صفحه 24 از 24 نخستنخست ... 142021222324
نمایش نتایج: از شماره 231 تا 237 , از مجموع 237

موضوع: تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت

  1. Top | #231

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ايثار و فداكاری علیعليه‌السلام نسبت به پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآل �‌وسلم

    اين شب را كه علیعليه‌السلام با ايثار و فداكاری بی نظير خود در حالی كه جامه پيغمبر را پوشيده و با اعتماد به خداوند قادر متعال جان بر كف در بستر آن حضرت خوابيد، در حالی كه می دانست يك لحظه ديگر چهل نفر با شمشيرهای كشيده به وی هجوم خواهند آورد «ليلة المبيت» يعنی شب خوابيدن علیعليه‌السلام در بستر پيغمبر در لحظه حساس خطرناك، می خوانند.
    داستان ليلة المبيت و آن گذشت و جانفشانی علیعليه‌السلام كه جان پيغمبر بود،از حوادث بسيار مهم تاريخ اسلام است كه بايد آن را با حروف برجسته ثبت و ضبط كرد.
    احاديث آن در كتب تفسير و تاريخ سنی و شيعه نقل شده است. از جمله سيد هاشم بحرانی دانشمند معروف شيعه در كتاب «غاية المرام» از تفسير ثعلبی دانشمند بزرگ سنی آنچه را گفتيم روايت می كند و دنباله آن چنين است: «چون علی در بستر پيغمبر خوابيد، خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحی فرستاد كه من ميان شما پيمان برادری بستم و عمر يكی را بيشتر از ديگری قرار دادم. اكنون كدام يك حاضر هستيد عمر خود را به ديگری ايثار كنيد؟
    هيچ كدام حاضر به ايثار نشدند.
    در اين هنگام خداوند به آنها وحی كرد كه چرا شما مانند علی بن ابيطالب نيستيد؟ من ميان او و محمد پيمان برادری بستم، و اينك او در بستر محمد خوابيده است تا جان خود را فدای او كند، و زيادی عمر خويش رابه وی ايثار نمايد.
    ای جبرئيل و ای ميكائيل! هر دو به زمين فرود آئيد و علی را از خطر دشمن حفظ كنيد. جبرئيل و ميكائيل به فرمان خدا فرود آمدند. جبرئيل در بالای سر علیعليه‌السلام و ميكائيل پائين پائين پای آن حضرت نشستند. سپس جبرئيل گفت: «بخ بخ يا بن ابيطالب يباهی الله بك المائكة» يعنی: به! به! ای پسر ابوطالب! خداوند ا اين كار تو بر فرشتگان مباهات می كند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #232

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سپس اين آيه شريفه را از جانب خداوند بر پيغمبر كه عازم مدينه بود نازل كرد: «بعضی از مردم جان خود را در راه خدا فدا می كنند تا در مقابل، خشنودی خدا را جلب نمايند، و خداوند نسبت به بندگانش رؤوف و مهربان است.» (وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ) (بقره ٢٠٧)
    موضوع به همين گونه در «ليلة المبيت » و نزول اين آيه شريفه درباره جان بازی و ايثار علیعليه‌السلام نسبت به پيغمبرخدا، گذشته از احاديث و تفاسير شيعه، درتفاسير و كتب اخبار و تاريخ اهل تسنن هم آمده است. (نگاه كنيد به تفسير فخر رازی و تفسير در المنثور سيوطی ذيل آيه مزبور، و نيز الصول المهمه ابن صباغ مالكی به نقل از احياء علوم الدين غزالی، اسد الغابه ابن اثير جلد ٤ ص ٢٥، نورالابصار شبلنجی، كنوز الحقايق مناوی، خصائص نسائی، مستدرك حاكم نيشابوری جلد ٣ مسند احمد حنبل جلد اول، و تاريخ بغداد جلد ١٣ و غيره.)
    در اين جا مناسب می دانم دو بيت جالب و پرشور راغب اصفهانی دانشمند بزرگ اهل تسنن از علمای قرن پنجم هجری را بياورم. راغب اصفهانی مؤلف كتابهای گرانقدر «محاضرات » و «مفردات » و غيره كسی است كه فيلسوف نامی جلال الدين دوانی در گذشت ٩٠٨ ه با آن قدرت عليم كه در تمامی فنون عقلی ونقلی داشته است از وی به «استاد راغب اصفهانی» تعبير می كند. دو بيت راغب اين است:
    ز صد هزار محمد كه در جهان آيد يكی به منزلت و جاه مصطفی نشود و گر كه عرصه عالم بر از علی گردد يكی به علم و شجاعت چو مرتضی نشوداين رباعی هم ازخود جلال الدين دوانی حكيم مشهور و همشهری ما كه قبلا هم از وی نام برديم و تا اواخر عمر از علمای عامه بوده است، در اين جا كمال مناسبت دارد:
    خورسيد كمال است نبی ماه ولی اسلام محمد است و ايمان علی گر بينه ای بر اين سخن می طلبی بنگر كه زبينات اسماست جلی (علمای حروف می گويند هر حرفی دارای زبر و بينه است، مثلا زبر «د» دال است، و بينه آن همان «د» می باشد. ما چندان عقيده به علم حروف و خواص آن نداريم، ولی جلال الدين كه مانند برخی از عرفا و صوفيه معتقد به علم حروف و خواص آن بوده است، در اين رباعی می گويد: بينه لفظ «اسلام» با بينه اسم «محمد» و بينات «ايمان» و «علی» با هم موافقت دارند، و اين می رساند كه پيغمبر حقيقت اسلام، و علی حقيقت ايمان است.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 31-12-2022 در ساعت 19:38
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #233

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    همان طور كه پيغمبر خورشيد كمال است، و علی ماه است كه همه جا به دنبال خورشيد می باشد، و در هر صورت رباعی جالب و گرانقدری است.)
    هجرت پيغمبر به مدينه
    همين كه پيغمبر از خانه خارج شد جبرئيل نازل گرديد و گفت: يا رسول الله! راه «غار ثور» را پيش گير. غار ثور در كوهی در مسير «منا» است. چون بلندی كوه مانند شاخ های گاو است، آن را «ثور» يعنی گاو می خواندند.
    پيغمبر راه منا را پيش گرفت و با توكل به خدا از مكه خارج شد. در ميان راه با ابوبكر برخورد نمود. ابوبكر كه موضوع را از پيغمبر شنيد، از حضرت خواست او را با خودبرد تا پس از خارج شدن پيغمبر از مكه از آسيب قريش در امان باشد، پيغمبر هم پذيرفت.
    وقتی به كوه ثور رسيدند داخل غار شدند. از آن طرف همين كه هوا روشن شد سران قريش به جستجوی پيغمبر پرداختند. مردی در ميان آنها بود كه از علم قيافه و شناسائی جای پای افراد بر روز خاك بهره مند بود.
    نخست آمدند به در خانه پيغمبر و مرد قيافه شناس به نام «ابوكرز» را آوردند تا ببينند پبغمبر از در خانه به كجا رفته است. محيط مكه و مدينه به واسطه وجود شن طوری است كه آدمی ترجيح می دهد پاپوش را از پا درآورد و با پای برهنه راه برود.
    ابوكرز گفت: به خدا اين جای پا نظير جای پای حضرت ابراهيم است كه در سنگ «مقام ابراهيم » وجود دارد. معلوم شد جای پاهای پيغمبر است.
    جای پاهای حضرت را دنبال كردند تا جائی كه يك نفر ديگر هم با پيغمبر همراه شده است. قريش از ابوكرز خواستند ببيند جای پای كيست؟ ابوكرز پس از بررسی گفت: جای پای ابوقحافه يا پسر او ابوبكر است.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #234

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آنها همراه ابوكرز همچنان به دنبال جای پاها پيش رفتند تا به غار رسيدند، ولی خداوند كه حافظ پيغمبر بود مانع ازآن شد كه آنها احتمال دهند پيغمبر در غار است.
    به همين جهت از همان جا برگشتند، و در نقاط ديگر ميان كوه ها و دره ها و بيابان های اطراف مكه به جستجوی حضرت پرداختند. حتی برای كسی كه اطلاعی از پيغمبر بياورد جايزه هم قرار دادند. جايزه صد شتر بود.
    پس از رفع خطر پيغمبر از غار بيرون آمد و ديد كه چوپانی به نام «ابن اريقط» پيش می آيد. پيغمبر او را خواست و از وی تضمين گرفت كه خبر او را به اهل مكه نرساند.
    چوپان پرسيد: قصد كجا داريد؟ حضرت فرمود: يثرب. چوپان گفت: من شما را از راهی خواهم برد كه هيچ كس اطلاع نيابد.
    پيغمبر فرمود: پس برو به شهر و به علی بگو توشه و شتری برای من تهيه كند و بياورد. ابوبكر هم گفت: سری هم به خانه ما بزن و به دخترم اسماء بگو توشه و دو شتر برای من آماده سازد و عامر بن فهيره آنها را بياورد. عامر غلام ابوبكر و مسلمان بود.
    ابن اريقط به مكه آمد و علیعليه‌السلام را ديد و پيغام رسول خدا را رسانيد. به خانه ابوبكر هم رفت و سفارش ابوبكر را به دخترش گفت و به دنبال آن علیعليه‌السلام و عام بن فهيره و ابن اريقط با توشه و شتران سر رسيدند.
    در آنجا به گفته شيخ طوسی در «امالی» پيغمبر پس از تحويل گرفتن آنچه علیعليه‌السلام آورده بود به وی فرمود: يا علی! ما به سوی مدينه هجرت می كنيم تو برگرد به مكه و در روز روشن با صدای رسا اعلام كن كه محمد از شهر خارج شده، هر كس امانتی در نزد او دارد يا از وی طلبكار است، بيايد و امانت و طلب خود را بگيرد.
    پس از استرداد امانات مردم و پرداختن قرض های من، وسيله مسافرت دخترم زهرا و مادرت فاطمه دختر اسد، و هر كس از بنی هاشم را كه مايل به هجرت باشد فراهم كن و با خود به مدينه بياور، و بدان كه ديگر گزندی به تو نخواهد رسيد.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 11-01-2023 در ساعت 13:26
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #235

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    علی عليه‌السلام به مدينه بازگشت و پيغبمر با راهنمای خود ابن اريقط رهسپار مدينه شدند. در ميان راه به خيمه «ام معبد» در آمدند و آن زن با كمال از آنها پزيرائی نمود كه خود داستانی مفصل دارد.
    همچنين با سراقة بن مالك كه از جانب سران قريش ماموريت يافته بود در نقاط مختلف برای رديابی سفر پيغمبر اهتمام ورزد برخورد نمود كه چون پای اسب سراقه در شن فرو رفت و آن را به فال بد گرفت، از پيغمبر خواست دعا كند اسبش گزندی نبيند، و در عوض تعهد خواهد كرد كه خط سير حضرت را به قريش اطلاع ندهد. به دنبال آن اسبش از شن ها بيرون آمد، و او هم به مكه بازگشت.
    پيغمبر در روز ١٢ ماه ربيع الاول سال يازدهم وارد حومه مدينه و دهكده «قبا» شد. مردم مدينه كه اطلاع يافتند پيغمبر وارد خواهد شد، مرد و زن و پير و جوان همراه مسلمانان مهاجر تا قبا به استقبال آمده بودند، و چون پيغمبر را ديدند هلهله كنان شادی ها نمودند.
    زنان و دختران و كودكان مدينه در پشت بامها با صدای بلند اين سرود پرشور و دلنشين را می خواندند.
    «طلع البدر علينا من ثنيات الوداع وجب الشكر علينا ما دعا لله داع ايها المبعوث فينا جئت بالامر المطاع » يعنی: ماه تابان به سوی ما طلوع كرد.
    از نقطه ثنية الوداع (ثنية الوداع نقطه ای بوده كه مسافرين مدينه را تا آنجا توديع و بدرقه می كردند.)شكر اين نعمت بر ما واجب است.
    تا هنگامی كه كسی خدا را می خواند.
    ای پيغمبری كه در ميان ما برانگيخته شده ای!فرمانی مطاع از جانب خدا آورده ای.
    پيغمبر ضمن قدردانی از مردم مدينه از پيران و زنان و كودكان خواست تا به شهر برگردند، و خود با بقيه مردم مدينه و مهاجرين چند روز در قبا ماند، تا اينكه علیعليه‌السلام از مكه رسيد و با رسيدن وی پيغمبر آماده شد تا وارد مدينه شود.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #236

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ابن اثير می نويسد: چون علیعليه‌السلام از انجام آنچه پيغمبر به وی دستور داده بود در مكه فراغت يافت، مكه را ترك گفت و به مدينه هجرت نمود. شب ها در حركمت بود و روزها خود را پنهان می كرد تا وارد مدينه شد در حالی كه پاهايش مجروح شده بود.
    همين كه پيغمبر از آمدن علیعليه‌السلام آگاهی يافت فرمود: بگوئيد علی بيايد. عرض كردند:يا رسول الله! علی نمی تواند راه برود. پيغمبرصلی‌الله‌عليه‌وآل �‌وسلم خود آمد و علیعليه‌السلام را در آغوش گرفت و از مشاهده ورم پاهای او گريست. سپس دست برد و با آب دهان مبارك خود پاهای مجروح علیعليه‌السلام را مالش داد، و همين موجب شد كه علیعليه‌السلام تا هنگام شهادت ديگر از ناحيه پا ناراحتی نديد.(كامل ابن اثير، ج ٢ ص ٧٥)
    علیعليه‌السلام خود تنها هجرت كرده بود و زن و دختران پيغمبر كسان ديگر بعدا هجرت نمودند.
    قبل از حركت، پيغمبر قطعه زمينی را در آنجا تعلق به دو نفر يتيم داشت به دو برابر قيمت از قيم آنها خريد و به ياد چند روزی كه در آنجا اقامت داشته است، نقشه اولين مسجد را با گچ ريخت و در آن نماز گزارد. همان جا اين آيه شريفه نازل شد:
    «مسجدی كه بر اساس تقوا در نخستين روز تاسيس يافته است، جا دارد كه در آن نماز گزارند. در اين مسجد مردانی هستند كه می خواهند پاك بمانند.»( لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا ) (سوره توبه آيه ١٠٨)
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 16-01-2023 در ساعت 18:00
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #237

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سپس پيغمبر و همراهان در ميان هلهله و شادی بی نظير مردم مدينه وارد آن شهر تاريخی گرديد و ده سال آخر عمر پربركتش را در آنجا به سر آورد.پيغمبر ١٣ سال در مكه و ١٠سال درمدينه دوران نبوت خود را گذرانيد، و در اين مدت و بيشتر ده سالی كه در مدينه بود توانست در سايه لياقت ذاتی و زحمات خارق العاده اش ملت عرب را از خواب گرانی كه در ان فرو رفته بودند بيدار كند، و با تكميل قرآن مجيد كه نزول آيات و سوره های آن تا سال دهم هجرت ادامه داشت، عالی ترين تعاليم حيات بخش آسمانی را به منظور ساختن انسانهای نمونه و جهانی نو بر اساس يكتا پرستی و عدالت فردی و اجتماعی و نجات بشريت از سقوط اخلاقی و ظلم و فساد و تبعيض و بی عدالتی و مقاسد اجتماعی، در اختيار جهانيان قرار دهد. به ياد شيخ مصلح الدين سعدی شيرازی:
    كريم السجايا، جميل الشيم نبی البرايا، شفيع الامم
    امام رسل، پيشوای سبيل امين خدا، مهبط جبرئيل
    شفيع الوری، خواجه بعثت و نشر امام الهدی، صدر ديوان حشر
    كليمی كه طوق فلك طور اوست مه نورها پرتو نور اوست
    يتيمی كه ناخوانده ابجد درست كتب خانه هفت ملت بشست
    چو صيتش در افواه دنيا فتاد تزلزل در ايوان كسری فتاد
    به لا قامت لات بشكست خرد به اعزاز دين آب «عزی» ببرد
    نه از لات و عزی برآورد کرد كه انجيل و تورات منسوخ كرد
    بلند آسمان پيش قدرت خجل تو مخلوق و آدم هنوز آب و گل تو
    اصل وجود آمدی از نخست دگر هر چه موجود شد فرع تست
    ندانم كدامين سخن گويمت كه والاتری زآنچه من گويمت بلغ العلی
    بكماله كشف الدجی بجماله حسنت جميع خصاله صلوا عليه و آله
    معراج از ديد علمی
    (اين قسمت متمم بحث معراج است كه در بخش مخصوص به خود در متن كتاب آمده است.)
    با اينكه گفتيم ما معراج پيغمبر را يك معجزه می دانيم كه با قدرت الهی انجام گرفته است، مع الوصف بايد دانست كه در روايات اسلامی راجع به معراج به نكاتی برخورد می كنيم كه می توانيم پس از تسخير فضا و پيشرفت علوم فضائی ان را از ديد علمی هم مورد توجه قرار دهيم:
    مجله فضا شماره ٦ به تاريخ ٥/١/١٣٥١ شمسی در مقاله ای تحت عنوان «رصدخانه پالومار عظمت جهان بالا را چنين توصيف می كند» از جمله توشته بود: «تنها در كهكشانی كه منظومه شمسی ما جزئی از آن است و يكی از هزاران كهكشان های عالم بالاست، صدها ميليون خورشيد و ستاره درخشان است كه در ميان آنها روز محاسبات دانشمندان ميليون ها سياره مسكون با ميلياردها موجود زنده وجود دارد.»
    اين يك نمونه از اعترافات دانش فضائی امروز بشر است كه عقيده دارند در بعضی از سيارات عالم بالا موجود زنده هست. بارها در تحقيقات دانشمندان علم فضا خوانده ايم كه از موجود زنده كرات آسمانی سخن به ميان آورده اند، و در صددند كه اگر علم و تكنيك آنها قادر باشد آن سيارات را كشف كنند و بتوانند با موجودات زنده آنها ارتباط برقرار سازند.
    اين دانشمندان حتی عقيده دارند در بعضی ازكرات آسمانی تمدنی به مراتب درخشان تر از آنچه در كره زمين است وجود دارد. (پرفسور هشترودی رياضيدان معروف ايرانی هم با آنكه فردی مادی بود مانند بسيرای از دانشمندان غربی معتقد به موجوديت زنده آسمانی و تمدن پيشرفته و اثر مستقيم آنها در كره زمين بود.) اكنون به اين آيات قرآنی و روايات جالب اسلامی در اين زمينه توجه كنيد:
    خدا در قرآن می فرمايد: «از نشانه های قدرت خدا اين است كه آسمان ها و زمين و موجودات زنده را كه در آنها پراكنده است آفريد.»( وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ ) (سوره شوری آيه ٢٩)

    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 24 از 24 نخستنخست ... 142021222324

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi