صفحه 3 از 21 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 210

موضوع: جهانی شدن و فرهنگ مهدوی

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    الف) جهانی شدن به عنوان یک گفتمان واحد

    گروهی که به وجود یک گفتمان واحد جهانی شدن اشاره می کنند، آن را با دال مرکزی نئولیبرالی، تعریف می نمایند. گرچه عدّه ای از این میان، با اشاره به وجود گفتمانهای مختلف جهانی شدن، در نهایت، به هرمونیک بودن گفتمان جهانی شدن لیبرال قائل گشته اند.
    طبق این دیدگاه ها گفتمان جهانی شدن یا خصلتی مدرن دارد یا خصلتی
    ص:40
    ________________________________________
    1- مالکوم واترز، پیشین، صص12و13.
    2- غلامرضا بهروز لک، جهانی شدن و سرانجام نزاع گفتمان ها، فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم،ش36،ص39.
    پسامدرن. اما وجه مشترک چنین تحلیل هایی آن است که برای جهانی شدن کلیتی واحد و منسجم در نظر گرفته می شود که دارای مفصل بندی و دقایق خاصّ گفتمانی است.(1)
    «عبدالقیوم سجادی» جهانی شدن را یک گفتمان مسلّط می داند، که به صورت بندی جدیدی از سیاست هویت و سیاست زندگی می پردازد. از دیدگاه ایشان دالّ مرکزی این گفتمان، نئولیبرالیسم می باشد و بنابراین دالّ های شناور دیگر، حول محور لیبرال دموکراسی معنا می یابند.
    وی معتقد است: فرکلاف خود از گفتمان جهانی شدن یاد می کند. استدلال وی آن است که کاربست جدید قدرت ما را با جهانی شدن گفتمان روبه رو می کند این امر بدان معنا نیست که گفتمان به سادگی در مقیاس جهانی به همگون سازی می رسد، بلکه بدین معناست که؛ آنچه در یک مکان اتفاق می افتد در افق جهانی انعکاس می یابد. فرکلاف معتقد است اگر جهانی شدن گفتمان وجود دارد، گفتمان جهانی شدن نیز مطرح خواهد بود.(2)
    امضاء




  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    «عبدالعلی قوام» جهانی شدن را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد:
    جهانی شدن را نمی توان با گفتمان مدرنیته، مقایسه کرد با این تفاوت که مدرنیته در اروپا اتفاق افتاد و با خلق اسطوره ها و دیگری خود را تعریف کرد، اما بر عکس، جهانی شدن تحولی نوین در گستره ای جهانی است که، با تداخل و هم پوشی ذهنیت و عینیت، متافیزیک غیریت ساز
    ص:41
    ________________________________________
    1- غلامرضا بهروز لک، جهانی شدن و سرانجام نزاع گفتمان ها، فصلنامه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم،ش36، ص44.
    2- عبدالقیوم سجادی، تحلیل گفتمانی جهانی شدن، فصلنامه علوم سیاسی، ش28، سال82، ص214.
    مدرنیته را درهم می شکند و با خلق گزاره های جدید، کذب گزاره های دوران مدرن را برملا می سازد.(1)
    به نظر وی، جهانی شدن از گفتمان مدرنیته نشأت می گیردو به ترمیم و تکمیل و شکل بندی مجدّد گفتمان مدرنیته می پردازد.
    محمد رضا تاجیک جهانی شدن را فرا گفتمان یا فرا روایت عصر ما می داند و خانم «کیت نش» آنرا در پیوند با پسامدرنیته مورد تحلیل خویش قرار می دهد.
    بهروزلک، تلقّّی جهانی شدن به عنوان یک گفتمان واحد را مورد نقد و ارزیابی قرار داده و معتقد است، بر اساس رویکرد گفتمانی لاکلا و موفه، به دلایلی، جهانی شدن را به عنوان یک گفتمان واحد نمی توان معرفی کرد. این دلایل عبارتند از:
    1. در بعد مفصل بندی گفتمانی، این گفتمان های پیشین هستند که دالّ شناور جهانی شدن را در گفتمان خویش باز تعریف و مفصل بندی می کنند.
    2. در بعد غیریت سازی، جهانی شدن به عنوان یک تعبیر جدید برای روابط تخاصم آمیز پیشین به کار گرفته می شود، علاوه بر این جهانی شدن خود به مثابه یک امر گفتمانی تلقّی می گردد. وی با نقد رویکرد اوّل، دیدگاه «جهانی شدن به مثابه عرصه نزاع گفتمانی» را مطرح می نماید.
    ص:42
    ________________________________________
    1- عبدالعلی قوام، قوام، عبد العلی، جهانی شدن و جهان سوم،، روند جهانی شدن و موقعیت جوامع در حال توسعه در نظام بین المللی تهران: وزارت خارجه؛ دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1382 ص255.
    امضاء



  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    ب) جهانی شدن به عنوان عرصه نزاع گفتمان ها

    در این دیدگاه جهانی شدن، نه یک گفتمان واحد و نه مجموعه ای از گفتمان ها است، بلکه به عنوان «عرصه نزاع گفتمان ها» در نظر گرفته می شود. بدین معنا که؛ جهانی شدن به عنوان یک دالّ شناور، مورد بازتعریف گفتمان های مختلف پیشین قرار گرفته و در چارچوب هر یک از گفتمان های موجود مفصل بندی می گردد. گرچه در نهایت این گفتمان نئولیبرالی است که به دلیل هژمونیک بودن، بازتعریف خویش از جهانی شدن را به دیگران القا می کند.
    دیدگاه لاکلا و موفه به جهانی شدن...با تلقّی جهانی شدن به عنوان وضعیت جدید نزاع گفتمان ها سازگار است...[به اعتقاد ایشان] جهانی شدن یک وضعیت محتمل، زوال پذیر و در واقع جدید برای روابط تخاصم و غیریت سازی بین نیرو های عمده و اصلی سیاسی در عرصه جهانی است. در نتیجه ادّعاهایی چون فراگیری عرصه جهانی سازی و حذف تخاصم و غیریت سازی ها و درنهایت تلقی جهانی شدن به مثابه یک گفتمان واحد تثبیت شده، طبق منطق تحلیل گفتمانی لاکلا و موفه، صرفا سفسطه هایی است که از سوی طرفداران نئولیبرالیسم برای سرپوش گذاشتن بر احتمالی و مقطعی بودن غلبه لیبرال دموکراسی در عرصه جهانی است.(1)
    بهروز لک، با اشاره به نظریات «مارک راپرت»، «باری آکسفورد»، «بابی سعید»، «جیانی واتیمو»، «آر.جان.آپودریا» و «نیکولاس پولانس»، احتمال
    ص:43
    ________________________________________
    1- غلامرضا بهروز لک، جهانی شدن و سرانجام نزاع گفتمان ها، پیشین، صص49و50.
    چنین تلقّّی را بیشتر و قدرت تحلیلی این رویکرد را بالاتر می داند بنابراین تلقّّی های مختلف پیرامون جهانی شدن مورد توجه قرار می گیرد و در عین پذیرفتن هژمونیک بودن گفتمان نئولیبرالی در بحث جهانی شدن، امکان هژمونیک شدن دیگر گفتمان ها مورد قبول واقع می شود.
    امضاء



  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    رویکرد قلمروزدایی
    اشاره
    «یان.آرت.شولت» از جهانی شدن تحت عنوان «فوق قلمروگرایی»، یاد می کند، و آن را معادل مفاهیمی چون؛ «جهانی»، «فراجهانی» و «فرامرزی» قرار می دهد. شولت، چهار نیروی اصلی را که به عنوان علل و عوامل جهانی شدن را اینگونه معرفی می کند:
    دانش عقل گرا، تولید به سبک سرمایه داری، نو آوری تکنولوژیکی بویژه در بعد ارتباطات و داده پردازی و حکومت دیوان سالار.
    از نظر وی «فوق قلمروگرایی» ناشی از آمیزه ای از این عوامل می باشد. او جهانی شدن را این گونه تحلیل می کند:
    جهانی شدن حاکی از نوعی تغییر گسترده در ماهیت فضای اجتماعی است. انتشار و گسترش ارتباطات فوق قلمروی- یا آنچه ما می توانیم «فراجهانی» یا «فرامرزی» بر آن اطلاق کنیم- موجب پایان یافتن «قلمروگرایی» یعنی وضعیتی که در آن جغرافیای اجتماعی کاملاً مربوط به یک قلمرو یا سرزمین است خواهد ماند. اما دیگر کلّ جغرافیا ی ما را تشکیل نخواهد داد.(1)
    ص:44
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت،، پیشین، ص50.
    قبل از قلمرو زدایی از مرزها ارزش جغرافیا در زندگی اجتماعی با فرهنگ، بوم شناسی، اقتصاد، سیاست و روان شناسی برابر بوده و جغرافیا عامل مهمی در تفاوت های اجتماعی جوامع مختلف محسوب می شد، خصوصا در بعد هویتی و فرهنگی، تفاوت های جغرایایی تأثیر قابل توجهی در تفاوت های فرهنگی بر جای می گذاشت، چراکه، ارتباطات در یک وضعیت جغرافیایی و ارضی مشترک شکل می گرفت و فراتر نمی رفت، پس از آن از عرصه های مختلف زندگی قلمروزدایی شد و اقتصاد، سیاست و فرهنگ و دیگر جنبه های زندگی اجتماعی، از محدوده جغرافیایی گذر کرد و بُعد فضایی به خود گرفتند.
    «جهانی گرایی (به عنوان قلمروگرایی) شرایطی را توصیف می کند که در آن فضای مرزی به اندازه قابل ملاحظه ای فرارونده است.»(1)
    از نظر شولت، گسترش فضاهای فوق قلمروی، به معنای پایان جغرافیای سرزمینی نیست، بلکه قلمروگرایی و فوق قلمروگرایی در یک ارتباط پیچیده و متقابل به هم زیستی خود ادامه می دهند. و جهانی شدن منجر به تغییرات ساختاری عمیق در سطح تولید (سرمایه داری)، حکومت (دیوان سالاری)، اجتماع و دانش (عقل گرایی) نمی شود، اما تغییرات مهمی در برخی از جنبه های آن بوجود می آورد که منجر به نوعی تکثّر و تنوّع در آنها می شود. لذا، «جهانی شدن به جای آن که جایگزین هایی برای ساختار های زیربنایی اجتماعی عرضه کند، موجب دگرگونی هایی در درون آن ها شده است.»(2)
    ص:45
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص52.
    2- یان.آرت.شولت، پیشین، ص396.
    فوق قلمرو گرایی و جهان را به وضعیت «ابرسرمایه داری» سوق می دهد و موجب آغاز عصر «حکومت های پسا خود مختار» می شود و «ملیت» هم چنان به عنوان عامل محوری و اساسی همبستگی اجتماعی باقی می ماند هرچند به واسطه جنبش های فراملی، تضعیف شود.
    به اعتقاد شولت فوق قلمرو گرایی به طور کلی با عقل گرایی که ساختار مسلّط دانش در جهان را شکل می دهد، هم خوانی دارد، به گونه ای که بسیاری از فعّالیت ها و شیوه های جهانی در راستای تقویت تفکر عقل گرای مدرن است. تفکر سکولار؛ بسط اومانیسم؛ و توسعه تکنولوژیکی-علمی نشان دهده این واقعیت است.
    شولت می نویسد:
    گسترش روابط فوق قلمروگرایی در تاریخ معاصر از برخی جنبه ها به معرفت شناسی غیر عقل گرایی به شکل هایی مثل هواداری از حفظ محیط زیست، و پسامدرنیزم منجر شده است، و با وجود این در اصل جهانی شدن تاکنون نفوذ برداشت های نوین از خرد را تقویت کرده و گسترش داده است.(1)
    در فرایند جهانی شدن، تغییراتی در این خصوص احساس می شود، امّا هم چنان، عقل گرایی به عنوان ساختار مسلّط معرفت شناسی به حیات خود ادامه می دهد.
    شولت به نظر عقل گرایی همانند سایر بخش های دانش، با زمینه های
    ص:46
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت،، پیشین، ص231.
    اجتماعی و تاریخی مرتبط است و همواره این انتظار وجود دارد که با تغییرات تاریخی – اجتماعی، دگرگونی هایی در آن ایجاد گردد و معرفت شناسی دیگری جای گزین عقل گرایی مسلط امروز شود. وی معتقد است:
    جغرافیای اجتماعی معاصر قلمروگرا نیست. در این صورت باید رویکرد های سنتی به پژوهش های اجتماعی [ نیز] اصلاح شود...[ چراکه] قلمروگرایی روش شناختی، بازتاب شرایط اجتماعی دوره خاصّی است که در آن واحد های ارضی مرزبندی شده، فاصله ها آنها را از یکدیگر جدا کرده اند و چارچوب جغرافیایی اصلی برای سازمان اجتماعی در سطح کلان را تشکیل داده اند.(1)
    به اعتقاد وی، شرایط جهانی ایجاب می کند، در نظریه اجتماعی تجدید نظر کرد و به روش شناسی فوق قلمروگرایی توجه کنیم.
    از نظر وی فوق قلمرو گرایی دگرگونی هایی در هستی شناسی و زیبایی شناسی تفکّر مدرن ایجاد نموده است، که خود، منجر به دگرگونیهایی در جنبه های دیگر ساختار های اجتماعی شده است.
    چارچوب تحلیلی شولت عبارت است از: جهانی شدن به عنوان فوق قلمروگرایی، به مثابه نوعی «تجدید پیکربندی ساختار اجتماعی مدرن» است، که به شکل های جدید تولید سرمایه داری، حکومت های چند قشری و غیر متمرکز، کثرت گرایی در ساختار جامعه، و پرسش گری دانش عقل گرا، پیدا می شود.
    ص:47
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت،، پیشین، صص63و65.
    امضاء



  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فوق قلمرو گرایی و جهان را به وضعیت «ابرسرمایه داری» سوق می دهد و موجب آغاز عصر «حکومت های پسا خود مختار» می شود و «ملیت» هم چنان به عنوان عامل محوری و اساسی همبستگی اجتماعی باقی می ماند هرچند به واسطه جنبش های فراملی، تضعیف شود.
    به اعتقاد شولت فوق قلمرو گرایی به طور کلی با عقل گرایی که ساختار مسلّط دانش در جهان را شکل می دهد، هم خوانی دارد، به گونه ای که بسیاری از فعّالیت ها و شیوه های جهانی در راستای تقویت تفکر عقل گرای مدرن است. تفکر سکولار؛ بسط اومانیسم؛ و توسعه تکنولوژیکی-علمی نشان دهده این واقعیت است.
    شولت می نویسد:
    گسترش روابط فوق قلمروگرایی در تاریخ معاصر از برخی جنبه ها به معرفت شناسی غیر عقل گرایی به شکل هایی مثل هواداری از حفظ محیط زیست، و پسامدرنیزم منجر شده است، و با وجود این در اصل جهانی شدن تاکنون نفوذ برداشت های نوین از خرد را تقویت کرده و گسترش داده است.(1)
    در فرایند جهانی شدن، تغییراتی در این خصوص احساس می شود، امّا هم چنان، عقل گرایی به عنوان ساختار مسلّط معرفت شناسی به حیات خود ادامه می دهد.
    شولت به نظر عقل گرایی همانند سایر بخش های دانش، با زمینه های
    ص:46
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت،، پیشین، ص231.
    اجتماعی و تاریخی مرتبط است و همواره این انتظار وجود دارد که با تغییرات تاریخی – اجتماعی، دگرگونی هایی در آن ایجاد گردد و معرفت شناسی دیگری جای گزین عقل گرایی مسلط امروز شود. وی معتقد است:
    جغرافیای اجتماعی معاصر قلمروگرا نیست. در این صورت باید رویکرد های سنتی به پژوهش های اجتماعی [ نیز] اصلاح شود...[ چراکه] قلمروگرایی روش شناختی، بازتاب شرایط اجتماعی دوره خاصّی است که در آن واحد های ارضی مرزبندی شده، فاصله ها آنها را از یکدیگر جدا کرده اند و چارچوب جغرافیایی اصلی برای سازمان اجتماعی در سطح کلان را تشکیل داده اند.(1)
    به اعتقاد وی، شرایط جهانی ایجاب می کند، در نظریه اجتماعی تجدید نظر کرد و به روش شناسی فوق قلمروگرایی توجه کنیم.
    از نظر وی فوق قلمرو گرایی دگرگونی هایی در هستی شناسی و زیبایی شناسی تفکّر مدرن ایجاد نموده است، که خود، منجر به دگرگونیهایی در جنبه های دیگر ساختار های اجتماعی شده است.
    چارچوب تحلیلی شولت عبارت است از: جهانی شدن به عنوان فوق قلمروگرایی، به مثابه نوعی «تجدید پیکربندی ساختار اجتماعی مدرن» است، که به شکل های جدید تولید سرمایه داری، حکومت های چند قشری و غیر متمرکز، کثرت گرایی در ساختار جامعه، و پرسش گری دانش عقل گرا، پیدا می شود.
    ص:47
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت،، پیشین، صص63و65.



    از نظر شولت، جهانی شدن به خودی خود ارزش گزاری نیست بلکه پیامد ها و نتایج سیاست هایی که اتخاذ می گردد، به آن ارزش می دهد. این سیاست ها - که غالباً از سوی نهادها و مجموعه های سیاسی و اقتصادی لیبرال دموکراسی اتخاذ می شوند و در احیای فرهنگی، ارتباطات، عدم تمرکز قدرت، بهره وری اقتصادی، و گستره فرآورده های موجود مؤثراند علاوه بر این به دلیل سیاست های نولیبرالی، پیامد های منفی بسیاری مثل بی توجهی به محیط زیست، تداوم فقر، وخیم شدن شرایط کار، آسیب های فرهنگی گوناگون، گسترش نابرابری های خود سرانه، تعمیق نارسایی های دموکراسی و در یک کلام تضعیف امنیت و عدالت و دموکراسی را بدنبال دارد در حقیقت «پیامد های منفی فعلی، تابع فضای فوق قلمرویی نیست بلکه حاصل نحوه اداره کردن جامعه بدست ماست.»(1)
    شولت تأکید می کند انتخاب هایی که ما در مواجهه با جهانی شدن انجام می دهیم می تواند نقش اساسی در شکل دهی چشم انداز جهانی و تقویت پیامد های مثبت یا منفی آن ایفا کند. و این ما هستیم که جهانی شدن را می سازیم و آثار مثبت و منفی آنرا شکل می دهیم. جهانی شدن به تحوّلات ساختاری نظر دارد، نقش کلیدی را برای اراده بشر قائل است، به همین دلیل رویکرد اصلاحی را مورد توجه قرار می دهد. به گمان ایشان؛ «بسیاری از ابتکارها می توانند جهانی شدن را به سوی امنیت انسانی، عدالت اجتماعی و دموکراسی، هدایت کنند.»(2) برای مثال؛ راه حل های اصلاحی ای که وی
    ص:48
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص392.
    2- یان.آرت.شولت، پیشین، ص392.
    برای تقویت امنیت انسانی پیشنهاد می دهد، عبارتند از؛ بهبود رژیم های جهانی برای کنترل جنگ افزارها، تقویت ساز و کارهای فوق دولتی برای حلّ و فصل درگیریها، تقویت ضوابط، قوانین و مؤسسات زیست محیطی جهانی، تأکید بر بعد اجتماعی بازسازی اقتصادی جهانی، افزایش بخشودگی بدهی های کشورهای فقیر، در ارتباط با صرف هزینه های اجتماعی بیشتر، گسترش نظارت فوق دولتی بر بازارهای مالی جهانی، افزایش سیاست های عمومی برای ایجاد اشتغال، حمایت سنجیده و آگاهانه از تنوّع فرهنگی و در نهایت تقویت انسجام اجتماعی از طریق مشارکت سه جانبه مؤسسات عمومی، بازار و جامعه مدنی.(1)
    هم چنین شولت معتقد است برای تقویت عدالت اجتماعی در سطح جهانی بهتر است تا، با گرایش های انحصارطلبانه در سرمایه داری جهانی از طریق ساز و کارهای فوق دولتی مقابله نمود و از راه حل های پیشنهادی دیگر در این جهت به؛ اعمال مالیات های جهانی تصاعدی، الغای تمهیدات مالی برون ساحلی، پیگیری توزیع مجدد میان شمال – جنوب از طریق رژیم های اقتصادی جهانی و توجّه به عدالت جنسی، نژادی، سنّی و شهری-روستایی در زمامداری جهانی، اشاره می نماید. (2)
    ایشان برای تقویت دموکراسی و غلبه بر برخی مشکلات دیگر می گوید:
    می توان با افزایش مشارکت دولت های محلی، افزایش تبادل نظرهای مردمی درباره سیاست های جهانی، برقراری
    ص:49
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص393.
    2- یان.آرت.شولت، پیشین، ص394.
    سازوکارهایی برای نمایندگی رأی دهندگان بدون قلمرو، مقابله با نیروهای متولی که از جهانی شدن نولیبرالی حمایت می کنند، محترم شمردن تنوع فرهنگی، فراهم آوردن حمایت مردمی از اصلاحات جهانی جاه طلبانه و...اقدام به فعالیت های اصلاحی نمود.(1)
    شولت با توجه به شرایط موجود راه رسیدن به یک موقعیت بهتر را باز می بیند. دیدگاه وی یک نظریه چند وجهی است که، در آن جنبه های مختلف جهانی شدن مورد توجه قرار داده.
    دلایل اهمیت نظریه شولت
    1. جهانی شدن را می توان از ابعاد اقتصادی، سیاسی. فرهنگی و غیره مورد بررسی قرار داد.
    2. به علل بوجودد آورنده جهانی شدن توجه کرد.
    3. پیامد های جهانی شدن را بررسی کرد.
    4. به تاثیر ساختارها توجه کرده
    5. نقش اساسی به اراده و انتخاب بشر می دهد.
    6. قدرت نظام نئوپرال را در عصر فوق قلمروگرایی قبول دارد.
    7. سیطره آن را به صورت قطعی و کامل نمی پذیرد.
    رویکرد شولت به مسأله جهانی شدن وی واقعیت های موجود جهانی شدن را مورد ارزیابی قرار می دهد؛ برخی از این واقعیت ها عبارتند از تهدید هایی
    ص:50
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص394.
    برای امنیت بشر، قدرت هایی که در آن نقش اساسی ایفا می کنند، ساختار هایی که دگرگون می شوند، هویت های دورگه ای که شکل می گیرند، همبستگی هایی که گسسته می شوند و... اما وی از واقعیت ها فراتر نمی رود و با نگاهی آرمانی و خوش بینانه، چشم انداز جهانی را منوط به اراده و خواست بشر می داند.
    دیدگاه شولت دارای کاستی هایی هم می باشد. وی بکار بردن برخی ابتکارها و اعمال برخی اصلاحات را لازم می داند و به چهار نکته و مفروض اصلی در نظریه خویش اشاره می کند:
    نکته اول: نولیبرالیسم را به عنوان جهت گیری کلی به سوی جهانی شدن رد می کند.
    نکته دوم: سیاست های عمومی را _ از جمله سیاست های عمومی جهانی به طور اخص _ ابزارهای اصلی برای تضمین نتایج مثبت جهانی شدن تلقی می کند.
    نکته سوم: گسترش هر چه بیشتر روابط فوق قلمرویی را می پذیرد و با قاطعیت از آن حمایت می کند.
    نکته چهارم: دیدگاه اتخاذ شده به طور کلی از ساختارهای اجتماعی اساسی موجود مثل تولید سرمایه داری یا دانش عقل گرا به طور قابل ملاحظه ای انتقاد نمی کند.(1)
    سه نکته اوّلی قابل پذیرش است. امّا، در ارتباط با چهارمین نکته، باید
    ص:51
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص358 و359.
    گفت: دگرگونی در روند کنونی جهانی شدن و تغییر جهت دادن روابط فعلی به سمت و سوی امنیت، عدالت و صلح جهانی، و... چیزی بیش از تعدادی اصلاحات جزئی و بخشی را می طلبد. و برای رسیدن به چنین آینده ای نیاز به دگرگونی های اساسی در ساختارهای دانش عقل گرا، تولید سرمایه داری و حکومت دیوان سالار می باشد. و لذا سیاست پیشنهادی مورد نظر، استقرار تمام و کمال فرهنگ مهدوی با تمام وجوهش در سراسر جهان می باشد، برای رسیدن به این مفروض چالش ها و فرصت های پیش رو باید مورد توجه قرار گیرد.
    کاربست چارچوب نظری
    بر اساس تعریف شولت از جهانی شدن(1) که از هر گونه ارزش گذاری ایدئولوژیکی دوری گزیده و آن را به عنوان یک پدیده یا فرایند، با توجّه به پیامد ها و نتایجی که به بار می آورد، مورد ارزیابی قرار می دهد. با این تأکید که، این پیامدها محصول سیاست هایی است که تاکنون اتّخاذ گردیده و به ذات جهانی شدن مرتبط نمی باشند. با این نگرش، جهانی شدن به طور مطلق نه خوب است و نه بد. بلکه با توجّه به آثار سیاست های فعلی و نتایجی که برای فرهنگ های خاصّ، به همراه می آورد ارزشگذاری مثبت یا منفی می شود.
    هر چند به اعتقاد وی نظام نولیبرالی، نظام قابل قبولی برای اداره روند جهانی شدن و هدایت روابط فوق قلمرویی نمی باشد. اما وی ساختارهای
    ص:52
    ________________________________________
    1- شولت جهانی شدن را به عنوان فوق قلمرو گرایی تعریف می نماید. ر.ک: ص50همان.
    عقل گرایی موجود و نظام سرمایه داری را می پذیرد.
    بر خلاف شولت، به نظر می رسد دگرگونی در شرایط موجود جهانی مستلزم دگرگونی های عمیق در ساختارهای فعلی است به گونه ای که عقل گرایی (از نوع عقل گرایی ابزاری)، نظام سرمایه داری و حکومت بوروکراتیک باید دگرگون شود. و می توان همه این آرمان ها را در تحقق فرهنگ حقیقی و اصیل مهدوی جستجو کرد.
    ما می خواهیم از چارچوب نظری شولت در پیگیری هدف مورد نظر یعنی استقرار فرهنگ مهدوی، با تعیین چالش ها و فرصت های پیش روی تحقّق آن در سراسر جهان استفاده کنیم.
    ما تعریف شولت را به عنوان یک تعریف قابل قبول و بدون جهت گیری ایدئولوژیکی می پذیریم و آن جایی که به توصیف شرایط موجود جهانی و سیاست های اتخاذ شده فعلی در روند جهانی شدن توجّه کردیم، سعی می کنیم به چارچوب قابل قبول شولت وفادار بمانیم.
    ما نیز مثل شولت از عملکردهای نولیبرالی نظام بین الملل انتقاد می کنیم. پیشنهاد اصلاحی او یعنی؛ تغییر ساختار مدیریتی کنونی سازمان های جهانی مبتنی بر سیاست های نولیبرالی را تأیید می کنیم.
    در خصوص جایگاه اراده و عملکرد انسانی در روند آینده جهانی، ما هم مثل شولت تمام توجّه خود را بر نقش اراده متمرکز می کنیم و شناخت شرایط موجود، آسیب ها و فرصت های پیش رو، را در دستور کار قرار می دهیم تا با ارائه یک راه کار مناسب برای مقابله با چالش ها و استفاده از فرصت ها موفق شویم.
    ص:53
    چشم انداز جهانی پیش روی فرهنگ مهدوی به بهترین وجهی قابل ترسیم است. بررسی پیامد های مثبت و منفی جهانی شدن برای فرهنگ مهدوی چگونگی پر رنگ تر کردن پیامد های مثبت و کم رنگ کردن آثار منفی چیزی است که ما بدنبال آن هستیم و چارچوب نظری یان.آرت.شولت به ما کمک خواهد کرد.
    برای ارزیابی تأثیرگذاری جهانی شدن بر «فرهنگ مهدویت» مطالعه تأثیر پیامد ها و نتایج کنونی بر این فرهنگ، و دقت در فرصت ها و چالش هایی را که بدنبال دارد ضروری است. در این صورت، اولا باید؛ «فرهنگ مهدوی» را به خوبی بشناسیم، شاخصه ها، اهداف، و آرمان های آن را تشریح کنیم پیامد ها و نتایج جهانی شدن را استخراج نموده و آن را در ارتباط با آرمان های «فرهنگ مهدوی» مورد ارزش گذاری قرار دهیم.
    پیامد های مثبت را به عنوان «فرصت ها»، و پیامد های منفی را به عنوان «چالش ها» بازخوانی می کنیم. این همان رویکردی است که از الگوی شولت استخراج می گردد.
    شولت این نتایج را مطلق و غیر قابل تغییر، ندانسته، و در عین حالی که ساختار ها را نفی نمی کند، اراده و خواست انسان را نیز بسیار پررنگ می بیند، بنابراین، با توجّه به این نگرش با به کارگیری سیاست فرهنگی مناسب، می توان آثار منفی آن را بر فرهنگ مهدوی کم رنگ، و آثار مثبت آن را پررنگ نمود.
    ص:54
    فصل دوم: فرهنگ مهدوی و چشم انداز آینده بشر
    اشاره
    ص:55
    مقدمه
    برای درک بهتر چالش ها و فرصت های پیش روی فرهنگ مهدوی، لازم است شناخت عمیق نسبت به این فرهنگ، عناصر، ویژگی ها، و کارکرد های آن، حاصل کرد، سپس برای شناسایی چالش ها و فرصت های پیش روی فرهنگ مهدوی آرمان های آن را با پیامد های مثبت و منفی جهانی شدن، تطبیق داد.
    عناوین قابل بحث تحلیل و بررسی عبارتند از:
    1) چیستی فرهنگ مهدوی
    2) عناصر فرهنگ مهدوی
    3) ویژگی های فرهنگ مهدوی
    4) کارکرد های فرهنگ مهدوی
    5) چشم انداز آینده جهان در فرهنگ مهدوی
    در این فصل هدف ما شناسایی هر چه بهتر فرهنگ مهدوی در اندیشه شیعه امامی است. تا ضمن بررسی ابعاد مختلف آن، دریابیم که نگاه این فرهنگ به زندگی حال و آینده انسان چگونه است، چه برنامه هایی را تدوین
    ص:56
    نموده و چه انتظاراتی از پیروان خویش دارد. به این منظور با سیری در آیات و روایات معصومین (عیهم السلام)، با این فرهنگ آشنا می شویم و به وجوه و ابعاد پیدا و پنهان آن آگاهی یابیم.
    فرهنگ مهدوی
    اشاره
    فرهنگ مهدوی عبارت است از: مجموعه باورها، ارزش ها، هنجارها، نمادها و تکنولوژی که در ارتباط با ظهور منجی موعود از نسل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یازدهمین فرزند علی علیه السلام، شکل گرفته، و ریشه های اعتقادی آن، از آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام)، استخراج می شود. فرهنگ مهدوی در قالب دو برداشت اصلی مورد بررسی قرار می گیرد؛
    برداشت اول: فرهنگ مهدوی، فرهنگ آرمانی است که در عصر ظهور، توسط امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، بر مبنای باور های اصیل اسلامی؛ یعنی توحید؛ نبوّت؛ و امامت و بر پایه ارزش های حقیقی اسلام، هم چون؛ عدالت؛ ظلم ستیزی؛ کرامت انسانی و اسلام ناب محمدی، در جامعه جهانی تحقق خواهد یافت، بنابراین فرهنگ مهدوی یک فرهنگ دینی، جهان شمول و آرمانی است.
    برداشت دوم: ذیل عنوان «فرهنگ انتظار» قابل ترسیم است. فرهنگ انتظار فرهنگی است که در عصر غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، در مکتب شیعه امامی، شکل می گیرد. این فرهنگ بر محور همان باور های زیر بنایی یعنی؛ توحید؛ نبوت؛ امامت و با الگوگیری از چشم انداز آرمانی «فرهنگ مهدوی» و الهام گیری از آن، تحقّق می یابد.
    وجود همیشگی حجّت و امامی زنده و شاهدی معصوم در همه اعصار باور محوری فرهنگ مهدوی است؛ امامی که به اذن خدا، در غیبت کبری
    ص:57
    به سر می برد، هیچ کس از مکانش اطلاعی ندارد، بر احوال مردم آگاه است و منتظر روزی است که به اذن خداوند ظهور کرده زمین را پر از عدالت کند آن گونه که پیش از آن، از ظلم و ستم مالامال گشته است.(1)
    «فرهنگ انتظار» هم یک فرهنگ دینی و جهان شمول است که با نظر به فرهنگ آرمانی مهدوی ترسیم شده است، منظور از «فرهنگ مهدوی» در کتاب هر دو قسم می باشد..
    عناصر فرهنگ مهدوی
    هر فرهنگی مجموعه ای از عناصر فرهنگی مثل؛ باورها؛ ارزشها؛ هنجارها؛ نماد ها و تکنولوژی است، که این عناصر، محتوا و خمیر مایه آن فرهنگ را تشکل می دهد. در ادامه برخی عناصر فرهنگ مهدوی را بررسی می کنیم.

    امضاء



  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    از نظر شولت، جهانی شدن به خودی خود ارزش گزاری نیست بلکه پیامد ها و نتایج سیاست هایی که اتخاذ می گردد، به آن ارزش می دهد. این سیاست ها - که غالباً از سوی نهادها و مجموعه های سیاسی و اقتصادی لیبرال دموکراسی اتخاذ می شوند و در احیای فرهنگی، ارتباطات، عدم تمرکز قدرت، بهره وری اقتصادی، و گستره فرآورده های موجود مؤثراند علاوه بر این به دلیل سیاست های نولیبرالی، پیامد های منفی بسیاری مثل بی توجهی به محیط زیست، تداوم فقر، وخیم شدن شرایط کار، آسیب های فرهنگی گوناگون، گسترش نابرابری های خود سرانه، تعمیق نارسایی های دموکراسی و در یک کلام تضعیف امنیت و عدالت و دموکراسی را بدنبال دارد در حقیقت «پیامد های منفی فعلی، تابع فضای فوق قلمرویی نیست بلکه حاصل نحوه اداره کردن جامعه بدست ماست.»(1)
    شولت تأکید می کند انتخاب هایی که ما در مواجهه با جهانی شدن انجام می دهیم می تواند نقش اساسی در شکل دهی چشم انداز جهانی و تقویت پیامد های مثبت یا منفی آن ایفا کند. و این ما هستیم که جهانی شدن را می سازیم و آثار مثبت و منفی آنرا شکل می دهیم. جهانی شدن به تحوّلات ساختاری نظر دارد، نقش کلیدی را برای اراده بشر قائل است، به همین دلیل رویکرد اصلاحی را مورد توجه قرار می دهد. به گمان ایشان؛ «بسیاری از ابتکارها می توانند جهانی شدن را به سوی امنیت انسانی، عدالت اجتماعی و دموکراسی، هدایت کنند.»(2) برای مثال؛ راه حل های اصلاحی ای که وی
    ص:48
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص392.
    2- یان.آرت.شولت، پیشین، ص392.
    برای تقویت امنیت انسانی پیشنهاد می دهد، عبارتند از؛ بهبود رژیم های جهانی برای کنترل جنگ افزارها، تقویت ساز و کارهای فوق دولتی برای حلّ و فصل درگیریها، تقویت ضوابط، قوانین و مؤسسات زیست محیطی جهانی، تأکید بر بعد اجتماعی بازسازی اقتصادی جهانی، افزایش بخشودگی بدهی های کشورهای فقیر، در ارتباط با صرف هزینه های اجتماعی بیشتر، گسترش نظارت فوق دولتی بر بازارهای مالی جهانی، افزایش سیاست های عمومی برای ایجاد اشتغال، حمایت سنجیده و آگاهانه از تنوّع فرهنگی و در نهایت تقویت انسجام اجتماعی از طریق مشارکت سه جانبه مؤسسات عمومی، بازار و جامعه مدنی.(1)
    امضاء



  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    هم چنین شولت معتقد است برای تقویت عدالت اجتماعی در سطح جهانی بهتر است تا، با گرایش های انحصارطلبانه در سرمایه داری جهانی از طریق ساز و کارهای فوق دولتی مقابله نمود و از راه حل های پیشنهادی دیگر در این جهت به؛ اعمال مالیات های جهانی تصاعدی، الغای تمهیدات مالی برون ساحلی، پیگیری توزیع مجدد میان شمال – جنوب از طریق رژیم های اقتصادی جهانی و توجّه به عدالت جنسی، نژادی، سنّی و شهری-روستایی در زمامداری جهانی، اشاره می نماید. (2)
    ایشان برای تقویت دموکراسی و غلبه بر برخی مشکلات دیگر می گوید:
    می توان با افزایش مشارکت دولت های محلی، افزایش تبادل نظرهای مردمی درباره سیاست های جهانی، برقراری
    ص:49
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص393.
    2- یان.آرت.شولت، پیشین، ص394.
    سازوکارهایی برای نمایندگی رأی دهندگان بدون قلمرو، مقابله با نیروهای متولی که از جهانی شدن نولیبرالی حمایت می کنند، محترم شمردن تنوع فرهنگی، فراهم آوردن حمایت مردمی از اصلاحات جهانی جاه طلبانه و...اقدام به فعالیت های اصلاحی نمود.(1)
    شولت با توجه به شرایط موجود راه رسیدن به یک موقعیت بهتر را باز می بیند. دیدگاه وی یک نظریه چند وجهی است که، در آن جنبه های مختلف جهانی شدن مورد توجه قرار داده.
    امضاء



  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    دلایل اهمیت نظریه شولت
    1. جهانی شدن را می توان از ابعاد اقتصادی، سیاسی. فرهنگی و غیره مورد بررسی قرار داد.
    2. به علل بوجودد آورنده جهانی شدن توجه کرد.
    3. پیامد های جهانی شدن را بررسی کرد.
    4. به تاثیر ساختارها توجه کرده
    5. نقش اساسی به اراده و انتخاب بشر می دهد.
    6. قدرت نظام نئوپرال را در عصر فوق قلمروگرایی قبول دارد.
    7. سیطره آن را به صورت قطعی و کامل نمی پذیرد.
    رویکرد شولت به مسأله جهانی شدن وی واقعیت های موجود جهانی شدن را مورد ارزیابی قرار می دهد؛ برخی از این واقعیت ها عبارتند از تهدید هایی
    ص:50
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص394.
    برای امنیت بشر، قدرت هایی که در آن نقش اساسی ایفا می کنند، ساختار هایی که دگرگون می شوند، هویت های دورگه ای که شکل می گیرند، همبستگی هایی که گسسته می شوند و... اما وی از واقعیت ها فراتر نمی رود و با نگاهی آرمانی و خوش بینانه، چشم انداز جهانی را منوط به اراده و خواست بشر می داند.
    دیدگاه شولت دارای کاستی هایی هم می باشد. وی بکار بردن برخی ابتکارها و اعمال برخی اصلاحات را لازم می داند و به چهار نکته و مفروض اصلی در نظریه خویش اشاره می کند:
    نکته اول: نولیبرالیسم را به عنوان جهت گیری کلی به سوی جهانی شدن رد می کند.
    نکته دوم: سیاست های عمومی را _ از جمله سیاست های عمومی جهانی به طور اخص _ ابزارهای اصلی برای تضمین نتایج مثبت جهانی شدن تلقی می کند.
    نکته سوم: گسترش هر چه بیشتر روابط فوق قلمرویی را می پذیرد و با قاطعیت از آن حمایت می کند.
    نکته چهارم: دیدگاه اتخاذ شده به طور کلی از ساختارهای اجتماعی اساسی موجود مثل تولید سرمایه داری یا دانش عقل گرا به طور قابل ملاحظه ای انتقاد نمی کند.(1)
    سه نکته اوّلی قابل پذیرش است. امّا، در ارتباط با چهارمین نکته، باید
    ص:51
    ________________________________________
    1- یان.آرت.شولت، پیشین، ص358 و359.
    گفت: دگرگونی در روند کنونی جهانی شدن و تغییر جهت دادن روابط فعلی به سمت و سوی امنیت، عدالت و صلح جهانی، و... چیزی بیش از تعدادی اصلاحات جزئی و بخشی را می طلبد. و برای رسیدن به چنین آینده ای نیاز به دگرگونی های اساسی در ساختارهای دانش عقل گرا، تولید سرمایه داری و حکومت دیوان سالار می باشد. و لذا سیاست پیشنهادی مورد نظر، استقرار تمام و کمال فرهنگ مهدوی با تمام وجوهش در سراسر جهان می باشد، برای رسیدن به این مفروض چالش ها و فرصت های پیش رو باید مورد توجه قرار گیرد.
    امضاء



  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    کاربست چارچوب نظری

    بر اساس تعریف شولت از جهانی شدن(1) که از هر گونه ارزش گذاری ایدئولوژیکی دوری گزیده و آن را به عنوان یک پدیده یا فرایند، با توجّه به پیامد ها و نتایجی که به بار می آورد، مورد ارزیابی قرار می دهد. با این تأکید که، این پیامدها محصول سیاست هایی است که تاکنون اتّخاذ گردیده و به ذات جهانی شدن مرتبط نمی باشند. با این نگرش، جهانی شدن به طور مطلق نه خوب است و نه بد. بلکه با توجّه به آثار سیاست های فعلی و نتایجی که برای فرهنگ های خاصّ، به همراه می آورد ارزشگذاری مثبت یا منفی می شود.
    هر چند به اعتقاد وی نظام نولیبرالی، نظام قابل قبولی برای اداره روند جهانی شدن و هدایت روابط فوق قلمرویی نمی باشد. اما وی ساختارهای
    ص:52
    ________________________________________
    1- شولت جهانی شدن را به عنوان فوق قلمرو گرایی تعریف می نماید. ر.ک: ص50همان.
    عقل گرایی موجود و نظام سرمایه داری را می پذیرد.
    بر خلاف شولت، به نظر می رسد دگرگونی در شرایط موجود جهانی مستلزم دگرگونی های عمیق در ساختارهای فعلی است به گونه ای که عقل گرایی (از نوع عقل گرایی ابزاری)، نظام سرمایه داری و حکومت بوروکراتیک باید دگرگون شود. و می توان همه این آرمان ها را در تحقق فرهنگ حقیقی و اصیل مهدوی جستجو کرد.
    ما می خواهیم از چارچوب نظری شولت در پیگیری هدف مورد نظر یعنی استقرار فرهنگ مهدوی، با تعیین چالش ها و فرصت های پیش روی تحقّق آن در سراسر جهان استفاده کنیم.
    ما تعریف شولت را به عنوان یک تعریف قابل قبول و بدون جهت گیری ایدئولوژیکی می پذیریم و آن جایی که به توصیف شرایط موجود جهانی و سیاست های اتخاذ شده فعلی در روند جهانی شدن توجّه کردیم، سعی می کنیم به چارچوب قابل قبول شولت وفادار بمانیم.
    ما نیز مثل شولت از عملکردهای نولیبرالی نظام بین الملل انتقاد می کنیم. پیشنهاد اصلاحی او یعنی؛ تغییر ساختار مدیریتی کنونی سازمان های جهانی مبتنی بر سیاست های نولیبرالی را تأیید می کنیم.
    در خصوص جایگاه اراده و عملکرد انسانی در روند آینده جهانی، ما هم مثل شولت تمام توجّه خود را بر نقش اراده متمرکز می کنیم و شناخت شرایط موجود، آسیب ها و فرصت های پیش رو، را در دستور کار قرار می دهیم تا با ارائه یک راه کار مناسب برای مقابله با چالش ها و استفاده از فرصت ها موفق شویم.
    ص:53
    امضاء



  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    كاربر ويژه
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    14008
    نوشته
    5,324
    تشکر
    787
    مورد تشکر
    739 در 206
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    چشم انداز جهانی پیش روی فرهنگ مهدوی به بهترین وجهی قابل ترسیم است. بررسی پیامد های مثبت و منفی جهانی شدن برای فرهنگ مهدوی چگونگی پر رنگ تر کردن پیامد های مثبت و کم رنگ کردن آثار منفی چیزی است که ما بدنبال آن هستیم و چارچوب نظری یان.آرت.شولت به ما کمک خواهد کرد.
    برای ارزیابی تأثیرگذاری جهانی شدن بر «فرهنگ مهدویت» مطالعه تأثیر پیامد ها و نتایج کنونی بر این فرهنگ، و دقت در فرصت ها و چالش هایی را که بدنبال دارد ضروری است. در این صورت، اولا باید؛ «فرهنگ مهدوی» را به خوبی بشناسیم، شاخصه ها، اهداف، و آرمان های آن را تشریح کنیم پیامد ها و نتایج جهانی شدن را استخراج نموده و آن را در ارتباط با آرمان های «فرهنگ مهدوی» مورد ارزش گذاری قرار دهیم.
    پیامد های مثبت را به عنوان «فرصت ها»، و پیامد های منفی را به عنوان «چالش ها» بازخوانی می کنیم. این همان رویکردی است که از الگوی شولت استخراج می گردد.
    شولت این نتایج را مطلق و غیر قابل تغییر، ندانسته، و در عین حالی که ساختار ها را نفی نمی کند، اراده و خواست انسان را نیز بسیار پررنگ می بیند، بنابراین، با توجّه به این نگرش با به کارگیری سیاست فرهنگی مناسب، می توان آثار منفی آن را بر فرهنگ مهدوی کم رنگ، و آثار مثبت آن را پررنگ نمود.
    ص:54
    امضاء



صفحه 3 از 21 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi