داشته اند، پس هر انسان مديون فعاليت سائر انسانهاست و متقابلا بايد در اين همكارى و هميارى سهيم بوده و به اجتماع خدمت كند.
    علاوه بر وظيفه اى كه هر انسانى در برابر انسانهاى ديگر دارد وظيفه ويژه اى هم در كمك به مستضعفان و محرومين جامعه بعهده دارد كه سنگينى بار زندگى را از دوش آنها بردارند.
    كمك به مستضعفان در اسلام داراى بالاترين درجه اهميت است .
    اسلام گذشته از كاربرد عطوفت انسانى به همه انسانها، مسؤ وليت بزرگترى هم در برابر مسلمانان بر عهده هر فرد مسلمانى گذاشته است .
    پيامبر اسلام اين مسؤ وليت را چنان عظيم شمرده است كه هر كسى را كه از تعهد به آن شانه خالى كند از دائره اسلام خارج دانسته و از وى نفى مسلمانى نموده است چنانچه مى فرمايد:
    من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم (145)
    ((هر كس در زندگى روزانه خود به امور مسلمانان اهتمام نداشته است مسلمان نيست )).
    انسانهائى كه ايمان در دل آنها تجلى كرده ، در شعاع نور ايمان با همديگر پيوند ويژه اى دارند كه محكم و استوار و ناگسستنى است ، رشته ارتباطى كه آنها را به خدا پيوند داده دلهاى آنان را بهم پيوسته است .
    قرآن كريم آنها را برادر هم دانسته و ميان آنها اعلام اخوت نموده است .
    انما المؤمنون اخوة (146)
    ((اخوت ايمانى حقوق فراوانى را به دنبال دارد، كه ساده ترين آنها در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) كه روابط سالم ميان افراد مسلمان را توصيف مى كند چنين آمده است :
    ((مسلمان برادر مسلمان است ، او چشم بينا و آئينه نمايانگر و راهنماى اوست ، به او خيانت نمى كند و او را گول نمى زند و به او ستم نمى كند و دروغ نمى گويد و غيبت او را نمى نمايد(147)
    شاخه هاى احسان و خدمت به خلق
    خدمت به خلق داراى شاخه هاى بسيارى است كه ما برخى از آنها را يادآورى و نمونه اى از آنچه در ارج و فضيلت آنها در قرآن و حديث آمده است ذكر مى نمائيم :
    1 - احسان و نيكى به پدر و مادر
    قرآن در اين مورد مى فرمايد:
    و وصينا الانسان بوالديه حسنا(148)
    ((انسان را توصيه كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند)).
    و اعبدوالله ولا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا(149)
    ((خدا را بپرستيد و به او شريك قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكى كنيد)).
    قل تعالوا اتل ما حرم ربكم عليكم الا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا(150)
    ((بگو بيائيد آنچه را كه پروردگارتان به شما حرام ساخته بر شما را خوانم اينكه چيزى را به او شريك نسازيد و به پدر و مادرتان نيكى كنيد)).
    (( و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا(151)
    ((آنگاه كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداى را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد)).
    در آيات فوق و همچنين در آيه اى ديگر كه ذيلا مى آوريم احسان و نيكى به پدر و مادر مقارن ستايش خداى يگانه و ترك احسان و نيكى به آنان مقارن شرك به خدا قرار داده شده ، و اين نهايت اهتمام قرآن كريم را به نيكى به پدر و مادر مى رساند.
    در آيه زير بيشترين اهتمام را به آن مبذول داشته و كوچكترين ايذاء را به آنان روا نمى دارد.
    وقضى ربك ان لا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اف ولا تنهر هما و قل لهما قولا كريما و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا(152)
    ((پروردگار تو حكم كرده است كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادرتان نيكى كنيد هرگاه يكى از آنها يا هر دو نزد تو به سن پيرى برسند به آنها اف مگو و به آنها درشتى مكن و با آنها سخن به احترام گوى ، و پر و بال تواضع از راه مهربانى براى آنان بگستران ، و بگو: پروردگارا به آنان رحم كن همانگونه كه آنها مرا در كودكى پروراندند)).
    در وسائل الشيعة (حديث شماره 27678) از امام باقر (عليه السلام ) آمده است كه فرمود:
    ثلاث لا يجعل الله لاحد فيهن رخصة اداء الامانة الى البر والفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و برالوالدين برين كانا او فاجرين
    ((سه چيز است كه خدا براى كسى رخصت (رخصت سهل انگارى ) نداده است ، اداى امانت به نيكوكار، وفاء به عهد به نيكوكار و بدكار، و به پدر و مادر نيكوئى كردن چه نيكوكار باشند چه بدكار)).
    2 - احسان و خوبى كردن و دلسوزى نمودن مرد به همسر خود
    از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه :
    (( خيركم خيركم لاهله و انا خيركم لاهلى (153)
    ((بهترين شما كسى است كه به خانواده خود بهتر باشد، و من بهترين شما به خانواده خود مى باشم )).
    3 - احسان و خوبى و احترام كردن زن به همسر خود
    امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرمودند:
    جهاد المراة حسن التبعل (154)
    ((جهاد زن خوب شوهردارى كردن است )).
    4 - احسان و نيكى به فرزندان و تربيت آنها
    از اميرالمؤمنين (عليه السلام ) نقل شده است كه :
    اكرموا اولادكم و احسنوا آدابهم يغفر لكم (155)
    ((فرزندان خود را گرامى داريد و به آداب نيكو آنها را تربيت كنيد تا امرزيده شويد)).
    پيامبر اكرم با اينكه نسبت به تربيت انسانها مسؤ وليت و ماءموريت همگانى دارد در مورد تربيت اهل و فرزندان بالخصوص مورد خطاب قرار گرفته قرآن مى فرمايد:
    و اءمر اهلك بالصلوة واصطبر عليها(156)
    ((اهل خود را به نماز امر كن و خود نيز به آن پافشارى نما)).
    گذشته از تربيت ، گرامى داشت فرزندان و عفو و اغماض از لغزش آنها و پرده درى نكردن ، و بدين ترتيب او را به بر والدين كمك كردن نيز بايد مورد توجه پدران و مادران قرار گيرد چنانچه در حديث ديگرى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمده است :
    رحم الله من اعان ولده على بره قال (الراوى ) كيف يعينه على بره قال : يقبل ميسورة و يتجاوز عن معسوره ولا يرهقه ولا يخرق به (157)
    ((خدا رحمت كند آن كس را كه فرزندش را بر ((بر)) (نيكى كردن به والدين ) يارى كند، راوى پرسيد چگونه او را بر ((بر)) يارى كند؟ فرمود: از فرزندش آنچه را كه بر وى آسان است بپذيرد، و از آنچه بر وى سخت است صرف نظر نمايد، و او را به رنج و سختى نيندازد و بر وى پرده درى نكند)).
    5 - صله رحم و نيكى به خويشاوندان
    و اعبدوا الله ولا تشركوا به شيئا و بالوالدين احسانا و بذى القربى و اليتامى والمساكين و الجار ذى القربى والجار الجنب والصاحب بالجنب و ابن السبيل و ما ملكت ايمانكم ان الله لا يحب من كان مختالا فخورا(158)
    ((خدا را ستايش كنيد و چيزى را به او شريك نسازيد و به پدر و مادر نيكى كنيد و همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و همسايه خويش و بيگانه و همسر (يا مطلق همنشين ) و در راه ماندگان و بندگانتان ، به يقين خدا دوست نمى دارد آن كس را كه خودخواه و خودستا باشد)).
    تفسير: منظور از ((والصاحب بالجنب )) را گفته شده همسر شخص ‍ است و گفته شده همراه در سفر يا خدمتكار يا كسى كه به تو پيوسته و از تو توقع دارد مى باشد ولى چنانچه مفسر معروف صاحب مجمع البيان مى گويد اولى آنست كه شامل همه آنان مى گردد.
    آن الله ياءمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى يعظكم لعلكم تذكرون (159)
    ((خدا امر مى فرمايد به عدل و نيكى كردن و عطا نمودن به خويشان و نهى مى كند از فحشاء و منكر و ظلم ، خدا شما را پند مى دهد شايد متوجه شويد)).
    تفسير: برخى از مفسران گفته اند مراد از ((ذى القربى )) كه به معنى خويشاوند است ، خويشاوندان پيامبر بزرگوار مى باشد.
    چنانچه مراد از ذى القربى در آيه خمس نيز آنان مى باشند.
    و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالوالدين احسانا و ذى القربى و اليتامى و المساكين و قولوا للناس حسنا(160)
    ((آنگاه كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداى را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد و همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان ، و به مردم سخن نيكو بگوئيد)).
    در اصول كافى (حديث شماره 2706) از امام باقر (عليه السلام ) آمده است كه فرمود:
    ان اعجل الطاعة ثوابا لصلة الرحيم
    ((به تحقيق طاعتى كه ثواب آن سريعتر از هر طاعت به شخص عائد مى گردد صله رحم است )).
    6 - احسان با سير كردن گرسنگان
    امام سجاد (عليه السلام ) فرمود:
    و من اطعم جائعا اطعمه الله من ثمار الجنة (161)
    ((هر كس گرسنه اى را اطعام كند خدا او را از ميوه هاى بهشت بخوراند)).
    7 - سيراب كردن تشنه
    از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه فرمود:
    من افضل الاعمال عندالله ابراد الاكباد الحارة و اشباع الاكباد الجائعة والذى نفس محمد بيده لا يؤ من بى عبد يبيت شبعانا و اخوه - او قال جاره المسلم - جائع (162)
    ((از با فضيلت ترين اعمال پيش خدا خنك نمودن جگرهاى سوخته (تشنه ) و سير كردن جگرهاى گرسنه است ، سوگند به خدائى كه جان محمد در دست اوست به من ايمان ندارد آنكس كه شب را سير بخوابد و برادرش (يا فرمود: همسايه مسلمانش ) گرسنه باشد)).
    8 - احسان با رسيدن به فرياد بيچارگان
    پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
    من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس ‍ بمسلم (163)
    ((هركس صداى مردى را بشنود كه مسلمانان را به فرياد مى طلبد، پس او را اجابت نكند مسلمان نيست )).
    9 - هدايت و ارشاد مردم
    من علم باب هدى فله مثل اجر من عمل به ولا ينقص اولئك من اجورهم شيئا و من علم باب ضلال كان عليه مثل اوزار من عمل به ولا ينقص اولئك من اوزارهم شيئا(164)
    ((هر كس باب هدايتى را تعليم كند براى او خواهد بود پاداش هر شخسى كه به آن عمل كند، و از پاداش آنها نيز كاسته نخواهد شد، و هركس بابى از گمراهى را تعليم نمايد بر او خواهد بود و زر هر شخصى كه به آن عمل نمايد و از وزر آنها نيز كاسته نمى شود)).
    10 - كمك به مستمندان
    هو يقبل التوبة عن عباده و ياءخذ الصدقات (165)
    ((خدا توبه را از بندگان مى پذيرد و صدقات را دريافت مى دارد)).
    خير مال المرء و ذخائره الصدقه (166)
    ((بهترين ثروت و اندوخته هاى مرد صدقه است )).
    11 - احسان با يارى كردن به ناتوانان
    از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) است كه :
    عونك الضعيف من افضل الصدقة (167)
    ((يارى نمودن توبه ناتوان از بهترين صدقه هاست )).
    12 - احسان با كوشش در تاءمين نيازمنديهاى انسانها
    امام رضا(عليه السلام ) فرمودند:
    ان لله عبادا فى الارض يسعون فى حوائج الناس هم الامنون يوم القيامة (168)
    ((خدا در روى زمين بندگانى دارد كه در حوائج مردم سعى مى كنند، آنانند كه روز قيامت در ايمنى هستند)).
    13 - احسان با دادن وام
    از حضرت صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود:
    مكتوب على باب الجنة الصدقة بعشرة و الفرض بثمانية عشر(169)
    ((بر در بهشت نوشته شده : صدقه ده برابر پاداش دارد و وام دادن هجده برابر)).
    14 - سختگيرى نكردن در مطالبه دين
    و نيز از حضرت صادق (عليه السلام ) است كه :
    من اراد ان يظله الله يوم لا ظل الا ظله فلينظر معسرا اوليدع له من حقه (170)
    ((هر كس بخواهد كه خدا او را در سايه قرار دهد روزى كه جز سايه او سايه اى نيست دست تنگى را مهلت دهد، يا از حق خويش نسبت به او بگذرد)).
    15 - به سهولت پرداختن دين
    رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايد:
    ان الله تبارك و تعالى يحب العبد يكون سهل البيع ، سهل الشراء، سهل القضاء، سهل الاقتضاء(171)
    ((خدا دوست دارد بنده اى را كه آسان بفروشد و آسان بخرد، و آسان بدهد و آسان مطالبه كند)).
    16 - حفظ مسلمانان از خطر طغيان آب و آتش سوزى و مانند آنها
    اميرالمؤمنين (عليه السلام ) مى فرمايد:
    من رد عن قوم من المسلمين عادية ماء او نار وجبت له الجنة (172)
    ((هر كس از گروهى از مسلمانان طغيان آب يا آتش را برگرداند بهشت بر وى واجب گردد)).
    17 - احسان و نيكى كردن به همسايگان
    امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايد:
    صلة الرحم و حسن الجوار يعمران الديار و يزيدان فى الاعمار(173)
    ((صله رحم و خوبى به همسايگان موجب آبادى ديار و طول عمر مى گردد)).
    18 - احسان با احترام به سالمندان
    حضرت صادق (عليه السلام ) فرمود:
    من عرف فضل كبير لسنة ، فوفره امنه الله من فزع يوم القيامة (174)
    ((هر كس فضل و برترى سالمندى را بخاطر سن او بشناسد، و او را احترام كند خدا او را در روز قيامت از فزع ايمن سازد)).
    19 - احسان با شاد كردن بردران ايمانى
    امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
    ما عبدالله بشى ء احب الى الله من اذخال السرور على المؤمن (175)
    ((خدا به كارى بهتر از شاد كردن مؤمن عبادت نشده است )).
    20 - احسان با گشاده روئى كردن به برادران ايمانى
    تبسم الرجل فى وجه اخيه حسنة (176)
    ((تبسم مرد به روى برادر (مؤمن ) خود حسنه است )).
    21 - احسان با پاك كردن دل با مسلمانان
    از حضرت صادق (عليه السلام ) است كه :
    انسك الناس نسكا حبا و اسلمهم قلبا لجميع المسلمين (177)
    ((عابدترين مردم كسى است كه بيشتر از همه به مسلمانان محبت خالصانه داشته و دل پاكتر باشد)).
    22 - خيرخواهى در مقام مشورت
    و از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمود:
    من استشار اخاه المؤمن فلم يمحضه محض الراى سلبه الله عزوجل راءيه (178)
    ((هر كس با برادر مؤمن خود مشورت كند و او راءى بى شائبه خود را بر اختيار او قرار ندهد خدا از روى راءى (نيروى تشخيص ) را برگيرد)).
    23 - احسان با تواضع و فروتنى به افراد با ايمان
    و اخفض جناحك للمؤمنين (179)
    ((پر خويش را براى مؤمنين فروانداز يعنى به آنها تواضع و فروتنى كن -)).
    24 - احسان با رعايت احترام در سخن گفتن به ويژه با مستمندان
    قول معروف و مغفرة خير من صدقة يتبعها اذى (180)
    ((سخن نيكو (با زبان خويش سخن گفتن ) و عفو بهتر از صدقه اى است كه آزارى به دنبال داشته باشد)).
    25 - احسان با اظهار دوستى و محبت به برادران ايمانى
    اتقوالله و كونوا اخوة بررة متحابين فى الله متواصلين متراحمين ، تزاورواو تلاقوا و تذاكروا امرنا و احيوه (181)
    ((از خدا پروا كنيد و برادران خوش رفتار باشيد، در راه خدا باهم دوستى و پيوستگى داشته و بهم مهربان باشيد، به ديدار همديگر برويد و امر ما را (ولايت را) مذاكره كنيد و آن را زنده نگهداريد)).
    26 - احسان با ايجاد اتحاد ميان مسلمانان و دورى از تفرقه و اختلاف
    و اعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا و اذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها كذلك يبين الله لكم اياته لعلكم تهتدون (182)
    ((همگى به ريسمان خدا (رشته ارتباط به خدا) چنگ زنيد و متفرق نشويد، و به ياد آريد نعمت خدا را كه با همديگر دشمن بوديد ميان دلهاى شما ايجاد الفت كرد و به نعمت (و لطف ) خدا برادر هم شديد، و در پرتگاه آتش بوديد كه شما را نجات داد.
    اينچنين خدا آيات خود را براى شما بيان مى دارد كه هدايت يابيد)).
    27 - احسان با تعاون و هميارى در خير و تقوا
    تعاوتوا على البر و التقوى ولا تعاوتوا على الاثم و العدوان (183)

    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 20-09-2021 در ساعت 19:14
    امضاء




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    احترام به والدين
    قرآن در مورد احترام به والدين مى فرمايد:
    واخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا(184)
    ((و هميشه پروبال تواضع و تكريم را با كمال مهربانى نزد پدر و مادرت بگستران ، و بگو پروردگارا به آنان رحم كن همانگونه كه آنها مرا در كودكى پرورانيدند)).
    (به ماده احسان به پدر و مادر و ايذاء پدر و مادر مراجعه شود)
    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 23-09-2021 در ساعت 16:49
    امضاء




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,163
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ادب و خوشرفتارى
    قرآن مى فرمايد:
    وقل لعبادى يقولوا التى هى احسن ان الشيطان ينزغ بينهم ان الشيطان كان للانسان عدوا مبينا(185)
    ((بگو به بندگان من بهترين سخن را بگويند، شيطان در ميان آنها افساد مى كند، شيطان براى انسان دشمن آشكار است )).
    ادفع بالتى هى احسن السيئة نحن اعلم بما يصفون و قل اعودبك من همزات الشياطين و اعدوذبك رب ان يحضرون (186)
    ((دفع كن بدى را به آنچه بهترين است ، ما داناتريم به آنچه مى گويند، و بگو پناه مى برم به تو (پروردگارا) از وسوسه هاى شياطين ، و به تو پناه مى برم از آنكه نزد من حضور يابند)).
    و لا تستوى الحسنة ولا السيئة ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوة كانه ولى حميم و ما يلقيها الا الذين صبروا و ما يلقيها الا ذوحظ عظيم و اما ينزغنك من الشيطان نزع فاستعذ بالله انه هو السميع العليم (187)
    ((نيكى و بدى (در اثر) يكسان نيستند (اى رسول ما) در برابر بدى بيشترين نيكى را بكار گير، آن كس كه با تو دشمنى دارد همانند دوست و خويشاوند خواهد شد.
    توفيق چنين رفتار نصيب كسى نمى شود جز آنكس كه صبر پيشه كند كه داراى بهره عظيم است ، و اگر تو را وسوسه اى از شيطان درگيرد از خدا پناه خواه همانا او شنوا و داناست )).
    و عباد الرحمن الذى يمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما(188)
    ((بندگان خدا آنانند كه بر زمين متواضعانه (يا به حالت طبيعى چنانكه در حديث به آن تفسير شده ) راه مى روند، هرگاه جاهلان به آنان خطاب كنند (در پاسخ ) سخن سالم مى گويند)).
    امضاء




صفحه 2 از 35 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi