صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27

موضوع: اشعار شهادت مظلومانه امام موسی کاظم علیه السلام

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    اين مردمان که قلب خدا را شکسته اند
    دائم غرور آينه ها را شکسته اند


    خورشيد را روانه ي زندان نموده اند
    و حرمت امام منا را شکسته اند


    زنجير دور گردن او حلقه مي کنند
    با تازيانه دست دعا را شکسته اند


    او ناله مي زند و به جايي نمي رسد
    کنج سياه چال صدا را شکسته اند


    با ذکر نام فاطمه دشنام مي دهند
    اينان که قلب قبله نما را شکسته اند


    آقا شنيده ام که امانت بريده اند
    با سعي خويش پشت صفا را شکسته اند


    حالا خدا به داد دل دخترت رسد
    بدجور ساق پاي شما را شکسته اند


    مسعود اصلانی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    کنج زندان می کشم این سو و آن سو پیکرم
    جرمم این بوده که فرزند نبی و حیدرم

    بس که دشمن داده آزارم در این زندان غم
    می چکد خون جگر از نوک مژگان ترم

    استخوان هایم شکسته، از جفای دشمنم
    سلسله در سلسله سر تا به پا، پا تا سرم

    رد پای تازیانه بر تنم افتاده و ...
    پیرهن گردیده عضوی از تمام پیکرم

    سلسله سنگین و تن زار و فراوان زخم من
    خون چکد از جسم زارم تا تکانی می خورم

    تا شکسته استخوان ها را نظاره می کنم
    یاد آن پهلو شکسته، یاد دیوار و درم


    من اسیرم لیک مردم، از جسارت ها چه باک
    دل غمین زینب و بازار و سنگ و معجرم



    شاعر : ناصر شهریاری


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    سر شب تا به سحر گوشه زندان چه کنم
    دل آشفته چو گیسوی پریشان چه کنم

    گاه پروانه صفت سوختم از هجر رضا
    گاه چون شمع مرا سینه سوزان چه کنم

    آرزویم به جهان دیدن روی پسر است
    سوختم،سوختم از آتش هجران چه کنم؟

    کنج زندان،بلا گشته ز هجران رضا
    تیره روز من از شام غریبان چه کنم

    نه رفیقی به جز از دانه زنجیر مرا
    نه انیسی به جز از ناله و افغان چه کنم

    به خدا دوری معصومه و هجران رضا
    می کشد عاقبتم گوشه زندان چه کنم

    از وطن کرده مرا دور،جفای هارون
    من دل خسته سر گشته و حیران چه کنم

    گلی از خار ندید،این همه آزار که من
    دیدم از طعنه این مردم نادان چه کنم

    سرنگو کاش شود خانه هارون پلید
    که چنین کرد مرا بی سرو سامان چه کنم؟




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    طایر عرشم و عمریست اسیر قفسم
    خود به زندانم و در دل شده زندان نفسم

    شجر طور تجلاّیم و در آب و گلم
    لاله ی دامن زهرایم و در خار و خسم

    مرگ صد بار ملاقات کند هر روزم
    جز اجل در دل شب سر نزند هیچکسم

    تا که از باد صبا بوی رضا را شنوم
    کاش می بود خدا، روزنه ای در قفسم


    در دل حبس به دل حبس شده فریادم
    من که در هر دو جهان بر همه فریاد رسم

    تازیانه مزن ای سندی شاهک به تنم
    غم معصومه و هجران رضا هست بسم


    من که بودم بری از آز و مبرّا زهوی
    زیر زنجیر ستم کُشته ی اهل هوسم

    «میثم» آزادیم امضا شده خود می شنوم
    کآید از قافله ی مرگ صدای جرسم


    شاعر: غلامرضا سازگار



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    من کيستـم؟ فـرشته ي عرش آشيانه ام
    دردا که گشتـه قعر سيـه‌چال، لانه‌ام


    از حلقـه‌هاي سلسلـه بـاشد نشانه‌ها
    بر دست و پا و گردن و بر پشت و شانه‌ام

    مخفي است زخم‌ها به درون دلم، ولي
    پيــداست بــر بــدن، اثــرِ تازيانه‌ام


    مـن در کنـار قبـر نبـي خانه داشتم
    کردنـد بي‌گنــاه بــه زنـدان روانه‌ام

    گر شيعه‌اي به شهر مدينه کند عبور
    جرأت نمي‌کند که زند سـر به خانه‌ام


    هر شب بوَد چهار ملاقاتي‌ام به حبس
    زنجير و کند و قاتـل و اشک شبانه‌ام

    از بس که تيرگي نگهم را گرفته است
    روز و شبـم يکـي شـده در آشيانه‌ام


    ديدم بسي شکنجه و خواهند اگر شهود
    اين زخـم‌هاي سلسلـه باشـد نشانه‌ام

    نشنيده مانـد نالـه ي شب‌هـاي تـار من
    خامـوش در ميـان قفس شـد ترانه‌ام

    «ميثم» ز سوز سينه سرودي براي ما
    سـوز دلــت قبـولِ خــداي يگانه‌ام


    شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در دل تاریک زندان مثل شمع روشنم

    لحظه لحظه، قطره قطره، آب گردیده تنم

    بس که لاغر گشته ام چون می گذارم سر به خاک
    خصم پندارد که این من نیستم پیراهنم

    در سیه چال بلا با دوست خلوت کرده ام

    این نماز، این حال خوش، این اشگ دامن دامنم

    هر که زندانی شود باید ملاقاتش روند

    این که ممنوع الملاقات است در زندان، منم

    قاتل دل سنگ می خندد به اشگ دیده ام
    حلقه ی زنجیر می گرید به زخم گردنم

    بس که جسمم آب گشته مثل شمع سوخته

    محو گشته جای نقش تازیانه بر تنم

    روزه دارم، وقت افطار است و گویی قاتلم

    کرده با خرمای زهر آلوده قصد کُشتنم

    گاه گاه از ساق پای من خون می چکد

    بس که پا ساییده گشته بین کند و آهنم

    دوستان! از گریه ی من حبس هم آمد به تنگ

    با وجود آنکه خندیدم به روی دشمنم

    یاد از جسم من و از تخته در می کند
    هر که گردد زائر و آید کنار مدفنم

    یابن زهرا «میثم» استم با تولاّی شما

    گر به دوزخ هم روم از هُرم آتش ایمنم


    حاج غلامرضا سازگار



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,219
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,449
    مورد تشکر
    204,181 در 63,569
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi