اين مردمان که قلب خدا را شکسته اند
دائم غرور آينه ها را شکسته اند
خورشيد را روانه ي زندان نموده اندو حرمت امام منا را شکسته اند
زنجير دور گردن او حلقه مي کنند
با تازيانه دست دعا را شکسته اند
او ناله مي زند و به جايي نمي رسد
کنج سياه چال صدا را شکسته اند
با ذکر نام فاطمه دشنام مي دهنداينان که قلب قبله نما را شکسته اند
آقا شنيده ام که امانت بريده اندبا سعي خويش پشت صفا را شکسته اند
حالا خدا به داد دل دخترت رسدبدجور ساق پاي شما را شکسته اند
مسعود اصلانی