❤ |
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 01-11-2022 در ساعت 01:05
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ۩♥۩ آیات درباره قرآن ۩♥۩
- ▐★*★*★ ▐گفتگو با سوره مبارکه محمد (ص) ▐★*★*★...
- خواسته پیرمرد60 ساله از آیت الله جوادی آملی
- عالم مورد احترام در قرآن کیست
- تهمتهاى دشمنان به پيامبران
- قرآن و مهدویت
- من با جه كسی محشور میشوم؟
- انواع تحريف را نام ببريد و در قرآن چه تحريفي...
- پاداش صابرین در بیان قرآن
- فوت و فن «دلال» با خدا
❤ |
نامه 31، قسمت سیزدهم - این نامه 17 قسمت دارد - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
14 ضرورت واقع نگرى در زندگى (ارزشهاى گوناگون اخلاقى)
به يقين بدان كه تو به همه آرزوهاى خود نخواهى رسيد، و تا زمان مرگ بيشتر زندگى نخواهى كرد، و بر راه كسى مىروى كه پيش از تو مىرفت، پس در به دست آوردن دنيا آرام باش، و در مصرف آنچه به دست آوردى نيكو عمل كن، زيرا چه بسا تلاش بى اندازه براى دنيا كه به تاراج رفتن اموال كشانده شد.
پس هر تلاشگرى به روزى دلخواه نخواهد رسيد، و هر مدارا كنندهاى محروم نخواهد شد.
نفس خود را از هر گونه پستى باز دار، هر چند تو را به اهدافت رساند، زيرا نمىتوانى به اندازه آبرويى كه از دست مىدهى بهايى به دست آورى.
برده ديگرى مباش، كه خدا تو را آزاد آفريد، آن نيك كه جز با شر به دست نيايد نيكى نيست، و آن راحتى كه با سختىهاى فراوان به دست آيد، آسايش نخواهد بود.
بپرهيز از آن كه مركب طمع ورزى تو را به سوى هلاكت به پيش راند، و اگر توانستى كه بين تو و خدا صاحب نعمتى قرار نگيرد، چنين باش، زيرا تو، روزى خود را دريافت مىكنى، و سهم خود بر مىدارى،
و مقدار اندكى كه از طرف خداى سبحان به دست مىآورى، بزرگ و گرامىتر از (مال) فراوانى است كه از دست بندگان دريافت مىدارى، گرچه همه از طرف خداست.
آنچه با سكوت از دست مىدهى آسانتر از آن است كه با سخن از دست برود، چرا كه نگهدارى آنچه در مشك است با محكم بستن دهانه آن امكان پذير است، و نگهدارى آنچه كه در دست دارى، پيش من بهتر است از آن كه چيزى از ديگران بخواهى،
و تلخى نا اميدى بهتر از درخواست كردن از مردم است. شغل همراه با پاكدامنى، بهتر از ثروت فراوانى است كه با گناهان به دست آيد، مرد براى پنهان نگاه داشتن اسرار خويش سزاوارتر است، چه بسا تلاش كنندهاى كه به زيان خود مىكوشد، هر كس پر حرفى كند ياوه مىگويد، و آن كس كه بينديشد آگاهى يابد،
با نيكان نزديك شو و از آنان باش، و با بدان دور شو و از آنان دورى كن. بدترين غذاها، لقمه حرام، و بدترين ستمها، ستمكارى به ناتوان است.
جايى كه مدارا كردن درشتى به حساب آيد به جاى مدارا درشتى كن، چه بسا كه دارو بر درد افزايد، و بيمارى، درمان باشد، و چه بسا آن كس كه اهل اندرز نيست، اندرز دهد، و نصيحت كننده دغل كار باشد.
هرگز بر آرزوها تكيه نكن كه سرمايه احمقان است، و حفظ عقل، پند گرفتن از تجربههاست، و بهترين تجربه آن كه تو را پند آموزد. پيش از آن كه فرصت از دست برود، و اندوه ببار آورد، از فرصتها استفاده كن.
هر تلاشگرى به خواستههاى خود نرسد، و هر پنهان شدهاى باز نمىگردد.
از نمونههاى تباهى، نابود كردن زاد و توشه آخرت است. هر كارى پايانى دارد، و به زودى آنچه براى تو مقدّر گرديده خواهد رسيد. هر بازرگانى خويش را به مخاطره افكند. چه بسا اندكى كه از فراوانى بهتر است
نه در يارى دادن انسان پست چيزى وجود دارد و نه در دوستى با دوست متّهم، حال كه روزگار در اختيار تو است آسان گير، و براى آن كه بيشتر به دست آورى خطر نكن. از سوار شدن بر مركب ستيزه جويى بپرهيز.
وَ اعْلَمْ يَقِيناً أَنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ أَمَلَكَ وَ لَنْ تَعْدُوَ أَجَلَكَ وَ أَنَّكَ فِي سَبِيلِ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ فَخَفِّضْ فِي الطَّلَبِ وَ أَجْمِلْ فِي الْمُكْتَسَبِ
فَإِنَّهُ رُبَّ طَلَبٍ قَدْ جَرَّ إِلَى حَرَبٍ وَ لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ بِمَرْزُوقٍ وَ لَا كُلُّ مُجْمِلٍ بِمَحْرُومٍ
وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً
وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً وَ مَا خَيْرُ خَيْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِشَرٍّ وَ يُسْرٍ لَا يُنَالُ إِلَّا بِعُسْرٍ
وَ إِيَّاكَ أَنْ تُوجِفَ بِكَ مَطَايَا الطَّمَعِ فَتُورِدَكَ مَنَاهِلَ الْهَلَكَةِ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا يَكُونَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذُو نِعْمَةٍ فَافْعَلْ فَإِنَّكَ مُدْرِكٌ قَسْمَكَ وَ آخِذٌ سَهْمَكَ
وَ إِنَّ الْيَسِيرَ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ وَ أَكْرَمُ مِنَ الْكَثِيرِ مِنْ خَلْقِهِ وَ إِنْ كَانَ كُلٌّ مِنْهُ
وَ تَلَافِيكَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ وَ حِفْظُ مَا فِي يَدَيْكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِي يَدَيْ غَيْرِكَ
وَ مَرَارَةُ الْيَأْسِ خَيْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ وَ الْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ وَ الْمَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ وَ رُبَّ سَاعٍ فِيمَا يَضُرُّهُ مَنْ أَكْثَرَ أَهْجَرَ وَ مَنْ تَفَكَّرَ أَبْصَرَ
قَارِنْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ وَ بَايِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ بِئْسَ الطَّعَامُ الْحَرَامُ وَ ظُلْمُ الضَّعِيفِ أَفْحَشُ الظُّلْمِ
إِذَا كَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً كَانَ الْخُرْقُ رِفْقاً رُبَّمَا كَانَ الدَّوَاءُ دَاءً وَ الدَّاءُ دَوَاءً وَ رُبَّمَا نَصَحَ غَيْرُ النَّاصِحِ وَ غَشَّ الْمُسْتَنْصَحُ
وَ إِيَّاكَ وَ الِاتِّكَالَ عَلَى الْمُنَى فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْكَى وَ الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ وَ خَيْرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَكَ بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّةً
لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ يُصِيبُ وَ لَا كُلُّ غَائِبٍ يَئُوبُ
وَ مِنَ الْفَسَادِ إِضَاعَةُ الزَّادِ وَ مَفْسَدَةُ الْمَعَادِ وَ لِكُلِّ أَمْرٍ عَاقِبَةٌ سَوْفَ يَأْتِيكَ مَا قُدِّرَ لَكَ التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ وَ رُبَّ يَسِيرٍ أَنْمَى مِنْ كَثِيرٍ
لَا خَيْرَ فِي مُعِينٍ مَهِينٍ وَ لَا فِي صَدِيقٍ ظَنِينٍ سَاهِلِ الدَّهْرَ مَا ذَلَّ لَكَ قَعُودُهُ وَ لَا تُخَاطِرْ بِشَيْءٍ رَجَاءَ أَكْثَرَ مِنْهُ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَجْمَحَ بِكَ مَطِيَّةُ اللَّجَاجِ
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نامه 31، قسمت پانزدهم - این نامه 17 قسمت دارد - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
*15 حقوق دوستان*
چون برادرت از تو جدا گردد، تو پيوند دوستى را بر قرار كن، اگر روى برگرداند تو مهربانى كن، و چون بخل ورزد تو بخشنده باش، هنگامى كه دورى مىگزيند تو نزديك شو، و چون سخت مىگيرد تو آسان گير، و به هنگام گناهش عذر او بپذير، چنان كه گويا بنده او مىباشى،
و او صاحب نعمت تو مىباشد. مبادا دستورات ياد شده را با غير دوستانت انجام دهى، يا با انسانهايى كه سزاوار آن نيستند بجا آورى،
دشمن دوست خود را دوست مگير تا با دوست دشمنى نكنى. در پند دادن دوست بكوش، خوب باشد يا بد، و خشم را فرو خور كه من جرعهاى شيرينتر از آن ننوشيدم، و پايانى گواراتر از آن نديدهام.
با آن كس كه با تو درشتى كرده، نرم باش كه اميد است به زودى در برابر تو نرم شود، با دشمن خود با بخشش رفتار كن، زيرا سرانجام شيرين دو پيروزى است (انتقام گرفتن يا بخشيدن)
اگر خواستى از برادرت جدا شوى، جايى براى دوستى باقى گذار، تا اگر روزى خواست به سوى تو باز گردد بتواند،
كسى كه به تو گمان نيك برد او را تصديق كن، و هرگز حق برادرت را به اعتماد دوستى كه با او دارى ضايع نكن، زيرا آن كس كه حقّش را ضايع مىكنى با تو برادر نخواهد بود، و افراد خانوادهات بد بختترين مردم نسبت به تو نباشند،
و به كسى كه به تو علاقهاى ندارد دل مبند، مبادا برادرت براى قطع پيوند دوستى، دليلى محكمتر از برقرارى پيوند با تو داشته باشد، و يا در بدى كردن، بهانهاى قوىتر از نيكى كردن تو بياورد،
ستمكارى كسى كه بر تو ستم مىكند در ديدهات بزرگ جلوه نكند، چه او به زيان خود، و سود تو كوشش دارد، و سزاى آن كس كه تو را شاد مىكند بدى كردن نيست.
احْمِلْ نَفْسَكَ مِنْ أَخِيكَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَةِ وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَ الْمُقَارَبَةِ وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّينِ وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْرِ حَتَّى كَأَنَّكَ لَهُ عَبْدٌ
وَ كَأَنَّهُ ذُو نِعْمَةٍ عَلَيْكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَضَعَ ذَلِكَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَيْرِ أَهْلِهِ
لَا تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِيقِكَ صَدِيقاً فَتُعَادِيَ صَدِيقَكَ وَ امْحَضْ أَخَاكَ النَّصِيحَةَ حَسَنَةً كَانَتْ أَوْ قَبِيحَةً وَ تَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً وَ لَا أَلَذَّ مَغَبَّةً
وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَكَ فَإِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ يَلِينَ لَكَ وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّكَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ أَحْلَى الظَّفَرَيْنِ
وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا
وَ مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ وَ لَا تُضِيعَنَّ حَقَّ أَخِيكَ اتِّكَالًا عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّهُ وَ لَا يَكُنْ أَهْلُكَ أَشْقَى الْخَلْقِ بِكَ
وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِيمَنْ زَهِدَ عَنْكَ وَ لَا يَكُونَنَّ أَخُوكَ أَقْوَى عَلَى قَطِيعَتِكَ مِنْكَ عَلَى صِلَتِهِ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَى الْإِسَاءَةِ أَقْوَى مِنْكَ عَلَى الْإِحْسَانِ
وَ لَا يَكْبُرَنَّ عَلَيْكَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَكَ فَإِنَّهُ يَسْعَى فِي مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِكَ وَ لَيْسَ جَزَاءُ مَنْ سَرَّكَ أَنْ تَسُوءَهُ
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نامه 31، قسمت شانزدهم - این نامه 17 قسمت دارد - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
*16 ارزشهاى اخلاقى*
پسرم بدان كه روزى دو قسم است، يكى آن كه تو آن را مىجويى، و ديگر آن كه او تو را مىجويد، و اگر تو به سوى آن نروى، خود به سوى تو خواهد آمد،
چه زشت است فروتنى به هنگام نياز، و ستمكارى به هنگام بىنيازى همانا سهم تو از دنيا آن اندازه خواهد بود كه با آن سراى آخرت را اصلاح كنى، اگر براى چيزى كه از دست دادى ناراحت مىشوى، پس براى هر چيزى كه به دست تو نرسيده نيز نگران باش. با آنچه در گذشته ديده يا شنيدهاى، براى آنچه كه هنوز نيامده، استدلال كن، زيرا تحوّلات و امور زندگى همانند يكديگرند،
از كسانى مباش كه اندرز سودشان ندهد، مگر با آزردن فراوان، زيرا عاقل با اندرز و آداب پند گيرد، و حيوانات با زدن.
غم و اندوه را با نيروى صبر و نيكويى يقين از خود دور ساز. كسى كه ميانه روى را ترك كند از راه حق منحرف مىگردد، يار و همنشين، چونان خويشاوند است. دوست آن است كه در نهان آيين دوستى را رعايت كند. هوا پرستى همانند كورى است.
چه بسا دور كه از نزديك نزديكتر، و چه بسا نزديك كه از دور دورتر است، انسان تنها، كسى است كه دوستى ندارد، كسى كه از حق تجاوز كند، زندگى بر او تنگ مىگردد، هر كس قدر و منزلت خويش بداند حرمتش باقى است،
استوارترين وسيلهاى كه مىتوانى به آن چنگ زنى، رشتهاى است كه بين تو و خداى تو قرار دارد. كسى كه به كار تو اهتمام نمىورزد دشمن توست.
گاهى نا اميدى، خود رسيدن به هدف است، آنجا كه طمع ورزى هلاكت باشد. چنان نيست كه هر عيبى آشكار، و هر فرصتى دست يافتنى باشد، چه بسا كه بينا به خطا مىرود و كور به مقصد رسد.
بدىها را به تأخير انداز، زيرا هر وقت بخواهى مىتوانى انجام دهى. بريدن با جاهل، پيوستن به عاقل است، كسى كه از نيرنگبازى روزگار ايمن باشد به او خيانت خواهد كرد، و كسى كه روزگار فانى را بزرگ بشمارد، او را خوار خواهد كرد. چنين نيست كه هر تير اندازى به هدف بزند، هر گاه انديشه سلطان تغيير كند، زمانه دگرگون شود.
پيش از حركت، از همسفر بپرس، و پيش از خريدن منزل همسايه را بشناس.
از سخنان بى ارزش و خنده آور بپرهيز، گر چه آن را از ديگرى نقل كرده باشى.
وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ الرِّزْقَ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ
مَا أَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحَاجَةِ وَ الْجَفَاءَ عِنْدَ الْغِنَى إِنَّمَا لَكَ مِنْ دُنْيَاكَ مَا أَصْلَحْتَ بِهِ مَثْوَاكَ
وَ إِنْ كُنْتَ جَازِعاً عَلَى مَا تَفَلَّتَ مِنْ يَدَيْكَ فَاجْزَعْ عَلَى كُلِّ مَا لَمْ يَصِلْ إِلَيْكَ اسْتَدِلَّ عَلَى مَا لَمْ يَكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ
وَ لَا تَكُونَنَّ مِمَّنْ لَا تَنْفَعُهُ الْعِظَةُ إِلَّا إِذَا بَالَغْتَ فِي إِيلَامِهِ فَإِنَّ الْعَاقِلَ يَتَّعِظُ بِالْآدَابِ وَ الْبَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إِلَّا بِالضَّرْبِ.
اطْرَحْ عَنْكَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْيَقِينِ مَنْ تَرَكَ الْقَصْدَ جَارَ وَ الصَّاحِبُ مُنَاسِبٌ وَ الصَّدِيقُ مَنْ صَدَقَ غَيْبُهُ وَ الْهَوَى شَرِيكُ الْعَمَى
وَ رُبَّ بَعِيدٍ أَقْرَبُ مِنْ قَرِيبٍ وَ قَرِيبٍ أَبْعَدُ مِنْ بَعِيدٍ وَ الْغَرِيبُ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَبِيبٌ مَنْ تَعَدَّى الْحَقَّ ضَاقَ مَذْهَبُهُ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى قَدْرِهِ كَانَ أَبْقَى لَهُ
وَ أَوْثَقُ سَبَبٍ أَخَذْتَ بِهِ سَبَبٌ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ مَنْ لَمْ يُبَالِكَ فَهُوَ عَدُوُّكَ
قَدْ يَكُونُ الْيَأْسُ إِدْرَاكاً إِذَا كَانَ الطَّمَعُ هَلَاكاً لَيْسَ كُلُّ عَوْرَةٍ تَظْهَرُ وَ لَا كُلُّ فُرْصَةٍ تُصَابُ وَ رُبَّمَا أَخْطَأَ الْبَصِيرُ قَصْدَهُ وَ أَصَابَ الْأَعْمَى رُشْدَهُ
أَخِّرِ الشَّرَّ فَإِنَّكَ إِذَا شِئْتَ تَعَجَّلْتَهُ وَ قَطِيعَةُ الْجَاهِلِ تَعْدِلُ صِلَةَ الْعَاقِلِ مَنْ أَمِنَ الزَّمَانَ خَانَهُ وَ مَنْ أَعْظَمَهُ أَهَانَهُ لَيْسَ كُلُّ مَنْ رَمَى أَصَابَ إِذَا تَغَيَّرَ السُّلْطَانُ تَغَيَّرَ الزَّمَانُ
سَلْ عَنِ الرَّفِيقِ قَبْلَ الطَّرِيقِ وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ إِيَّاكَ أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْكَلَامِ مَا يَكُونُ مُضْحِكاً وَ إِنْ حَكَيْتَ ذَلِكَ عَنْ غَيْرِكَ
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نامه 31، قسمت هفدهم - این نامه 17 قسمت دارد - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
*17 جايگاه زن و فرهنگ پرهيز*
در امور سياسى كشور از مشورت با زنان بپرهيز، كه رأى آنان زود سست مىشود، و تصميم آنان ناپايدار است.
در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زيرا كه سختگيرى در پوشش، عامل سلامت و استوارى آنان است. بيرون رفتن زنان بدتر از آن نيست كه افراد غير صالح را در ميانشان آورى، و اگر بتوانى به گونهاى زندگى كنى كه غير تو را نشناسند چنين كن.
كارى كه برتر از توانايى زن است به او وامگذار، كه زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت كوش،
مبادا در گرامى داشتن زن زياده روى كنى كه او را به طمع ورزى كشانده براى ديگران به ناروا شفاعت كند. بپرهيز از غيرت نشان دادن بيجا كه درستكار را به بيمار دلى، و پاكدامن را به بدگمانى رساند
كار هر كدام از خدمتكارانت را معيّن كن كه او را در برابر آن كار مسئول بدانى، كه تقسيم درست كار سبب مىشود كارها را به يكديگر وا نگذارند، و در خدمت سستى نكنند.
خويشاوندانت را گرامى دار، زيرا آنها پر و بال تو مىباشند، كه با آن پرواز مىكنى، و ريشه تو هستند كه به آنها باز مىگردى، و دست نيرومند تو مىباشند كه با آن حمله مىكنى.
دين و دنياى تو را به خدا مىسپارم، و بهترين خواسته الهى را در آينده و هم اكنون، در دنيا و آخرت، براى تو مىخواهم، با درود.
وَ إِيَّاكَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْيَهُنَّ إِلَى أَفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى وَهْنٍ
وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَّاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ وَ لَيْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ إِدْخَالِكَ مَنْ لَا يُوثَقُ بِهِ عَلَيْهِنَّ وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا يَعْرِفْنَ غَيْرَكَ فَافْعَلْ وَ لَا تُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنْ أَمْرِهَا مَا جَاوَزَ نَفْسَهَا فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ
وَ لَا تَعْدُ بِكَرَامَتِهَا نَفْسَهَا وَ لَا تُطْمِعْهَا فِي أَنْ تَشْفَعَ لِغَيْرِهَا وَ إِيَّاكَ وَ التَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ غَيْرَةٍ فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو الصَّحِيحَةَ إِلَى السَّقَمِ وَ الْبَرِيئَةَ إِلَى الرِّيَبِ
وَ اجْعَلْ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ خَدَمِكَ عَمَلًا تَأْخُذُهُ بِهِ فَإِنَّهُ أَحْرَى أَلَّا يَتَوَاكَلُوا فِي خِدْمَتِكَ
وَ أَكْرِمْ عَشِيرَتَكَ فَإِنَّهُمْ جَنَاحُكَ الَّذِي بِهِ تَطِيرُ وَ أَصْلُكَ الَّذِي إِلَيْهِ تَصِيرُ وَ يَدُكَ الَّتِي بِهَا تَصُولُ
اسْتَوْدِعِ اللَّهَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ وَ اسْأَلْهُ خَيْرَ الْقَضَاءِ لَكَ فِي الْعَاجِلَةِ وَ الْآجِلَةِ وَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نامه 32،- - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
ترجمه نامه 32
(نامه اى به معاويه)
افشاى سياست استحمارى معاويه
اى معاويه گروهى بسيار از مردم را به هلاكت كشاندى، و با گمراهى خود فريبشان دادى، و در موج سركش درياى جهالت خود غرقشان كردى، كه تاريكىها آنان را فرا گرفت، و در امواج انواع شبهات غوطهور گرديدند،
كه از راه حق به بيراهه افتادند، و به دوران جاهليت گذشتگانشان روى آوردند، و به ويژگىهاى جاهلى خاندانشان نازيدند، جز اندكى از آگاهان كه مسير خود را تغيير دادند،
و پس از آن كه تو را شناختند از تو جدا شدند، و از يارى كردن تو به سوى خدا گريختند، زيرا تو آنان را به كار دشوارى وا داشتى، و از راه راست منحرفشان ساختى.
اى معاويه در كارهاى خود از خدا بترس، و اختيارت را از كف شيطان در آور، كه دنيا از تو بريده و آخرت به تو نزديك شده است.
32- و من كتاب له ( عليهالسلام ) إلى معاوية
وَ أَرْدَيْتَ جِيلًا مِنَ النَّاسِ كَثِيراً خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ تَغْشَاهُمُ الظُّلُمَاتُ وَ تَتَلَاطَمُ بِهِمُ الشُّبُهَاتُ
فَجَازُوا عَنْ وِجْهَتِهِمْ وَ نَكَصُوا عَلَى أَعْقَابِهِمْ وَ تَوَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ وَ عَوَّلُوا عَلَى أَحْسَابِهِمْ إِلَّا مَنْ فَاءَ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ
فَإِنَّهُمْ فَارَقُوكَ بَعْدَ مَعْرِفَتِكَ وَ هَرَبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ مُوَازَرَتِكَ إِذْ حَمَلْتَهُمْ عَلَى الصَّعْبِ وَ عَدَلْتَ بِهِمْ عَنِ الْقَصْدِ
فَاتَّقِ اللَّهَ يَا مُعَاوِيَةُ فِي نَفْسِكَ وَ جَاذِبِ الشَّيْطَانَ قِيَادَكَ فَإِنَّ الدُّنْيَا مُنْقَطِعَةٌ عَنْكَ وَ الْآخِرَةَ قَرِيبَةٌ مِنْكَ وَ السَّلَامُ
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نامه 33 - - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
ترجمه نامه 33
(نامه به فرماندار مكّه قثم بن عبّاس، پسر عموى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سال 39 هجرى كه عوامل معاويه قصد توطئه در شهر مكّه را داشتند)
هشدار از تبليغات دروغين ياران معاويه در مراسم حج
پس از ياد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتى من در شام به من اطلاع داده است كه گروهى از مردم شام براى مراسم حج به مكّه مىآيند، مردمى كور دل، گوشهايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديدههايشان نابينا،
كه حق را از راه باطل مىجويند، و بنده را در نافرمانى از خدا، فرمان مىبرند، دين خود را به دنيا مىفروشند، و دنيا را به بهاى سراى جاودانه نيكان و پرهيزكاران مىخرند، در حالى كه در نيكىها، انجام دهنده آن پاداش گيرد، و در بدىها جز بدكار كيفر نشود.
پس در اداره امور خود هشيارانه و سر سختانه استوار باش، نصيحت دهندهاى عاقل، پيرو حكومت، و فرمانبردار امام خود باش،
مبادا كارى انجام دهى كه به عذر خواهى روى آورى، نه به هنگام نعمتها شادمان و نه هنگام مشكلات سست باشى. با درود.
33- و من كتاب له ( عليهالسلام ) إلى قثم بن العباس و هو عامله على مكة
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ عَيْنِي بِالْمَغْرِبِ كَتَبَ إِلَيَّ يُعْلِمُنِي أَنَّهُ وُجِّهَ إِلَى الْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ الْعُمْيِ الْقُلُوبِ الصُّمِّ الْأَسْمَاعِ الْكُمْهِ الْأَبْصَارِ
الَّذِينَ يَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ يُطِيعُونَ الْمَخْلُوقَ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ وَ يَحْتَلِبُونَ الدُّنْيَا دَرَّهَا بِالدِّينِ وَ يَشْتَرُونَ عَاجِلَهَا بِآجِلِ الْأَبْرَارِ الْمُتَّقِينَ وَ لَنْ يَفُوزَ بِالْخَيْرِ إِلَّا عَامِلُهُ وَ لَا يُجْزَى جَزَاءَ الشَّرِّ إِلَّا فَاعِلُهُ
فَأَقِمْ عَلَى مَا فِي يَدَيْكَ قِيَامَ الْحَازِمِ الصَّلِيبِ وَ النَّاصِحِ اللَّبِيبِ التَّابِعِ لِسُلْطَانِهِ الْمُطِيعِ لِإِمَامِهِ وَ إِيَّاكَ وَ مَا يُعْتَذَرُ مِنْهُ وَ لَا تَكُنْ عِنْدَ النَّعْمَاءِ بَطِراً وَ لَا عِنْدَ الْبَأْسَاءِ فَشِلًا وَ السَّلَامُ
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نامه 34 - - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
ترجمه نامه 34
(پس از عزل محمد بن ابى بكر در سال 38 هجرى و نصب مالك اشتر به فرماندارى مصر، براى دلجويى از محمّد بن ابى بكر نوشت)
روش دلجويى از فرماندارى معزول
پس از ياد خدا و درود، به من خبر دادهاند كه از فرستادن اشتر به سوى محلّ فرماندارىات، ناراحت شدهاى. اين كار را به دليل كند شدن و سهل انگارىات يا انتظار كوشش بيشترى از تو انجام ندادم،
اگر تو را از فرماندارى مصر عزل كردم، فرماندار جايى قرار دادم كه اداره آنجا بر تو آسانتر، و حكومت تو در آن سامان خوشتر است.
همانا مردى را فرماندار مصر قرار دادم، كه نسبت به ما خيرخواه، و به دشمنان ما سختگير و درهم كوبنده بود، خدا او را رحمت كند، كه ايّام زندگى خود را كامل، و مرگ خود را ملاقات كرد، در حالى كه ما از او خشنود بوديم، خداوند خشنودى خود را نصيب او گرداند، و پاداش او را چند برابر عطا كند.
پس براى مقابله با دشمن، سپاه را بيرون بياور، و با آگاهى لازم به سوى دشمن حركت كن، و با كسى كه با تو در جنگ است آماده پيكار باش. مردم را به راه پروردگارت بخوان، و از خدا فراوان يارى خواه كه تو را در مشكلات كفايت مىكند، و در سختىهايى كه بر تو فرود مىآيد يارىات مىدهد. ان شاء اللّه.
34- و من كتاب له ( عليهالسلام ) إلى محمد بن أبي بكر لما بلغه توجده من عزله بالأشتر عن مصر، ثم توفي الأشتر في توجهه إلى هناك قبل وصوله إليها
أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي مَوْجِدَتُكَ مِنْ تَسْرِيحِ الْأَشْتَرِ إِلَى عَمَلِكَ وَ إِنِّي لَمْ أَفْعَلْ ذَلِكَ اسْتِبْطَاءً لَكَ فِي الْجَهْدَ وَ لَا ازْدِيَاداً لَكَ فِي الْجِدِّ
وَ لَوْ نَزَعْتُ مَا تَحْتَ يَدِكَ مِنْ سُلْطَانِكَ لَوَلَّيْتُكَ مَا هُوَ أَيْسَرُ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَعْجَبُ إِلَيْكَ وِلَايَةً
إِنَّ الرَّجُلَ الَّذِي كُنْتُ وَلَّيْتُهُ أَمْرَ مِصْرَ كَانَ رَجُلًا لَنَا نَاصِحاً وَ عَلَى عَدُوِّنَا شَدِيداً نَاقِماً فَرَحِمَهُ اللَّهُ فَلَقَدِ اسْتَكْمَلَ أَيَّامَهُ وَ لَاقَى حِمَامَهُ وَ نَحْنُ عَنْهُ رَاضُونَ أَوْلَاهُ اللَّهُ رِضْوَانَهُ وَ ضَاعَفَ الثَّوَابَ لَهُ
فَأَصْحِرْ لِعَدُوِّكَ وَ امْضِ عَلَى بَصِيرَتِكَ وَ شَمِّرْ لِحَرْبِ مَنْ حَارَبَكَ وَ ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ وَ أَكْثِرِ الِاسْتِعَانَةَ بِاللَّهِ يَكْفِكَ مَا أَهَمَّكَ وَ يُعِنْكَ عَلَى مَا يُنْزِلُ بِكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نامه 35 - - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
ترجمه نامه 35
(نامه به عبد الله بن عباس پس از شهادت محمد بن ابى بكر در مصر كه در سال 38 هجرى نوشته شد)
علل سقوط مصر
پس از ياد خدا و درود همانا مصر سقوط كرد، و فرماندارش محمد بن ابى بكر «كه خدا او را رحمت كند» شهيد گرديد، در پيشگاه خداوند، او را فرزندى خير خواه، و كار گزارى كوشا، و شمشيرى برنده، و ستونى باز دارنده مىشماريم،
همواره مردم را براى پيوستن به او بر انگيختم، و فرمان دادم تا قبل از اين حوادث ناگوار به ياريش بشتابند. مردم را نهان و آشكار، از آغاز تا انجام فرا خواندم، عدّهاى با ناخوشايندى آمدند، و برخى به دروغ بهانه آوردند، و بعضى خوار و ذليل بر جاى ماندند.
از خدا مىخواهم به زودى مرا از اين مردم نجات دهد به خدا سوگند اگر در پيكار با دشمن، آرزوى من شهادت نبود، و خود را براى مرگ آماده نكرده بودم، دوست مىداشتم حتّى يكى روز با اين مردم نباشم، و هرگز آنان را ديدار نكنم.
35- و من كتاب له ( عليهالسلام ) إلى عبد الله بن العباس بعد مقتل محمد بن أبي بكر
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مِصْرَ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي بَكْرٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَدِ اسْتُشْهِدَ فَعِنْدَ اللَّهِ نَحْتَسِبُهُ وَلَداً نَاصِحاً وَ عَامِلًا كَادِحاً وَ سَيْفاً قَاطِعاً وَ رُكْناً دَافِعاً
وَ قَدْ كُنْتُ حَثَثْتُ النَّاسَ عَلَى لَحَاقِهِ وَ أَمَرْتُهُمْ بِغِيَاثِهِ قَبْلَ الْوَقْعَةِ وَ دَعَوْتُهُمْ سِرّاً وَ جَهْراً وَ عَوْداً وَ بَدْءاً فَمِنْهُمُ الْآتِي كَارِهاً وَ مِنْهُمُ الْمُعْتَلُّ كَاذِباً وَ مِنْهُمُ الْقَاعِدُ خَاذِلًا
أَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَجْعَلَ لِي مِنْهُمْ فَرَجاً عَاجِلًا فَوَاللَّهِ لَوْ لَا طَمَعِي عِنْدَ لِقَائِي عَدُوِّي فِي الشَّهَادَةِ وَ تَوْطِينِي نَفْسِي عَلَى الْمَنِيَّةِ لَأَحْبَبْتُ أَلَّا أَلْقَى مَعَ هَؤُلَاءِ يَوْماً وَاحِداً وَ لَا أَلْتَقِيَ بِهِمْ أَبَداً
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نامه 36 قسمت اول - این نامه دو قسمت دارد - امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیهم السلام در نهج البلاغه
ترجمه نامه 36
(نامه به برادرش عقيل نسبت به كوچ دادن لشكر به سوى دشمن كه در سال 39 هجرى نوشته شد)
1 آمادگى رزمى امام عليه السلام
لشكرى انبوه از مسلمانان را به سوى بسر بن ارطاة (كه به يمن يورش برد) فرستادم. هنگامى كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان باز گشت، اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظهاى نبرد كردند،
گويا ساعتى بيش نبود، كه بى رمق با دشوارى جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد.
برادر قريش را بگذار تا در گمراهى بتازند، و در جدايى سرگردان باشند، و با سر كشى و دشمنى زندگى كنند.
همانا آنان در جنگ با من متّحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هماهنگ بودند، خدا قريش را به كيفر زشتىهايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندى مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را از من ربودند.
36- و من كتاب له ( عليهالسلام ) إلى أخيه عقيل بن أبي طالب في ذكر جيش أنفذه إلى بعض الأعداء و هو جواب كتاب كتبه إليه عقيل
فَسَرَّحْتُ إِلَيْهِ جَيْشاً كَثِيفاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَلَمَّا بَلَغَهُ ذَلِكَ شَمَّرَ هَارِباً وَ نَكَصَ نَادِماً فَلَحِقُوهُ بِبَعْضِ الطَّرِيقِ وَ قَدْ طَفَّلَتِ الشَّمْسُ لِلْإِيَابِ فَاقْتَتَلُوا شَيْئاً كَلَا وَ لَا
فَمَا كَانَ إِلَّا كَمَوْقِفِ سَاعَةٍ حَتَّى نَجَا جَرِيضاً بَعْدَ مَا أُخِذَ مِنْهُ بِالْمُخَنَّقِ وَ لَمْ يَبْقَ مِنْهُ غَيْرُ الرَّمَقِ فَلَأْياً بِلَأْيٍ مَا نَجَا
فَدَعْ عَنْكَ قُرَيْشاً وَ تَرْكَاضَهُمْ فِي الضَّلَالِ وَ تَجْوَالَهُمْ فِي الشِّقَاقِ وَ جِمَاحَهُمْ فِي التِّيهِ
فَإِنَّهُمْ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَى حَرْبِي كَإِجْمَاعِهِمْ عَلَى حَرْبِ رَسُولِ اللَّهِ ( صلىاللهعليهوآلهوسلم )قَبْلِي فَجَزَتْ قُرَيْشاً عَنِّي الْجَوَازِي فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)