❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ۩۞۩۩۞۩ ويژه نامه شهادت مظلومانه جواد الائمه...
- ویژه نامه شهادت امام موسی کاظم(ع)* آزاده...
- ویژه نامه شهادت حضرت محسن بن علی(ع) و ایام...
- ویژه نامه رحلت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و...
- ویژه نامه وفات حضرت فاطمه معصومه (س)* بانوی...
- ۩`✾` ۩ قبله اهل سجود{ویژه نامه شهادت...
- ۞۩§۩۞ويژه نامه شهادت غريب مدينه٬مولاي...
- ویژه نامه وفات حضرت زینب علیها السلام * شکوه...
- غروب محزون خورشید قم{ویژه نامه وفات حضرت...
- ویژه نامه وفات جانسوز همسر عصاره هستی ، حضرت...
❤ |
رقیه ...رقیه نجیب!
ای مهتاب شب های الفت حسین!
ای مظلوم ترین فریاد خسته!
گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه!
رقیه... رقیه کوچک!
ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا!
دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد
و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات
نور امید را به قلب عمه می تاباند.
رقیه... رقیه صبور!
بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت
دیگربوی بهاررا استشمام نخواهد کرد
تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی
پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
انگارنه خرابه،که شهرشام رابرسرش گذاشته است
این دختر سه ساله.فقط خودش که گریه نمی کند،
بامویه های کودکانه اش،همه رابه گریه می اندازد
وضجه همه رابلندمی کند.
توهنوز برسرسجاده ای که ازسربریده حسین می شنوی
که می گوید: «خواهرم! دخترم راآرام کن.»
توناگهان ازسجاده کنده می شوی وبه سمت سجادمی دوی.
اورقیه رادرآغوش گرفته است، برسینه چسبانده است
ومدام برسر وروی اوبوسه می زند وتلاش می کندکه بالحن شیرین
پدرانه وبرادرانه آرامش کنداما موفق نمی شود.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
متاب ای ماه، متاب!
امـشـب ، غـمـگـیـن تـریـن مـاه ،
آسـمـان دنـیـا را تـمـاشا می کـنـد...
آسـمـان! چـه دلـگـیـری امـشـب؛
گـویـی غـمِ مـصـیـبـتـی بـه گـسـتـردگـی زمـیـن،قـلـبـت را می فـشـرد.
امـشـب فـرشـتـه های سـیـاه پـوش، بـال در بـال هـم،
فـوج فـوج بـه زمـیـن می آیـنـد و تـرانـه غـم می سـرایـنـد.
در و دیوار خرابه ، از انـدوه زینب بـر سـر و سـیـنـه می کـوبـنـد.
امـشـب چـشـمه های آسـمان از گـریـه خـونـیـن زینب ،
خـون می بارد و چـهـره زمـیـن از وسـعـت انـدوه، تـاریـک اسـت.
مـتـاب امـشـب ای مـاه ، مـتـاب!
هـیـچ می دانـی امـشـب گیـسـوان پریشـانِ رقیه،
بـه خـواب کـدامـیـن نـوازش رفـتـه اسـت؟
مـتـاب کـه دردهای آشـکـار بـسـیـار اسـت.
مـتـاب کـه زخـم های بی شـمار بـسـیـار اسـت.
مـتـاب کـه دل پر شـرار زینب (س)
به شـراره جـدایـی نـازنـیـنـی دیـگـر، در سـوز و گـداز اسـت.
مـتـاب کـه امـشـب خرابه شام، از داغ سه ساله گـل حسین،
تـیـره تـرین خرابه دنـیـاسـت.
مـتـاب امـشـب ای مــاه
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ای دشمن بی شرم من بابا ندارم
در بین صحرا مانده ام ماوا ندارم
زخمی شدم از بس که در صحرا دویدم
مجروح و زخمی مانده دیگر پا ندارم
دیروز بر دوش عمویم بودم اما
امروز تنها ماندم از ره نا ندارم
سیلی زدی با بغض مانده از سقیفه
محکم بزن چون دیده ی بینا ندارم
چشمم پر از خون شد گمانم ای پدر جان
من فرق با افراد نابینا ندارم
از بس ملامتهای شامی را شنیدم
دیگر برای فحش ها جایی ندارم
تا گیسوانم را بدست باد دادم
گفتم خدا را شکر دیگر نا ندارم
با عمه ام گفتم دعا کن بر وفاتم
از بی کسی خسته شدم بابا ندارم
گوشم شده پاره ز سنگینی سیلی
در فاطمه بودن ببین همتا ندارم
شیرین زبانی کار هر روز رقیه است
بابا ببین مثل گذشته تا ندارم
چشم کنیزی دوخت بر ما مرد شامی
بابا دگر راهی بجز افشا ندارم
با ضربه هایی که عدو بر پیکرم زد
فرقی دگر با مادرت زهرا ندارم
چشمان پر خون شما خیره به من شد
من را ببر بابا که دیگر پا ندارم
اصغر چرمی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
فعالیتهای فرهنگی ، ادبی , هنری
صوتی , تصویری و نرم افزاری
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 09-09-2021 در ساعت 23:31
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مقالات و سایر مطالب مرتبط
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
گل سر نیست ولی موی سرم هست هنوز
تن من آب شد اما اثرم هست هنوز
جای سیلی زروی گونه من پاک نشد!
ردشلاق بروی کمرم هست هنوز
می توانم بخداباتو بیایم بابا
جان زهرا کمی ازبال وپرم هست هنوز
گفتم ای دختر شامی برو وطعنه نزن
سایه رحمت بابا به سرم هست هنوز
منکه از حرمله وزجر نخواهم ترسید
دختر فاطمه هستم جگرم هست هنوز
گفت که می زنمت اسم پدرراببری
گفتم ای زجر بزن چون سپرم هست هنوز
همه دم ناز کشیدو به دلم تسکین داد
جای شکر است که عمه به برم هست هنوز
بازمین خوردن من دیده خود می بندد
شره در چهره ساقی حرم هست هنوز
خاطرت هست که قنداق علی خونی بود؟
همه خاطره ها در نظرم هست هنوز
غصه معجر من رانخوری بابا جان
پاره شد معجرم اما به سرم هست هنوز
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
گل نازدانه پدر
رقیه ...رقیه نجیب!
ای مهتاب شب های الفت حسین!
ای مظلوم ترین فریاد خسته!
گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه!
رقیه... رقیه کوچک!
ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا!
دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد
و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات
نور امید را به قلب عمه می تاباند.
رقیه... رقیه صبور!
بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت
دیگربوی بهاررا استشمام نخواهد کرد
تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی
پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)