صفحه 6 از 8 نخستنخست ... 2345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 80

موضوع: اشعار وپیامک های عرض تسلیت شهادت مظلومانه امام حسن محتبی علیه السلام

  1. Top | #51

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند
    رد دو دست ابالفضل روی آب بماند

    حسن شدی که سوال غریب کیست درعالم
    میان کوچه وگودال بی جواب بماند


    حسین نیز غریب است اگرشبیه برادر
    ولی بناست بقیع حسن خراب بماند

    کمی ز غصه ی تو رخنه کرده است به بیرون
    تفاوت زن چون “جعده” و “رباب” بماند


    به احترام حسین سه روز مانده به گودال
    بناست زائر تو زیر آفتاب بماند

    مهدی رحیمی


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #52

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد
    طشتی از خون دل خویش برابر دارد

    چشمهایش به در و منتظر آمدنیست
    زیر لب زمزمه مادر مادر دارد


    جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیست
    داغ ارثی ست که در سینه مکرر دارد

    زهر تنها کس و کار دل او گشت اگر
    یادگاریست که از کینه همسر درد


    پیش چشمش که توانسته بروی منبر….
    ….رود و دست به سبّ پدرش بردارد؟

    لحظه های سفرش در بغلش می گیرد
    چادری را که بوی یاس معطر دارد


    آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگ
    مادرش روی زمین لاله پرپر دارد

    گفت با گریه حسین جان... تو دگر گریه مکن
    که حسن میرود و سایه خواهر دارد

    آه... لایوم کیوم تو که در صحرا کیست
    جسم صدچاک تو از روی زمین بردارد


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #53

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    یا کریم آل طاها ادرکنا

    اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست
    كز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست

    پیرهن چاك زنم در غم آن گوهر پاك
    گز غمش چاك ملك را به فلك پیرهن ست


    صلی الله علیک یا حسن مجتبی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكر


  6. Top | #54

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    نیست کس غیر از خدا آگاه از سوز نهانم
    خون دل هایی که خوردم ریخت بیرون از دهانم

    زهر نانوشیده قلبم بود مثل لاله پرپر
    بس که آمد بر جگر از دوستان زخم زبانم


    در وطن نه در میان خانه ی خود هم غریبم
    قاتلم گردیده یارب همسر نامهربانم

    قلب من شد پاره آن روزی که خود در کوچه دیدم
    مادرم نقش زمین گردید پیش دیده گانم

    جعده زهرم داد امّا قاتلم باشد مغیره
    بر لب از ظلمی که او کرده چهل سال است جانم

    خون دل هایی که زهرا و علی خوردند عمری
    اشگ گردید و روان شد از دو چشم خون فشانم

    هر کجا افتاد چشمم یا به ثانی یا مغیره
    رنگ از رویم پرید و سوخت مغز استخوانم


    من که ختم الانبیا خوانده است طاووس بهشتم
    در میان آشیان چون طایر بی آشیانم

    باغبان گلشن وحیم ولی از بس غریبم
    هم نشین خارها در بین باغ و بوستانم

    سوخت یاقوت لبم از زهر و شد معلوم آخر
    از چه پیغمبر ز طفلی بوسه می زد بر دهانم

    گر چه آل مصطفی ظلم فراوان دید «میثم»
    نیست از من هیچ کس مظلوم تر در خاندانم



    شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. تشكر


  8. Top | #55

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    یا کریم آل طاها ادرکنا


    سايه ي دستي ميان قاب چشمان ترش
    چادرخاكي زهرا بالش زير سرش

    رنگ خون پاشيده بر آيينه ي احساس او
    لكه هاي سرخ روي گوشوار مادرش



    صلی الله علیک یا حسن مجتبی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. تشكر


  10. Top | #56

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,310
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,084
    مورد تشکر
    4,343 در 2,043
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    یا کریم آل طاها ادرکنا


    هر که بشنیده صداى مجتبى

    تا ابد شد مبتلاى مجتبى

    سال ها بهر حسین باید گریست

    تا کنى درک عزاى مجتبى

    صلی الله علیک یا حسن مجتبی


    امضاء




  11. Top | #57

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    8502
    نوشته
    3,310
    صلوات
    1000
    دلنوشته
    10
    هدیه ی به صدیقه ی شهیده
    تشکر
    5,084
    مورد تشکر
    4,343 در 2,043
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سخت است چگونه بنویسم محنت را
    آتش زده این زهر تمام بدنت را

    آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
    سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را



    از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
    نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را


    از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
    حالا همه دیدند، ولی سوختنت را



    هر پاره جگر تکه‌ای از غصه‌ی کوچست
    مادر تو کجایی که ببینی حسنت را


    تشیع تو هر تیر که از چله برون شد
    میدوخت به تابوت نخی از کفنت را



    این صحنه خودش گوشه‌ای از کربلا شد
    صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را


    هرچند کفن پاره و گلگون شده،

    اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را

    سنگین که نشد سینه ات از چکمه‌ی شمری
    پر خون که نکردست سنانی دهنت را


    امضاء




  12. Top | #58

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    سايه ي دستي ميان قاب چشمان ترش
    چادرخاكي زهرا بالش زير سرش

    رنگ خون پاشيده بر آيينه ي احساس او
    لكه هاي سرخ روي گوشوار مادرش

    اين دم آخربه ياد ميخ در افتاده است
    خانه را آتش زند با روضه ي پشت درش


    لخته ها را پاك مي كرد از لب خشكيده اش
    زينب خونين جگر با گوشه هاي معجرش

    برخلاف رسم سرخ كشتگان راه عشق
    رفته رفته سبزتر مي شد تمام پيكرش


    با نظر براشك قاسم گفت: واي از كربلا
    نامه اي را داد با گريه به دست همسرش

    روضه ي «لايوم» مي خواند غريب اهلبيت
    كربلايي ها چه گريانند در دوروبرش!

    چشم اميدش به قد وقامت عباس بود
    ايستاده با ادب ساقي كنار بسترش

    وحید قاسمی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. Top | #59

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    یا کریم آل طاها ادرکنا

    به آسمان خدا یک ستاره مى پیوست
    شهید عشق، به باغ بهاره مى پیوست

    گدازه هاى جگر از گلوى یک خورشید
    به ماجراى فدک، پاره پاره مى پیوست



    صلی الله علیک یا حسن مجتبی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  14. Top | #60

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,812
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,209 در 63,585
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    یا حسن(ع) یاکریم اهل بیت(ع)

    تا که با آب شه جود مرا می نوشید
    کائنات از غم او رخت عزا می پوشید

    همره سوده ی الماس هَلاهِل شده ام

    تا که مأمورِ به هم ریختن دل شده ام

    گر رِسَد قطره ای از من به دل دریا ها
    در ، دم از بین رود نسل همه ماهی ها

    رفتم از حنجره پائین و رسیدم به جگر

    قَصدَم این بود بپاشم جگرش را یکسَر

    دیدم از قبل پر از خون شده و پاشیده
    ولی انگار که زَهر دگری نوشیده

    چِقَدَر طعنه ، شِماتَت ، اثر زخم زبان

    این همه غم به دل خویش نموده است نهان

    قطره قطره تن او آب چون آن شمع شده
    چِقَدَر زخم زبان دور دِلَش جمع شده

    گفتم ای لخته جگر از چه ز هم پاشیدی

    تو مگر زَهر جفای دگری نوشیدی

    جگر آمد به زبان گفت که ای زَهر جفا
    صحنه ای باعث این است که پاشیده مرا

    من به فرزند جگر گوشه ی زهرا جگرم

    دست بی رحم لعینی که مرا زد شَرَرَم

    بی هوا در بَرِ او مادر او را می زد
    از روی پوشیه ناموس خدا را می زد

    تو مرا آب کن ای زَهر ، که بیهوده شدم

    بشنو از حنجره اش گفت که آسوده شدم

    سعید خرازی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 6 از 8 نخستنخست ... 2345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi