نيروهای فدايی كه اين عمليات را انجام دادند بايد برای بازسازی و استراحت به عقب برمی گشتند. عده ای برگشتند ولی يك عده اصرار كردند كه در جزيره بمانند و در ميان آنها شهيد سالمی بود.
آنها با اين كه ماموريتشان به پايان رسيده بود ولی در منطقه ماندند و با شجاعت هرچه تمام تر همراه با ۴۰ نفر جلوی هجوم و ضد حمله يك لشكر را سد كردند.
اين يقيناً قدرت خدا بود اما وسيله ای كه قرار است قدرت خدا را در جلوی لشكر دشمن به نمايش بگذارد، افرادی مثل شهيد سالمی بودند.
در عمليات خيبر حماسه هايی كه آفريده شد در هيچ جايی از جنگ خلق نشد.
بعد از يكسال و نيم سكوت در جبهه، عمليات بزرگی به نام خيبر با ويژگی های خاص خود آفريده شد.
در جامعه ما مجاهدينی همچون سالمیها و سيد نورها و امثال آن وجود دارند. مجاهدينی كه پنج بچه و خانواده و زندگی را كنار گذاشته و فقط برای رضای خدا ماهها در قلب و در بغل گوش ودر كنار اسلحه های سنگين آنها می نشست و اطلاعات كسب میكردند، مطالب جمع آوری می كردند و بعد به ايران باز می گشتند. بچه هايی بودند كه وقتی از ساير بچهها جدا شدند و به سوی عراق رفتند ديگر اميدی به بازگشت آنها نبود.
من، علی هاشمی، خادم بچهها این مصیبت عظیم را به خانوادههای محترمشان، همسران صبورشان، فرزندان عزیزشان و دوستان خوب شان تبریک و تسلیت عرض مینمایم.
دعا کنیم عاقبت کار ما هم شهادت در راه خدا باشد.
امروزه زندگی کردن بی یاد ونام شهیدان برای ما مصیبت بزرگی است.
خدا روح این دو شهید را با ارواح جدشان سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) محشور نماید.
#پایان