صفحه 3 از 13 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 125

موضوع: سرمه سعادت{ جوان و باید و نبایدهای اخلاقی}

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    شهيد مرتضي مطهري ( قدّس سرّه ) نيز در اين باره مي‌فرمايد:

    سرور، حالت خوشي و لذتبخشي است كه از علم و اطلاع بر اينكه يكي از اهداف و آرزوها انجام يافته يا انجام خواهد يافت، به انسان دست مي‌دهد و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناكي است كه از اطلاع بر انجام نشدن يكي از هدف‌ها و آرزوها به انسان دست مي‌دهد. (2)

    شادي، دل‌ها را به هم نزديك و شك و بدبيني را از آدميان دور مي‌كند و توان آنان را براي پرداختن به خير و نيكي بالا مي‌برد. همچنين سلامت خانواده را تضمين و به ما كمك مي‌كند.

    حق تو را از بهر شادي آفريد

    تا ز تو آرامشي گردد پديد

    پس در آرامش نمايي زندگي

    وارهي از مشكلات زندگي

    حاج كمال مشك‌ساز
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در اينجا لازم مي‌‌دانيم در رابطه با شادي مطالبي را ذکر نماييم:

    يک ـ ضرورت شادي در زندگي

    شادي، از نيازهاي اساسي انسان در زندگي است و عاملي براي رشد و موفقيت آدمي به شمار مي‌آيد. سرور و نشاط، تأثير بسزايي در افزايش توانايي و فعاليت سالم دارد و ضرورتي است كه به زندگي فرد معنا مي‌دهد. بهار طربانگيز با آبشارهاي زيبا و گل‌هاي رنگارنگ، طلوع خورشيد فروزان، پرندگان زيبا و نغمه‌خواني آنها، باران لطيف، رويش گياهان و بسياري ديگر از پديده‌هاي جهان براي انسان شاديآور و سرور‌آفرين است.

    آدمي در پرتو شادي توفيق مي‌يابد خويشتن را بر مبناي اصولي راستين پيش بَرد و به قله‌هاي پيشرفت و تعالي دست يابد و در زمينه‌هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي در اجتماع نقش سازنده ايفا كند. (3)

    دين اسلام چون دين فطرت است، به تمام نيازهاي طبيعي و فطري انسان توجه دارد و پيروان خود را به شادي‌هاي مثبت و سازنده دعوت مي‌كند. پرداختن به شادي با رعايت حدود آن، براي تجديد نشاط دروني و كاستن از يك نواختي زندگي مؤثر است.

    حضرت علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد:

    اِنَّ هذِهِ القُلُوبَ تَمَلُّ كَما تَمَلُّ الأبْدانُ فَابْتَغُوا لَها طَرائِفَ الْحِكْمَةِ. (4)

    اين دل‌ها همانند بدن‌ها، خسته و افسرده مي‌شوند و به استراحت نياز دارند. در اين حال، نكته‌هاي زيبا و نشاط‌انگيز براي آنها انتخاب كنيد.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در روايتي ديگر مي‌فرمايد:

    بر مؤمن لازم است شبانه‌روزش را به سه قسمت تقسيم كند: قسمتي را براي راز و نياز با خدا؛ قسمتي را براي امرار معاش و تأمين زندگي و قسمتي را نيز براي بهره‌برداري از لذت‌هاي حلال و نيكو. (5)

    از ابوذر غفاري هم نقل شده است که پيامبر اعظم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمودند:

    بر عاقل واجب است که براي خود ساعت‌هايي داشته باشد؛ ساعتي براي مناجات با پروردگار، ساعتي براي رسيدگي به کردار خود، ساعتي براي انديشه در آنچه خداوند نسبت به او انجام داده است و ساعتي براي خلوت خويش و بهره‌گرفتن از حلال. (6)

    دو ـ شادي در قرآن

    شادي، جايگاه ويژه‌اي در قرآن دارد و خداوند به گونه‌هاي مختلف، آن را مورد تأييد و توجه قرار داده است. البته نه به شادي‌هاي بيهوده و حرام، بلكه شادي‌هاي برخاسته از رعايت اهداف الهي و انساني.

    آيات قرآن درباره شادي دو دسته‌اند: دسته‌اي از آيات، مؤمنان را به شادي دعوت کردهاند؛ مانند:

    {قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون‏} (يونس: 58)

    اي رسول خدا! به خلق بگو كه شما بايد تنها به فضل و رحمت خدا شادمان شويد [و به نزول قرآن مسرور باشيد] كه آن، بهتر و مفيدتر از ثروتي است كه براي خود مي‌اندوزيد.

    بنابر اين آيه، مردم بايد همواره به فضل پروردگار و رحمت بي‌پايان او و به اين كتاب بزرگ الهي كه جامع همه نعمت‌هاست، خشنود شوند، نه به اندوختن ثروت‌ و بزرگي مقام و فزوني قوم و قبيله.

    اطاعت از خداوند نيز سبب شادي انسان مؤمن مي‌شود؛ چنانكه حضرت علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: « سُرورُ المؤمِنِ بطاعَةِ رَبِّهِ و حُزنُهُ علي ذَنبِهِ » (7) ؛ « شادي مؤمن، به طاعت از پروردگار و حزنش بر گناه و عصيان است ».

    دسته‌اي از آيات الهي، شادي‌هاي بيهوده، بي‌هدف و ضد ارزش را نكوهش مي‌کند. بنابراين، شادي‌ها بايد بر پايه ارزش‌ها و اهداف مقدس باشد؛ چنانكه خداوند در قرآن كريم در داستان قارون كه فردي خودخواه و مغرور بود و شادي‌هاي مستانه داشت، مي‌فرمايد:

    {إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحين‏} (قصص: 76)

    به خاطر بياور هنگامي راكه قوم قارون به او گفتند: اين همه شادي مغرورانه مكن كه خداوند، شادي‌كنندگان مغرور را دوست ندارد.

    سه ـ شادي‌هاي ظاهري و حقيقي

    بخشي از شادي‌ها « ظاهري و سطحي » است؛ مانند شادي‌هايي كه از سر غفلت و هوسراني، تكبر و استهزاي ديگران، به انسان دست مي‌دهد. اين نوع شادي‌ها در اسلام « لهو و لعب » تعبير مي‌شود كه پايان آن، جز اندوه و افسردگي نخواهد بود. بخشي ديگر از شادي‌ها « حقيقي و واقعي » است كه ممكن است حتي در ظاهر، خنده‌اي ديده نشود، حال آنكه فرد در اعماق جان خود احساس رضايت و آرامش مي‌كند؛ مانند: نجات دادن غريق، نجات انساني از خطر آتش سوزي، ايثار در حق مسكين و دردمند، عيادت بيمار بي‌پناه، رسيدگي به داد مظلوم، احسان به والدين و گذشت و عفو در حق ديگران.

    چهار ـ معيارهاي غم و شادي

    غم و شادي هر فرد، بستگي به چگونگي شخصيت و نگرش او دارد. از غم‌ها و شادي‌هاي هر فرد ميتوان، به ميزان رشد فكري و بزرگي همت و عظمت روح او پي برد. يکي به عفو و گذشت شاد ميشود و ديگري به انتقام. يكي در صورتي كه گناهي مرتكب شود، غمگين مي‌شود و ديگري با از دست دادن سرمايه‌اي ناچيز.

    در نظام ارزشي اسلام، هر چيزي زماني مطلوب است كه در مسير كمال و سعادت انسان باشد. پيامبر و ائمه معصومين ( عليهم السلام ) همواره مي‌كوشيدند به شادي‌هاي مردم جهت و هدف بدهند. پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) روزي كه از مكه به مدينه هجرت كرد، متوجه شد كه مردم مدينه همه ساله دو روز را عيد مي‌گرفتند و به تفريح و جشن مي‌پرداختند. پيامبر پرسيد: اين دو روز چه ويژگي و مناسبتي دارد؟ گفتند: ما در دوران جاهليت، اين دو روز را در شادي و جشن سپري مي‌كرديم.

    رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: « خداي سبحان بهتر از اين دو روز را براي شما آورده و آن، عيد فطر و عيد قربان است ». (8)

    از اين رهگذر، عيد و شادي مؤمن، همان لحظه‌هايي است كه بر شيطان و نفس خود چيره مي‌شود و عزاي او، روزي است كه به گناه گرفتار آيد.

    پنج ـ توكل بر خدا، عامل شادماني

    توكل بر خداوند، آدمي را به منبع قدرتي بي‌پايان پيوند مي‌دهد و خود، از عوامل پديدآورندة آرامش و شادي در قلب انسان است. « توكل، يعني واگذاري امور خود به مالك خويش و اعتماد به وكالت او؛ و مالك شخص كسي است كه بر مصالح او، مقتدر باشد و خداوند، اين‌گونه است. رسيدن به اين نوع دلبستگي به پروردگار، نشانه كمال معرفت است؛ زيرا انسان، هر اندازه خدا را بهتر بشناسد و از قدرت و رحمت و حكمت او زيادتر آگاه شود، دلبستگي او به آن قدرت و ذات بي‌همتا زياد مي‌شود ». (9)

    از آنجا كه اسباب دنيوي شايسته اعتماد نيستند، توكل بر آنها آرامش و شادماني آدمي را تضمين نميکند. توكل در صورتي شاديآور است كه بر موجودي مورد اعتماد و بي‌نهايت قدرتمند باشد و آن موجود، جز پروردگار جهانيان نخواهد بود.

    د) خوش‌خلقي

    حسن خلق، عبارت است از خوش‌رويي، خوش‌رفتاري، حُسن معاشرت و برخورد پسنديده با ديگران. امام صادق ( عليه السلام ) مي‌فرمايد:

    تُلِينُ جانِبَك وَتُطِيبُ كلامَك وَتَلْقَي اَخاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ. (10)

    حسن خلق آن است كه برخوردت را نرم و سخنت را پاكيزه و برادرت را با خوش‌رويي ديدار كني.

    دين مقدس اسلام، همواره پيروان خود را به نرم‌خويي و ملايمت در رفتار با ديگران دعوت مي‌كند و آنان را از درشتي و تندخويي بازمي‌دارد. قرآن كريم در ستايش پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌فرمايد: {وَ إِنَّكَ لَعَلي‏ خُلُقٍ عَظيم‏}؛ « به درستي كه تو به اخلاق پسنديده و بزرگي آراسته شدي ». (قلم: 4)

    حُسن‌خلق و گشاده‌رويي، از برجسته‌ترين صفت‌هايي است که موجب جلب محبت مي‌شود و در اثربخشي سخن بر ديگران، اثري شگفت‌انگيز دارد. از اين رو، خداي مهربان، پيامبران و سفيران خود را از ميان انسان‌هاي مهربان و نرم‌خو برگزيد تا بتوانند بهتر بر مردم اثر بگذارند و آنان را به آيين الهي جذب كنند. اين مردان بزرگ، براي تحقق اهداف الهي، با بهره‌مندي از حُسن خلق و شرح صدر، چنان با ملايمت و گشاده‌رويي با مردم رفتار مي‌كردند كه هر انسان حقيقت‌جويي را به آساني شيفته خود مي‌ساختند و او را از زلال هدايت سيراب مي‌كردند، بلكه گاهي دشمنان را نيز شرمنده و دگرگون مي‌نمودند.

    در ادامه توجه به نمونه‌‌هاي زير درباره خوش‌اخلاقي خالي از لطف نيست:

    يک ـ پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نمونه كامل اخلاق

    خداوند كريم، اخلاق نيكوي پيامبر را عنايتي از جانب خويش مي‌داند و مي‌فرمايد:

    {فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك‏} (آل عمران: 159)

    در پرتو رحمت و لطف خدا، با آنان مهربان و نرمخو شده‌اي و اگر خشن و سنگدل بودي، از گردت پراكنده مي‌شدند.

    بسيار رخ مي‌داد كه افراد، با قصد دشمني و آزار دادن پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به حضور ايشان مي‌رسيدند، ولي نه تنها به ايشان اهانت نمي‌كردند، بلكه با كمال صميميت، اسلام را مي‌پذيرفتند و از آن پس، رسول اكرم محبوب و مراد آنان مي‌شد.

    بديهي است كه خوشرفتاري مؤمنان با يكديگر، از ارزش‌هاي والاي اخلاقي به شمار مي‌رود. قرآن كريم، ياران رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را نيز به اين صفت ستوده و فرموده است:

    {مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم‏} (فتح: 29)

    محمد، رسول خدا و كساني كه با او هستند، در برابر كفار، سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند.

    دو ـ خوشرفتاري با كافران و مجرمان

    پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با كافران و مجرمان نيز رفتار پسنديده‌اي داشت. به اين اميد كه ملايمت در آنان اثري سازنده داشته و در هدايت و نجات آنان مؤثر باشد و نرمي در گفتار و رفتار، سبب شود از عقيده باطل يا كار ناپسند دست بردارند و اصلاح شوند. خداي متعال هنگام فرستادن حضرت موسي ( عليه السلام ) و برادرش هارون به سوي فرعون، به آنان دستور مي‌دهد:

    {اذْهَبا إِلي‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغي‏ (43) فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشي‏ (44)} (طه: 43 و 44)

    به سوي فرعون برويد كه سركشي كرده است. با او به آرامي و نرمي سخن بگوييد، باشد كه پند گيرد.

    روزي مردي يهودي كه ادعا مي‌كرد، چند دينار از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) طلب دارد، طلب خود را درخواست نمود. آن حضرت فرمود: اكنون ندارم. مرد يهودي گفت: تو را رها نمي‌كنم تا طلبم را بپردازي. پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: من هم اينجا، در كنار تو مي‌نشينم. مرد يهودي آن قدر نشست كه حضرت، نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز صبح روز بعد را نيز همانجا خواند. اصحاب خواستند يهودي را بيازارند، ولي حضرت مانع شد. عرض كردند: آيا اجازه دهيم، يك يهودي شما را بازداشت كند؟ حضرت فرمود: « خداوند مرا مبعوث نكرده است تا به مردم ستم كنم. »

    پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، همراه يهودي و تعدادي از مسلمانان تا نيمه‌هاي روز در آن مكان نشست. در اين هنگام يهودي گفت: گواهي مي‌دهم كه خدايي جز خداي يكتا نيست و تو فرستاده خدا هستي. سپس عرض كرد: به خدا سوگند، با اين كارم، قصد جسارت به شما را نداشتم، بلكه مي‌خواستم بدانم اوصاف شما با آنچه در تورات به ما وعده داده‌اند، تطبيق مي‌كند يا خير؟ من در تورات خوانده‌ام كه پيامبر خاتم، در مكه متولد مي‌شود و به يثرب هجرت مي‌كند. درشتخو و بداخلاق نيست، با صداي بلند سخن نمي‌گويد و ناسزاگو و بدزبان نيست. اينك همه ثروتم را در اختيارتان مي‌گذارم تا در راه خدا خرج كنيد. (11)

    سه ـ تفاوت خوش‌خلقي با چاپلوسي

    برخي افراد ناآگاه، حسن خلق و رفتار نيكو را با تملّق و چاپلوسي اشتباه مي‌گيرند. به همين دليل، به ناحق، به مدح و ستايش صاحبان زور و زر مي‌پردازند و در برابر آنان كرنش مي‌كنند و شخصيت و ارزش والاي انساني خود را پايمال مي‌سازند. اينان با كمال وقاحت، نام اين رفتار ناشايست را حسن خلق و مدارا مي‌گذارند. چنين افرادي وقتي به افراد عادي و تهيدست مي‌رسند، گشاده‌رويي و نرمخويي را فراموش مي‌كنند و چهره‌اي عبوس و خشن به خود مي‌گيرند.

    چاپلوسي، نه تنها ارزش نيست، كه گناهي بزرگ است و موجب خشم خداوند مي‌شود. رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در اينباره فرمود: « اذا مُدِحَ الفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَغَضِبَ الرَّبُّ » (12) ؛ « هرگاه ستمگري ستايش شود، عرش الهي مي‌لرزد و خداوند خشمگين مي‌شود ».

    بايد در برخوردهاي اجتماعي، رفتار پسنديده را از چاپلوسي بشناسيم و افراد متخلّفي را كه درصددند با چربزباني و چاپلوسي، حق و باطل را بر ما مشتبه كنند برانيم و خود را از نيرنگ آنان ايمن سازيم.

    چهار ـ حسن خلق يا بي‌اعتنايي

    از نظر اسلام، حسن خلق، هرگز به معناي تساهل در برابر گناه‌کاران و زشت‌کاران نيست. حسن خلق به اين معنا نيست كه اگر با منكري روبه‌رو شديم، سكوت كنيم، لبخند بزنيم يا در برابر رفتار زشت ديگران واكنش منفي نشان ندهيم؛ زيرا برخورد منفي و تند، زماني ناپسند است كه اهانت يا بي‌اعتنايي به دين و ارزش‌هاي والاي آن در ميان نباشد. بنابراين، رنجاندن نزديك‌ترين افراد به انسان نيز اگر به دليل حفظ ارزش‌هاي ديني و اخلاقي و پايبندي به آن باشد، نه تنها زشت نيست، كه در رديف مهم‌ترين وظايف شرعي و از مراتب نهي از منكر است. علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد:

    اَمَرنا رَسُولُ اللهِ ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اَنْ نَلْقَي اَهْلَ الْمَعاصي بِوُجُوهٍ مُكفَهِرَّةٍ. (13)

    پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به ما دستور داده است با معصيت‌كاران با چهره‌اي خشن و روي ترش، رو بهرو شويم.

    پنج ـ آثار دنيوي خوشاخلاقي

    حُسن‌خلق افزون بر آنكه داراي پاداش اخروي است، آثار دنيوي بسياري براي انسان به همراه دارد. خوشخلقي، پيوندهاي دوستي را محكم و پايدار مي‌كند. پيامبر گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌فرمايد: « حُسْنُ الْخُلْقِ يثْبِتُ الْمَوَدَّةَ » (14) ؛ « خُوش‌خويي، دوستي را پايدار مي‌كند ».

    گشاده‌رويي همچنين سبب آبادي سرزمين‌ها و طول عمر مي‌گردد. امام صادق ( عليه السلام ) ، در اينباره مي‌فرمايد: « اِنّ الْبِرَّ وَحُسْنَ الْخُلْقِ يَعْمُرانِ الدِّيارَ وَيَزِيدانِ فِي الأَعْمارِ » (15) ؛ « نيكوكاري و خوش‌خلقي، سرزمين‌ها را آباد مي‌كند و بر عمرها مي‌افزايد ».

    امام علي ( عليه السلام ) نيز خوشخلقي را سبب وسعت روزي مي‌داند و مي‌فرمايد: « في سَعَةِ الاَخْلاقِ كنُوزُ الاَرْزاقِ » (16) ؛ « گنجينه‌هاي روزي در نرم‌خويي و گشاده‌رويي است ».

    از سوي ديگر، خوشخلقي، موقعيت اجتماعي انسان را ارتقا مي‌دهد و او را محبوب مي‌سازد. حضرت علي ( عليه السلام ) در اينباره مي‌فرمايد: « كَمْ مِنْ وَضيعٍ رَفَعَهُ حُسْنُ خُلْقِهِ » (17) ؛ « چه بسيار فرد بي‌مقداري كه خوش‌رويي او را برتري بخشيده است ».

    حُسن خلق، مشكلات و ناهمواري‌هاي زندگي را براي آدمي هموار مي‌گرداند. امام علي ( عليه السلام ) در كلامي ديگر مي‌فرمايد: « مَنْ حَسُنَ خُلْقُهُ سَهُلَتْ لَهُ طُرُقُهُ » (18) ؛ « هر كس خلقش نيكو شد، راه‌هاي زندگي برايش هموار مي‌گردد ».

    روزي، علي ( عليه السلام ) از سوي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مأمور شد تا با سه نفر كه براي كشتن ايشان هم پيمان شده بودند، پيكار كند. آن حضرت، يكي از آن سه نفر را كشت و دو نفر ديگر را اسير كرد و خدمت پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آورد. پيامبر، اسلام را بر آن دو عرضه كرد و چون نپذيرفتند، فرمان اعدام آنان را به جرم توطئه صادر كرد. در اين هنگام، جبرئيل بر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نازل شد و عرض كرد: خداي متعال مي‌فرمايد: يكي از اين دو نفر را كه مردي خوش خلق و سخاوتمند است، عفو كن. آنگاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از قتل او صرف نظر كرد. وقتي آن فرد دانست كه به سبب داشتن اين دو صفت نيكو، مورد عفو الهي قرار گرفته است، شهادتين گفت و اسلام آورد. رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) درباره وي فرمود: « او از كساني است كه خوش خويي و سخاوتش، او را به سمت بهشت كشانيد ». (19)

    شش ـ آثار اُخروي خوش‌اخلاقي

    گشادهرويي نه تنها آثار دنيوي، كه فوايد اخروي فراواني به دنبال دارد. از آن جمله، مي‌توان گفت: گشاده‌رويي موجب رسيدن به مراتب عالي معنوي مي‌گردد. پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌فرمايد:

    اِنَّ الْعَبْدَ لَيبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظيمَ دَرجاتِ الآخِرَةِ وَأَشْرَفَ الْمَنازِلِ وَاِنَّهُ ضَعيفُ الْعِبادَةِ. (20)

    بنده در سايه خوشاخلاقي، به مراتب بزرگ و مقام‌هاي والايي در آخرت مي‌رسد؛ اگر چه عبادتش ضعيف است.

    همچنين حسن خلق، حساب قيامت را آسان مي‌سازد. حضرت علي ( عليه السلام ) بدين‌گونه بر اين امر صحه مي‌گذارد: « حَسِّنْ خُلْقَك يُخَفِّفِ اللهُ حِسابَك » (21) ؛ « اخلاقت را نيكو كن تا خداوند حسابت را آسان كند ».

    آمرزش گناهان از ديگر آثار اخروي گشاده‌رويي است. امام صادق ( عليه السلام ) در اين باره مي‌فرمايد: « اِنَّ الْخُلْقَ الْحَسَنَ يَمِيثُ الْخَطيئَةَ كَما تَمِيثُ الشَّمْسُ الْجَليدَ. » (22) ؛ « اخلاق نيكو، لغزش‌ها را ذوب مي‌كند، همان‌گونه كه آفتاب يخ را ».

    پيامبر رحمت ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) خُوش‌خلقي را راهي به بهشت ميداند:

    اَكثَرُ ما تَلِجُ بِهِ اُمَّتي الجَنَّةَ تَقْوَي اللهِ وَحُسْنُ الخُلْقِ. (23)

    بيشترين امتيازي كه امت من به سبب داشتن آن به بهشت مي‌روند، تقواي الهي و حسن خلق است.

    هفت ـ شوخي

    از ديگر موضوع‌هاي مرتبط با حسن خلق، مزاح است. شوخي به اندازه‌اي كه موجب زدودن اندوه از دل مؤمن و شاد كردن او باشد و به گناه، زيادهروي، جسارت و سخنان زشت نينجامد، پسنديده است. سخنان پيشوايان دين در اين‌باره مبيّن همين امر است. پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: « اِنّي لاَ مْزَحُ وَلا اَقُولُ اِلاّ حَقّ » (24) ؛ « من شوخي مي‌كنم، ولي جز سخن حق نمي‌گويم ».

    شخصي به نام يونس شيباني مي‌گويد: امام صادق ( عليه السلام ) از من پرسيد: شوخي‌کردن شما با يكديگر چگونه است؟ عرض كردم: اندك است! حضرت فرمود:

    اين‌گونه نباشيد؛ زيرا شوخي‌كردن، [نشانه] حسن خلق است و تو مي‌تواني به وسيله آن، برادر دينيات را شادمان كني. پيامبر خدا نيز با افراد شوخي مي‌كرد و منظورش، شاد كردن دل آنان بود. (25)

    اول ـ حدود شوخي

    پيامبر اسلام و اولياي معصوم ( عليهم السلام ) ، زياده‌روي در مزاح و شوخي را همواره نكوهش كرده و آن را نشانه جهالت، حماقت و پستي دانسته‌اند. حضرت علي ( عليه السلام ) در اين سخن كوتاه به اين حقيقت اشاره مي‌كند: « مَنْ كَثُرَ مِزاحُهُ اِسْتَحْمَقَ » (26) ؛ « هر كس شوخي‌اش بسيار شود احمق مي‌شود » و در جاي ديگر مي‌فرمايد: « من كثُرَ مِزاحُهُ استُجْهِلَ » (27) ؛ « كسي كه شوخياش بسيار شود، نادان مي‌شود ».

    مزاح بايد براي شاد كردن دل ديگران باشد. بنابراين، شوخي اي که کسي، از آن رنجيده شود، ممنوع و نكوهيده است و چه بسا موجب كينه‌توزي و دشمني مي‌گردد. امام علي ( عليه السلام ) در اين باره فرمود: « لِكلِّ شَيءٍ بَذْرٌ وَبَذْرُ الْعَداوَةِ الْمِزاحُ » (28) ؛ « براي هر چيزي، بذري است و بذر دشمني، مزاح است ».

    پسنديده بودن مزاح، جواز جسارت و بي‌ادبي نيست. هنگام شوخي، نبايد سخنان زشت و دور از اخلاق اسلامي بر زبان انسان جاري شود؛ زيرا به تعبير امام علي ( عليه السلام ) : « سُنَّةُ اللِّئامِ قُبْحُ الْكلامِ » (29) ؛ « زشت‌گويي، شيوه فرومايگان است ».

    مزاح نبايد براي انسان عادت درآيد، به گونه‌اي كه همواره دنبال بهانه‌اي براي شوخي با کسي باشد؛ زيرا اين صفت، تصوير زننده‌اي از انسان، در ذهن مردم ايجاد مي‌كند؛ به گونه‌اي كه مردم، او را دلقك و بذله‌گو تصور مي‌كنند و ميان شوخي‌ها و موضع‌گيري جدّي او فرقي نمي‌گذارند. اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: « مَنْ جَعَلَ دَيدَنَهُ الْهَزلَ لَمْ يُعْرَفْ جِدُّهُ » (30) ؛ « هر كس شوخي را عادت خود قرار دهد، موضع جدّي او [از شوخي‌هايش باز] شناخته نمي‌شود ».

    دوم ـ آسيب‌هاي شوخي بي‌رويه

    شوخي بدون رعايت حد و مرزهاي آن، آفاتي درپي دارد؛ از جمله سبب ريختن آبروي انسان مي‌شود. رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌فرمايد: « اَلْمِزاحُ تَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ » (31) ؛ « شوخي، آبرو را از بين مي‌برد ».

    همچنين ممكن است شوخي موجب كينه‌توزي شود؛ چنانكه امام علي ( عليه السلام ) فرمود: « اَلْمِزاحُ تُورِثُ الضَّغائِنَ » (32) ؛ « شوخي، كينه‌ها را در پي دارد ».

    شوخي بسيار، نور ايمان را از دل مي‌برد و خنده زياد، آدمي را از ياد خدا و آخرت غافل مي‌سازد. امام كاظم ( عليه السلام ) فرمود: « اِيّاك وَالْمِزاحَ فَاِنَّهُ يَذْهَبُ بِنُورِ ايمانِك »؛ « از شوخي بپرهيز كه نور ايمان را از دلت مي‌برد. »

    كلام آخر اينكه، زياده‌روي در مزاح، شخصيت آدمي را خدشه‌دار مي‌كند. امام علي ( عليه السلام ) در هشداري ارزنده مي‌فرمايد: « آفَةُ الْهَيْبَةِ الْمِزاحُ » (33) ؛ « شوخي، آفت هيبت و شخصيت و بزرگي است ».

    سوم‌ ـ نمونه‌هايي از شوخي در سيره امامان معصوم ( عليهم السلام )

    پيامبر بزرگوار اسلام ( عليهم السلام ) با اينكه، شاخص‌ترين الگوي فضايل اخلاقي بود، گاه و بي‌گاه با برخي افراد، شوخي‌هاي زيبا و نمكين مي‌كرد، ولي هيچگاه از چارچوب حق خارج نمي‌شد و جز شادكردن دل‌هاي مردم و زدودن غبار غم از سيماي آنان، هدف ديگري نداشت. نقل شده است روزي پيامبر، پيرزن فرتوتي را ديد كه دندان‌هايش ريخته بود. فرمود: « آگاه باشيد كه پيرزنان بي‌دندان، وارد بهشت نخواهند شد. »

    پير زن از شنيدن اين سخن، گريان و اندوهگين شد. حضرت كه متوجه حال او بود، علت گريه‌اش را پرسيد. عرض كرد: اي رسول خدا! من بي‌دندان هستم. حضرت خنديد و فرمود: « بله، تو با اين حال وارد بهشت نخواهي شد، بلكه نخست جوان مي‌شوي و دندان‌هايت مي‌رويد، آن گاه به بهشت مي‌روي ». (34)

    همچنين رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) گاهي مطلبي به خردسالان مي‌فرمود و سپس به شوخي مي‌گفت: « لاتَنْسَ يا ذا الأُذُنَينِ » (35) ؛ « اي صاحب دو گوش، فراموش نكن ».

    بديهي است كه اين مقدار مزاح، نه تنها اثر منفي ندارد، كه سبب افزايش محبت و صميميت ميان افراد مي‌شود. همچنين اندوه و ناراحتي ناشي از مشكلات زندگي را كه موجب كسالت روحي

    مي‌شود و نشاط و اميد آدمي را تحت تأثير قرار مي‌دهد، برطرف مي‌كند.

    ه‍) امر به معروف و نهي از منكر

    يک ـ فلسفه امر به معروف و نهي از منكر

    پيامبر گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در يك مثال ساده، فلسفه امر به معروف و نهي از منكر و عدم منافات آن با آزادي را اين طور ترسيم مي‌فرمايد:

    يك گنهکار در ميان مردم، مانند كسي است كه با گروهي سوار كشتي مي‌شود و هنگامي كه در وسط دريا قرار مي‌گيرد، به سوراخ كردن جايگاه خويش مي‌پردازد. اگر ديگران او را از اين كار خطرناك باز ندارند، آب به كشتي نفوذ مي‌كند و يكباره همگي غرق مي‌شوند. (36)

    پيامبر با اين تعبير زيبا، منطقي بودن و لزوم امر به معروف و نهي از منكر را بر همگان مجسم مي‌سازد و نظارت فرد بر اجتماع را حقي طبيعي ميداندكه ناشي از پيوند سرنوشت‌هاست.

    آري، جامعه نيز همچون كشتي است. سرنشينان كشتي تنها تا حدي آزادند كه موجب هلاك ديگران نشوند. هرگاه مسافري از اين آزادي استفاده نادرست كند و بخواهد بدنه كشتي را سوراخ كند، همه مسافران بنا بر غريزه دفاعي خود، او را بازميدارند و بي‌شك سستي و بي‌توجهي آنان، خطر غرقشدن و نابودي همگان را به دنبال خواهد داشت. از اين رو، همه مؤمنان در بازداشتن افراد از ارتكاب گناهان و زير پا نهادن ارزش‌هاي الهي، متعهد و مسئولند.

    عمل به اين مسئوليت الهي ـ انساني، بر همگان واجب است و در صورت كوتاهي، بايد در انتظار خواري در اين جهان و كيفر دردناك سراي ديگر بود. ملاّ احمد نراقي در توصيه‌اي مؤكد، اين زنگ بيداري را به صدا در مي‌آورد:

    امر به معروف و نهي از منكر، از اعظم شعائر دين و اقواي علامت شريعت و آيين است و مقصد كلي از بعثت انبيا و ائمه و اوصيا و نايب گردانيدن متدينين از علما، بلكه قطب آسياي جميع اديان و ملل است كه همه بر محور آن مي‌گردند و در صورت اهمال و اخلال در انجام آن، مضمحل [مي‌شوند] و از ميان مي‌روند. از اين جهت، مدح و ترغيب به آن، در آيات و اخبار به كرات آمده است كه عاملين به آن صالحين و تاركين آن ملعون معرفي شده‌اند. (37)

    دو ـ مفهوم‌شناسي و پيشينه امر به معروف و نهي از منكر

    قدمت امر به معروف و نهي از منكر، به زمان آفرينش حضرت آدم بر مي‌گردد. نخستين انسان روي زمين، دعوت‌كننده به نيكي‌ها بود و پس از وي نيز پيامآوران وحي و پيروان مؤمنشان در انجام اين فريضه مهم كوشيدند و براي منكر زدايي، دشواري‌ها را تحمل كردند و هزينه‌هاي جاني و مالي بسيار دادند. در روزگار ما امام خميني ( قدّس سرّه ) ، مردم را به انجام اين وظيفه الهي فرا خواند و در حال حاضر نيز رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آيت الله خامنه‌اي همگان را به اجراي اين فريضه الهي سفارش مي‌كند:

    همه بايد امر به معروف و نهي از منكر بكنند، هم مسئوليت شرعي و هم مسئوليت انقلابي و سياسي شماست. امر به معروف هم مثل نماز واجب است. (38)

    معروف، در لغت به معني « شناخته شده »، از ماده عرف، و منكر، به معني « ناشناخته » از ماده انكار است. بر اين اساس، كارهاي نيك، اموري شناخته شده و كارهاي زشت و ناپسند، اموري ناشناخته معرفي شده‌اند؛ چه اينکه فطرت پاك انساني با دسته اول آشنا و با دسته دوم ناآشناست.

    سه ـ امر به معروف و نهي از منكر در قرآن

    آيات متعددي در اهميت اين دو وظيفه مهم و بزرگ اجتماعي آمده است كه در ادامه به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم.

    در سوره آل عمران آمده است: « بايد از شماها گروهي وجود داشته باشند كه مردم را به نيكويي و خير فراخوانند و به معروف امر كنند و از منكر باز دارند و آنان رستگارانند ». (39)

    از اين آيه استفاده مي‌شود كه امر به معروف و نهي از منكر، دو مرحله دارد: يكي مرحله فردي كه هر كس بايد به تنهايي وظيفه نظارتي خود را انجام دهد و ديگري مرحله همگاني و دسته جمعي كه در اين حال، همه مردم موظفند براي پايان دادن به نابساماني‌هاي اجتماعي دست به دست هم بدهند و با يكديگر همكاري كنند. در نوع اول كه جنبه فردي دارد، شعاع آن محدود به توانايي فرد است، ولي در نوع دوم چون جنبه گروهي دارد و شعاع قدرت آن وسيع است، طبعاً از شئون حكومت اسلامي به شمار مي‌آيد. اين دو شكل از فراخواني، يعني مبارزه با فساد و دعوت به حق، از شاهكارهاي قوانين اسلامي است و لزوم تشكيل يك گروه نظارتي بر وضع اجتماعي و سازمان‌هاي حكومت را مشخص مي‌سازد.

    در سوره مائده ميخوانيم: « چرا دانشمندان و عالمان دين، آنان [مردم] را از سخنان گناه‌آلود و خوردن مال‌هاي نامشروع باز نمي‌دارند؛ چه زشت است كاري كه مي‌كنند ». (40)

    در سوره توبه آمده است: « مردان و زنان مؤمن، دوستان و هواداران يكديگرند، امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنند، نماز بر پا مي‌دارند و زكات مي‌دهند و از خدا و پيامبر فرمان‌برداري مي‌كنند. خداوند آنان را مورد رحمت قرار دهد كه خدا عزيز و حكيم است ». (41)

    چهار ـ امر به معروف و نهي از منكر، در روايات

    افزون بر قرآن مجيد، احاديث بسياري در منابع معتبر اسلامي درباره اين دو وظيفه مهم و حياتي وارد شده است و اين، نشان از ارزش و اهميت اين دو مسئله از ديدگاه امامان معصوم ( عليهم السلام ) دارد. براي نمونه، امام باقر ( عليه السلام ) مي‌فرمايد:

    امر به معروف و نهي از منكر، راه پيامبران و شيوه صالحان است، فريضه بزرگي است كه با آن، فريضه‌هاي ديگر به پا داشته، راه‌ها امن و كسب وكارها حلال مي‌شود. آنچه به ستم ستانده شده [است] به صاحبان آنان بازگردانده مي‌شود، زمين‌ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته و امر پابرجا مي‌شود. (42)

    در روايتي ديگر، پيامبر گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اداي اين دو فريضه را مايه سعادت و بركت مي‌شمارد :

    امت من مادام كه امر به معروف و نهي از منكر كنند و يكديگر را بر نيكي ياري دهند، در خير به سر خواهند برد و چون چنين نكنند، بركت‌ها از آنان برداشته مي‌شود و برخي به برخي ديگر تسلط مي‌يابند و براي آنان، نه ياوري زميني و نه آسماني خواهد ماند. (43)

    حضرت علي ( عليه السلام ) جايگاه اين دو فريضه را اين‌گونه نشان مي‌دهد: « تمام كارهاي نيك و حتي جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منكر، چون قطره‌اي است در مقابل درياي پهن و ژرف ». (44)

    پنج ـ ترك امر به معروف و نهي از منكر، عامل سقوط تمدن‌ها

    آنچه بيش از پي‌ريزي تمدن‌ها ضروري است، پايداري و پيشگيري از فروپاشي آنهاست. آيين رهاييبخش اسلام با توجه به اين واقعيت، از آغاز، پيروانش را با عوامل نابودي تمدن‌هاي پيشين آشنا ساخته و طرحي نوين براي جلوگيري از اين سرنوشت شوم ارائه داده است.

    امام علي ( عليه السلام ) در بخشي از سخنان حكيمانه خويش با استناد به قرآن كريم، بيتوجهي آگاهان و ترك امر به معروف و نهي از منكر را دليل اصلي انحطاط دولت‌هاي گذشته معرفي مي‌كند و براي جلوگيري از سقوط جامعه اسلامي مردم را به انجام اين وظيفه كه رمز پايندگي و بالندگي تمدن اسلام است، فرامي‌خواند:

    انّما هَلَك مَنْ كانَ قَبْلَكم حَيثُما عَمِلُوا مِنَ الْمَعاصي وَلَمْ يَنْهَهُمُ الرَّبّانِيُّونَ وَالاَحْبارُ عَنْ ذلك. (45)

    همانا كساني كه پيش از شما هلاك شدند، مرتكب گناهاني مي‌شدند و دانشمندان و نيكان، آنها را از آن باز نداشتند و نهي از منكر نكردند.

    بنابراين، بنياد تمدن اسلامي بر دوش همه انسان‌هاي مؤمن قرار دارد و همه مردم در حفظ ارزش‌هاي الهي مسئولند؛ چه آن كه زير پا نهادن بخشي از اين ارزش‌ها توسط يك فرد، هر چند امري بسيار كوچك جلوه مي‌كند، به تدريج بر بناي استوار جامعه اسلامي ضربه مي‌زند و سعادت و آرامش ديگران را نيز از بين مي‌برد. براي مثال، سقوط اخلاقي در بخشي از جامعه، مانند بيماري واگير، كمكم به ديگران نيز سرايت و ديگر بخش‌هاي جامعه را آلوده مي‌كند. بنابراين سكوت در برابر مفاسد، اشتباه و گناه است؛ حتي اگر تنها از سوي يك نفر رخ دهد. اين حقيقت را قرآن كريم چنين بيان مي‌كند:

    {وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب‏} (انفال: 25)

    از فتنه‌اي كه تنها به ستمكاران شما نمي‌رسد، بترسيد و بدانيد كه خدا سخت كيفر است.

    بدين ترتيب، مبارزه با فساد و انحراف و سپس دعوت و راهنمايي به كارهاي نيك، ضرورتي انكارناپذير است و برخلاف گمان برخي افراد ناآگاه، دخالت در زندگي ديگران نيست و با آزادي شخصي آنان منافات ندارد؛ زيرا آزادي حقيقي، ديگران را محدود نمي‌كند و منافع ديگران را به خطر نمي‌اندازد. بر اين اساس، كسي كه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كند، از حقوق خود و جامعه كه با افراط و انحراف مفسدان به خطر مي‌افتد، دفاع مي‌كند كه در واقع، امري پسنديده و عقلاني است.

    پاورقى:‌

    1. غم و شادي در سيره معصومان:، محمود اکبري، ص 23.
    2. غم و شادي در سيره معصومان:، محمود اکبري، ص 23.
    3. شرع و شادي، ابوالفضل طريقه‌دار، ص 23.
    4. نهج البلاغه، ترجمه و شرح: فيض الاسلام، كلمه قصار، ش 188.
    5. همان، كلمه قصار، ش 382.
    6. بحارالانوار، ج 71، ص 323.
    7. ميزان الحكمه، ج 4، ص 437.
    8. ميزان الحكمه، ج 4، ص 436.
    9. فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبيرات عرفاني، سجادي، ص 145.
    10. بحارالانوار، ج 68، ص 389.
    11. بحارالانوار، ج 16، ص 216.
    12. بحارالانوار، ج 35، ص 89.
    13. وسائل الشيعه، ج 11، ص 413.
    14. بحارالانوار، ج 71، ص 150.
    15. همان، ص 395.
    16. همان، ج 78، ص 53.
    17. شرح غررالحكم، ج 4، ص 558.
    18. همان.
    19. بحارالانوار، ج 71، ص 390.
    20. محجة البيضاء، فيض كاشاني، ج 5، ص 93.
    21. بحارالانوار، ج 71، ص 383.
    22. همان، ص 375.
    23. بحارالانوار، ج 68، ص 375.
    24. اصول كافي، ج 3، ص 153.
    25. اصول كافي، ج 2، ص 663.
    26. شرح غرر الحكم، ج 5، ص 195.
    27. همان، ص 200.
    28. همان، ص 24.
    29. شرح غرر الحكم، ج 5، ص 127.
    30. همان، ص 227.
    31. بحارالانوار، ج 76، ص 58.
    32. همان، ج 77، ص 215.
    33. شرح غرر الحكم، ج 3، ص 106.
    34. بحارالانوار، ج 16، ص 298.
    35. همان، ص 294.
    36. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج 3، ص 50.
    37. معراج السعاده، ملااحمد نراقي، ص 369.
    38. روزنامه رسالت، 24 مرداد 1373، ص 11.
    39. آل عمران: 104. {وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏}.
    40. مائده: 63. {لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُون‏}.
    41. توبه: 71. {وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ يُطيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيم‏}. افزون بر اين آيات، آيه 17 سوره لقمان، آيه 157 سوره اعراف، آيات 40 و 41 سوره حج و آيه 110 سوره آل عمران، بر اهميت اين دو فريضه الهي تأكيد دارند كه با توجه به اين رهنمودها، لازم است در سايه آموزه‌هاي قرآني و احياي امر به معروف و نهي از منكر، شادابي و نشاط معنوي بيش از پيش به كالبد جامعه ديني دميده شود.
    42. وسائل الشيعه، ج 11، ص 394.
    43. فروع كافي، ج 1، ص 342.
    44. نهج البلاغه، صبحي صالح، كلمات قصار، ش 374.
    45. وسائل الشيعه، ج 11، ص 395.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دو ـ شادي در قرآن

    شادي، جايگاه ويژه‌اي در قرآن دارد و خداوند به گونه‌هاي مختلف، آن را مورد تأييد و توجه قرار داده است. البته نه به شادي‌هاي بيهوده و حرام، بلكه شادي‌هاي برخاسته از رعايت اهداف الهي و انساني.

    آيات قرآن درباره شادي دو دسته‌اند: دسته‌اي از آيات، مؤمنان را به شادي دعوت کردهاند؛ مانند:

    {قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون‏} (يونس: 58)

    اي رسول خدا! به خلق بگو كه شما بايد تنها به فضل و رحمت خدا شادمان شويد [و به نزول قرآن مسرور باشيد] كه آن، بهتر و مفيدتر از ثروتي است كه براي خود مي‌اندوزيد.

    بنابر اين آيه، مردم بايد همواره به فضل پروردگار و رحمت بي‌پايان او و به اين كتاب بزرگ الهي كه جامع همه نعمت‌هاست، خشنود شوند، نه به اندوختن ثروت‌ و بزرگي مقام و فزوني قوم و قبيله.

    اطاعت از خداوند نيز سبب شادي انسان مؤمن مي‌شود؛ چنانكه حضرت علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: « سُرورُ المؤمِنِ بطاعَةِ رَبِّهِ و حُزنُهُ علي ذَنبِهِ » (7) ؛ « شادي مؤمن، به طاعت از پروردگار و حزنش بر گناه و عصيان است ».

    دسته‌اي از آيات الهي، شادي‌هاي بيهوده، بي‌هدف و ضد ارزش را نكوهش مي‌کند. بنابراين، شادي‌ها بايد بر پايه ارزش‌ها و اهداف مقدس باشد؛ چنانكه خداوند در قرآن كريم در داستان قارون كه فردي خودخواه و مغرور بود و شادي‌هاي مستانه داشت، مي‌فرمايد:

    {إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحين‏} (قصص: 76)

    به خاطر بياور هنگامي راكه قوم قارون به او گفتند: اين همه شادي مغرورانه مكن كه خداوند، شادي‌كنندگان مغرور را دوست ندارد.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سه ـ شادي‌هاي ظاهري و حقيقي

    بخشي از شادي‌ها « ظاهري و سطحي » است؛ مانند شادي‌هايي كه از سر غفلت و هوسراني، تكبر و استهزاي ديگران، به انسان دست مي‌دهد. اين نوع شادي‌ها در اسلام « لهو و لعب » تعبير مي‌شود كه پايان آن، جز اندوه و افسردگي نخواهد بود. بخشي ديگر از شادي‌ها « حقيقي و واقعي » است كه ممكن است حتي در ظاهر، خنده‌اي ديده نشود، حال آنكه فرد در اعماق جان خود احساس رضايت و آرامش مي‌كند؛ مانند: نجات دادن غريق، نجات انساني از خطر آتش سوزي، ايثار در حق مسكين و دردمند، عيادت بيمار بي‌پناه، رسيدگي به داد مظلوم، احسان به والدين و گذشت و عفو در حق ديگران.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    چهار ـ معيارهاي غم و شادي

    غم و شادي هر فرد، بستگي به چگونگي شخصيت و نگرش او دارد. از غم‌ها و شادي‌هاي هر فرد ميتوان، به ميزان رشد فكري و بزرگي همت و عظمت روح او پي برد. يکي به عفو و گذشت شاد ميشود و ديگري به انتقام. يكي در صورتي كه گناهي مرتكب شود، غمگين مي‌شود و ديگري با از دست دادن سرمايه‌اي ناچيز.

    در نظام ارزشي اسلام، هر چيزي زماني مطلوب است كه در مسير كمال و سعادت انسان باشد. پيامبر و ائمه معصومين ( عليهم السلام ) همواره مي‌كوشيدند به شادي‌هاي مردم جهت و هدف بدهند. پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) روزي كه از مكه به مدينه هجرت كرد، متوجه شد كه مردم مدينه همه ساله دو روز را عيد مي‌گرفتند و به تفريح و جشن مي‌پرداختند. پيامبر پرسيد: اين دو روز چه ويژگي و مناسبتي دارد؟ گفتند: ما در دوران جاهليت، اين دو روز را در شادي و جشن سپري مي‌كرديم.

    رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: « خداي سبحان بهتر از اين دو روز را براي شما آورده و آن، عيد فطر و عيد قربان است ». (8)

    از اين رهگذر، عيد و شادي مؤمن، همان لحظه‌هايي است كه بر شيطان و نفس خود چيره مي‌شود و عزاي او، روزي است كه به گناه گرفتار آيد.
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 04-11-2021 در ساعت 19:16
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پنج ـ توكل بر خدا، عامل شادماني

    توكل بر خداوند، آدمي را به منبع قدرتي بي‌پايان پيوند مي‌دهد و خود، از عوامل پديدآورندة آرامش و شادي در قلب انسان است. « توكل، يعني واگذاري امور خود به مالك خويش و اعتماد به وكالت او؛ و مالك شخص كسي است كه بر مصالح او، مقتدر باشد و خداوند، اين‌گونه است. رسيدن به اين نوع دلبستگي به پروردگار، نشانه كمال معرفت است؛ زيرا انسان، هر اندازه خدا را بهتر بشناسد و از قدرت و رحمت و حكمت او زيادتر آگاه شود، دلبستگي او به آن قدرت و ذات بي‌همتا زياد مي‌شود ». (9)

    از آنجا كه اسباب دنيوي شايسته اعتماد نيستند، توكل بر آنها آرامش و شادماني آدمي را تضمين نميکند. توكل در صورتي شاديآور است كه بر موجودي مورد اعتماد و بي‌نهايت قدرتمند باشد و آن موجود، جز پروردگار جهانيان نخواهد بود.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    د) خوش‌خلقي

    حسن خلق، عبارت است از خوش‌رويي، خوش‌رفتاري، حُسن معاشرت و برخورد پسنديده با ديگران. امام صادق ( عليه السلام ) مي‌فرمايد:

    تُلِينُ جانِبَك وَتُطِيبُ كلامَك وَتَلْقَي اَخاكَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ. (10)

    حسن خلق آن است كه برخوردت را نرم و سخنت را پاكيزه و برادرت را با خوش‌رويي ديدار كني.

    دين مقدس اسلام، همواره پيروان خود را به نرم‌خويي و ملايمت در رفتار با ديگران دعوت مي‌كند و آنان را از درشتي و تندخويي بازمي‌دارد. قرآن كريم در ستايش پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌فرمايد: {وَ إِنَّكَ لَعَلي‏ خُلُقٍ عَظيم‏}؛ « به درستي كه تو به اخلاق پسنديده و بزرگي آراسته شدي ». (قلم: 4)

    حُسن‌خلق و گشاده‌رويي، از برجسته‌ترين صفت‌هايي است که موجب جلب محبت مي‌شود و در اثربخشي سخن بر ديگران، اثري شگفت‌انگيز دارد. از اين رو، خداي مهربان، پيامبران و سفيران خود را از ميان انسان‌هاي مهربان و نرم‌خو برگزيد تا بتوانند بهتر بر مردم اثر بگذارند و آنان را به آيين الهي جذب كنند. اين مردان بزرگ، براي تحقق اهداف الهي، با بهره‌مندي از حُسن خلق و شرح صدر، چنان با ملايمت و گشاده‌رويي با مردم رفتار مي‌كردند كه هر انسان حقيقت‌جويي را به آساني شيفته خود مي‌ساختند و او را از زلال هدايت سيراب مي‌كردند، بلكه گاهي دشمنان را نيز شرمنده و دگرگون مي‌نمودند.
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 06-11-2021 در ساعت 16:54
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در ادامه توجه به نمونه‌‌هاي زير درباره خوش‌اخلاقي خالي از لطف نيست:

    يک ـ پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نمونه كامل اخلاق

    خداوند كريم، اخلاق نيكوي پيامبر را عنايتي از جانب خويش مي‌داند و مي‌فرمايد:

    {فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك‏} (آل عمران: 159)

    در پرتو رحمت و لطف خدا، با آنان مهربان و نرمخو شده‌اي و اگر خشن و سنگدل بودي، از گردت پراكنده مي‌شدند.

    بسيار رخ مي‌داد كه افراد، با قصد دشمني و آزار دادن پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به حضور ايشان مي‌رسيدند، ولي نه تنها به ايشان اهانت نمي‌كردند، بلكه با كمال صميميت، اسلام را مي‌پذيرفتند و از آن پس، رسول اكرم محبوب و مراد آنان مي‌شد.

    بديهي است كه خوشرفتاري مؤمنان با يكديگر، از ارزش‌هاي والاي اخلاقي به شمار مي‌رود. قرآن كريم، ياران رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را نيز به اين صفت ستوده و فرموده است:

    {مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم‏} (فتح: 29)

    محمد، رسول خدا و كساني كه با او هستند، در برابر كفار، سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,353 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دو ـ خوشرفتاري با كافران و مجرمان

    پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با كافران و مجرمان نيز رفتار پسنديده‌اي داشت. به اين اميد كه ملايمت در آنان اثري سازنده داشته و در هدايت و نجات آنان مؤثر باشد و نرمي در گفتار و رفتار، سبب شود از عقيده باطل يا كار ناپسند دست بردارند و اصلاح شوند. خداي متعال هنگام فرستادن حضرت موسي ( عليه السلام ) و برادرش هارون به سوي فرعون، به آنان دستور مي‌دهد:

    {اذْهَبا إِلي‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغي‏ (43) فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشي‏ (44)} (طه: 43 و 44)

    به سوي فرعون برويد كه سركشي كرده است. با او به آرامي و نرمي سخن بگوييد، باشد كه پند گيرد.

    روزي مردي يهودي كه ادعا مي‌كرد، چند دينار از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) طلب دارد، طلب خود را درخواست نمود. آن حضرت فرمود: اكنون ندارم. مرد يهودي گفت: تو را رها نمي‌كنم تا طلبم را بپردازي. پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: من هم اينجا، در كنار تو مي‌نشينم. مرد يهودي آن قدر نشست كه حضرت، نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و نماز صبح روز بعد را نيز همانجا خواند. اصحاب خواستند يهودي را بيازارند، ولي حضرت مانع شد. عرض كردند: آيا اجازه دهيم، يك يهودي شما را بازداشت كند؟ حضرت فرمود: « خداوند مرا مبعوث نكرده است تا به مردم ستم كنم. »

    پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، همراه يهودي و تعدادي از مسلمانان تا نيمه‌هاي روز در آن مكان نشست. در اين هنگام يهودي گفت: گواهي مي‌دهم كه خدايي جز خداي يكتا نيست و تو فرستاده خدا هستي. سپس عرض كرد: به خدا سوگند، با اين كارم، قصد جسارت به شما را نداشتم، بلكه مي‌خواستم بدانم اوصاف شما با آنچه در تورات به ما وعده داده‌اند، تطبيق مي‌كند يا خير؟ من در تورات خوانده‌ام كه پيامبر خاتم، در مكه متولد مي‌شود و به يثرب هجرت مي‌كند. درشتخو و بداخلاق نيست، با صداي بلند سخن نمي‌گويد و ناسزاگو و بدزبان نيست. اينك همه ثروتم را در اختيارتان مي‌گذارم تا در راه خدا خرج كنيد. (11)
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 3 از 13 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi