صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 50

موضوع: دولت مهدى سيرت مهدى عليه‌السلام

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    جامعه فاقد عدالت، جامعه اى مرده است، وسرزمين بى عدالت چون زمين خشک وکشتزار بى حاصل است. به وسيله عدالت است که زمين زنده، سرزمينها آباد ومردمان وجوامع به درستى بر پا مى شوند. از امير مؤمنان علىعليه‌السلام چنين نقل شده است: «جعل الله سبحانه العدل قوام الانام وتنزيها من المظالم والاثام وتسنيه للاسلام ».(۳۳) خداى سبحان عدالت را مايه بر پايى مردمان وستون زندگى آنان وس بب پاکى از ستمکاريها وگناهان وروشنى چراغ اسلام قرار داده است.
    مردم به عدالت مستقيم مى شوند و حيات حقيقى زمانى بر مردم سايه مى افکند که پرچمهاى عدالت در ميانشان بر پا شود. در اين صورت است که ستمها زدوده و دامن آدميان از گناهان باک مى شود. آرى روشنى دين وديندارى به عدالت بسته است و چون عدالت زد وده شود چراغ اسلام خاموش گردد. بقا وسلامت جامعه به عدالت است و آنجا که عدالت نيست، انتظار پاکى و سلامت اجتماعى، انتظارى بيهوده است.
    روشنى اسلام به عدالت است وبا خاموش شدن عدالت، اسلام چون چراغى خاموش خواهد بود که با آن نمى تواه راه يافت ومردمان را به سامان رساند. از همين روست که پيام آور عدالت و رسول هدايتصلى‌الله‌عليه‌وآله �� �� �� ��وسلم فرموده است:
    «عدل ساعه خير من عباده سبعين سنه قيام ليلها وصيام نهارها ».(۳۴) ساعتى عدالت از هفتاد سال عبادتى که شبهايش به نماز شب وروزهايش به روزه بگذرد، (برتر و) بهتر است. در انديشه دينى، عدالت شکوفا کننده فطرت ايمانى ورفتار انسانى است.
    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    از امير مؤمنانعليه‌السلام چنين نقل شده است: «العدل راس الايمان وجماع الاحسان ».(۳۵) عدالت راس ايمان وگرد آورنده نيکيهاست. بنابر اين دولتى که عدالت را در همه وجوهش بر پا مى سازد (دولت مهدى)، ايمان را در معناى حقيقى و فراگيرش حاکم مى کند ونيکي ها را زنده مى سازد. ساعتى از اين دولت چنان کند که سالها عبادت نکند.
    شيخ کلينى رحمه الله به اسناد خود از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌و سلم روايت کرده است که فرمود: «ساعه من امام عدل افضل من عباده سبعين سنه، وحد يقام الله فى الارض افضل من مطر اربعين صباحا ».(۳۶) ساعتى از (دولت) پيشواى عدل برتر از عبادت هفتاد سال است، وحدى که براى خدا در زمين بر پا شود برتر از چهل روز باران است.
    آنچه با دولت عدالت مهدىعليه‌السلام ظهور مى کند قابل بيان وتوصيف نيست که ساعتى از آن دولت فرخنده چنان دلها را پاک کند و زشتيها را بزدايد و همه چيز را شکو وپربار کند که در تصور نيز نگنجد.
    امضاء



  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دولت مهدىعليه‌السلام چون سرماى بهارى است که هر موجودى را که شايستگى واستعداد زنده شدن وکمال يافتن داشته باشد، زنده کند وبه کمال خود برساند. دم مسيحايى او زنده کننده زمين وآدميان است.
    مژده اى دل که مسيحا نفسى مى آيد که ز انفاس خوشش بوى کسى مى آيد
    از غم هجر مکن ناله وفرياد که دوش زده ام فالى وفرياد رسى مى آيد
    ز اتش وادى ايمن نه منم خرم و بس موسى اينجا به اميد قبسى مى آيد
    هيچکس نيست که درکوى تواش کارى نيست هر کس آنجا به طريق هوسى مى آيد
    کس ندانست که منزلگه مقصود کجاست اين قدر هست که بانگ جرسى مى آيد
    جرعه اى ده که به ميخانه ارباب کرم هر حريفى ز پى ملتمسى مى آيد
    دوست را گر سر پرسيدن بيمار غم است گو بران خوش که هنوزش نفسى مى آيد
    خبر بلبل اين باغ مپرسيد که من ناله اى مى شنوم کز قفسى مى آيد
    يار دارد سر صيد دل حافظ ياران شاهبازى به شکار مگسى مى آيد(۳۷)
    مهدى بهار مردمان وخرمى زمان است: «السلام على ربيع الانام ونضره الايام ». ودولت او، دولت عقل وفطرت است، دولت حيات مردمان وزمينيان است وهمه را به برگ وبار مى نشاند: «توقوا البرد فى اوله، وتلقوه فى آخره، فانه يفعل فى الابدان کفعله فى الاشجار، اوله يحرق وآخره يورق ».(۳۸) بپرهيزيد از سرما در آغازش (در پاييز) واستقبال کنيد از آن در آخرش (نزديک بهار) زيرا در بدنها همان مى کند که با درختان مى کند، در آغاز خشک مى کند ودر آخر برگ مى آورد.
    ملاى رومى اين بيان (نقش احيا کننده سرماى بهار) را از قول رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌و سلم به زيبايى تمام آورده وبه باطن کلام ونقش اولياى خدا در احياى موجودات اشاره کرده است:
    گفت پيغامبر ز سرماى بهار تن مپوشانيد ياران زينهار
    ز انک با جان شما آن مى کند کان بهاران با درختان مى کند
    ليک بگريزيد از برد خزان کان کند کان کرد با باغ و رزان
    راويان اين را به ظاهر برده اند هم بر آن صورت قناعت کرده اند
    بى خبر بودند از جان آن گروه کوه را ديده، نديده کان به کوه
    آن خزان نزد خدا نفس و هواست عقل وجان عين بهار است و بقاست(۳۹)
    امضاء



  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    و حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام مى فرمايند:
    «اصطلحت السباع والبهائم ».(۲)
    درندگان و چهارپايان در صلح و آرامش خواهند بود.
    ____________________
    ۱. بحار الأنوار: ۵۲/۲۸۰.
    ۲. بحار الأنوار: ۵۲/۳۱۶.


    اين گونه مسائل از نظر افرادى كه با روزگار كنونى قلب خود را پيوند زده اند و نمى توانند به برتر از آنچه وجود دارد نظاره كنند، مشكل و تحمّل آن سخت است؛ ولى براى كسانى كه مى توانند به جهانِ آينده با ديدگانى آشنا به مسايل آينده جهان بنگرند، آسان است؛ زيرا مى دانند تحوّلات و دگرگونى هاى عجيبى كه در زمين و زمان ايجاد مى شود، در موجودات كره زمين تأثيرات شگفتى مى گذارد و روزنه هاى پيشرفت و تكامل را به روى همه موجودات مى گشايد.
    با توجّه به اين حقيقت، چه بُعدى دارد كه انسان ها بر اثر تقويت اراده و قدرت يافتن در تلقين خواسته هاى خود، حتّى حيوانات را تحت تأثير قرار دهند؟!
    امضاء



  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    همان گونه كه نگاه پرقدرت شيخ بهايى و افرادى همچون او، مس را به طلا تبديل مى كند. در روزگارِ تكامل عقل ها، انسان ها مى توانند اراده خود را بر حيوانات كه داراى شعور هستند القاء نمايند.
    اگر ما، مردم آن روزگار را همچون افراد اين زمان بپنداريم، پذيرش اين واقعيّت ها مشكل است؛ ولى همان گونه كه گفتيم:آن روزگار، روزگارِ تكامل عقل ها و زمانِ پرتوان شدن قدرت هاى انسانى است ؛ با توجّه به اين بيان، پذيرش اين گونه جريانات بسيار سهل و آسان مى شود.
    امضاء



  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تصرّف در مغز و سيستم عصبى حيوانات

    اكنون براى نزديك شدن مطلب به برخى از اذهان، به نقل جريانى مى پردازيم كه دليل بر امكان تصرّف و تحوّل در حيوانات است؛ تا روشن شود براى اجراى عدالتِ همه جانبه نياز به دگرگونى در وجود حيوانات است و اين كار به راحتى با تصرّف در مغز و سيستم عصبى حيوانات انجام مى گيرد.
    البتّه بايد توجّه داشته باشيم ما براى بيان تحوّلات شگفت انگيز عصر درخشان ظهور نيازى به نقل جرياناتى كه در دوران تاريك غيبت واقع شده،


    نداريم و جريانى كه مى آوريم براى استدلال به آن، بلكه براى نزديك شدن مطلب به ذهن بعضى از افرادى است كه شايد در دوران تاريك غيبت، غاصبان حكومت الهى با زرق و برق هاى نمايشى خود، در آنان تأثير گذارده باشند.
    امضاء



  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    با توجّه به نكته اى كه گفتيم به اين جريان توجّه كنيد:
    شخصى به نام «دل گادو» دست به نمايش دلهره انگيزى زد. ما خلاصه برنامه او را مى آوريم: دژ بزرگ آهنى باز شد و گاو نر عظيم الجثّه اى از درون تاريكى به ميان ميدان جست، و مستقيم به سوى «دل گادو» پيش آمد، حسّاسترين نقطه بدن «دل گادو» را نشانه گرفته بود.
    نفس در سينه ده ها هزار تماشاچى و عكّاس و خبرنگار حبس شده بود. چنان دلهره و ترس بر فضا سايه افكنده بود كه گويى كسى را ياراى خروج از اين اقيانوس ترس آميخته به سكوت نبود.
    فقط صداى چهار نعل گاوى خشمگين كه به سوى مردى در وسط ميدان مى دويد به گوش مى رسيد.
    همه انتظار لحظه اى را مى كشيدند كه «دل گادو» روى شاخ هاى گاو نر به آسمان پرتاب شود يا شاخ هاى تيز سينه او را بشكافد.
    امضاء



  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    با توجّه به اين كه «دل گادو»، نه لباس گاوبازان را به تن داشت و نه شِنل قرمز آنان را و به جاى شمشير يك جعبه كوچك سياه در دست داشت كه يك فرستنده راديويى بود و فقط چند دكمه روى آن نصب شده بود.
    گاو با سرعت هر چه تمامتر تا ده قدمى «دل گادو» پيش آمد، نفس ها در سينه ها حبس شده بود، يك لحظه باقى بود تا گاو «دل گادو» را از پا درآورد. تمام چشم ها به يك نقطه دوخته شده بود، هيچ كس نمى دانست چه خواهد شد.
    «دل گادو» دكمه اى را فشار داد، گاو روى دو دست چنان ترمز كرد كه چند متر روى شن هاى ميدان كشيده شد. در حالى كه نگاهى به «دل گادو» انداخت


    بى اختيار برگشت و آهسته و مغموم و بى تفاوت به سوى جايگاه اوّلى خود بازگشت.
    مردم هنوز مى ترسيدند كه اگر فرياد بزنند گاو خشمگين برگردد ولى ديگر گاو خشمگين نبود.
    «دل گادو» با فرستنده خود از طريق يك سيم بسيار نازك كه به مغز گاو وصل شده بود دستور بازگشت او را صادر كرده بود.
    نه تنها با گسيل مقدار كمى الكتريسيته، فرمان برگشت داده شده بود بلكه احساس عصبانيّت گاو را هم به بى تفاوتى و آرامش تبديل كرده بود. گاو به انتهاى ميدان رسيد مجدّداً همه ديدند كه «دل گادو» با دكمه هاى جعبه ور مى رود.
    گاو ايستاد نگاهى به «دل گادو» انداخت و دوباره با خشمِ تمام سم هاى خود را به زمين كوفت و با سرعتى بيشتر به سوى او حركت كرد. «دل گادو» خونسرد پشتش را به گاو كرد و به سوى آن طرف ميدان به قدم زدن پرداخت، فقط صداى پاى گاو را مى شنيد، درست در فاصله چند قدمى دكمه مخصوص را فشار داد، در ميان بهت و حيرت و ترس تماشاچيان، گاو بيچاره دوباره ترمز كرد و راه برگشت را در پيش گرفت.
    فرياد از جمعيّت برخاست، ولى گاو همچنان خونسرد و آرام مى رفت. آزمايش چندين بار تكرار شد و هر بار با قاطعيّت نشان داده شد كه با تحريك الكتريكى مغز گاو، مى توان اراده حيوان را دستكارى كرد و او را برخلاف ميل و تصميمش به كارى وادار نمود.(۱)
    حيوان را با زدن يك آمپول بيهوش مى كنند. پوست سر او را با چاقوى جرّاحى مى برند و باز مى كنند و استخوان جمجمه را با يك مته ظريف سوراخ مى نمايند. سيم نازكى را از درون سوراخ تعبيه شده روانه مغز مى سازند، سر
    ____________________
    ۱. عجائب حسّ ششم: ۵۴.


    سيم را از پوست سر بيرون مى گذارند؛ قسمت جراحى شده را پانسمان مى نمايند تا آثار زخم بكلّى خوب شود.
    گيرنده كوچكى كه با باطرى كار مى كند و روى طول موج معيّن امواج را دريافت مى كند به سر سيم وصل مى شود. كار اين گيرنده اين است كه از طريق جارى كردن مقدارى الكتريسيته به مغز حيوان، مغز او را تحريك كند.
    به اين ترتيب انسان مى تواند رفتار حيوان را به دلخواه خود با قدرت بيشتر از طبيعى تحت نظر و در اختيار داشته باشد.(۱)
    در سال ۱۹۶۰ يك گروه پژوهشى طريقه اى را كشف كرد كه به كمك آن مى توان با ايجاد يك حوزه الكتريكى در خارج به تحريك مغز پرداخت و بدون فرو بردن الكترود در مغز، تمام آثار و آزمايشات تحريك الكترونيكى را كه تا به حال به دست آمده آسانتر و سهلتر انجام داد.(۲)

    امضاء



  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    امنيت فراگير
    دولت مهدىعليه‌السلام دولت بهار حقيقت ومردمان است. اين دولت امنيتى فراگير وهمه جانبه را به ارمغان مى آورد. امنيت اعتقادى، فرهنگى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى، خانوادگى وفردى. در دولت او توحيد بر همه چيز وهمه کس سايه مى افکند وزمين وزمان به امنيت مى رسد.
    از امام باقرعليه‌السلام روايت شده است که فرمود: «يقاتلون حتى يوحدوا الله ولا يشرک به شيئا، وتخرج العجوزه الضعيفه من المشرق تريد المغرب لا يوذيها احد ».(۴۰) مى جنگند تا آنکه (همه مردم) خدا را به يگانگى بپذيرند وچيزى را با او شريک قرار ندهند، و(چنان امنيتى برقرار شود که) پيرزنى ناتوان از مشرق به مغرب رود و هيچ کس آزارى به او نرساند.
    عدم امنيت در چهره هاى گوناگون آن، محصول و نتيجه شرک و بت پرستى است، و دولت مهدى، دولت زايل نده شرک در همه چهره هايش است. با زوال شرک اعتقادى، اجتماعى، سياسى واقتصادى، امنيتى که انسانها پيوسته در آرزوى آن به سر برده اند، رخ مى نمايد. زمين و زمان به آرامش مى رسند و بارور مى شوند.
    امضاء



  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شيخ صدوق رحمه الله به اسناد خود از امام صادقعليه‌السلام از پدران گراميش از امير مؤمنانعليه‌السلام روايت کرده است که فرموده: «ولو قدم م قائمنا لانزلت السماء قطرها، ولاخرجت الارض نباتها، ولذهبت الشحناء من قلوب العباد واصطلحت السباع والبهائم، حتى تمشى المراه بين العراق الى الشام، لا تضع قدميها الا على النبات وعلى راسها زينتها ولا يهيجها سبع ولا تخافه ».(۴۱) روزى که قائم ما قيام کند، آسمان باران رحمت ببارد وزمين گياه خود را بروياند وکينه ها از دل بندگان زدوده شود ودرندگان وچهار پايان با يکديگر همزيستى مسالمت آميز نمايند.
    تا آنجا که زنى از عراق تا شام را بپيمايد وجز بر سبزه زار گام نگذارد و زينت و آرايش خود را بر سر داشته باشد (وکسى به آن طمع ننمايد) و هيچ درنده اى او را آشفته نسازد و او نيز از هيچ چيز نهراسد. مهدىعليه‌السلام با قيام به عدالت و رفع موانع هدايت، راه عبوديت الله را بتمامه مى گشايد و با تامين نيازهاى گوناگون انسان - اعم از مادى ومعنوى - سير کمال آدميان را تدارک مى کند، زيرا ابتدايى ترين نيازهاى انسان، نيازهاى مادى و معيشتى اوست و بلا فاصله نيازهاى ديگرى که تامين آن نيازها در حرکت کمالى انسان نقش اساسى دارد. امام صادقعليه‌السلام فرموده است: «ثاثه يحتاج الناس طرا اليها: الامن والعدل والحصب ».(۴۲) سه چيز است که همه مردمان بدان محتاجند: امنيت، عدالت وفروانى.
    قرآن کريم در بحث از نيازهاى انسان براى سير، اين حقيقت را گوشزد کرده است:( الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ ) .(۴۳) اوست کسى که آنان را از نظر معيشت تامين کرد واز ترس امانشان داد.
    امضاء



صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi