صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 85

موضوع: گوهر قم : زندگی نامه حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض گوهر قم : زندگی نامه حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام)





    گوهر قم :

    زندگی نامه حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام)



    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    مقدمه
    حضرت امام صادق علیه السلام:
    «حرم ما اهل بیت علیهم السلام، شهر قم است. آنجا بانویی از فرزندانم به نام فاطمه دفن می شود، بهشت بر هر که اورا زیارت کند، واجب می گردد»(1).
    قم که به لقب «حرم اهل بیت علیهم السلام» مفتخر گردید، نه تنها به جهت وجود مردمی است که در آن به حسنِ عبادت و توحید عبادی در قیام و رکوع و سجود شناخته شده اند(2)، و در آرمان شهر اسلامی گرد حضرت مهدی علیه السلام اجتماع کرده و به یاری آن حضرت قیام خواهند نمود، و نه صرفا به جهت وجود بزرگ ترین حوزه علمی و حدیثی و معرفتی شیعه در آن، بلکه این شهر مفتخر است که چونان صدفی زمینی، گوهر آسمانی و ملکوتی فرزند باب الحوائج الی الله را در بر گرفته و مسجد اولیای الهی گردیده است. اگر در گذشته شهر قم محل محدّثان بزرگ و معبد و سجده گاه فاطمه معصومه علیها السلام
    ص: 1

    1- 1. سفینه البحار، ج 2، ص 446.
    2- 2. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 206.
    بوده، امروزه نیز پرچم دار فرهنگ ناب فقه جعفری علیه السلام و معنویت و عرفان بوده و ضمن تربیت و پرورش یاران امام عصر ارواحنا فداه، زائران حضرتش را با معارف بلند دینی میزبانی می کند. آری، «زیبد اگر خاک قم به عرش کند فخر(1)».
    قم، شهری است که بر ولایت و مودّت اهل بیت علیهم السلام پایه گذاری شده و به همین جهت، پایگاهی برای علویان و شیعیان و دژ تسخیرناپذیری علیه ستمگران بوده است و ائمه علیهم السلام با تعبیراتی خاص و بلند از این شهر یاد کرده اند(2).
    از هنگامی که شهر قم مسکن حضرت ستی، فاطمه معصومه علیها السلام گردید، بُعد فرهنگی و معنوی آن در کنار تحوّلات اجتماعی و سیاسی متحوّل و شکوفا شد، و از چنان موقعیتی برخوردار شد که جناب حسین بن روح رضوان الله علیه، از نوّاب اربعه، تأیید محتوای یک کتاب علمی و فقهی را مشروط به نظر مساعد علمای قم نمود(3). وجود حوزه غنی و بزرگ شیعه، در این شهر و دفاع علمی از اسلام راستین به وسیله تألیف کتابها، اعزام مبلّغان و زادگاه انقلاب اسلامی بودن و... همه و همه به برکت وجود فرزند رسول خدا، کریمه اهل بیت علیهم السلام در این شهر است.
    از آنجا که سال 1383 ه .ش. با یک هزار و دویست و پنجاهمین
    ص: 2

    1- 1. دیوان امام خمینی، ص 257.
    2- 2. بحار الانوار، ج 57، ص 217.
    3- 3. کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 240.
    سالگرد ولادت آن حضرت، و نیز با پایان تجدید طلاکاری گنبد مطهر - که در زیبایی کم نظیر و بلکه بی نظیر است - مقارن شده، به منظور معرفی بیشتر آن حضرت و تبیین جایگاه ویژه شهر قم در ترویج فرهنگ تشیّع، به دستور تولیت عظمای آستانه مقدّسه، حضرت آیه الله مسعودی دام عزه «کنگره بزرگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام و مکانت فرهنگی قم» شروع به فعالیت نمود. و در چهار موضوع ذیل:
    الف. حضرت معصومه علیها السلام و آستانه مقدسه؛
    ب. قم و فرهنگ تشیّع؛
    ج. حوزه علمیه قم؛
    د. انقلاب اسلامی در قم،
    با محوریّت آستانه مقدّسه، دهها جلد کتاب در موضوعات فوق که اکثر آنها جنبه تألیف داشته و برخی دیگر جنبه تراثی دارد و توسط محققان تألیف و تصحیح شده، اهتمام ورزیده است.
    آثاری که در محورهای فوق تدوین و نگارش یافته تنها قدم کوچکی است که می تواند نقطه شروعی برای تحقیقات گسترده و عمیقی باشد که سزاوار موضوعات یاد شده است.
    کتاب حاضر ترجمه اثر سودمند و مفید مرحوم محمد هادی امینی تحت عنوان «فاطمه بنت الامام موسی الکاظم علیه السلام» است که به بررسی و تحقیق و کاووش در برخی ابعاد وجودی والاترین گوهر قم و صدف وجود پرداخته و جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای سید
    ص: 3
    مرتضی سیفی از عالمان و فرهیختگان بُناب آن را ترجمه و اینک با عنوان «گوهر قم» ضمن مجموعه آثار کنگره عرضه می گردد. در اینجا لازم است که ضمن آرزوی ترفیع مقام حضرت علامه امینی و فرزند ایشان، تشکر و قدردانی خود را از مترجم اثر حاضر اعلام کرده، همچنین از تولیت آستانه حضرت آیه الله مسعودی، معاون محترم اداری مالی آستانه و مدیر عامل انتشارات زائر جناب آقای فقیه میرزایی و مدیریت فرهنگی حجه الاسلام والمسلمین عباسی که تلاش فراوانی در این امر داشته اند، نهایت امتنان و سپاس را داریم.
    بر خود لازم می دانم که اذعان و اعتقاد قلبی خود را ابراز دارم که اگر توفیقات خدای متعال و عنایات کریمه اهل بیت علیهم السلام نبود، از برداشتن کوچک ترین قدمی در این راه عاجز و ناتوان بودیم.
    و ما توفیقی الا بالله، علیه توکلت و الیه انیب
    احمد عاب-دی
    دبیر کنگره
    ص:
    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    4
    پیش گفتار
    خاندان پیامبر و فرزندان علی و فاطمه علیهم السلام در طول زندگی به اندازه ای بار حزن و اندوه و رنج و زحمت و مصیبت و درگیری را بردوش کشیده اند که از آغاز خلقت تاکنون، سابقه ندارد. آنان در خلال این مراحل سخت و طاقت فرسا و اوضاع تیره و تار، صبور، امیدوار، باوقار و طمأنینه بوده و فضل و خشنودی حق را خواستار بودند. آنان رو به صحرا و بیابان گذاشتند و بی هیچ راهنمایی، به راه افتادند و به سختی و مشقت و تنگدستی دچار شدند. شهر و دیار و خانواده را ترک گفته و در هیچ منزلی به طور دائم اسکان نیافتند. نه پناهگاهی بود تا آنان را در برگیرد و نه مکانی که آنان را دور هم جمع کند.
    همه این امور به خاطر قساوت حاکمانی بود که بر مسند خلافت اسلامی - که از ناحیه پیشینیان آنان از زمان وفات رسول مکرّم اسلام، غصب شده بود - تکیه زده بودند و با شدت و خشونت فراوان با آنان برخورد می کردند بدون آن که از شرف و انسانیت بویی برده باشند و از رفتار ناشایست خود شرمسار گردند.
    ص: 5
    دودمان پیامبر وطن مادری خود را ترک کردند و از شهر جدشان - مدینه منوره - دور افتادند و به صورت گروه های متنوع و مختلف در آمدند و روزگار، آنان را از یکدیگر پراکنده ساخت؛ اما آنان در برابر ظواهر فریبنده مادی تسلیم نشدند و در مقابل بندگان شیاطین سر فرود نیاوردند و مقام و منزلت دنیوی آنان را از راه به در نکرد و خشونت و بدخویی حاکمان و روی آوردن به بیابان های بی آب و علف، هیچ کدام، آنان را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداختن زکات باز نداشت.
    آن چه گفته شد، فقط به مردان خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خلاصه نمی شود؛ بلکه زنان جلیل القدر از ذرّیه طاهره و زنان دانشمند و فاضل از دختران فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز - به دلیل آراسته بودن به فضائل اخلاقی از قبیل صبر و ثبات قدم، شهامت و شجاعت و مردانگی و وقار و مقاومت و ایستادگی در مقابل ستم که خداوند همه آنها را در وجود ایشان به ودیعت گذاشته است - دارای آن حالات و اوصاف بودند.
    چگونه چنین نباشند در صورتی که جدایی از شهر و اهل و عیال و پراکنده شدن خانواده و تحمل رنج و مشقّت به خاطر خدا و رسیدن به خشنودی الهی، بر آنان سهل و آسان می نمود... و بدین خاطر خداوند متعال آن چه را که به احدی نداده، به آنان بخشیده است.
    هر شریفی در قبال شرف آنان گردن خم کند و هر متکبری به فرمان ایشان تن در دهد و هر جباری در برابر فضل آنان خضوع کند و هر چیزی در برابر آنان اظهار ذلت و خواری نماید. زمین به نور ایشان تابان و رستگاران به ولایت آنان رستگار گردند. به وسیله ایشان طریق
    ص: 6
    رضوان پیموده شود و بر هرکس که منکر ولایت ایشان است خشم رحمان باشد. این آیه به همین معنا اشاره دارد:
    «ومن یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره علی اللّه و کان اللّه غفوراً رحیماً»(1)
    شعر:(2)
    وقتی که به عنوان یک مسلمان کشته می شوم ترسی ندارم که کدامین مکان قتلگاه من خواهد بود. زیرا کشته شدن من در راه خداست و اگر او خواهد به اعضای جسد پراکنده من برکت می دهد.
    زنان بزرگوار عترت طاهره و آنان که در دامن ولایت و امامت بزرگ شده اند، همگی به ارزش های والای انسانی آراسته بوده و به عنوان نمونه های برجسته اخلاقی برگزیده شده و به فضیلت و طهارت معروف و مشهور بودند. نکوهش نکوهشگران، آنان را از پیمودن راه خدا باز نمی داشت و هیچ مانع درونی و بیرونی آنان را از پرستش خدا و هدایت مردم و رعایت پرهیزکاری جلوگیری نمی کرد و بدین لحاظ، مسئله ای که آنان را به سوی انحراف و گمراهی و خروج از راه حق بکشاند برای آنان پیش نیامده است.
    اهل بیت عصمت و طهارت با وجود آن که با انواع ستم و قساوت و بی رحمی و یورش و دشمنی و دوری ازاهل و دیار واذیت و آزار رو به
    ص: 7

    1- 1. سوره نساء: 4، آیه 100.
    2- 2. ولست أبالی حین أقتل مسلما علی أی جنب کان فی الله مصرعی و لک فی ذات الاله و ان یشأ یبارک علی أوصال شلو ممزّع
    رو بودند، ولی در برابر این مسائل صبر و شکیبایی پیشه کرده و به رحمت و پاداش الهی امید وار بودند و مشغولیتی غیر از تهلیل (لا اله الاّ اللّه)، تکبیر (اللّه اکبر)، ترجیع (انّا لله و انا الیه راجعون) و استغفار (استغفر الله ربی و اتوب الیه) گفتن، نداشتند.
    کسانی که همچون مصیبتی به آنان رسد گویند: ما از خداییم و به خدا باز می گردیم. بر اینان درود پروردگارشان و رحمت او باد و اینانند که رهیافته اند.(1)
    از میان این زنان بزرگواری که شرح حالشان گذشت، حضرت فاطمه دختر (سبط الشهید) امام حسین علیه السلام است که قبلاً بحث و گفتگو مفصلی در حدود یکصد و پنجاه و دو صفحه درباره ایشان نوشته و به یاری خداوند متعال به زیور چاپ آراسته گردید.
    امروز در برابر شما بحث وگفتگوی جدیدی درباره کریمه اهل بیت جناب فاطمه دختر امام موسی بن جعفر علیها السلام، قرار دارد. بعد از آن که تألیف کتاب اول به پایان رساندم و مورد قبول و تعظیم و تکریم خوانندگان گرامی واقع شد و به زبان فارسی ترجمه گردید، خیلی از آنها درخواست کردند تا درباره دختر موسی بن جعفر علیهما السلام اثر جدیدی را تألیف نمایم؛ زیرا نیاز به این بحث در کتاب های عربی احساس می شود. و از داستان زندگی آن بانو در کتاب های سیره و تاریخ مطالب اندکی وجود دارد که آنها برای محقق و پژوهشگر فائده ای در بر ندارد.
    ص: 8

    1- 1. سوره بقره: 2، آیه 157.
    علاوه بر این، برای تألیف این اثر دلیل دیگری نیز وجود دارد که در خاتمه این فصل آن را یادآور خواهم شد.
    در واقع، تاریخ خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و حتی بانوان و دخترانشان - علیرغم آن که در طول تاریخ، به دلایل مختلف سیاسی و اوضاع و احوال حاکم که در دو عصر تاریک اموی و عباسی بر آنان گذشته و باعث شده تا اخبارشان گم گشته و یاد و نام آنان فراموش شده و نشانه های شخصیت آنان و خطابه ها و سخنان حکمت آموزشان پراکنده شده؛ به طوری که، هم اینک جز مطالب اندکی که از عدد انگشتان تجاوز نمی کند به دست ما نرسیده است، با وجود همه این مسائل - شایسته است که مورد بحث و گفت و گو قرار گیرد و آثار متنوعی درباره زندگی آنان تألیف گردد و شرح حالشان و ابعاد اجتماعی و سیاسی و اخلاقی زندگی آنان برای عموم مردم تبیین گردد و مردم به سمت و سوی آنان سوق داده شوند.
    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    حضرت معصومه علیها السلام از خاندان مطهر علوی و از نوادگان صدیقه طاهره می باشد. دختران صدیقه طاهره، همگی زنانی پاکدامن و دانشمند و محدّثه و مهاجر بودند که خداوند آنان را به ملکه خرد و هدایت و ایمان و ثبات و عزم راسخ و ایثار و فداکاری اختصاص داد و عفت و طهارت و انگیزه های قوی، حق، غلبه و کمال را در آنان به ودیعت گذاشت. و آنان از اموری که باعث ذلت و خواری و خوف و سر تسلیم فرو آوردن در برابر دشمن و انحراف از حق می شد، دوری می کردند.
    ص: 9
    این بانوی محدثه و عابده و دلاور، آن چنان که تاریخ می گوید، دختر حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام است و از طریق اجداد طیبه اش به علی علیه السلام می رسد. مادرشان کنیز بود و به او «سکن النوبیه» و «نجمه» گفته می شد و برخی «خیزران» و «صقر» و «أروی» نیز گفته اند. کنیه ایشان «امّ البنین» است. وقتی امام رضا علیه السلام به دنیا آمد آن بانو «طاهره» نامیده شد(1). مادر امام رضا علیه السلام و مادر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام یکی است.
    او به تصریح [برخی] مورخان، در سال 183 هجری، در مدینه منوره چشم به جهان گشود و از سینه امامت و ولایت شیر خورد.(2) و در خاندان ایمان و طهارت بزرگ شد و از پدر بزرگوارش ارزش های والای انسانی را به ارث برد؛ به طوری که در عقیده، عبادت، دانش، حکمت، طهارت نفس، عفت، ادب، نسب نبوی و شرف علوی و طهر فاطمی، مثلِ اعلا و نمونه روشن محسوب می شود.
    حضرت فاطمه زیر نظر برادرش امام رضا علیه السلام بزرگ شد؛ زیرا از آغاز ولادتش، پدر او به دستور هارون الرشید دستگیر و در طول زندگانی اش روانه زندان شد. بدین جهت، برادرش سرپرستی او و دیگر خواهران و برادرانش را بر عهده گرفت. حتی تمام یتیمان و بی خانمانِ خاندان علی و فرزندان حسن علیهما السلام و آنان که پدرانشان به شمشیر
    ص: 10
    ________________________________________
    1- 1. «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 367.
    2- 2. حضرت معصومه علیها السلام فاطمه دوم (زندگینامه حضرت معصومه) ص 140؛ برخی بر این باورند که ولادت آن بانو در ماه ذوالقعده سال 183 ه . ق . می باشد.
    جور و ستم در قیام ها و جنگ ها در سرزمین های مختلف کشته شده بودند و قبلاً تحت حمایت پدرش امام موسی کاظم علیه السلام قرار داشتند، تحت حمایت و نگهداری او قرار گرفتند.
    در روایت آمده که امام 500 نفر عائله داشت و مرتب مخارج آنان را پرداخت می نمود. این عمل امام و بر عهده گرفتن هزینه نیازمندان نمونه روشنی از عطا، بخشش، نجابت، انفاق در راه خدا، پاسداری و حمایت از فضیلت، برچیدن رذیلت و از بین بردن فقر و نداری است. این عمل کریمانه امام از جهاد با شمشیر و بذل خون و مال و خانواده در راه خدا کمتر نیست(1).
    به تحقیق، فاطمه معصومه علیها السلام دارای دین استوار و راستین بود و از ما سوی الله بریده و به خداوند پیوسته بود. او در نهایت تقوا و پارسایی و زهد قرار داشت.
    چگونه چنین نباشد در حالی که پدرش پیشوایی جلیل القدر و عظیم الشأن و تلاش گری بزرگ و انسانی سخت کوش بود که به بندگی خدا، معروف و بر انجام دادن واجبات الهی، مراقب و به صاحب کرامت بودن، مشهور بود و شب را با قیام و سجود به پایان می برد و روز را با دستگیری از فقیران و روزه سپری می کرد و به دلیل آن که دارای حلم فراوانی بود و از کسانی که به او تعدّی و ظلم می کردند گذشت می کرد، کاظم خوانده می شد و شخص خطاکار را به احسانش مجازات می کرد و با عفو و گذشت با مجرم برخورد می کرد.
    ص: 11
    ________________________________________
    1- 1. «بطل فخ» ص 139.
    به خاطر عبادت فراوانی که انجام می داد، عبد صالح خوانده می شد و در عراق به باب الحوائج معروف بود؛ چرا که حاجات کسانی که به خدا توسل می جستند به برکت وجود او برآورده می شد، کرامت های حضرت عقل ها را به حیرت وا می دارد و هر انسانی تصدیق می کند که در پیشگاه خداوند دارای مقام و منزلتی استوار و ابدی است(1).
    دلیل تألیف کتاب
    حقیقتی که گریزی از آن نیست این است که برای تألیف این اثر حکایتی است که در این جا به عنوان یک سند ماندگار تاریخی ذکر می کنم؛ زیرا - علاوه بر دلیلی که برای تألیف اثر حاضر قبلاً در آغاز فصل گفته شد - این حکایت عامل اصلی در پیدایش این اثر است.
    وطن اصلی خودم، نجف اشرف را در سال 1391 هجری به دلایل سیاسی - که بعد از چاپ و نشر کتابم «بطل فخّ» بر من پیش آمد - ترک گفتم و در تهران اقامت گزیدم.
    شعر:(2)
    «می گویم هرگاه در شهری زمانی بر من گذشت، آن شهر برایم وطنی گردید که به زودی مرا واله و حیران ساخت».
    «پس آن شهر مرا خشنود نساخت و من به وطن بودن آن، رضایت
    ص: 12
    ________________________________________
    1- 1. «مطالب السؤول» ج 2، ص 61؛ «الصراط السوی» ص 388.
    2- 2 . أقول إذ مرّبی فی بلده زمنا قد صارلی وطنا فیها سأفتتن فما ارتضت بی و لم أرض بها وطنا إذ لم یخلق أوطانا لنا الزمن
    ندادم، زیرا روزگار برای ما وطن نیافریده است».
    بعد از سکونت در تهران، همچنان به همان عادت و روش دیرین ادامه داده و به طور پیوسته مشغول بحث و تحقیق و تألیف شدم. گاه و بیگاه به شهر قم می رفتم و برای پابوسی آستانه مقدسه فاطمه معصومه علیها السلامشرفیاب می شدم.
    تا این که به خاطر تحولات سیاسی که در کشور ایران به وقوع پیوست، عارضه جسمانی پیدا کردم و با این که سفرهای پی درپی به قم می کردم مرا از تشرف به حرم مطهر باز می داشت.
    مدت چهار سال به همین منوال گذشت و از رفتن به زیارت آن حضرت خودداری می کردم، تا آن که به حسب اتفاق به منزل علامه جلیل القدر جناب محمد فاضل طباطبایی حائری (از خاندان صاحب ریاض) در شهر ری (شاه عبدالعظیم حسنی ره) رفتم و در مجلسی که به مناسبت وفات مادرشان برپا شده بود حضور پیدا کردم و در کنار یکی از آقایان فضلا - که قبلاً او را نمی شناختم و ملاقات نکرده بودم - نشستم. و ایشان خطیب بزرگوار حاج سیدحسین فرزند علامه خطیب حاج سیدحسن درفشان خراسانی بود.
    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دلیل تألیف کتاب
    حقیقتی که گریزی از آن نیست این است که برای تألیف این اثر حکایتی است که در این جا به عنوان یک سند ماندگار تاریخی ذکر می کنم؛ زیرا - علاوه بر دلیلی که برای تألیف اثر حاضر قبلاً در آغاز فصل گفته شد - این حکایت عامل اصلی در پیدایش این اثر است.
    وطن اصلی خودم، نجف اشرف را در سال 1391 هجری به دلایل سیاسی - که بعد از چاپ و نشر کتابم «بطل فخّ» بر من پیش آمد - ترک گفتم و در تهران اقامت گزیدم.
    شعر:(2)
    «می گویم هرگاه در شهری زمانی بر من گذشت، آن شهر برایم وطنی گردید که به زودی مرا واله و حیران ساخت».
    «پس آن شهر مرا خشنود نساخت و من به وطن بودن آن، رضایت
    ص: 12
    ________________________________________
    1- 1. «مطالب السؤول» ج 2، ص 61؛ «الصراط السوی» ص 388.
    2- 2 . أقول إذ مرّبی فی بلده زمنا قد صارلی وطنا فیها سأفتتن فما ارتضت بی و لم أرض بها وطنا إذ لم یخلق أوطانا لنا الزمن
    ندادم، زیرا روزگار برای ما وطن نیافریده است».
    بعد از سکونت در تهران، همچنان به همان عادت و روش دیرین ادامه داده و به طور پیوسته مشغول بحث و تحقیق و تألیف شدم. گاه و بیگاه به شهر قم می رفتم و برای پابوسی آستانه مقدسه فاطمه معصومه علیها السلامشرفیاب می شدم.
    تا این که به خاطر تحولات سیاسی که در کشور ایران به وقوع پیوست، عارضه جسمانی پیدا کردم و با این که سفرهای پی درپی به قم می کردم مرا از تشرف به حرم مطهر باز می داشت.
    مدت چهار سال به همین منوال گذشت و از رفتن به زیارت آن حضرت خودداری می کردم، تا آن که به حسب اتفاق به منزل علامه جلیل القدر جناب محمد فاضل طباطبایی حائری (از خاندان صاحب ریاض) در شهر ری (شاه عبدالعظیم حسنی ره) رفتم و در مجلسی که به مناسبت وفات مادرشان برپا شده بود حضور پیدا کردم و در کنار یکی از آقایان فضلا - که قبلاً او را نمی شناختم و ملاقات نکرده بودم - نشستم. و ایشان خطیب بزرگوار حاج سیدحسین فرزند علامه خطیب حاج سیدحسن درفشان خراسانی بود.
    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تا این که به خاطر تحولات سیاسی که در کشور ایران به وقوع پیوست، عارضه جسمانی پیدا کردم و با این که سفرهای پی درپی به قم می کردم مرا از تشرف به حرم مطهر باز می داشت.
    مدت چهار سال به همین منوال گذشت و از رفتن به زیارت آن حضرت خودداری می کردم، تا آن که به حسب اتفاق به منزل علامه جلیل القدر جناب محمد فاضل طباطبایی حائری (از خاندان صاحب ریاض) در شهر ری (شاه عبدالعظیم حسنی ره) رفتم و در مجلسی که به مناسبت وفات مادرشان برپا شده بود حضور پیدا کردم و در کنار یکی از آقایان فضلا - که قبلاً او را نمی شناختم و ملاقات نکرده بودم - نشستم. و ایشان خطیب بزرگوار حاج سیدحسین فرزند علامه خطیب حاج سیدحسن درفشان خراسانی بود.
    بعد از استقرار در مکانی که برای ما اختصاص داشت، سید حسن [حسین] گفت: شما امینی هستی؟ جواب دادم: بله. گفت: آقا جعفر مجتهدی (یکی از نادرین روزگار و مرد عابد و زاهدی که به کرامت و تهجد و عبادت و راستی و صداقت معروف است) مایل است با شما دیداری داشته باشد و مرا امر فرموده که این پیام را به شما برسانم و
    ص: 13
    اشتیاق فراوان او را برای دیدار شما ابلاغ نمایم.
    عرض کردم: ایشان را نمی شناسم و نشانی منزلشان را نمی دانم.
    پاسخ داد: ایشان در قم زندگی می کنند و این، نشانی منزلشان است.
    مجلس پایان یافت و بعد از چند روز به مقصد قم حرکت کردم و به منزل او رفته و به حضور او شرفیاب شدم. او مرا نمی شناخت و قبلاً مرا ندیده بود. خودم را معرفی کردم و او با جملاتی که گویای لطف و محبّت و کرامت بود به من خوش آمد گفت. بعد فرمود: چرا شما به زیارت فاطمه معصومه علیها السلامنمی روی؟ چگونه خویشتن را از این فیض منع می کنی و جفا می کنی؟
    قضایا و مسائلی که مرا آزار می داد با او در میان گذاشتم. عرض کردم: حوائج و خواسته هایی داشتم و مدتی برای آن بانو عرضه کردم اما پاسخی نشنیدم و جوابی نگرفتم؛ لذا زیارت ایشان را ترک کردم و تا به امروز به زیارت ایشان نرفته ام.
    فرمود: بانو، ترک زیارت شما را نمی پسندد و تمام خیر، سعادت، رستگاری و حاجت روا شدن در زیارت آن بانو نهفته است و اگر خدا بخواهد به حول و قوه الهی خواسته های تو تحقق می یابد. «و عسی أن تحبوا شیئاً و هو کره لکم...». شاید خیر و صلاح دنیا و آخرت شما در دیر برآورده شدن حاجات شما باشد. آن بانو کریمه اهل بیت اند و شایسته نیست که انسان از زیارتش خودداری کند و به آستانِ او توسل نجوید او را زیارت کن و به رویّه پیشین خود برگرد و زیارت آن بانوی بزرگوار را دوباره از سر بگیر و یک بحث علمی و ادبی به زندگی ایشان
    ص: 14
    اختصاص بده.
    از شنیدن سخنانش بهت و حیرت تمام وجودم و مشاعرم را فراگرفت و از ملاقات با او پرسش های درونی من آسودگی یافت. این مرد چگونه و از کجا به این شکل صحیح می دانست که زیارت حضرت معصومه علیها السلام را ترک کرده ام؟
    بعد از آن که با او پیمان بستم که سخنانش را بشنوم و به خواسته اش عمل نمایم از نزد او برخاستم و به زیارت بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه علیها السلام شرفیاب شدم. از آن چه که رخ داده بود با او سخن گفتم و با او عهد بستم که اگر خداوند توفیق دهد و مرا یاری نماید درباره زندگی ایشان کتابی بنویسم. به تهران برگشتم و چند هفته سپری نشده بود که شروع به نوشتن کتابی کردم که هم اکنون در مقابل شما قرار دارد.
    هر انسان شریفی که در این کتاب نظری بیفکند، تمام فضائل و کمالاتی را که فاطمه معصومه علیها السلام از پدر و اجداد طاهرینش به ارث برده، خواهد یافت.
    این فضائل و کمالات گویای آن است که ایشان نسبی روشن و شرفی عالی و گوهری والا و کرامت و عزتی آسمانی و طهارتی واقعی دارند که پیوسته از یک نسل طیّب و پاکیزه به نسل مطهر و پاکیزه دیگری انتقال یافته و از سینه ایمان و رسالت و امامت شیر خورده به طوری که هیچ شرافتی و نسبی و خاندانی با او برابری نمی کند. و خداوند متعال این خاندان را از هر گونه لغزش ها و آلودگی ها مصون
    ص: 15
    داشته و از فتنه ها حفظ نموده و پاک و مطهر فرمود.
    در خاتمه، از خداوند متعال می خواهم مطالب این کتاب را برای خوانندگان مفید و سودمند قرار دهد و آن را زمینه ای برای تألیف بهتر و برتر قرار دهد و به لطف و کرمش آن را بپذیرد و مرا به آن چه که در آن خیر و راستی و خشنودیش هست موفق بدارد و سرانجام همگان را به خیر و نیکی ختم نماید.
    «ربّنا علیک توکّلنا و إلیک أنبنا وإلیک المصیر»
    شکر پیوسته و دعای وافر من نثار کسانی باد که در این تلاش یاری ام نموده اند و با احساسات، عواطف گرم، بزرگواری با نشاطی سرشار از ایمان مورد لطف قرار دادند. از خدای بزرگ می خواهم آنان را در سایه حمایت و حراست خود قرار دهد و خطاهای ما را اصلاح نماید و به پیمودن طریق حق، خیر، دوستی و راستی، موفق دارد و ما را نصرت و یاری فرماید، که او بهترین سرور و صاحب توفیق است.
    بارخدایا! مرا به حیات و ممات محمد و آل محمد زنده کن و بمیران، جان مرا بر آیین آنان بگیر و در زمره آنان محشور فرما و لحظه ای در دنیا و آخرت میان من و آنان جدایی نینداز.
    تهران - ایران 1363 شمسی / 1405 قمری.
    محمدهادی امینی
    عفی الله عنه و عن والدیه
    ص: 16
    در مورد تعداد دختران گرامی امام موسی بن جعفر علیهما السلام از جهت مادران، در سخنان مورخان اختلافات متعدد و نظرات متقابل و اقوال گوناگون وجود دارد. این اختلاف در دختران حضرت خلاصه نمی شود، بلکه در تمام فرزندان و نوادگان ائمه معصومین علیهم السلام به صورت کلی جریان دارد؛ به طوری که نسبت به فرزندان یک امام در میان مورخان اتفاق نظر پیدا نمی شود تا چه رسد به همه ائمه علیهم السلام؛ از همه جوانب. این اختلاف نظر از دو عامل نشأت می گیرد ومن از روزگاران قدیم در خلال بحث های تاریخی به آن دو عامل دست یافتم:
    1. مخفی بودن ذریه طاهره به جهت ترسی که از خشم و غضب دشمنان اموی و عباسی داشتند و بدین خاطر از انظار عمومی دوری می جستند و در محافل و مجالس عمومی حضور پیدا نمی کردند. آنان کسانی بودند که انتظار روزی را می کشیدند که حوادث تلخ بر آنان پیش آید و به آنان هجوم برده تا آسیب و زیان جدی برسانند و آنان را دستگیر و در زندان های تاریک و دربند، نگهدارند.
    ص: 17
    علاوه بر این، آنان از حریّت و حرمتی که یک فرد در جامعه از آن برخوردار است محروم بودند. آنان از آغاز ولادت و ایام کودکی، از طرف قدرت حاکمه وقت، مطرود و متروک و مهجور می شدند تا در یک سرزمینی ماندگار نشوند و هیچ خانه ای آنان را به دور هم جمع نکند.
    * شعر:(1)
    «خداوند چهره روزگار را خندان نکند گرچه بخندد در حالی که خاندان پیامبر مظلوم واقع شده و مقهور گشتند».
    «به نحوی مطرود گردیده و از خانه خود رانده شده اند که گویا جرم غیر قابل بخشش مرتکب شده اند».
    این امر باعث شد تا ذریه طاهره، وطن مقدس (مدینه) و شهر جدّشان را ترک گویند و با ترس از آن خارج شوند و در صحراها و بیابان ها به راه افتند و به سرزمین های مجاور و شهرهای دوری که دارای جنگل های انبوه و کوه ها و غارهای فراوان بود، روی بیاورند.
    برخی از آنان در شهری استقرار پیدا می کرد و برای مدت طولانی با ورع، تقوی، زهد، عبادت معرفت و دعوت به سوی خدا زندگی می نمودند تا وقتی که اجلش فرا می رسید، بعد شناخته و مشهور می گشت. برخی دیگر، اوضاع و احوال زمان و دوری از اهل و عیال بر آنان فشار می آورد و راه های گریز بر آنان تنگ می شد و بدون زاد و
    ص: 18
    ________________________________________
    1- 1. لا أصحک الله سن الدهر، إن ضحکت و آل احمد مظلومون قد قهروا مشردون نفوا عن عقر دارهم کأنّهم قد جنوا ما لیس یغتفر
    توشه رو به صحرا می گذاشتند و اخبارشان از همه پنهان می ماند و مرگ به سراغشان می آمد و به آن چه که انسان و تاریخ از آن بی خبر است، روی می آوردند؛ به طوری که نه کسی بر حالشان واقف شد و نه تا امروز خبرشان به کسی رسیده است تا آن روزی که خداوند وارث زمین و ساکنان آن گردد.
    2. عدم تلاش و جستجوی مورخان و ناقلان اخبار و حوادث؛ زیرا آن گونه که شاید و باید به تحقیق و بررسی سرگذشت فرزندان ائمه اطهار علیهم السلامولو به اختصار نپرداخته و توجه و عنایت لازم بدان نداشته اند. این مسئله به جهت ترس از قدرت ستمگر حاکم بود که این خود، عامل مؤثر در سرکوبی روحیات و شکستن عواطف و کشتن انسان ها و شکستن قلم و تحریف تاریخ و نابودی حریّت و آزادی و ارزش های والای انسانی و اخلاقی به شمار می رود.
    ترس از حاکمان جور و ستم در همه زمان ها و دوران ها عامل مؤثری در کشاندن گروه ها به سوی دلهره و اضطراب فکری و اجتماعی برای نابود ساختن روح و روان و از بین بردن نیرو و توان و پنهان ساختن راه رشد و صواب و بالاخره سوق دادن امت اسلامی به طرف فنا و نیستی به حساب می آید.
    یا به جهت روی گردان بودن مورخان از محبت و دوستی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و میل و رغبت نداشتن به تحقیق و بررسی سرگذشت اولاد ائمه اطهار علیهم السلام. این سخنی است که تاریخ آن را تأیید و اثبات می کند؛ زیرا مورخان و ناقلان اخبار و حوادث در قرون اولیه اسلام آن
    ص: 19
    چه را که باعث خشنودی خلیفه، امیر، حاکم، محافظ و والی می شد ثبت و ضبط می کردند ولو این که آن سخن مستلزم جعل و تحریف و دروغ پردازی و افتراء حق و واقع می بود.
    بدین جهت، جمع زیادی از صحابه و ناقلان حدیث و اخبار به دلیل سعی و تلاش فراوانی که در تحریف حقایق و وقایع و خارج کردن حقایق از صورت اصلی و شکل واقعی نشان دادند، به مقامات و منازل بزرگی در حکومت رسیدند. «دکتر کیالی» در این باره چنین می گوید:
    «همانا تاریخ اسلام، تاریخ عرب است و عرب در بحث و گفت و گوی تاریخی علمی - که بدون غرض و هوی باشد - کوتاهی کرده اند. اکثر کسانی که در عصر اموی و عباسی به نگارش تاریخ اسلام پرداخته اند از مسیر حق کناره گرفته و تحت تأثیر عواطف قرار داشته اند. بر این اساس، متأخرانی که اهل نقد و بررسی بودند، نتوانستند وقایع و حقایقی را که روی داده به طور صحیح و کامل استخراج کنند و به یک دیگر ارتباط دهند و علل و اسباب را روشن نمایند؛ در صورتی که این مسئله از مهم ترین مقاصد تاریخ به شمار می رود.
    جهان اسلامی که همیشه به چنین مباحث نیاز مهمی دارد، برای آن مهم است که دگرگونی حکومت قبل از اسلام و بعد از اسلام را بداند و نیز علل وقایعی که با قضیه خلافت و خلفا همراهی کردند و آن چه که در زمان آنان به وقوع پیوست را بداند و برای عالم اسلام این مسئله مهم است که بداند چرا دولت های اسلامی متعدد و متفرق گردیدند و چه جنگ ها و خدماتی در زمان دولت های اسلامی انجام شد و چگونه این دولت ها منقرض
    ص: 20
    شدند و دولت های دیگری جای آنها را گرفتند و چه خدماتی به تمدن اسلامی و به کسانی که پایه های آن را بنیاد نهادند ارائه دادند؟
    نیز برای جهان اسلام مهم است که بداند چه عواملی باعث تسریع در فتوحات و گسترش آن و ترویج اسلام به دست امت ها و قبائل - علی رغم اختلاف مذاهبشان - گردید و بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، چگونه اختلاف پیدا شد و بنی هاشم از حقشان دور نگهداشته شدند؟
    علل و عوامل انحطاط مسلمانان و این که به این حد تنزّل کرده اند چیست؟ راه هایی که به وحدت کلمه مسلمانان و حرکت های دینی و سیاسی و اقتصادی و ادبی و علمی در جهان اسلام می شود کدام است؟
    آیا امکان دارد با مراجعه به کتب تاریخی قدیم و اعتماد بر آنها، گذشته را جبران کرد؟ یا آن که باید به بحث و گفت وگو و عمل روی آورد و با نهایت جدیت و نزاکت، به حقیقت یابی و شناخت واقعیت پرداخت، تا بتوان به علل و عوامل مسأله دست پیدا کرد و آنها را استخراج نمود و آن چه را که برای آمادگی نسل جدید - جهت فراگیری بنیان های علمی و حرکت و پیروی از الگوهای والایی که برای ما نمونه معرفی شد و روش و تعالیم او و تعالیم کسانی که از سیره او پیروی کردند و به آیین او عمل نمودند و به نور او روشنایی گرفتند و چراغ های شریعت و دلیل حق و کعبه زندگی خجسته و نمونه زهد و تقوا بودند - لازم است بیان نمود(1).
    در حقیقت، تاریخ یا تاریخ نگاران درباره ذریه طاهره به طور کلی
    ص: 21
    ________________________________________
    1- 1. «الغدیر» ج 4، مقدمه، ص ألف.
    انصاف و عدالت را رعایت نکرده اند.لذا درباره تاریخ ائمه معصومین علیهم السلام و فرزندان و نوادگان ایشان اختلاف و نظرات مختلف پیدا شده است. برای نمونه در این جا به برخی از نصوص و متون اصلی اشاره می شود.
    ابوالحسن علی بن عیسی اربلی گفته است:
    ابوالحسن (موسی بن جعفر علیه السلام) دارای 37 فرزند پسر و دختر بود(1).
    ابو محمد عبدالله بن احمد بن خشّاب بغدادی (متوفای 567 ه . ق .) می گوید: امام هفتم از مادران متعدد صاحب 20 فرزند پسر و 18 فرزند دختر بود(2).
    سبط ابن الجوزی (متوفای 654 ه . ق .) می گوید: مورخان گفته اند: امام هفتم 20 پسر و 20 دختر داشت(3).
    کمال الدین محمد بن طلحه عدوی شافعی (متوفای 652 ه . ق .) آورده است: درباره اولاد آن حضرت گفته شد: 20 پسر و 18 دختر داشت(4).
    ابوجعفر رشید الدین محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، بغدادی (متوفای 588 ه . ق .) می گوید: حضرت 30 فرزند داشت.
    ص: 22
    ________________________________________
    1- 1. «کشف الغمه» ج 2، ص 236؛ «الارشاد» ج 2، ص 244؛ «الصراط السوی» ص 389 ؛ مخطوط.
    2- 2. «کشف الغمه» ج 2، ص 237.
    3- 3. «تذکره الخواص» ص 351.
    4- 4. «مطالب السؤول» ج 2، ص 65.
    برخی گفته اند 37 فرزند داشت؛ 18 پسر و 19 دختر؛ از زنان متعدد(1).
    امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی - از بزرگان قرن ششم هجری - چنین آورده است: فصل ششم در بیان اولاد آن حضرت: ایشان دارای 37 فرزند پسر و دختر بودند(2).
    نسب شناس معروف، سید جمال الدین احمد بن علی حسنی (متوفای 828 ه . ق .) گوید: امام موسی کاظم علیه السلام 60 اولاد داشت: 37 دختر و 23 پسر. از این تعداد 5 نفر درگذشتند و در این باره اختلافی وجود ندارد(3).
    آن چه گفته شد بخشی از اختلاف نظراتی است که نقطه پایان ندارد، و این همان چیزی است که مرا واداشت تا در این فصل اسامی دختران امام موسی کاظم علیه السلام را به صورتی نیکو بیان نمایم و برای هرکدام از آنان فصلی جداگانه اختصاص دهم و منابعی را که این اسامی در آن جا ذکر شده معرفی نمایم.
    قصد دارم هر بانویی که اسمش در منابع آمده، به ذکر آن منبع بسنده کنم بدون آن که اشاره ای به شرح حال او داشته باشم؛ مگر برخی بانوان مشهوری که از جمله آنها حضرت فاطمه معصومه علیها السلاماست که این اثر به خاطر او تهیه و تنظیم شده است - و شما به زودی در صفحات آینده این مطلب را خواهید یافت و آن ثمره بحث و تتبّع
    ص: 23
    ________________________________________
    1- 5. «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324.
    2- 6. «اعلام الوری بأعلام الهدی» ص 312.
    3- 1. «عمده الطالب» ص 196؛ «الصراط السوی» ص 390؛ مخطوط.
    مداوم و پیوسته و در عین حال، ناچیز ماست که به حول و قوه الهی انجام گرفته است.
    از سوی دیگر، تذکره نویسان و کسانی که شرح حال بزرگان را می نویسند بر این نکته اتفاق نظر دارند که تمامی فرزندان امام موسی کاظم علیه السلامصاحب فضائل نفسانی و کمالات معنوی و مراتب عالی بودند. و در فرهنگ های شرح حال، تاریخچه زندگانی آنان آمده است و این که اهل وضو و نماز و عبادت و تقوا بودند و برای هر یک از آنان فضیلت و منقبت مشهوری است(1).
    در حدیثی آمده است: برای هریک از فرزندان ابوالحسن موسی کاظم علیه السلامعمل نیک و ستوده مشهوری است(2).
    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اسامی دختران آن امام به ترتیب حروف الفبا از این قرار است:
    1. «أمّ أبیها»
    این بانو در تاریخ به این نام شناخته شد و زن صالح، عابد، اهل عقل، خرد، اندیشه و کمال بوده است. ابن اثیر در ذکر حوادث سال 231 ه . ق . چنین می نویسد: در این سال امّ ابیها دختر موسی بن جعفر و خواهر علی بن موسی الرضا علیه السلام چشم از جهان فروبست(3).
    ص: 24
    ________________________________________
    1- 2. «الإرشاد» ج 2، ص 246؛ «کشف الغمه» ج2، ص 237.
    2- 1. «الفصول المهمه» ج 2، ص 962.
    3- 2. «الکامل فی التاریخ» ج 7، ص 26؛ «ریاحین الشریعه» ج 3، ص 356؛ «أعیان الشیعه» ج 2، ص 5؛ «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324؛ «البدایه و النهایه» ج 10، ص 307؛ «ریحانه الأدب» ج 8، ص 286؛ «تحفه العالم» ج2، ص 23؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «المستجاد من کتاب الإرشاد» ص 490؛ «الأنوار النعمانیه» ج 1، ص380؛ «تاریخ قم» ص 199.
    2. «أمّ جعفر»
    کتاب های معجم و تذکره تصریح دارند که او از دختران امام موسی بن جعفر علیهما السلام است(1).
    3. «أمّ سَلَمه»
    از دختران امام کاظم علیه السلام است(2).
    4. «أمّ عبداللّه»
    اسم این بانو در ضمن دختران امام آمده است(3).
    ص: 25
    ________________________________________
    1- 3. «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324؛ «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «کشف الغمه» ج 2، ص 236؛ «الإرشاد» ج 2، ص 244؛ «إعلام الوری» ص 312؛ «الفصول المهمّه» ج 2، ص 961؛ «أعیان الشیعه» ج 2، ص 5؛ «تحفه العالم» ج 2، ص 23؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «المتسجاد من کتاب الارشاد» ص 490؛ «الصراط السوی» ص 389، «الأنوار النعمانیه» ج1، ص 380.
    2- 1. «الإرشاد» ج 2، ص 244؛ «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «کشف الغمه»، ج 2، ص 236 ؛ «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324؛ «إعلام الوری» ص 312؛ «الفصول المهمه» ج 2، ص 961؛ «أعیان الشیعه»، ج 2، ص 5؛ «تحفه العالم» ج 2، ص 23؛ «تاریخ الأئمه» ص 20؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «المستجاد من کتاب الإرشاد» ص 491؛ «الصراط السوی» ص 389؛ «الانوار النعمانیه»، ج 1، ص 380.
    3- 2. «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324. * - «مناقب آل أبی طالب»؛ «الأنوار النغمانیه» -: أمّ عبدالله؛ «هامش عمده الطالب» ص 196؛ «کشف الغمه» ج 2، ص 238؛ «تذکره الخواص» ص 351؛ «مطالب السؤول» ج 2، ص 65؛ «تاریخ الأئمه» ص 20؛ «الانوار النعمانیه» ج 1؛ ص 380، * - «مناقب آل أبی طالب»؛ «الأنوار النغمانیه» -: أمّ عبدالله.
    5. «أمّ فروه»(1)
    6. «أمّ قاسم»(2)
    7. «أمّ کلثوم کبری»(3)(4)
    8. «أمّ کلثوم وسطی»(5)
    9. «أمّ کلثوم صغری»
    تنها کسی که از این بانو اسم برده، ابن عنبه است(6).
    10. «آمنه»
    این بانو اهل عبادت و صلاح و زهد و تقوا و از طبقه بزرگان بود.
    ص: 26
    ________________________________________
    1- 3. «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «مناقب آل أبی طالب» ج 2، ص 324؛ «تذکره الخواص» ص 351؛ «مطالب السؤول» ج 2، ص 65؛ «تاریخ الأئمه» ص 20؛ «الأنوار النعمانیه» ج 1، ص 380 * - «الأنوار النعمانیه» -: أم فروه؛ «تاریخ قم»، ص199.
    2- 4. «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324؛ «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «تذکره الخواص» ص 351؛ «مطالب السؤول» ج 2، ص 65؛ «تاریخ الأئمه» ص 20؛ «الأنوار النعمانیه» ج 1، ص 380 ** - «الأنوار النعمانیه» - أمّ قاسم؛ «تاریخ قم» ص199.
    3- 5. «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «کشف الغمه» ج 2، ص 236؛ «الإرشاد» ج 2، ص 244؛ «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324؛ «إعلام الوری» ص 312؛ «الفصول المهمه»، ج 2، ص 961؛ «تذکره الخواص» ص 351؛ «مطالب السؤول»، ج 2، ص 65؛ «أعیان الشیعه»، ج 2، ص 5؛ «تاریخ الأئمه» ص 20؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «المستجاد من کتاب الإرشاد» ص 491؛ «الصراط السوی»، ص 389؛ «الانوار النعمانیه ج 1، ص 380؛ «تاریخ قم» ص 199.
    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    4- 6. در منابع ذکر شده کلمه «کبری» نیامده است.
    5- 1. «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «مطالب السؤول» ج 2، ص 65.
    6- 2. «هامش عمده الطالب» ص 197.
    خادم منزلش نقل می کند که در شب صدای قرائت قرآن را از او می شنید. در قبرستان کوچکی در مصر مقبره ای به اسم او معروف است که به این بانو نسبت داده می شود.
    خدمتکار خانه اش چنین حکایت می کند که روزی مردی بیست رطل روغن آورد و مرا قسم داد که آن را در یک شب بسوزانم. خادم آن را در چراغ های فتیله سوز ریخت اما چیزی از روغن آتش نگرفت، خادم از این مسئله تعجب کرد.
    شب هنگام آن بانو را در خواب دید که به او می گوید: روغن آن مرد را به وی برگردان و از او بپرس که آن را از کجا به دست آورده است؛ زیرا ما فقط مال و دارایی حلال و پاکیزه را قبول می کنیم.
    وقتی صبح شد خادم نزد آن مرد رفت و گفت: روغنت را بگیر. آن مرد گفت: به چه دلیل؟ خادم گفت: چیزی از آن نسوخت و من در خواب بانو را دیدم که گفت: ما فقط مال پاکیزه را می پذیریم.
    آن مرد گفت: آن بانو راست گفته است؛ چون من مأمور اخذ مالیاتم.
    خادم گفت: صبر کن، روغن را بگیر(1).
    ص: 27
    ________________________________________
    1- 1. «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «کشف الغمه» ج 2، ص 236؛ «الإرشاد»، ج 2، ص 244؛ «نور الأبصار» ص 198*؛ «إعلام الوری» ص 312؛ «الفصول المهمه» ج 2، ص 961؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «تذکره الخواص» ص 351؛ «مطالب السؤول» ج 2، ص 65؛ «أعلام النساء» ج 1، ص 9؛ «معجم البلدان» ج 5، ص 142؛ «اعیان الشیعه» ج 2، ص 5؛ «تحفه العالم» ج2، ص 23؛ «تاریخ الأئمه» ص 20؛ «المستجاد من کتاب الإرشاد» ص 491؛ «الصراط السوی» ص 389؛ «الأنوار النعمانیه» ج 1، ص 380؛ «تاریخ قم» ص 199. *. نور الابصار-: آمنه. **. بعضی از نسخ -:أم ابیها. ***. الأنوار النعمانیه -: أسماء.
    11. «أسماء»(1)
    12. «أسماء کبری»(2)
    13. «أمامه»(3)
    14. «أمینه کبری»(4)
    15. «أمینه صغری»(5)
    16. «بُرَیهه»(6)
    ص: 28
    ________________________________________
    1- 2. «الفصول المهمه» ج 2، ص 961 **؛ «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «مناقب آل أبی طالب» ج 4؛ ص 324؛ «تذکره الخواص» ص 351؛ «مطالب السؤول» ج 2، ص 65؛ «تاریخ الأئمه» ص 20؛ «الأنوار النعمانیه» ج 1؛ ص 380 ***؛ «تاریخ قم» ص 199. *. نور الابصار - : آمنه. **. بعضی از نسخ - : أم ابیها ***الانوار النعمانیه - : أسماء.
    2- 3. «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «تذکره الخواص» ص 351*.
    3- 4. «هامش عمده الطالب» ص 196؛ «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324؛ «تذکره الخواص» ص 351؛ «مطالب السؤول» ج 2، ص 65؛ «نورالأبصار» ص 163. **** - نور الأبصار -: أمامه؛ «ریاحین الشریعه» ج 3، ص 353؛«تاریخ الأئمه» ص 20؛ «الأنوار النعمانیه» ج 1، ص 380. * - «الأنوار النعمانیه» -: أمامه؛ «تاریخ قم» ص 199.
    4- 5. «هامش عمده الطالب» ص 197.
    5- 6. «هامش عمده الطالب»، ص 197.
    6- 1. «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «کشف الغمه» ج 2، ص 236؛ «الإرشاد» ج 2، ص 244؛ «إعلام الوری» ص 312؛ «أعیان الشیعه» ج 2، ص 5؛ «تحفه العالم» ج 2، ص 23؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «المستجاد من کتاب الإرشاد» ص 491؛ «الصراط السوی» ص 389؛ «الأنوار النعمانیه» ج 1، ص 380.
    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در مناقب «نزیهه» آمده است(1).
    17. بی بی هیبت
    قبر این خانم در شهر «بادکوبه» قرار دارد. گفته می شود: چهار فرزند از فرزندان امام کاظم علیه السلام از یک مادر هستند. امام رضا، فاطمه معصومه علیهما السلام، بی بی هیبت و حسن معروف به سید جلال الدین اشرف(2).
    18. «حَسنه»(3)
    19. «حکیمه»
    وی بانویی فاضل و بزرگوار، کوهی از عبادت، شرف، درست کاری است؛ او شاهد ولادت امام نهم حضرت جواد علیه السلام بود و عمر طولانی داشت. تاریخ از شرح زندگانی او و فرزندانش چیزی برای ما بازگو نکرد. گویا ایشان صاحب نفوذ و درایت بودند و نزد عترت طاهره و بانوان اهل بیت جایگاه خاصی داشتند و رأی و نظرشان مُطاع بوده است.
    این بانو گوید: وقتی زمان زایمان «خیزران»، مادر ابی جعفر
    ص: 29
    ________________________________________
    1- 2. «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص 324.
    2- 3. «از آستارا تا اِستارباد» ج 2، ص 180.
    3- 4. «هامش عمده الطالب» ص 197؛ «کشف الغمه» ج 2، ص 236؛ «الإرشاد» ج 2، ص 244؛ «إعلام الوری» ص 312؛ «الفصول المهمه» ج 2، ص 961؛ «أعیان الشیعه» ج 2، ص 5؛ «تحفه العالم» ج 2، ص 23؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «المستجاد من کتاب الإرشاد» ص 491؛ «الصراط السوی» ص 389؛ «الأنوار النعمانیه» ج1؛ ص 380.
    جواد علیه السلام، فرا رسید، امام رضا علیه السلام مرا خواست و گفت: ناظر ولادت باش و همراه او و قابله داخل اتاق شوید. برای ما چراغی فراهم کرد و درِ اتاق را به روی ما بست. وقتی درد زایمان آن بانو شروع شد، چراغ خاموش شد. در جلوی او طشتی قرار داشت. من از خاموش شدن چراغ ناراحت شدم. در حالی که ما در این وضعیت بودیم ابوجعفر[جواد] علیه السلام در طشت نمایان شد. و در آن هنگام بر روی حضرت چیز نازکی به شکل لباس بود که از آن نور می درخشید؛ و اتاق را روشن ساخت و ما او را دیدیم و من او را گرفتم و در اتاقم قرار دادم و این پوشش را از حضرت کنار گذاشتم.
    امام رضا علیه السلام آمد و در را گشود، در حالی که ما از انجام کار فارغ شده بودیم. سپس نوزاد را برداشت و در گهواره گذاشت. و فرمود: ای حکیمه! ملازم گهواره نوزاد باش.
    این بانو می گوید: وقتی روز سوم فرا رسید، این نوزاد چشمش را به طرف آسمان دوخت و گفت: شهادت می دهم که هیچ معبودی جز الله نیست و شهادت می دهم محمد صلی الله علیه و آله وسلم رسول خدا است.
    با وحشت برخاستم و به نزد اباالحسن علیه السلام رفتم و به او عرض کردم: چیز عجیبی از این طفل شنیدم، فرمود: چه چیزی؟ آن چه را که واقع شده بود به ایشان خبر دادم. امام فرمود: حکیمه، چیز زیادی از عجایب او ندیدی (آن چه دیده ای خیلی اندک است).
    در کوههای راه بهبهان مزاری منسوب به این بانوست و شیعیانی که
    ص: 30
    از این جاده رفت و آمد می کنند زیارتش می کنند(1).
    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    در کتاب «تحفه العالم» چنین آمده است: حکیمه با «کاف» صحیح است و اما حلیمه با «لام» از تغییر و تصحیف عوام است(2).
    20. «حلیمه»
    خیلی از مورخان از او یاد کرده اند و از دختران امام موسی کاظم علیه السلام است(3).
    21. «خدیجه کبری»
    فقط ابن عنبه از این بانو نام برده است(4).
    ص: 31
    ________________________________________
    1- 1. «هامش عمده الطالب» ص 197*؛ «کشف الغمه» ج 2، ص 236؛ «مناقب آل أبی طالب» ج 4، ص324؛ «الإرشاد» ج 2، ص 244؛ «إعلام الوری» ص 312؛ «الفصول المهمه» ج 2، ص 961؛ «تذکره الخواص» ص351؛ «مطالب السؤول» ج 2، ص 65؛ «ریاحین الشریعه» ج 4، ص 149؛ «أعیان الشیعه» ج 2، ص 5؛ «سفینه البحار» ج2، ص 306؛ «تاریخ الأئمه» ص 20؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «المستجاد من کتاب الإرشاد» ص490؛ «الأنوار النعمانیه» ج1، ص 380؛ «تاریخ قم» ص 199. * «هامش عمده الطالب» - : حکیمه.
    2- 2. «تحفه العالم» ج 2، ص 23.
    3- 3. هامش عمده الطالب» ص 197؛ **. نام «حلیمه» فقط در «هامش عمده الطالب» آمده است و در هیچ یک از این منابع نیامده است. «کشف الغمه» ج2، ص 236؛ «الإرشاد» ج2، ص244؛ «مناقب آل أبی طالب» ج4، ص 324؛ «إعلام الوری» ص 312؛ «الفصول المهمه» ج2، ص 961؛ «تذکره الخواص» ص351؛ «مطالب السؤول» ج2، ص 65؛ «أعیان الشیعه» ج2، ص5؛ «تاج الموالید» ص 124؛ «تحفه العالم» ج2، ص 23؛ «تاریخ الأئمه» ص20؛ «المستجاد من کتاب الإرشاد» ص490؛ «الصراط السوی» ص389؛ «الأنوار النعمانیه» ج1، ص 380.
    4- 4. «هامش عمده الطالب» ص 197.
    امضاء


صفحه 1 از 9 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi