صفحه 35 از 35 نخستنخست ... 253132333435
نمایش نتایج: از شماره 341 تا 348 , از مجموع 348

موضوع: ارزشها و ضد ارزشها در قرآن

  1. Top | #341

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    فاخذهم طوفان و هم ظالمون (١٤٦٦) ((طوفان آنان را فرا گرفت در حالى كه ظالم بودند)).
    والظالمون مالهم من ولى ولا نصير (١٤٦٧) ((ظالمان هيچ يار و ياورى ندارند)).
    فتلك بيوتهم خاويه ظلموا ان فى ذلك لاية لقوم يعلمون (١٤٦٨) ((همانا خانه هاى آنان به سبب آنكه ظلم كردند خالى مانده است حقا كه در آن نشانه اى (عبرتى ) است ، براى گروهى كه بدانند)).
    ووقع القول عليهم بما ظلموا فهم لا ينطقون (١٤٦٩) ((فرمان (عذاب شديد) به كيفر (كفر و) ظلم بر آنها رسيد، ديگر هيچ سخن نتوانند گفت)).
    الا ان الظالمين و فى عذاب مقيم (١٤٧٠) ((اى مردم بدانيد كه ستمكاران عالم به عذاب دائمى گرفتارند)).
    فبظلم من الذين هادو حرمنا عليهم طيبات احلت لهم (١٤٧١) ((به سبب ظلمى كه يهوديان كردند نعمتهاى پاكيزه اى را كه بر آنان حلال بود حرام ساختيم)).
    ولا تحسبن الله غافلا عما يعلم الضالمون (١٤٧٢) ((گمان مبر از آنچه ظالمان مى كنند خدا غافل است)).
    واتقوا فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصة (١٤٧٣) ((بپرهيزيد از فتنه اى كه تنها به ظلم كنندگان شما نمى رسد)).
    فقطع دابر القوم الذين ظلموا (١٤٧٤) ((پس بريده شد دنباله گروهى كه ظلم كردند)).
    كيفر ظالمان در آخرت ولوترى اذ الظالمون فى غمرات الموت والملائكة باسطوا ايديهم اخرجوا انفسكم اليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق وكنتم عن اياته تستكبرون (١٤٧٥) ((اگر تو ببينى ظالمان را در شدائد مرگ در حالى كه فرشتگان دستهاى خود را گشوده اند (و به آنها مى گويند) جان از تن بدر كنيد، امروز با عذاب ذلت بار كيفر مى شويد، به سبب آنچه بر خدا سخن ناحق گفتيد، و از آيات او به تكبر سرباز زديد)).
    ولوترى اذ الظالمون موقوفون عند ربهم (١٤٧٦) ((اگر ببينى آنگاه را كه ظالمان پيش پروردگار خود باز داشته شده اند)).
    ولن ينفعكم اليوم اذ ظلمتم انكم فى العذاب مشتركون (١٤٧٧) ((هرگز در آن روز، به سبب ظلمى كه كرده ايد، با همديگر شريك در عذاب بودن ، شما را سودى نمى دهد)).
    توضيح : بلا و عذاب اگر در ديگران نيز بود موجب تسلى خاطر مى گردد ولى روز قيامت اين چنين تسلى نيز بر ظالمان نخواهد بود.
    فويل للذين ظلموا من عذاب يوم اليم (١٤٧٨) ((واى از عذاب روز دردناك بر كسانى كه ظلم كردند)).
    فيومئذ لاينفع الذين ظلموا معذرتهم ولا هم يستعتبون (١٤٧٩) ((در آن روز عذر خواهى به كسانى كه ظلم كرده اند سود نمى دهد، و نه از آنان خواسته مى شود كه توبه كنند)).
    لكن الظالمون اليوم فى ظلال مبين (١٤٨٠) ((ولى ظالمان در آن روز در گمراهى آشكار خواهند بود)).
    يوم لا ينفع الظالمين معذرتهم ولهم اللعنة ولهم سوء الدار (١٤٨١) ((روزى كه عذر خواهى ظالمان آنان را سود نمى دهد و براى آنان است لعنت و براى آنان است منزلگاه بد)).
    ولويرى الذين ظلموا اذيرون العذاب ان القوة لله جميعا (١٤٨٢) ((اگر آنان كه ظلم كردند آنگاه كه عذاب را مى بينند مى ديدند كه همه قدرت از آن خدا است (پى مى بردند كه ظلم چه فرجام بدى داشته است((- .
    ثم قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون الا بما كنتم تكسبون (١٤٨٣) ((آنگاه به شما ستمكاران گويند: بچشيد عذاب ابدى را آيا اين عذاب جز نتيجه اعمال شما است)).
    والذين ظلموا من هؤ لاء سيصيبهم سيئات ماكسبوا (١٤٨٤) ((آنان كه از اين مردم ستم كردند بزودى نتيجه بد عملكردشان به آنان خواهد رسيد)).

    امضاء





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #342

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ولو ان لكل نفس ظلمت ما فى الارض لافتدت به (١٤٨٥) اگر هر كسى كه ظلم كرده همه آنچه را كه در زمين است دارا بود (براى نجات خود) فدا مى كرد)).
    ولو ان للذين ظلموا ما فى الارض جميعا ومثله معه لا فتدوا به (١٤٨٦) ((اگر آنان كه ظلم كردند همه آنچه را كه در زمين است دارا بودند و يك برابر ديگر را نيز دارا بودند (براى استخلاص از عذاب الهى ) همه را فدا مى كردند)).
    انما السبيل على الذين يظلمون الناس و يبغون فى الارض بغير الحق اولئك لهم عذاب اليم (١٤٨٧) ((تنها راه (مؤاخذه ) بر آنهائى است كه به مردم ظلم كنند، و در زمين به ناحق شرارت انگيزند بر آنها عذابى دردناك است)).
    وان الظالمين لهم عذاب اليم (١٤٨٨) ((ترى الظالمين مشفقين مما كسبوا وهو واقع بهم (١٤٨٩) ((ظالمان را خواهى ديد از كيفر آنچه مرتكب شده اند ترسانند، در حالى كه بر آنها فرود خواهد آمد)).
    وترى الظالمين لماراوا العذاب يقولون هل الى مرد من سبيل (١٤٩٠) ((ظالمان را خواهى ديد آنگاه كه (بديده خود) عذاب را ديدند مى گويند: آيا راهى براى بازگشت (به دنيا) هست ؟!)).
    الا ان الظالمين فى عذاب مقيم (١٤٩١) ((آگاه باش ظالمان در عذابى پايدار هستند)).
    وان الظالمين بعضهم اولياء بعض والله ولى المتقين (١٤٩٢) ((برخى از ظالمان دوستان برخى ديگر هستند، و خدا دوست پرهيزكاران است)).
    فكان عاقبتهما انهما فى النار خالدين فيها وذلك جزاؤ الظالمين (١٤٩٣) ((عاقبت هر دو (شيطان گمراه كننده و انسان گمراه شده ) آن است كه در آتش بطور دائم خواهند بود. همان است كيفر ظالمان)).
    وقيل للظالمين ذوقوا ما كنتم تكسبون (١٤٩٤) ((به ظالمان گفته شد بچشيد (كيفر) آنچه را كه بدست آورده ايد)).
    ما للظالمين من حميم ولا شفيع يطاع (١٤٩٥) ((ظالمان دوست و شفاعتگرى كه شفاعت او پذيرفته باشد ندارند)).
    واعتدنا للظالمين عذابا اليما (١٤٩٦) ((براى ظالمان عذابى دردناك فراهم كرديم)).
    و ما للظالمين من انصار (١٤٩٧) ((ظالمان ياور ندارند)).
    وذلك جزاؤ الظالمين (١٤٩٨) ((آن (آتش ) پاداش ظالمان است)).
    ثم ننجى الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا (١٤٩٩) ((سپس آنان را كه تقوى ورزيده اند (از آتش ) نجات مى دهيم و ظالمان را در آن (آتش ) بروى افتاده بر جاى مى گذاريم)).
    وما للظالمين من نصير (١٥٠٠) ((ظالمان ياورى ندارند)).
    فذلك تجزيه جهنم كذلك تجزى الظالمين (١٥٠١) ((ما او را به آتش دوزخ كيفر خواهيم كرد، كه ستمكاران را البته چنين مجازات مى كنيم)).
    فيقول الذين ظلموا ربنا اخرنا الى اجل قريب (١٥٠٢) ((پس ستمكاران گويند پروردگارا عذاب ما را به تاءخير افكن)).
    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 14-04-2024 در ساعت 18:44
    امضاء




  4. Top | #343

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    والظالمون ما لهم من ولى ولا نصير (١٥٠٣) ((ظالمان يار و ياورى ندارند)).
    انا اعتدنا للظالمين نارا احاط بهم سرادقها (١٥٠٤) ((ما براى ستمكاران آتشى مهيا ساخته ايم كه شعله هاى آن (مانند خيمه هاى بزرگ ) گرد آنها احاطه كند)).
    وتقول للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار التى كنتم بها تكذبون (١٥٠٥) ((به كسانى كه ظلم كرده اند مى گوئيم : بچشيد عذاب آتش را كه آن را تكذيب مى نموديد)).
    و اذا راى الذين ظلموا العذاب فلا يخفف عنهم (١٥٠٦) ((و روزى كه ستمكاران عذاب خدا را به چشم ببينند ديگر هيچ تخفيفى داده نخواهند شد)).
    ولا يزيد الظالمين الا خسارا (١٥٠٧) ((كافران را به جز زيان چيزى نخواهد افزود)).
    اثر معنوى ظلم كه پاگير ظالم مى گردد ١ - خدا او را دوست ندارد.
    والله لا يحب الظالمين (١٥٠٨) ((خدا ظالمان را دوست ندارد)).
    انه لا يحب الظالمين (١٥٠٩) ((او (خدا) ظالمان را دوست ندارد)).
    ٢ - خدا او را هدايت نمى كند.
    والله لا يهدى القوم الظالمين (١٥١٠) ان الله لايهدى القوم الظالمين (١٥١١) ((خدا گروه ظالمان را هدايت نمى كند)).
    ٣ - رستگار نمى شود.
    انه لايفلح الظالمون (١٥١٢) ((همانا ظالمان رستگار نمى شوند)).
    آنچه بر مظلومان جائز است ١ - پيكار براى رفع ظلم و دفاع از دين و جان و ناموس و مال .
    اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا (١٥١٣) ((به كسانى كه به سبب مورد ظلم قرار گرفتن ، پيكار مى كنند اذن داده شده ، و خدا بر يارى آنها توانا است)).
    ٢ - كمك گرفتن براى رفع ظلم .
    و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئك ما عليهم من سبيل (١٥١٤) ((كسانى كه مورد ظلم قرار گرفته اند (اگر) طلب كمك كنند راهى (براى ايراد) بر آنها نيست)).
    معناى لغوى ظلم : قرار دادن چيزى در غير موضع خود است .
    ٣ - فاش ساختن مظلوميت مظلوم و ستم ظالم .
    لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم (١٥١٥) ((خدا فاش ساختن بدى را دوست ندارد جز در مورد كسى كه مظلوم شده)).
    توضيح : طبق اين آيه شريفه ، مظلوم مى تواند ستم ظالم را بر او آشكارا بگويد ولى چنانچه برخى از فقهاء گفته اند شايد اختصاص به مورد تظلم و دادخواهى و يا موردى باشد كه با فاش كردن ظلم ، ظالم متنبه شده دست از ظلم بر مى دارد.
    عبادت متزلزل و من الناس من يعبد الله على حرف فان اصابه خير اطماءن به وان اصابته فتنة انقلب على وجهه خسر الدنيا والاخرة ذلك هو الخسران المبين (١٥١٦) ((برخى از مردم خدا را بر كناره (بر پرتگاه سقوط) عبادت مى كنند، اگر نفعى به آنها برسد بر عبادت خدا استقرار مى يابند، و اگر بلائى به آنها رسيد بهمان راه اوليه خود (راه كفر) بر مى گردند (و سقوط مى كنند) همان خسران آشكار است)).
    عمل نكردن شخص به آنچه مى گويد يا ايهاالذين امنوا لم تقولون مالا تفعلون كبر مقتا عند الله ان تقولوا مالا تفعلون (١٥١٧) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد، چرا مى گوئيد چيزى را كه انجام نمى دهيد؛ بسيار مبغوض است پيش خدا كه بگوئيد چيزى را كه نمى كنيد)).
    علوطلبى و برترى جوئى تلك الدار الاخرة نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقين (١٥١٨) ((آن است خانه آخرت (بهشت ) كه آن را قرار مى دهيم براى كسانى كه در زمين اراده برترى نداشته و قصد فساد نكنند. عاقبت از آن پرهيزكاران است)).
    به عنوانهاى((تكبر))و((استكبار))م راجعه شود.
    غفلت از ياد خدا و آيات او و آخرت ((به عنوان ذكر مراجعه شود)).
    افترب للناس حسابهم وهم فى غفلة معرضون (١٥١٩) (((وقت ) حساب مردم به ايشان نزديك شده در حالى كه آنان در غفلت بوده و از آن رو گردانند)).
    و اذكر ربك فى نفسك تضرعا وخيفة و دون الجهر من القول بالغدو و الاصال ولا تكن من الغافلين (١٥٢٠) ((پروردگار خويش را در درون خود بازارى و ترس و با صداى آهسته در سحرگاهان و شامگاهان ياد كن ، و از غافلان نباش)).
    يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا وهم عن الاخرة هم غافلون (١٥٢١)
    ۲۵
    ارزشها و ضد ارزشها در قرآن


    ((ظاهرى از زندگى دنيا را مى دانند، و از آخرت غفلت دارند)).
    فاغرقنا هم فى اليم بانهم كذبوا باياتنا و كانوا عنها غافلين (١٥٢٢) ((آنان را به سبب آن كه آيات ما را تكذيب كردند در دريا غرق ساختيم ، و از آنها غافل بودند)).
    ان الذين لايرجون لقائنا ورضوا بالحيوة الدنيا واطمانوا بها والدين هم عن اياتنا غافلون اولئك ماءويهم النار بما كانوا يكسبون (١٥٢٣) ((كسانى كه لقاء ما را اميد نمى برند، و به زندگى دنيا خشنود شده و به آن گرويده اند، و آنان را كه از آيات (نشانه هاى ) ما غافلند جايگاه آنها آتش ‍ است به سبب پيآمد اعمالى كه انجام مى دادند)).
    ذلك بانهم استحبوا الحيوة الدنيا على الاخرة و ان الله لايهدى القوم الكافرين اولئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئك هم الغافلون لاجرم انهم فى الاخرة هم الخاسرون (١٥٢٤) ((آن به اين سبب است كه آنها زندگى دنيا را بر آخرت برگزيدند، خدا گروه كافران را هدايت نمى كند، آنانند كه خدا بر دل و گوش و چشم آنها مهر نهاده ، و آنان غافلانند. ناگزير در آخرت زيانكاران خواهند بود)).
    وانذرهم يوم الحسرة اذ قضى الامروهم فى غفلة وهم لايؤ منون (١٥٢٥) ((بترسان آنها را از روز حسرت آنگاه كه كار (از كار) گذشت ، در حالى كه آنان در غفلت بودند، و ايمان نمى آوردند)).
    و اقترب الوعد الحق فاذا هى شاخصة ابصار الذين كفروا يا ويلنا قد كنا فى غفلة من هذا بل كنا ظالمين (١٥٢٦) ((وعده حق نزديك شده ، ناگهان ديدگان آنها كه كفر ورزيدند خيره مى شود، كه واى بر ما، در غفلت بوديم از اين (روز) (و اعتراف مى كنند) كه ما ظالم بوديم)).
    ولقد ذرانا لجهنم كثيرا من الجن والانس لهم قلوب لايفقهون بها ولهم اعين لايبصرون بها ولهم اذان لايسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون (١٥٢٧) ((به تحقيق بسيارى از جن و انس را آفريديم كه (عاقبت آنها به سبب اينكه كفر و عصيان را اختيار نمودند) به جهنم خواهند رفت .
    آنها دل دارند ولى بوسيله آن در نمى يابند، چشم دارند ولى با آن نمى بينند، گوش دارند ولى با آن نمى شنوند. آنها مانند چهار پايانند، بلكه گمراه تر، غافلان آنانند)).
    غفلت از نماز فويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم ساهون (١٥٢٨) ((واى بر آن نمازگزاران كه از نماز خود غفلت مى ورزند)).
    تفسير: اين آيه به كسانى تفسير شده كه نماز خود را تا آخر وقت به تاءخير مى اندازند تا قضا شود، و در روايتى آمده است : مراد كسانى هستند كه از اول وقت آن را بدون عذر بتاءخير مى اندازند.
    غفلت از خدا هنگام فرا رسيدن نعمت فاذا مس الانسان ضر دعانا ثم اذا خولناه نعمة منا قال انما اوتيته على علم بل هى فتنة ولكن اكثرهم لايعلمون (١٥٢٩) ((هرگاه به انسان زيانى (از مرض و بدحالى و غيره ) مى رسد ما را مى خواند پس آنگاه كه او را نعمت بخشيديم مى گويد: من از روى علم به آن دست يافته ام بلكه آن (نعمت ) امتحان (براى او) است (تا چه عكس العمل درباره آن نشان مى دهد، شكر مى كند، يا با اشتغال به آن از خدا غافل مى گردد) ولى اكثر مردم نمى دانند)).
    به عنوان((شكر))مراجعه شود.
    غلفت از آخرت اقترب للناس حسابهم وهم غفله معرضون ما ياتيهم من ذكر من ربهم محدث الا استمعوه يلعبون (١٥٣٠) (((وقت ) حساب مردم نزديك شد در حالى كه در غفلت بوده و از آن روگردانند، هيچ آيه جديدى از ناحيه پرودگارشان به آنها نمى رسد جز آنكه آن را شنيده و به بازيچه مى گيرند (يا اينكه وقتى آن را مى شنوند دست از لهو و لعب بر نمى دارند))).
    غلو و ديگران را به حد خدائى رساندن يا اهل الكتاب لا تغلوا فى دينكم و لا تقلوا على الله الا الحق انما المسيح عيسى بن مريم رسول الله و كلمته القيها الى مريم و روح منه فامنوا بالله و رسله و لا تقولوا ثلثه انتهوا خيرا لكم انما الله اله واحد سبحانه ان يكون له ولد (١٥٣١) ((اى اهل كتاب در دين خود غلو نكنيد، و بر خدا، غير حق نگوئيد.
    جز اين نيست كه عيساى مسيح فرزند مريم ، رسول خدا و كلمه او است كه به مريم عطا فرموده ، و روحى است كه از جانب خدا است .
    پس به خداى و پيامبران او ايمان آوريد، و به تثليث قائل نشويد، از خداى و پيامبران او ايمان آوريد، و به تثليث قائل نشويد، از اين گفتار شرك باز ايستيد كه براى شما بهتر است . همانا الله خداى يگانه است ، پاك است از آنكه براى او فرزندى باشد)).
    ((غلو)): تجاوز از مرز حق و حقيقت است . بالا بردن رتبه بشر تا حد خدايى ، در اصطلاح احاديث و اهل كلام((غلو))ناميده مى شود. اين عقيده در مسيحى ها به اين صورت بوده كه عيسى را پسر خدا خوانده و قائل به تثليث و اقانيم سه گانه شدند.
    به عنوان((شرك))مراجعه شود.
    غيبت كردن غيبت آن است كه در غياب و پشت سر كسى عيب او را بگويد، قرآن شديدا آن را مذمت نموده و چنين مى گويد:
    ولا يغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه و اتقواالله ان الله تواب رحيم (١٥٣٢) ((برخى از شما غيبت برخى ديگر را نكنند. آيا كسى از شما دوست مى دارد كه گوشت مرده برادر خود را بخورد؟ (هرگز) اين (عمل ) را دوست نمى داريد، از خدا بترسيد، همانا خدا توبه پذير و مهربان است)).
    ولا تلمزوا انفسكم (١٥٣٣) ((بدگويى از (همدينان ) خود مكنيد)).
    ويل لكل همزة لمزة (١٥٣٤) ((واى بر هر بدگوى و هرزه زبان)).
    ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة فى الذين امنوا لهم عذاب اليم (١٥٣٥) ((براى كسانى كه دوست دارند زنا (يا هر كار زشتى ) را در ميان مومنان فاش سازند عذاب دردناكى است)).
    لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم (١٥٣٦) ((خدا آشكار ساختن بدى را دوست ندارد جز از كسى كه مورد ستم قرار گرفته است)).
    تفسير: كسى كه مورد ستم قرار گرفته ، جائز است ستمى را كه بر او رفته است بازگو كند.
    برخى از فقها گفته اند در صورتى جائز است كه در مقام تظلم و براى رفع ظلم باشد.
    غيبت بطور استثناء در چند مورد است :
    ١ - در مورد فسق كسى كه علنى و بى پروا به آن مرتكب مى شود.
    ٢ - در مقام تظلم و دادخواهى .
    ٣ - در مقام پرسيدن حكم از فقيه .
    ٤ - در مورد شهادت كسى كه به شهادت او اعتماد مى شود.
    ٥ - در مقام دفع ضرر از كسى كه جز با گفتن عيب وى از او دفع ضرر نمى شود.
    ٦ - نام بردن از عيبى كه شخص جز با آن پيش مردم شناخته نمى شود.
    ٧ - در مقام نصيحت و خير خواهى كسى كه از وى مشورت كند.
    ٨ - عيب گوئى به قصد جلوگيرى از فساد، مانند گفتن بدعت كسى كه ممكن است مردم به نادانى از او متابعت نموده ، و گمراه شوند.
    ٩ - عيب گوئى به قصد باز داشتن از ادامه ارتكاب حرام .
    ١٠ - به زبان آوردن عيب شخص بدون قصد مذمت پيش كسى كه از آن اطلاع دارد.
    ١١ - تكذيب كسى كه به دروغ نژاد خود را به كسى منتسب مى سازد.
    ١٢ - ايراد كردن به سخن باطل در امور دينى اگر حفظ حق بر ما متوقف باشد.
    ١٣ - بطور كلى عيب گوئى در هر موردى كه مصلحت مهمى در كار باشد كه در مفسده هتك احترام مسلمانان ترجيح داشته باشند.
    فحشاء فحشا در لغت عمل يا سخنى است كه قبح و زشتى آن زياد باشد، و معنى ديگر آن زنا است ، و شايد اطلاق آن بر زنا به اين مناسبت است كه قبح و زشتى آن بسيار زياد است .
    و ينهى عن الفحشاء والمنكر والبغى يعظكم لعلكم تذكرون (١٥٣٧) (((خدا) شما را از فحشاء و منكر و تجاوز (به حقوق مردم ) نهى فرمود، و پند مى دهد (خدا) شما را، شايد متذكر شويد)).
    برخى از مفسران گفته اند مراد از فحشاء زنا است (١٥٣٨) .
    قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها وما بطن (١٥٣٩) ((بگو اى پيغمبر كه خداى من هرگونه اعمال زشت را، چه در آشكار و چه در پنهان حرام كرده است)).
    ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن (١٥٤٠) ((به كارهاى زشت آشكار و نهان ، نزديك نشويد)).
    و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا عليها اباءنا والله امرنا بها قل ان الله لاياءمر بالفحشاء اءتقولون على الله مالا تعلمون (١٥٤١) ((آنها كه چون كار زشتى كنند، گويند ما پدران خود را بر اين كار يافته ايم و خدا ما را بر آن امر نموده . بگو اى پيغمبر هرگز خدا امر به اعمال زشت نكند.
    آيا آنچه را كه (از روى ) جهل و نادانى (شما خود مى كنيد و) نسبت به آن (جهل ) داريد (تشريع آن را) به خدا مى بنديد)).
    فجور فجور در لغت به معنى دريدن پرده ديندارى است .
    ان الفجار لفى جحيم (١٥٤٢) ((فجور كنندگان در آتش دوزخ خواهند بود)).
    به عنوانهاى((فسق))و((ظلم))و غيره نيز مراجعه شود.
    فسق و نافرمانى خداوند متعال كذلك حقت كلمه ربك على الذين فسقوا انهم لايؤ منون
    ((همچنان بر كسانى كه فسق نمودند سخن پروردگار حق است كه آنان ايمان نخواهند آورد)).
    واذا اردنا ان نهلك قرية امرنا مترفيها ففسقوا فيها فحق عليها القول فدمرناها تدميرا (١٥٤٣) ((هرگاه ما خواستيم اهل ديارى را هلاك سازيم ، متنعمان آن ديار را امر كنيم كه مرتكب فسق شوند و عقوبت بر آنها حق گردد، آنگاه آنها را به هلاكت رسانيم)).
    واخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون (١٥٤٤) ((كسانى را كه ظلم نمودند، به عذابى سخت گرفتار ساختيم ، بعلت آنكه فسق نموده و نافرمانى كردند)).


    امضاء




  5. Top | #344

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    ((ظاهرى از زندگى دنيا را مى دانند، و از آخرت غفلت دارند)).
    فاغرقنا هم فى اليم بانهم كذبوا باياتنا و كانوا عنها غافلين (١٥٢٢) ((آنان را به سبب آن كه آيات ما را تكذيب كردند در دريا غرق ساختيم ، و از آنها غافل بودند)).
    ان الذين لايرجون لقائنا ورضوا بالحيوة الدنيا واطمانوا بها والدين هم عن اياتنا غافلون اولئك ماءويهم النار بما كانوا يكسبون (١٥٢٣) ((كسانى كه لقاء ما را اميد نمى برند، و به زندگى دنيا خشنود شده و به آن گرويده اند، و آنان را كه از آيات (نشانه هاى ) ما غافلند جايگاه آنها آتش ‍ است به سبب پيآمد اعمالى كه انجام مى دادند)).
    ذلك بانهم استحبوا الحيوة الدنيا على الاخرة و ان الله لايهدى القوم الكافرين اولئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئك هم الغافلون لاجرم انهم فى الاخرة هم الخاسرون (١٥٢٤) ((آن به اين سبب است كه آنها زندگى دنيا را بر آخرت برگزيدند، خدا گروه كافران را هدايت نمى كند، آنانند كه خدا بر دل و گوش و چشم آنها مهر نهاده ، و آنان غافلانند. ناگزير در آخرت زيانكاران خواهند بود)).
    وانذرهم يوم الحسرة اذ قضى الامروهم فى غفلة وهم لايؤ منون (١٥٢٥) ((بترسان آنها را از روز حسرت آنگاه كه كار (از كار) گذشت ، در حالى كه آنان در غفلت بودند، و ايمان نمى آوردند)).
    و اقترب الوعد الحق فاذا هى شاخصة ابصار الذين كفروا يا ويلنا قد كنا فى غفلة من هذا بل كنا ظالمين (١٥٢٦) ((وعده حق نزديك شده ، ناگهان ديدگان آنها كه كفر ورزيدند خيره مى شود، كه واى بر ما، در غفلت بوديم از اين (روز) (و اعتراف مى كنند) كه ما ظالم بوديم)).
    ولقد ذرانا لجهنم كثيرا من الجن والانس لهم قلوب لايفقهون بها ولهم اعين لايبصرون بها ولهم اذان لايسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون (١٥٢٧) ((به تحقيق بسيارى از جن و انس را آفريديم كه (عاقبت آنها به سبب اينكه كفر و عصيان را اختيار نمودند) به جهنم خواهند رفت .
    آنها دل دارند ولى بوسيله آن در نمى يابند، چشم دارند ولى با آن نمى بينند، گوش دارند ولى با آن نمى شنوند. آنها مانند چهار پايانند، بلكه گمراه تر، غافلان آنانند)).
    امضاء




  6. Top | #345

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    غفلت از نماز فويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم ساهون (١٥٢٨) ((واى بر آن نمازگزاران كه از نماز خود غفلت مى ورزند)).
    تفسير: اين آيه به كسانى تفسير شده كه نماز خود را تا آخر وقت به تاءخير مى اندازند تا قضا شود، و در روايتى آمده است : مراد كسانى هستند كه از اول وقت آن را بدون عذر بتاءخير مى اندازند.
    غفلت از خدا هنگام فرا رسيدن نعمت فاذا مس الانسان ضر دعانا ثم اذا خولناه نعمة منا قال انما اوتيته على علم بل هى فتنة ولكن اكثرهم لايعلمون (١٥٢٩) ((هرگاه به انسان زيانى (از مرض و بدحالى و غيره ) مى رسد ما را مى خواند پس آنگاه كه او را نعمت بخشيديم مى گويد: من از روى علم به آن دست يافته ام بلكه آن (نعمت ) امتحان (براى او) است (تا چه عكس العمل درباره آن نشان مى دهد، شكر مى كند، يا با اشتغال به آن از خدا غافل مى گردد) ولى اكثر مردم نمى دانند)).
    به عنوان((شكر))مراجعه شود.



    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 22-04-2024 در ساعت 16:06
    امضاء




  7. Top | #346

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    غلفت از آخرت اقترب للناس حسابهم وهم غفله معرضون ما ياتيهم من ذكر من ربهم محدث الا استمعوه يلعبون (١٥٣٠) (((وقت ) حساب مردم نزديك شد در حالى كه در غفلت بوده و از آن روگردانند، هيچ آيه جديدى از ناحيه پرودگارشان به آنها نمى رسد جز آنكه آن را شنيده و به بازيچه مى گيرند (يا اينكه وقتى آن را مى شنوند دست از لهو و لعب بر نمى دارند))).
    غلو و ديگران را به حد خدائى رساندن يا اهل الكتاب لا تغلوا فى دينكم و لا تقلوا على الله الا الحق انما المسيح عيسى بن مريم رسول الله و كلمته القيها الى مريم و روح منه فامنوا بالله و رسله و لا تقولوا ثلثه انتهوا خيرا لكم انما الله اله واحد سبحانه ان يكون له ولد (١٥٣١) ((اى اهل كتاب در دين خود غلو نكنيد، و بر خدا، غير حق نگوئيد.
    جز اين نيست كه عيساى مسيح فرزند مريم ، رسول خدا و كلمه او است كه به مريم عطا فرموده ، و روحى است كه از جانب خدا است .
    پس به خداى و پيامبران او ايمان آوريد، و به تثليث قائل نشويد، از خداى و پيامبران او ايمان آوريد، و به تثليث قائل نشويد، از اين گفتار شرك باز ايستيد كه براى شما بهتر است . همانا الله خداى يگانه است ، پاك است از آنكه براى او فرزندى باشد)).
    ((غلو)): تجاوز از مرز حق و حقيقت است . بالا بردن رتبه بشر تا حد خدايى ، در اصطلاح احاديث و اهل كلام((غلو))ناميده مى شود.

    ویرایش توسط رعنا ریاحی*خادمه قرآن* : 28-04-2024 در ساعت 16:20
    امضاء




  8. Top | #347

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اين عقيده در مسيحى ها به اين صورت بوده كه عيسى را پسر خدا خوانده و قائل به تثليث و اقانيم سه گانه شدند.
    به عنوان((شرك))مراجعه شود.
    غيبت كردن غيبت آن است كه در غياب و پشت سر كسى عيب او را بگويد، قرآن شديدا آن را مذمت نموده و چنين مى گويد:
    ولا يغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه و اتقواالله ان الله تواب رحيم (١٥٣٢) ((برخى از شما غيبت برخى ديگر را نكنند. آيا كسى از شما دوست مى دارد كه گوشت مرده برادر خود را بخورد؟ (هرگز) اين (عمل ) را دوست نمى داريد، از خدا بترسيد، همانا خدا توبه پذير و مهربان است)).
    ولا تلمزوا انفسكم (١٥٣٣) ((بدگويى از (همدينان ) خود مكنيد)).
    ويل لكل همزة لمزة (١٥٣٤) ((واى بر هر بدگوى و هرزه زبان)).
    ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة فى الذين امنوا لهم عذاب اليم (١٥٣٥) ((براى كسانى كه دوست دارند زنا (يا هر كار زشتى ) را در ميان مومنان فاش سازند عذاب دردناكى است)).
    لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم (١٥٣٦) ((خدا آشكار ساختن بدى را دوست ندارد جز از كسى كه مورد ستم قرار گرفته است)).

    امضاء




  9. Top | #348

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    7751
    نوشته
    3,197
    صلوات
    358
    دلنوشته
    4
    صلوات بر محمد وآل محمد و اقا امام زمان (عج)
    تشکر
    897
    مورد تشکر
    1,488 در 556
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تفسير: كسى كه مورد ستم قرار گرفته ، جائز است ستمى را كه بر او رفته است بازگو كند.
    برخى از فقها گفته اند در صورتى جائز است كه در مقام تظلم و براى رفع ظلم باشد.
    غيبت بطور استثناء در چند مورد است :
    ١ - در مورد فسق كسى كه علنى و بى پروا به آن مرتكب مى شود.
    ٢ - در مقام تظلم و دادخواهى .
    ٣ - در مقام پرسيدن حكم از فقيه .
    ٤ - در مورد شهادت كسى كه به شهادت او اعتماد مى شود.
    ٥ - در مقام دفع ضرر از كسى كه جز با گفتن عيب وى از او دفع ضرر نمى شود.
    ٦ - نام بردن از عيبى كه شخص جز با آن پيش مردم شناخته نمى شود.
    ٧ - در مقام نصيحت و خير خواهى كسى كه از وى مشورت كند.
    ٨ - عيب گوئى به قصد جلوگيرى از فساد، مانند گفتن بدعت كسى كه ممكن است مردم به نادانى از او متابعت نموده ، و گمراه شوند.
    ٩ - عيب گوئى به قصد باز داشتن از ادامه ارتكاب حرام .
    ١٠ - به زبان آوردن عيب شخص بدون قصد مذمت پيش كسى كه از آن اطلاع دارد.
    ١١ - تكذيب كسى كه به دروغ نژاد خود را به كسى منتسب مى سازد.
    ١٢ - ايراد كردن به سخن باطل در امور دينى اگر حفظ حق بر ما متوقف باشد.
    ١٣ - بطور كلى عيب گوئى در هر موردى كه مصلحت مهمى در كار باشد كه در مفسده هتك احترام مسلمانان ترجيح داشته باشند.
    فحشاء فحشا در لغت عمل يا سخنى است كه قبح و زشتى آن زياد باشد، و معنى ديگر آن زنا است ، و شايد اطلاق آن بر زنا به اين مناسبت است كه قبح و زشتى آن بسيار زياد است .
    و ينهى عن الفحشاء والمنكر والبغى يعظكم لعلكم تذكرون (١٥٣٧) (((خدا) شما را از فحشاء و منكر و تجاوز (به حقوق مردم ) نهى فرمود، و پند مى دهد (خدا) شما را، شايد متذكر شويد)).
    برخى از مفسران گفته اند مراد از فحشاء زنا است (١٥٣٨) .
    قل انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها وما بطن (١٥٣٩) ((بگو اى پيغمبر كه خداى من هرگونه اعمال زشت را، چه در آشكار و چه در پنهان حرام كرده است)).
    ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن (١٥٤٠) ((به كارهاى زشت آشكار و نهان ، نزديك نشويد)).
    و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا عليها اباءنا والله امرنا بها قل ان الله لاياءمر بالفحشاء اءتقولون على الله مالا تعلمون (١٥٤١) ((آنها كه چون كار زشتى كنند، گويند ما پدران خود را بر اين كار يافته ايم و خدا ما را بر آن امر نموده . بگو اى پيغمبر هرگز خدا امر به اعمال زشت نكند.
    آيا آنچه را كه (از روى ) جهل و نادانى (شما خود مى كنيد و) نسبت به آن (جهل ) داريد (تشريع آن را) به خدا مى بنديد)).
    فجور فجور در لغت به معنى دريدن پرده ديندارى است .
    ان الفجار لفى جحيم (١٥٤٢) ((فجور كنندگان در آتش دوزخ خواهند بود)).
    به عنوانهاى((فسق))و((ظلم))و غيره نيز مراجعه شود.
    فسق و نافرمانى خداوند متعال كذلك حقت كلمه ربك على الذين فسقوا انهم لايؤ منون
    ((همچنان بر كسانى كه فسق نمودند سخن پروردگار حق است كه آنان ايمان نخواهند آورد)).
    واذا اردنا ان نهلك قرية امرنا مترفيها ففسقوا فيها فحق عليها القول فدمرناها تدميرا (١٥٤٣) ((هرگاه ما خواستيم اهل ديارى را هلاك سازيم ، متنعمان آن ديار را امر كنيم كه مرتكب فسق شوند و عقوبت بر آنها حق گردد، آنگاه آنها را به هلاكت رسانيم)).
    واخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون (١٥٤٤) ((كسانى را كه ظلم نمودند، به عذابى سخت گرفتار ساختيم ، بعلت آنكه فسق نموده و نافرمانى كردند)).




    امضاء




صفحه 35 از 35 نخستنخست ... 253132333435

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi