صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 55

موضوع: ویژه نامه ولادت با سعادت حضرت اباالفضل العباس (ع) {عاشقترین برادر}

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    پسر ماهروی من!





    لبخندت، جان پدر را تازه می کند، کودک من!

    پلک هایت را آرام باز کن؛ می خواهم چشم هایت را تماشا کنم.

    این چشم ها، تماشایی ترین دریای غیرت و عشق
    و مردانگی می شوند.
    کودک من! گل نورس من!

    دست هایت را به من بسپار!
    این دست ها، متبرک ترین پل استجابت می شوند.

    این دست ها، قیامتی به پا می کنند که قامت بیداد را درهم می شکنند.

    اسطوره تاریخ می شدند و مثنوی موزون ایثار را
    در شاهنامه ذهن بشر حک می کنند.


    پسرکم! پسرماهروی من!بگذار پیشانی ات
    را ببوسم؛ بوی بهشت، مستم می کند.


    بگذار صورت به صورتت بگذارم و برایت قصّه ای
    بگویم که تو «ابوالعجائب» آن می شوی.


    به حکم عشق، به نام خدا و به رسم جانبازی، سینه خط را
    پاره پاره می کنی و مشک همیشه سرشارت را
    از جرعه های حقیقت پر می کنی.


    از درد و عطش واهمه ای به خود راه مده!
    بر جاده ای اقتدا کن که گام های برادرت را لمس کرده باشد.

    دست هایت را در دست های او گره می زنم و می دانم
    این پیوند، تو را بال در بال ملائک پرواز می دهد.


    می دانم ذوالفقار من شایسته دست های توست؛
    اسب مردانگی را زین کن! تاریخ تو را تماشا می کند و
    علقمه، در عاشورای سال 61 هجری تو را به انتظار نشسته است.

    پسرکم! کودک ماهروی من!
    پلک هایت را آرام ببند! آرامش گهواره، گوارایت باد!

    می دانم خواب حسین علیه السلام را می بینی.


    عاطفه خرّمی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************





  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    بلندای نگاه عباس علیه السلام



    آغوشش را که گشود، میهمان لبخندهای صمیمی حضرت
    امیر علیه السلام شد و میزبان بی قراری و بی تابی زلالش.


    آغوشش را که گشود، آشوب در چشم هایش موج می زد
    و شوق و التهاب، از بی قراری اش سر به اوج.


    نگاهش لبریز از عطش بود و دست هایش سرشار از شکفتن.
    فرات از سرانگشتان زلالش جاری بود و آفتاب، از افق نگاهش پیدا.


    اولین تمنای او حسین علیه السلام بود، تا آخرین
    آغوشش را در اولین تمنای خویش رها کند.


    گهواره اش، دست های ترک خورده حضرت امیر علیه السلام
    بود و آرام بخش بی تابی اش، مهربانی مالامال حسین علیه السلام .


    هم بازی اش، عشق بود و عطوفت و هم کلامش، آب بود و آب؛
    آبی که چند سال بعد، خود را در دست های عباس شعله ور خواهد یافت.

    آبی که سرشار از تصویر کودکان لب تشنه
    می شود و لبریز از تشنه کامی مشک سقا.


    و عباس علیه السلام ، همچنان لبخند می زد و به دست های
    خویش می نگریست؛ به دست هایی که هیچ زمانی از کار نمی افتند،
    به دست هایی که باید گره گشایی کنند. و عباس همچنان لبخند می زد.


    کمی که بزرگ تر شد، فهمید که عطش، اتفاقی است
    که یک روز در چشم های بارانی اش می افتد.


    بزرگ می شد و بزرگ تر؛ بزرگ تر از تمامی نام ها و نشان ها
    در سایه های زخم های حضرت امیر علیه السلام و همراه
    غربت برادرش امام حسن علیه السلام .

    هنوز زمان مانده بود تا دست در آغوش وداع کند
    و دست های عطوفت پرور خویش را در نسیم فرات رها سازد.


    هنوز زمان مانده بود تا نبض دستانش، به آسمان آغشته شود.
    قلبش لبریز بود از عشق و جرأت، ایمان و حرارت
    تپش و شجاعت، محبت و عطوفت؛

    قلبی که در آن، هیچ هراسی به خویش
    جرأت نزدیک شدن به آن را نداد.


    و اینک، عباس علیه السلام بزرگ شده است؛
    بزرگ تر از آن چه که تصورها به خاطر بیاورند
    و تصویرها به صفحه نشان دهند؛

    بزرگ تر از آن چه که بزرگ ترها شنیداند و دیده اند؛
    بزرگ تر از آن چه که تاریخ، قادر به تماشایش باشد.


    و قامت عباس علیه السلام سایه سار تنهایی حسین علیه السلام شد.
    روزها به استقبال آغوش حسین علیه السلام می رفت
    و شب ها به خویشتن نمی اندیشید.

    سر به زیر می انداخت و لبخندهای
    برادر را از زمین می چید.


    وقتی می گریست، فرشته ها زیر باران اشک هایش شستشو
    می کردند.
    و وقتی نمی گریست، هوا ابری بود؛

    که عباس علیه السلام ، در بی تابی نگاه برادر بزرگ شده بود
    و در کنار سکوت شب های نخلستان، بالغ.

    عباس علیه السلام بزرگ شد، تا سرها به کوچکی رفتار خود پی ببرند
    و سرفرازی را از بلندای نگاه عباس علیه السلام بیاموزند.


    عباس علیه السلام ، ترنمی تازه و شکفتنی بی انداز شد
    که تمام اعتراف ها آن را به زبان آوردند.


    عباس علیه السلام ابوالفضل شده بود، عباس علیه السلام
    سقا شده بود و حسین علیه السلام می دانست که دست های
    عباس علیه السلام کار سازنند و گره گشا؛

    دست های عباس علیه السلام مهربانند و مهر گستر.
    حسین علیه السلام می دانست که عباس علیه السلام
    توان تماشای تشنگی کودکان را ندارد.


    حسین علیه السلام می دانست که کربلا، تابلویی است
    که با دست های عباس علیه السلام کشیده می شود.


    حسین علیه السلام می دانست که کربلا، جاده ای است
    که با دست های عباس علیه السلام بریده می شود

    حسین علیه السلام می دانست که جز خیانت و خنجر، هیچ کس
    و هیچ چیز را توان ایستادگی در مقابل شکوه فزاینده
    و مواج عباس علیه السلام نیست.


    حسین علیه السلام می دانست که عباس علیه السلام تازه ترین تبسم
    تاریخ است و سرشارترین شکفتن به یاد ماندنی.


    حسین علیه السلام می دانست و عباس در خود نمی گنجید
    حسین می دانست و عباس آغوشش را می گشود؛


    آغوشی که بی قراری و بی تابی در آن موج می زد و شوق
    و التهاب سر به اوج. آغوشش را گشود و در عطشی سیری ناپذیر
    خیمه زد تا فرات از سرانگشتان زلالش بنوشد و بنوشاند.


    محمّد کامرانی اقدام





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض





    عباس یعنی...

    بالاترین معانی آب، به ظهور رسیده است.
    از اول چنین رقم خورده بود که مردی بیاید که همان
    روشنایی مصور و همان زلالیت مجسم باشد.

    امروز، دامان ام البنین، پر از درخشندگی نگاهی است
    که خدا را زمزمه می کند. امروز، ام البنین، نهایتی
    از فتوت را تقدیم مولا علیه السلام می کند.

    عباس، یعنی معرفی غیرتی که بی نظیر است با پشتوانه ای از
    قدرت ذوالفقار. لشکرشکنی می آید که شکافنده صف جماعت شب آلودگان است.


    عباس، یعنی بهترین یاور کربلا، با رایت تقوا و
    ولایت پذیری. دلاورمرد عرصه پیکار می آید تا
    تزلزلی به ارکان یلان پوشالی و طبل های توخالی بیفکند.

    مولود ام البنین است و جهان، تشنه پیام تازه اش؛
    پیامی که با حروف سپید حمایت و وفا آغاز می شود
    و با خونی سرخ، به امضا می رسد.


    عباس، یعنی خط بطلان بر اندیشه های تیره ای
    که امان نامه تعارفش کردند. هر که با مضامین معطر پیامش
    مأنوس شود، روشن محض است و می تواند دلش را ابوالفضلی بداند.










    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض






    تو آمدی برسی به مقام سرداری

    که خون سرخ خدا با شما شود یاری

    تو آمدی که به اذن خدا به دست تو
    خدا گره بگشاید زکار بسیاری


    تو آمدی که به اذن خدا کرم بکنی
    بشر رها شود از بند هر گرفتاری


    تو آمدی که بشر از شما بیاموزد
    برادری و ادب ورزی و وفاداری


    شما که اید که یعقوب در تمام عمر
    ندیده است شما را به هیچ بازاری


    شباهتی است میان تو و پدر آقا
    که یک دم از دو دم ذوالفقار کراری


    بدون بودن تو این جهان کسی کم داشت
    تو آمدی که به معنا رسد علمداری


    ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند
    که ماه روی زمین پانهاده انگاری


    فرات قطره ای از آب مشک تو بوده است
    و علقمه که به عشق شما شده جاری


    خدا رسانده تو را به مقام سرداری
    که خون سرخ خدا را شما کنی یاری



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    سرا پا حسين يا عباس
    سير تو تا حسين يا عباس

    همه جا با حسين يا عباس
    سخنت يا حسين يا عباس


    هم تو باب الحوائج همه‌اي
    هم چراغ دل دو فاطمه‌اي

    آفتاب رخ تو ماه علي است
    راه تو از نخست راه علي است


    به دو بازوي تو نگاه علي است
    دست و چشم تو بوسه گاه علي است

    برده چشمت دل دو فاطمه را
    ديده در گاهواره علقمه را


    دست خيل ملك به دامن تو
    روح خون خداست در تن تو

    زخم تن حلقه‌هاي جوشن تو
    قتلگاه تو طور ايمن تو


    برتر از درك و فهم و احساسي
    چه بخوانم تو را كه عباسي

    تو مضامين شعر ناب مني
    تو وفا را چو روح در بدني


    تو به هر بزم، ماه انجمني
    تو علي يا حسين يا حسني


    نام باب المراد لايق تو است
    هر كه هستي حسين عاشق تو است


    كعبه آرد سلام بر حرمت
    جان عالم نثار هر قدمت

    گوهر انبياست اشك غمت
    شهدا زير ساية علمت


    تو كه هستي كه شخص خير الناس
    گفت جانم فدات يا عباس

    آب‌ها تشنه و تو دريايي
    خسروان بنده و تو مولايي


    تو علمداري و تو سقايي
    تو عزيز عزيز زهرايي

    روز محشر كه روز وانفساست
    بر دو دست تو ديدة زهراست

    اي ز گهواره بي قرار حسين
    دل و جانت در اختيار حسين

    حاضری هر کجا كنار حسين
    دست و چشم و سرت نثار حسين


    حرمت از نخست علقمه بود
    اولين زائر تو فاطمه بود

    تو علمدار لشكري عباس
    شير و شمشير حيدري عباس


    حمزه ای یا که جعفری عباس
    تو فدای برادري عباس

    تا كني جان خود فداي حسين
    زاد مادر تو را براي حسين


    اي خجل از رخ تو زيبايي
    ساقي لاله‌هاي زهرايي

    با لب خشك و چشم دريايي
    زهي از اين جلال و آقايي


    نه عجب با چنان تب و تابت
    خاتم الانبيا دهد آبت

    نه فقط ياور حسين استي
    در حقيقت در حسين استي


    ادب و عشق خاك راه تواند
    جنّ و انس و ملك سپاه تواند

    به سرشك دو ديده‌ات سوگند
    به مرام و عقيده‌ات سوگند


    در شرار غمت كبابم كن
    ميثم خويشتن خطابم كن

    غلامرضا سازگار







    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ماه تابان

    آمدی و لبخند مهر را بر لبان امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشاندی.
    دعاهای شبانه روز ام البنین را مستجاب کردی!ابوفاضل!


    تو که آمدی، انگار خیال همه هستی راحت شد.
    تو که آمدی، چشم بنی هاشم به نور جمالت روشن شد.

    تو که آمدی، آسمان بنی هاشم مهتابی شد؛
    قرص ماه بنی هاشم کامل شد.


    دست های تو بی تردید کلید درهای بسته
    عالم و گره گشای گره های کور است.

    چشم هایت، زلال ترین چشمه جوشان محبت است
    که می جوشد و قلب سخت ترین دل ها را می شکافد
    و لب هایت از هم اکنون تشنه لب های حسین علیه السلام است.


    اینک ای سقّای کودکان حسین علیه السلام !
    بیا و برای خستگان عشق خود آب حیاتی بیاور.

    بیا تا مظلوم ترین مرد تاریخ، بوسه بر دست های کوچکت بزند

    خوش آمدی، آبروی غیرت!

    نسرین رامادان




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض







    «گلاب بیاورید، اسپند و عود...».
    تا می‏روم دنبالِ گلاب، زنی دیگر فریاد برمی‏آوَرَد:
    «امیرالمؤمنین علیه‏ السلام در مسجد است، یک نفر برود...».

    از خانه بیرون می‏روم. می‏دوم... لبخند علی علیه ‏السلام ،
    دلم را آرامش می‏بخشد. مولا و لبخندی چنین فرحزا؟ آن هم بعد از رفتنِ زهرا؟!

    دوست دارم این همه اشتیاق را زودتر از همه به «امّ ‏البنین» بگویم؛
    به همه بنی ‏هاشم و... اما هرچه می‏دوم، به گَردِ مولا هم نمی‏رسم!

    «یا اللّه‏» که می‏گوید، صدای صلواتِ زن‏ها و...
    صحنِ کوچک خانه، پُر می‏شود از هیاهو و غوغا

    چشم‏های علی، عشق و اشتیاق را در قابِ نگاه امّ البنین می‏ نشاند.
    و دست‏هایش ماه بنی‏ هاشم را به آغوش می ‏کشاند؛ تو را می‏گویم!

    خداوند را فراوان می ‏ستاید. سپس در هلهله شادیِ پنهان و آشکارِ فرشتگان،
    آوای اذان و اقامه را، فقط برای تو می ‏سراید. از خانه که بیرون می‏زنم،

    اهلِ مدینه هجوم می‏ آورند برای دیدنِ ماه؛
    همچون خیل فرشتگانِ آسمان، مثل خورشیدِ مهربان.




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض



    ماه کوچه های بنی هاشم




    تا پلک می گشایی، زندگی آغاز می شود.
    هوا از نفس های تو جریان می یابد.

    ابرهای همه عالم به سوی تو می آیند
    تا غربتشان را مشتاقانه سر بر شانه ات بگریند.

    تمام کاینات، می خواهد در دست های کوچک تو آرام بخوابد.
    ماه، پشت تمام پنجره ها سرک می کشد و از سقف همه ایوان ها
    آویزان می شود تا شاید یک بار برایش دستی تکان دهی.

    تو ماه کوچه های دلتنگ بنی هاشمی؛ ماهی که تمام
    شب ها می تابد تا هیچ سقفی، بی چراغ به خواب نرود، ماهی
    که دست هایش را به آب ها می دهد تا ماهی ها در نوازش
    سرانگشتانش، آرام آرام لالایی بخوانند.


    من حاضرم سوگند بخورم که تمام شب هایی که تو را
    دیده اند، مثل همه این ستاره ها و ابرها و درخت ها و آسمان و...
    روز قیامت، نام بلندت را بر زبان خواهند آورد؛

    روزی که دست های آب آور تو، همه تشنگان شفاعت
    را سیراب خواهد کرد. شاید هیچ کس امروز باور نکند که فرداهایی
    نه چندان دور، با همین دست های کوچک، بزرگ ترین گره ها را خواهی گشود.


    هیچ کس در خواب هم نمی دید که فرداهایی زودتر از این
    فرداها، دست های تو، پشت همه سقاخانه ها، چه دردها را که شفا نخواهد داد.

    هیچ کس باور نخواهد کرد که این همه ستاره
    از آخرین لبخند تو بر آسمان ریخته است.


    تمام کوه ها، پیش پایت سر فرود خواهند آورد و هر چه
    رود خروشان، سر به زیرترین آبشارها خواهد شد.

    با تو، پرنده ها در جنگل ها پر خواهند زد، درخت ها
    پرنده خواهند داد و آهوان، زیباتر خواهند شد.

    خاک، امروز میزبان قدم های مهربان و استوار تو خواهد
    بود و باد، در آغوش کوچک تو آرام خواهد گرفت و
    توفان، پلک های تو به آخر خواهند رسید.

    امروز، تمام آب ها به تو سلام خواهند کرد و باران ها به
    خیر مقدمت خواهند آمد و همه درخت ها، پرنده هایشان
    را برای تو به پرواز درخواهند آورد.


    برای اولین بار که پلک می گشایی، زندگی آغاز می شود
    و هوا در نفس های همیشه معطر تو جریان می یابد
    و تمام رودها از شوق آمدنت گریه می کنند.

    عباس محمدی


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    باب الحوایج

    بشارت دهید ام البنین را به ماه بنی هاشم!
    بشارت دهید علی علیه السلام را به ساقی کربلا!


    بشارت دهید حسین علیه السلام را به علم دار عشق!
    بشارت دهید حاجتمندان را که باب الحوایج
    با آمدن ابوالفضل، گشوده شد.

    امروز، آسمان آبی تر است؛ ام البنین، لبخند می زند،
    علی علیه السلام بوسه می زند دو بازوی عباس علیه السلام را.


    می بوسد ماه پیشانی ابوالفضل را و می گرید و حسین (ع)
    و زینب علیهاالسلام می بینند و می دانند؛
    می دانند و سکوت می کنند.

    خوش آمدی، ای آسمان به نام تو روشن!
    خوش آمدی، ای زمین به یادت گریان!
    خوش آمدی، ای ماه!


    خوش آمدی، عباس علی، یاور حسین، تشنه
    شهید عشق بر ساحل رود؛ خوش آمدی برادر.

    کربلا منتظر ماست. دنیا، وام دار همه کربلایی هاست.
    عشق، بر قطره قطره خون تو بوسه می زند.

    اگر تو نمی آمدی، صحنه غرورآفرین رشادت کامل نمی شد.
    اگر تو نمی آمدی، آن واقعه عظیم، چیزی کم داشت.

    اگر تو نمی آمدی، گل ایثار، به بار نمی نشست.
    ای سرور و سالار ایثارگران و جانبازان، الگوی رشادت
    و شهامت، ای دلباخته، جانباز، ای ساقی لب تشنه و ای سوار
    مشک به دندان!جانم به فدای تو؛ خوش آمدی!

    چه روزی زیباتر از آن روز که تو آمدی و آسمان را کامل کردی.
    تو آمدی و روی ماه، از خجالت روی تو گلگون شد.

    تو آمدی و پرچم کاروان عطش را به دست گرفتی؟!
    السلام علیک یا باب الحوایج!


    نغمه مستشار نظامی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,795
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,468
    مورد تشکر
    204,206 در 63,582
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پیش فرض




    مژده دهید عاشقان کوی علوی را؛
    که مولودی، گام بر گستره ی زمین می نهد؛

    تا گلواژه های عشق و ایثار را بسُراید.
    کسی می آید؛


    تا علمدار یادگار کوثر باشد، تا لبخند، بر لبان حیدر
    بنشاند و زهرا، به دلاوری اش، ببالد؛

    کسی که، روشنی از چشمانش جاری است
    و مردانگی بر آستانش سجده می آورد؛


    حسرت بوسیدن لب هایش، به لب های فرات می ماند
    و پشت گرمی حسین علیه السلام است.


    امشب، علقمه چراغانی است و فرات، با موج های بلند
    می خروشد و کربلا، گویی دری از بهشت به رویش گشوده می شود.


    عباس می آید، تا دستانش، در فرات جاری شود
    و فرات، از شرم لب هایش، آب.

    عباس می آید و دست هایش، قلم می شود؛
    تا عَلَمِ کربلا، افراشته گردد.


    الهام موگویی



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi