نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8

موضوع: معجزه چيست ؟

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,711
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,617 در 2,111
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض معجزه چيست ؟







    معجزه عبارت است از:امر خارق العاده‏اى كه با اراده خداى متعال از شخص مدعى نبوت، ظاهر شود و نشانه صدق ادعاى وى باشد.
    چنانكه ملاحظه مى‏شود این تعریف،مشتمل بر سه مطلب است:
    الف-پدیده‏هاى خارق العاده‏اى وجود دارد كه از راه اسباب و علل عادى و متعارف،پدید نمى‏آید.



    ب-برخى از این امور خارق العاده،با اراده الهى و با اذن خاص خداى متعال،از پیامبران، ظهور مى‏كند.



    ج-چنین امر خارق العاده‏اى مى‏تواند نشانه صدق ادعاى پیامبر باشد و در این صورت، اصطلاحا«معجزه‏»نامیده مى‏شود.اینك به توضیحى پیرامون عناصر سه گانه تعریف فوق مى‏پردازیم.



    امور خارق العاده

    پدیده‏هایى كه در این جهان،پدید مى‏آید غالبا از راه اسباب و عللى است كه با آزمایشهاى گوناگون،قابل شناخت مى‏باشد مانند اكثریت قریب به اتفاق پدیده‏هاى فیزیكى و شیمیایى و زیستى و روانى.ولى در موارد نادرى،پاره‏اى از این پدیده‏ها بگونه دیگرى تحقق مى‏یابد و مى‏توان كلیه اسباب و علل آنها را بوسیله آزمایشهاى حسى شناخت و شواهدى یافت مى‏شود كه در پیدایش اینگونه پدیده‏ها نوع دیگرى از عوامل،مؤثر است مانند كارهاى شگفت انگیزى كه مرتاضان،انجام مى‏دهند و متخصصان علوم مختلف،گواهى مى‏دهند كه این كارها بر اساس قوانین علوم مادى و تجربى،انجام نمى‏یابد.چنین امورى را«خارق العاده‏»مى‏نامند.
    امضاء

  2. تشكر


  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,711
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,617 در 2,111
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : معجزه چيست ؟

    خارق العاده‏هاى الهى

    امور خارق العاده را مى‏توان به دو بخش كلى،تقسیم كرد:یكى امورى كه هر چند اسباب و علل عادى ندارد،اما اسباب غیر عادى آنها كم و بیش در اختیار بشر قرار مى‏گیرد و مى‏توان با آموزشها و تمرینهاى ویژه‏اى به آنها دست‏یافت مانند كارهاى مرتاضان.بخش دیگر،كارهاى خارق العاده‏اى است كه تحقق آنها مربوط به اذن خاص الهى مى‏ باشد.و اختیار آنها بدست افرادى كه ارتباط با خداى متعال ندارند سپرده نمى‏شود و از این روى داراى دو ویژگى اساسى است.اولا قابل تعلیم و تعلم نیست،و ثانیا تحت تاثیر نیروى قویترى قرار نمى‏گیرد و مغلوب عامل دیگرى واقع نمى‏شود.اینگونه خوارق عادت،مخصوص بندگان برگزیده خداست و هرگز در دام گمراهان و هوسبازان نمى‏افتد ولى اختصاص به پیامبران ندارد بلكه گاهى سایر اولیاء خدا هم از آنها برخوردار مى‏شوند و از این روى،باصطلاح كلامى،همه آنها را«معجزه‏»نمى‏خوانند و معمولا چنین كارهایى كه از غیر پیامبران سر مى‏زند بنام‏«كرامت‏»موسوم مى‏گردد چنانكه علمهاى غیر عادى الهى هم منحصر به‏«وحى نبوت‏»نیست و هنگامى كه چنین علمهایى به دیگران داده شود بنام ‏«الهام‏» و «حدیث‏»و مانند آنها نامیده مى‏شود.

    ضمنا راه بازشناسى این دو نوع از خوارق عادت‏«الهى و غیر الهى‏»نیز معلوم شد یعنى اگر انجام دادن امر خارق العاده‏اى قابل تعلیم و تعلم باشد یا فاعل دیگرى بتواند جلو ایجاد یا ادامه آنرا بگیرد و اثرش را خنثى سازد از قبیل خوارق عادت الهى نخواهد بود.چنانكه تبهكارى و فساد عقاید و اخلاق شخص را مى‏توان نشانه دیگرى بر عدم ارتباط وى با خداى متعال،و شیطانى یا نفسانى بودن كارهایش بحساب آورد.


    در اینجا مناسب است‏به نكته دیگرى اشاره كنیم كه فاعل كارهاى خارق العاده الهى را مى‏توان خداى متعال دانست (علاوه بر فاعلیتى كه نسبت‏به همه مخلوقات و از جمله پدیده‏هاى عادى دارد) از این نظر كه تحقق آنها منوط به اذن خاص وى مى‏باشد (1) ،و مى‏توان آنها را به وسایطى مانند فرشتگان یا پیامبران،نسبت داد بلحاظ نقشى كه بعنوان واسطه یا فاعل قریب دارند چنانكه در قرآن كریم،احیاء مردگان و شفاء بیماران و خلق طیر،به حضرت عیسى علیه السلام نسبت داده شده است (2) و بین این دو نسبت،تعارض و تضادى وجود ندارد زیرا فاعلیت الهى در طول فاعلیت‏بندگان است.

    امضاء

  5. تشكر


  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,711
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,617 در 2,111
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : معجزه چيست ؟


    ویژگى معجزات انبیاء


    سومین مطلبى كه در تعریف معجزه،به آن اشاره شد این است كه معجزات پیامبران،نشانه صدق ادعاى ایشان است و از این روى، هنگامى كه امر خارق العاده‏اى باصطلاح خاص كلامى ‏«معجزه‏» نامیده مى‏شود كه علاوه بر استناد به اذن خاص الهى،بعنوان دلیلى بر پیامبرى پیامبران پدید آید.

    و با اندكى تعمیم در مفهوم آن،شامل امور خارق العاده‏اى نیز مى ‏شود كه بعنوان دلیل بر صدق ادعاى امامت،انجام یابد.و بدین ترتیب، اصطلاح‏«كرامت‏»اختصاص مى‏یابد به سایر خارق العاده‏هاى الهى كه از اولیاء خدا صادر مى‏شود در برابر خوارق عادتى كه مستند به نیروهاى نفسانى و شیطانى است مانند سحر و كهانت و اعمال مرتاضان.اینگونه اعمال،هم قابل تعلیم و تعلم است و هم بوسیله نیروى قویترى مغلوب مى‏گردد و معمولا الهى نبودن آنها را مى‏توان از راه فساد عقاید و اخلاق صاحبانشان نیز شناخت.نكته‏اى كه در اینجا باید به آن توجه كرد این است كه آنچه را معجزات انبیاء علیهم السلام مستقیما اثبات مى‏كند صدق ایشان در ادعاى نبوت است و اما صحت محتواى رسالت،و لزوم اطاعت از فرمانهایى كه ابلاغ مى‏كنند مع الواسطه و بطور غیر مستقیم،ثابت مى‏شود.و به دیگر سخن:نبوت انبیاء علیهم السلام با دلیل عقلى،و اعتبار محتواى پیامهایشان با دلیل تعبدى،اثبات مى‏گردد (3) .
    امضاء

  7. تشكر


  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,711
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,617 در 2,111
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : معجزه چيست ؟

    نمونه‏اى از روایات

    روایاتى كه شیعه و سنى از پیامبر اكرم (ص) درباره حضرت مهدى عجل الله فرجه الشریف نقل كرده‏اند فوق حد تواتر است،و تنها روایاتى كه اهل سنت نقل كرده‏اند به تصدیق عده‏اى از علماء خودشان به حد تواتر مى‏رسد! (4) و گروهى از علماء ایشان اعتقاد به آن حضرت را مورد اتفاق همه فرقه‏هاى اسلامى دانسته‏اند. (5) و عده‏اى از علماء اهل سنت،كتابهایى درباره آن حضرت و علائم ظهورشان نوشته‏اند. (6)

    اینك نمونه‏اى از روایات اهل سنت:


    از جمله،چندین روایت از پیامبر اكرم (ص) نقل كرده‏اند كه فرمود:اگر یك روز از عمر جهان، بیشتر نمانده باشد خداى متعال آن روز را چنان طولانى خواهد كرد تا مردى از اهل بیت من و همنام من به حكومت‏برسد (و زمین را پر از عدل و داد كند آن چنانكه پر از ظلم و جور شده است) (7)

    و از ام سلمه روایت كرده‏اند كه رسول خدا (ص) فرمود:مهدى از عترت من و از فرزندان فاطمه است. (8)

    و از ابن عباس نقل كرده‏اند كه رسول خدا (ص) فرمود:همانا على امام امت،بعد از من‏است،و از فرزندان او قائم منتظر مى‏باشد و هنگامى كه ظهور كند زمین را پر از عدل و داد مى‏سازد چنانكه پر از ظلم و جور شده است. (9)


    امضاء

  9. تشكر


  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,711
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,617 در 2,111
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : معجزه چيست ؟

    غیبت و راز آن

    از ویژگیهاى امام دوازدهم-عجل الله فرجه الشریف-كه در روایات وارده از اهل بیت علیهم السلام،مورد تاكید واقع شده غیبت آن حضرت است.و از جمله،عبد العظیم حسنى از امام محمد تقى از پدرش از امیر مؤمنان علیهم السلام نقل كرده است كه فرمود:

    قائم ما غیبتى دراز مدت دارد،و گویا شیعیان را مى‏بینیم كه در زمان غیبت او همانند حیوان گرسنه‏اى كه دنبال چراگاه مى‏گردد در جستجوى اویند ولى او را نمى‏یابند.آگاه باشید كه هر كس از ایشان كه بر دینش ثابت‏بماند و در اثر طول غیبت امامش دچار قساوت قلب نگردد در روز قیامت‏با من در درجه من خواهد بود.سپس فرمود:هنگامى كه قائم ما قیام مى‏كند بیعتى از هیچكس برگردن او نخواهد بود (و هیچ حاكم ستمگرى تسلطى بر او نخواهد داشت) و بدین منظور، مخفیانه متولد مى‏شود و از چشم مردم،غایب مى‏گردد. (10)


    و از امام سجاد از پدرش از امیر مؤمنان علیهم السلام روایت‏شده كه فرمود:قائم ما دو غیبت دارد كه یكى طولانى‏تر از دیگرى است،و تنها كسانى كه یقین قوى و معرفت صحیح داشته باشند بر امامت او ثابت مى‏مانند. (11)

    براى روشن شدن راز غیبت،باید نظرى به سرگذشت ائمه اطهار علیهم السلام بیفكنیم.

    چنانكه مى‏دانیم بعد از رسول خدا (ص) اكثریت مردم با ابوبكر و بعد از عمر و سپس با عثمان بیعت كردند،و در اواخر حكومت وى كه نابسامانیهاى فراوانى در اثر تبعیضات ناروا پدید آمد دست‏به شورش زده او را به قتل رسانیدند و با امیر مؤمنان على (ع) بیعت كردند.
    آن حضرت كه خلیفه منصوب از طرف خدا و رسول (ص) بود در طول حكومت‏خلفاء سه گانه براى رعایت مصالح جامعه نو بنیاد اسلامى دم فروبست و جز از سر اتمام حجت،سخنى نگفت و در عین حال،از هیچ اقدامى به نفع اسلام و مسلمین دریغ نورزید.اما دوران حكومت چند ساله خودش به جنگ با اصحاب جمل و معاویه و خوارج،سپرى شد و سرانجام دست‏یكى از خوارج به شهادت رسید.

    امام حسن مجتبى (ع) نیز به دستور معاویه مسموم شد.و پس از مرگ معاویه فرزندش یزید كه اعتنایى به ظواهر اسلام هم نداشت‏بر اریكه سلطنت اموى تكیه زد.
    و با این روند نزولى مى‏رفت كه نام و نشانى از اسلام باقى نماند.از این روى،امام حسین (ع) چاره‏اى جز قیام ندید و با شهادت مظلومانه‏ اش مسلمانان را تا اندازه‏اى هشیار و بیدار كرد و اسلام را از نابودى، نجات داد.ولى شرایط اجتماعى براى تشكیل حكومت عدل اسلامى فراهم نگردید.و از این جهت‏سایر ائمه اطهار (ع) به تحكیم مبانى عقیدتى و نشر معارف و احكام اسلام و تربیت و تهذیب نفوس مستعد پرداختند و در حدودى كه شرایط،اجازه مى‏داد مخفیانه مردم را به مبارزه با ظالمان و جباران،دعوت مى‏كردند و ایشان را به تحقق حكومت الهى جهانى،امیدوار مى‏ساختند.و بالاخره یكى پس از دیگرى به شهادت رسیدند.


    بهر حال،ائمه اطهار علیهم السلام در مدت دو قرن و نیم توانستند با تحمل مشكلات و فشارهاى فوق العاده حقایق اسلام را براى مردم بیان كنند:بخشى را بصورت عمومى،و بخشى را بطور خصوصى براى شیعیان و اصحاب خاص خودشان.و بدین ترتیب،معارف اسلامى در ابعاد گوناگونش در جامعه،انتشار یافت و بقاء شریعت محمدى،تضمین شد.و ضمنا در گوشه و كنار كشورهاى اسلامى گروههایى براى مبارزه با حاكمان ستمگر تشكیل گردید و دست كم توانستند تا حدودى جلو ستمها و خودسریهاى جباران را بگیرند.

    ولى آنچه وحشت و اضطراب حاكمان خودكامه را بر مى‏انگیخت وعده ظهور حضرت مهدى (عج) بود كه هستى آنان را تهدید مى‏كرد.از این روى معاصرین امام حسن عسگرى (ع) بشدت ایشان را تحت نظر قرار دادند كه اگر فرزندى براى آن حضرت متولد شود او را به قتل برسانند و خود آن بزرگوار را در عنفوان جوانى به شهادت رساندند. ولى اراده خداى متعال بر این،قرار گرفته بود كه حضرت مهدى (عج) متولد و براى نجات جامعه بشرى،ذخیره شوند.

    و به همین جهت‏بود كه در زمان حیات پدرشان تا سن پنج‏سالگى جز افراد معدودى از خواص شیعه،كسى آن حضرت را زیارت نمى‏كرد و بعد از وفات پدر بزرگوارشان تماس امام بامردم بوسیله چهار نفر (12) كه یكى پس از دیگرى به سمت نیابت‏خاص،مفتخر مى‏شدند برقرار مى‏گردید.و از آن پس،براى مدت نامعلومى‏«غیبت كبرى‏»واقع شد تا روزى كه جامعه بشرى، آماده پذیرش حكومت الهى جهانى شود و به امر خداى متعال ظهور فرماید.

    بنابراین،راز اصلى غیبت آن حضرت این است كه از شر جباران و ستمگران محفوظ بماند.و در بعضى از روایات به حكمتهاى دیگرى نیز اشاره شده كه از جمله آنها آزمایش مردم است كه بعد از اتمام حجت،چه اندازه پایدار و استوار مى‏مانند.

    البته در زمان غیبت هم مردم بكلى از فیوضات آن حضرت بى بهره نیستند و به تعبیرى كه در روایات آمده همانند خورشیدى كه پشت ابر باشد. (13) كما بیش از نور او استفاده مى‏كنند چنانكه افراد بى شمارى هر چند بصورت ناشناس به زیارت ایشان مشرف شده و براى رفع گرفتاریهاى مادى و معنوى،از آن بزرگوار،بهره‏مند شده‏اند.و اساسا حیات آن حضرت،عامل مهمى براى دلگرمى و امیدوارى مردم است تا خود را اصلاح و آماده ظهور كنند.

    امضاء

  11. تشكر


  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,711
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,617 در 2,111
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : معجزه چيست ؟


    خالقیت


    بعد از اثبات واجب الوجود به عنوان نخستین علت‏براى پیدایش موجودات ممكن الوجود و در نظر گرفتن اینكه همگى آنها در هستى خودشان نیازمند به او هستند صفت‏خالقیت‏براى واجب الوجود،و مخلوقیت‏براى ممكنات انتزاع مى‏شود.مفهوم‏«خالق‏»كه بر اساس این رابطه وجودى بدست مى‏آید مساوى با علت هستى بخش و موجد ( ایجاد كننده) مى‏باشد و همه موجودات ممكن و نیازمند،طرف اضافه آن بوده،متصف به مخلوقیت مى‏گردند.

    ولى گاهى واژه‏«خلق‏»به معناى محدودترى در نظر گرفته مى‏شود و تنها موجوداتى كه از ماده قبلى بوجود آمده‏اند طرف اضافه آن،قرار مى‏گیرد و در مقابل آن،مفهوم‏«ابداع‏»در مورد موجوداتى كه مسبوق به ماده قبلى نیستند (مانند مجردات و ماده نخستین) بكار مى‏رود.و بدین ترتیب،ایجاد به دو قسم خلق و ابداع،تقسیم مى‏گردد.

    به هر حال،خلق كردن خدا مانند تصرفات انسان در اشیاء و ساختن مصنوعات نیست كه نیازى به حركت و بكار گرفتن اندامهاى بدن داشته باشد و حركت‏به عنوان‏«فعل‏»و پدیده حاصل از آن به عنوان‏«نتیجه فعل‏»تلقى شود و چنان نیست كه‏«آفریدن‏»چیزى و«آفریده‏»چیز دیگرى باشد زیرا علاوه بر اینكه خداى متعال از حركت و خواص موجودات جسمانى،منزه است اگر آفریدن خدا مصداق عینى زائد بر ذات آفریده مى‏داشت موجودى ممكن الوجود و مخلوقى از مخلوقات خدا به شمار مى‏رفت و سخن درباره آفریدن آن،تكرار مى‏شد.بلكه همانگونه كه در تعریف صفات فعلیه گفته شد اینگونه صفات،مفاهیمى هستند كه از صفات و نسبتهایى بین خدا و خلق،انتزاع مى‏شوند و قوام اضافه و نسبت‏به لحاظ عقل است.

    ربوبیت


    از جمله روابطى كه بین خدا و خلق،لحاظ مى‏شود اینست كه مخلوقات نه تنها در اصل وجود و پیدایششان نیازمند به خدا هستند بلكه همه شئون وجودى آنها وابسته به خداى متعال است و هیچگونه استقلالى ندارند و او به هر نحوى كه بخواهد در آنها تصرف مى‏كند وامورشان را تدبیر مى‏نماید.

    هنگامى كه این رابطه را به صورت كلى در نظر بگیریم مفهوم ربوبیت،انتزاع مى‏شود كه لازمه آن تدابیر امور است و مصادیق فراوانى،مانند حفظ و نگهدارى كردن،حیات بخشیدن و میراندن،روزى دادن،به رشد و كمال رساندن،راهنمایى كردن و مورد امر و نهى قرار دادن و... دارد.

    شئون مختلف ربوبیت را مى‏توان به دو دسته كلى تقسیم كرد: ربوبیت تكوینى كه شامل اداره امور همه موجودات و تامین نیازمندی هاى آنها و در یك كلمه‏«كارگردانى جهان‏»مى‏شود،و ربوبیت تشریعى كه اختصاص به موجودات ذى شعور و مختار دارد و شامل مسائلى از قبیل فرستادن انبیاء و نازل كردن كتب آسمانى و تعیین وظایف و تكالیف و جعل احكام و قوانین مى‏گردد.
    حاصل آنكه:ربوبیت مطلقه الهى بدین معنى است كه مخلوقات در همه شئون وجودى، وابسته به خداى متعال هستند و وابستگیهایى كه به یكدیگر دارند سرانجام،به وابستگى همه آنها به آفریننده،منتهى مى‏شود و اوست كه بعضى از آفریدگان را بوسیله بعضى دیگر اداره مى‏كند و روزى‏خواران را بوسیله روزیهایى كه مى‏آفریند روزى مى‏دهد،و موجودات ذى شعور را با وسایل درونى (مانند عقل و سایر قواى ادراكى) و با وسایل بیرونى (مانند پیامبران و كتب آسمانى) هدایت مى‏كند و براى مكلفین،احكام و قوانینى وضع،و وظایف و تكالیفى تعیین مى‏كند.

    ربوبیت نیز مانند خالقیت،مفهومى است اضافى با این تفاوت كه در موارد مختلف آن،اضافات خاصى بین خود مخلوقات هم در نظر گرفته مى‏شود چنانكه در مورد رازقیت گفته شد.

    با دقت در مفهوم خالقیت و ربوبیت و اضافى بودن آنها روشن مى‏شود كه این دو با یكدیگر تلازم دارند و محال است رب جهان غیر از خالق آن باشد بلكه همان كسى كه مخلوقات را با ویژگیهاى خاص و وابستگى به یكدیگر مى‏آفریند آنها را نگهدارى و اداره هم مى‏كند.و در حقیقت،مفهوم ربوبیت و تدبیر،از كیفیت آفرینش مخلوقات و همبستگى آنها انتزاع مى‏شود.
    امضاء

  13. تشكر


  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,711
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,617 در 2,111
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : معجزه چيست ؟

    الوهیت

    درباره مفهوم‏«اله‏»و«الوهیت‏»ب ثهاى زیادى میان صاحب نظران،انجام گرفته كه در كتب تفسیر قرآن،مضبوط است.معنایى كه به نظر ما رجحان دارد اینست كه‏«اله‏»به معناى‏«پرستیدنى‏»یا«شایس ته عبادت و اطاعت‏»است مانند«كتاب‏»به معناى‏«نوشتنى‏»و چیزى كه شانیت نوشتن را دارد.

    طبق این معنى،الوهیت صفتى است كه براى انتزاع آن باید اضافه عبادت و اطاعت‏بندگان را نیز در نظر گرفت.و هر چند گمراهان، معبود هاى باطلى را براى خودشان برگزیده‏اند اما كسى كه شایستگى عبادت و اطاعت را دارد همان كسى است كه خالق و رب ایشان مى‏باشد.و این حد نصاب اعتقادى است كه مى‏بایست هر كسى درباره خداى متعال داشته باشد یعنى علاوه بر اینكه خدا را به عنوان واجب الوجود و آفریدگار و كردگار و صاحب اختیار جهان مى‏شناسد باید او را شایسته عبادت و اطاعت نیز بداند و به همین جهت،این مفهوم در شعار اسلام (لا اله الا الله) اخذ شده است.

    صفات ذاتیه و فعلیه

    صفاتى كه به خداى متعال،نسبت داده مى‏شود یا مفاهیمى است كه با توجه به نوعى از كمال، از ذات الهى انتزاع مى‏شود مانند حیات و علم و قدرت،و یا مفاهیمى است كه از نوعى رابطه بین خداى متعال و مخلوقاتش انتزاع مى‏شود مانند خالقیت و رازقیت.دسته اول را«صفات ذاتیه‏»و دسته دوم را«صفات فعلیه‏»مى‏نامند.

    فرق اصلى بین این دو دسته از صفات آنست كه در دسته اول،ذات مقدس الهى،مصداق عینى آنهاست،اما دسته دوم حكایت از نسبت و اضافه‏اى بین خداى متعال و آفریدگان دارد و ذات الهى و ذوات مخلوقات به عنوان طرفین اضافه در نظر گرفته مى‏شوند مانند صفت‏خالقیت كه از وابستگى وجودى مخلوقات به ذات الهى،انتزاع مى‏شود و خدا و مخلوقات،طرفین این اضافه را تشكیل مى‏دهند و در خارج،حقیقت عینى دیگرى غیر از ذات مقدس الهى و ذوات مخلوقات بنام‏«آفریدن‏»وجود ندارد.البته خداى متعال در ذات خود،قدرت بر آفریدن دارد ولى‏«قدرت‏»از صفات ذات است و«آفریدن‏»مفهومى است اضافى كه از مقام فعل،انتزاع مى‏شود و از اینروى‏«آفریدگار»از صفات فعلیه بشمار مى‏آید مگر اینكه بمعناى‏«قادر بر آفریدن‏»در نظر گرفته شود كه بازگشت‏به صفت قدرت مى‏كند.

    مهمترین صفات ذاتیه الهى،حیات و علم و قدرت است.و اما سمیع و بصیر اگر به معناى عالم به مسموعات و مبصرات،یا قادر بر سمع و ابصار باشد بازگشت‏به علیم و قدیر مى‏كند و اگر منظور از آنها شنیدن و دیدن بالفعل باشد كه از رابطه بین ذات شنونده و بیننده با اشیاء قابل شنیدن و دیدن انتزاع مى‏شود باید از صفات فعلیه شمرده شود چنانكه گاهى‏«علم‏»نیز به همین عنایت‏بكار مى‏رود و بنام‏«علم فعلى‏»موسوم مى‏گردد.

    بعضى از متكلمین،كلام و اراده را نیز از صفات ذاتیه بشمار آورده‏اند كه بعدا درباره آنها حث‏خواهد شد.


    امضاء

  15. تشكر


  16. Top | #8

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    71
    نوشته
    12,711
    صلوات
    3110
    دلنوشته
    10
    صل الله علیک یا مولانا یا صاحب الزمان
    تشکر
    8,860
    مورد تشکر
    7,617 در 2,111
    وبلاگ
    7
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض پاسخ : معجزه چيست ؟

    اثبات صفات ذاتیه

    ساده‏ترین راه براى اثبات حیات و قدرت و علم الهى اینست كه این مفاهیم هنگامى كه در مورد مخلوقات بكار مى‏رود حكایت از كمالات آنها مى‏كند پس باید كاملترین مرتبه آنها در علت هستى خش،موجود باشد.

    زیرا هر كمالى كه در هر مخلوقى یافت‏شود از خداى متعال است و بخشنده آنها باید واجد آنها باشد تا به دیگران افاضه كند و ممكن نیست كسى كه حیات را مى‏آفریند خودش فاقد حیات باشد یا كسى كه علم و قدرت را به مخلوقات،افاضه مى‏كند خودش جاهل و ناتوان باشد.

    پس وجود این صفات كمالیه در بعضى از مخلوقات،نشانه وجود آنها در آفریدگار متعال مى‏باشد بدون اینكه توام با نقص و محدودیتى باشد. به دیگر سخن:خداى متعال،داراى حیات و علم و قدرت نامتناهى است.



    پى‏نوشتها:

    1.ر.ك:سوره رعد-آیه 37،سوره غافر-آیه 78. 2.ر.ك:سوره آل عمران-آیه 49،سوره مائده-آیه 110. 3.ر.ك:درس چهارم و درس بیست و یكم از همین كتاب. 4.مانند این آیات:«و یكون الدین كله لله‏»،«لیظهر على الدین كله‏»«بقیه الله خیر لكم‏». 5.ر.ك:بحار الانوار،ج 51،ص 44-46. 6.ر.ك:صواعق ابن حجر:ص 99،نور الابصار شبلنجى:ص 155،اسعاف الراغبین:ص 140، الفتوحات الاسلامیة:ج 2،ص 211. 7.ر.ك:شرح ابن ابى الحدید بر نهج البلاغه:ج 2،ص 535،سبائك الذهب سویدى:ص 78،غایة المامول:ج 5،ص 362. 8.مانند كتاب‏«البیان فى اخبار صاحب الزمان‏»تالیف حافظ محمد بن یوسف گنجى شافعى كه در قرن هفتم مى‏زیسته،و كتاب‏«البرهان فى علامات مهدى آخر الزمان‏»تالیف متقى هندى كه در قرن دهم مى‏زیسته است. 9.ر.ك:صحیح ترمذى:ج 2،ص 46،صحیح ابو داود:ج 2،ص 207،مسند ابن حنبل:ج 1،ص 378،ینابیع المودة:ص 186،258،440،488،490. 10-ر.ك:اسعاف الراغبین:ص 134،نقل از صحیح مسلم و ابو داود و نسائى و ابن ماجه و بیهقى. 11.ر.ك:ینایع الموده:ص 494. 12.ر.ك:منتخب الاثر:ص 255. 13-ر.ك:منتخب الاثر:ص 251
    امضاء

  17. تشكر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi