1- تعیین کنید که خدا را چگونه می بینید.
شما باید تعیین کنید که خدا برای شما کیست تا با اطمینان با خدا صحبت کنید. خدا کیست و چگونه تعریف می کنید؟ آیا خدا را به عنوان یک شخصیت پدری یا مادری، یک معلم، یک دوست دور -- یا یک دوست صمیمی که از یک خواهر یا برادر به شما نزدیک تر است می شناسید؟ یا اینکه آیا خداوند یک راهنمای معنوی انتزاعی است؟ آیا ارتباط شما با خدا ریشه در رابطه شخصی و معنوی شما با خدا دارد؟ یا به شکل و ترتیب دین خود عمل می کنید تا بفهمید خدا برای شما کیست؟ هر کدام که برای شما صادق باشد، نحوه نگرش و صحبت با خدا را تعیین می کند. و هر طور که می بینید خدا تعیین می کند که چگونه به خدا نزدیک شوید تا همانطور که او را می بینید با او صحبت کنید.
2- با خدای دلسوز رابطه برقرار کنید.
وقتی اصرار دارید با فردی که واقعاً برایش اهمیت دارد، صحبت کنید، راحتتر است. بنابراین، گفتن سختی ها و شادی های خود به خدا به پیوند رابطه شما با خدا کمک می کند. فهمیدن اینکه خدا می خواهد از شما بشنود و همه شادی ها، دردها و افکار شما را با شما در میان بگذارد، اولین قدم برای ایجاد این رابطه است. و شما می توانید با مطالعه در مورد اینکه چقدر خداوند به ادبیات معنوی یا متون مذهبی مانند انجیل، قرآن یا تورات اهمیت می دهد، آن را تقویت کنید.
با خدا مانند یک دوست صمیمی و دوست داشتنی اما توانا صحبت کنید. صحبت کردن با خدا به عنوان یک دوست بزرگ با دعا کردن با خدا به عنوان یک نیاز یا وظیفه متفاوت است. مانند یک دوست، با توجه به اینکه چگونه خداوند به شما پاسخ می دهد، کمک می کند یا به شما آموزش می دهد، انتظار ارتباط رفت و برگشتی را دارید. در حالی که نماز ممکن است بیشتر یک معامله یک طرفه باشد، صحبت کردن متضمن گفتگو است.
شما می توانید با صدای بلند یا درون ذهن خود با خدا صحبت کنید، هر کدام که برای شما مؤثرتر است.
شاید بهترین کار این باشد که فضایی آرام یا خصوصی پیدا کنید که بتوانید آن را اشغال کنید تا در حین صحبت کردن تمرکز کنید. اگر نمی توانید، در حالی که در صف باجه خواربارفروشی ایستاده اید، در اتاق انتظار نشسته اید، یا زمانی که در محل کار یا مدرسه هستید و غیره، در سکوت با خدا صحبت کنید.
3- با خدا حرف بزنید.
اگر یک فرد فیزیکی در مقابل شما ایستاده باشد، با خدا به طور مشابه صحبت کنید. شما می توانید در مورد مشکلات روزانه، افکار در حال حاضر، امیدها و رویاهای خود با خدا صحبت کنید و حتی چیزهایی را که برای آنها سپاسگزار هستید به او بگویید (و به خود بگویید). شما می توانید در مورد موضوعات معمولی یا سخت به خدا بگویید همانطور که با یک دوست نگران صحبت می کنید.
مثلاً فرض کنید که با یکی از دوستانتان مشاجره مداوم داشتید. میتوانید بگویید: «خدایا، نمیدانم دیگر به چارلی چه بگویم. تقریباً دو هفته است که با هم بحث می کنیم و هنوز نمی توانیم به توافق برسیم. نمیخواهم فکر کنم که نمیتوانیم از این موضوع عبور کنیم، اما نمیدانم بیشتر از این چه کنم یا بگویم.»
آیا تا به حال از یک روز دیوانه و زیبا شگفت زده شده اید؟ با خدا در مورد هدایای او به شما صحبت کنید. «وای خدایا! بیرون خیلی زیباست من دوست دارم روز را با مطالعه در پارک بگذرانم."
شاید رابطه سختی با یکی از اعضای خانواده دارید: «از اینکه من و مادرم با هم کنار نمی آییم متنفرم. او فقط مرا درک نمی کند، و وقتی می خواهم به او بگویم واقعا چه احساسی دارم، از گوش دادن امتناع می کند. من دعا می کنم که او سعی کند گاهی اوقات چیزها را از دید من ببیند. و به من کمک کن تا صبور باشم، به او گوش دهم و درک کنم.»
4- مراقب بازخوردهای احتمالی باشید و به آن توجه کنید.
اگر دوستی از نظر فیزیکی در مقابل شما ایستاده باشد، ممکن است مانند شما پاسخ شنیدنی دریافت نکنید. اما شما می توانید از خدا در کلام مکتوب خدا یا از خطبه پاسخ دریافت کنید. پیشبینی کنید که به شکل یک شهود، یک الهام، یک کتاب مقدس، یک موقعیت یا رویدادی باشد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به چیزی که شما درباره آن با خدا صحبت کردهاید مربوط میشود.
به خدا بگویید که میدانید که او دلایل خاص خود را برای پاسخ ظاهراً بیپرده و جدول زمانیاش دارد -- و در این مورد به او اعتماد کنید. ممکن است زمانی که می خواهید آن چیزی را که می خواهید پیدا نکنید، اما او هر کاری را به دلیل خود انجام می دهد.