حضرتِ مَهدی (عج) در باورِ إمامیّه
در اعتقادِ شیعه إمامیّه در بابِ آن حضرت (عج) تردیدی نیست؛ بلکه إمامیّه بدین اعتقاد بازشناخته می شوند. چون ما أحادیثِ فراوانی از پیامبر و خاندانِ او _ علیه و علیهم السّلام _ روایت می کنیم که نشان می دهد آن حضرت <یعنی: إمامِ دوازدهم علیه السّلام> إمامِ حَیِّ غائب از أنظار است. هیچیک از عالمانِ <نگارشگر و أثرآفرینِ> ما نیست که رساله یا کتابی <یا گفتاری> درباره حضرتِ «مَهدی» علیه السّلام نداشته باشد و البتّه برشمردنِ نامِ این نوشتارها و مصنِّفانشان از صدرِ نخست تا این زمان، مستلزمِ تدوینِ مجلّداتی ستبر است که بیرون از مقصودِ ماست؛ لیک ما از راهِ تَیَمُّن و تَبَرُّک پاره ای از سخنانِ عالمانمان و برخی تصانیفشان را _ به ترتیبِ زمانی _ یاد می کنیم:
ص: 61
1 _ أبومحمّد حَسَن بن موسی نوبختی از أعلامِ سده سوم در فِرَق الشّیعه گفته است:
«أصحابِ او (یعنی أصحابِ إمامِ عسکری علیه السّلام ) پس از وی چهارده فرقه شدند(1)... و فرقه دوازدهم که «إمامیّه»اند گفته اند: سخن چُنان نیست که این جماعت، هریک، گفته اند؛ بلکه خدایْ _ عَزَّ وَ جَلّ _ را در زمین حُجَّتی هست که فرزندِ حسن بن علی <یعنی فرزندِ إمام حَسَنِ عَسکری فرزندِ إمام علی النّقی _ علیهم السّلام _> است، و سَررشته کار به دستِ خداست و او < = آن حجّتِ پیشگفته> به شیوه پیشین و همان روشِ سابق وصیِّ پدرِ خویش است...(2)».
2 _ أبوخلف سَعْد بن عبداللّهِ أَشْعَریِ قُمی از أعلامِ سده سوم در کتابِ المقالات و الفِرَقاش گفته است:
«پس فرقه ای از ایشان _ که به إمامیّه معروف اند _ گفته اند: خدای را پس از درگذشتِ حسن بن علی <یعنی: إمام حَسَنِ عَسکری علیه السّلام <بر بندگانش حُجَّتی و در بلادش خَلیفَتی است که أمرِ إلآهی را به پادارَد؛ او فرزندِ حَسَن بن علیّ بن محمّد بن علیّ الرّضا <علیهم السّلام <است؛ آمِری ناهی که در بابِ علومِ خدا و کتب و أحکام و فرائض و سُنَنِ او، ودیعه دارِ پیشینیانِ خویش است و <پیامِ إلآهی و تعالیمِ راستینِ دین را <از جانبِ پدرانش می رسانَد و می گُزارَد؛ بدانچه خلق را در کارِ دین و مصالحِ دنیاشان به آن حاجت اُفتَد داناست؛ جانشین و وصیِّ پدرِ خویش است که پس از او به کارِ إمامت قیام می کند و رهنمایِ اُمَّت و رهیافته ایست که به راهِ پیشین و همان روشِ سابقِ پیشوایان می رود که گذشتگانشان داشتند و در میانِ بازماندگانشان تا به رستخیز برقرارست و نسل اندر نسل و پی در پی بوده، جابجا و دیگرگون نمی شود(3)... این چیزی است که از پیشوایانِ راستگو رسیده، و در میانِ این جماعتِ شیعیِ إمامی، به هیچ رویْ، مردود یا مشکوک و موردِ تردید نبوده، و بخاطرِ صحّتِ طریق و قوّتِ أسباب و نیکوئیِ أسانید و وَثاقَتِ ناقلانِ این أخبار
ص: 62
همواره بر آن إجماع داشته اند...»(4).
3 _ حافظِ (5) ثِقَه دیرینه، أبوبکر محمّد بن أحمد بن عبداللّه بن إسماعیل بن أبی الثّلج کاتبِ بغدادی (زاده به سالِ 237 ه . ق. و در گذشته به سالِ 325 یا 323 یا 322 ه . ق.) در تاریخ الأئمّه علیهم السّلام گفته است:
«قائِم _ صَلَواتُ اللّهِ و سَلامُهُ عَلَیه _ <مؤلّف> گوید: این جانشین(6) به سالِ 258 (دویست و پنجاه و هشت) زاده شد و دو سال و چهارماهه بود که أبومحمّد <یعنی: إمامِ عسکری> درگذشت _ صَلَواتُ اللّهِ و سَلامُهُ عَلَیهِم أَجمَعین»(7).
درباره زاد و رودِ آن حضرت گفته:
«درباره زاد و رودِ «م ح م د» بن حسن _ علیهماالسّلام _ خداوند آگاه است»(8).
درباره مامِ آن حضرت گفته:
«مامِ قائِم _ صَلَواتُ اللّهِ و سَلامُهُ عَلَیه و عَلی آبائِه _ صغیره است؛ و گویند: حکیمه؛ و گویند: نرجس؛ و گویند: سوسن.
ابنِ همام گفته: حکیمه، همانا، عمّه أبومحمّد <یعنی: إمامِ عَسکَری علیه السّلام> است و او را درباره ولادتِ صاحب الزّمان علیه السّلام حدیثی است و روایت کرده که نامِ مامِ این جانشین(6) نرجس است.»(9).