صفحه 29 از 29 نخستنخست ... 192526272829
نمایش نتایج: از شماره 281 تا 290 , از مجموع 290

موضوع: سلامتى تن و روان

  1. Top | #281

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و در حدیث است :
    کنت کنزاً لم اُعرف فاحببت أن اُعرف ، فخلقت الخلق وتعرّفت إلیهم فعرفونی
    .
    گنجی نهان بودم و کس مرا نمی شناخت .
    دوست داشتم که مرا بشناسند .
    پس آفریدگان را بیافریدم و خود را بدانان شناسانیدم و آنان مرا شناختند .
    چه خدا بخواهد خود را در غیر ذات ببیند و چه هر شاهدی بخواهد ، خدا را ببیند ، انسانِ کامل ، آینه و مظهر اوست .
    بنابراین ، خداوند عشق را شرط راه قرار داده و این دلیل دیگری هم دارد که خدا می خواهد بنده را به خود برساند; یعنی او را مظهر و تجلّی خود قرار دهد و بین همه مخلوقات ، انسان است که می تواند از نقص به کمال برسد و انسان کامل صلاحیت عشق بازی با معبود و بندگی را پیدا می کند .
    صبر ، یکی از مَرکبهای خوب پیمودن راه سلوک صبر و شکیبایی است .
    صبر از مقامات پیامبران است; همان طور که خداوند در مورد ایوب(علیه السلام) می فرماید :
    (إنّا وجدناه صابراً)
    ما او را شکیبا یافتیم .
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #282

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و در ادامه آیه می فرماید :
    (نعم العبدُ إنَّه أوّاب)
    چه نیکو بنده ای! به راستی او توبه کار بود .
    یا درباره داوود(علیه السلام) ، خطاب به رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) در آیه 17 سوره ص می فرماید :
    (إصبر علی ما یقولون واذکر عبدنا داوود ذا الأید إنّه أوّاب)
    بر آنچه می گویند صبر کن ، و داوود ، بنده ما را که دارای امکانات [ متعدّد ] بود به یادآور ، آری ، او بسیار بازگشت کننده [ به سوی خدا ] بود .
    صبر نیز از لوازم توبه است; چرا که باید پیوسته در مقام توبه و بازگشت و توجه به خدا ، از
    مقام صبر کمک گرفت .
    ویرایش توسط مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* : 17-05-2023 در ساعت 21:12
    امضاء


  4. Top | #283

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    نتایج بیداری
    نتایجی که در اثر حرکت در پناه نور (= بیداری) حاصل می آید ، اوّل توجه به کمال خداوندی ، دوم شوق رسیدن به این کمال و سوم حضور قلب است .
    1 _ توجه به کمال خداوندی :
    در پناه نور بیداری ، سالک می فهمد که بی نهایت همه بی نهایتها نزد خداست و در جاذبه این کمال و عظمت قرار می گیرد .
    2 _ شوق رسیدن به کمال :
    هنگامی که سالک ، این کمال را درک می کند ، در جاذبه آن قرار می گیرد و مسلّماً شوق رسیدن به بی نهایت کمال را دارد .
    3 _ حضور قلب :
    موقعی که سالک ، به مقام قلب و روح می رسد ، قلب و روحش ، که مقام اصلی اوست ، محلّ تجلّی اسمای حُسنای پروردگار می شود و هر قدر حضور قلب ما بیشتر شود ، تجلّی شدیدتر می گردد .
    در پناه نور بیداری ، انسان حلاوت حضور خدا را می یابد و این حلاوت ، آن روی حضور قلب است .
    امضاء


  5. Top | #284

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3 _ مرتبه تزکیه نفس
    مرتبه تزکیه نفس
    تزکیه همان پاکیزگی تن و روان است از آلودگیها; همان طور که در قرآن کریم داریم :
    (والله یحبّ المطهّرین)
    و خدا کسانی را که خواهان پاکی اند دوست می دارد .
    پاکیزگی انواعی دارد :
    پاکیزگی ظاهر :
    همان پاکی بدن و پاکی لباس است که وظیفه همه است و داشتن وضو ، در همه حال .
    پاکیزگی جوارح و اندام :
    یعنی پاکی از معصیت; مثل دوری از خوردن حرام و انجام معصیت ، که این مقام پارسایان است .
    پاکیزگی دل :
    پاکی از رذایل اخلاقی و زشتیهاست که مقام متقیان است .
    پاکیزگی سرّ دل :
    یعنی دل را
    از هر چه غیر خداست پاک کردن ، که مقام صدیقان است که :
    (قل الله ثمّ ذرهم)
    بگو :
    «خدا [ همه را فرستاده ] »; آن گاه وابگذار .
    درباره تزکیه نفس در قرآن کریم ، اشارات فراوانی داریم; من جمله در سوره مبارکه شمس ، بعد از این که خداوند در هشت آیه اوّل سوره ، هشت بار قسم می خورد (و این علامت اهمیّت مطلب است) ، سپس می فرماید :
    (قد أفلح من زکّها)
    که هر کس آن را پاک گردانید ، قطعاً رستگار شد .
    (وقد خاب من دسّها)
    رستگار آن کس که خود را پاپ گردانید .
    و نیز در سوره اعلی ، آیه 14 ، می فرماید :
    (قد أفلح من تزکّی)
    کسی که نفس خود را تزکیه کند ، نجات می یابد .
    حاصل سخن این که ، انسان با الهام خدایی ، تقوا را از فجور و نیک را از بد تمیز می دهد و اگر بخواهد رستگار شود ، باید خود را تزکیه کند .
    در این جا شایسته می نماید به مطالب زیر اشاره کنیم :
    1 _ عبودیت;2 _ یقین;3 _ ایمان و تقوا;4 _ اخلاص;5 _ نیّت;6 _ حُسن خلق;7 _ صبر;8 _ رضا;9 _ شکر;10 _ قناعت;11 _ توکل و تسلیم;12 _ زهد;13 _ خوف و رجا;14 _ کلام و سکوت;15 _ ترک تکلیف;16 _ رعایت حقوق دیگران;17 _ تکلیف الهی .
    عبودیّت

    امضاء


  6. Top | #285

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اگر پرسیده شود که غرض از هستی و خلق انسان چیست ، قرآن کریم پاسخ می گوید :
    (وما خلقت الجنّ والإنس إلاّ لیعبدون)
    و جن و إنس را نیافریدم جز برای آن که مرا بپرستند .
    در قسمت راه و رسم مشخص زندگی ،
    در باره عبودیت بحث شده و به علت اهمیّت مطلب ، در این جا نیز اشاراتی خواهیم کرد .
    بندگی عبارت است از این که احساس کنیم که هیچ هستیم و در این نقص ، می خواهیم به کمال توجه کنیم; توجه به حق که بی نهایت کمال و همه کمال نزد اوست .
    سپس ، به این کمال عشق می ورزیم; چرا که بی نهایت و همه کمال را دوست داریم .
    و آن گاه که به عشق رسیدیم ، در عشق به ایثار می رسیم .
    بنابراین ، بنده ، در عبودیّت در مثلث سازنده ای ، که از کمال و عشق و ایثار به وجود آمده است ، متعالی می شود .
    و از این جا به خوبی به معنای حدیث «العبودیّه جوهر کنهها الرّبوبیّه»
    که بندگی جوهره ربوبیّت است ، پی می بریم ، و یا معنای دیگر آن این است که انسان ، سکه ای است که یک روی آن بندگی و روی دیگرش ربوبیّت است .
    امضاء


  7. Top | #286

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    هر چه پایه در بندگی ما دارد ، سرمایه همیشگی ماست و باقیات صالحات است .
    و هر چه پایه در بندگی ما ندارد ، می تواند سرمایه موقت ما باشد ، اما سرمایه دایم ما نیست .
    و همین است که در قرآن کریم آمده است :
    (واعبد ربّک حتّی یأتیک الیقین)
    و پروردگارت را پرستش کن تا این که مرگت فرا رسد .
    مراحل سیر بندگی در قرآن کریم
    در قرآن کریم آمده است :
    (کلّ شیء هالک إلاّ وجهه)
    جز ذات او همه چیز نابود شونده است .
    و در آیه دیگر داریم :
    (کلّ من علیها فان ویبقی وجه ربّک ذوالجلال والإکرام)
    هر چه بر زمین است
    فانی شونده است و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند .
    از دو آیه فوق ، نتیجه می گیریم که وجه الخلقی هستی و انسان ، که نمود است ، از بین می رود و وجه ربّی یا وجه الهی می ماند .
    چگونه به وجه الهی می رسیم؟ به دو آیه زیر توجه کنید :
    (ومن یسلم وجهه إلی الله وهو محسن)
    و هر کس خود را _ در حالی که نیکوکار باشد _ تسلیم خدا کند .
    ویرایش توسط مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* : 24-05-2023 در ساعت 21:46
    امضاء


  8. Top | #287

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    (کتاب أنزلناه إلیک لتخرج النّاس من الظّلمات إلی النّور بإذن ربّهم إلی صراط العزیز الحمید)
    کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون آوری; به سوی راه آن شکست ناپذیر ستوده .
    از دو آیه فوق برمی آید که اگر انسان به طرف وجه خدا برود و در فضای اسمای خدا قرار گیرد :
    (ذلک خیرللّذین یریدون وجه الله أُولئک هم المفلحون)
    این برای کسانی که خواهان خشنودی خدایند بهتر است ، و اینان همان رستگارانند .
    و ما در بندگی در فضای اسمای الهی قرار می گیریم که اسمای خدا وجه خدایند .
    در سوره بقره نیز بعد از این که فرشتگان ، به خدا در خلقت انسان اعتراض کردند ، خداوند فرمود :
    اسما را به او آموختم و بعد او مسجود فرشتگان شد .
    و همین است که درباره بندگی آیات زیبایی در قرآن کریم داریم ، من جمله :
    (وقضی ربک ألاّ تعبدوا إلاّ إیّاه)
    خدا حکم کرد که شما بندگی او را بکنید و بندگی دیگری را نکنید .
    امضاء


  9. Top | #288

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    (ألم أعهد إلیکم یا بنی آدم أن لاّ تعبدوا الشّیطان)ای فرزندان آدم!
    آیا با شما پیمان نبستیم که شیطان را نپرستید؟!(أن اعبدونی هذا صراط المستقیم)
    مرا بپرستید که این است راه مستقیم .
    بنابراین ، اگر انسان بتواند در عین توجه به بی نهایت بودن پروردگار ، بندگی خود را حفظ کند و بنده باشد و به او نزدیک شود ، به مقام رفیع بندگی رسیده و حالات بندگی را می چشد .
    اما سؤال مهمی که مطرح است این است که نزدیک شدن و قرب خدا ، که در اثر بندگی به وجود می آید ، یعنی چه؟ جواب این است که بنده هر چه به خدا نزدیک شود (و بندگی بیشتری داشته باشد) ، خدا در او تجلّی بیشتری پیدا می کند و بنابراین ، خداست ، نه بنده ، و مواظب باشیم که عکس آن را گمان نکنیم ، که گمان کنیم _ نعوذ بالله _ بنده ، خدا می شود ، بلکه ، بنده فانی می شود و فانی شدن ، یعنی محو شدن در خدا ، که این بقای بعد از فناست .
    فنا شدن ، محو شدن است ، نه نابود شدن .
    اما بنده ، به هرحال مخلوق خداست و باید فقر خود را احساس و ادب این فقر را رعایت کند ، اما در این حال ، نصیب بنده حلاوت عبودیّت ، حیرت ، چشیدن و دیدن به باطن خواهد بود که مقام اولیای خداست .
    سرانجام بنده به مقامی می رسد که در اثر عبودیّت ، خداوند در حق او می فرماید :
    «من می شوم دست او ، من می شوم چشم او و زبان او . »
    در حدیث است که :
    إذا تمّت العبودیّه
    للعبد یکون عیشه کعیش الله تعالی .
    یعنی زندگی او زندگی الهی می شود که همان در عین فنا ، بقاست .
    گر تو خواهی حری و دل زندگی
    بندگی کن بندگی کن بندگی
    از خودی بگذر که تا یابی خدا
    فانی حق شو که تا یابی بقا
    گر تو را باید وصال راستین
    محو شو والله اعلم بالیقین ،
    ویرایش توسط مریم منتظر*خادمه مولای منتظران* : 30-05-2023 در ساعت 18:21
    امضاء


  10. Top | #289

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    یقین
    یقین عبارت است از مشاهده عالم غیب از راه دل ، و دارای سه مرتبه است :
    مرتبه اوّل :
    علم الیقین ، که دانستن است با اطمینان و خالی از شک و تردید .
    مرتبه دوم :
    عین الیقین ، که رؤیت و مشاهده است .
    مرتبه سوم :
    حق الیقین ، که شدن و یافتن و رسیدن است .
    مادامی که علم و شناخت ، در مرحله دانستن است ، عَرَض است و زوال پذیر ، گرچه اثرات آن در جوهر وجودی ما می تواند باقی بماند .
    امضاء


  11. Top | #290

    عنوان کاربر
    مدیر بخش علوم پزشکی
    تاریخ عضویت
    December 2012
    شماره عضویت
    4618
    نوشته
    17,214
    صلوات
    114
    دلنوشته
    2
    سلامتی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
    تشکر
    8,896
    مورد تشکر
    7,724 در 2,425
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ما بایستی بعد از پیدا کردن معرفت ، آن را در جان خود بنشانیم و این معرفت ، باطن ما را منوّر کند و همیشه در صدد شدن و رسیدن باشیم ، نه در صدد دانستن و انباشته کردن .
    گروهی به سوی خدا هستند و گروهی عین وجه او می شوند :
    آن یکی را روی او شد سوی دوست
    وان دگر را روی او خود روی دوست
    در قرآن کریم به هر سه مرتبه فوق اشاره شده است .
    خداوند در سوره تکاثر ، آیه 5 _ 7 می فرماید :
    (کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم ، ثمّ لترونّها عین الیقین)
    هرگز چنین نیست ، اگر علم الیقین داشتید ، دوزخ را می بینید .
    سپس آن را قطعاً به عین الیقین درمی یابید
    .
    و در سوره الحاقه ، آیه 51 ، می فرماید :
    (وانّه لحقّ الیقین)
    واین [ قرآن ] ، بی شبهه ، حقیقتی یقینی است .
    تذکر مهم این است که انسان نسبت به هر چیز می تواند این سه حالت را پیدا کند و باید مواظب باشیم که در مورد مجازها و دنیا هم می شود به این حالات سه گانه رسید :
    عاشق و معشوق را در رستخیز
    دو بدو بندند و پیش آرند تیز
    بنابراین ، بر حسب معرفت و توجه به هر چیز ، چه مجاز و چه حقیقت ، خواه ناخواه با آن متحد می شویم و همین است که آمده :
    «المرء مع من أحّب . »
    از این رو ، باید متوجه باشیم که به آنچه حقیقت است ، دل ببندیم ، که اتحاد با او ، ما را رنگ همان چیز می بخشد و اگر توجه داشتیم ، در فضایی وجه الهی قرار می گیریم و هر چه توجه خود را به حق بیشتر کنیم ، مراتب سه گانه فوق را در ارتباط با خدا پیدا می کنیم; یعنی از شناخت خدا (= علم الیقین) به دیدن او (= عین الیقین) و به وصالش (= حق الیقین) می رسیم .
    در حق الیقین ، دیگر توجهی به خود نداریم و همه توجهات به خداست و در صنع ، صانع را می بینیم و در این توجه به سوی او کشش پیدا می کنیم تا به حق الیقین برسیم; یعنی به اسمای خدا که این یقین ، در اثر عبادت هرچه بیشتر در ما پیدا می شود و این یقین ، خود ، علت و ایجاد است;
    چرا که در این مرتبه ، اراده و خواست و اسمای خدا در ما جاری است که حالت فعلیّت را دارد ، و همین است که در قرآن کریم داریم :
    (واعبد ربّک حتّی یأتیک الیقین)
    و پروردگارت را پرستش کن تا این که مرگت فرا رسد .
    ایمان و تقوا
    ایمان ، عبارت است از تصدیق در باطن به چیزی ، مثلا ایمان به خدا ; یعنی تصدیق وجدان و باطن ما به پروردگار ، امّا ایمان در عمل ثابت می شود و تحقق می پذیرد .
    در روایت داریم :
    الإیمان لایکون إلاّ بالعمل والعمل منه ولا یثبت الإیمان إلاّ بالعمل .
    ایمان ، جز با عمل تحقق نمی پذیرد و عمل ، جزئی از آن است و ایمان جز با عمل ، ثابت و پایدار نمی ماند .
    ما باید همیشه از ایمان خود مواظبت کنیم تا به آن آسیب نرسد و هیچ امری یا پیشامدی ، باعث سست شدن آن نشود .
    بسیاری از موارد ایمان آمیخته با یقین نیست .
    ایمان درجات و مراتبی دارد .
    و در درجات مختلف ایمان ، آثار عملی متفاوتی مشاهده می شود و نمی توان از همه ، یکسان ، انتظار عمل داشت .
    و البته ایمان کامل ، با عمل استوار توأم است .
    ایمانهای ضعیف ، در مقام عمل سستی و تردید به دنبال دارد .
    ایمان ، در دل استقرار می یابد و تنها از جنس علم نیست ، بلکه علم و اراده است که منجر به عمل می شود (در حالی که علم ، تنها ، می تواند منجر به عمل نشود) .
    و علی(علیه السلام)می فرماید :
    «ایمان کامل ، از عمل متولد می شود .
    »
    تقوا حالتی است که پس از تزکیه نفس و زینت یافتن آن به زیور اخلاق نیکو دست می دهد .
    اصل تقوا و معنای حقیقی اش ، توجه تام به پروردگار است و این که درهیچ حالی ، از یاد پروردگار غافل نشویم ، و یادش یعنی حضور ، و حضورش ، رعایت ادب حضور او را در ما ایجاد می کند .
    تقوا عبارت است از یکی کردن ایمان ، دل و عمل .
    در تعاریف تقوا ، موارد زیر آمده است :
    __ تقوا ، یعنی هرچه می دانیم ، عمل کنیم .
    __ تقوا ، یعنی نگهداری خود از گناه .
    __ تقوا ، یعنی پرهیز از غیر خدا .
    حضرت علی(علیه السلام) در نهجالبلاغه ، در خطبه همّام ، اشاراتی زیبا به صفات متقین دارد که زیباترین توصیف درباره تقواست .
    به آن جا مراجعه کنید .
    در قرآن کریم ، در سوره بقره ، آیه 197 ، داریم :
    (وتزوّدوا فإنّ خیرالزّاد التّقوی)
    و برای خود توشه برگیرید که در حقیقت ، بهترین توشه ، پرهیزگاری است .
    تقوا سه مرتبه دارد :
    اوّل _ تقوای عام ، که ترک حرام و عمل به واجب است .
    دوم _ تقوای خاصّ ، که ترک خلاف است .
    سوم _ تقوای خاصِّ خاصّ ، که ترک هر گونه شبهه است .
    نکته بسیار مهم این است که تقوا ، توشه و رزق ماست و این رزق کریم است و به عبارت دیگر ، تقوا ، رزق معنوی ماست .
    در باره تقوا در قرآن کریم ، اشاراتی زیبا داریم ; من جمله :
    (فإنّ الله یحبّ المتّقین)
    بی تردید خداوند ، پرهیزگاران را دوست دارد .
    (إن أولیاؤه إلاّ المتّقون)
    چرا که
    سرپرست آن جز پرهیزگاران نیستند .
    خداوند می فرماید که شرط دوستی ، تقواست و اگر انسان حلاوت دوستی خدا را بچشد ، همیشه عامل به وجود آمدن این محبت را ، که تقواست ، دنبال می کند .
    تقوا با ارزشترین سرمایه انسان است ، و نتیجه اش ، قرار گرفتن در جاذبه محبت پروردگار است که بالاترین مرحله تکامل است .
    با کرامتترین و شریفترین انسانها نزد خدا ، با تقواترین اند :
    (إنّ أکرمکم عند الله أتْقیکم)
    و این کرامتی ، که انسان در اثر تقوا به دست می آورد ، از نظر ارزش و عظمت ، قابل مقایسه با آن کرامت عمومی انسان نیست که در آیه 70 سوره اسراء آمده است :
    (ولقد کرّمنا بنی آدم)
    که کرامت عمومی انسان نسبت به دیگر موجودات است (و آن هم با ارزش است) .
    البته شاید در همین آیه نیز این کرامت ، در نهایت به تقوا برسد .
    از امتیازات دیگر تقوا این است که عامل جدایی حق از باطل در انسان می شود که درسوره انفال ، آیه 29 ، خداوند متعال می فرماید :
    (یا أیّها الّذین آمنوا إن تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً)
    ای کسانی که ایمان آورده اید ، اگر از خدا پروا دارید ، برای شما [نیروی] تشخیص [ حق از باطل ] قرار می دهد .
    و حیله مکاران ، راهی به جانهای مردم با تقوا ندارد که خداوند متعال در آیه 120 سوره آل عمران می فرماید :
    (وإن تصبروا وتتّقوا لایضرّکم کیدهم شیئاً)
    و اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید ، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی رساند .
    و پایان و عاقبت کار متقین ، عاقبتی خیر
    است که باز در قرآن کریم در سوره آل عمران ، آیه 120 ، داریم :
    (وإنّ للمتّقین لحسن مآب)
    و بی گمان پرهیزگاران را سرانجامی خوش است .
    اخلاص
    اخلاص
    اخلاص عبارت است از این که تمامی کارهایمان فقط برای خدا و قصدمان برای خدا ، خالص باشد; چرا که سزاواری خدا را می بینیم و به آن رسیده ایم .
    اگر نیت ما چنین باشد ، حتّی خود نیّت ، عبادت است .
    در اخلاص کامل ، بنده خود را نمی بیند و همه اش خداست و لذا حاجتی جز خود خدا ندارد و همه حاجاتش خداست .
    خلاف حقیقت بود کاولیاتمنا کنند از خدا ، جز خدا در آیات آخر سوره «ص» ، که خداوند ، ماجرای خلقت انسان را بیان می کند و همین طور در آیاتی شبیه به آن در سوره حجر (آیه 28 به بعد) ، می فرماید :
    پس از این که انسان را از خاک آفریدند ، از روح خود در او دمیدیم و ملائک بر او سجده کردند جز شیطان .
    اما به هرحال ، شیطان از درگاه خدا رانده شد و به خدا عرض کرد و قسم خورد که همه بندگان را اغوا می کند .
    (إلاّ عبادک منهم المخلصین)
    مگر بندگان مخلَص از میان آنان را .
    سالک الی الله هر چه در عشق ، تعالی بیشتری پیدا کند ، در اخلاص هم تعالی بیشتری می یابد .
    حضرت علی(علیه السلام) در باره اخلاص جمله ای زیبا دارد و می فرماید :
    النّاس کلّهم هالکون إلاّ العالمون والعالمون کلّهم هالکون إلاّ العاملون والعاملون کلّهم هالکون إلاّ المخلصون والمخلصون فی خطر عظیم .
    همه مردم در هلاکتند جز عمل کنندگان
    ، و عمل کنندگان ، همه در هلاکتند جز عالمانی که عمل می کنند و اینان نیز همه در هلاکتند جز آنان که مخلصند و اینان نیز در خطری بس بزرگند .
    زانکه مخلص در خطر باشد مدام
    تا ز خود خالص نگردد او تمام
    زانکه در راه هست و رهزن بی حد است
    مرغ را نگرفته است او مقنص است
    چونکه مخلص گشت مخلص باز است
    در مقام امن رفت و برد دست
    چون ز خود رستی همه برهان شدی
    چونکه بنده نیست شد سلطان شدی
    فرق مخلِص با مخلَص در این است که مخلِص هنوز در راه است; مثل حرکت به سوی کعبه که هنوز وارد حرم نشده ایم ، یا صید شکار که هنوز صید را به دست نیاروده ایم ، اما مخلَص ، وارد حرم شده و صید را به دست آورده است .
    چنین بنده ای که از خود و از همه چیز رهایی یافته ، به مقام شامخ اخلاص می رسد و همین است که علی(علیه السلام) می فرماید :
    کمال توحیده الإخلاص له .
    والاترین مرحله توحید ، اخلاص کامل به پروردگار است .
    وجوه مختلف اخلاص ، اخلاص در گفتار; اخلاص در پندار; اخلاص در عمل; و سرانجام اخلاص در عبودیّت است .
    اخلاص در گفتار
    گفتار شخص مخلص ، از باطن او که همه اش اخلاص است ، سرچشمه می گیرد و زبانش چشمه پاک دل اوست که متصل به همه دریاهاست .
    متصل شد چون دلت با آن عدن
    هین مگو مهراس از خالی شدن
    امر قل زین آمدش کای راستین
    کم نخواهد شد ، بگو دریاست این
    تا کنی مر غیر را جبر و سنی
    خویش را بدخو و خالی می کنی
    اخلاص در پندار
    انسان مخلص ، در وهم و خیال نیست .
    نور باطن و شفافیّت باطن و در ارتباط با خدا بودن است و بس .
    کسی که وجودش از خدا پر شده ، و او که در اخلاص کامل ، خود را نمی بیند ، وجودش از حق پر شده است ، و لذا چگونه می تواند از وهم و خیال و بدی و کنیه پر شود; چرا که :
    (جاء الحقّ وزهق الباطل) .
    تفکر او ، تفکر برین و در پناه عقل و هدایت شده با نور حکمت است .
    پس ، او در پندار نیز با خدای خود سر می کند .
    اخلاص در عمل
    گفتیم که بنده مخلص خودش نیست و اراده خدا در او جاری است و او محو در اسمای پروردگار است .
    بنابراین ، در عمل می رسد به این که او محل تجلّی اسمای پروردگار می شود .
    زانکه ملت فضل جوید یا خلاص
    پاک بازانند قربانان خاص
    نی خدا را امتحان می کنند
    نی در سود و زیانی می زنند
    پاک می بازد نخواهد مزد او
    آنچنان که پاک می گیرد ز هو
    می دهد حق هستیش بی علتی
    می سپارد باز بی علت فتی
    اخلاص در عبودیّت
    اخلاص در عبودیت همه موارد بالا را شامل می شود که بنده مخلص :
    (ابتغاء لوجه الله)
    را در نظر دارد; چرا که او سزاواری خدا را می بیند و حلاوت ناشی از سرکردن با خدا را می خواهد .
    اگر پروانه ای را در نظر بگیریم که دور شمع می چرخد ، البته گرما را احساس می کند و حالت خوبی است ، اما به هر حال ، درک غیرمستقیم است و حالت دیگر پروانه موقعی است که در آتش بسوزد و عین ادراک شود .
    دل من درس عشق و عاشقی را
    شبی در مکتب پروانه آموخت
    سحر پروانه را دیدم در آتش
    که می خندید و جان می داد و می سوخت ،
    نیّت
    نیّت ، قصد انجام دادن فعل است و واسطه میان علم و عمل است; چرا که تا چیزی دانسته نشود ، ممکن نیست قصد به عمل آن شود و تا قصد نشود ، اجرا نمی شود .
    اما می دانیم که هدف اعلای حیات ، رسیدن به پروردگار است .
    در این امر دانستن نیّت و عمل قرار می گیرد .
    بیان روشنتر این که نیّت ، مقصد و مقدّمه عمل است .
    خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید :
    (قل کلّ یعمل علی شاکله)
    بگو :
    «هر کس ، بر حسب ساختار [ روانی و بدنی ] خود عمل می کند . »
    پس نیّت ، که مقدّمه عمل است ، نیّت خوب یا بد ، مقدّمه عمل خوب یا بد است و نیّت الهی مقدّمه عمل الهی است و رسیدن به خدا .
    نیّت پاک ، عبارت است از نیّت خالص ، که در همه امور فقط برای خدا باشیم :
    (فادعوا الله
    مخلصین له الدّین)
    پس خدا را پاکدلانه فرا خوانید .
    و در روایات داریم که بندگان خدا ، سه دسته اند :
    دسته اوّل ، آنان که خدا را از روی ترس عبادت می کنند و این عبادت بردگان است; و دسته دوم ، آنان که خدا را از روی طمع و چشم داشت عبادت می کنند و این عبادت تاجران است; و گروه سوم ، آنان که خدا را برای سزاواری او (نیت پاک الهی) عبادت می کنند و این عبادت آزادگان است .
    به نظر می رسد عبادت دو گروه اوّل برای خود و خودپرستی است; چرا که بازگشت عبادت آنان به همان علایق و مشتهیات نفسانی است و چون خودپرستی ، با خداپرستی جمع نمی شود ، این دو گروه نه تنها قابل قبول نیستند ، بلکه قابل ایراد هم هستند .
    اما عبادت دسته سوم در سزاواری خدا و عشق به این سزاواری است و این عبادت اولیای خداست .
    گاهی اولیای خدا در مراتب متعالی تقرب به خدا ، حتّی در توقعات مشروع ، احتیاط و دوری می کنند .
    حُسن خلق
    حُسن خلق
    حسن خلق ، خوشرفتاری با مردم است که این امر ، حسن ظاهر و خوشرفتاری است و اگر جوشش حُسن باطن باشد ، ارزشمند است .
    حسن باطن ، گواه بر جمیع صفات خوب است و در این صورت ، انسان از رذایل اخلاقی پاک شده است .
    اگر حُسن ظاهر ، نشان حقیقی از جوشش حُسن باطن و صفات خوب باطن نباشد ، رفتاری ، ساختگی و دور از حقیقت است و مهمتر این که به درد تعالی شخص نمی خورد .
    باید در وضعیّتی باشیم که ظاهر
    ما ، نشان از باطن ما باشد :
    از کوزه همان برون تراود که در اوست .
    نتیجه حسن خلق
    در آن دنیا ، اخلاق ما صورت ما می شود; اگر اخلاق انسانی داشته باشیم ، صورت انسانی و اگر از اخلاق حیوانی برخوردار باشیم ، صورت حیوانی خواهیم داشت .
    وسرانجام بهشت و دوزخ ما ، صورت عمل ما خواهد بود; چرا که :
    سیرتی کان بر وجودت غالب است
    هم بر آن تصویر حشرت واجب است
    و اولیای ویژه خدا ، در این دنیا نیز ، این احوال باطنی و ظاهری افراد را می بینند (مانند داستان زید بن حارثه) و همین است که ما باید همیشه دعایمان این باشد :
    (ربّنا آتنا فی الدّنیا حسنهً وفی الآخره حسنهً)
    و همین است که خداوند بزرگ در باره حضرت رسول در قرآن کریم می فرماید :
    (وإنّک لعلی خُلق عظیم)
    و به راستی که تو را خُلقی والاست!حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) همواره دعا می فرمود که :
    أللّهم حَسِّنْ خُلقی وجنّبنی منکرات الأخلاق .
    خدایا مرا به مکارم اخلاق آراسته و از رذایل نفسانی پیراسته فرما .
    مکارم اخلاق چنان با اهمیّت است که حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) بعثت خود را برای آن می داند; چرا که فرمود :
    «بعثت لأتمّم مکارم الأخلاق . »


    امضاء


صفحه 29 از 29 نخستنخست ... 192526272829

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi