نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: بررسي شخصيت و حقوق زن در اسلام و ساير ملل

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,882
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض بررسي شخصيت و حقوق زن در اسلام و ساير ملل







    در اين نوشتار، نويسنده شمه‏اى از بينش مردمان پيشين، درباره زن را بيان مى‏دارد . همچنين نگرش متجددان را پيرامون اين نيم پيكره اجتماع به تصوير مى‏كشد و از ظلمى كه گذشتگان در حق او روا داشته‏اند و بار سنگينى كه امروزيان بر جسم و روان لطيفش نهاده‏اند، شكوه مى‏كند . يگانه راه سربلندى و نشاط او را مكتب رهايى بخش اسلام مى‏داند و در خاتمه، نيكبختى زن را در همه شؤون اين دين متعادل، به رشته تحرير در آورده است .
    حقوق زنان

    يكى از بحثهاى جنجال‏برانگيز و سفسطه‏آميزى كه از قديم الايام تاكنون در جوامع علمى مطرح و دچار نظريات افراطى و تفريطى شده، موضوع «حقوق زنان‏» است .

    برخى از نويسندگان و گويندگان، در دفاع از شعار آزادى زنان و احقاق حقوق آنان به قدرى راه اغراق و افراط را مى‏پيمايند كه گويا مرد و زن هيچ وجه تمايزى در مراحل مختلف تعقل و تفكر، عواطف و احساسات، توان جسمى و ... ندارند . دسته ديگر با صد و هشتاد درجه تفاوت، زنان را انسان نمى‏پندارند بلكه آنان را حيوان يا شيطان و ارواح خبيثه يا اشيايى ابزارگونه براى استفاده انسانها (مردها) مى‏شناسند .

    چه خوش گفت‏حكيم بزرگ بشريت امام اميرالمؤمنين عليه السلام:
    «لاتجد الجاهل اما مفرطا او مفرطا .»

    آرى جاهل و بى خبر از اسرار و نهفته‏ها و نگفته‏هاى وجودى انسان جز اين نتواند بود كه يا راه افراط مى‏پيمايد و يا راه تفريط .

    خوشبختانه كل مدعاها وپيشنهادهاى افراط گرايانه طرفداران تساوى حقوق زنان و مردان، و نيز ادعاها و فرضيه‏هاى تفريط مآبانه رقباى آنان در ادوار پيشين جوامع بشرى به مرحله اجرا در آمد و تجربه شد (حتى در برخى موارد، كامل‏تر و جامع‏تر) ولى ادامه نيافت و پايدار نماند . گويا تنها سر عدم موفقيت آن تجربه‏ها، ناهماهنگى آن آداب و مقررات با مقتضيات فطرت و ناهمگونى با سنت و خلقت در جهان فطرت بود .

    با توجه به اينكه مرد و زن در انسانيت‏ شريكند و در ويژگيهاى جنبى از قبيل توانمندى جسمى و روانى و غيره متفاوت،برخى از انديشمندان به مقتضاى محدود بودن دايره فكر و انديشه بشرى منحصرا به مشتركات توجه كرده، در تمام حقوق و وظايف، معتقد به شركت و تساوى شدند و برخى ديگر فقط به ابعاد ويژه هر يك از اين دو جنس توجه كرده، در تعيين حقوق و وظايف زنان راه تفريط پيمودند . غافل از اين كه زن و مرد به عنوان دو ركن سازنده و برپا دارنده جامعه بايد مانند نقش چشم و گوش و دست و پا و زبان به عنوان اععضاى فعال و مؤثر در كل بدن عمل نمايند; يعنى مساوات چشم و گوش در مفيد بودن براى بدن، اقتضا نمى‏كند كه چشم مانند گوش، باز و بى پرده بوده در معرض برخورد با انواع آسيبها مانند باد، آب، گاز و غيره قرار گيرد و يا زبان بايد مانند دست، گشاده و بى پوشش باشد و اين استدلال كه هر دو، عضو يك بدن مى ‏باشند پس چرا يكى باز است و ديگرى بسته; يكى رو گشاده و ديگرى پوشيده؟ ناقص و نارساست چرا كه هر يك، ويژگيها و كاركرد هاى مخصوص به خود دارند .

    در مقاطعى از تاريخ، زنان، پستهاى درجه اول و مناصب ويژه‏اى را در صحنه حكومت، سياست و اداره كشور خود دارا شدند و در برخى ادوار، پسران موظف به دادن نفقه به پدر و مادر نبودند ولى دختران مجبور به انجام اين تعهد بودند حتى اگر موافق ميل باطنى آنها نبود .

    همچنين مصريان به شدت، حرمت زنان را پاس مى‏داشتند تا حدى كه چند شهبانو بر آنان فرمان مى‏راندند .

    يكى از شرايطى كه در قباله ازدواج مردم مصر ثبت مى‏شد; اطاعت كامل مرد از زن بود . به طور كلى، زن در مصر باستان، فرمانرواى خانواده بود و مردان مجبور بودند دستمزد خود را بدون دخل و تصرف به خدمت‏بانوى خانه بياورند و زنان حق داشتند آن را بدون اجازه شوهر خرج كنند (2) و در برخى كشورها مديريت نظامى در اختيار زنان بود و قراردادهاى جنگ و صلح و آتش بس به امضاى آنان مى‏رسيد .

    و از آنجا كه چنين شيوه‏هايى در اداره امور كلان سياسى و اقتصادى كشور و سرپرستى خانواده موفق نبود، به طور طبيعى و بدون فشار خارجى بار سنگين مديريت‏خرد و كلان از دوش آنان برداشته شد (يا خود زنان آن را بر زمين نهادند) و مردان برداشتند و بر دوش كشيدند .

    از اين رو مديريت و مسؤوليت پذيرى زن در اين سطح، نه فقط از كشور متمدن و پيشرفته مصر به كشورهاى ديگر سرايت نكرد و جهان شمول نشد، در خود مصر نيز پايدار نماند .

    در حدود سه هزار سال قبل از اسلام، زن مورد بى احترامى و تحقير و تضييع حقوق قرار داشت و در تمام اين مدت اكثر اقوام و ملل «چه پيشرفته و متمدن، چه وحشى و بى تمدن و چه نيمه متمدن‏» مانند يكديگر به زنان نگاه مى‏كردند و به طور يكنواخت‏با آنان رفتار مى‏نمودند .

    در اغلب آيين‏هاى رايج در اقوام و ملل نيمه متمدن و حتى مترقى و متمدن قبل از اسلام، زن، انسانى بود بى اراده و تصميم، بلكه برده وار در اختيار پدران، شوهران و فرزندان قرار داشت .


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,882
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : بررسي شخصيت و حقوق زن در اسلام و ساير ملل

    مقايسه

    گرچه براى افراد مؤمن به حقانيت احكام اسلام و معتقد به حكيمانه بودن دستورات الهى قرآن، نيازى نيست كه آداب و رسوم اقوام و ملل يا دستورات ساير كتب و اديان آسمانى پيشين بررسى و تبيين شود، ولى براى كسب اعتماد و اطمينان بيشتر به صحت و درستى احكام متقن اسلام، اشاره‏اى هر چند كوتاه به آداب و رسوم و مقررات ساير ملل و اديان داشته باشيم تا با مقايسه اسلام با اديان و ملل غير اسلامى، قوت و استحكام حقوق زن در اسلام، روشنتر و واضحتر گردد .

    از نظر تاريخى،اين مطلب مسلم است كه زن در ديدگاه غيراسلامى ، حتى در تفكر معاصر غرب - كه به زعم برخى، پيشرفته‏ ترين نوع تفكرات جهان بشريت در غير اديان آسمانى است ، به مراتب محروم تر و مظلومتر از مرد بوده و هست . تا جايى كه در برخى از قبايل، پس از مرگ شوهر، زن را مى‏كشتند و در كنار قبر شوهر دفن مى‏كردند و برخى ديگر، زن را زنده در گور شوهر دفن مى‏كردند .(3)
    زن در اقوام متمدن قبل از اسلام حق تملك داشت (به سبب ارث و غيره) اما حق تصرف در مال خود را نداشت (همچون كودك و ديوانه) . (4)

    نمونه‏هايى از برخورد ملتها با زن هند

    گرچه از روزگاران قديم، هند داراى علم، تمدن و فرهنگ بود اما وضعيت زنان بهتر از ملل و اقوام ديگر نبود، بلكه همانند ساير ملتها، قبل از ازدواج; ملك و برده پدر و پس از ازدواج; برده و ملك شوهر بود و پس از مرگ او، زن با لباسهاى فاخر و آرايش كرده همچون شب عروسى و زفاف، همراه با جسد مرده شوهرش زنده در آتش سوزانده مى‏شد .

    از مردگان خود ارث نمى‏برد و بدون اذن و رضايت او، شوهرش مى ‏دادند . اقوام هندى معتقد بودند زن، سرچشمه گناه و سرمنشا سرشكستگى اخلاق و روحيات جامعه است و براى او، شخصيت مستقل انسانى قائل نبودند . (5)

    ايران

    در ايران باستان، طبق آيين زرتشت‏خيانت زن موجب اعدام بود و در عهد ساسانيان اين حكم تخفيف يافت‏به اين صورت كه در اولين بار، زندانى و در صورت تكرار، محكوم به اعدام مى‏شد . (6)


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,882
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : بررسي شخصيت و حقوق زن در اسلام و ساير ملل

    مصر قديم

    پدران از شنيدن خبر ولادت پسر، خوشنود و از شنيدن خبر دختر، بسيار افسرده و ناراحت مى‏شدند و رنگ چهره آنان تغيير مى‏كرد .

    جالب اين كه از ترس دختر بودن فرزند، براى شناسايى جنين، تجربياتى داشتند و از اين راه دختران را قبل از تولد سقط مى‏كردند .

    مصريان قديم با حرص تمام، اصرار بر خانه‏نشينى زنان داشتند و زنان هرگز نمى‏توانستند از خانه‏هاى خود بيرون آيند جز براى خدمتگذارى كاخها و خدايان و در نهايت‏خوارى و پستى مى‏زيستند .

    يونان

    زن يونانى نمودارى از درك اسفل بود در اخلاق زندگى و در نهايت پستى و ذلت . در يونان قديم، زن فاقد شخصيت اجتماعى بود و نقشى در تمدن درخشان آن عصر طلايى نداشت . و در خانه پنهان نگه داشته مى‏شد و در مقطعى، به صورت عشرتكده‏اى سيار به عفت فروشى مى‏پرداخت . يكى از مورخان يونانى مى‏نويسد:
    «بايد نام زن هم مانند خودش در خانه محبوس باشد .»

    «دموستن‏» خطيب معروف يونانى مى‏گويد:

    «ما زنان هوسران را براى لذت مى‏خواهيم ... و همسران را براى فرزندان مشروع .»

    زن در يونان قابل فروش و هبه بود و پدر همين دموستن، مادر او را به يكى از دوستان خود بخشيده بود و به قولى، سقراط نيز همسر خود را به «آلسى بياد» خطيب قرض داده بود . و در عرف آن زمان، مرد اگر سنين جوانى را گذرانده بود، وظيفه داشت مرد جوانى را براى همبسترى زن خود پيدا كند . ولى زن با داشتن هر نوع رابطه جنسى بدون اذن شوهر، مستحق قتل بود . (7)

    در ميان يونانيان، زن، مانند برده خريد و فروش مى‏شد، در برابر پدر و شوهر حق مالكيت، معاشرت و حيات نداشت . پدر يا شوهر مى‏توانستند زن و دختر خود را بفروشند و قرض يا اجاره دهند و او را بكشند . (8)

    روم

    مقررات روم به مرد اجازه مى‏داد حتى زن خود را به قتل برساند .

    البته با پيشرفت تمدن روم سختگيريها بر زنان اندكى تخفيف يافت و آزادى نسبى به آنها داده شد . اما در عوض، فساد و فحشا و هرزگى زنان، رواج فراوانى يافت . (9)

    در تمدن روم كه چهار قرن قبل از ميلاد پايه‏گذارى شد، زنان، جزء جامعه بشرى و حتى عضو خانواده نبودند . خانواده فقط از مردان تشكيل مى‏شد و زنان حق شكايت در دادگاه را نداشتند .

    همچنين مجاز به داد و ستد نبودند و معاملات آنها رسمى نبود و ثبت نمى‏شد و حتى اگر مردى مصلحت را در كشتن زن مى‏ديد رايش نافذ بود و مانعى براى اجراى تصميمش وجود نداشت . (10)


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,882
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : بررسي شخصيت و حقوق زن در اسلام و ساير ملل


    آشوريها

    از آداب و رسوم آنان مى‏توان به اين موارد اشاره كرد: اگر جرم زن از نظر اسراف و تبذير در اموال شوهر در دادگاه ثابت مى‏شد شوهرش حق داشت او را در آب غرق كند . (11) در سرزمين «بابل‏» مركز تمدن كلدانيان و آشوريان سالى يك بار، دخترانى را كه پا به سن زناشويى گذاشته بودند در يك جا جمع مى‏كردند و هر يك را بر حسب زيبايى، به نرخى مى‏فروختند . (12)

    چين

    در دوران بسيار دور، در ميان اقوام و ملل چينى هيچ اثرى از فرهنگ و تمدن نبود حتى فرزندان پدران خود را نمى‏شناختند، فقط مادران خود را مى‏شناختند (همچون حيوانات) . تا اين كه شخص حكيمى به نام «فوه سى‏» درگذشته به سال 2736 قبل از ميلاد، دستورات و مقرراتى براى زندگى اجتماعى آن روز تنظيم نمود و تا حدى به اوضاع و احوال آشفته مردم سر و سامان داد .
    ولى با كمال تاسف، سهم زن از آن تمدن و فرهنگ، جز فرمانبرى برده‏وار (بدون داشتن هيچ حق اعتراضى) چيز ديگرى نبود . قبل از ازدواج مى‏بايست از پدر اطاعت كند و بعد از ازدواج، تحت اوامر شوهر باشد و پس از فوت او، زير نظر پسر بزرگ خود . در آن تمدن براى دختران، سهم الارث وجود نداشت; زيرا دختران را فرزند نمى‏دانستند . (13)

    عربها و عربستان

    وضع اقوام و ملل عرب، اعم از اقوام متمدن (مانند يمن) و طوايف غير متمدن (شبه جزيره عربستان) در آداب و رسوم كم و بيش همچون ملل و طوايف ديگر جوامع انسانى آن روز بود .

    بى‏مناسبت نيست نگاهى به مساله «دختركشى‏» كه اعراب جاهليت‏به آن مشهور بودند بيندازيم:

    موضوع فرزند كشى كه در قرآن مكرر ذكر و مورد توبيخ واقع شده است، گرچه مخاطب مستقيم آن، عربها مى‏باشند ولى به مقتضاى «نزل القرآن على طريقة: و اياك اعنى و اسمعى ياجاره‏» (14) دستورى است عام و خطابى است‏شامل كل جهان و جهانيان و نمى‏توان با تمسك به ظاهر آن استدلال كرد كه اين شيوه و رفتار در عرب بيشتر از ديگران و يا حتى شايع بود . گرچه از «ميدانى‏» نقل است كه فرزند كشى در ميان عربها فراوان صورت مى‏گرفت و همه طوايف را شامل مى‏شد اما به گفته «لين پول‏» فقط در بعضى از طوايف و قبايل عرب (صحرانشينان) آن هم به ندرت اتفاق مى‏افتاد . (15)

    گفتار «لين پول‏» از اتقان بشترى برخوردار است‏به دلايل زير:

    1 - عواطف خويشاوندى به اقتضاى زندگى عشايرى در عرب، درخشنده و بسيار شديد بود . از اين رو، عادت عرب چنين بود كه براى صلح و آتش بس و پايان دادن به جنگ و خونريزى بين دو طايفه متخاصم، از هر طرف دخترى به طرف ديگر مى‏دادند و به اين وسيله پيوند خويشى و قرابت‏به وجود مى‏آوردند و صفا و صميميت‏بين آن دو قبيله را براى هميشه تضمين مى‏كردند و هرگز شنيده نشد در يكى از حالات خشم و غضب تعصب و حميت و مانند آن كسى پدر، مادر، برادر و يا خواهر خود را كشته باشد .


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,882
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : بررسي شخصيت و حقوق زن در اسلام و ساير ملل

    2 - اگر دختركشى عادتى شايع بود، طبعا در اشعار و سروده‏ها و ترانه‏ها به عنوان امتياز قبيلگى ذكر مى‏شد و كم و زيادش در يكى از طوايف، بهانه مدح و ذم ايجاد مى‏كرد .

    همچنان كه اوصافى از قبيل شجاعت، سخاوت، حمايت از پناهندگان ، وفاى به عهد و اضداد آنها فراوان در اشعار عرب جاهلى با (اغراق و مبالغه)، دستمايه مدح و ذم شده است و حتى نام نمونه‏ها و قهرمانانى نيز مانند عنترة‏بن شداد (در شجاعت و دفاع از قوم و قبيله خود) و حاتم طايى (در سخاوت) و مجير الجراد (در پناه‏دهى به پناهندگان) و سموال (در وفاى به وعده) بر سر زبانها زنده و جاويد مانده است .

    و اما اهتمام قرآن به اين موضوع; گويا سرش يك نكته تربيتى مهم و سازنده باشد كه هر كار زيبا و نيكو (هر چند در شمارى اندك) ، غليظ تر و بزرگتر از آنچه هست معرفى شود تا همگان تشويق به انجام آن شوند . همچنين هر امر زشت و نكوهيده (هر چند در شمارى اندك)، بزرگ و مهم جلوه داده شود تا كسى رغبت در انجام آن نكند .

    شايان ذكر است اين مساله در عصر حاضر هم كم و بيش وجود دارد و طبق نقل رسانه‏ها در كشور هند سالى پنج ميليون دختر قبل از تولد به وسايل و ابزار ممنوعه پزشكى شناسايى و سقط مى‏شوند .

    پس از ذكر شيوه نگرش اقوام مختلف به زن، جا دارد نظر چند تن از فيلسوفان را هم در اين زمينه ياد آور شويم:

    افلاطون (متوفاى 347 ق . م). و بردون فيلسوف اشتراكى، زن را قابل استفاده همزمان براى عموم مردان مى‏دانستند و معتقد به ازدواج مشترك و عمومى بودند; يعنى يك زن همزمان مى‏تواند، شوهران متعدد داشته باشد و تشكيل خانواده خصوصى را ضرورى نمى‏دانستند .

    ارسطو (متوفاى 322 ق . م). هرچند زنان را داراى حق حيات مى‏دانست اما معتقد به لزوم تحت فرمان درآوردن آنها بود و چنين مى‏پنداشت كه زنان، شايستگى آزادى و حقوق سياسى را ندارند . (16)

    بردون در كتاب خود به نام «ابتكار نظام‏» چنين مى‏نويسد:
    «همانا وجدان زن كمتر از وجدان ما مى‏باشد به همان اندازه كه عقل او كمتر از عقل ماست .» (17)

    «مجموع توان جسمى و فكرى زن، دو سوم توان فكرى و جسمى مرد است .» (18)

    «تفاوت جسمى و روانى زن و مرد به قدرى است كه برخى از علماى تشريح معتقدند: زن و مرد كنونى از يك نسل و تبار نيستند . و همزاد زنان كنونى، مردانى بودند مانند آنان ضعيف و ناتوان و آن مردان در اثر ضعف و ناتوانى، مغلوب مردان قوى‏تر از خود گشته و منقرض شدند و زنان ضعيف آنان در اختيار مردان قوى كنونى قرار گرفتند .» (19)

    ژان ژاك روسو (متولد ژنو و متوفاى 1778 م). فيلسوف فرانسوى مسيحى مذهب در كتاب مشهور خود «قرارداد اجتماعى‏» نظريه انقلابى معروف خود را كه زمينه‏ساز و تاثيرگذار در انقلاب كبير فرانسه بود منتشر ساخت . وى مى‏گويد:

    «زن نه براى آموزش علم و حكمت آفريده شد و نه براى تفكر و انديشه و نه فن آورى و نه سياست مدارى . فقط براى اين آفريده شد كه مادرى باشد با شير خود فرزندش را تغذيه كند و در دوران ناتوانى آنها با عنايت ويژه خود سرپرستى نمايد . و پس از آن، آنان را تحويل پدر يا مربى ديگرى دهد و او باز گردد به انجام وظيفه مادرى خود كه باردار شود و بزايد و شير دهد و بزرگ كند و تحويل دهد و آماده شود كه مجددا باردار شود و شير دهد و پرستارى نمايد و تا آخر، خود و فرزندانش تحت تكفل مرد باشد .» (20)

    فريد وجدى نيز نظر خود را اينگونه بيان مى‏كند:
    «زن براى اكتشافات دقيق علمى و فنى آفريده نشده و هرگاه زنى وقت و عمر خود را صرف كشف ستاره‏اى كند يا به وجود ميكروبى پى ببرد و يا به اطلاعات جديدى در علم تشريح برسد چنين زنى از مرز وظايف خود خارج شده، ناقص و نسبت‏به فطرت و طينت‏خود معصيت كار است و بايد زنان را از پيروى او بر حذر داشت .» (21)
    نيچه فيلسوف مسيحى آلمانى (متوفا به سال 1900م). مى‏گويد:
    «راه و رسم مرد، اراده و راه و رسم زن، فرمانبرى است .»
    «زن را به حقيقت چه كار؟ مهمترين موضوع براى او، ظاهر و زيبايى است .»

    «وقتى به سراغ زن مى‏رويد، شلاق را فراموش نكنيد .» (22)

    علامه طباطبايى مى‏گويد:
    «برخورد امم غير متمدن با زن مانند برخورد با حيوانات بود . آن را مى‏خريد از پدر يا شوهر يا فرزند و مى‏فروخت و اجاره مى‏داد و مى‏بخشيد و قرض مى‏داد براى فرزند آورى يا خدمت‏يا فقط همبسترى . و در قحطيها و جشنها او را مى‏كشت و مى‏خورد . و حتى حق داشت او را بكشد و دفن كند . و يا او را مانند حيوانات صحرايى غير مفيد بى غذا رها كند تا بميرد . و زن موظف بود خواسته يا نخواسته از مرد پدر يا شوهر اطاعت‏بى چون و چرا كند و در هيچ يك از كارهاى خود استقلال راى و عمل نداشت .

    و شگفت آور اين كه در برخى از قبايل چنين رسم و سنت‏بود كه زن پس از زايمان فورا بر مى‏خاست‏براى انجام كارهاى خانه، و شوهرش به جاى او در بستر او مى‏خوابيد و استراحت مى‏كرد .» (23)

    از دايرة المعارف فرانسوى نقل است كه زن تركيب جسمانيش همانند تركيب جسمانى كودك است و به همين دليل مى‏بينيم بسيار حساس و خيلى زود تحت تاثير شرايط و اوضاع خارجى قرار مى‏گيرد، نظير غم و شادى و ترس، و به همين جهت است كه احساسات زن زودگذر است; يعنى همچنان كه زود غمگين و شاد و ترسان مى‏شود همچنين اين حالات به زودى از او دور مى‏شود . (24)


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,882
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,477
    مورد تشکر
    204,211 در 63,587
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض پاسخ : بررسي شخصيت و حقوق زن در اسلام و ساير ملل

    زن در نگاه پيروان اديان

    زن در ديدگاه و عقيده يهود و مسيحيت تحريف شده نيز وضعيتى شبيه ملل ديگر داشت . مثلا نزد برخى يهوديان، پدر، دختر نابالغ خود را مى‏توانست‏بفروشد .

    كشيشان مسيحى زن را عامل و مظهر شيطان و موجب فساد و فحشا مى‏دانستند و تا مدتها پيرامون اين مساله در مدارس خود تحقيق مى‏كردند كه آيا زن مى‏تواند مانند مرد، خدا را عبادت كند؟

    آيا مى‏تواند داخل بهشت‏شود؟

    آيا زن انسان است و روح دارد؟

    آيا مى‏تواند جاويد بماند يا ماده‏اى فانى است و روح مجرد ندارد؟

    در مسيحيت‏به علت رواج فرهنگ تنفر از زن و بى‏ارزش بودن او، عزوبت مرد تشويق مى‏شد و ازدواج در نظر آنها دامى از طرف شيطان براى سقوط در جهنم محسوب مى‏گرديد . (25)

    در ديدگاه آنان، زن، جرثومه گناه و پليد بالذات بود . (26)

    به نظر كليسا، محبت‏به زن، در شمار يكى از مفاسد بزرگ اخلاقى بود . (27) در حالى كه از صاحب خلق عظيم پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل است كه فرمود:

    «احب من دنياكم الطيب و النساء .» (28) يعنى: از دنياى شما دو چيز را دوست دارم: بوى خوش و زنان را .

    «خير اولادكم البنات .» (29) يعنى: بهترين فرزندان شما دختران هستند .

    «من اشترى تحفة فليبدا بالاناث قبل الذكور .» (30) يعنى: كسى كه هديه‏اى خريد دختران را در هديه مقدم بدارد .

    «اقربكم الى احسنكم خلقا لاهله .» (31) يعنى: نزديكترين شما به من كسى است كه با خانواده خود خوش خلق‏تر باشد .

    «الجنة تحت اقدام الامهات .» (32) يعنى: بهشت زير پاى مادران است .

    شخصى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سؤال كرد: به چه كسى نيكى كنم؟

    فرمود: مادرت . گفت: ديگر چه كسى؟ فرمود: مادرت . براى بار سوم پرسيد: ديگر چه كسى؟ فرمود: مادرت . مجددا گفت: ديگر چه كسى؟ فرمود: پدرت . (33)

    همچنين از آن حضرت نقل شده است:

    «لفضلت النساء .» (34)

    «و لآثرت النساء على الرجال‏» (35)

    يعنى: زنان را بر مردان ترجيح مى‏دهم .

    «البنات حسنات والبنون نعم والحسنات يثاب عليها والنعم مسؤول عنها .» (36)

    يعنى: دختران حسنه هستند و پسران نعمت . براى حسنات پاداش مقرر شده است ولى در مورد نعمتها، سؤال مى‏شود .

    در قرآن كريم نيز مى‏خوانيم:

    «و لهن مثل الذى عليهن بالمعروف و للرجال عليهن درجة و الله عزيز حكيم‏» (37)

    در فرهنگ سنتى مغرب زمين


    در غرب تا مدتهاى مديد، اين بحث مطرح بود كه آيا زن انسان است‏يا خير؟ و بالاخره در قرن پنجم يا ششم ميلادى در يك مجمع مهم، تصويب شد كه زن هم انسان است اما براى خدمت‏به مردان آفريده شد .

    تا اوايل قرن بيستم در جامعه سنتى غرب (در بعضى از كشورها) كليه اموال زن پس از ازدواج به همسرش منتقل مى‏شد و حتى نام خانوادگى خود را از دست مى‏داد و به نام خانوادگى شوهر ناميده مى‏شد .

    در قرن بيستم در اثر رواج تفكر آزادى و آزادى خواهى، فرياد حمايت از حقوق زنان نيز رواج يافت و در پى سخنرانيها، مقالات و كتابها; نهضتى به وجود آمد به نام جنبش «فمنيسم‏» .

    اين جنبش معتقد بود روابط زن و مرد در نظام خانواده ظالمانه است و براى رهايى از حاكميت مرد بر زن; بايد شكل فعلى نهاد خانواده ممنوع شود و روابط زن و مرد آزاد و در خارج از چهارچوب نظام خانواده برقرار گردد .

    برخى از هواداران اين جنبش، كم كم پا را فراتر گذاشته و گفتند: در روابط آزاد و بدون مرز زن و مرد، باز هم مرد حاكم مى‏شود و زن، محكوم، مرد طالب است و زن مطلوب، بر همين اساس مساله هم جنس‏گرايى را بين زنان ترويج كردند اما در اثر گذشت زمان و ثابت‏شدن بى‏پايگى آن همه شور و شعارهايى كه در حمايت از احقاق حقوق زنان سرداده مى‏شد، وضعيت نهضت فمينيسم در دهه هشتاد كمرنگ شد; زيرا پس از گذشت چند دهه، ناكارآمدى ادعاى آزادى‏طلبى، بر زنان فريب خورده ثابت‏شد و احساس كردند كه نه شوهر دارند كه از وجود آنان حمايت عاطفى مسؤولانه كند و نه فرزندى كه اميد و پناه آينده آنان باشد . و لذا از پاى بندى به مكتب «فمينيسم‏» بريدند . (38)

    در يك جمع‏بندى مى‏توان سير صعودى و نزولى ديدگاههاى پيرامون زن را به ترتيب زير برشمرد:

    1 - شى‏ء و كالا .
    2 - برده و بنده .
    3 - آزاده و محدود .
    4 - آزاد از خانواده (نه از فرزند) .
    5 - آزاد از مطلق ارتباط با مردان و اكتفا به هم جنس .

    همه اين مكاتب در ادوار پيشين مطرح شد و دهها سال و شايد قرنها در قسمتهايى از مناطق جغرافيايى حاكم بود .

    در اين ميان هر نوع تلاش و تكاپو براى دست‏يابى به آزادى مصنوعى و غير فطرى زنان با رواجى موقت و محدود به جز ناكامى و شكست ، نتيجه‏اى از خود به جاى نگذاشت و هرگز طرفدارانى پايدار به دست نياورد و عقلا مخصوصا خود زنان نپسنديدند و با شدت هر چه تمامتر از آن فاصله گرفتند .

    ديدگاه

    گاه اينگونه است كه انسان به چيزى با ديده حقارت و بى‏ارزشى و ناشايستگى نگاه مى‏كند و در عين حال با توجه به عوارض خارجى (از قبيل ترس و احتياج و حيا) مانند شخص ظالم و مهمان ناخوانده و غيره به طور ناخواسته و بر خلاف تمايل قلبى به آن شى‏ء يا شخص، احترام و تجليل مى‏كند و لذا قبلا بايد توجه كرد كه برخوردهاى محترمانه‏اى كه به گروه زنان مى‏شود نشات گرفته از چه ديدگاهى است؟

    آيا طبيعى و بر محور شايسته سالارى است و يا غير طبيعى و برخاسته از فشارهاى بيرونى از قبيل حياى اجتماعى و نياز فردى و خانوادگى؟

    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi