ج- مرگ غیر طبیعی: علاوه بر قسمت الف و ب كه هر دوی آنها مرگ طبیعی (در انسانیت و یا در ابعاد حیوانی) است، ممكن است نفس از ابزار بدن استفاده كامل نكرده و هنوز بر بدن خود نظر دارد، ولی بدن آنچنان خراب شده كه دیگر نمیتواند برای نفس مفید باشد، مثل نجّاری كه قبل از ساختن در، چون تیشهاش شكسته شدهاست، آن را رها میكند، بهخاطر اینكه دیگر به كارش نمیآید، هرچند دری كه باید میساخت كامل نشدهاست. این نوع مرگ را مرگ «اِخترامی» نیز میگویند، حال این جداشدن غیر طبیعی نفس از بدن، یا به جهت تصادفات و بیماریهاست كه در هرصورت دیگر نفس نمیتواند از این بدن استفاده كند، و یا به جهت گناهان. چرا كه نفس گاهی از مفیدبودن بدنش مأیوس میشود و پس از سالها ماندن و به كمال نرسیدن، آن بدن را رها میكند.
حضرت امامصادق(ع) میفرمایند: « مَنْ یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ اَكْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بِالْآجال وَ مَنْ یَعیشُ بِالْاِحْسانِ اَكْثَرُ مِمَّنْ یَعیشُ بِالْاَعْمار »(11) یعنی آنهایی كه به جهت گناهانشان میمیرند، بیشتر از آنهاییاند كه چون اجلشان بهسر آمده میمیرند، و آنهایی كه به جهت كارهای خوبشان زندگی را ادامه میدهند، بیشتر از آنهاییاند كه براساس عمری كه باید بكنند، عمر میكنند.