صفحه 1 از 12 1234511 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 116

موضوع: عمار یاسر : نشانه راه حق

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض عمار یاسر : نشانه راه حق


    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    سخن نخست

    تاریخ، معلّمی است که اگر صادقانه سخنانش شنیده و ثبت شود، می توان براساس درسهای آن، زیبایی ها و زشتی ها، بایسته ها و نبایسته ها و درستی ها و نادرستی ها را باز شناخت و بر ملاک آنچه بر پیشینیان گذشته است، آینده را پیش بینی کرد و یا رقم زد.
    مجموعه حاضر، مطالعه ای تاریخی - تحلیلی است درباره یکی از چهره های روشن تاریخ اسلام که هر چند خود در خدمت پیشوایان بزرگ هدایت - چونان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و علی بن ابی طالب علیه السلام بوده است، امّا در پیروی از مکتب حق، چنان شایستگی از خود نشان داده که در شمار پیشگامان راه هدایت و صلاح به شمار آمده و به عنوان معیاری برای شناخت حق و باطل، فضیلت و رذیلت و ارزش خواهی و دنیا مداری معرّفی شده است.
    دستیابی به چنین جایگاهی، چندان آسان نیست، به ویژه که درستی آن از سوی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تأیید شده باشد.
    محور پژوهش، در این مجموعه «عمّار یاسر» است که رسول خدا درباره او - به روایت منابع معتبر شیعه و سنّی - فرمود:
    ص: 9
    «ابن سمیّه ما عُرِضَ علیه امران قط الاّ اخذ بالارشد منهما»(1)
    «فرزند سمیّه کسی است که هرگز دو راه در برابر وی گشوده نمی شود، مگر این که از میان آن دو، صحیح ترین و شایسته ترین را برمی گزیند»
    عمّار در طول زندگی پربار خویش، حقانیّت سخن یاد شده را به اثبات رسانید و مطالبی که در لابه لای صفحات آینده به رشته تحریر درآمده، گوشه ای از آن زندگی روشن و نورانی است.
    قطعا نه چشمان تاریخ آنچنان بیداری به کار بسته است که همه زوایای زندگی مردان خدا را به ثبت رساند و نه ما می توانیم ادّعا کنیم که همه منابع و ذخائر تاریخی را درباره عمّار جسته ایم و در این مجموعه گرد آورده ایم! امّا می توانیم ادّعا کنیم که بخش قابل توجّهی را مطالعه کرده و در این مجموعه گرد آورده ایم.
    اگر بخواهیم چند ویژگی مهمّ و بارز از زندگی عمّار یاسر را بر شماریم که نتیجه و برآیند این پژوهش نیز به شمار آید، می توانیم به این موارد اشاره کنیم:
    الف - عمّار یاسر، نمونه انسان های صادق و بی پیرایه ای است که از پایین ترین طبقه اجتماعی برخاسته و به مطمئن ترین مرحله ایمان و خلوص و صداقت دست یافته و در شمار بهترین و با صفاترین یاران
    ص: 10

    1- - المستدرک، محمد حاکم 3/438؛ النزاع والتخاصم، احمد مقریزی /107؛ سیر اعلام النبلاء، محمد ذهبی 1/416؛ خلاصه عبقات الانوار، علی میلانی 3/23؛ المسند، احمد بن حنبل 1/440-389؛ الغدیر، عبدالحسین امینی 9/114 - 26-25؛ السنن، ابن ماجه 1/52؛ الجامع الصغیر، عبدالرحمن سیوطی 2/178؛ کنزالعمّال، علی هندی 11/721.
    رسول خدا و علی بن ابی طالب در آمده است. تا آن جا که: دوستی او دوستی خدا و دشمنی با او، دشمنی با خدا شمرده شده است.(1)
    بیان چنین ویژگی ای برای پیامبران و امامان که از مقام «اصطفاء» برخوردارند و به امکانات معرفتی ویژه ای مجهز شده اند، چندان شگفت نیست، امّا مردی رشد یافته در عصر جاهلی و در پایین ترین طبقات اجتماعی و دست یابی وی به این مرحله از کمال و وثاقت و صداقت، مجال تفکّر و مطالعه و درس آموزی دارد.
    ب - عمّار یاسر در اوج خلوص و تقوا انسانی زیرک، نکته سنج و صاحب تشخیص بوده وهر چند نام وی در شمار عالمان و محدثان نامی و فقیهان و مفسّران بنام نیامده است، امّا هوشیاری و قدرت تشخیص وی در زمینه مسایل دینی و جریانهای اجتماعی - سیاسی، از بسیاری نام داران و چهره های شاخص روایی و حدیثی معاصرش برتر بوده است، چه این که تأییدهای قرآنی، نبوی و علوی که درباره رفتار و بینش و انتخابهای وی صورت گرفته، درباره بسیاری از آنان به ثبت نرسیده است.
    ج - شخصیّت ایمانی و معنوی عمّار هم از سوی اهل سنّت و منابع روایی آنان وهم از سوی امامیّه و مدارک مورد اطمینان آنها، مورد تأیید قرار گرفته است. این در حالی است که از میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله افرادی را می توان شناسایی کرد که در یکی از دو مذهب مورد تکریم ویژه اند و در دیگری از شأن و منزلتی برخوردار نمی باشند.
    ویژگی ها و کمالات عمّار قطعا بیش از اینهاست که برشمردیم، امّا
    ص: 11

    1- - البدایه والنهایه، ابن کثیر 7/345؛ المستدرک 3/439؛ سیر اعلام النبلاء 1/415-9/367؛ المعجم الکبیر، سلیمان طبرانی 4/112.
    جای شگفتی است که منابع تاریخی و کلامی اهل سنّت که سخنان رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره عمّار را ثبت کرده و مورد پذیرش قرار داده اند، چرا در تحلیل خط مشی دینی و سیاسی و اجتماعی عمّار، گاهی کوتاهی کرده و گاهی به توجیه پرداخته اند.
    در منابع تاریخی و روایی اهل سنّت از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است
    که عمّار، همواره راه درست را انتخاب می کند، دشمنی با او دشمنی با خداست، کشندگان عمّار، گروهی باغی و متجاوز و سرکش هستند، از سوی دیگر همان منابع ثبت کرده اند که «عمّار» خلافت را، حق علی بن ابی طالب دانسته و نه دیگران ونیز در جریان کشته شدن عثمان، ثبت کرده اند که عمّار از مخالفان عثمان بوده نه حامیان وی. همچنین به یقین پذیرفته اند که در جنگ جمل، عمّار در جبهه علی بن ابی طالب بوده است ونیز پذیرفته اند که در جنگ صفّین، عمّار، جبهه معاویه را جبهه باطل دانست و به جنگ با آنان پرداخت و نهایهً به دست حامیان معاویه کشته شد! امّا گویی میان سخنان رسول خدا درباره عمّار و درستی راه او، با این رخدادهای تاریخی هیچ ارتباطی وجود نداشته است و از آن هیچ نتیجه ای نباید گرفت! هم عمار بر حق بوده است و هم خلیفه سوم و هم سپاه جمل و هم سپاه معاویه!
    این اظهار شگفتی هرگز نباید به ایجاد عداوت و دشمنی میان مسلمانان منتهی شود، چرا که سخن از برافروختن شعله های بدبینی و بدخواهی نیست، بلکه به عکس سخن از این است که مسلمانان، به دور از جزم اندیشی و تعصّب های نژادی و قومی و تأکید بر آموزش های آباء و اجدادی، به متن قرآن و سنّت ناب باز گردند و از توجیه و تأویل
    ص: 12
    شخصیّت ها و حرکت های صدر اسلام - که معمولاً به نفع بینش های قومی و قبیله ای صورت می گیرد - دست بردارند و با ملاک قرار دادن قرآن و سنّت ناب به همدلی و هم اندیشی و خیرخواهی فراگیر روی آورند و برای یک بار هم که شده از خود بپرسند، آیا همین توجیه ها و تأویل ها و تناقض گویی ها تاکنون سبب نشده است تا حاکمیّت سیاسی و هدایت معنوی در جهان اسلام به استبدادهای طولانی و انحراف ها و تشتّت ها کشیده شود؟ آیا براستی اگر همه امت اسلامی، سخنان پیامبر درباره عمّار، ابوذر، مقداد و سلمان و فراتر از آن درباره اهل بیت علیهم السلام را از یاد نبرده بودند و ملاک قرار می دادند باز هم امّت اسلامی با این همه نابسامانی، تفرقه و جدایی از یکدیگر و حکومت های استبدادی و بی کفایت رو به رو می شد!
    بدان امید که اهل قبله، از هر سخن و نکته تاریخی و روایی، در جستجوی دریافت نگرشهای مثبت و همدلانه و خیرخواهانه باشند و پایه های محبت و خوش بینی و مسالمت میان خویش را تقویت نمایند و چشم به آینده ای داشته باشند که فرزندی از نسل رسول خاتم صلی الله علیه و آلهدین حق را در گسترده زمین منتشر کند و همه نابسامانی ها را به سامان رساند.
    ص: 13
    ص:
    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    14
    نگاهی به زندگی عمّار
    اشاره
    زمانی که نور بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سرزمین حجاز را در بر گرفت و فرشته وحی، نخستین کلمات الهی را برای زمینیان به ارمغان آورد، شایسته ترین مردان و زنان آن سرزمین، به استقبال محمد امین صلی الله علیه و آله- که اکنون از جانب خداوند به عنوان بزرگترین پیامبر الهی برگزیده شده بود - شتافتند.
    در میان مردان و زنان انگشت شماری که اولین مسلمانان به حساب می آمدند، چهره صادقانه و مظلومانه یک خانواده نیز نظرها را به خود جلب می کرد.(1)
    این خانواده شامل یاسر، همسرش - سمیه - و فرزندشان عمّار بود.
    پیشتازی اعضای این خانواده در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حکایت از سلامت و صداقت و حریت آن ها داشت.
    خاندان
    چنان که یاد شد، پدر عمّار مردی مصمّم به نام «یاسر»(2)و مادر او
    ص: 15

    1- - اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ابن اثیر 4/130؛ اعیان الشیعه، محسن امین 8/372.
    2- - الطبقات الکبری، ابن سعد 3/186؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 10/102؛ تاریخ الاسلام، محمد ذهبی 3/570.
    زنی آزاده به نام «سمیه» بود.(1)
    «یاسر» - پدر خانواده - در سرزمین «یمن» تولّد یافته و دوره نوجوانی را در آن جا سپری کرده بود، زمانی که خشکسالی و قحطی، مردم یمن را به سرزمینهای اطراف پراکنده ساخت، یکی از برادران یاسر به سمت حجاز حرکت کرد تا شاید در آن جا سامان یابد.
    پس از مدّتی «یاسر» و دو برادر دیگرش به نامهای «مالک» و «حارث» در نواحی حجاز و سرزمین مکّه به جستجوی برادر پرداختند، ولی اثری از او نیافتند.
    برادران با ناامیدی، به سوی «یمن» بازگشتند، اما «یاسر» تصمیم گرفت که در مکّه بماند.(2)
    مکّه در آن روزگار از نظر طبقات اجتماعی به چهار گروه تقسیم می شد.
    1 - سرمایه داران و اربابان و سران قبایل بزرگ و نامدار 2 - اعضای ضعیف قبایل، قبایل کوچک و کم توان 3 - مردان و زنان غریب و مهاجر که نه خویشاوندی داشتند و نه حتی قبیله و حامی کوچکی 4 - بردگان و کنیزان که در تملّک دیگران بودند.
    «یاسر» با توقّف در شهر مکّه به صورت طبیعی در طبقه سوم اجتماعی قرار گرفت که البته طبقه ای آسیب پذیر بود، زیرا فرهنگجاهلی عرب و خوی تجاوزگری و روحیه خشونت آمیز مردم آن
    ص: 16

    1- - الطبقات الکبری 3/186؛ شرح نهج البلاغه، 20/35.
    2- - همان؛ تاریخ الاسلام، /570.
    سرزمین مردان غریب و بی پشتوانه ای چون «یاسر» را تهدید می کرد!
    از این رو، «یاسر» مانند سایر مهاجران غریب، برای در امان ماندن از آزار متجاوزان، با یکی از قبایل مکّه به نام قبیله «بنی مخزوم» هم پیمان شد.(1)
    هم پیمانی یک مرد مهاجر با یک قبیله، تعهدات متقابلی را برای آنها در پی داشت؛ یعنی هر کدام از آن دو باید در موقع خطر و تهدید از کیان و موجودیت یکدیگر دفاع کنند.
    رئیس قبیله «بنی مخزوم» مردی بود به نام «ابوحذیفه بن المغیره بن عبداللّه بن مخزوم».(2)
    موقعیّت خوب و قابل احترام «یاسر» در قبیله «بنی مخزوم» سبب شد تا رئیس قبیله، هم پیمان خود را مورد حمایت بیشتری قرار دهد و برای او که تنها زندگی می کرد، همسری برگزیند.
    «سمیّه» دختر «خیاط» که کنیزی عفیف و پاکدامن بود برای همسری «یاسر» انتخاب شد و مقرّر گردید فرزندانی که از آن دو به ثمر می رسد آزاد باشند.(3)
    ص: 17

    1- - الطبقات الکبری، 3/186؛ شرح نهج اللاغه، 20/35.
    2- - همان.
    3- - الطبقات الکبری، 3/186؛ شرح نهج البلاغه، 20/36؛ تاریخ الاسلام، 3/570.
    ص: 18

    حاصل این ازدواج، نوزاد پسری بود که نامش را «عمّار» نهادند .
    «یاسر و سمیّه با این که از نظر اقتصادی و اجتماعی جایگاهی نداشتند، ولی نام زیبایی که برای فرزند خود انتخاب کردند حکایت از فهم و ذوق آنان داشت، زیرا در لغت برای لفظ «عمّار» به این معانی اشاره کرده اند: «استوار، مصمّم وپیگیر امور، خوشنام و خوشبوی، باوقار و بردبار(1)
    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ولادت
    از مجموعه قرائن و مطالب تاریخی که درباره عمّار به ثبت رسیده است می توان نتیجه گرفت که تولّد عمّار حدود 41 تا 44 سال قبل از بعثت بوده است، بنابراین سنّ «عمّار» بین یک تا چهار سال بیش از پیامبر اکرم بوده است.
    منابع تاریخی نشان می دهد که نزدیک بودن سنّ عمّار با سنّ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و معاشرت وی با آن حضرت، در سلامت روحی عمّار و گرایش وی به اسلام بی تأثیر نبوده است، زیرا که قرابت سنّی، زمینه معاشرت اجتماعی و مودّت و همنشینی هم سالان را فراهم می آورد و دوستی و معاشرت در دوره نوجوانی و جوانی از مهمترین عوامل شکل گیری شخصیّت فکری و اجتماعی انسانها به حساب می آید.
    این خود یکی از سخنان حکیمانه پیامبر اسلام است که فرمود: المرءُ علی دینِ خَلیله.(2)
    ص: 19
    ________________________________________
    1- - تهذیب اللغه، محمد ازهری 2/385.
    2- - الاصول من الکافی، محمد کلینی 2/375؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی 74/192.
    یعنی؛ انسان با روش و منش دوست و همنشین خود، انس می گیرد.
    در میان نوجوانان و جوانان مکّه، عمّار به این سعادت دست یافته بود که با «محمد امین» دوست و آشنا شود. او بی آن که بداند دوست جوانش در آینده، بزرگترین دین توحیدی جهان را بنیان خواهد نهاد، از رفتار انسانی و اخلاق متعالی او لذّت می برد و درس می آموخت.
    عمّار، نوجوانی بود از خانواده ای ضعیف و فاقد قبیله ای شناخته شده و نیرومند، از این رو به کار چوپانی گماشته شد.
    «محمد صلی الله علیه و آله» نیز نوجوانی بود که به خانواده ای سرشناس و قبیله ای پرآوازه تعلق داشت، امّا با این حال او نیز دردآشنای غریبان و ضعیفان جامعه خود بود و در کار چوپانی گوسفندان، مدارا با نیازمندان وحسن اخلاق و محبت به آفریده های خداوند را تمرین می کرد.
    عمّار از خاطره های دوره نوجوانی و جوانی، گاه چنین یاد می کرد :
    «من چوپانی گوسفندان را برعهده داشتم و محمد صلی الله علیه و آله نیز به کار
    چوپانی اشتغال داشت، روزی به محمد صلی الله علیه و آله گفتم آیا مایل هستی که فردا گوسفندان را به منطقه «فَخّ» که چراگاه خوبی در آن جا سراغ دارم، ببریم؟ آن گرامی فرمود: بلی! و برای فردا قرار گذاشتیم.
    طبق قرار، وقتی که روز بعد به محل مورد نظر رسیدم، دیدم که محمد صلی الله علیه و آله زودتر از من به محل رسیده است، امّا گوسفندان را نگهداشته و وارد چراگاه نکرده است.
    به آن بزرگوار عرض کردم، چرا گوسفندان را به چراگاه نبرده ای؟
    ص: 20
    محمد صلی الله علیه و آله فرمود: قرار من با تو این بود که گوسفندان را با هم بچرانیم و من نمی خواستم قبل از تو از فضای دست نخورده و مهیّای این چراگاه استفاده کنم.(1)
    این گونه معاشرتها و گفتگوها با همه سادگی و بی آلایشی، ریشه در اعماق شخصیّت پیامبر داشت که عمیق ترین اثر تربیتی و روحی را بر همنشینان آن حضرت می گذاشت.
    به هر حال، ارتباط عمّار با پیامبر، به این موارد محدود نبود، بلکه نشانه های تاریخی، حکایت از آن دارد که مودّت میان عمّار و پیامبر اسلام، قبل از بعثت آن حضرت بسیار صمیمی تر از این ها بوده است. چنان که عمّار می گوید:
    «من بیش از هر فرد دیگری در جریان ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با خدیجه (س) قرار داشتم، زیرا دوست پیامبر بودم»(2)
    توجّه به این آشنایی ها و معاشرتها، این نکته را روشن می سازد که چرا عمّار در شمار پیشتازان راه ایمان قرار گرفت و زودتر از بسیاری از مسلمانان، به اسلام گروید و حقانیّت رسالت پیامبر را پذیرفت و در شمار چهره های سرشناس و متشخّص صدر اسلام جای گرفت.
    همسر و فرزندان
    در کتاب های تاریخی، نامی از همسر عمّار به میان نیامده است، ولی در برخی منابع پسری به نام «محمد» که از پدرش نقل حدیث
    ص: 21
    ________________________________________
    1- - بحارالانوار، 16/224.
    2- - تاریخ یعقوبی، 2/20.
    کرده(1) و نیز دختری به نام «ام الحکم» برای عمّار یاد کرده اند.(2)

    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در شمار نخستین مؤمنان
    چهل سال پس از «عام الفیل» یعنی؛ زمانی که «محمد امین صلی الله علیه و آله» نیز چهل سالگی(3) خود را تجربه می کرد، فرشته وحی بر او فرود آمد و رسالتی بزرگ را بر دوش آن حضرت نهاد واین بار زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله از «حرا» به سوی مکّه گام بر می داشت، سنگینی یک تاریخ و بارگران یک امّت را بر دوش می کشید و اقیانوسی را در سینه جا داده بود که امواج خروشان آن وجود محمد صلی الله علیه و آله را فرا گرفته بود.
    او اکنون در جستجوی قلبهای تشنه ای بود تا شیرینی کلام وحی را به آنان بچشاند. او مأمور شده بود تا قبل از هر کس، خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کند، امّا دریغ که از میان خویشانش، جز علی علیه السلامو خدیجه(س) کسی به نخستین دعوت پیامبر پاسخ نداد! و البته این افتخار از آنِ علی علیه السلام و خدیجه(س) شد که به عنوان نخستین مرد مسلمان واولین زن ایمان آورده به پیامبر شناخته شوند.(4)
    نامهربانی مکیّان با پیام آور وحی، سبب شد تا رسول خدا برای سه سال(5) دست از دعوت آشکار بردارد و با دعوت پنهانی، بذر ایمان را در قلبهای مستعد و آماده بپاشد، تا مگر با شکل گیری نخستین گروه مسلمانان، زمینه برای دعوت آشکار و عمومی فراهم گردد.
    ص: 22
    ________________________________________
    1- - المعارف، ابن قتیبه، /258؛ اسدالغابه 4/135؛ البدایه والنهایه، 4/362.
    2- - الطبقات الکبری، 3/195.
    3- - السیره النبویه، ابن هشام 1/385.
    4- - تاریخ یعقوبی 2/23؛ مروج الذهب، علی مسعودی، 2/278؛ اعیان الشیعه، 1/335.
    5- - الکامل فی التاریخ، ابن اثیر 2/60.
    سه سال دعوت پنهانی، همراه با نگرانیها و سختی های بسیار بود و کسانی که در این دوره به پیامبر ایمان آوردند و مسلمان شدند، بیشترین مشکلات را تحمّل کردند و دشوارترین آزارها را از مشرکان مکّه به جان خریدند.
    یکی از پایگاههای پنهانی دعوت به اسلام، خانه «ارقم»(1) بود.
    «ارقم» هفتمین فردی بود که به اسلام گروید و خانه اش که در محلّه «صفا» قرار داشت، به پایگاه پنهانی مسلمانان و محل تجمع آنان تبدیل گردید. و «دارالاسلام» نامیده شد.(2)
    عمّار، خود شیوه اسلام آوردنش را چنین یاد کرده است:
    به طور پنهانی خود را به خانه «ارقم» رساندم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله را در آن جا ملاقات کنم، ناگهان با فردی به نام «صهیب بن سنان رومی» رو به رو شدم، از او پرسیدم که در آن جا چه می کند و به دنبال چیست؟
    صهیب بدون آن که پاسخ دهد، گفت تو در این جا چه می کنی؟
    گفتم: آمده ام تا با محمد صلی الله علیه و آله ملاقات کنم و سخنان او را از نزدیک بشنوم.
    صهیب گفت: من هم به همین منظور آمده ام و چنین تصمیمی دارم. سپس با رعایت احتیاط، به خانه ارقم وارد شدیم و با پیامبر صلی الله علیه و آله به گفتگو پرداختیم و سخنان او را شنیدیم، و علاقه مندی خود را برای پذیرش اسلام، آشکار ساختیم، پیامبر اسلام را بر ما عرضه داشت و
    ص: 23
    ________________________________________
    1- - ارقم بن عبد مناف بن اسد المخزومی، ر.ک: الاعلام، خیرالدین زرکلی، 1/277.
    2- - الطبقات الکبری، 3/171؛ الاصابه فی تمیز الصحابه، احمد عسقلانی 1/28؛ الاعلام، 1/277؛ اعیان الشیعه، 8/372.
    ما مسلمان شدیم.
    آن روز را تا شب در خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم و شب هنگام و در تاریکی از خانه ارقم بیرون آمدیم و هر کدام به خانه خود بازگشتیم.(1)
    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    سه سال دعوت پنهانی، همراه با نگرانیها و سختی های بسیار بود و کسانی که در این دوره به پیامبر ایمان آوردند و مسلمان شدند، بیشترین مشکلات را تحمّل کردند و دشوارترین آزارها را از مشرکان مکّه به جان خریدند.
    یکی از پایگاههای پنهانی دعوت به اسلام، خانه «ارقم»(1) بود.
    «ارقم» هفتمین فردی بود که به اسلام گروید و خانه اش که در محلّه «صفا» قرار داشت، به پایگاه پنهانی مسلمانان و محل تجمع آنان تبدیل گردید. و «دارالاسلام» نامیده شد.(2)
    عمّار، خود شیوه اسلام آوردنش را چنین یاد کرده است:
    به طور پنهانی خود را به خانه «ارقم» رساندم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله را در آن جا ملاقات کنم، ناگهان با فردی به نام «صهیب بن سنان رومی» رو به رو شدم، از او پرسیدم که در آن جا چه می کند و به دنبال چیست؟
    صهیب بدون آن که پاسخ دهد، گفت تو در این جا چه می کنی؟
    گفتم: آمده ام تا با محمد صلی الله علیه و آله ملاقات کنم و سخنان او را از نزدیک بشنوم.
    صهیب گفت: من هم به همین منظور آمده ام و چنین تصمیمی دارم. سپس با رعایت احتیاط، به خانه ارقم وارد شدیم و با پیامبر صلی الله علیه و آله به گفتگو پرداختیم و سخنان او را شنیدیم، و علاقه مندی خود را برای پذیرش اسلام، آشکار ساختیم، پیامبر اسلام را بر ما عرضه داشت و
    ص: 23
    ________________________________________
    1- - ارقم بن عبد مناف بن اسد المخزومی، ر.ک: الاعلام، خیرالدین زرکلی، 1/277.
    2- - الطبقات الکبری، 3/171؛ الاصابه فی تمیز الصحابه، احمد عسقلانی 1/28؛ الاعلام، 1/277؛ اعیان الشیعه، 8/372.
    ما مسلمان شدیم.
    آن روز را تا شب در خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم و شب هنگام و در تاریکی از خانه ارقم بیرون آمدیم و هر کدام به خانه خود بازگشتیم.(1)
    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آل یاسر خانواده ایمان

    «عمّار» در شمار مسلمانان در آمد و از همان آغاز صداقت و پشتکار خود را در وادی ایمان نشان داد. او تلاش کرد تا نور ایمان را که خود یافته بود به پدر و مادرش که دوره کهولت را می گذراندند، هدیه دهد و این بزرگترین هدیه ای بود که یک فرزند می توانست به پدر و مادر خود تقدیم کند.(2)
    گرایش سریع یاسر و سمیّه به اسلام، در پرتو راهنمایی های فرزندشان «عمّار» سبب گردید که «آل یاسر» در شمار نخستین خانواده هایی به حساب آیند که به اسلام گرویده اند.(3)
    «آل یاسر» تعبیری است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را به کار برده است.
    زمانی که اعضای این خانواده تحت شکنجه و فشار مشرکان قرار داشتند و در برابر چشم همگان آزار می شدند تا دست از ایمان واسلام بردارند، پیامبر به آنها فرمود:
    «ای آل یاسر! مقاومت کنید، وعده گاه شما بهشت برین است»(4)
    ص: 24
    ________________________________________
    1- - الطبقات الکبری، 3/187؛ اسدالغابه 4/130؛ تاریخ الاسلام، 3/571؛ اعیان الشیعه، 8/372.
    2- - اسدالغابه، 4/130؛ اعیان الشیعه، 8/372.
    3- - الطبقات الکبری، 3/246؛ الکامل فی التاریخ، 2/67؛ اعیان الشیعه، 8/372.
    4- - حلیه الاولیاء، احمد اصبهانی 1/140؛ شرح نهج البلاغه، 13/255؛ البدایه والنهایه 3/58.
    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    عمّار در سنگر مسلمانی
    اشاره
    در سالهای نخست بعثت که دعوت به اسلام مخفیانه صورت می گرفت، مسلمانان نیز تا مدتها، ایمان خود را پنهان می داشتند تا از آزار و اذیت مشرکان در امان بمانند.
    در این دوره، مسلمانان برای انجام عبادت به کوه ها و درّه ها پناه می بردند.
    در یکی از این روزها، عمّار همراه با تنی چند از مسلمانان، برای اقامه نماز به درّه ای پناه برده بودند، امّا مشرکان که به تدریج از اهداف پنهانی مسلمانان اطلاع یافته بودند، در قالب گروهی به سرکردگی «ابوسفیان» خود را به آن جا رسانده، به تمسخر و آزار آنان پرداختند. و این معمولی ترین عکس العمل مشرکان در برابر مسلمانان بود.
    یکی از مسلمانان به نام «سعد بن زید» که آزار واذیّت مشرکان را تاب نیاورد، با پرتاب استخوان شتری که در دسترس او بود، بدزبانیها و آزار آنان را پاسخ داد. در این درگیری، یکی از کفّار آسیب دید و خون از سر وی جاری شد، و این نخستین خونی بود که از مشرکان
    ص: 25
    ریخته شد.(1)
    پس از سه سال که از دعوت پنهانی به اسلام سپری شده بود، دوره دعوت آشکار آغاز گردید و مسلمانان نیز به پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آلهبر آن شدند تا ایمان خود را به اسلام، به طور علنی و آشکار، اعلام نمایند.(2)
    اوّلین مسلمانانی که مسلمانی خود را اعلام داشتند، هفت نفر بودند که «عمّار» در شمار آنان قرار داشت.(3)
    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پایداری در راه ایمان

    آنان که با تاریخ عرب جاهلی آشنایند می دانند که اظهار ایمان به اسلام و قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله و اعلام اعتقاد به توحید ونفی بتها، در سرزمین حجاز که در آن عصر مرکز شرک و عصبیّت به شمار می آمد تا چه اندازه مشکل و خطرآفرین بود. البته مسلمانانی که سالها و ماهها در نهان، تمرین دینداری و پایداری و کسب معرفت کرده بودند، با آگاهی تمام از پیامدهای اظهارات خود، قدم در راه ایمان و دفاع از آن گذاشته بودند.
    مشرکان که تا آن روز به طور پراکنده و تنها با برخی از مسلمانان درگیر می شدند، از آن پس با شدّت بیشتری به مبارزه پرداختند.روشهای مورد استفاده مشرکان به تناسب موارد و موقعیتهای اجتماعی و قبیله ای مسلمانان، متفاوت بود؛ ولی به طور کلّی از شیوه تطمیع، تهدید، استهزاء، آزار اجتماعی و انواع شکنجه استفاده
    ص: 26
    ________________________________________
    1- - الکامل فی التاریخ، 2/60.
    2- - الکامل فی التاریخ، 2/60.
    3- - السیره النبویه، ابن کثیر 1/436؛ البدایه والنهایه، 3/58.
    می کردند.
    هرگاه فردی صاحب نام و از قبیله ای متشخّص، به پیامبر ایمان می آورد، کسانی چون «ابو جهل» به سراغ او رفته و با زبان خیرخواهی، از وی می خواستند که دست از مسلمانی بردارد و پرستش های بتها را که شیوه پدران و نیاکان آنان بوده است، رها نسازد.
    اگر زبان خیرخواهی نتیجه نمی بخشید، او را تهدید می کردند که اگر از عقیده خود باز نگردد، شرافت و موقعیّت اجتماعی او را از بین خواهند برد! یکی از روشهای آنان این بود که اگر تازه مسلمان اهل کسب و تجارت بود، کار او را از رونق می انداختند.
    در صورتی که فرد ایمان آورده، از طبقات پائین اجتماعی بود و ثروت و نام و قبیله ای نداشت، کارش دشوارتر می شد. تحقیر و آزار، کمترین کاری بود که مشرکان در حق او روا می داشتند و شکنجه و کشتن، آخرین رفتاری بود که دل پرکینه مشرکان را راضی می ساخت!(1)
    از آن جا که ثروت و شهرت و قدرت، معمولاً غرور و خودخواهی می آورد و عقل و وجدان و انصاف را در وجود آدمی تضعیف می کند، همواره چنین بوده است که بیشترین یاران پیامبران الهی را افراد ضعیف، بی پناه و تهیدست جامعه تشکیل می داده اند. و بیشتر افراد ثروتمند و نامدار جامعه نه تنها تمایلی به ایمان نشان نمی داده اند، که به مبارزه با پیامبران و اهل ایمان بر می خاسته اند و از توان مالی و
    ص: 27
    ________________________________________
    1- - تاریخ یعقوبی، 2/28.
    قدرت خود علیه ادیان آسمانی بهره می جسته اند. به همین دلیل است که اهل ایمان در هر عصر - هر چند از نظر روحی مقاوم و پایدار بوده اند - از نظر جسمی و مادّی و اجتماعی بسیار آسیب پذیر بوده و در معرض هجمه های مختلف قرار داشته اند.
    این چنین بود که وقتی مسلمانان نخستین، مانند عمّار، خبّاب، ابو فکیهه، صهیب، گرد پیامبر جمع می شدند و درس دینداری می آموختند، مشرکان و کافران با نگاههای تحقیرآمیز و حرکتهای موذیانه آنان را آزار می دادند و با تمسخر اظهار می داشتند آیا همینها یاران محمد صلی الله علیه و آله هستند که خدا منّت نهاده و ایشان را به راه راست هدایت کرده است!(1)
    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2010
    شماره عضویت
    10294
    نوشته
    16,270
    صلوات
    626
    دلنوشته
    6
    یا صاحب الصلوات ادرکنی
    تشکر
    13,272
    مورد تشکر
    14,408 در 4,698
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    زیر شکنجه مشرکان

    پدر و مادر عمار خالصانه اسلام را پذیرفته بودند. این خانواده - آل یاسر - به طبقه پائین اجتماعی تعلّق داشتند. یاسر اهل یمن بود و در مکّه خویشاوندی نداشت و قبیله هم پیمان او نیز دست از حمایت او برداشته بود.
    و «سمیّه» نیز کنیزی بی پناه بود که به همسری مردی غریب در آمده بود و «عمّار» هر چند داغ بردگی بر تن نداشت، امّا از نام ونوایی نیز برخوردار نبود و ناگزیر از راه چوپانی زندگی خود و پدر ومادر پیرش را تأمین می کرد.
    این عوامل سبب شد تا قبیله بنی مخزوم برای نشان دادن عمق
    ص: 28
    ________________________________________
    1- - السیره النبویه، ابن هشام، 2/33.
    کینه خود نسبت به اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله به سراغ بی پناه ترین خانواده مسلمان برود و این خانواده، خانواده عمّار بود!(1)
    خانواده یاسر، هم پیمان و تحت حمایت این قبیله بود. بنابراین از اسلام آوردن این خاندان سخت ناراحت بودند. پس به خود حق می دادند که هر نوع رفتار بازدارنده را در باره این خانواده به کار گیرند! از این رو در نیمه روز، که تابش آفتاب به اوج می رسید و گرمی هوا و سوزندگی سنگهای تفتیده حجاز، گوشت را ملتهب می ساخت، اعضای این خانواده را بر روی سنگهای داغ می خواباندند، تا مگر دست از اسلام بردارند.
    پیامبر اکرم این منظره دردآور را مشاهده می کرد، امّا تعداد یارانش آن اندازه نبود که بتواند با بنی مخزوم و حامیان مشرکشان مقابله کند!
    پیامبر صلی الله علیه و آله درد و رنج سمیّه، یاسر و عمّار را با تمام وجود حسّ می کرد، اما تنها کاری که آن حضرت می توانست انجام دهد، این بود که روح مقاومت و پایداری را در آنان تقویت نماید.
    پیامبر صلی الله علیه و آله به آنان می فرمود: «صبرا آل یاسر فانّ موعدکم الجنّه»(2)
    پایدار باشید و مقاومت کنید ای خاندان یاسر! زیرا وعده گاه شما بهشت است.
    شک نیست که اگر پیامبر صلی الله علیه و آله می توانست به این خانواده، کمکی
    ص: 29
    ________________________________________
    1- - الطبقات الکبری، 3/247.
    2- - السیره النبویه، ابن هشام 1/342؛ الطبقات الکبری، 3/249؛ حلیه الاولیاء؛ 1/140؛ تاریخ بغداد، احمد خطیب البغدادی 1/150؛ شرح نهج البلاغه، 13/255؛ السیره النبویه، ابن کثیر 1/494؛ البدایه والنهایه، 3/58.
    برساند و آنان را از تحمل این شکنجه ها رهایی بخشد، هرگز کوتاهی نمی کرد. امّا قوانین ناعادلانه و زورگویانه عرب جاهلی، شرایط دشواری را پدید آورده بود که به پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان اجازه نمی داد تا به خانواده یاسر نزدیک شوند و به آنان یاری رسانند!
    زمانی که مشرکان، مقاومت این خانواده را مشاهده کردند، برای درهم شکستن این پایداری تدبیری دیگر اندیشیدند. آتشی را بر افروختند و آن را به بدن عمّار نزدیک کردند تا شاید با شکنجه او، پدر و مادرش دست از اسلام بشویند.
    پیامبر که از این اقدام خطرناک مشرکان اطلاع یافت، دست به دعا برداشت و در باره عمّار چنین دعا کرد:
    «ای آتش همان گونه که برای ابراهیم سرد و سلامت بودی، به عمّار نیز آسیب مرسان»(1) در پرتو دعای رسول خدا صلی الله علیه و آله این نقشه مشرکان نیز کارساز نیفتاد و نتوانست مقاومت خانواده عمّار را درهم شکند.
    ناتوانی «بنی مخزوم» در شکستن مقاومت «آل یاسر» سبب شد تا کینه توزی چون «ابوجهل» نیز به یاری آنان بشتابد و طرحهای جدیدی را برای شکنجه «خانواده ایمان» پیشنهاد کند.
    پوشاندن زره آهنی بر تن قهرمانان توحید و قرار دادن آنان در برابر تابش شدید خورشید، نگهداشتن ایشان در زیر آب تا حدّ خفه شدن، از دیگر روشهایی بود که علیه این خانواده به کار می گرفتند.
    ص: 30
    ________________________________________
    1- - الطبقات الکبری، 3/188؛ اختیار معرفه الرجال، محمد کشی، /30؛ تاریخ الاسلام، 3/57.
    این شکنجه ها نتوانست به ایمان پایدار و واقعی قهرمانان توحید آسیب برساند، امّا به هر حال مقاومت «آل یاسر» حدّی داشت، به خصوص که «یاسر و سمیّه» پدر و مادر عمّار سنین جوانی را پشت سر گذاشته و در سنّ شصت یا هفتاد سالی ناتوان تر از عمّار بودند.
    سرانجام یاسر و سمیّه در برابر شکنجه مشرکان تاب نیاوردند و مانند همه شهیدان راه حق، ایستاده جان باختند.
    یاسر و سمیّه به لقای حق شتافتند و به آرامش و سعادت ابدی رسیدند، امّا عمّار که درد و رنج پدر و مادر را چشیده بود، از داغ این مصیبت می سوخت و مشرکان امیدوار بودند که «عمّار» از سرنوشت پدر و مادرش عبرت گرفته باشد!
    پیامبر برای تسلیت و دلجویی عمّار چنین پیام داد:
    «صبرا یا ابی الیقظان، اللهم لا تعذّب احدا من آل یاسر بالنّار»(1)
    «شکیبا باش ای عمّار! خداوندا! هیچ یک از خانواده یاسر را به آتش مسوزان.»
    گریز از دام مشرکان
    مشرکان، هر لحظه انتظار می کشیدند تا «عمّار» برای حفظ جان خود، دست از محمّد صلی الله علیه و آله و یاری او بردارد. البته کشتن عمّار برای آنان دشوار نبود، امّا آنان ترجیح می دادند حتی برای یکبار شاهد بازگشت یک مسلمان از راه اسلام باشند!
    ص: 31
    ________________________________________
    1- - السیره النبویه، ابن هشام، 1/342؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر4/330؛ شرح نهج البلاغه، 20/37؛ اعیان الشیعه، 8/372.
    عمّار آموخته بود که ایمان حقیقی، ایمانی است که در قلب جای گرفته باشد واعلام زبانی ایمان، تنها یک نشانه و گواه است.
    او می دانست که آنچه بر زبان جاری می شود، زمانی ارزش دارد که ریشه در درون انسان داشته باشد و چه بسا کسانی که به ظاهر مدّعی ایمانند، ولی هرگز ایمان در دل آنان رسوخ نکرده است.
    «عمّار» یک لحظه به اعماق وجود خود سفر کرد و دریافت که همچنان به حقانیّت محمد صلی الله علیه و آله و حقیقت توحید ایمان دارد و کمترین تردیدی در درستی راه خود ندارد، پس هیچ دلیلی برای بازگشت از راه ایمان نیافت. راه او روشن بود و او می باید مانند پدر و مادرش در راه عقیده، جان خویش را فدا کند. مانند پدر و مادرش شهید شود.
    امضاء


صفحه 1 از 12 1234511 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi