بی شک ، دنبال این سعادت نرفتن و در تهیه مقدمات آن کوتاهی کردن ، بر خاسته از ضعف ایمان به آخرت است و گرنه عقل ناقص ، به انسان حکم می کند که برای رسیدن به این سعادت عظیم ، آستین همت بالا زند چه رسد به عقل کامل .
بدان ! ضبط اوقات عمر و باروری لحظه های آن ، برای رسیدن به خوشبختی و سعادت جاودانه ، جز با مراعات ، پاسداری ، محاسبه ومراقبه نفس ممکن نیست .
در صورت سستی و کوتاهی نفس ، در انجام وظایف ، باید آن را تنبیه کرد؛ به آنگونه که در مسائل مادی ، که سود آن نا چیز و از دست رفتن آن چندان زیانی ندارند ، با طرف معامله خود برخورد می کنی .
همچنانکه یک تاجر ، از شریک خود کمک می گیرد و سرمایه خویش را برای تجارت به او می سپارد و پس از آن ، مراقبت و حسابگری از آن تاجر را سرلوحه کارخویش کرده و در صورت کوتاهی یا زیان ، او را سرزنش می کند ، عقل هم که تاجر راه آخرت است ، باید از (( نفس )) در این تجارت ، کمک بگیرد؛ تجارتی که سود آن تزکیه نفس است و تنها با پیراستن جان از بدیها و آراستن آن به نیکیها صورت می گیرد چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: ((قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها)) آن که جان خود را تزکیه کرد فلاح یابد و آن که به هوا آلوده گشت ، نابود گردد بله ، خرد ، باید در این تجارت سترگ از نفس کمک بگیرد و از آن در آنچه مایه رفعت و کمال اوست بهره گیرد ، همانگونه که تاجر ، شریک را به منزله دشمنی در جدال می بیند و در طی چند مرحله با او برخورد می کند: (قرار داد ، نظارت ، محاسبه ، سرزنش و مجازات در صورت کوتاهی ) ، عقل انسان نیز باید نخست با نفس قرار داد بندد و وظایفی را بعهده او بگذارد و بر انجام آن وظایف پیمان بندد و راه رستگاری و فلاح را به او نشان دهد و پس از آن ، از نظارت و مراقبت بر نفس خویش غفلت نکند؛ زیرا کسی که نفس خویش را بخود وانهد ، ارمغانی جز خیانت و تباهی سرمایه ، از او نخواهد دید ، همانطور که غلام خائن ، وقتی مال را به او بسپاری و او را بخود واگذاری چنین کند در مرحله بعد لازم است که از او حساب کشد و انجام وظایف و عمل به قراردادها را از او بخواهد چون سود این تجارت ، بهشت برین و رسیدن به سدرة المنتهی ، که مقام انبیاء و شهداست ، می باشد و زیان آن ، (پناه بخدا) عذاب جهنم و همزبانی با فرعونها و بدبختهاست ؛ چون آن سرا را دو مقام بیش نیست : بهشت و یا جهنم بهشت برای تقوا پیشگان آماده شده و جهنم برای آنان که در بهره وری از استعداد و اوقات خویش ، کوتاهی کرده اند پس دقت و وسوسه در حساب کشی در این زمینه ، بسیار مهمتر از دقت در سود ، بهره های دنیائی است ؛ زیرا سود کوتاه مدت دنیا ، در قبال نعمت های جاودانه عقبی ، بسیار ناچیز است .
در سود بی دوام خیری نیست ، بلکه شر زودگذر بهتر از سود گذراست چه ، سختیهای زودگذر شادمانی در پی دارد و سودگذرا ، تاءسف و حسرت بدنبال دارد به گفته شاعر:
اشد الغم عندی فی سرور تیقن عنه صاحبه انتقالا (31)
نزد من ، سخت ترین اندوه خوشی ای است که صاحب آن یقین بزوالش دارد .
بنابراین ، بر مؤ من دوراندیش است که از حسابگری و سخت گیری بر حرکات ، سکنات و لغزشهای نفس ، غفلت نورزد؛ زیرا هر نفسی از نفسهای عمر ، گوهر گرانبها و بی همتائی است که می توان با آن گنجی از گنجهای بی پایان آن سرا را خرید .
سپری کردن این نفسها و لحظه های عمر ، بدون به چنگ آوردن سود ، زیان دهشت انگیزی است که هیچ عاقلی به آن تن ندهد .
در این راستا ، بایسته است که مؤ من به خدا و آخرت ، از پگاه ، پس از فراعت از انجام فریضه صبح ، همچون یک تاجر ، تا پایان روز ، بانفس خود برخورد کند ساعتی با نفس خود خلوت کرده و او را چنین مخاطب قرار دهد:
هان ای نفس ! مرا جز همین لحظه های زندگی زودگذر ، سرمایه ای نیست هر نفسی که بگذرد ، بخشی از سرمایه جان من نابود شده و من از تجارت و سود نامید خواهم شد .
بدان ! امروز روز جدیدی است که خدا با لطف و کرم خود به من مهلت داده است و اجل مرا به تاءخیر انداخته است اگر جانم را می گرفت ، آرزو می کردم ، برای حتی یک روز ، به دنیا برگردم و به جبران خسارتها و انجام کارهای شایسته موفق شوم .
چنین پندار که مرده ای و دوباره به دنیا باز گشته ای ، پس بترس و اندیشه کن از تضییع اوقات و از دست دادن لحظه های این روز؛ چه هر نفسی از نفسهای تو گنجی است بی پایان آگاه باش ای نفس ، شب و روز را بیست و چهار ساعت است در حدیث آمده است :
((در قیامت ، در برابر هر شبانه روز عمر انسان ، بیست و چهار صندوق لاک مهر شده در اختیارش قرار می گیرد و جلو او یک بیک گشوده می گردد یکی را می گشایند پر از نور است ؛ زیرا این ساعتی است که در آن ساعت ، در دنیا ، اعمال نیک انجام داده است با دیدن این انوار ، که پلکان قرب به فرمانروای جبار روز قیامت ؛ یعنی خدای متعال چنان بشارت ، خوشحالی و شادمانی به او روی می آورد که اگر این شادمانی و بشارت را بر اهل جهنم توزیع کنند ، بگونه ای واله و شیدای این نور می گردند که درد و رنج آتش جهنم را درک نمی کنند چون صندوق دیگری را گشایند ، سیاه و تاریک باشد و بوی گند آن پخش گردد و تاریکی آن فراگیر شود ، این ساعتی است که در دنیا فرمان خدا را انجام نداده است در اینجا چنان وحشت و ترس بر او رسد که اگر بر اهل بهشت تقسیم کنند ، عیش آنها را مکدر و شادیشان را به اندوه مبدل کند .
صندوق دیگر را گشایند تهی ، نه در آن مایه خوشبختی و خوشنودی است و نه مایه تیرگی و ظلمت ، این انعکاس ساعتهائی است که در آن بغیر ضرورت خوابیده است و یا در غفلت گدرانده و یا به امور مباح دنیا مشغول بوده است .
در این حال ، بربهره نگرفتن از این ساعت ، حسرت و پشیمانی بر وی روی آورد ، همچون ندامت و غم کسی که فرصت بدست آوردن سود کلانی را داشت ؛ ولی بر اثر سهل انکاری و اهمال کاری ، از آن سود عظیم محروم شده است و او را جز حسرت و تاءسف چاره ای نیست اینچنین ، کلیه صندوقهای اوقات عمر بشر بر او عرضه گردد (32)))
پس باید نفس را مورد خطاب قرار دهد و بگوید: در این چند روز جدید تلاش کن که صندوقهای اوقات عمر را آباد کنی و لحظه لحظه های آن را بارور سازی مبادا ، ساعت های عمرت از گنجهائی که اسباب قرب و نزدیکی به خداوند است خالی باشد به کسالت ، استراحت و ندامت طولانی همدم گرددی اگر در بهشت هم مقام کنی ، بر محرومیت از مقامهای بالاتر حسرت خوری گرچه درد این حسرت ، فراتر از درد آتش است ، ولی باز هم توان تحمل آن را نداری .
بعضی از بزرگان درباره غبن و حسرت آخرت ، گفته اند:
((بر فرض این که فرد بدکار ، مورد عفو قرار گیرد ، با محرومیت از پاداش و مقام خوبان چه خواهد کرد مگر نه این است که مقام خوبان را از دست داده است (33)))
خداوند متعال می فرماید:
((یوم یجعمکم لیوم الجمع ذلک التغابن . (34)))
آنچه که گفته شده نخستین مقام و قرارداد بانفس است که مربوط به پیش از عمل است و به آن محاسبه گفته می شود .
ارزیابی روزانه
باید در پایان هر روز ساعتی قرار دهد و در آن ساعت ، همه کارهای روزانه نفس را ارزیابی کند شگفتا! بازرگان در دنیا ، از ارزیابی شریک خود غفلت نکرده ، در روز ، یا ماه ، یا سال کارهای او را ارزیابی می کنند که مبادا سودی ، که نبود آن بهتر است و بود آن بی دوام و مایه گرفتاری ، از دست برود چگونه عاقل ، وقتی را در روز برای ارزیابی کارهای روزانه ، که خوشبختی و بدبختی همیشگی او در گرو آن اعمال است ، قرار ندهد خداوند در این زمینه می فرماید: ((اتقوالله و لتنظر نفس ما قدمت لغد (35)))
هان ای مومنان ، از خدا پروا گیرید و بنگرید که نفس شما برای فردایتان چه چیز فرستاده است .
پیامبر خدا در همین زمینه می فرماید:
((حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا (36))) .
پیش از آن که اعمالتان را ارزیابی کنند ، خود آنها راارزیابی کنید .
روزی مردی نزد رسول خدا((ص )) آمد و عرض کرد: ((ای فرستاده خدا ، دستورالعملی عنایت فرمایید )) حضرت پرسیدند: ((آیا آن راآویزه گوش می کنی ؟)) عرض کرد: ((بلی )) حضرت فرمود:
((اذا همت با مرفند بر عاقبتة ، فان کان رشداء فامضه ، وان کان غیا فانته عنه (37)))
وقتی که بر انجام کاری همت کردی ، به فرجام آن بیندش ، چنانچه رشد و کمال تو در آن است اقدام کن و اگر مایه گمراهی توست ترک کن .
پیامبر((ص )) در گفتار دیگر می فرماید: ((ینبعی للعاقل ان یکون له اربع ساعات :ساعة یحاسب فیها نفسه . (38)))
بر خردمنداست که اوقات روزانه خود را چهار بخش کند: در ساعتی اعمال روزانه اش راارزیابی کند .
چنانکه در محاسبه با شریک ، باید سرمایه ، سود و زیان را ارزیابی و مشخص کرد تا سود از زبان معلوم گردد ، همین سان باید متوجه بود که سرمایه بنده ، واجبات دین ، سود آن مستحبات و خصایص نیک و زبان آن گناهان و زمان این تجارت ، گستره شب و روز و مدیر عامل آن نفس اماره بالسورء است در این راه باید نخست ، واجبات را از مطالبه کرد ، چنانچه انجام داده است خدای را سپاس گفت و او را به انجام دیگر واجبات ترغیب کرد و اگر واجبی را از دست داده است ، تدارک او را به انجام دادن قضاء آن واجب از او خواست ، چنانچه واجبات را ناقص آورده است ، او را وادار کرد که جبران کند .
اگر مرتکب گناه شده است ، باید او را عقاب کرد تا به ترمیم و جبران و تدارک آن اقدام کند و همانند یک تاجر که از عامل خود درخواست غرامت می کند ، باید از نفس غرامت گرفت این ارزیابی باید بطور دقیق انجام گیرد ، همانگونه که یک تاجر ، نسبت به مدیر عامل و یا شریک خود ، حتی از درهم و کمتر هم نمی گذرد ، تا ضرری متوجه او نگردد ، به طریق اولی بر سالک است که از مکرر و خدعه نفس مکار و حیله گر ، خود را در امان ندانسته و بطور دقیق و بدون انعطاف و گذشت ، کارهای او را ارزیابی کند .
نخست ، از همه گفته هایی که در طول روز از او سرزده است ، پاسخ صحیح بخواهد .
سزاوار است ، بر آنچه روز قیامت از او بازخواست می کنند ، پیش از رسوا شدن فرا دید اهل عالم در آن روز ، خود در خلوت از نفس بخواهد .
او که از آشکار شدن عیوبش نزد دوستان و همسایگانش هراس دارد و بخاطر چشم مردم ترک اعمال ناشایسته می کند ، هراس از رسوایی روز قیامت که همه کارهای انسان در معرض دید همه اهل عالم اعم از پیامبران ، امامان ، ستمگران و پیروان آنها از اولین و آخرین و . قرار می گیرد ، سزاوارتر است .
این چنین نفس خود را ارزیابی کند و در تمام عمر نسبت به همه اعضاء باطنی و ظاهری ، این روش را اعمال کند ، درباره یکی از بزرگان ، که همواره حسابگر خویش بوده ، چنین حکایت شده است ((در شصت سالگی ، روزی اعمال خود را ارزیابی می کرد ، روزهای زندگی اش را شمرد دریافت که بیست و یک هزار و پانصد روز از عمر گذشته است بناگاه فریاد زد و گفت : ای وای بر من اگر روزی یک گناه از من سرزده باشد خداوند عالم را با بیست و یک هزار گناه ، باید ملاقات کنم سپس ناله ای سر داد و بیهوش شد وقتی به بالین او رفتند ، دار فانی را وداع کرده بود .
در اینجا شنیدند: گوینده ای ندا می دهد: خوشا بحال او ، چه بسرعت به سوی بهشت پرواز کرد (39)))
بله ، اینچنین باید نفس را برای هر نفسی و نیز برای عمل قلب و همه اعضاء بدن ، بازخواست کرد ، زیرا اگر انسان نافرمانی های خود را شناسایی و جبران نکند ، دو فرشته موکل ، گناهان او را ثبت می کنند: ((احصاه الله و نسوه (40)))