صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 49

موضوع: چهل داستان و چهل حديث از امام جعفر صادق عليه السلام

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    parbane چهل داستان و چهل حديث از امام جعفر صادق عليه السلام

    امضاء


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    پيشگفتار
    به نام هستى بخش جهان آفرين

    شكر و سپاس بى منتها، خداى بزرگ را، كه ما را از امّت مرحومه قرار داد و به صراط مستقيم ، ولايت اهل بيت عصمت و طهارت صلوات اللّه عليهم اجمعين هدايت نمود.
    بهترين تحيّت و درود بر روان پاك پيامبر عالى قدر اسلام صلى الله عليه و آله ، و بر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام ، مخصوصا ششمين خليفه بر حقّش حضرت ابو عبداللّه ، امام جعفر صادق عليه السلام ؛ و لعن و نفرين بر دشمنان و مخالفان اهل بيت رسالت ، كه در حقيقت دشمنان خدا و قرآن هستند.
    نوشتارى كه در اختيار شما خواننده گرامى قرار دارد برگرفته شده است از زندگى سراسر آموزنده هشتمين ستاره فروزنده و پيشواى بشريّت ، و حجّت خداوند براى هدايت بندگان .
    آن شخصيّت برگزيده حقّ، كه مخزن معارف و اسرار الهى بود و لقب صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم را به خود اختصاص داد.
    و مذهب شيعه حقّه ؛ و نيز علوم و احكام إ لهى توسّط آن حضرت ، در بين جامعه بشرى نشر و گسترش يافت تا جائى كه شيعه به عنوان مذهب جعفرى شناخته شد؛ و بلكه رهبران ديگر مذاهب و فرقه ها در مكتب حضرت صادق عليه السلام علوم خود را آموختند؛ و به علل و دلايلى راه ديگرى را برگزيدند.
    و حضرت ختمى مرتبت ، رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ضمن بشارت به ولادت ؛ و اين كه او ششمين امام و حجّت خدا و خليفه بر حقّ مى باشد، فرمود:
    جبرئيل امين مرا خبر داد كه خداوند متعال نطفه او را طيّب و مبارك قرار داد، كه از هر جهت تزكيه شده و متعالى مى باشد.
    سپس افزود: پروردگار جليل ، نام او را جعفر قرار داد تا هدايت گر جامعه بشرى ؛ و نيز تشريح كننده علوم و معارف براى افراد در همه ابعاد باشد.
    و آيات شريفه قرآن ، احاديث قدسيّه و روايات متعدّد در منقبت و عظمت آن امام مظلوم ، با سندهاى مختلف وارد شده ، كه در كتاب هاى مختلف موجود است .
    و اين مختصر ذرّه اى است ، از قطره اقيانوس بى كران فضائل و مناقب و كرامات آن امام والامقام و معصوم ، كه برگزيده و گلچينى است از ده ها كتاب معتبر(1)، در جهت هاى گوناگون و مختلف عقيدتى ، سياسى ، عبادى ، فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى ، اخلاقى ، تربيتى و... خواهد بود.
    باشد كه اين ذرّه دلنشين و لذّت بخش مورد استفاده و افاده عموم علاقه مندان ، مخصوصا جوانان عزيز قرار گيرد.
    و انشاء اللّه تعالى ذخيره اى باشد ((لِيَوْمٍ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إ لاّ مَنْ اءتىَ اللّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ لى وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ لَهُ عَلَيَّ حَقّ)) .آمين ، يا ربّ العالمين .
    مؤ لّف

    امضاء


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    خلاصه حالات هشتمين معصوم ، ششمين اختر امامت

    آن حضرت هنگام طلوع سپيده صبح ، روز جمعه يا دوشنبه ، هفدهم ربيع الا وّل يا اوّل رجب ، سال 80 يا 83 هجرى قمرى در مدينه منوّره ديده به جهان گشود.
    نام : جعفر صلوات اللّه و سلامه عليه .
    كنيه : ابو عبداللّه ، ابو اسماعيل ، ابو موسى ، ابو اسحاق .
    لقب : صادق ، صابر، فاضل ، طاهر، شيخ ، صادق آل محمّد، باقى ، منجى ، كامل ، كافل ، عالم و ... .
    پدر: امام محمّد باقر، باقر علم الا وّلين والا خرين عليه السلام .
    مادر: فاطمه ، معروف به امّ فروه ، دختر قاسم بن محمّد بن ابى بكر مى باشد.
    نقش انگشتر: حضرت داراى چهار انگشتر بود، كه نقش هر كدام به ترتيب عبارتند از: ((اللّهُ وَليّي وَ عِصْمَتى مِنْ خَلْقِهِ)) ، ((اللّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْى ءٍ)) ، ((اءنْتَ ثِقَتى فَاعْصِمْنى مِنْ خَلْقِكَ)) ، ((ما شاءَاللّهُ لا قُوَّةَ إ لاّ باللّهِ)).
    دربان : مفضّل بن عمر است ، و نيز بعضى محمّد بن سنان را گفته اند.
    مدّت امامت : حضرت در سنين 34 سالگى ، روز دوشنبه ، هفتم ذى الحجّه يا ربيع الا وّل ، در سال 114 هجرى ، پس از شهادت پدر بزرگوارش به منصب امامت و خلافت رسيد و حدود 34 سال امامت و هدايت جامعه اسلامى را بر عهده داشت .
    هنگامى كه امام جعفر صادق عليه السلام به منصب امامت نايل آمد، در موقعيّت حسّاسى قرار گرفته بود، چون دولت بنى العبّاس تازه روى كار آمده بود و تنها تلاش آن ها استحكام و ثبات پايه هاى حكومت خود بود؛ و ناچار بودند كه افكار عموم ، مخصوصا سادات بنى الزّهراء را به خود جلب و جذب نمايند.
    بر همين اساس امام عليه السلام از موقعيّت موجود زمان ، به نحو اءحسن استفاده نموده و با تشكيل جلسات مختلف در رشته هاى گوناگون علوم و فنون ، ابعاد مختلف اسلام و معارف الهى را تبيين و تشريح نمود.
    طبق گفته مورّخين و محدّثين : بيش از دوازده هزار شاگرد از اقشار مختلف در جلسات درس و محاضرات آن حضرت شركت نموده و در علوم و فنون مختلف از درياى بى كران علوم حضرتش بهره مى گرفتند.
    و چهارصد جلد كتاب از جواب ها و مطالب آن حضرت نوشته شده است ، كه به عنوان اصول ((اءربعمائة )) معروف مى باشد.
    و بر همين اساس ، شيعه به عنوان مذهب جعفرى معروف گرديد.
    رهبران و پيشوايان مذاهب چهارگانه اهل سنّت از شاگردان امام جعفر صادق عليه السلام بوده اند.
    آن حضرت مدّت 15 سال و اندى ، هم زمان با جدّ بزرگوارش ، امام زين العابدين عليه السلام ؛ و مدّت 19 سال پس از آن ، با پدر عظيم القرش ‍ حضرت باقرالعلوم عليه السلام ؛ و سپس مدّت 34 سال امامت و زعامت جامعه اسلامى را بر عهده داشت ، كه روى هم عمر پربركت آن حضرت را 68 سال گفته اند.
    شهادت : بنابر مشهور، آن حضرت ، روز دوشنبه 25 شوّال ، سال 148 هجرى قمرى ، در شهر مدينه منوّره ديده از جهان فرو بست ؛ و به لقاء اللّه ملحق گرديد.
    محلّ دفن : پيكر مقدّس آن حضرت ، در مدينه منوّره ، در قبرستان بقيع ، در جوار مرقد شريف و مطهّر عمو و جدّ و پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد.
    تعداد فرزندان : تعداد شش فرزند پسر و چهار دختر براى آن حضرت گفته اند.
    خلفاء و سلاطين هم عصر امامت آن حضرت : پنج نفر از طايفه بنى اميّه به نام هاى : هشام بن عبدالملك ، وليد بن يزيد بن عبدالملك ، يزيد بن وليد بن عبدالملك ، ابراهيم بن وليد، مروان حمار مى باشند؛ و هچنين دو نفر از بنى العبّاس به نام : سفّاح و منصور دوانيقى عبّاسى بوده اند.
    نماز آن حضرت : چهار ركعت است ، كه در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، صد مرتبه ((سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إ له إ لاّ اللّه و اللّه اءكبر)) خوانده مى شود.(2)
    و بعد از آن كه سلام نماز پايان يافت ، تسبيحات حضرت فاطمه زهراء عليها السلام گفته مى شود؛ و سپس حوايج مشروعه خويش را از خداوند متعال درخواست مى نمائيم ، كه ان شاءاللّه برآورده خواهد شد.

    امضاء


  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فرخنده ميلاد هشتمين ستاره فروزنده


    از پشت پرده تا مه من آشكار شد ماه و فلك ز مِهر رُخَش شرمسار شد
    خورشيد طلعتى است ز نور جمال او شش آفتاب از پى او آشكار شد
    نور ششم ، امام ششم ، حجّت ششم كز پنج حجّت او خلف و يادگار شد
    شش حجّت از قفاى وى و پنج او جلو او در ميانه مركز هفت و چهار شد
    گويند مجتمع نشود ليل با نهار آن روى بين كه مجمع ليل و نهار شد
    آن فخر ممكنات كه بر جمله كائنات مهر ولاى او سبب افتخار شد
    سبط رسول ، جعفر صادق كه ذات او مرآت ذات حضرت پروردگار شد
    آن مظهر صفات جلال و جمال حقّ كز او بناى دين خدا استوار شد
    رونق گرفت مذهب و ملّت ز مذهبش شرع نبىّ ز همّت او پايدار شد(3)
    نور جمال صادق ، چون از افق برآمد شد صبح عالم ، آراش بر شام تيره فايق
    از شرق و غرب بگذشت ، نهور فضائل او چون آفتاب علمش ، طالع شد از مشارق
    تن پيكر فضايل ، جان گوهر معانى دل منبع عنايات ، رخ مطلع شوارق
    همچون صدف ز دريا، درهاى حكمت اندوخت چون گوهر وجودش شايسته بود و لايق
    بر پايه كمالش ، محكم اساس توحيد از پرتو جمالش ، روشن دل خلايق
    خورشيد برج ايمان ، شمشاد باغ امكان گنجينه كمالات ، سرچشمه حقايق
    افكار تابناكش ، روشن تر از كواكب انديشه هاى پاكش ، خرّم تر از حدايق (4)

    امضاء


  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض

    بشارت بر وقوع نور هدايت

    حضرت جوادالا ئمّة عليه السلام به نقل از پدران بزرگوارش صلوات اللّه عليهم ، حكايت فرمايد:
    روزى امام حسين عليه السلام در حضور جمعى از اصحاب ، بر جدّش ‍ رسول خدا صلى الله عليه و آله وارد شد.
    حضرت رسول صلوات اللّه عليه به او خطاب نمود و اظهار داشت : خوش ‍ آمدى ، اى فرزندم ! اى كسى كه زينت بخش آسمان ها و زمين هستى .
    و آن گاه ضمن بيان مطالبى مهمّ و طولانى پيرامون يكايك ائمّه اطهار عليهم السلام و بشارت بر ولادت آن ها، فرمود:
    خداوند متعال در صُلب حضرت باقرالعلوم عليه السلام نطفه اى قرار مى دهد، كه طيّب و مبارك و - از هر نوع گناه و پليدى - تزكيه شده است .
    سپس افزود: جبرئيل امين عليه السلام به من خبر داد كه اين نطفه را خداوند متعال طيّب آفريده است و نام مبارك - او جعفر مى باشد، كه به راستى هدايت گر و نجات بخش اين امّت خواهد بود.(5)
    همچنين ابوبصير حكايت نمايد:
    در آن روزى كه امام موسى كاظم عليه السلام در مسير راه مكّه به مدينه ، متولّد شد، من نيز همراه قافله حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم بودم .
    حضرت ضمن فرمايشاتى اظهار نمود: هر يك از ائمّه اطهار عليهم السلام داراى علامت و نشانه خاصّى است كه ديگر انسان ها محروم هستند.
    و سپس افزود: در آن شبى كه مقدّر شده بود، نطفه من منعقد گردد، فرشته اى از سوى خداوند نزد پدرم حضرت باقرالعلوم عليه السلام آمد و ظرف آبى را كه بسيار گوارا، از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر و از يخ سردتر بود تحويل پدرم داد و گفت : آن را بياشام و سپس با همسر خود هم بستر شو، و در همان شب ، نطفه من با استفاده از آن شراب بهشتى منعقد گرديد.
    و آن گاه حضرت در ادامه فرمايشات خود افزود: چون نطفه امام و حجّت خدا مدّت چهار ماه در رحم مادر تكامل يابد، فرشته اى بر بازوى راست آن طفل معصوم مى نويسد: وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقا وَ عَدْلا.(6)
    و هنگامى كه طفل متولّد شود، سر به سوى آسمان بلند نمايد و شهادت به وحدانيّت خداوند تبارك و تعالى دهد.
    و در اين حالت فرشته اى ديگر از عرش الهى ، آن طفل معصوم را با نام خود و نام پدرش مورد خطاب قرار مى دهد: تو برگزيده من هستى ، تو بهترين مخلوق و نگه دارنده اسرار من مى باشى ؛ و همانا رحمت و بهشت من براى تو و دوستداران تو خواهد بود.
    و بعد از آن ، خداوند متعال تمام علوم اوّلين و آخرين را به او عطا مى فرمايد و در شب هاى قدر، فرشته روح بر او وارد مى گردد.(7)
    و در روايات بسيارى آمده است كه جدّ بزرگوارش ، حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه فرزند باقرالعلوم ، به نام جعفر متولّد شد، او را لقب صادق دهيد.
    و در روايات و تواريخ نزد عامّه و خاصّه ، آن حضرت عليه السلام به صادق آل محمّد صلوات اللّه و سلامه عليهم اجمعين معروف و مشهور مى باشد.


    امضاء


  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    سرچشمه اندوه و خنده

    محمّد بن مسلم - كه يكى از راويان حديث و از اصحاب امام محمّد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام است - حكايت كند:
    روزى محضر مبارك ابوجعفر امام محمّد باقر عليه السلام نشسته بودم ، كه فرزندش حضرت صادق عليه السلام ، در حالى كه كودكى خردسال بود و كلاهى منگوله دار بر سر نهاده بود و چوبى در دست گرفته و بازى مى كرد، وارد شد.
    امام باقر عليه السلام او را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فدايت ؛ و سپس به من خطاب نمود و اظهار داشت :
    اى محمّد بن مسلم ! اين كودك بعد از من امام و پيشواى تو خواهد بود، و تو بايد علوم خود را از او بهره مند شوى ، سوگند به خداى يكتا! كه او همان صادقى است ، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله او را توصيف نموده و بشارتش را داده است .
    و به درستى كه پيروان و شيعيان او در دنيا و آخرت مورد حمايت خداوند متعال خواهند بود و دشمنانش ملعون و مغضوب مى باشند.
    در همين لحظه ، حضرت صادق خنديد و رنگ چهره اش سرخ گرديد، آن گاه امام باقر عليه السلام متوجّه من شد و فرمود: آنچه مى خواهى از او سؤ ال كن ، كه جواب كافى دريافت خواهى كرد.
    گفتم : ياابن رسول اللّه ! خنده از كجا سرچشمه مى گيرد؟
    آن كودك لب به سخن گشود و فرمود: اى محمّد بن مسلم ! سر چشمه انديشه و عقل انسان از قلب است ، غم و اندوه از كبد، تنفّس از ريه ؛ و خنده از طحّال بر مى خيزد.
    و من چون چنين پاسخ صريح و صحيحى را از آن كودك خردسال عزيز - يعنى حضرت صادق آل محمّد عليهم السلام - شنيدم ، از جاى خود برخاستم و پيشانى او را بوسيدم .(8)


    امضاء


  8. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    يك جهان در يك جسم

    روزى يك نفر نصرانى به محضر مبارك امام جعفرصادق عليه السلام شرفياب شد و پيرامون تشكيلات و خصوصيّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح كرد؟
    امام جعفر صادق عليه السلام در جواب او اظهار داشت :
    خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه تركيب كرده و آفريده است ، تمام بدن انسان داراى 246 قطعه استخوان ، و 360 رگ مى باشد.
    رگ ها جسم انسان را سيراب و تازه نگه مى دارند، استخوان ها جسم را پايدار و ثابت مى دارند، گوشت ها نگه دارنده استخوان ها هستند، و عصب ها پى نگه دارنده گوشت ها مى باشند.
    سپس امام عليه السلام افزود:
    خداوند دست هاى انسان را با 82 قطعه استخوان آفريده است ، كه در هر دست 41 قطعه استخوان وجود دارد و در كف دست 35 قطعه ، در مچ دو قطعه ، در بازو يك قطعه ؛ و شانه نيز داراى سه قطعه استخوان مى باشد.
    و همچنين هر يك از دو پا داراى 43 قطعه استخوان است ، كه 35 قطعه آن در قدم و دو قطعه در مچ و ساق پا؛ و يك قطعه در ران .
    و نشيمن گاه نيز داراى دو قطعه استخوان مى باشد.
    و در كمر انسان 18 قطعه استخوان مهره وجود دارد.
    و در هر يك از دو طرف پهلو، 9 دنده استخوان است ، كه دو طرف 18 عدد مى باشد.
    و در گردن هشت قطعه استخوان مختلف هست .
    و در سر تعداد 36 قطعه استخوان وجود دارد.
    و در دهان 28 عدد تا 32 قطعه استخوان غير از فكّ پائين و بالا، موجود است .(9)
    و معمولا انسان ها تا سنين بيست سالگى ، 28 عدد دندان دارند؛ ولى از سنين 20 سالگى به بعد تعداد چهار دندان ديگر كه به نام دندان هاى عقل معروف است ، روئيده مى شود.



    امضاء


  9. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    تلخى گوش و شورى آب چشم

    ابن ابى ليلى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:
    روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم ، حضرت به من فرمود: اين شخص كيست ؟
    عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .
    حضرت فرمود: آيا همان كسى است كه با راءى و نظريّه خود، چيزها را با يكديگر قياس مى كند؟
    عرض كردم : بلى .
    پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى ؟
    نعمان پاسخ داد: خير.
    حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود: آيا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ايمان باشد؟
    جواب گفت : خير.
    امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟
    اظهار داشت : خير.
    ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدايت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم .
    بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد.
    و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است كه اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.
    و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد.
    و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ايمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، كه اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يكتا و بى همتا.(10)


    امضاء


  10. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    معجزه حيات چهار پرنده

    يكى از اصحاب حضرت ابا عبداللّه ، امام جعفر صادق عليه السلام حكايت كند:
    روزى به همراه بعضى از دوستان به مجلس شريف و مبارك آن حضرت شرفياب شدم ؛ و من از محضر مقدّسش پيرامون اين آيه شريفه قرآن :
    خُذْ أ رْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إ لَيْكَ(11) سؤ ال كردم بر اين كه آيا آن پرندگان از يك جنس و يك نوع ؛ و يا آن كه از انواع پرندگان متفاوت بودند؟
    امام صادق عليه السلام فرمود: آيا دوست داريد تا همانند آن را به شما ارائه و نشان دهم ؟
    همگى در پاسخ گفتيم : بلى .
    حضرت در همان حالتى كه نشسته بود صدا زد: طاووس !
    ناگهان طاووسى پروازكنان جلوى حضرت آمد، بعد از آن صدا زد: كلاغ ! و كلاغى هم نزد حضرت آمد؛ و سپس يك كبوتر و يك باز شكارى را صدا نمود و آن دو نيز نزد حضرت حاضر شدند.
    بعد از آن امام عليه السلام دستور داد تا سر آن چهار پرنده را بريدند؛ و پر و بال آن ها را كَنْدند و بدن هاى آن ها را قطعه قطعه كردند و سپس تمام گوشت و پوست آن ها را درهم آميختند.
    پس از آن امام عليه السلام سر طاووس را به دست خود گرفت و آن را صدا زد.
    ناگهان ديدم مقدارى از استخوان ها، گوشت ها و پرها حركتى كردند و از مابقى جدا گشته و به هم پيوستند.
    بعد از آن ، حضرت سر طاووس را رها نمود و آن سر به بدن متّصل شد؛ و طاووس حركت كرد و صحيح و سالم جلوى امام صادق عليه السلام ايستاد.
    سپس حضرت كلاغ و باز شكارى و كبوتر را يكى پس از ديگرى صدا زد و جريان را به همان شكل انجام داد؛ و آن ها هم زنده شدند و در مقابل حضرت سر پا ايستادند.(12)



    امضاء


  11. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,746
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,056
    مورد تشکر
    11,148 در 2,988
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    به جاى قتل ، تعظيم و إ نعام

    حضرت علىّ بن موسى الرّضا از پدر بزرگوارش امام موسى كاظم عليهما السلام حكايت كند:
    روزى ابوجعفر، منصور دوانيقى تصميم قتل پدرم امام جعفر صادق عليه السلام را گرفت و دستور احضار آن حضرت را صادر كرد، استاندار مدينه هم طبق دستور منصور پدرم را دست گير كرده و به سوى منصور دوانيقى روانه ساخت .
    همين كه پدرم ، امام صادق عليه السلام در مقابل خليفه قرار گرفت ، خليفه با ديدن او تبسّمى كرد و پس از خوش آمدگوئى ، وى را محترمانه كنار خود نشاند و بسيار اظهار علاقه و محبّت كرد و سپس گفت : ياابن رسول اللّه ! من تصميم قتل تو را داشتم ؛ امّا وقتى به نزد من وارد شدى ، آنچنان محبّت و علاقه ات در دل من جاى گرفت كه از تمام عزيزان من عزيزتر و محبوب تر گشته اى .
    پس از آن افزود: يا ابا عبداللّه ! اطّلاعاتى به من مى رسد كه ناراحت كننده است ، از آن جمله شنيده ام كه ما را در جلسات خود به زشتى و عدم صلاحيّت در خلافت ذكر مى كنى ؟
    پدرم امام صادق عليه السلام اظهار داشت : خير، من هرگز نام تو را به بدى و زشتى ياد نكرده ام .
    منصور دوانيقى خنده اى كرد و گفت : به خدا قسم ! تو نزد من از تمام افراد راستگوتر هستى ، اكنون مشكلات زندگى خود را مطرح نما كه هر چه باشد برآورده خواهد شد.
    امام عليه السلام فرمود: من در وضعيّت خوبى هستم ؛ و از هر جهت بى نياز مى باشم ، چنانچه خواستى نسبت به من نيكى و احسان نمائى ، آن افرادى كه از اهل بيت و شيعيان من كه از طرف ماءمورين متخلّف محسوب شده و محكوم به اعدام گشته اند، آن ها را مورد عفو و بخشش خود قرار بده .
    منصور پيشنهاد آن حضرت را پذيرفت و در همان حال ، دستور داد تا مبلغ يكصد هزار درهم در اختيار حضرت قرار گيرد تا بين افراد و آشنايان خود تقسيم نمايد.
    همين كه حضرت از دربار خليفه بيرون آمد، پيرمردان و جوانانى از تهى دستان قريش به همراه او حركت كردند.
    يكى از جاسوسان منصور كه همراه پدرم بود، به حضرت عرض كرد: ياابن رسول اللّه ! موقعى كه بر خليفه وارد شدى ، چه سخنى را بر زبان مبارك خود جارى نمودى ، كه آنچنان خشم و غضب او خاموش گشت ؛ و از تصميم خويش منصرف گرديد؟!
    پدرم در پاسخ به وى ، اظهار فرمود: دعائى را خواندم و حضرت آن دعا را مطرح نمود .
    همين كه آن ماءمور در جريان دعا قرار گرفت ، سريع به طرف منزل منصور دوانيقى باز گشت ؛ و آن دعا را براى منصور بازگو كرد.
    پس از آن منصور گفت : به خدا سوگند! هنوز زمزمه و دعاى حضرت تمام نشده بود كه دشمنى و كينه ام نسبت به او تبديل به محبّت و علاقه گرديد.(13)



    امضاء


صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi