على «ع» درك كرده بود كه اين جهان عظيم هستى بر اساس تعاون و اشتراك قرار گرفته است، از اين رو وقتى باد به شدت مىوزد شاخهها را بطور شديد حركت مىدهد و هنگامى كه از جا مىپرد درختان را كنده و ريشههاى آن را به لرزه درمىآورد، و آن گاه كه آهسته و آرام بر سطح زمين جارى مىشود صفحات آب به وزش آن مست ميشوند و همه چيز در زير آن به آرامش مىگرايد .
او درك كرده بود كه وقتى خورشيد پرتو خود را به زمين مىافكند، نشانههاى زمين در برابر چشمها و انديشهها آشكار مىگردد، و هنگامى كه خورشيد از زمين روى مىگرداند پرده تاريكى بر آن مىگسترد. او دريافته بود كه گياه رشد ميكند و داراى برگ مىشود و گاهى ميوه مىدهد. اين گياه با اين كه در شكل و هدف خود، با نور خورشيد و هوا و آب و خاك تفاوت دارد، اما در عين حال، رشد و برگ دار شدنش وابسته به همين نور و همين هوا و آب و خاك ميباشد .