نتيجه خودبينى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
روزى امام صادق عليه السلام دوستان خود را نصيحت مى كرد كه حسود خودبين نباشند، آنگاه اين قصه را بازگو كرد:
سياحت و گردش از دستورهاى آيين عيسى عليه السلام بود، لذا عيسى خودش بسيار به گردش مى پرداخت در يكى از گردشها با شخصى همسفر شد، همچنان با هم در صحرا و بيابان مى گشتند، تا به دريا رسيدند، عيسى عليه السلام از روى حقيقت گفت : بنام خدا، و بر روى آب به راه افتاد، همسفر عيسى عليه السلام از روى حقيقت گفت : بنام خدا، و بر روى آب به راه افتاد، همسفر عيسى عليه السلام از روى آب به راه افتاد، به وسط دريا كه رسيدند، همسفر عيسى عليه السلام با خود گفت من با عيسى عليه السلام چه فرق دارم ، او اگر روى آب راه مى رود، من هم راه مى روم ، خودبينى او را به اين گفتار واداشت .
هماندم در آب فرو رفت ، آه و ناله اش بلند شد، عيسى دستش را گرفت و پرسيد چه گفتى كه در آب فرورفتى ؟
گفت : گفتم : من با عيسى عليه السلام چه فرق دارم ، خودبينى مرا گرفت كه چنين گفتم .
عيسى عليه السلام گفت : بلند پروازى كردى ، از اين رو نزديك بود غرق شوى ، حال از كرده خود توبه كن و با من بيا، او توبه كرد و با عيسى به راه خود ادامه داد، امام صادق عليه السلام پس از نقل اين ماجرا فرمود: بنابراين پرهيزكار باشيد و بر يكديگر حسد نبريد.(41)