صفحه 1 از 38 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 373

موضوع: سلامتى تن و روان

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض سلامتى تن و روان



    سلامتی تن و روان





    نویسنده : محمود بهشتی






    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدّمه

    آنچه در کتاب حاضر آمده ، حداقل معارفی است که برای رسیدن به یک راه و رسم مشخص در زندگی مورد نیاز است .
    انسان ، که نقطه اوج آفرینش است ، باید راه و رسم رسیدن به مقام اصلی خود را بداند و برای رسیدن و شدن تلاش کند .
    کتاب حاضر ، این راه و رسم را نشان می دهد تا ان شاء الله در عمل نیز به آن رسیم .
    لازم به ذکر است که در این کتاب ، سعی شده است تا حتی الامکان ، اصالت و خلوص نوشته ها طوری باشد که از هرگونه کج فهمی و انحراف به دور باشد و در نتیجه ، خواننده نیز به بصیرتی در پناه نور و خلوص دست یابد .
    بنابراین ، از هیچ نوع گرایش خاصّی ، جز شرع و عقل و منطق پیروی نشده است .
    همچنین ، سعی شده است تا جایی که در توان بوده ، از مشهورترین آیات قرآنی ، احادیث ، اشعار ، سخنان ائمّه و اولیا ، استفاده شود و بنابراین ، توصیه می شود در خواندن کتاب ، حوصله داشته باشیم و چند بار آن را بخوانیم و با آن مأنوس شویم و حتی الامکان به نوشته ها تسلط یابیم و بیشتر جملات را حفظ کنیم; چرا که مطالب کتاب ، بیشتر مطالب فطری و قلبی است و کمتر به مسائل ذهنی پرداخته است و بحثهای فطری و عقلی رسیدن و شدن هستند ، نه ذهنیات و اطلاعات صرف .
    از این رو ، توصیه می شود کتاب را به عنوان سرگرمی و با

    سرعت نخوانیم ، بلکه با حوصله ، دقت و صرف وقت و به تکرار بخوانیم و سرانجام به پیاده کردن مطالب آن در زندگی روزمره بپردازیم تا ان شاء الله به هدف اعلای حیات دست یابیم .
    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فصل نخست : شناخت انسان

    تن

    وجه مادی انسان است که عین حیات نیست .

    امّا وقتی که روح به آن تعلق می گیرد ، دیگر مادّه صِرف نیست ، بلکه کالبدی حیات یافته است که با مادّه ، تفاوتی اساسی دارد .
    بعد از این که روح به بدن ملحق شد ، درست مانند دو آینه ، مقابل یکدیگر قرار می گیرند و به هم آمیخته می شوند ، و در این وضعیت ، دیگر جسم و روح را از همدیگر جدا نمی دانیم .
    درست است که بدن و روح ، جدای از هم بوده اند ، اما وقتی به همدیگر تعلق می گیرند دیگر نباید فکر کنیم که بدن و روح ، مثل مرغ در قفس تن است ، بلکه روح با حقیقت مادّه ، در هم می آمیزد .
    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نفس

    مجموعه ای است که ناشی از مجاور شدن روح با تن ، به وجود می آید و بیشتر ، منظور ما در این کتاب ، خواستهای انسان در رابطه با تن و نفس است ، و به عبارت دیگر ، منظور ، منِ مجازی است که در فصل آینده از آن ، بحث خواهد شد .

    روان

    مقدمه

    گوهر اصلی انسان است که در مرحله نهایی خود ، می تواند حتی بدون ابزار یا واسطه (ی بدن) معنی داشته باشد و این ، همان منِ اصلی است .
    بنابراین ، به نظر می رسد که انسان ، سه مرتبه یا سه مقام دارد :

    مقام اوّل


    مقام روح (= روان) که قبل از دنیاست :
    [ (لقد خلقنا الإنسان فی أحسنِ التّقویم) که ] براستی انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم .
    ، که وجه الهی انسان و مقام اصلی اوست .

    مقام دوم

    مقام دنیوی و تنزل یافته و مادّی او ، که انسان در این مقام ، در حجاب تن و نفس است .

    مقام سوم

    مقامی است که انسان باید به آن برسد و آن ، مقام اصلی ، یا مقام روح است .




    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    فصل دوم : شناخت نفس و روان
    1 _ نفس و شئون آن
    مقدمه
    نفس ، از دیدگاه تحلیل علمی ، به سه جزء تقسیم می شود :
    نفس نباتی ، نفس حیوانی و نفس انسانی .
    نبات
    عبارت است از :
    مادّه + نفس نباتی .
    حیوان
    عبارت است از :
    مادّه + نفس نباتی + نفس حیوانی .
    انسان
    عبارت است از :
    مادّه + نفس نباتی + نفس حیوانی + نفس انسانی .
    (= ناطقه)این مراحل ، در مورد انسان ، شاید چنین مطرح شود که نفس ناطقه انسانی ، مراحل زیر را طی می کند :
    نفس نباتی (اوایل جنینی) و نفس حیوانی (اوایل زندگی) و سرانجام ، نفس انسانی که رسیدن به نفس ناطقه است و با کمک عقل ، امکانپذیر است .
    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شئون نفس
    شئون نفس عبارتند از
    اوّل : شئونی که از طریق آنها ، نفس با بیرون ، ارتباط می یابد که همان حواس پنجگانه هستند .
    دوم : شئونی که از طریق آنها ، احساس از درون پیدا می شود ، که همان وهم و خیال است .
    (وهم ، احساسی است که در پناه عقل نباشد و خیال ، احساس در پناه عقل را گویند . )
    سوم : عقل ، که قوای حسّی و خیالی را فرمان می دهد .
    قوای پنجگانه
    عبارتند از :
    حسّ لامسه ، حسّ بویایی ، حسّ سامعه و حسّ باصره ، که با آنها ، درک محسوسات خارجی انجام می گیرد و در حقیقت ، قوای نفس ، در جلوه نازله اند .
    همچنین ، اعتقاد دارند که یک حسّ مشترک هم هست که عبارت است از ادراکی که محسوسات و فرآورده های حسّی به آن می رسند و بنابراین ، جامع و گردآورنده دیگر محسوسات است .
    البته حسّ مشترک ، حسّ ششم نیست ، بلکه یک طبیعت مشترک میان حواس پنجگانه است و ادراک حواس پنجگانه ، در آن تجمع می یابند ، و تجمع حواس است که شیئی را به صورت برداشت واحد ، تصور می کند .
    خلاصه این که ، جمع و نتیجه میان محسوسات را حسّ مشترک نامند .
    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    .
    وهم و خیال
    از محسوسات است و باعث درک معانی می گردد و به عبارت دیگر ، نیروی وهم و خیال ، آمیزه ای از معنی و مادّه را تصویر می کند .
    در فصول آینده از وهم و خیال ، بیشتر بحث می شود .
    عقل
    مراتبی گوناگون دارد و تمام شئون نفس (= حواس و وهم و خیال) را می تواند تحت فرمان و نظارت خود درآورد .
    اگر وهم و خیال و حواس ، تحت نظارت و فرمان عقل نباشند ، مشکل آفرین خواهند بود .
    خلاصه مطلب این که نفس ، با حسّ ظاهر متحد می شود که همان نفس حیوانی است در حالی که اگر نفس با وهم و خیال و یا با عقل متحد شود ، آن را نفس انسانی نامند .
    این مراتب نفس را حرکت جوهری نفس می نامیم و در ذات نفس است و نفس برای ارتباط با بیرون از بدن ، توسط شئون خود ، این ارتباط را برقرار می کند و باعث ایجاد ادراک می شود که ادراک ، یک حالت غیر مادی است و در خیال واقع می شود ، و در حقیقت ، در نفس یک حالت تصویرگیری به وجود می آید .
    بنابراین نفس ، جوهری است که در ذات و حقیقت خویش ، قابلیت تحوّل ، دارد و از احساس تا وهم و خیال و سرانجام تا عقل و در نهایت ، تا عقل کلّ ، می تواند کمال یابد .
    همان طور که ما ، در آینه ظاهر ، مادّه را می بینیم ، در آینه وجودی (نفس) ، نیز تصویرگری داریم; یعنی آینه وجودی ما ، مثل یک
    نوار ، فیلمبرداری می کند ، اما مادام که در مرحله صورت (= ظاهر) و حسّ بماند ، نتیجه این انعکاس ، مجازی خواهد بود ، و این امر ، همان برداشت در حسّ و وهم و خیال است (منِ مجازی ، این جا مطرح می شود); اما اگر تصویرگیریها در آینه وجودی ما (= نفس) ، همراه و از روی عقل باشد ، برداشت واقعی خواهد بود و سرانجام اگر در پناه عقل کلّ باشد ، برداشت حقیقی و بینش حقیقی و نگاه اصلی خواهد بود .


    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    انواع نفس
    نفس امّاره
    یکی از جنبه هایی که در نفس انسان هست و مربوط به خودِ طبیعی است و تحت فرمان عقل نیست ، همان نفس امّاره است .
    این نام ، در قرآن هم آمده و نفس امّاره ، انسان را به بدیها سوق می دهد ، که (انّ النّفس لامّاره بالسّوء) .
    [ بی گمان ، نفس به بدی امر می کند .
    ] این نفس ، حتّی تحت تأثیر عقل جزئی ، با شدتی بیشتر ، در جهت ناصواب عمل می کند .
    خواست نفس امّاره ، آرزوهای ناصواب است و انسان را فریب می دهد ، مشغول می کند ، از حال بازمی دارد و قول آینده می دهد .
    نفس امّاره ، پایگاه شیطان است .
    نفس و شیطان هر دو یک تن بوده انددر دو صورت خویش را بنموده اندآمال و آرزوهای نفس امّاره پایانی ندارد; همچون آب شور که هر چه بیشتر بنوشیم ، عطش ، فراوانتر می شود .
    دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست
    کو به دریاها نگیرد کم و کاست
    هفت دریا را در آشامه
    هنوز
    کم نگردد سوزش آن حلق سوز
    تمام رذایل اخلاقی ، در نفس امّاره شکل می گیرد و ناشی از نفس امّاره است و بزرگترین پرستش را انسان برای نفس خود ، که صنم اکبر است ، انجام می دهد .
    کسی که مالک نفس خود نباشد ، اگر همه دنیا را هم داشته باشد ، به گوهر اصلی انسانی نخواهد رسید که :
    اللّهم أعوذبک من الشّرک الخفیّ .
    النّفس هی الصّنم الأکبر .
    أعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک .
    و همین است که گفته اند ، پیامبر گرامی ، همواره در سجده می فرمودند :
    إلهی لا تکلنی إلی نفسی طرفه عین أبداً .
    البته گفتیم که دشمن برونی ، شیطان ، و دشمن درونی ، نفس است .
    اما حقیقت این است که اگر نفس را در فرمان خویش درآوریم ، شیطان نیز دستش کوتاه می شود :
    گر شود دشمن درونی نیست باکی از دشمن برونی نیست بنابراین ، همیشه باید دعای ما این باشد که پروردگارا :
    بازخر ما را از این نفس پلید
    کاردش تا استخوان ما رسید
    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نفس مطمئنّه
    اگر نفس انسان ، از شرور و آلودگیها پاک شود و در پناه عقل کلّی قرار گیرد ، به نفس مطمئنّه تبدیل می شود که به تعبیر قرآن کریم :
    (یا أیّتها النّفس المطمئنّه إرجعی إلی ربّک راضیّهً مرضیّهً)
    که نفس ، تحت فرمان عقل کلّی و در جهت خدا قرار می گیرد .
    2 _ منِ اصلی
    منظور از «منِ اصلی» ، گوهر اصلی انسانی ، یا مقام روح است که جلوه ای از ذات باری تعالی است و یا آن چیزی است که نشأت گرفته از روح است .
    منِ انسان ، یعنی خودِ انسان که هست ، و هستِ انسان ، از هست خدا (به تجلّی) نشأت می گیرد ، و مجرّد است .
    بنابراین ، من ، حد و زمان و مکان ندارد و مشمول مسائل مربوط به مادّه نیست .
    من ، توسط تن و حواس عمل می کند و اینها ، ابزارِ من هستند ، و آثار من را نشان می دهند .
    برای مثال ، در موردِ دیدن یا شنیدن ، این دو ، پرتوی از مناند که با ابزار چشم و گوش می بیند یا می شنود .
    امّا دقت کنیم که من ، مرکزی به اسم دیدن یا شنیدن ندارد ، بلکه من ، بتمامه دیدن و بتمامه شنیدن است و در عین حال ، دیدن ، عین شنیدن است (و همین طور یدیگر شئون) و بین این دیدن و شنیدن ، وحدت است ، و شأنی (مث دیدن) ، او را از دیگر ی شئون (مث شنیدن) ، بازنمی دارد .
    خلاصه این که مسأله حضور محض من ، در همه شئون مطرح است .
    ارتباط من ،
    با عالم بیرونی به این صورت است که آن مادّه ، یا هر چه در بیرون ماست ، در عالم خیال یا مثال ، در درون ما تصویر می شود و از این طریق ، با عالم بیرون مرتبط می شویم; ضمن این که هیچ گونه اختلاطی با آن عالم بیرونی (= مادّه) ، نداریم ، و ما از آن منقطع هستیم و توسط این تصویرگیری ، با بیرون مرتبط می شویم که این برداشت نیز توسط من صورت می گیرد .
    اما ، ما به غلط گمان می کنیم که در بیرون از من ، حالتی وجود دارد ، در حالی که ما آن را در نزد خود ابداع کرده ایم .
    نتیجه این که من ، در موطن هر یک از شئونات و ادراکات (شنیدن ، دیدن و . . . ) جلوه ای می یابد ، یا اسمی می شود ، در آن شأن .
    یعنی من ، می شود دیدن ، شنیدن و . . . .
    این امر ، چیزی جز حضور محض من ، نیست .
    از طرفی گفتیم که من ، تجلّی ذات حق است و هست من ، نسبی و عین ربط با پروردگار است .
    نتیجه این که ، من از یک طرف می بیند و می شنود و . . . از یک طرف ، تجلّی ذات حق است .
    بنابراین ، اگر منِ مجازی نباشد (حجابها نباشد) خدا ، که بصیر و سمیع است ، او می بیند و او می شنود و . . . .
    اگر در این امر خیلی دقت کنیم ، متوجه می شویم که معنی این حدیث
    که :
    «بنده من می رسد به جایی که من می شوم چشم او ، من می شوم گوش او و . . . . »
    یعنی چه .
    و متوجه می شویم که اگر یکی از اولیاء الله بر سر سفره ای بنشیند ، اگر سفره ، شبهه ناک باشد ، دست او جلو نمی رود ، یعنی چه .
    و سرانجام در جهان هستی و در انسان ، می فهمیم که این جهان و این انسان ، هستانی هستند که هستی آنها از اوست .
    کاشکی هستی زبانی داشتی
    تا ز هستان پرده ها برداشتی
    که یکی هست و هیچ نیست جز او
    وحده لا شریک الاّ هو
    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,593
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    9,116
    مورد تشکر
    7,889 در 2,475
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سیر در نفس خود و در عالم هستی ، ما را به آیه مبارکه رهنمود می شود که :
    (سنریهم آیاتنا فی الآفاق وفی انفسهم ، حتی یتبیّن لهم انّه الحق)
    به زودی نشانه های خود را در افق ها ی گوناگون و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود ، تا برایشان روشن گردد که او خود حقّ است .
    آیا کافی نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزی است؟!و جان کلام این که ، در حقیقت ، ما محسوسات بیرون را توسط چشم ، در من شهود می کنیم (که این چیزی جز خود را دیدن نیست) و همین حالت را در رابطه با عالم غیب داریم .
    بنابراین ، همه ادراکها از درون است و در من .
    اما چرا عالم محسوسات را بهتر می بینیم و عالم غیب را کمرنگ؟ زیرا ارتباط با عالم محسوسات ، آسان ، و جنس آن ، از نوع کثرت است و ما نیز خود در وضعیت کثرت (= دنیازدگی و
    حالت این دنیایی) هستیم و من را به این حالت کثرات ، مشغول کردن ، ما را از عالم غیب _ که حالت وحدت است _ دور می کند و این در حالی است که عالم کثرت ، هستن ماست و در حقیقت ، عدم است ، و وجود حقیقی ، همان عالم غیب و وحدت است .
    (خدا)باید بدانیم که بهترین دریچه ارتباط با حق ، من است نه غیر آن و سیر در غیر و کثرت ، یعنی در ذهنیات و منِ مجازی و سیر در منِ اصلی ، یعنی سیر به طرف خدا .
    بنابراین ، باید مواظب باشیم که آینه غیر نشویم ، بلکه آینه حق (محلّ تجلّی حق) بشویم .
    چرا که عالم کثرات از سنخ ما نیست ، در حالی که عالم غیب و وحدت ، از سنخ ما و عین ربط با منِ اصلی است .
    از طرفی ، من انسان ، به هر چه توجه کند ، با آن متحد می شود و به آن مشغول می گردد .
    مث اگر به تن توجه داشته باشد ، با آن متحد می شود و اگر به نفسانیات توجه کند ، با آنها متحد می شود و همین طور اگر به خدا توجه کند ، الهی می شود .
    هر چه این ، حالات و توجهات من به آن چیز مورد نظر ، بیشتر شود ، این اتحاد قویتر می گردد ، و در مورد توجه به خدا ، هر چه بیشتر به او توجه کنیم ، من ، شدتی بیشتر و هستی بیشتر می یابد; زیرا این امر ، روشنتر شود .
    توجه داشته باشیم
    که موقع خواب ، که تعلق من به تن کمتر می شود ، در خواب ، مثالی از خود می بینیم ، یا در موقع بیهوشی (در پزشکی و موقع عمل جراحی) ، توجه من به تن کم می شود و یا در موقع مرگ ، این توجه قطع می شود .
    در آن دنیا نیز منِ انسان است که زنده است و ظهور دارد و البته بدنِ آن دنیایی می بیند و می شنود ، اما ظهور این من در آن دنیا ، بسته به نوع توجه او ، در این دنیا و حالاتش در این دنیا ، متغیّر است .
    اگر تمام توجه و اهداف او در این دنیا ، غرایز و دنیا و مادّیات و شهوات ونفسانیات باشد ، در آن دنیا چیزی ندارد و در حقیقت ، به صورت منِ مجازی شهود می یابد .
    اما اگر توجه او در این دنیا به عالم غیب و وحدت (خدا) باشد و دنیا و غرایز و خواستهای تن و نفس را ابزار بندگی کرده باشد ، ظهور آن دنیایی من ، به صورت منِ اصلی و مقام اصلی انسانی خواهد بود .
    امضاء


صفحه 1 از 38 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi