ارتباط عارفى وارسته، در وادى السلاممرحوم آيت اللّه حاج شيخ محمد تقى آملى، فقيه و عارف برجسته از شاگردان سلسله اول مرحوم آيه الحق حاج ميرزا آقا قاضى (استاد علامه طباطبائى صاحب تفسير الميزان) بود، مرحوم آيت اللّه آملى (رحمة الله عليه) نقل كرد:
من در نجف اشرف، مدتها مىديدم كه مرحوم ميرزا على آقا قاضى، دو سه ساعت در قبرستان وادى السلام مىنشيند، با خود مىگفتم : انسان بايد زيارت كند و برگردد و با قرائت فاتحهاى، روح مردگان را شاد كند، كارهاى لازمتر هم هست كه بايد به آن پرداخت.
اين اشكال در دل من بود، اما به احدى ابراز نكردم، حتى به صميمىترين رفيق خود از شاگردان استاد قاضى طباطبائى نگفتم.
مدتها گذشت، من هر روز براى استفاده از محضر استاد به خدمتش مىرفتم: تا اين كه تصميم گرفتم از نجف اشرف به ايران باز گردم، ولى در مصلحت بودن اين سفر، ترديد داشتم، اين نيت هم در ذهن من بود و كسى از آن اطلاع نداشت، شبى مىخواستم بخوابم، در آن اطاق چند كتاب علمى و و دينى در زمين بود و طبعا هنگام خواب، پاى من به سوى آنها كشيده مىشد، با خود مىگفتم برخيزم و جاى خواب خود را تغيير دهم يا نه لازم نيست؟ زيرا كتابها درست در مقابل پاى من نيست بلكه بالاتر قرار گرفته و اين بى احترامى به كتابها نيست، در اين گفتگو و ترديد، سرانجام بنا به اين گذاشتم كه هتك احترام نيست و خوابيدم.
صبح همان شب به محضر استاد قاضى (رحمة الله عليه) رفتم و سلام كردم، پس از آن كه جواب سلام مرا داد فرمود صلاح نيست شما به ايران برويد، و پا دراز كردن به سوى كتابها هم، بى احترامى است.
بى اختيار شگفت زده و هولناك شده و گفتم : آقا شما از كجا فهميديد؟ از كجا فهميديد؟
در پاسخ فرمود: از وادى السلام فهميدم(143)
پايان فصل سوم