صفحه 4 از 38 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 373

موضوع: سلامتى تن و روان

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    9 _ رذایل اخلاقی
    اگر انسان ، در جهت خدا (اتصال از طریق من اصلی) باشد و وجودش از خدا پر شود ، مبدّل به چشمه جوشان فضایل و کمالات و زایندگی و زیبایی و خیر می گردد .
    امّا اگر وجودش از خدا خالی باشد ، مطلقاً از رذایل اخلاقی پر می شود .
    زندگی در منِ مجازی و دور بودن از منِ اصلی (و در نتیجه از خدا) ، ناگزیر انسان را به سوی بدیها و رذایل پیش می برد .


    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    5 _ غرایز

    آن چیزی که در خدمت طبع ما قرار می گیرد و آن را تقویت می کند ، غریزه نامیده می شود و آن چیزی که با قلب ما سر و کار دارد : فطرت .
    بنابراین ، غرایز بیشتر در خدمت منِ مجازی اند .
    باید مواظب باشیم که غرایز ، ابزارند ، نه هدف .
    خوردن و خوابیدن و امیال و شهوات ، مربوط به غرایزند .
    به طور خلاصه می توان گفت که کلید خواسته ها و نیازهای نفس و تن ، غرایز است .
    در مورد غرایز ، آنچه شرعی و عقلی و منطقی است ، نه تنها جایز ، بلکه مطلوب و ترکش ، ناروا و گناه است .
    غرایز بایستی از راه حلال و برای جلوگیری از گناه و برای رفع نیاز تن و نفس ارضا شوند ، و استفاده از آنها برای سلامت تن و روان ، و در نهایت برای بندگی و قرب به خدا باشد و بنابراین ، هرگونه افراط و تفریط ، در ارضای آنها جایز نیست .
    غرایز باید در اختیار ما باشند ، نه ما ، در اختیار آنها .
    عنان آنها باید در دست
    ما باشد و هدف قرار نگیرند و سرانجام ، ابزاری برای بهتر بندگی کردن و قرب به خدا باشند .
    درباره غرایز بر حسب مورد ، در فصول دیگر کتاب بحث کرده ایم .
    امضاء


  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    6 _ فطرت
    مقدمه
    فطرت ، عبارت است از حالتی در جان انسان که توجه به خدا دارد .
    به موجب حدیث شریف «ما من مولود إلاّ ویولد علی الفطره
    (= هر کس با فطرت توجه به خدا ، به دنیا می آید . ) همه افراد ، فطرت خدایی دارند .
    و همین طور ، در سوره دوم ، آیه سی ام آمده است :
    (فطرت الله الّتی فطر النّاس علیها لا تبدیل لخلق الله)
    پس روی خود را با گرایش تمام به حق ، به سوی این دین کن ، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است .
    آفرینش خدای تغییرپذیر نیست .
    و سرانجام ، در سوره اعراف ، آیه 172 آمده است :
    (وإذ أخذ ربّک من بنی آدم من ظهورهم ذریّتهم وأشهدهم علی أنفسهم ألست بربّکم قالوا بلی)
    وهنگامی را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ، ذرّیه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که «آیا پروردگار شما نیستم؟» گفتند :
    «چرا ، گواهی دادیم . »
    با فطرت زندگی کردن ، یعنی با خود زندگی کردن; و از فطرت فاصله گرفتن ، یعنی از خود دور شدن و از خود اصلی ، پنهان شدن .
    بنابراین ، باید متوجه باشیم و مواظبت نماییم که این ندای درونی را ، که فطرت است ، با گم شدن در زندگی و امور دنیوی ، به فراموشی نسپاریم ، و به آن بی اعتنایی نکنیم .
    همه موجودات
    ، بر اساس فطرت عمل می کنند و در جهت فطرت هستند .
    در مورد انسان هم ، تنها سرمایه ای که برایش ارزش دارد ، بر اساس فطرت حرکت کردن است .
    محرومیت هایی که برخی افراد در دنیا دارند و مربوط به غرایز و طبایع است ، محرومیتهای واقعی نیست .
    تنها محرومیت از فطرت است که محرومیت واقعی و حقیقی است .
    فطرت ، حضور قلبی و ندای ربّانی در وجود ماست و باید با تزکیه و عبادات ، این توجه را در خود تقویت کنیم و به فعلیت و ظهور برسانیم و مواظب باشیم که این فطرت خدایی را کشف کنیم .
    این صدا در کوه دلها با تک کیست
    گه پر است از بانگ این کُه گه تهی است
    کیست این پنهان مرا در جان و تن
    کز زبان من همی گوید سخن
    این که گوید از لب من راز کیست
    بنگرید این صاحب آواز کیست
    در من اینان خود نمائی می کند
    ادعای آشنائی می کند
    ملامتم به خرابی مکن که رشد عشق
    حوالتم به خرابات کرد روز الست
    عهد الست من همه با عشق شاه بود
    وز شاهراه عمر به این عهد بگذرم
    هر قدر از منِ مجازی ، دور شویم ، فطرت در ما بیشتر کشف می شود .
    مثال این امر ، سی مرغ است که باید به سیمرغ برسند ، تا دریابند که خودشان هستند که سفری در بیرون ترتیب داده اند ، که در حقیقت ، سفری در درون بوده تا تعلقات بیرونی را دور کنند و آن آینه حقیقی درونی را از زنگار پیراسته کنند و تجلّی حق را در خود ببینند و بیرون ، ابزاری است برای حرکت در درون
    .
    اگر حجابها برداشته شود ، صدای خوش و ریزش نور و الهامات و کشفها به سوی ما سرازیر می شوند :
    «تو خود حجاب خودی ، حافظ از میان برخیز» و انسان در این حالت ، همه ، نور است ، پاکی است ، دریاست و کوثر است .
    این نور ، ضد تاریکی است .
    در این نور حتی آتش گلستان می شود ، زشتها زیبا می شوند; چرا که او با نور خدا می بیند .
    إتّقوا فراسه المؤمن فإنّه ینظر بنور الله .
    از فراست مؤمن بترسید که او در پناه نور خدا می بیند .
    جان ابراهیم باید تا بنوربیند
    اندر نار فردوس و قصور
    اما اگر نمرودصفت هستی ، نمی توانی در آتش بروی .
    در تو ، نمرودی است آتش در رورفت خواهی اوّل ابراهیم شوخود را موصوف به اوصاف ابراهیم کن ، تا همه چیز را گلستان بینی :
    چون که موصوفی به اوصاف خلیل
    بر تو آتش شد گلستان چون خلیل
    امضاء


  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    و باید در این هدف اعلا و در این مهم ، عنایت خدا را با توجه به او ، در زبان و دل و عمل طلب کنیم :
    تو بزن یا ربّنا آب طهورتا شود این نار عالم جمله نوراگر انسان خود را بشناسد و به فطرت پاک خود دست یابد ، می فهمد که حد او بی نهایت است .
    می نهی پرگار بر ما تا بدانی حدّ ما
    حدّ ما خود ای برادر ، لایق پرگار نیست
    خاک پاشی می نمائی ، ای صنم در پیش ما
    خاک پاشی دو عالم پیش ما در کار نیست
    فقط باید مواظب باشیم که امور روزانه و مستیهای دروغین و سرابها و سرانجام ،
    ظواهر ، ما را به خود مشغول ندارند و از هدف اعلای حیات باز نمانیم .
    ساعتی میزان آنی ، ساعتی میزان این
    بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
    گر تو فرعون منی از مصر تن بیرون کنی
    در درون حالی ببینی ، موسی و هارون خویش
    انسان باید مواظب باشد که از دو بُعد مادّی (= تن) و بعد الهی (= روح) تشکیل شده و باید همیشه خود را در جهت بُعد الهی تقویت کند .
    در او جمع گشته هر دو عالم
    گهی ابلیس گردد گاه آدم
    کند رجعت از سجین فخار
    رخ آرد سوی علیین ابرار
    باید همیشه پاسدار نفس خود باشیم و بدانیم که نفس ، اژدهایی است افسرده در درون ما و هر آن ممکن است از قوّه ، به فعل در آید .
    فطرت و رابطه هستی با خدا
    می دانیم که خداوند ، حضور مطلق است; در حالی که ظهور مطلق است و ظهور او ، ظهور اسمای حُسناست و اسمای حُسنا تجلّی و متأخر از ذاتند .
    بنابراین ، ذات پروردگار ، در اسمای حُسنا تجلّی دارد .
    برای این که با چگونگی این تجلّی آشنا شویم ، ضمن این که می دانیم همه هستی ، تجلّی ذات حق است ، اما به نزول ، توضیحاتی می دهیم :


    .
    امضاء


  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    1 _ خصوصیت این نزول ، نزول به تجلّی است
    نزول به تجلّی ، از عالم متافیزیک (= عالم غیب و ملکوت) به این عالم (= عالم مُلک و هستی) است .
    می دانیم که در عالم مادّه ، هر گاه شیئی از محل اوّل یا اصلی خود ، حرکت کند و به جای دیگر برود ، محل اوّل ، از او خالی می شود;
    مثلا اگر قطره باران از ابر فرو افتد ، ارتباطش با ابر قطع می شود ، اما در نزول به تجلّی ، آنچه تجلّی کرده ، عین ربط با مبدأ اوّل است و در مبدأ اوّل کاستی نمی پذیرد ، و تشبیه آن در یک مثال ناقص ، اما ناگزیر برای روشن شدن مطلب ، تجلّی صورت انسان در آینه است .
    2 _ آنچه به تجلّی نازل شده ، در حیطه مبدأ نزول است .
    این حالت نیز در عالم مادّه نیست و در همان مثال قطره باران ، موقعی که از ابر می افتد ، دیگر در حیطه ابر نیست ، اما نزول به تجلّی ، در حیطه مبدأ اوّل است .
    (الّذی بیده ملکوت کلّ شیء)
    «آن کسی که ملکوت هر چیزی در دست اوست . »
    3 _ آنچه به تجلّی نازل شده ، استقلال و هویتی ندارد ، مگر در ارتباط به مبدأ اوّل .
    باز این حالت در عالم مادّه وضعیتی دیگر دارد و در مثال قطره باران ، بعد از جدا شدن از ابر دیگر خودش هست و ارتباطش با ابر قطع می شود ، اما در نزول به تجلّی ، آنچه نازل شده ، همین ربط و عین نیاز به مبدأ اوّل است که :
    (کلّ شیء خاشع له وکلّ شیء قائم له . »
    و (یا أیّها الإنسان أنتم الفقرا إلی الله والله هوالغنیّ الحمید) .
    4 _ آنچه به تجلّی نازل شده و صورتش را در طبیعت می بینیم ، اصل و حقیقتش ، در مبدأ نزول است .
    اما در مثال قطره باران و در مثال عالم مادّه ، چنین نیست ، (الحمد لله
    فاطر السّموات والأرض) .
    5 _ کثرت در عالم هستی ، نشانه عظمت مبدأ نزول است .
    6 _ هستی آنچه به نزول تجلّی یافته ، در مبدأ اوّل است .
    در حقیقت ، مبدأ نزول از آنچه تجلّی یافته ، دور نشده ، بلکه شیء یا هستیِ نزول یافته ، دوری پیدا کرده است .
    (= دوری یک طرفه)
    7 _ بازگشت آنچه به تجلّی نازل شده ، بازگشت زمانی و مکانی نیست .
    چرا که مبدأ نزول ، با او و محیط بر اوست و این بازگشت نیز یکطرفه است .
    پس ، از هستی یا شیئی تجلّی یافته ، به سوی مبدأ اوّل است .
    آنچه به تجلّی نازل شده ، خود ، از مبدأ اصلی غافل بوده است .
    (لقد کنت فی غفله من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک یوم الحدید)
    [ به او می گویند :
    ] «واقعاً که از این [ حال ] سخت در غفلت بودی .
    و [ لی ] ما پرده ات را [ از جلوی چشمانت ] برداشتیم و دیده ات امروز تیز است . »
    توضیح بیشتر این که ، اگر چشم ما را ببندند ، نور را نمی بینیم ، در حالی که نور بر ما احاطه دارد و کافی است پرده را برداریم ، نور بر ما محاط است .
    8 _ پیمودن راه در مسیر بازگشت ، مثل رسیدن از غفلت به بیداری یا از جهل به علم است .
    یعنی شناختِ آنچه در تجلّی آمده ، شناختِ مبدأ اصلی است :
    «من عرف نفسه فقد عرف ربّه . »
    همان گونه که گفتیم ، اصل و حقیقت انسان ، تجلّی از ملکوت است و اگر
    حقیقت خود را نشناسیم ، خدای خود را نشناخته ایم .
    اگر منِ مجازی و حجابهای ظلمانی و نورانی را برداریم ، وجه خدا را ملاقات خواهیم کرد .
    در روز قیامت ، که هنگام ظهور حق است ، فنا و هلاکت اشیا و بقا و دوام وجه الله بر همگان آشکار می شود .
    برای بیشتر روشن شدن مطلب ، به آیات زیر توجه می کنیم :
    (کلّ شیء هالک إلاّ وجهه)
    جز ذات او همه چیز نابود شونده است .
    (کلّ من علیها فان ویبقی وجه ربّک ذوالجلال والإکرام)
    هر چه بر زمین است ، فانی شونده است ، و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند .
    این وجه پروردگار ، اسمای اوست .
    و از یک طرف در قرآن کریم داریم که :
    (وعلّم ءادم الأسماء کلّها)
    و [ خدا ] همه [ معانی ] نامها را به آدم آموخت .
    رسیدن به وجه الله ، همان است که در آیاتی بسیار داریم; من جمله در آیه 38 و 39 سوره روم که خداوند می فرماید :
    (للّذین یریدون وجه الله . . . تریدون وجه الله) .
    (=برابر کسانی که خواهان خشنودی خدایند . . . در حالی که خشنودی خدا را خواستارید . ) آنان که به دنبال وجه خدا می روند ، (فأولئک هم المفلحون) .
    پس ، هدف اعلای انسان ، رسیدن به فضای اسماست و در این وضع می رسد به جایی که (فأینما تولوّا فثمّ وجه الله) .
    «=پس ، به هر سو روکنید ، آن جا روی [ به ] خداست . )نتیجه این که آنچه در قیامت روی می دهد ، آگاهی فرد به وجه پروردگار است; یعنی
    هر کس از دریچه یقین خود ، با وجه پروردگار محشور می شود .
    و اولیای خدا در این دنیا نیز به این وجه می رسند; چرا که آن دنیا ، باطن امور روشن می شود ، و اولیای خدا در این دنیا می توانند به باطن امور برسند
    امضاء


  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3 _ آنچه به تجلّی نازل شده ، استقلال و هویتی ندارد ، مگر در ارتباط به مبدأ اوّل .
    باز این حالت در عالم مادّه وضعیتی دیگر دارد و در مثال قطره باران ، بعد از جدا شدن از ابر دیگر خودش هست و ارتباطش با ابر قطع می شود ، اما در نزول به تجلّی ، آنچه نازل شده ، همین ربط و عین نیاز به مبدأ اوّل است که :
    (کلّ شیء خاشع له وکلّ شیء قائم له . »
    و (یا أیّها الإنسان أنتم الفقرا إلی الله والله هوالغنیّ الحمید) .
    4 _ آنچه به تجلّی نازل شده و صورتش را در طبیعت می بینیم ، اصل و حقیقتش ، در مبدأ نزول است .
    اما در مثال قطره باران و در مثال عالم مادّه ، چنین نیست ، (الحمد لله
    فاطر السّموات والأرض) .
    امضاء


  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    5 _ کثرت در عالم هستی ، نشانه عظمت مبدأ نزول است .
    6 _ هستی آنچه به نزول تجلّی یافته ، در مبدأ اوّل است .
    در حقیقت ، مبدأ نزول از آنچه تجلّی یافته ، دور نشده ، بلکه شیء یا هستیِ نزول یافته ، دوری پیدا کرده است .
    (= دوری یک طرفه)
    7 _ بازگشت آنچه به تجلّی نازل شده ، بازگشت زمانی و مکانی نیست .
    چرا که مبدأ نزول ، با او و محیط بر اوست و این بازگشت نیز یکطرفه است .
    پس ، از هستی یا شیئی تجلّی یافته ، به سوی مبدأ اوّل است .
    آنچه به تجلّی نازل شده ، خود ، از مبدأ اصلی غافل بوده است .
    (لقد کنت فی غفله من هذا فکشفنا عنک غطاءک فبصرک یوم الحدید)
    [ به او می گویند :
    ] «واقعاً که از این [ حال ] سخت در غفلت بودی .
    و [ لی ] ما پرده ات را [ از جلوی چشمانت ] برداشتیم و دیده ات امروز تیز است . »
    توضیح بیشتر این که ، اگر چشم ما را ببندند ، نور را نمی بینیم ، در حالی که نور بر ما احاطه دارد و کافی است پرده را برداریم ، نور بر ما محاط است .
    امضاء


  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    8 _ پیمودن راه در مسیر بازگشت ، مثل رسیدن از غفلت به بیداری یا از جهل به علم است .
    یعنی شناختِ آنچه در تجلّی آمده ، شناختِ مبدأ اصلی است :
    «من عرف نفسه فقد عرف ربّه . »
    همان گونه که گفتیم ، اصل و حقیقت انسان ، تجلّی از ملکوت است و اگر
    حقیقت خود را نشناسیم ، خدای خود را نشناخته ایم .
    اگر منِ مجازی و حجابهای ظلمانی و نورانی را برداریم ، وجه خدا را ملاقات خواهیم کرد .
    در روز قیامت ، که هنگام ظهور حق است ، فنا و هلاکت اشیا و بقا و دوام وجه الله بر همگان آشکار می شود .
    امضاء


  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    برای بیشتر روشن شدن مطلب ، به آیات زیر توجه می کنیم :
    (کلّ شیء هالک إلاّ وجهه)
    جز ذات او همه چیز نابود شونده است .
    (کلّ من علیها فان ویبقی وجه ربّک ذوالجلال والإکرام)
    هر چه بر زمین است ، فانی شونده است ، و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند .
    این وجه پروردگار ، اسمای اوست .
    و از یک طرف در قرآن کریم داریم که :
    (وعلّم ءادم الأسماء کلّها)
    و [ خدا ] همه [ معانی ] نامها را به آدم آموخت .
    رسیدن به وجه الله ، همان است که در آیاتی بسیار داریم; من جمله در آیه 38 و 39 سوره روم که خداوند می فرماید :
    (للّذین یریدون وجه الله . . . تریدون وجه الله) .
    (=برابر کسانی که خواهان خشنودی خدایند . . . در حالی که خشنودی خدا را خواستارید . ) آنان که به دنبال وجه خدا می روند ، (فأولئک هم المفلحون) .
    پس ، هدف اعلای انسان ، رسیدن به فضای اسماست و در این وضع می رسد به جایی که (فأینما تولوّا فثمّ وجه الله) .
    «=پس ، به هر سو روکنید ، آن جا روی [ به ] خداست . )نتیجه این که آنچه در قیامت روی می دهد ، آگاهی فرد به وجه پروردگار است; یعنی
    هر کس از دریچه یقین خود ، با وجه پروردگار محشور می شود .
    و اولیای خدا در این دنیا نیز به این وجه می رسند; چرا که آن دنیا ، باطن امور روشن می شود ، و اولیای خدا در این دنیا می توانند به باطن امور برسند
    امضاء


  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    9 _ همراهی عمل در بازگشت .
    مسیر صعودی به سوی حق را ، هر کس در مسیر هستی خود طی می کند; یعنی ملاقات با الله ، در جدول وجودی خود انسان صورت می گیرد .
    منتها ، این سیر ، با عمل انسان ساخته می شود .
    در حقیقت ، هر کس با تجسم اعمال خود رو به روست .
    (یوم تجد کلّ نفس ما عملت من خیر محضّراً وما علمت من سوء تودّ لو أنّ بینها وبینه أمداً بعیداً)
    آن روزی که هر کسی ، آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده ، حاضر می یابد و آرزو می کند :
    کاش میان او و آن [ کارهای بد ] فاصله ای دور بود .
    (ویوم یرجعون إلیه فینبّئهم بما عملوا)
    روزی را که به سوی او باز گردانیده می شوند و آنان را [ از حقیقت ] آنچه انجام داده اند خبر می دهد .
    و سرانجام انسان در شناخت نفس خود متوجه می شود که هر چه هست ، در حوزه خودش بوده و خودش نیز در حوزه پروردگار است; یعنی ، در حقیقت ، می رسد به خود و از خود به خدا می رسد .
    در زیر ، مثالی برای بازنمودن این حقیقت از الهی نامه عطّار آورده ایم .
    امضاء


صفحه 4 از 38 نخستنخست 1234567814 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi