صفحه 3 از 13 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 127

موضوع: قهرمان توحید: شرح و تفسیر آیات مربوط به حضرت ابراهیم علیه‌السلام

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دلیل اوّل: بت‌پرستی مخالف عقل است
    عموجان! چرا موجودی را عبادت می‌کنی که نه بنده‌اش را می‌بیند، و نه سخنان او را می‌شنود، و نه قادر بر حلّ مشکلات اوست؟ آیا عقل به انسان اجازه می‌دهد که قطعه چوب یا سنگی را با دستان خود بتراشد، و از آن بتی بی‌شعور بسازد، و در مقابل آن عبادت و راز و نیاز کند؟ بنابراین، آیین بت‌پرستی مخالف عقل انسان است، و آیینی که مخالف عقل باشد باطل است.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 09-11-2021 در ساعت 15:51
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دلیل دوم: رجوع جاهل به عالم
    اشاره
    سپس به استدلال دوم می‌پردازد و در مقام اقامه دلیل می‌فرماید: «یَا أَبَتِ إِنِّی
    ص: 54
    قَدْ جَاءَنِی مِنَ‌الْعِلْمِ مَا لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِرَاطاً سَوِیّاً»؛ ای پدر! دانشی برای من آمده که برای تو نیامده است؛ بنابراین از من پیروی کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم».
    حضرت ابراهیم علیه السلام در دومین گام، مسأله مهمّ پیروی جاهل از عالم و رجوع به متخصّص را مطرح می‌کند. لذا می‌فرماید: عموجان! تو خود می‌دانی که من در این مسأله از تو عالم‌تر و آگاهترم، هر چند از نظر سنّ و سال از تو کوچکترم.
    بنابراین، در این موضوع تو باید از من پیروی کنی؛ زیرا من متخصّص این امور هستم، و منِ متخصّص می‌گویم که آیین بت‌پرستی بر خلاف عقل و منطق است.
    تقلید ممدوح و مذموم!
    وجود یک عالم در جامعه نعمت است، زیرا آنها که نمی‌دانند از علم او استفاده می‌کنند. شخص آگاه به خیابان‌های شهر سر چهار راهی ایستاده است، من به آنجا می‌رسم، راه صحیح که مرا به مقصد برساند را نمی‌دانم، اگر از آن شخص آگاه نپرسم گمراه می‌شوم. عقل حکم می‌کند که از علم و آگاهی وی استفاده کنم، و با سؤال از او زودتر و راحت‌تر به مقصد برسم. این همان چیزی است که به آن تقلید و پیروی ناآگاه از آگاه گفته می‌شود.
    متأسّفانه برخی از دشمنان و مغرضان با برداشت ناصحیح از تقلید، از آن سوء استفاده می‌کنند. چون تقلید در فارسی امروز یک بار منفی دارد، و گاه به پیروی چشم و گوش بسته تفسیر می‌شود. در حالی که تقلید مطرح در فقه اسلامی و معارف دینی بدین معنا نیست، بلکه پیروی شخص ناآگاه و بی‌اطّلاع از انسان عالم نسبت به آن موضوع است. و این نوع تقلید در زندگی همه انسان‌ها، حتّی کسانی که تقلید را به سخریّه گرفته‌اند وجود دارد. اگر انسان کسالتی پیدا کند و بیمار شود، به نزد طبیب می‌رود تا او را درمان کند و در حقیقت در معالجه خود ازاوکه متخصّص دراین فن است تقلید می‌کند. اگر شخصی قصدساختن ساختمانی داشته باشد از مهندس و معمار ساختمان کمک می‌گیرد تا بنایش را بسازد، و در
    ص: 55
    واقع از او که متخصّص این فن است تقلید و پیروی می‌نماید. اگر شما قصد خرید جنسی را داشته باشید به سراغ فرد آگاه به خصوصیّات و قیمت آن جنس رفته، و با او مشورت کرده، و مطابق نظر وی عمل می‌کنید. چنان‌چه شخصی خدای ناکرده با کسی اختلاف و دعوایی داشته باشد، برای حضور قوی در دادگاه واحقاق حق خود، به وکیل زبردست و آگاهی مراجعه کرده و مطابق دستورالعمل وی عمل می‌نماید و در واقع از او تقلید می‌کند. بنابراین، تقلید به معنای پیروی از فرد متخصّص و آگاه به موضوع مورد نیاز، هیچ اشکالی ندارد و همه انسان‌ها در کارهای روزانه خود مطابق آن عمل می‌کنند. حتّی خود مراجع تقلید- کثّر اللَّه امثالهم- در مسائلی که تخصّص ندارند به متخصّص مراجعه می‌کنند، همان‌گونه که متخصّصین علوم دیگر، که در تخصّص خود سرآمدند، در مسائلی که تخصّص ندارند به متخصّص آن علم رجوع می‌کنند. اگر بهترین متخصّص مغز و اعصاب دچار ناراحتی چشم شود و نیاز به عینک داشته باشد، به متخصّص چشم مراجعه کرده و از او پیروی می‌کند. نتیجه این که: تقلید به معنای پیروی کورکورانه جاهل از جاهل امری ناپسند و زشت و خلاف حکم عقل است. امّا تقلید به معنای رجوع غیر متخصّص به متخصّص و پیروی جاهل از عالم نه تنها کار ناپسندی نیست، بلکه مطابق حکم عقل و سیره و روش تمام عقلای جهان است.
    برخی می‌گویند: «ما نمی‌خواهیم تقلید نماییم، بلکه دوست داریم خودمان به‌صورت مستقیم و بدون واسطه از قرآن و روایات برداشت نموده، و مطابق احکام آن عمل کنیم». آیا این کار اشکالی دارد؟
    در پاسخ می‌گوییم: اگر توانایی فرا گرفتن علوم مقدّماتی استنباط احکام دینی، که حدود 14 علم است، را دارید، و به خوبی آنها را فرا گرفته‌اید، هیچ اشکالی ندارد که طبق استنباط خودتان عمل کنید، بلکه تقلید بر شما حرام است. امّا تا زمانی که به این مرحله نرسیده‌اید، نمی‌توانید مطابق برداشت‌های خود عمل نمایید. همان‌گونه که کسی که اصلًا دانشکده پزشکی را ندیده، نمی‌تواند تیغ
    ص: 56
    جرّاحی را بردارد و قلب خود را عمل کند. ما بخیل نیستیم که همه مردم علوم اسلامی را فرا گیرند، و راه سخت اجتهاد را طی کنند، و هر کس مرجع تقلید خود شود؛ امّا تا رسیدن به آن مرحله چاره‌ای نیست جز این که افراد ناآگاه نسبت به مسائل دینی، به متخصّصان دین رجوع کنند.
    خلاصه این که: حضرت ابراهیم علیه السلام در دومین گام، عمویش آزر را متوجّه لزوم رجوع جاهل به عالم کرد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دلیل سوم: بت‌پرستی کار شیطانی است
    حضرت ابراهیم علیه السلام سومین دلیلش را چنین مطرح می‌کند:
    «یَا أَبَتِ لَاتَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَانِ عَصِیّاً»؛ ای پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، نافرمان بود».
    عموجان! بت‌پرستی کارشیطان است وعقل‌می‌گوید دنباله‌روشیطان که از فرمان خداوند تمرّد و سرپیچی کرده، نباش چرا که به سرنوشت او گرفتار خواهی شد.
    سؤال: مگر مردم برای شیطان نماز می‌خوانند یا در مقابل او سجده می‌کنند که حضرت ابراهیم علیه السلام می‌فرماید: «شیطان را پرستش نکنید».
    جواب: طبق برخی از روایات،(1) عبادت به معنای اطاعت است. بنابراین «لا تعبد الشیطان» یعنی از «شیطان پیروی و اطاعت مکنید».
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 12-11-2021 در ساعت 15:07
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دلیل چهارم: وجوب دفع ضرر محتمل
    اشاره
    آخرین دلیل حضرت ابراهیم علیه السلام به شرح زیر است:
    «یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیّاً»؛ ای پدر! من
    ________________________________________
    1- در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند:« کسی که به سخن سخنگویی گوش دهد( گوش دادن‌از روی تسلیم و رضا) او را پرستش کرده، اگر این سخنگو از سوی خدا سخن می‌گوید خدا را پرستیده، و اگر از سوی ابلیس سخن می‌گوید ابلیس را عبادت کرده است»( سفینة البحار، واژه عبد)
    ص: 57
    از این می‌ترسم که از سوی خداوند رحمان عذابی به تو رسد، در نتیجه از دوستان شیطان باشی!».
    دفع ضرر احتمالی، طبق حکم عقل واجب است؛ در نتیجه اگر قصد سفر داشته باشیم و شخص غیر موثّقی بگوید: «وضعیّت راه‌ها رضایت بخش نیست، و احتمال حمله شبانه سارقان و راهزنان وجود دارد»، به حکم عقل، که دفع ضرر احتمالی را واجب می‌داند، از سفر صرف نظر می‌کنیم. 124 هزار پیامبر از سوی خدا آمده و همه می‌گویند بت‌پرستی بد است و انتهای آن جهنّم، آیا به حکم عقل و برای دفع ضرر احتمالی، نباید از آن اجتناب کنیم؟!
    حضرت ابراهیم علیه السلام به منظور دور کردن عمویش از بت‌پرستی، به همین دلیل استدلال کرد.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    لجاجت آزر
    پس از آن که استدلال‌های متین و منطقی حضرت ابراهیم علیه السلام به پایان رسید، و خطّ بطلانی بر بت‌پرستی کشیده شد، و آزر پاسخ منطقی برای گفتن نداشت، به لجاجت و خیره‌سری پرداخت. آزر در پاسخ برادرزاده‌اش گفت: «قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یَا إِبْراهِیمُ لَئِنْ لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَاهْجُرْنِی مَلِیّاً»؛ گفت: ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟! اگر (از این کار) دست برنداری، تو را سنگسار می‌کنم. و برای مدّتی طولانی از من دور شو!».
    آزر برخورد بسیار زشتی با ابراهیم علیه السلام کرد. زیرا او را به بدترین نوع اعدام یعنی سنگسار تهدید کرد، سپس او را از خانه‌اش اخراج نمود.
    انسان‌های بی‌منطق همیشه همین‌طور بوده‌اند؛ پاسخ استدلال‌های متین و منطقی را با تهدید و ارعاب می‌دهند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همواره مشرکان مکّه را با بیان شیرین و دلایل روشن به اسلام فرا می‌خواند، و آنها هم مرتّب حضرت را تهدید و آزار و اذیّت می‌کردند، به گونه‌ای که یکی از کارهای همیشگی حضرت
    ص: 58
    خدیجه پس از بازگشت پیامبر صلی الله علیه و آله به منزل، بستن زخم‌های ناشی از پرتاب سنگ و چوب توسّط مشرکان بود.
    حضرت ابراهیم علیه السلام با این تهدید آرامش خود را از دست نداد. بلکه با تسلّط بر اعصاب و حفظ آرامش، خطاب به عموی لجوج و بی‌منطق خود فرمود:
    «سَلَامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیّاً* وَأَعْتَزِلُکُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُواْ رَبِّی عَسَی أَلَّا أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیّاً»؛ سلام بر تو! من به زودی از پروردگارم برای تو آمرزش می‌طلبم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است. و از شما، و آنچه غیر خدا می‌خوانید، کناره‌گیری می‌کنم؛ و پروردگارم را می‌خوانم؛ و امیدوارم در خواندن پروردگارم محروم و بی‌پاسخ نمانم!».
    معنای آیه شریفه این است که آزر با این سخنان گستاخانه و به دور از عقل و منطق، مرتکب خطای بزرگی شد. و در نتیجه حضرت ابراهیم علیه السلام به وی وعده استغفار داد.
    ابراهیم علیه السلام در مقابل بدی عمویش مقابله به مثل نمی‌کند، بلکه بدی را با خوبی پاسخ می‌دهد؛ امّا در عین حال ذرّه‌ای از عقیده خویش عقب‌نشینی نمی‌کند، و لذا به عمویش می‌فرماید: «طبق خواسته تو از شما کناره‌گیری کرده، و دور می‌شوم، و تنها پروردگارم را می‌خوانم و امید به اجابت خواسته‌هایم دارم».
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    درس‌های چهارگانه
    1. حفظ آرامش در مقابل انسان‌های لجوج
    در مقابل انسان‌های نادان و لجوج نباید عصبانی شد. اگر آنها بد می‌گویند، تهدید می‌کنند، خشونت به خرج می‌دهند، ما نباید مقابله به مثل کنیم، بلکه باید آرامش خود را حفظ کرده، و بر اعصاب خود مسلّط بوده، و برخوردی حسابگرانه داشته باشیم؛ چرا که تسلّط بر اعصاب در مقابل درشتی‌ها و خشونت‌ها نشانه
    ص: 59
    ایمان است.
    اگر زن یا شوهر خشونت و درشتی کرد، و طرف مقابل با حفظ آرامش و تسلّط بر اعصاب و با زبان خوش پاسخ او را داد مشکل به پایان می‌رسد. امّا اگر طرف مقابل برخورد بدتری کرد، و نفر اوّل دوباره درشتی کرد و این درگیری لفظی ادامه پیدا کرد، و درشتی‌ها و خشونت‌ها کم‌کم شدیدتر شد، ممکن است آن قدر ادامه پیدا کند که به جدایی زن و شوهر منتهی گردد، و فرزندانشان از نعمت پدر و مادر بطور همزمان محروم شده، و به سمت کارهای خلاف کشیده شوند. به همین علّت هنگامی که زوج‌های جوان از ما تقاضای نصیحت می‌کنند سه چیز را به آنها سفارش می‌کنیم:
    1. صداقت و راستی در زندگی مشترک، و این‌که هرگز به‌یکدیگر دروغ نگویند.
    2. همدیگر را تحمّل کرده، و در مقابل بدی‌ها و درشتی‌های یکدیگر، گذشت داشته باشند.
    3. به یکدیگر کمک کرده، و منتظر خدمت طرف مقابل نباشند.
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 16-11-2021 در ساعت 18:36
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2. نهراسیدن از تهدیدهای دشمن
    ابراهیم علیه السلام علی‌رغم برخورد مؤدّبانه‌ای که با عمویش آزر داشت و درشتی‌های او را با بدی پاسخ نداد، امّا قدمی از توحید و یکتاپرستی عقب‌نشینی نکرد. ما نیز باید با تأسّی از قهرمان توحید، هم با برخوردهای متین و مهربانانه با دشمن لجوج و عنود، سلاح اتّهام خشونت و تندی اسلام و مسلمانان را از آنها بگیریم، و هم ذرّه‌ای از اصول و عقاید و معارف دینی خود عقب ننشینیم، که دشمنان لجوج و عنود هرگز به یک گام و دو گام عقب‌نشینی ما راضی نمی‌شوند، مگر زمانی که به‌طور کامل دست از اسلام بشوییم. پس رضای خدا را با رضای دشمن معاوضه نکنیم.
    ص: 60
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    3. ادیان الهی منادی رحمتند
    حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیهم السلام حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و دیگر انبیا و جانشینان آنها علیهم السلام همگی منادی رحمت بودند. به دو نمونه توجّه فرمایید:
    الف) نام دیگر سوره مریم، که آیات مورد بحث ما در آن است، سوره «رحمت» است؛ چون شانزده بار نام خداوند به عنوان رحمان در این سوره تکرار شده است. در ابتدای این سوره، رحیم به عنوان صفت خداوند آمده و در آیات پایانی، پی در پی از آن ذات مقدّس به عنوان رحمان یاد شده است و این، نشانه اهمیّت رحمت در قرآن مجید و معارف دینی ماست.
    در ضمن توجّه دارید که رحمانیّت با رحمیّت تفاوت دارد. رحمانیّت رحمت عام خداست؛ بدین معنا که خداوند برخی از نعمت‌هایش را به همه موجودات می‌دهد و تفاوتی بین انسان و غیر انسان و مسلمان و غیر مسلمان نمی‌گذارد. نور آفتاب که بزرگترین نعمت پروردگار است در اختیار همه موجودات قرار گرفته است. اکسیژن، معادن، دریاها، میوه‌ها، آب‌ها، همسر و فرزند، سلامتی و مانند آن، از نعمت‌هایی است که خداوند به مقتضای رحمانیّت خویش به کافر و مسلمان، همگی می‌دهد. امّا رحیمیّت نعمت خاصّ خداست که در دنیا و آخرت فقط به بندگان با ایمانش می‌دهد. حضرت ابراهیم علیه السلام و سایر پیامبران علیهم السلام مظهر رحمانیّت خداوند هستند، و برای هدایت همه انسان آمده‌اند.
    و برای همین حضرت ابراهیم علیه السلام برای هدایت ستاره و ماه و خورشیدپرستان و بت‌پرستان و نمرودپرستان تا پای جان مایه می‌گذارد.
    ب) مشرکان عرب و بت‌پرستان مکّه، به شکل‌های مختلف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مسلمانان را تحت فشار و آزار و اذیّت قرار می‌دادند، تا شاید دست از توحید و یکتاپرستی بردارند. نمونه بارز این خشونت و درشتی و سنگدلی آنان، در سه سال تبعید مسلمانان به شعب ابی‌طالب و محاصره اقتصادی فریادگران توحید بود. برای تصوّر سختی سکونت در آنجا همین بس که هم اکنون انسان طاقت
    ص: 61
    ایستادن در زیر آفتاب آنجا را برای قرائت یک فاتحه جهت شادی اموات مدفون در آنجا، به‌خصوص حضرت خدیجه و ابوطالب علیهما السلام ندارد، و به سایه‌ای پناه می‌برد؛ امّا مسلمانان صدر اسلام برای حفظ عقیده و آیین خود آن دوران بسیار سختی را تحمّل کردند، هر چند منتهی به پرداخت بهای سنگینی همچون از دست دادن ابوطالب رحمه الله شد.
    امّا هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مکّه را فتح می‌کند، و تمام دشمنان اسلام، از جمله عاملین آزارواذیّت‌وشکنجه مسلمانان را سر بزیر در مقابل خویش می‌بیند، دست در حلقه کعبه کرده، و خطاب به آنها می‌فرماید:
    «ماذا تَقُولُونَ؟ ماذا تَظُنُّونَ؟
    ؛ نظرتان در مورد برخورد من با خودتان چیست؟ گمان می‌کنید که با شما چه خواهم کرد؟» آنها که از رحمت و رأفت اسلامی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مطّلع بودند پاسخ دادند:
    «نَظُنُّ خَیْراً، وَنَقُولُ خَیْراً اخٌ کَریمٌ وَابْنُ اخٍ کَریم؛(1)
    تو برای ما برادری کریم و بزرگوار از خانواده‌ای کریم و بزرگواری، و از تو جز خیر و خوبی انتظار نداریم».
    حضرت رسول صلی الله علیه و آله که گویا تمام شرارت‌ها و خشونت‌ها و درشتی‌ها و کینه و عناد آنها را به فراموشی سپرده بود، فرمان عفو عمومی آن جنایتکاران که در میان آنها عاملان مرگ حضرت ابوطالب و خدیجه علیهما السلام و قاتلان شهدای اسلام و رزمندگان مسلمان، مانند حضرت حمزه علیه السلام و دیگران بودند را صادر کرد و فرمود:
    «فاذْهَبُوا فَانْتُمُ الطُّلَقَاء»(2)
    آری! بر خلاف آنچه دشمنان تبلیغ می‌کنند ادیان الهی پیام‌آوران رحمت و رأفت الهی هستند.
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    4. بدی را با خوبی جواب دهیم
    در مقابل برخوردهای زشت دیگران (مثل اینکه من از سفر مکّه آمدم و برادرم به دیدنم نیامد) امکان سه نوع برخورد وجود دارد:
    ________________________________________
    1- بحارالانوار، ج 21، ص 135

    2- بحارالانوار، ج 21، ص 132
    ص: 62
    الف) من هم به دیدنش نروم.
    ب) نسبت به این امور بی‌تفاوت باشم.
    ج) دسته گل و هدیه‌ای تهیّه کنم و به دیدن او بروم.
    سفارش اسلام برخورد سوم است و لذا خداوند متعال می‌فرماید: «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ»؛(1) بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است».
    مالک اشتر لباس ساده‌ای پوشیده بود و از بازار کوفه عبور می‌کرد. سبزی فروشی مقداری سبزی گندیده به سمت مالک پرتاب کرد، فرمانده لشکر امیرالمؤمنین علی علیه السلام که در میدان جنگ، قهرمانان دشمن، تاب مقابله با وی را نداشتند بی‌اعتنا به این اهانت به راه خود ادامه داد. همکاران سبزی فروش به او گفتند: «این مرد را شناختی؟ او مالک اشتر فرمانده لشکر حضرت علی علیه السلام است.
    ممکن است تو را به خاطر این اهانت مجازات سختی کند، در پی او برو و عذرخواهی کن». سبزی فروش در جستجوی مالک از این کوچه به آن کوچه رفت تا این که در نهایت وی را در مسجد در حال نماز یافت. صبر کرد نماز مالک به پایان رسید، سپس خود را به روی دست و پای مالک انداخت و از وی عذرخواهی کرد. مالک گفت: «به مسجد نیامدم، مگر برای این که از خدا برای تو طلب بخشش کنم!».(2)
    راستی اگر مسلمانان از یک سو به رأفت و رحمت اسلامی روی آورند، و از سوی دیگر بدی‌ها را با خوبی پاسخ دهند، چقدر از حجم پرونده‌های دادگستری کاسته می‌شود.
    ________________________________________
    1- سوره فصلّت، آیه 34

    2- منتهی الآمال عربی، ج 1، ص 406
    ص: 63
    ص: 64
    ص: 65
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,853 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فصل پنجم:
    اشاره

    گفتگو و مبارزه با نمرود

    خداوند متعال در آیه 258 سوره بقره، گفتگوی حضرت ابراهیم علیه السلام با نمرود ستمگر را به شرح زیر نقل می‌کند:
    «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لَایَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»؛ آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی (/ نمرود) که بر اثر (غرور ناشی از) حکومتی که خدا به او داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش محاجّه و گفتگو کرد؟ و هنگامی که ابراهیم گفت:
    خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند. او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. (و دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد). ابراهیم گفت: خداوند، خورشید را از افق مشرق می‌آورد؛ (اگر راست می‌گویی) تو آن را از مغرب بیاور!» به این صورت، آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند».
    ویرایش توسط ملکوت* گامی تارهایی * : 26-11-2021 در ساعت 21:07
    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




صفحه 3 از 13 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi