صفحه 2 از 21 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 210

موضوع: جهانی شدن و فرهنگ مهدوی

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رویکردهای نظری به جهانی شدن
    اشاره
    نگرشهای مختلفی که پیرامون بحث جهانی شدن مطرح شده اند را می توان در قالب های مختلفی مورد ارزیابی قرار داد که مهم ترین آن ها عبارتند از؛
    رویکرد عامل محور
    رویکرد سیبرنتیک و ارتباطی
    رویکرد تاریخی-تکاملی
    رویکرد گفتمانی
    رویکرد قلمروزدایی
    رویکرد عامل محور
    اشاره
    عامل بوجود آورنده جهانی شدن در این رویکرد نقش مهمی دارد. که در موضع گیری های زیر قالب بندی می شوند.
    الف) جهانی شدن را به عنوان یک پروژه در نظر می گیرد.
    ب ) آنرا حاصل یک فرایند و پروسه می داند.
    ج ) جهانی شدن را در قالب یک پدیده، مورد توجه قرار می دهد.
    ص:27
    الف) جهانی شدن به عنوان یک پروژه
    این رویکرد غالباً از سوی مخالفان جهانی شدن از جمله مارکسیست ها، و نئو مارکسیست ها، نظریه پردازان نظام جهانی، و اکثریت اسلام گرایان ارائه گردیده است، که بر اساس آن، نه تنها جهانی شدن یک واقعه در حال تحقّّق در نظر گرفته نمی شود، بلکه پروژه ای از پیش تعیین شده است که، عموماً، از سوی نظام سرمایه داری و کشور های پیشرفته غربی طراحی شده و در راستای منافع صاحبان سرمایه، به پیش می رود . بر این اساس جهانی شدن که اینان از آن به جهانی سازی یاد می کنند؛ امری تصنّعی و هدایت شده است که غرب آن را در راستای خواسته ها و منافع خویش تعقیب و هدایت می نماید. بنابراین، جهانی شدن با مفاهیمی چون استعمار جدید و امپریالیزم فرهنگی و اقتصادی ارتباط پیدا می کند.(1)
    بدین سان جهانی شدن در تمام ابعاد آن، خصوصاً در بعد فرهنگی، طرحی دیکته شده از سوی کشور های غربی برای غلبه کشورهای دیگر است که توسّط رسانه ها و فنّ آوری ارتباطات به منصه ظهور می رسد.
    تامکینسون معتقد است:
    فرهنگ جهانی شده ای که ما هم اکنون با آن مواجه ایم یک فرهنگ جهانی مبتنی بر هرج و مرج نیست. فرهنگی نیست که از جمع بین تجارب و نیازهای بشریت حاصل آمده باشد؛ حتی به صورت یکسانی از گونه های فرهنگی موجود تغذیه نمی کند، بلکه حاکم گشتن یکی از گونه های فرهنگی
    ص:28
    ________________________________________
    1- عبدالقیوم سجادی، پیشین، ص31.
    است که از توان بیشتری برخوردار می باشد . در یک کلام مقصود همان فرهنگ غربی است.(1)
    فرهنگ غربی با قدرت رسانه ای- تبلیغی خویش، بر اذهان چیره گشته و انتخاب های عقلانی افراد را تحت الشّعاع عوام فریبی ها و خبر سازی های فریبنده خویش قرار داده است.
    ب) جهانی شدن به عنوان یک پروسه
    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #12

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    این رویکرد، جهانی شدن را روند در حال وقوعی می داند، که از اراده یک کشور یا گروه خاصّ خارج بوده و در طول یک فرایند زمانی در حال تحقّق می باشد و لذا، تصنّعی و هدایت شده محسوب نمی شود، بلکه با دنیای فرا صنعتی و فرا مدرن، پیوند خورده و پیامد شرایط تاریخی اواخر قرن بیست به بعد می باشد.
    این فرایند در دهه های آخر قرن بیستم در اثر پیشرفت های علمی و تکنولوژیک فرایند جامعه بشری، شتابی مضاعف را در جهت تبدیل شدن جهان به یک واحد تجربه نموده است. پیدایش وسایل ارتباطی مثل تلفن، ماهواره، اینترنت، و... زمینه ساز تحقّق جهانی شدن به عنوان پروسه محسوب می شوند که انسان قرن 21 آنرا تجربه می کند: در چنین قرائتی، جهانی شدن محصول فشردگی زمان، مکان، بریدن فضای زندگی مشترک اجتماعی از مکان، همجواری و پیچیدگی ارتباط انسانها می باشد که در
    ص:29
    ________________________________________
    1- جان تاملینسون، جهانی شدن و فرهنگ، ترجمه محسن حکیمی، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی، 1381، ص56.
    پیدایش فرهنگ مشترک جهانی نمود پیدا می کند.(1)
    در واقع، نگاه این عدّه به جهانی شدن، یک نگاه جدای از جنبه های ایدئولوژیک بوده و مثل یک ناظر بی طرف، رویدادهای جهانِ جهانی شده را قضاوت کرده اند و بر همین اساس، ماهیت آن را به عنوان یک فرایند طبیعی و برخواسته از جوامع صنعتی و پسا صنعتی غرب می دانند. در چنین حالتی، تلقی بدبینانه یا قضاوت ارزشی (خوب یا بد بودن) در مورد آن منتفی است. گفته می شود «جهانی شدن» همانند سیستمهای گذشته نظیر صنعتی شدن، مدرن شدن، و فرا مدرن شدن، سیستم و مفهوم جدیدی برای توضیح دنیای کنونی است.(2)


    ج) جهانی شدن به عنوان یک پدیده
    این رویکرد، یک رویکرد میانی می باشد. که هم نقش عاملان و کارگزاران را ملاحظه می کند، و هم فرایندی بودن جهانی شدن را تا حدودی می پذیرد. بر اساس چنین دیدگاهی؛ برخی مؤلّفه های موجود در روند جهانی شدن، حاکی از آن است که، این پدیده، نمی تواند یک طرح از پیش تعیین شده باشد، چراکه، از حالت انحصاری بودن در بسیاری زمینه ها خارج گردیده اند. از سوی دیگر، نمی توان نقش قدرت های بزرگ را در هدایت این جریان ها نادیده انگاشت.
    «آرجان آپادوریا» در مقاله مشهور خود، از پنج چشم انداز نام می برد که همه آنها را نمی توان طبیعی یا تعمدی و طرح وار تلقی نمود بلکه بخشی از
    ص:30
    ________________________________________
    1- غلامرضا بهروز لک، مهدویت و جهانی شدن، فصل نامه نقد کتاب، ش24-25، سال81، ص144.
    2- عبدالقیوم سجادی، پیشین، ص31.
    آنها در تشکیل و وسعت بخشی به آهنگ جهانی نقش داشته اند. به اعتقاد وی پنج عامل فن آوری، ایدئولوژی، سرمایه، قومیت و رسانه های ارتباطی، وضعیتی را ایجاد کرده اند که در آن نمی توان از انحصار، اختصاص و تکروی سخن گفت... پدیده و فرصت نوظهور نه مطلقا پیش اندیشیده است که بتوان پروژه نامید و نه بدون اطلاع جهانیان مخصوصاً کارگزاران اطلاعات بوده که بتوان پروسه اش خواند. نکته ظریف اینجاست که کارگزاران اطلاعات به واسطه اشراف بر پیامدهای روند از فرصت بیشتری برخوردارند.(1)
    رویکرد های امپریالیستی غرب در این فرایند را نمی توان انکار کرد. همچنان که وجوه فرا ارادی بودن آن را باید در نظر گرفت.
    «فرهنگ رجایی» با تأکید بر این نکته که؛ سرچشمه های جهان گستری را بیش از همه در امریکا می توان جستجو کرد، بیان می دارد که، انحصار در بسیاری از مؤلّفه های جهان گستری خصوصاًَ بعد اطلاعاتی آن وجود ندارد. بنابراین، استفاده از اصطلاح «فرایند» را بسیار مناسب تر از دیگر واژه ها می داند.(2)
    لذا، بهتر است از آن به عنوان یک پدیده یاد کنیم، تا هم از پیامدها و آسیب های وضعیت پروژه ای بودن آن آگاهی یابیم و از آن دوری کنیم و هم از موقعیت هایی که جهانی شدن در وضعیت پروسه ای اش، ایجاد می نماید، استفاده کنیم.
    ص:31
    ________________________________________
    1- کیت نش، جامعه شناسی سیاسی معاصر؛ جهانی شدن، سیاست، قدرت، ترجمه محمد تقی دلفروز، تهران: کویر، چاپ سوم، 1384، به نقل از غلامرضا بهروز لک،، پیشین.
    2- ر.ک. فرهنگ رجایی، پدیده جهانی شدن؛ وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، تهران: آگاه، 1379، ص40.
    امضاء



  4. Top | #13

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ج) جهانی شدن به عنوان یک پدیده
    این رویکرد، یک رویکرد میانی می باشد. که هم نقش عاملان و کارگزاران را ملاحظه می کند، و هم فرایندی بودن جهانی شدن را تا حدودی می پذیرد. بر اساس چنین دیدگاهی؛ برخی مؤلّفه های موجود در روند جهانی شدن، حاکی از آن است که، این پدیده، نمی تواند یک طرح از پیش تعیین شده باشد، چراکه، از حالت انحصاری بودن در بسیاری زمینه ها خارج گردیده اند. از سوی دیگر، نمی توان نقش قدرت های بزرگ را در هدایت این جریان ها نادیده انگاشت.
    «آرجان آپادوریا» در مقاله مشهور خود، از پنج چشم انداز نام می برد که همه آنها را نمی توان طبیعی یا تعمدی و طرح وار تلقی نمود بلکه بخشی از
    ص:30
    ________________________________________
    1- غلامرضا بهروز لک، مهدویت و جهانی شدن، فصل نامه نقد کتاب، ش24-25، سال81، ص144.
    2- عبدالقیوم سجادی، پیشین، ص31.
    آنها در تشکیل و وسعت بخشی به آهنگ جهانی نقش داشته اند. به اعتقاد وی پنج عامل فن آوری، ایدئولوژی، سرمایه، قومیت و رسانه های ارتباطی، وضعیتی را ایجاد کرده اند که در آن نمی توان از انحصار، اختصاص و تکروی سخن گفت... پدیده و فرصت نوظهور نه مطلقا پیش اندیشیده است که بتوان پروژه نامید و نه بدون اطلاع جهانیان مخصوصاً کارگزاران اطلاعات بوده که بتوان پروسه اش خواند. نکته ظریف اینجاست که کارگزاران اطلاعات به واسطه اشراف بر پیامدهای روند از فرصت بیشتری برخوردارند.(1)
    رویکرد های امپریالیستی غرب در این فرایند را نمی توان انکار کرد. همچنان که وجوه فرا ارادی بودن آن را باید در نظر گرفت.
    «فرهنگ رجایی» با تأکید بر این نکته که؛ سرچشمه های جهان گستری را بیش از همه در امریکا می توان جستجو کرد، بیان می دارد که، انحصار در بسیاری از مؤلّفه های جهان گستری خصوصاًَ بعد اطلاعاتی آن وجود ندارد. بنابراین، استفاده از اصطلاح «فرایند» را بسیار مناسب تر از دیگر واژه ها می داند.(2)
    لذا، بهتر است از آن به عنوان یک پدیده یاد کنیم، تا هم از پیامدها و آسیب های وضعیت پروژه ای بودن آن آگاهی یابیم و از آن دوری کنیم و هم از موقعیت هایی که جهانی شدن در وضعیت پروسه ای اش، ایجاد می نماید، استفاده کنیم.
    ص:31
    ________________________________________
    1- کیت نش، جامعه شناسی سیاسی معاصر؛ جهانی شدن، سیاست، قدرت، ترجمه محمد تقی دلفروز، تهران: کویر، چاپ سوم، 1384، به نقل از غلامرضا بهروز لک،، پیشین.
    2- ر.ک. فرهنگ رجایی، پدیده جهانی شدن؛ وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، تهران: آگاه، 1379، ص40.
    امضاء



  5. Top | #14

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رویکرد سیبرنتیک
    از جمله افرادی که این رویکرد را قبول دارند، «مانوئل کاستلز» است. وی مثل دیگر هم مسلکان مارکسیست خود، بر جهانی شدن نظام سرمایه داری صحّه می گذارد و آن را در قالب شبکه ای شدن جهان به تصویر می کشد. به اعتقاد وی، جامعه شبکه ای از پیوند سه رویداد تاریخی؛ انقلاب اطلاعاتی، تجدید ساختار نظام سرمایه داری، و نهضت های فرهنگی، به وجود آمده و دارای هشت ویژگی است: اقتصاد اطلاعاتی، اقتصاد جهانی، فعّالیتهای اقتصادی شبکه ای، تحوّل در نحوه انجام کار و در ساختار اشتغال، ظهور قطب های متقابل، فرهنگ واقعیت مجازی، سیاست بر بال رسانه ها، زمان بی زمان و فضای جریان ها، بنابراین، جامعه شبکه ای با مشخصه هایی که برای آن برشمرده شد، در ساختار و کارکردهای غالب خود حول شبکه ها و جریان هایی شکل گرفته که نمود ظاهر آن کاپیتالیستی است، اما این نوع سرمایه داری جدید به کلی با آنچه که در عرصه تمدّن صنعتی ظهور یافته بود، تفاوت دارد. سرمایه داری عصر فرا صنعتی متکی به نوعی دینامیسم درونی است، که مرزی و حدّی را بر نمی تابد، از انعطاف زیادی برخوردار است و فزون طلب و گسترش پذیر و بسط یابنده و در عین حال متکی به منطق شبکه است.(1)
    در این نوع جامعه، آن گونه که کاستلز اشاره می کند؛ جهان به دو قطب اعضاء شبکه و محرومان از عضویت در آن تقسیم می شوند. گروه اول نبض
    ص:32
    ________________________________________
    1- مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات؛ اقتصاد، جامعه، فرهنگ، ظهور جامعه شبکه ای، ج1، ترجمه احد علیقلیان، افشین خاکباز،حسن چاوشیان،تهران: طرح نو،1380،،ص18.
    نظام سرمایه داری و شبکه ای جامعه را در دست دارند و روزبه روز بر قدرت آن ها افزوده می گرددو گروه دوّم، کم کم از صحنه جامعه به حاشیه رانده شده و حتی مقابله خشونت آمیز آنها نیز مفید نخواهد بود.
    دینامیسم درونی جامعه شبکه ای مستمراً در کار شکل دادن روابط درونی این شبکه است و در این مسیر با پیروی از منطق شبکه، دایماً در کار مرز شکنی و فراروی از چارچوب های موجود و استقرار نهاد های فراگیر تر خواهد بود.(1)
    این گونه است که جهان جدیدی که در حال شکل گرفتن است، همانند یک شبکه عمل می کند. شبکه ای که در آن نظام ارتباطات گسترده الکترونیکی، بر روابط افراد حکم فرماست و فرد همواره با شبکه گسترده سرمایه داری مدرن در تقابل به سر می برد. این سرمایه داری نوین، دارای دو ویژگی بارز بنیادین جهانی و تا حدّ زیادی پیرامون شبکه ای از جریان های مالی سازمان یافته است.(2)
    کاستلز همانند دیگر مارکسیست ها بر زیربنا بودن مسائل اقتصادی تأکید دارد. هرچند معتقد است که، مسائل فرهنگی بازتاب صرف اقتصاد نبوده و خود از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند، تا آنجاکه وی، سیاست جامعه شبکه ای را سیاست فرهنگی می خواند؛
    امضاء



  6. Top | #15

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    حسین کچوئیان بر این باور است که:
    مطابق نظریه کاستلز؛ ویژگی اصلی یا تعیین کننده
    ص:33
    ________________________________________
    1- مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات؛ اقتصاد، جامعه، فرهنگ، ظهور جامعه شبکه ای، ج1، ترجمه احد علیقلیان، افشین خاکباز،حسن چاوشیان،تهران: طرح نو،1380، ص18.
    2- مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات؛ اقتصاد، جامعه، فرهنگ، ظهور جامعه شبکه ای، ج1، ترجمه احد علیقلیان، افشین خاکباز،حسن چاوشیان،تهران: طرح نو،1380، ص546.
    جهانی شدن، اهمیت یابی فزاینده اطلاعات در شکل دهی به قلمرو های مختلف روابط اجتماعی از جمله حوزه سیاسی و عرصه هویت و تجربه نفوذ کرده است، فرهنگ، نقش اساسی در فرایند های سیاسی و هویت یابی به دست آورده است. اما «سیاست جدید» نه در دولت یا نهاد های سیاسی بلکه در «کد های اطلاعاتی و تصاعدی» که حول آن «جوامع، نهاد های خود را سازمان می دهند، مردم زندگی خود را می سازند و رفتار خود را تعیین می کنند، قرار دارد.» به همین دلیل ادیان زمینه و بستر مساعدی در سیاست عصر حاضر می باشد. چون سیاست جامعه شبکه ای اساسا سیاست فرهنگی است.(1)
    در جامعه جهانی شبکه ای کاستلز، فرهنگ نقش بسزایی را ایفا می کند و به همین خاطر هویت نیز به نوبه خود اهمیت می یابد. فرد در رابطه پیچیده خود با شبکه، از هویت بومی-محلی خویش فاصله می گیرد، و از این رو نهضت ها و جنبش های فرهنگی، جهت احیای هویت های فراموش شده، ایجاد می گردند و در تقابل با هویت عامّ یا جامعه شبکه ای، قد علم می کنند. البته کاستلز، این شرایط را محصول دوران گذار دانسته و چاره ای جز رویارویی با آن نمی داند، اما آنرا مقطعی و گذرا توصیف می کند.
    همچنین وی به نقش تعیین کننده رسانه ها و تکنولوژی ارتباطات، نظر دارد، به گونه ای که پیدایش جامعه جهانی را تحت تأثیر انقلاب ارتباطات، و
    ص:34
    ________________________________________
    1- حسین کچوئیان، نظریه های جهانی شدن و دین(مطالعه ای انتقادی)، تهران: نشر نی، 1385، ص74.
    عصر اطلاعات می داند، و برای حوزه علم و فنّ آوری، استقلال و اهمیت خاصّی قائل است.
    امضاء



  7. Top | #16

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رویکرد تاریخی- تکاملی
    برخی از نظریه پردازان جهانی شدن را ادامه جریان خطی می بینند که در جوامع غربی، از قرون 18و19 میلادی به بعد اتفاق افتاده و تحت عنوان دوران مدرن و تجدّد، همچنان رو به تکامل است.
    از جمله این نظریه پردازان، می توان به«گیدنز»، «فوکویاما»، و «واترز»، اشاره نمود، که جهانی شدن را ادامه جریان مدرن تلقّی می کنند. اینها جریان تاریخ را خطّی دیده، روند مشابهی برای جوامع غیر غربی در نظر می گیرند، و از تسرّی تجدّد به سراسر جهان سخن می گویند.
    «گیدنز»، میان مدرنیته و جهانی شدن پیوند عمیقی قائل است و آنرا پیامد یا توسعه و امتداد آن تلقّی می کند و هیچ گونه جدایی میان آن دو احساس نمی کند، به همین خاطر از «مدرنیته بزرگ شده» یا «جهانی شدن مدرنیته» یاد می کند.
    گیدنز توسعه جوامع جدید و جهانی شدن را با هم مرتبط می داند...[و] آن را نتیجه مستقیم نوگرایی عنوان می کند. به اعتقاد گیدنز، نوگرایی و مدرنیزم دارای ویژگی های پویایی است که گرایش های جهانی کننده در روابط اجتماعی دارد.(1)
    به عقیده وی؛ «دینامیزم مدرنیته، به گونه ای تغییر ناپذیر، ... به سوی
    ص:35
    ________________________________________
    1- عبد القیوم سجادی، پیشین، ص34.
    جهانی شدن نهاد هایش حرکت می کند.»(1)، از نظر گیدنز، مهم ترین مؤلّفه جهانی شدن، «تأثیر فضا و زمان» در زندگی روزمره ما می باشد.
    به اعتقاد وی مفهوم کلی جهانی شدن را از طریق تفکّر و تأمّل در مورد وجوه اساسی جدایی و فاصله افتادن بین زمان و فضا بهتر می توان درک کرد. جهانی شدن در واقع به معنای در هم گره خوردن رویداد های اجتماعی و روابط اجتماعی سرزمین های دور دست با تار و پود موضعی جوامع دیگر است، پدیده ای که می توان آن را نوعی تلاقی حاضر و غایب دانست. گسترش جهانی تجدّد را باید بر حسب ارتباط فزاینده بین اوضاع و احوال جوامع دور دست و تغییر پذیری مزمن شرایط و تعهّدات محلّی مورد توجّه قرار دهیم.(2)
    وی جهانی شدن مدرنیته را به کم رنگ شدن زمان و مکان و در نتیجّه تغییر پذیری جوامع دیگر خصوصاً جوامع پیرامونی نسبت می دهد. وی در کتاب «جهان رها شده» می نویسد:
    به طور خلاصه یکپارچگی جهانی، مربوط به تأثیر فضا و زمان در زندگی ماست، با ظهور انقلاب ارتباطات، فاصله، نسبت به گذشته ارتباط متفاوتی با خود نزدیکی با واقعیت و تجربه پیدا کرده است. فاصله، به سادگی از بین نمی رود؛ اما وقتی شما دنیایی دارید که ارزش پول جیبتان تحت تأثیر آنی معاملات الکترونیکی است که در فاصله نه چندان دوری از شما در حال اتفاق است، به سادگی وضعیتی متفاوت با دنیای گذشته به
    ص:36
    ________________________________________
    1- کیت نش، پیشین، ص90.
    2- آنتونی گیدنز، تجدد و تشخّص؛ پیشین، ص42.
    وجود می آید.(1)
    به اعتقاد گیدنز در عصر جهانی شدن، عصری که در آن جهان به گونه ای خارج از کنترل و رها شده است، روابط عاطفی و شخصی و محلی افراد به سراسر جهان امتداد یافته و وقایع و رویدادها در ابعاد مسافتی دور از هم، بر روابط شخصی و حتی عاطفی افراد تأثیر مستقیم دارد و بر همین اساس است که، از «یکپارچگی» جهانی سخن می گوید، امّا این یکپارچگی را به معنای هم شکل شدن و یکی شدن جهان نمی داند، بلکه بر تفرّق و تکثّر تصریح می نماید، و لذا معتقد است که، نباید جهانی شدن را توسعه سیستمی تعریف کنیم.
    گیدنز، تاکید می کند که گرچه جهانی شدن تحت تسلّط قدرت های بزرگ غربی است، امّا نباید این تسلّط را یک سیطره کامل و همه جانبه، تلقّی نمود. به نظر ایشان نقطه کانونی و نقطه ثقل جهانی شدن، کشور های غربی بویژه ایالات متحده امریکا هست اما این به معنای کنترل کامل آن توسّط غرب نیست.
    بر اساس این نظریه روند ها در جهان به نفع نهاد ها و ارزش های غربی تحول پیدا کرده است، یعنی در حالی که تا پیش از جهانی شدن، گروه های اجتماعی بومی و ارزش های سنّتی در جوامع غیر غربی غالب و مسلّط بوده اند، اکنون لایه های روبه رشد اجتماعی مدرن و ارزش های سکولار
    ص:37
    ________________________________________
    1- آنتونی گیدنز، جهان رها شده، گفتار هایی درباره یکپارچگی جهانی، ترجمه: علی اصغر سعیدی و حاجی عبدالوهاب، تهران: انتشارات علم و ادب، 1379، ص38.
    دست برتر را دارند.(1)
    گیدنز جهانی شدن را ادامه جریان تجدّد می داند و تحوّلات بوجود آمده را انکار نمی کند، اما این تحوّلات را در حدّی نمی بیند که بتوان از «مابعد تجدد» سخن گفت.
    «فرانسیس فوکویاما» از خطّی بودن تاریخ، سخن می گوید البته وی برای آن یک نقطه پایانی متصوّر می شود، و جهانی شدن لیبرال دموکراسی را نقطه پایانی تاریخ بشریت می داند. نقطه ای که در آن ایده آل های بشری تحقّق می یابد، و جهان به سمتی حرکت می کند که اهداف اندیشه مدرن متوجّه آن است. وی در نظریه «پایان تاریخ» خود بیان می دارد که:
    به دلیل فقدان بدیل های معتبر پس از شکست کمونیسم، نظام لیبرال دموکراسی صورت نهایی و عامّ تاریخ بشر خواهد شد. این یعنی اینکه نه تنها این صورت بالضّروره به همه جهان گسترش خواهد یافت، بلکه در هیچ زمان دیگری از آینده، از این صورت، گذر نخواهد شد. و هیچ نظام اجتماعی دیگری نمی تواند جانشین و بدیل آن گردد.(2)
    او جایی دیگر تأکید می کند؛
    «پایان تاریخ مسأله جهان آزاد نیست. پایان تاریخ یک اتوپی نیست.»(3) و با این اعتراف از آرمانی بودن لیبرال
    ص:38
    ________________________________________
    1- حسین کچوئیان، کند و کاو در ماهیت معمایی ایران، قم: بوستان کتاب، 1383،ص58.
    2- حسین کچوئیان، نظریه های جهانی شدن و دین (مطالعه ای انتقادی)، پیشین، ص86.
    3- فرانسیس فوکویاما؛ مصاحبه با bbc، "آیا لیبرالیسم آمریکا پایان تاریخ است؟"، نشر یه آزاد، ش10، 18/7/78.
    دموکراسی گذر می کند. امّا باز لیبرال دموکراسی را تنها نظامی می داند که می تواند پاسخ گوی نیاز انسان مدرن باشد.
    به اعتقاد وی؛ در عصر جهانی شدن، باید به نوعی یکسان سازی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دست یابیم که در آن الگوی لیبرال دموکراسی از سوی جوامع مختلف پذیرفته شود.
    وی در مصاحبه ای، تأکید می کند که تفاوت های فرهنگی در عصر جهانی شدن هم چنان وجود خواهند داشت، و روش تجارت آزاد این امکان را به افراد می دهد که بر تفاوت های فرهنگی خود استوار باشند. اما به دلیل آن که ما صاحب تکنولوژی ارتباطاتی پیشرفته هستیم، در آینده می توانیم به تجانس کامل و هماهنگی فرهنگی در سطح جهان امیدوار باشیم.(1)
    «مالکوم واترز» با دو نظریه پرداز قبلی همفکر است چراکه:
    جهانی شدن نتیجه مستقیم گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار، تقلید فرهنگی، به سراسر کره زمین است. این پدیده، همچنین به طور ذاتی از طریق فعّالیت های سیاسی و فرهنگی با الگوی توسعه سرمایه داری همراه است. اما این گفته به این معنا نیست که سراسر سیاره زمین باید غربی و سرمایه داری بشود، بلکه به این معناست که هر نظام اجتماعی باید وضعیت خود را نسبت به غرب سرمایه داری سامان دهد، یا به
    ص:39
    ________________________________________
    1- ر.ک. گفت و گو با فرانسیس فوکویاما؛ ارزش های فرهنگی و جهانی شدن، ترجمه: رضا استاد رحیمی، همشهری، 18مهر 1380، ص6.
    قول رابرتسون باید رابطه و نسبت خود را با آن بداند.(1)
    امضاء



  8. Top | #17

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    به اعتقاد گیدنز در عصر جهانی شدن، عصری که در آن جهان به گونه ای خارج از کنترل و رها شده است، روابط عاطفی و شخصی و محلی افراد به سراسر جهان امتداد یافته و وقایع و رویدادها در ابعاد مسافتی دور از هم، بر روابط شخصی و حتی عاطفی افراد تأثیر مستقیم دارد و بر همین اساس است که، از «یکپارچگی» جهانی سخن می گوید، امّا این یکپارچگی را به معنای هم شکل شدن و یکی شدن جهان نمی داند، بلکه بر تفرّق و تکثّر تصریح می نماید، و لذا معتقد است که، نباید جهانی شدن را توسعه سیستمی تعریف کنیم.
    گیدنز، تاکید می کند که گرچه جهانی شدن تحت تسلّط قدرت های بزرگ غربی است، امّا نباید این تسلّط را یک سیطره کامل و همه جانبه، تلقّی نمود. به نظر ایشان نقطه کانونی و نقطه ثقل جهانی شدن، کشور های غربی بویژه ایالات متحده امریکا هست اما این به معنای کنترل کامل آن توسّط غرب نیست.
    بر اساس این نظریه روند ها در جهان به نفع نهاد ها و ارزش های غربی تحول پیدا کرده است، یعنی در حالی که تا پیش از جهانی شدن، گروه های اجتماعی بومی و ارزش های سنّتی در جوامع غیر غربی غالب و مسلّط بوده اند، اکنون لایه های روبه رشد اجتماعی مدرن و ارزش های سکولار
    ص:37
    ________________________________________
    1- آنتونی گیدنز، جهان رها شده، گفتار هایی درباره یکپارچگی جهانی، ترجمه: علی اصغر سعیدی و حاجی عبدالوهاب، تهران: انتشارات علم و ادب، 1379، ص38.
    دست برتر را دارند.(1)
    امضاء



  9. Top | #18

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    گیدنز جهانی شدن را ادامه جریان تجدّد می داند و تحوّلات بوجود آمده را انکار نمی کند، اما این تحوّلات را در حدّی نمی بیند که بتوان از «مابعد تجدد» سخن گفت.
    «فرانسیس فوکویاما» از خطّی بودن تاریخ، سخن می گوید البته وی برای آن یک نقطه پایانی متصوّر می شود، و جهانی شدن لیبرال دموکراسی را نقطه پایانی تاریخ بشریت می داند. نقطه ای که در آن ایده آل های بشری تحقّق می یابد، و جهان به سمتی حرکت می کند که اهداف اندیشه مدرن متوجّه آن است. وی در نظریه «پایان تاریخ» خود بیان می دارد که:
    به دلیل فقدان بدیل های معتبر پس از شکست کمونیسم، نظام لیبرال دموکراسی صورت نهایی و عامّ تاریخ بشر خواهد شد. این یعنی اینکه نه تنها این صورت بالضّروره به همه جهان گسترش خواهد یافت، بلکه در هیچ زمان دیگری از آینده، از این صورت، گذر نخواهد شد. و هیچ نظام اجتماعی دیگری نمی تواند جانشین و بدیل آن گردد.(2)
    او جایی دیگر تأکید می کند؛
    «پایان تاریخ مسأله جهان آزاد نیست. پایان تاریخ یک اتوپی نیست.»(3) و با این اعتراف از آرمانی بودن لیبرال
    ص:38
    ________________________________________
    1- حسین کچوئیان، کند و کاو در ماهیت معمایی ایران، قم: بوستان کتاب، 1383،ص58.
    2- حسین کچوئیان، نظریه های جهانی شدن و دین (مطالعه ای انتقادی)، پیشین، ص86.
    3- فرانسیس فوکویاما؛ مصاحبه با bbc، "آیا لیبرالیسم آمریکا پایان تاریخ است؟"، نشر یه آزاد، ش10، 18/7/78.
    دموکراسی گذر می کند. امّا باز لیبرال دموکراسی را تنها نظامی می داند که می تواند پاسخ گوی نیاز انسان مدرن باشد.
    به اعتقاد وی؛ در عصر جهانی شدن، باید به نوعی یکسان سازی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی دست یابیم که در آن الگوی لیبرال دموکراسی از سوی جوامع مختلف پذیرفته شود.
    وی در مصاحبه ای، تأکید می کند که تفاوت های فرهنگی در عصر جهانی شدن هم چنان وجود خواهند داشت، و روش تجارت آزاد این امکان را به افراد می دهد که بر تفاوت های فرهنگی خود استوار باشند. اما به دلیل آن که ما صاحب تکنولوژی ارتباطاتی پیشرفته هستیم، در آینده می توانیم به تجانس کامل و هماهنگی فرهنگی در سطح جهان امیدوار باشیم.(1)
    امضاء



  10. Top | #19

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «مالکوم واترز» با دو نظریه پرداز قبلی همفکر است چراکه:
    جهانی شدن نتیجه مستقیم گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار، تقلید فرهنگی، به سراسر کره زمین است. این پدیده، همچنین به طور ذاتی از طریق فعّالیت های سیاسی و فرهنگی با الگوی توسعه سرمایه داری همراه است. اما این گفته به این معنا نیست که سراسر سیاره زمین باید غربی و سرمایه داری بشود، بلکه به این معناست که هر نظام اجتماعی باید وضعیت خود را نسبت به غرب سرمایه داری سامان دهد، یا به
    ص:39
    ________________________________________
    1- ر.ک. گفت و گو با فرانسیس فوکویاما؛ ارزش های فرهنگی و جهانی شدن، ترجمه: رضا استاد رحیمی، همشهری، 18مهر 1380، ص6.
    قول رابرتسون باید رابطه و نسبت خود را با آن بداند.(1)
    امضاء



  11. Top | #20

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    740 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    رویکرد گفتمانی
    اشاره
    دیدگاه های قبلی همگی جهانی شدن را به عنوان یک وضعیت در حال تحقّّّق، مورد مطالعه قرار داده بنابراین نظرگاه های متناقضی اطراف آن شکل گرفته، که به نفی یکدیگر می پردازند. اما تحلیل جهانی شدن با رویکرد گفتمانی از منظری دیگر به مسأله می نگرد که، با رویکرد های قبلی کاملاً متفاوت است، و غالباً از سوی نظریه پردازان تحلیل گفتمانی مطرح می گردد.
    «غلامرضا بهروز لک» رویکرد گفتمانی را به دو دسته تقسیم کرده است:
    الف. تلقّّی جهانی شدن به عنوان گفتمانی واحد است که در حال گسترش و تحمیل سیطره خود می باشد؛
    ب. تلقّّی جهانی شدن به مثابه شرایط نزاع گفتمانی است.»(2)
    امضاء



صفحه 2 از 21 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi