ابوسهل و شلمغانی1
شلمغانی، از منحرفان در عصر غیبت صغرا بود. شلمغانی فرستاده ای نزد ابوسهل فرستاد و او را به نشان دادن معجزه و کارهای شگفت انگیز وعده داد.
ابوسهل، جلو سرش مو نداشت. به همین دلیل، به فرستاده شلمغانی گفت: من نمی دانم معجزه چیست، اگر آقای تو بتواند در جلو سر من مو برویاند، به او ایمان می آورم. بعد از این دیگر شلمغانی کسی نزد وی نفرستاد.(2)