صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 62

موضوع: ویژه نامه اربعین حسینی { قافله عشق به مقصد رسید...}

  1. Top | #31

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    اربعین است. کاروان به مقصد رسیده است.
    تیر عشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است.


    آفتاب از پس ابر شایعه و دروغ و فریب سر برآورده
    و پشت پلک‏های بسته را می‏کوبد و دروازه دیدگان را به گشودن می‏خواند.


    اربعین است. هنگامه کمال خون، باروری عشق و ایثار،
    فصل درویدن، چیدن و دوباره روییدن.
    هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن.


    و کدامین دست محبت‏ آمیز است تا دستی را که چهل روز
    از گودال، به امید فشردن دستی همراه، برآمده، بفشارد؟


    کدامین سر سودای همراهی این سر بریده را دارد
    و کدامین همت، ذوالجناح بی سوار را زین خواهد کرد؟

    اربعین است. عشق با تمام قامت ‏بر قله «گودال‏» ایستاده است!
    دو دستی که در ساحل علقمه کاشته شد،
    بلند و استوار چونان نخل‏های بارور، سربرآورده
    و حنجره‏ای کوچک که به وسعت تمامی مظلومیت فریاد می‏کشید،


    آسمان در آسمان به جست‏جوی همصدا و همنوا سیر می‏کند.
    راستی، کدامین یاوری به «همنوایی‏» و همراهی برمی‏خیزد؟


    مگر هر روز عاشورا و همه خاک، کربلا نیست؟
    بیایید همواره همراه کربلاییان گام برداریم تا حسینی بمانیم.


    دکتر محمد رضا سنگری



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #32

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    بهشت، پاداش دردهای عظیم توست.

    چهل روز است که از آن ظهر پرآشوب می‎گذرد
    و از صدای چکاچک شمشیرها
    و شیهه اسبان بی سوار.


    چهل روز است آوای شیون زنان
    و فریاد العطش کودکان،
    در گوش صحرا زنگ می‎زند.

    صحرا هنوز مبهوت آن حادثه شوم است و زمین،
    زخم‎های صدچاکش را از یاد نبرده است.


    هنوز بوی خون از صحرا می‎آید
    و خاک، بوی درد می‎دهد.

    اکنون تویی و کاروان و صحرای پیش رو.


    نگاه کن بانو!
    اینجا کربلاست و آن فرات است
    که این چنین سرافکنده و شرمگین،
    به راه خود می‎رود. اینجا کربلاست؛

    اما دیگر نه خبر از حسین است
    و نه از علم‎های علمدارت عباس .


    اینجا تنها رد خون عزیزانت پیداست
    که مهربانی دستان قوم «بنی اسد»،
    آنان را به آغوش خاک سپرده است.
    می‎بینی؟

    هنوز طنین گام‎های حسینت باقی است،
    هنوز سایه بلند قامت عباسَت، روی خاک‎ها پیداست

    و هنوز آوای شیرین زبانی‎های رقیه‎ات،
    آن هنگام که روز زانوی پدر نشسته، به گوش می‎رسد.


    بانو!
    این چهل روز پر اندوه را چه کرده‎ای؟
    چه کرده‎ای با این همه درد؟


    با تصویر سرخ حسین در گودال قتلگاه
    که خواب آشفته هر شب شده است،

    با یاد جوانی اکبر و قاسمت که پر کشیدند
    و با معصومیت علی اصغرت و با رقیه،
    یادگار حسینت که چون گلی ناشکفته پژمرد، چه کرد، با تو؟!





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #33

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    اربعین، با بوى خون در مشام و آبله در پا، رسیده است تا بگوید

    همه اتفاقات سرخ، در راستاى شکیبایى زینب علیهاالسلام بود.

    چهل شب است که بر نیزه شدن آفتاب را سر بر شانه هاى آسمان مى گرییم.

    «اى چرخ! غافلى که چه بیداد کرده اى»

    چهل روز گذشت.

    نه اشک‏ها در چشم دوام آوردند، نه حرف‏ها بر زبان! روایت درد، آسان نیست.

    چهل روز گذشت.

    اما چهل سال دیگر چهارصد سال،... هم بگذرد،


    صدای «هل من ناصر» تو بی‏جواب نخواهد ماند.







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #34

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    از بدرود اشکبار کاروان، چهل غروب گذشته است
    و قصه هاى سوخته، به چشم هاى فرات مى ریزد.


    چهل روز پیش، حوالى اندوه، نیزارها ضجه زدند
    و مثنوى ها با گل هاى شیون، سرتاسر نینوا را پوشاندند.


    هرگز نمى توان به اربعین نگاه کرد
    و آن همه نغمه هاى خاکسترى را به یاد نیاورد.


    امروز به جاى همه یتیمان قافله،
    اربعین سخن مى گوید.


    اربعین، با بوى خون در مشام و آبله در پا، رسیده است
    تا بگوید همه اتفاقات سرخ، در راستاى شکیبایى زینب علیها السلام بود.


    اربعین، شعرهایى با کلماتى خون رنگ در سوگ لاله ها آورده است
    تا بگوید دل بستگى هاى زینب علیها السلام
    در آن دشت بلاخیز، یکى پس از دیگرى پرپر شد.


    اربعین، با پیراهنى از گریه در فرات اشک، غسل کرده است
    و اینک، در کنار نام حسین علیه السلام و جابر بن عبدالله نشسته است
    و به یاد خون هاى عاشورا، مقتل مى خواند.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #35

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش!

    و سلام بر اندوه های دل آنان كه به سوغات بر مزار كشتگان،

    عشق بردند و به مویه نشستند.

    به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت،

    اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین!

    و اربعین از رازهای هستی است و اربعین حسین (ع)

    روز بسط لطف اوست بر پیروان و دوستدارانش.

    و در مقام حسین (ع) همین بس كه در زیارت اربعینش

    خطاب به جدشان محمد مصطفی (ص) و پدر بزرگوارشان

    حضرت علی (ع) و مادر گرامیشان فاطمه (س) میگوییم

    كه خداوند عزاداری شما را در رثاء حسین (ع) قبول فرماید.






    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #36

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2011
    شماره عضویت
    1771
    نوشته
    3,110
    صلوات
    2814
    دلنوشته
    3
    هدیه به مادران و پدران آسمانی
    تشکر
    4,335
    مورد تشکر
    3,514 در 1,544
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اینجا زدند آل علی را ظالمانه
    شد یاس ها نیلوفری از تازیانه

    اینجا ز هم پیشانی اکبر جدا شد
    بابا تماشا کرد و فرزندش فدا شد

    اینجا ز آل الله منع آب کردند
    با تیر طفل شیر را سیراب کردند

    اینجا صدای العطش بیداد می کرد
    بر تشنه کامان آب هم فریاد می کرد

    اینجا همه از آل پیغمبر بریدند
    ریحانه ی خیر البشر را سر بریدند

    اینجا ستم بر عترت و بر آل گردید
    قرآن به زیر دست و پا پامال گردید

    اینجا به خون غلطید یک گردون ستاره
    اینجا کشید از گوش، دشمنﹾ گوشواره

    اینجا زدند آل علی را ظالمانه
    شد یاس ها نیلوفری از تازیانه




    امضاء

  8. Top | #37

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    من برای گریستن، به آغوشت محتاجم



    از پا افتاده ام؛ از بس که کنار هر جنازه
    صدچاک زانو زدم و نشانی از تو ندیدم.

    بعد از آن همه آوارگی و اسارت و در به دری، برایم رمقی
    نمانده که میان سر و تن از هم جدایت، سعی میان صفا و مروه کنم.

    خودت را به من نشان بده، ای بی نشانه ترین!

    روا مدار که زینب علیهاالسلام با این پای پر آبله و قامت
    خمیده، در میان کشته های نینوا بچرخد و زمین بخورد و تو را نیابد.

    با من باز گو، تو را چگونه بازشناسم ای غریب ترین آشنا!
    کجاست آن پیراهن کهنه ای که به یادگار، از مادرمان بر تن کرده بودی؟

    چرا جای بوسه های مادرم به خون نشسته
    و خاک غربت، بر تن آفتاب خورده ات خزیده است؟

    صدایم کن برادر!
    من از همسایگی با درد و تازیانه می آیم
    و از جوار همشهریانی که سنگم زدند و ناسزایم گفتند.


    در کوفه، جایت خالی بود که چگونه با هلهله و خاکستر
    و اهانت به استقبال کاروان عزادارمان آمدند و در شام...

    همان بهتر که نبودی و ندیدی که آن خیزران که بر لب و
    دندان نازنین تو می خورد، چگونه بر جان نیم سوخته ام شرر
    می زد و دل به خاکستر نشسته ام را دوباره به آتش می کشاند.


    همان بهتر که نبودی و ندیدی آن سنگی که سر بریده تو
    را بر نیزه هدف گرفت، به خون پیشانی شکسته ام رنگ یافت
    و آن دختر معصومت که به کنیزی خواسته شد و...

    پس تو دیگر بر اندوه دلم، رنج جدایی ات را اضافه نکن
    و خودت را به من بنمایان!


    نکند مرا نشناخته ای که با من از سر آشنایی سخن نمی گویی؟
    بگذار رد خون پیشانی شکسته ام را پاک کنم و خاکستر
    کوچه های کوفه را از معجر نیم سوخته ام بروبم!

    برادرم! کبودی رخسارم را بهانه نکن که تو از سال ها
    پیش، با طعم تلخ سیلی و تازیانه آشنا هستی؛


    این قامت خمیده هم که به پای شکستگی قد مادرمان نمی رسد.
    چرا خودت را از من دریغ می کنی؟

    نکند از خواهرت رنجیده ای؟
    دلتنگ دختر سه ساله ات هستی که در خرابه های شام تنها ماند؟


    داغ دلم را تازه تر نکن!
    بگذار این زخم کهنه، سربسته بماند؛ من خسته تر از آنم که بتوانم
    دوباره بر قصه غم انگیز دختر سه ساله و سر بریده، زار بگریم.

    چشمم به خون نشست از دیدن آن تن کوچک پر از کبودی و سوختگی!
    تو را به جان رقیه علیهاالسلام مرا دریاب!


    من برای یک دل سیر گریستن به آغوشت محتاجم!

    نزهت بادی





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #38

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    بلاخره تمام شد

    تمام شد آن روزهای پر عطش
    آن روزهای پر هراس کودکان

    آن پدره دری ها ، آن حرمت شکنی ها
    سیلی خوردن ها ، تازیانه خوردن ها


    تحقیر شدن ، سنگ باران شدن
    روزهای غم انگیز عبور از شام

    آن روزهایی پر درد اسارت
    روزهای ایستادگی در مقابل ظلم


    روزهای خطبه خوانی زینب شکسته دل
    روزهای زخم زنجیر بر دستهای حضرت سجاد

    حالا کاروان به کربلا رسیده
    به دیار شقایقها و لاله های پرپر


    وقت است که زینب عقده گشایی کند
    وقت است که رباب با اصغرش خلوت کند

    وقت است که لیلا به وسعت آسمان اشک بریزید
    وقت است که سجاد علیه السلام با پدرش درد دل کند


    کاروان رسیده است و دیگر کسی نگران اشک هایش نیست
    دیگر نیازی نیست بغض ها را در گلو فرو خورند

    دیگر نیاز نیست که برای حفظ خون عاشورائیان
    بی صدا و پنهانی اشک بریزند


    صدای های های گریه های تمام دشت کربلا را می لرزاند
    و خون سرخ شهیدان از زمین پر بلای کربلا فوران می کند
    و اینچنین قیام سرخ حسین بر جبین تاریخ تا ابدیت حک می شود

    السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین
    و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
    و علی انصارو الاحباب الحسین



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #39

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است
    خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است

    زینب از وادی شام آمده چشمت روشن
    از کجا تا به کجا آمده ؟ چشمت روشن

    آه ای یوسف صد تکه ی بی پیراهن
    پیرهن بافته ات را بگرفت از دشمن

    به لبش ناله ی محزون اخ العطشان است
    روضه خوان حرم و آن بدن عریان است

    مو پریشان شده و سینه زن و نالان است
    به دلش سوز نهان ، دیده ی او گریان است

    زینبی که سر بازار معطل شده است
    بهر او چشم حرامی است که معضل شده است

    ازدحام هلهله ها خنده ی مردم دیده
    ناسزا در همه ی راه چقدر بشنیده

    سایه ی بر سر خود را به روی نی دیده
    در کنار سر نورانی او می دیده

    کوفه با خطبه ی خود ، شام چه غوغا می کرد
    خواهرت در همه جا محشری برپا می کرد

    خطبه اش تیغ شد و یک تنه یک لشگر شد
    گاه چون فاطمه و گاه خود حیدر شد




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #40

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,791
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    رفتم و بازگشتم،
    این چهل شبانه روز بى سر و سامان را؛
    این لحظه هاى دلتنگ یتیم،
    این مسیر عطشناک
    آبله پایى که پاره پاره هاى تو را پشت سر داشت
    و لب هاى از نیزه روییده ات را پیش رو.

    مرا به یاد بیاور؛
    مرا که پیرتر از تمام عمر خویش،
    اینک شناختنى نیستم.

    من همان هروله آتش به دامانم که چهل روز پیش،
    در این صحرا، هنوز جوان بود
    و تمام قافله به جا مانده از تو را
    به دوش گرفت و ره سپار شد.

    منم؛ همان صبر از کف رفته اى
    که تمام میراث حیدرى اش را
    از حلقوم فاطمى فریاد سر داد
    و کاخ ظلم را زیر و زبر کرد،
    اما در خلوت تنهایى اش،
    سر بر کجاوه کوبید
    و لرزش شانه هایش را تنها خدا دانست.

    بعد از تو، سوختم و خطبه خواندم
    بعد از آن غروب که با فاصله هاى از من تا تو پر شد
    و انحناى ناگهان قامتم را رقم زد؛
    پس از آن قرآن پاره پاره اى که
    زیر لگدکوب اسب هاى ستم از هم گسیخت،
    من ماندم و جاده هاى پیش رو... .

    من ماندم و کاروان بى تو،
    با قبیله به تاراج رفته؛
    من به سفر ناگزیر بودم.

    آه! خون همیشه جارى در رگ هاى روزگار!
    رداى ولایتت را بر شانه گرفتم
    و لواى ستم سوزى قیامت را بر بلنداى تاریخ برافراشتم.

    آنچه از تو در من بود،
    آنچه دیده بودم و جز من کسى ندید،
    در گوش هاى کر روزگار فریاد کردم
    و راویانه، تمام خطبه هاى از تو گفتن را سرودم
    و حنجره اى مدام شدم؛
    حنجره اى کبود که عطش هاى هفتاد و دو پروانه را
    میراث دار بود و زخم زبان چهل روز اسارت را
    براى همه پرستوهاى قافله سپر مى شد
    و در خویش مچاله مى کرد.

    اینک به تو بازگشته ام؛
    خسته از تمام هستى.
    دیگر حوصله اى به ادامه روزگار ندارم.
    آه از این کوله بار فرسوده در راه!
    آه از پر ریختنِ پروانه ها
    در جاده هاى سرد و بى شمع!

    سودابه مهیجى




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 4 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

aza, emamhosien, imam hossein pbuh, karbala, moharram & safar cermony, muharram, osaraeahlebet, safar, sayyedoshohada, مقالات پیرامون اربعین, متن فارسی و عربی زیارت اربعین, مجلس عزای سیّدالشّهدا (ع), مجموعه فعالیتهای فرهنگی آیه های انتظار در ماه محرم, محرم و صفر, مراسم های عزاداری, چهل منزل عاشقی, نهضت حسینی, ویژه نامه اربعین حسینی, ویژه نامه اربعین سال 89, ویژه نامه اربعین سال 90, ویرایش برچسب ها arbaien, یک عمربود هجرتو یک اربعین نبود, گام به گام تا اربعین شهیدان, گریه بر حضرت ابا عبدالله (ع), پیامک های تسلیت اربعین حسینی, پیاده روی اربعین اعلام آمادگی برای یاری امام عصر(ع), zyenab, اباعبدالله الحسین (ع), اربعین حسینی و اسراء کربلا, اربعین در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام, اربعین در شعر شاعران, اربعین، ستون عصاره عترت, اس ام اس تسلیت فرار رسیدن اربعین, اشعار اربعین, برنامه هیئت‌های مذهبی به مناسبت اربعین, تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی, تصاویر ویژه اربعین ، اربعین در قاب تصویر, حضرت زینب (س), روایت عشق و شهادت, زیارت نامه اربعین, شرحی بر زیارت اربعین, عزای اربعین حسینی, عزاداری ها

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi