صفحه 5 از 15 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 143

موضوع: بخشى‏ از زيبايى‏هاى‏ نهج ‏البلاغه

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    على «ع» با اين نظر و احساس، با مظاهر وجود واحد در دو طبيعت: زنده و خاموش، روبرو شده بود و با بداهت و عمق خاصى درك كرده بود كه نيروى عمومى وجود بحكم همان قانونى كه از برگ سبز و از گياهى كه بر ساقه‏اش ايستاده و در برابر باد بحركت در مى‏آيد، مواظبت ميكند، بحكم همان قانون از گياه خرد شده‏ى خشك نيز مراقبت مى‏نمايد، و همان طور كه درخت كهنسال و بزرگ را مورد توجه قرار مى‏دهد از درخت‏هاى ناچيز و كوچك نيز مواظبت ميكند، و همچنين مراقبت طبيعت از چهارپايان، حشرات، ملخ‏ها و پرندگان كوچك، كمتر از مراقبت آن از حيوانات وحشى و كركس فضا نيست، و بالاخره هر موجودى در صفحه‏ى گسترده وجود، موقعيت ويژه‏اى دارد و از اين وجود وسيع بهره‏اى گرفته است. بدين جهت كوه بلند جلوى ديد على «ع» را نسبت به ريگها و ذرات خاك نمى‏گرفت، و توجه به طاوس او را از توجه به مورچه خاك نشين كه در ميان شكافها و ريگهاى زمين مى‏جنبد باز نمى‏داشت، چرا كه آن هم در جهان هستى، موجودى بزرگ و چيزى فراوان بشمار مى‏رود .

    على «ع» چنان نبود كه مفهوم وجود را در مورچه و طاوس- كه با آمدن روز پراكنده مى‏شوند- نسبت به خفاش كه شبش روز است و روشنائى آن را در تنگى قرار مى‏دهد، بيشتر ببيند، و براى مورچه و طاوس ارزش وجودى بيشترى نيست به خفاش قائل باشد. او حكمت‏هائى كه در موجودات بزرگ مى‏ديد در خفاش نيز همان حكمتها را مشاهده ميكرد .

    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از نظر على «ع» تنها همين كه يك موجود، رمقى داشته باشد كافى است كه نيروى عمومى وجود، آن را از خطر مرگ قبل از فرا رسيدن زمانش نگهدارى كند و بطور اساسى از آن حمايت نمايد .

    زيرا عدالت جهانى وجود هر موجود زنده‏اى را بر پايه‏اى قرار داده كه نگهدارنده‏ى آن موجود در مدت بقاى آن ميباشد، و همين است آن چيزى كه على «ع» آن مرد فوق العاده دقيق، از سخن خود اراده ميكند: «براى هر جاندارى قوتى هست و هر دانه‏اى خورنده‏اى دارد». در اين‏ صورت اگر ميان ميان جاندار و قوتش يا ميان دانه و خورنده‏اش مانعى ايجاد شد، به موازين عدالت جهانى ستم شده و معنى وجود و ارزش حيات، مورد افتراء قرار گرفته است .

    على «ع» مى‏گويد: «بخدا قسم اگر هفت اقليم را به من بدهند كه خدا را در باره‏ى مورچه‏اى كه پوست جوى از آن بربايم نافرمانى كنم، نخواهم كرد» .

    كيفر تجاوز به موازين عدالت جهانى، وابسته به طبيعت عدالت عمومى است كه در مرافعه با تجاوز كار، ملايمت و سنگدلى را اعمال نمى‏كند بلكه با عدالت و مجازات به مرافعه پايان مى‏دهد. توجه ارزنده على «ع» به مفهوم حيات واحد- كم و زياد و بزرگ و كوچكش- از همين جا سرچشمه مى‏گرفت. بنا بر اين عدالت جهانى كه ميان موجودات زنده ايجاد توازن كرده و آنها را با داشتن موقعيت‏هاى گوناگون مراعات نموده و اعمال مشترك و حقوق متقابل و واجبات يكسانى ميان آنها برقرار ساخته، براى هيچيك از مظاهر حيات امتيازى قائل نشده و اجازه نمى‏دهد نيرومند بخاطر نيروئى كه دارد به ضعيف تجاوز كند يا كثير به خاطر كثرتى كه دارا ميباشد در حق قليل ستم نمايد. اينجاست كه عدالت جهانى، ظلم بر قليل را بخاطر مصلحت كثير نمى‏بخشد. روى اين اصل در منطق پسر ابو طالب كسى كه به موجود زنده‏اى ستم كند گويا به تمام موجودات زنده ظلم نموده است، و كسى كه بنا حق كسى را بكشد گويا همه مردم را كشته است، و كسى كه جاندارى را آزار كند گويا به تمام جانداران آزار رسانده است. آرى در منطق على «ع» حيات همان است، و احترام آن، اصلى است كه فروعش بر اساس آن رشد ميكند .

    امضاء

  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    از نظر عده زيادى از متفكران و قانونگذاران و همچنين در «افكار» گروهى كه خود را از رجال سياسى معرفى مى‏كنند، تجاوز به اقليت بخاطر مصلحت اكثريت كارى شايسته است و در منطق اينها مقياس خوبى، تنها منحصر به سالم بودن اكثريت و رسيدن آنان به خواسته‏هاست. مثلا اگر هزار نفر در اثر وقوع يك حادثه ستمگرانه كشته شدند از نظر اينها كارى وحشتناك محسوب مى‏شود و اگر دو هزار نفر كشته شدند آن كار وحشتناكتر است و همينطور... اما اگر يك نفر در چنين حادثه‏اى كشته شد مسئله‏ى آسان و كار ساده‏اى است. زيرا در دفتر سوداگران ارواح، كثير از قلم نمى‏افتد اما جدول ضرب و عمليات جمع و تقسيم را ممكن است بصورت ساده و آسانى تنظيم نمود .

    امضاء

  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اما على «ع» نظريات اين سوداگران را با سخنى كه آن را بطور مستقيم از وجودى گرفته كه در مفهوم حيات بلكه در خود حيات براى ارقام ارزشى قائل نيست، مى‏كوبد: «بخدا قسم اگر دست نمى‏يافتند به مسلمانان مگر به يك نفر كه او را عمدا بدون آنكه مرتكب گناهى شده باشد بكشند، همانا كشتن همه‏ى آن لشكر بر من حلال بود» .

    البته روشن است كه «كشتن همه‏ى لشكر» موضوع نيست بلكه منظور اين است كه انديشه‏ى احترام حيات، در افكار زمامداران رسوخ كند و توجه داشته باشند كه كشتن يك نفر از روى قصد، برابر با كشتن همه‏ى انسانهاست .

    اينجا اگر ما نظريه على «ع» را با نظريات متفكرانى كه ميزان عدالت را در قوت و كثرت مى‏بينند بسنجيم براى ما روشن مى‏شود كه چگونه آنان در جائى كه على «ع» اوج مى‏گيرد، سرازير مى‏شوند، و در جائى كه افق على «ع» گسترش مى‏يابد و ارزش‏هاى حيات بدست او بالا مى‏رود، آنان سخت و خشن مى‏گردند آن گاه مى‏بينيم در مواردى كه اين گروه براى آراء و نظريات «اكتشافى» خود طبل و نى مى‏زنند و به نيرومند اجازه مى‏دهند به نيروى خود ببالد و براى اكثريت روا مى‏دانند آرزوهاى خود را بر اساس اين كثرت گسترش دهند- در حالى كه همه اينها ستم بر قانون عادلانه‏ى حيات و اراده‏ى نيرومند و خيرانديش انسان محسوب مى‏شود- مى‏بينيم در اين موارد پسر ابو طالب پرده از روى آنچه مقياس اعلاى حيات و اراده انسان است بر مى‏دارد و به سخن ساده بزرگى زبان مى‏گشايد: «بسا اندكى كه افزون‏تر از فراوان است» آن گاه با سخن زيباتر و مهم‏ترى توضيح مى‏دهد: «آدمى هر چند مقام و مرتبه‏اش بزرگ باشد. بالاتر از اين نيست كه به كمك ديگران در زمينه حقى كه خدا بر او واجب نموده نيازمند نباشد، و انسان هر چند در ديده‏ها كوچك باشد و مردم او را خرد بشمارند، چنان نيست كه نتواند ديگران را در اين زمينه مساعدت كند يا ديگران به او كمك نمايند» .
    امضاء

  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    اينجا اگر شما دقت كنيد مى‏بينيد على «ع» يكى از مظاهر نمايان عدالت جهانى را در اين دو سخن براى مردم بيان ميكند و حقيقتى را كه از دير زمانى بر افكار محدود پوشيده بوده به اثبات مى‏رساند .

    على «ع» ثابت ميكند كه مظاهر براق و گسترده‏ى وجود از نظر واقع وجودى، جز وجود ناچيز و بى‏ارزش چيزى نيست. اينجا ممكن است مردم نادان و سبك مغز و كسانى كه براى هر زرق و برق‏دار پوچى كف مى‏زنند، از شنيدن اين سخن مبهوت گردند، لكن اين فرو ريختگى، هنگامى كه خورشيد حقيقت طلوع كرد و پرتو عظيم آن، نور خيالى و ساختگى سبك مغزان را جاروب نمود، بيدرنگ پراكنده مى‏شود و اين كاه سبك وزن با وزش بادهاى وجود عادل نابود مى‏گردد اين اضطراب در سنجش كه در بين افراد و اجتماعات حكمفرما است، در تاريخ و عصر حاضر شواهد فراوانى دارد. اين اضطرابى است كه در اثر انحراف مقياس‏ها از موازين عدالت جهانى، آثار زيان بخشى در انسان و تمدن و حيات ببار مى‏آورد .
    امضاء

  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    مثلا اگر شما در قرون وسطى در اروپا زندگى مى‏كرديد، بعضى روزها جمعيت فراوانى پشت سر هم در يكى از ميدانهاى اين شهر يا شهرهاى ديگر مى‏ديديد. اين جمعيت بخاطر اداى احترام و كف زدن براى شخصى كه با لباس آراسته و تاج زينتى به آنجا آمده، اجتماع‏ كرده‏اند. در اين ميان مى‏بينيد مردى بدون توجه به جمعيت، بى آنكه جمعيت نيز به او اعتنا كنند، با گامهاى محكم و نگاه تندى تنها از پياده‏رو عبور ميكند. مردم براى شخصيت بزرگى كه در واقع بزرگ نيست داد و فرياد مى‏كنند، پس از زمانى كوتاه خورشيد طلوع مى‏كند و بر تاريكيها چيره مى‏شود و همه چيز را در جاى مخصوص بخود نشان مى‏دهد. اينك شما چه مى‏بينيد مى‏بينيد آن جمعيت كه وجودشان در حكم عدم است، براى شخص پستى بنام «لوئى چهاردهم» كف مى‏زنند، يا براى فرومايه‏اى بنام «شارل اول» يا «شارل پنجم» و امثال اينها كه از بس كوچكند بدنبال نامشان ارقام زيادى در مى‏آيد، داد و فرياد مى‏كنند. آن گاه پس از آن به چه چيز پى مى‏بريد پى مى‏بريد كه مرد پياده‏اى كه جمعيت براى او سر و صدا نمى‏كردند و كف نمى‏زدند، شخصيت واقعى بزرگى بنام «موليير» يا «ميلتون» يا «گاليله» بوده است، و با گذشت زمان معلوم مى‏شود صاحبان اسمهائى كه داراى ارقام فراوانى مى‏باشند، بكلى ناچيز و بى‏ارزش‏اند، در حالى كه افرادى كه در پياده‏رو راه مى‏رفتند و نامشان ارقامى نداشت و كسى براى آنان كف نمى‏زد به تمام معنى از شخصيت و عظمت برخوردارند.

    امضاء

  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    فراموشى، اين افراد بى‏ارزش را با آن كف زننده‏هاى ناچيز بهم مى‏پيچد و آن گروه بر فراز وجود آشكار مى‏گردند، و انسانيت، آنان را نسبت بخود بمنزله خورشيد نسبت به تاريكيها تلقى مى‏كند، و عده‏ى قليلى ظاهر ميشوند كه به عظمت و ارزش آنان پى مى‏برند و مانند استفاده زمين از نور خورشيد نيمروز، از آنان كسب حرارت مى‏كنند و آنچه را على «ع» درك نموده بود كه: «بسا اندكى افزون‏تر از فراوان است» آنان نيز درك مى‏كنند .
    امضاء

  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    آرى اين يك عدالت جهانى است كه با مقياس عظيم خود، بدون تعارف و نيرنگ، هر جاندارى را مى‏سنجد و آن را در جاى مخصوص بخود قرار مى‏دهد عدالت جهانى‏يى كه هيچ ارزشى پيش آن پست نمى‏شود و هيچ ناچيزى سربلند نمى‏گردد اين مطلب را نبايد فراموش كرد كه اگر على «ع» از اين «اندك» به اندك تعبير ميكند يا «فراوان» را فراوان مى‏گويد بخاطر آن است كه در نظر مردم زمان و به عقيده آنان چنين است، و گرنه على «ع» ميداند كه مردم در اين عقيده خطا رفته‏اند و آنچه را اندك مى‏بينند در واقع اندك نيست و چيزى را كه فراوان مى‏بينند گاهى در مقياس حقيقت، سبك و كوچك مى‏باشد .

    امضاء

  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    على «ع» بخوبى ارزش حيات را درك كرده بود و به امكانات عظيم حياتى، در تمام موجودات زنده پى برده بود و مى‏دانست كه جهان هستى در ارزيابى حيات و احترام موجودات زنده- در هر حال و هر كجا باشند- اراده‏ى عادلانه‏اى دارد، از اين رو به سخنان حكيمانه‏اى كه به برخى از آنها اشاره كرديم زبان مى‏گشايد، حتى هنگامى كه گزاف گويان، ارزش و امكانات مزبور را براى اندك در مقابل فراوان نمى‏پذيرند، روى به آنان كرده و مى‏گويد: «حق، بيشتر در چيزهائى‏ است كه شما انكار مى‏كنيد» آن گاه حقيقت ديگرى را با اين سخن بيان مى‏كند: «... و انسان هر چند در ديده‏ها كوچك باشد و مردم او را خرد بشمارند، چنان نيست كه نتواند ديگران را در اين زمينه مساعدت كند يا ديگران به او كمك نمايند» اين بخاطر آن است كه انسان در هر موقعيتى باشد و در هر مرتبه از كوچكى قرار گرفته باشد برايش امكان دارد به اجتماع خود سود برساند و خودش نيز از اجتماع بهره‏مند شود .
    امضاء

  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    September 2009
    شماره عضویت
    11032
    نوشته
    15,886
    صلوات
    500
    دلنوشته
    1
    تقدیم به روح پاک شهیدان
    تشکر
    1,241
    مورد تشکر
    1,799 در 1,071
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اين نظرى كه على «ع» به انسان كم بهره از موهبت‏ها افكنده، حاكى از ايمان عميق وى به عدالت جهانى است. عدالتى كه قطره‏هاى آب را اقيانوس، و ذرات ريز شن‏ها را صحرا و بيابان ميكند و هر اندكى را داخل فراوان و هر كوچكى را وابسته به بزرگ ميداند .

    اين نظر كوتاه، از طبيعت حياتى خير انديش حكايت ميكند كه نسبت به فرزندان خود دلسوز است بطورى كه هر يك را در چهار چوب زندگى شايسته‏اى قرار مى‏دهد و هرگز به آنها ستم نمى‏كند .

    اين نگاه كوتاه، نمايشگر مهر عميقى است كه على «ع» موجودات زنده را در آن غرق مى‏سازد و انسانها را شايسته آن مى‏بيند كه به تمام معنى از حيات برخوردار باشند و از منافع آن بهره‏مند گردند و ديگران را در اين زمينه مساعدت كنند و خود نيز كمك شوند .

    اين نظر علوى- كه به عدالت جهانى و ارزش حيات اطمينان دارد و به امكانات هر انسانى در زمينه‏ى ارزنده شدن وى، معتقد است- در ادبيات ژان ژاك روسو كه بر محور اطمينان به عدالت طبيعت و ارزش حيات مى‏چرخد، نيز بچشم مى‏خورد .

    على «ع» آن گاه كه مردم را مخاطب قرار داده و مى‏گويد: «خداوند شما را بيهوده نيافريده است» يا هنگامى كه با ابتكار خاصى اطمينان خود را به طبيعت خير انديش بشر توصيف ميكند و با اين عقيده ارزنده با مردم روبرو مى‏شود: «مادامى كه پراكنده نشويد توبيخى بر شما نيست» يعنى شما همه مادامى كه از روى قصد، از حق منحرف نشده‏ايد، از هر جهت خير انديش و سودمند مى‏باشيد، على «ع» در اين لحظات آنان را كه در ديده‏ها كوچكند و مردم آنان را خرد مى‏شمارند، به اهميت بيشترى اختصاص داده است .
    امضاء

صفحه 5 از 15 نخستنخست 123456789 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi