▐♠*♠*♠ ▐*عاشقترین برادر* ▐♠*♠*♠ ▐
ویژه نامه ولادت با سعادت
حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام
جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 650x650 پیکسل کلیک کنید
❤ |
▐♠*♠*♠ ▐*عاشقترین برادر* ▐♠*♠*♠ ▐
ویژه نامه ولادت با سعادت
حضرت ابا الفضل العباس علیه السلام
جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 650x650 پیکسل کلیک کنید
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
موضوعات تصادفی این انجمن:
- ▐★*★ ▐ميلاد فرخنده حضرت معصومه(س)٬گراميداشت...
- ویژه نامه ولادت حضرت امام جواد(س) {نهمین...
- (*ミ✿ミ*) ویژه نامه میلاد پنجمین خورشیدهدایت,...
- ویژه نامه ولادت نهمین نور خدای سرمد حضرت...
- فخرکائنات{ ویژه نامه ولادت حضرت فاطمه...
- ویژه نامه ولادت با سعادت حضرت علی علیه السلام
- ویژه نامه ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) وبزرگداشت...
- ویژه نامه ولادت با سعادت پیامبراعظم محمد...
- (¯`•.*~.*ويژه نامه ولادت باسعادت امام باقر...
- خورشید ملک طوس{ ویژه نامه ولادت فرخنده آقا...
❤ |
مقام والای حضرت عباس علیه السلام در کلام بانوی
دوعالم،حضرت فاطمه زهرای مرضیه سلام الله علیها
روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ،
پیامبر صلوات الله علیه و علی آله به مولا علی علیه السلام می فرمایند
که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری ؟
مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می رسانند
وایشان در پاسخ می فرمایند که :
" یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذا المقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس "
ای امیر المؤمنین ! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی ست .
معالی السبطین ، جلد 1 ، صفحه
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
اي عاشقان اي عاشقان عالم سراپا ناز شد
سيمرغ قاف عشق را هنگامه پرواز شد
ز اسرار خلقت بهر ما افشا هزاران راز شد
کلک جهان آراي حق آماده اعجاز شد
از فرط شادي و شعف عفو گنه آغاز شد
باب الحوائج آمد و درهاي رحمت باز شد
ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده
از دامن ام البنين ماهي به يثرب سر زده
کز حُسن رويش طعنهها بر خسرو خاور زده
پهلو به پهلوي علي مانند شير نر زده
گلبوسهها بر دست او داماد پيغمبر زده
از بهر ياري حسين تکبير از دل بر زده
پرچم عليه دشمنان بر قله باور زده
ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده
سرچشمه آب بقا جوشد ز چشم مست او
گردد فدائي حسين از چشم مستي هست او
عفو گناه ما کند خالق به ناز شصت او
دل بر حسينش بسته او نازم به بند و بست او
هستي دهد در راه حق هستي شود پا بست او
تا دين نيفتد از بها افتد ز پيکر دست او
ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده
او آمده تا خويش را سر مست شيدايي کند
کز مستي و شيدايياش بر خلق آقايي کند
در کربلاي پر بلا جنگي تماشايي کند
در خدمت پير عطش لب تشنه سقايي کند
صدها هزاران درد را درمان ايمائي کند
ز انفاس گرم خويشتن کار مسيحائي کند
ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده
از روز اول مايه عز و وقار زينب است
در کربلاي پر بلا او پاسدار زينب است
در موقع اندوه و غم او غمگسار زينب است
اهل حرم را محرم و آئينهدار زينب است
پشت و پناه و همدم و همکار و يار زينب است
هر جا که نام زينب است او در کنار زينب است
ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده
پرچم فراز دين حق پرورده مولاست او
چون در شجاعت رهبري بي باک و بي پرواست او
همسنگر آزادگي با يوسف زهراست او
باب الحوائج در جهان بر خلق ما فيهاست او
غيرت بسان قطره و در مرتبت درياست او
ناموس حق را حامي و غارتگر دلهاست او
ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده
باشد حسين فاطمه چون شمع و او پروانهاش
جان ميکند ايثار او چون او بود جانانهاش
کرب و بلا ميخانه و او ساقي ميخانهاش
حق از مي قالوا بلي پر ميکند پيمانهاش
آب فرات آمد به جوش از نعره مستانهاش
آزادمردي زنده شد از همت مردانهاش
ساقي بياور جام مي چون اشجع الناس آمده
عاشوريان را مژده ده بر گو که عباس آمده
"ژوليده نيشابوري"
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
روز آغاز و فرجام مردانگی
از آن سو، فراتر از دیوار سپید عاطفه، پشت نخل های قد قامت بسته،
از خانه که غایت نور بود، صدایی از هستی به گوش زمان می رسید.
نوزاد آفتاب، قدم بر چشمان سیاه آن شب فراگیر ظلمانی گذاشته بود
و قداست سپیده را نوید می داد.
فرش فرش آن خانه بال و پر حضور فرشتگانی بود
که حضورش را مبارک باد می گفتند.
گوشه گوشه اش «صفا» به اعتکاف نشسته بود
و از خشت خشتش رایحه «فردوس» به مشام آسمان می رسید.
غنچه نور را به دستان گرم پدر آفتاب سپردند؛
پدر، نگاهی که حلاوت عشق در آن موج می زد، به فرزند بخشید.
با سرانگشت محبت، دستان کوچک غیورت را لمس کرد؛
ژاله اشک بر گونه اش جاری شد.
بر سیمای مادر عاطفه، موجی از اضطراب نشست؛
سبب را پرسید، و پدر چنین فرمود:
این دستان، عروج مردانگی را بر صحیفه دل های زمانیان نقش می زند
این دستان، شجاعت را به حیرت وا می دارند
این دستان، پاسبان خیمه خورشیدند و نگاهبان آستان برادر.
لبخند با لبان مادر احساس آشنا شد و برخاست،
طفل را همچون پروانه به طواف شمع وجود حسینش برد و به دستان او سپرد.
هر دو، چشم در معراج چشمان یکدیگر دوختند؛
آنان در دشت نگاهشان یکدیگر را می یافتند.
از ازل، خالق آب و آئینه آن دو را برای هم سرشته بود
و حسین علیه السلام ، این حقیقت آبی را نیک می دانست.
آری! او می دانست آن هنگام، طفلی را در آغوش سبزش دارد
که در آینده ای نزدیک، کاشف الکرب سیماش خواهد بود
می دانست، چشمانی را نظاره می کند که به انتظار نوشیدن زهر
تیر دشمنان او می درخشد و می دانست...
شکوه دیدار دو پاره نور، حاضران مجلس انس را به وجد آورده بود
و تنها زمان بود که کمال این همه دلدادگی را در ظهر عشق نظاره می کرد.
آن روز، آغاز و فرجام مردانگی رقم خورد.
ملیحه عابدینی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
امشب است آن شب كه شادى بر در دربار عشق
حلقه مى كوبد كه عقل آمد پى دیدار عشق
ساقیا لبریز كن امشب ز مى پیمانه را
تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق
سینه زنها سینه چاكان سینه سرخان را بگو
دست افشانى كنید آمد سپهسالار عشق
تا كه سازد پرچم خودكامگى را سرنگون
زد قدم در ملك عالم میرو پرچمدار عشق
نقطه پرگار هستى گر حسین بن على است
آمد از ره پاسدار نقطه پرگار عشق
تا دهد سرمشق جانبازى به جانبازى ما
آمد آن جانباز قطعه قطعه پیكار عشق
آنكه با تیغ كجش شد قامت اسلام راست
آمد از ره تا ببوسد سنگر ایثار عشق
تشنه لب رفت و برون شد تشنه و لب تشنه كرد
جان شیرین را نثار مقدم دلدار عشق
بر سر پیمان نشست و با عدو پیمان نبست
داد سر با سرفرازى تا كه شد سردار عشق
دست داد و دست از فرزند زهرا بر نداشت
كز مقام و مرتبت شد جعفر طیار عشق
چشم داد و چشم بر خوان ستمكاران ندوخت
تا كه شد سیراب از سر چشمه سر شار عشق
میشود مستور زیر ابر تا روز معاد
ماه بیند روى ماهش تا كه نگردد خار عشق
از على باید چنین فرزند تا روز مصاف
همچو گل پرپر شود تا كه نگردد خار عشق
شیر حق را شرزه شیرى داد حق ، كز هیبتش
روبهان را مى كند در دهر تار و مار عشق
اى بنازم بر چنین ازاد مردى كز شرف
گوى سبقت برده در ایثار با اقرار عشق
آفرین بر همت مردانه اش كز یك نگه
چون على وا مى كند صدها گره از كار عشق
رحمت حق باد بر شیر تو اى ام البنین
این چنین شیرى نمودى هدیه بر دادار عشق
تا كه او باب الحوائج هست دست حاجتى
شاعر ژولیده را نبود بر اغیار عشق
ژولیده نیشابوری
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 07-03-2022 در ساعت 14:04
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
مقالات وسایرمطالب مرتبط :
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
آسمان مدینه، در دست افشانی نور و آینه غرق است.
ستارهها در حوالی خانه مولا علی علیه السلام ، گرد آمده اند
تا از رخسار فروزان ماهِ بنی هاشم، قدح های نور بردارند.
اینک، زمان تولد کهکشان حماسه است و پنجره بی تاب قلبها،
همه بر دستان نوگل علی علیه السلام دخیل بسته اند.
امشب، در بوستانِ دامانِ ام البنین علیهاالسلام ،
کانون تمام خوبیها و مردانگی ها، گل داده است
تا عالمیان، شیدا و مدهوش نسیم خوش جانبازی اش شوند.
امشب، مدحِ مرامِ آسمانی عباس علیه السلام ،
محفلِ شبانه قدسیان را برکت میدهد.
امشب، هدیه خدایِ مهربان به پسران فاطمه علیهاالسلام ،
برادری است از جنس وفای اباالفضل
برادری که شجاعت و غیرتِ علی علیه السلام در چشمانش جاری است
و ارادت و محبت فرزندان زهرا علیهاالسلام ، در سینه پاکش فوران میکند.
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
امشب است آن شب كه شادى بر در دربارعشق
حلقه مىكوبد كه عقل آمد پى دیدار عشق
ساقیا لبریز كن امشب ز مى پیمانه را
تا به مستى پرده بردارم من از اسرار عشق
سینه زنها، سینه چاكان، سینه سرخان را بگو
دست افشانى كنید آمد سپهسالار عشق
تا كه سازد پرچم خودكامگى را سرنگون
زد قدم در ملك عالم میر و پرچمدار عشق
نقطه پرگار هستى گر حسین بن على است
آمد از ره پاسدار نقطه پرگار عشق
تا دهد سرمشق جانبازى به جانبازى ما
آمد آن جانبازى قطعه قطعه پیكار عشق
آن كه با تیغ كجش شد قامت اسلام راست
آمد از ره تا ببوسد سنگر ایثار عشق
تشنه لب رفت و برون شد تشنه و لب تشنه كرد
جان شیرین را نثار مقدم دلدار عشق
بر سر پیمان نشست و با عدو پیمان نبست
داد سر با سرفرازى تا كه شد سردار عشق
دست داد و دست از فرزند زهرا برنداشت
كز مقام و مرتبت شد جعفر طیار عشق
چشم داد و چشم بر خوان ستمكاران ندوخت
تا كه شد سیراب از سرچشمه سرشار عشق
میشود مستور زیر ابر تا روز معاد
ماه بیند روى ماهش تا كه نگردد خار عشق
از على باید چنین فرزند تا روز مصاف
همچو گل پرپر شود تا كه نگردد خار عشق
شیر حق را شرزه شیرى داد حق، كز هیبتش
روبهان را مىكند در دهر تار و مار عشق
اى بنازم بر چنین آزاد مردى كزشرف
گوى سبقت برده در ایثار با اقرار عشق
آفرین بر همت مردانهاش كز یك نگه
چون على وا مىكند صدها گره از كار عشق
رحمت حق باد بر شیر تو اى ام البنین
این چنین شیرى نمودى هدیه بر دادار عشق
تا كه او باب الحوائج هست دست حاجتى
شاعر ژولیده را نبود بر اغیار عشق
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
❤ |
نمی دانم جهان این خوشبختی شگرف را مدیون کدام دعای
مستجاب بود که خدا، نام متبرک تو را به پیشانی زمین نوشت
و سرنوشت آب ها را به سخاوت دستانت سپرد؟
ثانیه های مبارک، مژده آمدنت را بی تاب شدند
و هیجان، در بستر تمام رودها شتاب گرفت.
از همان لحظه نخستین میلادت، پروانه ها مسیر نگاه
لاهوتی ات را تا دورترین شعاع شیفتگی به رقص آمدند و
تمام ستاره ها، زیارت خوان چشم هایت شدند.
تو آمدی تا خیمه های جوانمردی و غیرت را ستون شوی.
انگار خدا کلید تمام قفل های بسته را به کرامت دستان تو سپرده
است که به محض شکفتن نامت، عقده ها باز می شود!
چهره آسمانی ات، چقدر با روشنان ماه نسبت داشت آن
گاه که ماه، بر مدار چهاردهم متوقف می شد!
لبخندت، رایحه گل های بهشت را می پراکند در شامه خاک.
آیین تو مردانگی است و شیوه ات جان بازی.
آقا! لب های فرات، برای بوسیدن لب هایت ترک برداشته است.
اگر زمزمه تمام آب های جهان را یک جا جمع کنی، مدح تشنگی سقایی
است که عطش لب هایش تمام آب ها را، حسرت به دل گذاشته.
تو آمدی و بر پیشانی محرم، نامت روشن و تابناک، طلوع
خواهد کرد و از هیبت نگاه حیدری ات، زهره کوه ها آب خواهد شد.
تو از دامان شجاعت برخاستی و در آغوش مردانگی بالیدی.
کودکان حرم، آمدنت را به شوق ایستاده اند.
بی تابی تیرها را جز نگاه شیفته چشمان تو پاسخی خواهد بود؟!
باب الحوائج!
تمام جاده های وصال، از حوالی نامت می گذرند.
تمام درهای بسته به یک سخاوت نگاهت باز می شود.
«شیرین تر از عسل گام برمی داری و باشکوه ترین
سرودها، به شرمساری پس می نشینند.
شیرین تر از عسل شمشیر می زنی و بلندترین حماسه ها
به احترامت زانو می زنند.
شیرین تر از عسل می میری و زیباترین
مرگ ها، در آرزوی تو آه می کشند».
خدیجه پنجی
*******************************
سکوت خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
کسی که سکوت می کند روزی حرفهایش را
سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت
*******************************
و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...
*******************************
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)