صفحه 2 از 7 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 62

موضوع: ویژه نامه اربعین حسینی { قافله عشق به مقصد رسید...}

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ... چهل روز گذشت.
    حقیقت، عریان تر و زلال تر از همیشه از افق خون سر برآورد.

    کربلا به بلوغ خویش رسید و جوشش خون شهید، خاشاک ستم را به بازی گرفت.
    خونی که آن روز، در غریبانه ترین غروب، در گمنام ترین زمین،
    در عطشناک ترین لحظه بر خاک چکید


    در آوندهای زمین جاری شد و رگ های خاک را به جنبش و جوشش
    و رویش خواند. چهل روز، آسمان در سوگ قربانیان کربلا گریست
    و هستی، داغ دار مظلومیت حسین(ع) شد.

    چهل روز، ضرورت همیشه بلوغ است.
    مرز رسیدن به تکامل است و مگر ما سرما و گرما را به «چله» نمی شناسیم
    و مگر موسی در خلوت طور با چهل روز به کمال نرسید.

    اینک چهل روز است که خورشید، سوگوار مظلوم قربانگاه عشق است.
    چهل روز است که انقلاب از زیر خاکستر قلب ها شراره می زند.

    آنان که رنج پیمان شکنی بر جانشان پنجه می کشید و همه آنان که
    شاهد مظلومیت کاروان تازیانه و اشک و اندوه بودند
    و همه آنان که وقتی به کربلا رسیدند


    تنها غبار صحنه جنگ و بوی خون تازه و دود خیمه های نیم سوخته
    را دیدند، اینک برآشفته، بر خویش شوریده اند و شلاق اعتراض
    بر قلب خویش می کوبند و اسب جهاد زین می کنند.

    چهل روز است که یزید جز رسوایی و جز پتک استخوان کوب
    فریادی نشنیده است
    .

    چهل روز است استبداد به خود می پیچد و حق در سیمای کودکان داغ دار
    و دیدگانی اشک بار و زنانی سوگوار رخ نموده است





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    چله بهار سرخ، این تن زخمی خاک است که زیر هجوم نیزه ها
    به خود می لرزد و بوی خون و فریاد، تو را به خود می خواند!

    هنوز بوی عطش می آید و بوی گریه های خشک و چهره های سوخته.
    امروز، چهلمین روز است که دشت، پای ایستادن ندارد و
    ستاره ها خنده بر زمین نمی پاشند.


    امروز، چهلمین روز است که غبار عصیان، از آشوبگاه
    پیمان شکنان بر چهره آزادگی می نشیند.

    امروز، چهلمین روز است که کوفه در حریم عهدشکنی،
    بر طبل های سوخته می کوبد و راه به جایی نمی برد.


    امروز، روزی است که عاشورا، تمام خواب های دنیا را آشفته
    و دست های غربت، کوچه های دنیا را در خود پیچیده است.

    صدای عزای کروبیان، در گوش دشت طنین انداز است.
    هنوز عرشیان، گریبان چاک می کنند؛


    کاروانی به چله نشینی چلچله های تشییع شده بر نیزه ها آمده است؛
    به چله نشینی پیراهن هایی که زیر سم اسب های کوفی، تکه تکه شدند.

    دیگر نایی برای حرکت کاروان نمانده است.
    دیگر گلویی، عطش بیابان سوخته را برنمی انگیزد.


    دیگر مشکی، برای خنده خیمه ها، در خشکی خود جان نمی کند.
    امروز چهلمین روز است که بر آسمانِ دنیا، سیاه پاشیده اند.

    امروز؛ خاتون کربلا آمده است تا تجدید میثاق با عشق کند؛
    آمده است تا بر طواف گودال زمزمه کند:

    امروز، خاتون غم ها مانده است و هفتاد و دو باغ توفان دیده!

    امروز، چهلمین روز غم است و زینب بر ساحل فرات، زانو
    زده است؛زانو زده است و دریا بر دست هایش موج می گیرد

    امروز، چله قبیله عشق است و غم از شانه های خاتون جاری
    می شود.خاتون آمده است تا فریادها و هدف های امام عصر
    را بر فرق خواب ها و سکوت ها بکوبد.

    برمی خیزد و عاشورا را بر تارک تاریخ می پاشد.
    برمی خیزد و از شانه هایش، علم های افتاده، برمی خیزند.

    برمی خیزد و از خطبه هایش، نیزه ها و شمشیرهای دوباره
    جان می گیرد.برمی خیزد و از فریادهایش، عاشوراها و انقلاب ها متولد می شوند.

    برمی خیزد و از عطر پیراهنش، حسینیه ها و تکیه ها و زینبیه ها
    استوار می ایستند.برمی خیزد و عاشورایی دیگر اتفاق می افتد.

    ابراهیم قبله آرباطاندر



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    رفتم و بازگشتم،
    این چهل شبانه روز بى سر و سامان را؛
    این لحظه هاى دلتنگ یتیم،
    این مسیر عطشناک
    آبله پایى که پاره پاره هاى تو را پشت سر داشت
    و لب هاى از نیزه روییده ات را پیش رو.

    مرا به یاد بیاور؛
    مرا که پیرتر از تمام عمر خویش،
    اینک شناختنى نیستم.

    من همان هروله آتش به دامانم که چهل روز پیش،
    در این صحرا، هنوز جوان بود
    و تمام قافله به جا مانده از تو را
    به دوش گرفت و ره سپار شد.

    منم؛ همان صبر از کف رفته اى
    که تمام میراث حیدرى اش را
    از حلقوم فاطمى فریاد سر داد
    و کاخ ظلم را زیر و زبر کرد،
    اما در خلوت تنهایى اش،
    سر بر کجاوه کوبید
    و لرزش شانه هایش را تنها خدا دانست.

    بعد از تو، سوختم و خطبه خواندم
    بعد از آن غروب که با فاصله هاى از من تا تو پر شد
    و انحناى ناگهان قامتم را رقم زد؛
    پس از آن قرآن پاره پاره اى که
    زیر لگدکوب اسب هاى ستم از هم گسیخت،
    من ماندم و جاده هاى پیش رو... .

    من ماندم و کاروان بى تو،
    با قبیله به تاراج رفته؛
    من به سفر ناگزیر بودم.

    آه! خون همیشه جارى در رگ هاى روزگار!
    رداى ولایتت را بر شانه گرفتم
    و لواى ستم سوزى قیامت را بر بلنداى تاریخ برافراشتم.

    آنچه از تو در من بود،
    آنچه دیده بودم و جز من کسى ندید،
    در گوش هاى کر روزگار فریاد کردم
    و راویانه، تمام خطبه هاى از تو گفتن را سرودم
    و حنجره اى مدام شدم؛
    حنجره اى کبود که عطش هاى هفتاد و دو پروانه را
    میراث دار بود و زخم زبان چهل روز اسارت را
    براى همه پرستوهاى قافله سپر مى شد
    و در خویش مچاله مى کرد.

    اینک به تو بازگشته ام؛
    خسته از تمام هستى.
    دیگر حوصله اى به ادامه روزگار ندارم.
    آه از این کوله بار فرسوده در راه!
    آه از پر ریختنِ پروانه ها
    در جاده هاى سرد و بى شمع!


    سودابه مهیجى






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    ای زینب! تو جز مصیبت چیزی ندیدی.
    به ما دیگر نگو «ما رایت الا جمیلا».
    ما از دل تو خبر داریم. ما می‌دانیم
    معنای فراق را.

    این داغ را به ما نیز چشانده‌اند.

    ما مزه زخم زبان را چشیده‌ایم.
    طعم تلخ نیش و کنایه‌ها را دیده‌ایم.

    ما نیز به همان جرم تو محکومیم ای مظهر صبر.
    ما نیز متهمیم به ولایتمداری‌ ای ام‌المصائب.

    ما نیز در عاشورا صدای هلهله شنیده‌ایم.
    ما نیز در خیمه عباس، شعله آتش دیده‌ایم.
    اینجا شمر، بیداد می‌کند.

    ما اینجا دنبال قرآنی هستیم به خط علی.
    ما را به همان جرم تو محکوم کرده‌اند.

    ما چون تو شیعه بودن جرم‌مان است
    و با هم در سلول تنگ و تاریک تاریخ، هم‌بندیم.

    غصه قصه‌ ما ای بانوی مهربان، یکی است.
    عباس‌های ما نیز در «فکه»
    با لب تشنه به شهادت رسیدند.

    در هویزه، شنی تانک‌ها به جان تن تنها و غریب برادران ما افتادند
    و علم‌الهدی و کج‌کلاه را قطعه‌ـ‌قطعه کردند.

    ای پرستار کودکان حسین! ما با تو همدردیم...
    از آن آشوب عاشورای‌ 61،
    هنوز بر تن ما لباس مشکی است.

    ما اما جز برای حسین تو، اشک نریخته‌ایم.
    جز برای برادرت عباس شیون نکرده‌ایم.
    جز برای علی‌اکبرت نگریسته‌ایم.
    جز برای «بنت‌ الحسین»
    بر سر و روی خود خاک غم نریخته‌ایم.

    ما ای زینب صبور!
    روزهای‌مان، جملگی عاشوراست
    و شب‌های ما چیزی جز شام غریبان نیست.

    ای زینب! سر بر در کدام خانه بگذاریم؛
    جز تو کسی محرم راز ما و مرهم زخم ما نیست؛
    ما از کودکان حسین، تنهاتریم.
    خانه ما نیز در خرابه غربت است...






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    چهل روز است که جز صداى ناله شبانه حیوانات
    صحرا و مویه جنیّان و فرشتگان،
    نواى دیگرى به گوش این سرزمین نرسیده است.

    هنوز بوى سوختگى به مشام مى رسد و خاک،
    سرخى خویش را از دست نداده.

    آرى! چهل روز است که از آن روزهاى پرالتهاب مى گذرد
    و این صحرا،در سکوتى بهت انگیز غرق است
    و چشم افلاک خیره بر اوست!

    ... ناگهان، صدایى سکوت صحرا را مى شکند.
    صدا، آمیخته اى است از زنگ شتران خسته و ناله کودکان یتیم و
    مویه زنان داغدیده و صدایى که در صحرا مى پیچد:


    «برخیزید اى شهیدان کربلا!
    برخیزید که کاروان آزادگان بازگشته اند».

    اولین کاروان
    اربعین است؛ روز تازه شدن داغى که هیچ گاه کهنه نمى شود،


    روز ورود دوباره زینب کبرى علیهاالسلام به کربلا،
    اما این بار نه به عشق همراهى برادر،
    که به شوق زیارت تربت او.

    کاروان خسته زنان و کودکان، چهل منزل راه را
    بى وقفه پیمودند تا یک بار دیگر،
    قتلگاه جگرگوشگان رسول خدا صلى الله علیه و آله را ببینند
    و این بار، بى دخالت زنجیر و تازیانه،
    آزادانه خود را بر آن خاک افلاکى بیفکنند و سیر بگریند؛


    آنقدر بگریند تا عقده چهل روزه شان باز شود. این،
    نخستین کاروان زیارتى حسین علیه السلام
    و اصحاب عاشورایى حسین علیه السلام است.

    روح الله حبیبیان




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    «حسین!

    اى پرچم خونین حق بر دوش،

    حسین!

    اى انقلابى مرد

    حسین!

    اى رایت آزادگى در دست،

    در آن صحراى سرخ و روز آتشگون

    قیام قامتت در خون نشست، اما

    پیام نهضتت برخاست

    از آن طوفان «طف» در روز عاشورا،

    به دشت «نینوا» ناى حقیقت از «نوا» افتاد

    ولى ...

    مرغ شباهنگ حقیقت،

    از نواى ناله "حق، حق" نمى‏افتد.»

    سلام بر تو، اى حسین!

    سلام بر خط شفق‌گون كربلا،

    كه خون تو را، اى خون خدا همواره بر چهره افق مى‏پاشد

    و غروب هنگام، سرخى آسمان مغرب را به شهادت مى‏گیرد،

    تا آن جنایت هولناك را هر چه آشكارتر بنمایاند

    و چشم تاریخ را بر این صحنه همیشه خونین بدو زد

    و گوش زمان را از آن فریادها تندرگونه

    آن عاشوراى دوران ساز، پر كند.

    اى حسین ...

    اى عارف مسلّح !

    كربلاى تو، عشق را معنى كرد

    و انقلاب تو اسلام را زنده ساخت

    و شهادت تو، حضور همیشگى

    در همه زمان‏ها و زمین‏ها بود.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اربعین، خیس گریه،
    و پرچم شیون بر بام هستی.
    کربلا،
    تصویرهای زخم را در دست چهلمین خورشید می نهد.

    دنیا کجا حریف تواند بود
    تحمل کسی را که با قافله صبر
    طومار ریز ریز شده هلهله را
    از شام آورده است
    و مرگ نیشخندها را؟!


    اربعین، با ردایی سرخ
    و صدایی بلند آمده است که:
    پلیدی ها از یک قُماش اند؛
    اگرچه نام آن ها در لعن، متفاوت است.

    اربعین آمده است؛ با سلامی عاشورایی
    بر طبع آبی پروانه ها
    کناره سرخگون فُرات
    و هنوز صدای بریده ای پر بوسه،
    از قتلگاه می وزد.

    اربعین آمده است؛ با درودی مشعشع
    بر رایحه طولانی عطش
    روبه روی نفس های برهنه تیغ
    و هنوز همه چیز از عشق مایه می گیرد
    و با کربلایی شروع می شود
    که قوّت قلب آب هاست.

    محمدکاظم بدرالدین




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    بازگشت به سجده گاه عشق


    کاروان خاطرات، بازگشته است

    از جایی که چهل روز گذشته است

    از ماتم‏های سرخ،

    از عطش‏های پرپر شده.

    این آتشیادها،

    چهل روز چون اسبان تاخته‏اند بر پیکر صبر آنان.

    بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول،

    رسیده‏اند به نقطه‏ای از آغاز؛

    به نگاه‏های در خون شناور،

    به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت.

    کاروانِ اربعین، با خطبه‏های گریه،

    از شام رسوا برگشته است

    و تصاویر جراحت،

    در سوزنده ‏ترین بیان قاب می‏شود

    و در سوزنده‏ترین بیابان.

    بغل بغل شعله ریخته می‏شود در صحرا.

    دوبیتی ‏های پرلهیب،

    سطح مصیبت‏زده دشت را گلگون‏تر می‏کند.

    اکنون چهل روز از آن سیل عطش، سپری شده است.

    قافله ‏ای زخم خورده،

    وارد سرزمین چهلمین روز می‏شود.

    اینان اربعین را با خود آورده‏اند؛

    با نقل خاطرات قطعه قطعه شده.

    دنیای ادب نیز گل و ستاره آورده است

    که به پای سربلندی‏شان بریزد.

    سلام بر استواری غیرقابل ترسیم شما!

    سلام بر آن گام ‏های شکیباتان

    که جاده‏های دراز شام را خسته کرد!

    هر سال، چشمان غم بار اربعین که می‏آید،

    اطراف ما پر می‏شود از هیئت‏های مذهبی التماس

    و دسته دسته گل‏های اشک.

    هر سال اربعین،

    از لابه‏لای واژه‏های مذاب مداحان،

    دل‏های آسمانی شما دیده می‏شود

    و علم‏های ما از هوش می‏روند.

    لباس‏های مشکی تقویم،

    بوی قتلگاه می‏گیرند.

    اربعین! به یاد روشنیِ شما شمع‏گونه می‏سوزیم

    و گریه سر می‏دهیم

    برای فاصله‏های خود و زجرهای شما.

    خوشا زندگی در این گریستن و مردن‏های پیاپی!

    خوشا گریستن برای داغ‏های زینب علیهاالسلام ،

    برای مصیبت‏های سجاد علیه‏السلام ،

    برای بی‏تابی بچه ‏های آسمان!

    سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر

    از گریه را برای ما به راه می‏اندازد!

    من برای گریستن، به آغوشت محتاجم




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اربعین است. کاروان به مقصد رسیده است.
    تیر عشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است.
    آفتاب از پس ابر شایعه و دروغ و فریب سر برآورده
    و پشت پلک‏های بسته را می‏کوبد و دروازه دیدگان را به گشودن می‏خواند.

    اربعین است. هنگامه کمال خون، باروری عشق و ایثار،
    فصل درویدن، چیدن و دوباره روییدن.
    هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن.

    و کدامین دست محبت ‏آمیز است تا دستی را که چهل روز از گودال،
    به امید فشردن دستی همراه، برآمده، بفشارد؟

    کدامین سر سودای همراهی این سر بریده را دارد
    و کدامین همت، ذوالجناح بی‏سوار را زین خواهد کرد؟

    اربعین است. عشق با تمام قامت‏بر قله «گودال‏» ایستاده است!
    دو دستی که در ساحل علقمه کاشته شد،
    بلند و استوار چونان نخل‏های بارور، سربرآورده
    و حنجره‏ای کوچک که به وسعت تمامی مظلومیت فریاد می‏کشید،

    آسمان در آسمان به جست‏وجوی همصدا و همنوا سیر می‏کند.
    راستی، کدامین یاوری به «همنوایی‏» و همراهی برمی‏خیزد؟
    مگر هر روز عاشورا و همه خاک، کربلا نیست؟
    بیایید همواره همراه کربلاییان گام برداریم تا حسینی بمانیم.

    دکتر محمدرضا سنگری




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,787
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,199 در 63,577
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    .:: بِسمِ اللهِ الَّذی شَاء اَن یَراهُ قَتیلاً ::.


    نقــاشـــی خـــدا


    خدا اراده كرده بود كه عشقُ نقاشی كنه

    می‌خواست به زخم عاشقا باز هم نمك پاشی كنه


    برای بوم نقاشیش كرب و بلا رو آفرید

    با قلم موی قدرتش یه نقش دلربا كشید


    اول نقاشی زدش نقشی به رنگ شور و شین

    اولِ از همه كشید رو نیزه‌ها سر حسین


    برا نماد دلبری صورت اكبرُ كشید

    نشون اوج بی كسی گلوی اصغرُ كشید


    زد قلم مو رو توی خون یه گوش پاره رو كشید

    تو دست قاتل حسین سر بریده رو كشید



    نقشی زدش به بوم خود ز اوج غربت نبی

    به رنگ تیره ی غروب رنگ كبود زینبی



    با چشمای رباب خود معنی اشك و گریه رو

    صفحه آخرم كشید قد خم رقیه رو



    خدا تو بوم نقاشی عطر گل یاسُ كشید

    برای امضا زدنش صورت عباسُ كشید


    عباس علمدار حسین


    .:: بِسمِ اللهِ الَّذی شَاء اَن یَراهُ قَتیلاً ::.


    نقــاشـــی خـــدا


    خدا اراده كرده بود كه عشقُ نقاشی كنه

    می‌خواست به زخم عاشقا باز هم نمك پاشی كنه


    برای بوم نقاشیش كرب و بلا رو آفرید

    با قلم موی قدرتش یه نقش دلربا كشید


    اول نقاشی زدش نقشی به رنگ شور و شین

    اولِ از همه كشید رو نیزه‌ها سر حسین


    برا نماد دلبری صورت اكبرُ كشید

    نشون اوج بی كسی گلوی اصغرُ كشید


    زد قلم مو رو توی خون یه گوش پاره رو كشید

    تو دست قاتل حسین سر بریده رو كشید



    نقشی زدش به بوم خود ز اوج غربت نبی

    به رنگ تیره ی غروب رنگ كبود زینبی



    با چشمای رباب خود معنی اشك و گریه رو

    صفحه آخرم كشید قد خم رقیه رو



    خدا تو بوم نقاشی عطر گل یاسُ كشید

    برای امضا زدنش صورت عباسُ كشید


    عباس علمدار حسین



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 2 از 7 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

aza, emamhosien, imam hossein pbuh, karbala, moharram & safar cermony, muharram, osaraeahlebet, safar, sayyedoshohada, مقالات پیرامون اربعین, متن فارسی و عربی زیارت اربعین, مجلس عزای سیّدالشّهدا (ع), مجموعه فعالیتهای فرهنگی آیه های انتظار در ماه محرم, محرم و صفر, مراسم های عزاداری, چهل منزل عاشقی, نهضت حسینی, ویژه نامه اربعین حسینی, ویژه نامه اربعین سال 89, ویژه نامه اربعین سال 90, ویرایش برچسب ها arbaien, یک عمربود هجرتو یک اربعین نبود, گام به گام تا اربعین شهیدان, گریه بر حضرت ابا عبدالله (ع), پیامک های تسلیت اربعین حسینی, پیاده روی اربعین اعلام آمادگی برای یاری امام عصر(ع), zyenab, اباعبدالله الحسین (ع), اربعین حسینی و اسراء کربلا, اربعین در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام, اربعین در شعر شاعران, اربعین، ستون عصاره عترت, اس ام اس تسلیت فرار رسیدن اربعین, اشعار اربعین, برنامه هیئت‌های مذهبی به مناسبت اربعین, تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی, تصاویر ویژه اربعین ، اربعین در قاب تصویر, حضرت زینب (س), روایت عشق و شهادت, زیارت نامه اربعین, شرحی بر زیارت اربعین, عزای اربعین حسینی, عزاداری ها

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi