و بعد از این که به این الگوها و ارزشها رسیدیم ، سخت بر عمل به آنها و ثابت قدم بودن در آنها پافشاری کنیم که :
(من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه ومنهم مّن ینتظر)
از میان مؤمنان مردانی اند که به آنچه با خدا عهد بستند ، صادقانه وفا کردند .
برخی از آنان به شهادت رسیدند و برخی از آنان در همین انتظارند .
(یوما بدّلوا تبدی)
و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نمی دهند .
و سرانجام ، در این وضعیت ، نوری بر او حاکم می شود که ظلمتهای زندگی اش روشن می گردد و در پناه این حکمت و در فضای اسم حکیم قرار می گیرد ، و شامل این آیه می شود که :
(أومن کان میّتاً فأحییناهُ وجعلنا له نوراً یمشی به فی النّاس کمن
مثله فی الظّلمات لیس بخارج منها کذلک زیّن للکافرین ما کانوا یعلمون)
آیا کسی که مرده [ دل ] بود و زندهاش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن میان مردم راه برود چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکی هاست و از آن بیرون آمدنی نیست؟! این گونه برای کافران آنچه انجام می دادند زینت داده شده است .
و سرانجام او ، جزو اولیای خدا میشود که اولیای خدا را حضرت علی(علیه السلام) در رابطه با همین راه و رسم مشخص ، چنین وصف می فرماید :
قوم أخلصوا للّه فی عبادته ونظروا إلی باطن الدّنیا حین نظر النّاس إلی ظاهرها فعرفوا أجلها حین نحر الخلق سواهم یعاجلها ، فترکوا منها ما عملوا إنّه سیترکهم وأماتوا منها ما عملوا سیمیتهم .
اولیای خدا ، مردمی هستند که خدا را به طور خالص عبادت می کنند و وقتی مردم ، به ظاهر دنیا و شهوات می نگرند ، آنان [ با تفکر و امعاننظر ] به باطن دنیا می نگرند ، و وقتی مردم ، به چیزهای زودگذر ، دنیا مغرور می شوند ، اولیای خدا به آینده و نعمتهای قیامت نگاه می کنند ، و اولیای خدا ، چیزهایی که می دانند ، از اموال دنیا و مقام های ظاهری ، رهایشان می سازد ، خود آنها را رها می کنند و چیزهایی که باعث هلاکت می شود ، خود ، آنها را رها می کنند .
و بعد از این که به این خط مشی مشخص رسیدیم ، باید مواظب باشیم که زندگی روزمره و زرق و برقها و آنچه به طور
مجاز حاکم شده ، ما را فریب ندهد و مستیهای دروغین را که یک عده را مست کرده ، برای خود آرزو نکنیم .
ملامت ملامتگران دنیا زده ، ما را از راه اصلی باز ندارد ، و بالاخره ، آرزوی دنیای دنیازدگان را نداشته باشیم ، بلکه آرزوی زندگی اولیای خدا را داشته باشیم .