#قسمت_دهم
#فرار
پناهندگی خلبان شوروی به ایران
او خلبان زبده ای بود، اما هر خلبان مجربی نیز به هر حال به تماس با برج های مراقبت نیاز داشت.
در حالی که ستوان ایوانویچ تصمیم گرفته بود کمترین تماسی با فرودگاه های مقصد که در ایران بودند، نداشته باشد.
او می دانست به محض شروع مکالمه با فرودگاه های کشور همسایه، صدایش به گوش ماموران برج های مراقبت در فرودگاه های قفقاز خواهد رسید و از همان لحظه اقدامات امنیتی و پرواز و تعقیب و حتی ساقط کردن هواپیمای او آغاز می شد. علاوه بر دو میگ که در آسمان بودند.
او هنگام برخواستن از فرودگاه پوشکین، متوجه دو میگ ۲۵ نگهبان دیگر که در بخش نظامی فرودگاه بر روی باند نشسته بودند شده بود.
وظیفه ی آن دو میگ مشخص بود.
به محض رسیدن خبر خروج یک هواپیما از مرز های اتحاد جماهیر شوروی، برخاستن از زمین و پرتاب موشک به هواپیمای فراری و نابود کردن آن.
خلبانان آن میگ ها از ورزیده ترین خلبانان نیروی هوایی شوروی بودند.
آنان به خوبی می توانستند شکار های فراری خود را حتی در فضای کشور های همسایه دنبال کنند و پس از پرتاب موشک و منهدم کردن آن هواپیماها، به سرعت برق و باد به حریم فضایی شوروی باز گردند. تعداد زیادی از هواپیما های جنگی شوروی در پایگاه های باکو و گنجه مستقر بودند.
نیروی دریایی در کراسنودسک در ساحل شرقی دریای خزر تمرکز یافته بود.
در ایروان و نخجوان نیز تعدادی جنگنده ی گشتی استقرار یافته بودند.
صرف نظر از عشق سوزان او به ناتالیا که هرگز کم نمی شد، بلکه روز به روز و ماه به ماه فزونی می یافت، بسیاری عوامل دیگر او را به فرار از شوروی تشویق می کردند.
از زمان خواندن پرونده ی فرار چند تن از خلبانان قدیمی شوروی که در بایگانی نظامی محرمانه و راکد نیروی هوایی شوروی نگهداری می شدند، به شدت تحت تاثیر آن ها قرار گرفته بود.
در حدود پنجاه سال پیش از آن روز، در عصر اختناق استالین، یک خلبان شوروی، پس از مشاهده ی تیرباران ده ها تن از افسران ارتش و خلبانانی که به آنان انگ کودتا زده شده بود، تصمیم به فرار گرفته و از راه ترکمنستان به مشهد گریخته بود، تقریبا خود ستوان ایوانویچ هم وضعیتی شبیه به آن خلبان داشت.https://www.uplooder.net/img/image/15/d973209a0c98034aed02e992a3b92385/hasan_ali_ebrahimi_said_930226_(2).jpg