صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 51

موضوع: ویژه نامه شهادت مطلومانه امام موسی کاظم علیه السلام{ خورشید کاظمین}

  1. Top | #41

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ای کاش طاق‏های آسمان می‏شکست و باران بلا بر زمین نازل
    می‏شد و این اتفاق ناگوار نمی افتاد!

    چشم‏هایت که به گنبد طلایش می‏افتد، بی‏ اختیار اشک
    به شب‏ نشینی چشم‏هایت می‏آید!


    «السلام علیک یا عَلَم الدین و التّقوی
    السلام علیک یا خازن علم النبیین
    السلام علیک یا نائب الاوصیاء السابقین
    السلام علیک یا مولی موسی بن جعفر و رحمة‏اللّه و برکاته»

    خداحافظ ای دست‏های پاک عبادت!
    خداحافظ ای پیشانی پینه بسته از تهجد شبانه!
    خداحافظ ای نور خدا در تاریکی‏های زمین!


    خداحافظ ای درهای رحمت الهی،
    از دست‏های شما جاری بر روی خاک!

    خداحافظ ای معدن انوار علم و وارث سکینه نیاکان پاک!
    خداحافظ ای کوچه‏های غریبه کاظمین!


    خداحافظ ای سال‏ها زندان، سال‏ها غل و زنجیر!
    خداحافظ ای سال‏ها انتظار!



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #42

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آزاده کاظمین
    ای صنوبر صبور!

    اینک ما رهروان مکتب صبوری تو، غمنامه کوچ تو را سرود
    کرده ایم و مرثیه خوان، بر سفره سوگواری تو مویه می کنیم.

    ای اسوه شکیب!
    گر چه حسودان قرن هارونی، از آواز جان جوان تو
    هراسیدند و تو را میهمان تاریکای زندان کردند

    امّا جان تو را به بند نکشیدند که تو دنیا را به بند آوردی و
    از قفسْ خانه خاک گذشتی و در افلاک آشیان کردی.


    نامت نگین روزهای تاریخ است و داستان صبوری ات
    زبان به زبان در زمین و آسمان می چرخد و آشوب می کند.


    صبوری و کاظمی را از تو آموخته ایم!
    از تو که در اسارت، درس آزادگی دادی و اندیشه ات
    معجزه خردمندان است و راهت میراث جاودانه ای
    است که هماره عاشقانت را به رستگاری رهنمون است.


    ای آزاده کاظمین!
    اگر چه هارون ـ این انبان زشتی و غرور ـ شعاع خورشیدی
    امامت تو را تاب نیاورد، امّا خورشید هرگز نمی میرد.


    آفتاب تو از کاظمین تا همیشه تاریخ بر تشنگان زمان می بارد
    و جان جهان، از عطر روشن سبز تو لبریز شکوفه می شود.


    ای آن که شانه هایت کوله بار غربت زمان را به دوش می کشد
    و ای حقیقت روشن! ما را که بی شمار، نام تو را گریسته ایم
    دریاب و به مائده شهود مهمان کن!




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #43

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    هفتم امام شیعیان،موسی بن جعفر
    زندانی آل نبی،سبط پیمبر
    در کنج زندان،با حی سبحان
    نالید و هر دم،گفتا به افغان

    انا فتحنا لک فتحا مبینا

    گفتا خدایا کنج این زندان افکارم
    از زهر هارون رفته از کف اختیارم
    در کنج زندان با حی سبحان
    نالید و هر دم،گفتا به افغان

    انا فتحنا لک فتحا مبینا

    جرمم بود حق گوئی و ترویج دینم
    هستم رضا در راه حق گر این چنینم
    در کنج زندان،با حی سبحان
    نالید و هر دم،گفتا به افغان

    انا فتحنا لک فتحا مبینا

    پایم اگر دبند و زنجیر خسان است
    در راه حق این شیوه آزادگان است
    در کنج زندان با حی سبحان
    نالید و هر دم،گفتا به افغان

    انا فتحنا لک فتحا مبینا

    یا رب نجاتم ده ، از این زندان هارون
    از ظلم و جور آن لعین،گشته دلم خون
    در کنج زندان با حی سبحان
    نالید و هر دم،گفتا به افغان

    انا فتحنا لک فتحا مبینا


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #44

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    خورشید عشق را، ره شام و زوال نیست
    بر هر دلی که تافت، در آن دل ضلال نیست


    در آسمان دلبری و آستان عشق
    نور جمال دلبر ما را مثال نیست

    هر دم چو مهر نور فشاند به خاطرم
    تا شوق اوست، جان و دلم را ملال نیست


    با نام احمد است که دل زنده می شود
    دل را بیازمای که کاری محال نیست

    ای آفتاب حق که تویی ختم مرسلین
    با روشنیّ روی تو، بدر وهلال نیست


    حد کمال و حکمت و انوار معرفت
    تنها تویی وغیر تو حدّ کمال نیست

    تا تو شفیع خلقی و دریای رحمتی
    امید عفو هست و نشان وبال نیست


    در صحنه حیات و به طومار کائنات
    آیین پاک منجی ما را همال نیست

    ما عاشقان و پیرو راه محمدیم
    بهتر ازین طریقت و راه و روال نیست


    "محمدرضا خزائلی"




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #45

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در انبوه اندوه مظلومی

    ای امام! ای کاظم!
    سلام بر تو و سلام بر کاظمین!


    سلام بر تو که پناه درماندگانی و سلام بر نام متبرّک تو
    که در انبوه اندوه مظلومی ات، صبوری ام می بخشد.

    ای رداپوش محنت و ای جرعه نوش جام بلا!
    دنیا هنوز زود است که مسیر کهکشان عصمت تو را مرور کند.


    دنیا در جهل مرکب زیسته است؛ در ظلمت محض زندگی
    و تو در فهم روزگار هارون زده نمی گنجی.

    ای خورشید مظلوم!
    دنیا از درک نام تو عقیم است.
    یا باب الحوائج!

    بگذار چتر هزار پاره اندوهم را بر سر این دلِ به سوگ
    نشسته بگشایم تا جان در طراوت یادت جلا گیرد و
    پنجره بهاری شهود به رویم آغوش باز کند.

    تو معجزه روشن ایمان در سرزمین یخبندان هارونی هستی
    که شعله عاطفه معنوی را در دل مشتاقان روشن نگاه داشته ای.


    تو نگهبان هویت سبز بهاری در پاییزترین فصل تاریخ.
    ای خوب! وقتی داغ تو در تقویم نشست، زمینیان و
    آسمانیان،غمگنانه ترین آواز را مرثیه کردند.

    ای اسوه صبوری و دلداری!
    ما هنوز چشم به شعاع دست های رهبری تو
    دوخته ایم تا در تاریکی ها، بی روشنایی هدایت نماییم.

    اینک در داغ دوری تو این دل کبود را بر سر دست گرفته ایم
    و نمی دانیم بر دامان کدام عاطفه بنشانیم.
    تنها یاد توست که عاشقان اندوهناکت را قرار می بخشد.

    ای قرار دل های بی قرار! ای یار!
    ای امام! ای کاظم!
    سلام بر تو و سلام بر کاظمین!




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #46

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    در دل تاریک زندان مثل شمع روشنم

    لحظه لحظه، قطره قطره، آب گردیده تنم

    بس که لاغر گشته ام چون می گذارم سر به خاک
    خصم پندارد که این من نیستم پیراهنم

    در سیه چال بلا با دوست خلوت کرده ام

    این نماز، این حال خوش، این اشگ دامن دامنم

    هر که زندانی شود باید ملاقاتش روند

    این که ممنوع الملاقات است در زندان، منم

    قاتل دل سنگ می خندد به اشگ دیده ام
    حلقه ی زنجیر می گرید به زخم گردنم

    بس که جسمم آب گشته مثل شمع سوخته

    محو گشته جای نقش تازیانه بر تنم

    روزه دارم، وقت افطار است و گویی قاتلم

    کرده با خرمای زهر آلوده قصد کُشتنم

    گاه گاه از ساق پای من خون می چکد

    بس که پا ساییده گشته بین کند و آهنم

    دوستان! از گریه ی من حبس هم آمد به تنگ

    با وجود آنکه خندیدم به روی دشمنم

    یاد از جسم من و از تخته در می کند
    هر که گردد زائر و آید کنار مدفنم

    یابن زهرا «میثم» استم با تولاّی شما

    گر به دوزخ هم روم از هُرم آتش ایمنم


    حاج غلامرضا سازگار



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #47

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    امشب شب زنجیر است امشب شب تازیانه است
    امشب شب دیوارهاست
    امشب شب سلول است و میله ها

    امشب کدام شب است که صدای شیون از آهن ها می آید
    صدای سوگ از تازیانه ها بلند است، دیوارها نُدبه
    می خوانند و سلول ها، «وَ إِنْ یَکادْ می گیرند.


    آه! از برکه کُدام چشم بارانی، این همه اشک می جوشد؟

    کبوترها برای کیست که سرهایشان را به زمین می زنند؟

    خدایا! این چه پیروزی است، نگاه کن!
    این همه کبوتر چرا از آسمان، خود را به دیوار
    این سیاه چال می کوبند؟


    چرا این همه ماهی در دجله، از آب بیرون می افتند؟

    چرا امشب ستاره ها بیرون نمی آیند؟
    چرا ماه شیون می کند... ؟

    می ترسم از پس این دیوار، به عشق نگاه کنم به پاهای خون آلود
    می ترسم به خورشید نگاه کنم که در زنجیر است
    می ترسم
    به ملکوتی نگاه کنم که جای تازیانه بر تن دارد...


    آه از جفای هارون...
    با عشق چه کرده ای که دارد خون... ؟

    زمین خشکش زده؛
    یکی قطره ای آب برای این تشنه بغداد بیاورد؛
    کربلا دارد این جا تکرار می شود...


    دلم بوی مدینه می دهد...
    خون... خون... خون...این جا دارند
    برای ماه، ختم فراق می گیرند.


    رهایم کنید! این که بر تکه چوبی می آورند، پاره ای از خداست...
    چه قدر زخمی می آید از این دریای شکسته!

    زنجیرها آب می شوند.زنجیرها می سوزند.
    زنجیرها از خجالت می سوزند.
    چه قدر پروانه زیر این عبا جمع شده!

    مگر این گل محمد صلی الله علیه و آله ، کجا می خواست برود
    که سنگینی این همه بند، رهایش نمی کنند؟


    نگاه کن مچ پاهایش را!
    نگاه کن، دُرست مثل پاهای اسیران شام است
    چه قدر ایستاده نماز عشق خوانده!
    جگرم را آتش زدی بغداد؛ جگرت آتش بگیرد!


    این همه هستی من است که بر شانه های شکسته
    شهر، از زندان بیرون می آورند.


    این باب الحوایج است، خدای کرم است، سراسر
    خشوع است؛ بگذار خودم را سبک کنم!


    این که می بینی می آید، مردی است که همه زخم های
    مرا می دانست، این عشق است؛خود عشق.

    این بهار است؛ خون آلود می آورندش

    این بهار است؛ در زنجیر می آید
    این بهار است؛ با زنجیر می آید

    این زنجیرهای سوخته، عزای کسی را گرفته که
    روزها، برای شان قرآن خوانده بود...


    دلم هوای کاظمین کرده
    دلم بوی تو را می دهد

    کاش این همه زنجیر را می توانستم پاره کنم
    و به سویت بشتابم!
    کاش من هم رها و آسمانی بودم!

    کاش من هم یکی از این همه کبوتر باشم که به دیوارهای
    این زندان می کوبند!
    دارند می آورندت؛
    پیچیده در جامه ای از خون و زنجیر


    می خواهم دلم را تکه تکه کنم این آخرین سطر دلتنگی ها
    و آخرین ترانه اندوه من است.
    دلم را آرام کن،
    خشمم را فرو نشان و دهانم را ببند!


    باید از تو صبر بیاموزم، کظم غیظ کنم و از تو یاد بگیرم
    که چگونه با زنجیر می توان به عرش رسید.


    امیر مرزبان


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #48

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    هنوز از پس لحظه ‏های دور، نجواهای عاشقانه ‏ات را می‏شود شنید.
    حک کرده‏اند بر تن تمام خشت‏ ها و ستون ‏های زندان، مرام صبوری‏ ات را.

    اینک نوبت توست؛ گلی از بوستان فاطمه علیه السلام .
    باز هم دستان پاییز کدورت یاس غربت دیده ‏ای را چیده هر دم!


    بی‏کرانگی‏ ات را چهار گوشه زندان، تاب حضور ندارند.
    عطر سخن ‏هایت، می‏نواخت جان‏ های مشتاق را.

    عطر سخن‏ هایت، فرو می ‏پاشید شیرازه قدرت
    پوشالی خفاشان شب ‏پرست را.


    عطر سخن‏ هایت، در هجوم هوایی مسموم
    به رویش فرامی‏خواند جوانه‏ ها را.

    نور حضورت چشم‏ ها را به بیداری دعوت می‏کرد.
    توطئه چیده شد؛ خورشید را، از آسمان‏ ها گرفتند
    و در کنج زندان به زنجیر کشیدند


    تا غل و زنجیرها، همدم اوقات آسمانی‏ ات شوند
    و میله‏ های زندان، پای ناله‏ های شبانه ‏ات قد بکشند.

    چه کند این حلقه‏ های آهنی، با این همه روسیاهی و شرمندگی؟
    اما تاریکنای زندان هم نتوانست روشنان
    حضور تو را خاموش کند.

    عطر نیایش ‏های عاشقانه ‏ات، حصارها را درهم شکست.
    چه جان ‏های به خواب رفته ‏ای که از حقیقت منتشر
    شده گلوی تو، جرئت جوانه زدن یافتند!

    مگر می‏شود باب معرفت و حکمت را بست؛
    وقتی که آن باب، باب الحوائج باشد؟!

    دری گشوده ‏ای از چشم ‏اندازه ای جاودانگی، رو به معصیت
    کارترین جان‏ های گرفتار شده.

    در ازدحام گرگ‏ ها و خفاش ‏ها جان‏ پناه آهوان رمیده‏ ای
    بودی که تشنه معرفت بودند.

    در محبس هارون بودی، در حصار گرفتار بودی؛
    اما باران حضورت بر هوای کاظمین می‏ بارید.

    اعجازهای همیشه‏ ات را میله ‏های زندان هم جرئ
    ت حاشا نداشت. عطر نیایش ‏های شبانه ‏ات، پیراه
    ن تقوا پوشاند بر قامت دقایق گناه‏کار.

    اینک، به سر سلامتی آمده است دنیا، اندوه «رضا» را.
    بهشت، در فراسو آغوش گشوده است رهایی‏ ات را.

    تابوت توست بر شانه‏ های غریبی تاریخ.
    خداحافظ، چهارده سال صبوری مطلق!


    خداحافظ، معصومیت محض در هجوم دقایق ظلم!
    باب الحوائج! چهارده سال رنج مداوم، تمام شد.


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #49

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    آزاده کاظمین
    ای صنوبر صبور!

    اینک ما رهروان مکتب صبوری تو، غمنامه کوچ تو را سرود
    کرده ایم و مرثیه خوان، بر سفره سوگواری تو مویه می کنیم.

    ای اسوه شکیب!
    گر چه حسودان قرن هارونی، از آواز جان جوان تو
    هراسیدند و تو را میهمان تاریکای زندان کردند

    امّا جان تو را به بند نکشیدند که تو دنیا را به بند آوردی و
    از قفسْ خانه خاک گذشتی و در افلاک آشیان کردی.


    نامت نگین روزهای تاریخ است و داستان صبوری ات
    زبان به زبان در زمین و آسمان می چرخد و آشوب می کند.


    صبوری و کاظمی را از تو آموخته ایم!
    از تو که در اسارت، درس آزادگی دادی و اندیشه ات
    معجزه خردمندان است و راهت میراث جاودانه ای
    است که هماره عاشقانت را به رستگاری رهنمون است.


    ای آزاده کاظمین!
    اگر چه هارون ـ این انبان زشتی و غرور ـ شعاع خورشیدی
    امامت تو را تاب نیاورد، امّا خورشید هرگز نمی میرد.


    آفتاب تو از کاظمین تا همیشه تاریخ بر تشنگان زمان می بارد
    و جان جهان، از عطر روشن سبز تو لبریز شکوفه می شود.


    ای آن که شانه هایت کوله بار غربت زمان را به دوش می کشد
    و ای حقیقت روشن! ما را که بی شمار، نام تو را گریسته ایم
    دریاب و به مائده شهود مهمان کن!





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #50

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,848
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,475
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ای به زندان کرده خلوت با خدا موسی‌ ابن ‌جعفر
    ای همه آزادگان را مقتدا موسی‌ ابن‌ جعفر

    ای که در حبس بلا بودی به فرمان الهی
    هم قدر را هم قضا را رهنما موسی ابن جعفر

    با نگاه نافذت ای موسی آل محمد
    شد عصا در دست موسی اژدها موسی ابن جعفر

    در دل مطموره‌ها داری به فرمان الهی
    حکمرانی بر سماوات العلی موسی ابن جعفر

    کاظمینت از برای شیعیان و دوستانت
    هم مدینه، هم نجف، هم کربلا موسی ابن جعفر

    شب که تاریک است و تنهایی چراغ تو است با تو
    حلقۀ زنجیر می‌خواند دعا موسی ابن جعفر

    این عجب نبود که کوه و دشت و صحرا و بیابان
    با تو گردد هم‌نوا و هم‌صدا موسی ابن جعفر

    تا بود جانم به تن دست از ولایت بر ندارم
    کز ولادت با تو بودم آشنا موسی ابن جعفر

    ناز بر فیض مسیحا می‌کنم جایی که باشد
    خاک درگاه تو بر دردم شفا موسی ابن جعفر

    عضو عضوم گر ز هم گردد جدا صد بار بهتر
    کز تو یک لحظه دلم گردد جدا موسی ابن جعفر


    تربت و صحن و سرای تو است در شهر دل من
    هر دلی بر تو است یک صحن و سرا موسی ابن جعفر

    شُهرت باب‌الحوائج در امامان را تو داری
    انس و جان آرند در کویت رجا موسی ابن جعفر


    کل خلقت را دهی حاجت اگر آرند خلقت
    بر درت پیوسته روی التجا موسی ابن جعفر

    تو همان چشم خدای ذوالجلالی کز نگاهی
    خلق عالم را کنی حاجت روا موسی ابن جعفر


    دوست دارم کز دو چشم خویش در پای ضریحت
    اشک ریزم بر تو هر صبح و مسا موسی ابن جعفر

    شاعر:غلامرضا سازگار



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 5 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

كيست اين عبد صالح, مناظرات امام موسی کاظم علیه السلام, موجبات شهادت امام موسى كاظم علیه السلام, گلواژههاي اشک درسوگ هفتمين خورشيد, گوشه هایی از مکارم اخلاقی امام موسی بن جعفر (ع), گزیده ای از سخنان امام موسی کاظم(علیه السلام), پيامک هاي تسليت شهادت امام موسي کاظم(ع), پرسش و پاسخ هایی در باره امام موسی بن حعفر علیه السلام, آمدن مامور زندان به احوالپرسی امام علیه السلام, امام هفتم عليه السلام مشعل‏دار عبادت و دعا, امام کاظم علیه السلام اسوه ظلم ستيزي, از گناه کوچک بترس ( در محضر امام کاظم(ع), با حضرت امام موسی کاظم(علیه السلام) در سایه قران کریم, برآورده شدن حوائج شیعیان توسط امام کاظم (علیه السلام), تربیت یافتگان مكتب تربیتى امام موسی کاظم(علیه السلام), تصاویر ویژه شهادت جانگذاز امام کاظم علیه السلام, داستان هایی از امام کاظم علیه السلام, رهنمودهاي ارزشمند امام موسي كاظم (ع), سوالی که هارون از امام کاظم (علیه‌السلام) پرسید, صلوات بر امام کاظم عليه السّلام, صلابت و مدارا در سیره امام کاظم علیه السلام

نمایش برچسب‌ها

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi