صفحه 6 از 13 نخستنخست ... 2345678910 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 51 تا 60 , از مجموع 125

موضوع: سرمه سعادت{ جوان و باید و نبایدهای اخلاقی}

  1. Top | #51

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    يازده ـ‌ احترام به شخصيت افراد

    پندهاي حكيمانه و امر و نهي دلسوزانه، بايد همواره آميخته با ادب و احترام شد و با الفاظي دلنشين و محبتآميز بيان شود. همچنين بهتر است ابتدا به ويژگي‌هاي مثبت اخلاقي، خانوادگي، علمي و شغلي مخاطب و توانايي وي بر نيك بودن تأكيد شود، سپس نكته‌هاي رفتاري لازم را به او گوشزد كند. در اين صورت، امر به معروف و نهي از منكر نه تنها مخاطب را به لجاجت و جبهه‌گيري وانميدارد، بلكه مانند باران بهاري، قلب و جان او را پاك و او را اميدوار و هدفمند مي‌سازد.

    يکي از ياران امام صادق ( عليه السلام ) گاهي به لغزشي دچار مي‌شد. زماني به كمك حضرت نيازمند شد. خدمت امام ( عليه السلام ) رسيد و تقاضايش را مطرح كرد. امام ( عليه السلام ) به او ياري رساند و از او دل‌جويي كرد، سپس به او فرمود:

    إِنَّ الْحَسَنَ مِنْ كلِّ أَحَدٍ حَسَنٌ وَاِنَّهُ مِنْك اَحْسَنُ لِمَكانِك مِنّا وَإِنَّ القبيحَ مِنْ كلِّ أحَدٍ قَبيحٌ و إنَّهُ مِنْك أَقْبَحُ. (11)

    كار خوب، از هر كس سر بزند، نيكوست و از تو نيكوتر است؛ زيرا تو به ما وابسته‌اي و كار بد از هر كس سر بزند، بد است و از تو بدتر است.

    با دقت در اين سخن امام ( عليه السلام ) درمي‌يابيم كه ايشان ابتدا با دلجويي، احسان و نزديك ساختن اطرافيان به خود، در صدد امر به معروف و نهي از منكر برميآمد. اين امر، مي‌تواند الگوي بسيار مناسبي براي ما در زمينه امر به معروف و نهي از منكر باشد.

    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند






  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #52

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    و) عزت‌مندي

    يک ـ جوانان، جوانه‌هاي سبز زندگي

    خوش آمد گل وز آن خوش‌تر نباشد

    كه در دستت به جز ساغر نباشد

    زمان خوشدلي دَرياب و دُرياب

    كه دايم در صدف گوهر نباشد

    حافظ

    جواني، بهار عمر و جوانان، جوانه‌هاي سبز زندگي و نمونه‌هاي ناب سازندگياند. اگر عمر آدمي طلاست، اوقات جواني كيمياست و اگر زندگي روزي بيش نيست، جواني صبح سپيد و پگاه پاك آن است و جوانان، رهبران فردا و آيينه آينده‌اند.

    آموزه‌هاي آسماني كه از دل و ديده ارباب عظمت تراوش يافته، توجه و تأكيد فراواني بر ذخيره‌هاي امروز جامعه كرده است تا جوانان را بيداردلاني فرهيخته كند و آيينه‌اي از انديشه‌هاي روشن نسبت به كسب فضيلت‌هاي انساني و رسيدن به عزت نفس در رواق وجودشان بنشاند. (12)

    رونق عهد شباب است دگر بستان را

    مي‌رسد مژدة گل، بلبل خوش الحان را

    اي صبا گر به جوانان چمن باز رسي

    خدمت ما برسان سرو و گل و ريحان را

    حافظ
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 12-12-2021 در ساعت 18:03
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  4. Top | #53

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دو ـ‌ جايگاه عزت نفس در اسلام

    عزت نفس، عبارت است از احساس ارزشمند بودن. اين حس از مجموع افكار، احساس‌ها، عواطف و تجربه‌هاي ما در طول زندگي ناشي مي‌شود. همه افراد، صرف نظر از سن، جنسيت، زمينه فرهنگي و جهتي كه در زندگي دارند، نيازمند عزت نفس هستند. عزت نفس بر همه سطوح زندگي انسان اثر مي‌گذارد. بررسي‌هاي روانشناسي، حاكي از آن است كه چنانچه نياز به عزت نفس ارضا نشود، به ويژه در جوانان، نيازهاي گسترده‌تري نظير ميل به خلاقيت و ابتكار، پيشرفت و يا درك استعداد بالقوه محدود مي‌ماند. (13)

    عزت، به معناي ارجمندي، سرافرازي و گرامي شدن نيز هست « واژه عزت، به معناي حالتي است كه نمي‌گذارد انسان شكست بخورد و مغلوب واقع شود ». (14)

    در برابر عزت، ذلت قرار دارد كه به معناي نبودِ شرافت و بزرگي در آدمي است؛ به گونه‌اي كه انسان به سادگي پذيراي شكست و مغلوب ديگران مي‌شود. در آموزه‌هاي ديني، عزت، در ثروت، تجمل‌گرايي و بهره‌مندي از امكانات مادي خلاصه نمي‌شود، بلكه عزت در بندگي، معنويت گرايي و رهايي از قيد و اسارت و شهوت و دنياگرايي تفسير مي‌گردد. امام علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد:

    اِلهِي كَفي بِي ‌عِزّاً اَنْ اَكُونَ لَكَ عَبْداً وَكَفي بِي‌ فَخْراً اَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً. (15)

    خداوندا! براي من اين عزت بس كه بنده تو باشم و اين افتخار مرا بس كه تو خداي من هستي.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  5. Top | #54

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سه ـ رسالت انبيا، پرورش عزت‌مندي در جوانان

    بزرگان دين، جواني را يكي از نعمت‌هاي پرارزش الهي و از سرمايه‌هاي بزرگ بشر معرفي كرده‌اند و اين موضوع را با عبارت‌هاي مختلفي به مسلمانان خاطر نشان ساخته‌اند. رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرموده است:

    در قيامت هيچ بنده‌اي قدم از قدم بر نمي‌دارد تا به اين پرسش‌ها پاسخ دهد: اول آنكه عمرش را در چه كاري فاني كرده است و دوم آنكه جواني‌اش را چگونه و در چه راه تمام كرده است. (16)

    از رسالتهاي انبيا و رهبران الهي، توجه به جوانان و پرورش عزتمندي در آنها و مبارزه با عوامل عزتزدا بوده است. شعار آنان اين بوده كه عزت از آن خداست و خداوند به مؤمنان عزت مي‌دهد: {مَنْ كانَ يُريدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَميعا...} (فاطر: 10).

    در روايت‌هاي اسلامي، اهميت عزت نفس به خوبي بيان شده است. امام صادق ( عليه السلام ) در حديثي فرمود: « خداوند، همه امور مؤمن را به خودش واگذار كرده است، جز آنكه اجازه نداده است خود را ذليل كند. » (17)

    از پيامبر گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نيز نقل است: « لا ينْبَغي لِمُؤْمِنٍ اَن يُذِلَّ نَفسَهُ » (18) ؛ « بر هيچ مسلماني جايز نيست كه خود را ذليل كند ».

    همچنين فرمود: « هر كه پذيراي ذلت شود، از ما نيست ». (19)

    اسلام با فراخواندن همگان به ايجاد عوامل عزتآفرين، با عوامل ذلت به مبارزه پرداخته است تا فضايي عزت‌مند به وجود آورد كه انسان‌ها بتوانند در آن، پله‌هاي رفيع كرامت را بپيمايند.
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 18-12-2021 در ساعت 19:15
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  6. Top | #55

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چهار ـ عزت نفس و بزرگي

    حضرت علي ( عليه السلام ) به فرزند خود سفارش مي‌كند كه نفس خود را از هر پستي و دنائتي دور نگه دارد: « اَكرِم نَفْسَكَ عَنْ كلِّ دَنِيّةٍ ». (20)

    براي روح‌هاي بزرگ، دوري از پستي چندان اهميت دارد كه مرگ با عزت را بر زندگي با ذلت ترجيح مي‌دهند. حضرت سيدالشهداء ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: « مَوتٌ فِي عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةٍ فِي ذُلًّ » (21) ؛ « مرگ در عزت، بهتر از زندگي در خواري است ».

    در روايتي از حضرت علي ( عليه السلام ) مي‌خوانيم: « اَلمَنِيّةُ وَلاَ الدَّنِيةُ وَالتَقَلُّلُ وَلا التَّوسُّلُ »؛ (22) « مرگ آري، اما پستي هرگز. كمداشتن و فقر آري، اما حاجت نزد ديگران بردن هرگز! »

    گاه بين مرگ باعزت و زندگي همراه با پستي، تعارض پديد مي‌آيد و زماني ديگر حفظ آبرو با درخواست ذلتبار از ديگران، مقابل هم مي‌ايستد. در چنين شرايطي علي ( عليه السلام ) مرگ را بر زندگي و تحمل فقر را بر اظهار حاجت ذليلانه ترجيح ميدهد.

    البته بايد نيازهاي زندگي را تأمين كرد، نمي‌توان به دليل عزت نفس، از برآوردن خواسته‌هاي خود و خانواده سر باز زد، ولي بايد در اين موارد با حفظ عزت نفس اقدام كرد و به توصيه پيامبر گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) توجه داشت كه فرمود: « اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعزَّةِ الأنْفُس » (23) ؛ « حاجت‌هاي خود را با حفظ عزت نفس برآورده سازيد ».

    اگر براي برآوردن نيازها، قرار باشد عزت نفس انسان خدشه دار شود، برآورده نشدن آن براي آدمي بهتر و تحملپذيرتر است؛ همچنان كه علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: « فَوتُ الْحاجَةِ اَهْوَنُ مِن طَلَبِها إِلي غَيْرِ اَهلِه » (24) ؛ « برآورده نشدن حاجت، از عرضه كردن آن نزد افراد ناشايست آسان‌تر است ».
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  7. Top | #56

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پنج ـ كرامت نفس و پرهيز از شهوت‌ها

    از آثار كرامت نفس، آن است كه انسان ميتواند به سادگي از اميال نفساني خود چشم بپوشد.

    حضرت علي ( عليه السلام ) در اينباره فرمود: « مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَيْهِ شَهَواتُه » (25) ؛ « كسي كه نفس خود را ارزشمند بداند، رها كردن شهوت‌ها برايش آسان ميشود ».

    از نمونه‌هاي قرآني مبارزه با شهوت‌ها، حضرت يوسف ( عليه السلام ) است. چنانكه مي‌دانيم، آن حضرت در موقعيتي دشوار و لغزنده قرار گرفت؛ موقعيتي كه شايد بسياري از انسان‌ها در آن اختيار از كف بدهند و ارزش انساني خويش را زيرپا نهند، ولي آن حضرت بر كرامت انساني‌اش پاي فشرد و نلغزيد. او را به خاطر عفت نفس و بزرگي روح متهم كردند و سال‌ها به زندان افكندند. اولين نتيجه و پاداش اين بزرگواري او، قدرت « تعبير خواب » بود كه بعدها، عزت و حكومت دنيوي نيز بدان افزوده شد. در زمان ما نيز براي بسياري از جوانان، احتمال قرار گرفتن در چنين شرايطي وجود دارد. از اين رو، بايد متوجه بود كه خداوند راه حلال را بر انسان نبسته است و پاكي و درايت آدمي، او را سرافرازانه از هر موقعيت دشواري خواهد رهانيد.

    براي كسي كه در حال حاضر، دست‌رسي به حلال ندارد، راه عاقلانه آن است كه عفت و كرامت نفس پيشه كند؛ زيرا اين‌گونه موقعيت‌ها صحنه زورآزمايي بي‌بندوباري، با كرامت و پاكدامني است.

    به درستي كه بهاي آدمي بسي بيشتر از يك لحظه لذت‌جويي است. حضرت علي ( عليه السلام ) فرمود:

    آيا آزاده‌اي هست كه اين نيم خورده، يعني دنيا را براي اهلش واگذارد؟ همانا براي نفس‌هاي شما بهايي جز بهشت نيست. پس، نفس خود را به غير آن نفروشيد. (26)

    انسان كريم، قانع است؛ چشمش در پي اموال مردم نيست، انصاف دارد، حقوق ديگران را رعايت مي‌كند، با گذشت و متواضع است و در لغزشگاه‌ها، از عفت و شرافت نفس خود پاسداري مي‌نمايد.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  8. Top | #57

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    شش ـ برداشت‌هاي اشتباه از عزت نفس

    برخي، تكبر و خودپسندي را با عزت نفس اشتباه مي‌گيرند. در عزت نفس، انسان به دنبال كسب فضيلت‌هايي است كه او را بزرگ مي‌سازد. شخص با عزت، احترام ديگران را در حد لازم و بالاتر از معمول نگه مي‌دارد، ولي افراد متكبر، نزد ديگران حقير مي‌شوند؛ زيرا خود را به ناحق همواره برتر از ديگران مي‌شمارند.

    برخي ديگر به نام عزت نفس، از ابهام‌ها و پرسش‌هاي علمي خود سرباز مي‌زنند و تصور مي‌كنند با پرسوجوي علمي، ضعف دانسته‌هاي آنان آشكار مي‌شود و نزد ديگران كوچك خواهند شد. در حالي كه اعتراف به ندانستن، نشانه كرامت نفس است و سعي بر كسب دانش، كرامت والا است؛ زيرا با نپرسيدن، آدمي در ناداني باقي مي‌ماند و از ارزش او كاسته مي‌شود. به تعبير سعدي:

    بپرس هر چه نداني كه ذُلّ پرسيدن

    دليل راه تو باشد به عزِِِّ دانايي

    بعضي براي رفع فقر، به هر راهي روي مي‌آورند؛ در حالي كه انسان نبايد زير بار خواهش و ذلت برود و با هراس از فرداي ذلت‌بار، امروز خود را به خواري بيفكند؛ چنان‌که حضرت علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: « اَلنّاسُ مِنْ خَوْفِ الذُّلِّ فِي ذُلٍّ » (27) ؛ « مردم از ترس خواري، خود را به خواري مي‌افكنند ».

    همچنين، داشتن عزت نفس، دليل كار نكردن نيست. انساني كه براي رفع نيازهاي خود و خانواده‌اش مي‌كوشد، نزد خداي متعال بسيار ارجمند است و پاداش بزرگ دارد. پس نبايد پنداشت كه پوشيدن لباس كار، ذلت است. آدمي با كار كردن مجبور نيست دست خود را به سوي ديگران دراز كند، بلكه دست افتادگان را نيز مي‌تواند بگيرد.

    شخص كريم، حكيم و هوشيار است. او انساني متعادل است و مي‌كوشد در كارها و رفتارهايش، حق خداوند، والدين، فرزندان، همسايگان، همكاران، گياهان و حتي طبيعت بي‌جان را به خوبي پاس دارد.

    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 22-12-2021 در ساعت 17:43
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  9. Top | #58

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2 ناشايسته‌هاي اخلاقي جوانان

    الف) حسد

    يک ـ چيستي حسد

    حسد، به معناي بد ديگري را خواستن، رشك بردن و آرزوي نابودي ديگران را داشتن است. (28) دانشمندان علم اخلاق درباره حسد و حسود مي‌گويند:

    حسد، حالتي است نفساني و حسود، كسي است كه نتواند نعمتي را كه خداوند به ديگري عنايت كرده است، برتابد و چون آن را مشاهده مي‌كند، غم و اندوه بر جانش مي‌نشيند و نيستي آن را آرزو مي‌كند، خواه خود او از آن نعمت بهره‌مند باشد، خواه نصيب او نباشد. (29)

    اين حالت در درون انسان چندين درجه دارد:

    نخست آنكه، حسود نمي‌تواند ببيند ديگري از نعمتي بهره‌مند است، پس دوست دارد آن نعمت از او گرفته شود، هر چند به وي نفعي نرسد. (30)

    دوم آنكه، مايل است نعمتي از دست ديگري برود؛ زيرا خود به آن چشم دوخته است و مي‌خواهد آن را داشته باشد. در حرمت و نكوهش اين مرتبه از حسد، خداوند متعال مي‌فرمايد: {وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلي‏ بَعْض‏}؛ « آرزو مكنيد آنچه را خدا به بعضي از شما داده است ». (نساء: 32)

    سوم آنكه، حسود مانند آنچه را ديگري دارد، مي‌خواهد و چون از دست‌يابي به آن ناتوان است، آرزو مي‌كند آن نعمت از شخص برداشته شود تا به اين شكل، با او برابر شود و چنانچه راهي براي نابودي آن نعمت بيابد، خود از تلف ساختن آن آسوده نخواهد نشست.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  10. Top | #59

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    دو ـ پيامدهاي حسد

    حسد، از هولناك‌ترين بيماري‌هاي روحي است و حسود، هيچ‌گاه از رنج‌ها و سختي‌هاي دنيا و كيفر دردناك آن در آخرت در امان نخواهد بود؛ زيرا هر بار كه نعمت‌ها و عنايت‌هاي پروردگار به ديگران را مي‌بيند، رنج و غصه وجود او را فرا مي‌گيرد و آتش حسد درون او را شعله‌ور مي‌سازد، پس پيوسته غمناك و محزون است. حضرت علي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: « اَلْحَسودُ كَثيرُ الْحَسَرات » (31) ؛ « حسود، بسيار افسوس مي‌خورد ».

    بنابر برخي روايت‌ها، انسان حسود، مانند كشاورزي است كه، رنج‌هاي فراواني را دركاشت، داشت و برداشت محصول خود تحمل كرده است، ولي پس از جمع‌آوري محصول، به ناگاه آن را به آتش مي‌كشد و نابود مي‌کند. آري، آتش حسد آن‌گاه كه كشتزار قلب آدمي را فرا گيرد، خرمن ايمان و معنويت او را به خاكستر مي‌نشاند. در روايت‌هاي اسلامي آمده است: « إِنَّ الْحَسَدَ يَأكُلُ الإيمانَ كَما يَأكُلُ النّارُ الْحَطَب » (32) ؛ « حسد، ايمان را مي‌خورد، همان‌گونه كه آتش، هيزم را ».

    حسود، از تقدير الهي خرسند نيست و همواره از عنايت خداوند به ديگران، در غم و اندوه و خشم غوطه مي‌خورد. خداوند در اين‌باره، خطاب به حضرت موسي ( عليه السلام ) مي‌فرمايد:

    اي پسر عمران! بر آنچه از فضل خود به مردم داده‌ام حسد مورز و چشمت دنبال آنها نباشد و دل به آنها مبند؛ زيرا حسود از نعمت من خشمگين و از تقسيمي كه ميان بندگانم كرده‌ام، جلوگير است و كسي كه چنين باشد، من از او نيستم و او از من نيست [ميان من و او ارتباط و آشنايي نباشد]. (33)

    حسود، چگونه مي‌تواند خود را به خداوند نسبت دهد، در حالي كه جز با نابودي نعمت از ديگران، دلش آرام نمي‌گيرد و از مصيبت‌ها و ناراحتي‌هاي ديگران خرسند و مسرور مي‌شود و شادي‌ها و خوشي‌هاي مردم، او را غمگين مي‌كند؟!

    در روايت‌هاي اسلامي، حسد از آفت‌هاي دين شناخته شده است؛ چنان‌كه امام صادق ( عليه السلام ) مي‌فرمايد: « آفةُ الدّينِ الْحَسَد ». (34)

    حتي در برخي احاديث، حسد جداكننده مؤمن از منافق، دانسته شده است؛ چنان‌كه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي‌كنند:

    اِنَّ الْمُؤْمِنَ يَغْبِطُ وَلا يَحْسُدُ وَالمُنافِقُ يَحْسُدُ وَلا يَغْبِطُ. (35)

    مؤمن غبطه مي‌خورد و حسادت نمي‌ورزد ولي منافق رشك و حسد مي‌برد و غبطه نمي‌خورد.
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





  11. Top | #60

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 2009
    شماره عضویت
    9367
    نوشته
    16,655
    صلوات
    542
    دلنوشته
    5
    اللهم صل علی محمد و آل محمد
    تشکر
    12,544
    مورد تشکر
    14,355 در 5,345
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    امام خميني ( قدّس سرّه ) در سخناني گهربار مي‌فرمايد:

    ايمان، نوري است الهي كه قلب را مورد تجليات حق قرار مي‌دهد. اين نور معنوي، اين بارقه الهيه كه قلب را وسيع‌تر از جميع موجودات قرار مي‌دهد، منافات دارد با آن تنگي و تاريكي كه در قلب از كدورت رذيله حسد پيدا مي‌شود. اين صفت خبيث و زشت، چنان قلب را گرفته و تنگ مي‌كند كه آثار آن در تمام مملكت باطن و ظاهر وجود آدمي پيدا مي‌شود. قلب، محزون و افسرده، سينه، گرفته و تنگ، و چهره، عبوس و چين درچين مي‌شود. البته اين حالت، نور ايمان را باطل كند و قلب انساني را بميراند و هر قدر قدرت پيدا كند، نور ايمان رو به ضعف مي‌گذارد. (36)
    ویرایش توسط سمن بویان* خادمه اباصالح المهدی(عج)* : 25-12-2021 در ساعت 15:16
    امضاء
    سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
    که با این درد اگر دربند درمانند درمانند





صفحه 6 از 13 نخستنخست ... 2345678910 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi